نام پژوهشگر: عبدالغنی صفرزایی

ارزیابی راهبرد توانمندسازی حاشیه نشینان در بهسازی شهر زابل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1390
  عبدالغنی صفرزایی   -

1 - 1- مقدمه حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی پدیده ای است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی - اجتماعی مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرتهای روستایی در بیشتر کشورهای در حال توسعه پدیدار گردیده است. این مشکل شهری صرفاً مساله ای کالبدی و فیزیکی نبوده و از عوامل کلان ساختاری در سطح ملی و منطقه ای ناشی می شود. رشد فزاینده جمعیت شهری از توان سازمانهای دولتی و غیر دولتی جهت توسعه ارائه خدمات و تسهیلات شهری برای این جمعیت فزاینده پیشی گرفته و برآورده نشدن نیاز مسکن و سرپناه افراد کم درآمد در فضای رسمی و برنامه ریزی شده شهر، حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی را به گونه ای بی سابقه گسترش داده است. آمارهای ارائه شده از سوی سازمانهای بین المللی نشان می دهد که حدود یک ششم از جمعیت جهان در مناطق زاغه ای و حاشیه ای زندگی می کنند و فاقد تسهیلات کافی شهری هستند. حاشیه نشینی شهری با تصرف زمین های اطراف شهرها، عمدتاً بدون هیچ برنامه و کنترلی و به طور غیر قانونی توسط مهاجران روستایی و افراد فقیر شهری به وجود می آید. شرایط بد زندگی از نظر مسکن، بهداشت، کمبود تسهیلات و زیرساخت های شهری محلات حاشیه نشین، باعث به وجود آمدن شرایط ناخوشایندی از نظر فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی در شهرها شده است. تراکم بالای جمعیت، پایین بودن سطح بهداشت، بد مسکنی و بی مسکنی، ناهنجاری های اجتماعی، مشاغل غیر رسمی، مناظر زشت و زاغه نشینی، بالا رفتن هزینه های شهری به علت عدم مشارکت حاشیه نشینی ها و رشد قارچ گونه شهرها از اثرات فضایی و مکانی حاشیه نشینی در شهرهاست. عدم توجه جدی، نداشتن برنامه و شیوه ی مناسب جهت برخورد با این مسئله، زوال فیزیکی و فرهنگی شهرها را در آینده سبب می گردد. قشر فقیر شهری، در چرخه ای از فقر، کمبود امکانات بهداشتی، شرایط نامطلوب زندگی، بدمسکنی و بی سوادی گرفتار شده اند که در این چرخه دلایل این نابسامانی ها کاملاً مشخص نیست. بهبود بخشیدن به شرایط زیست محیطی و بهداشتی، به تنهایی نمی تواند این چرخه باطل را از بین ببرد، بنابراین توجه به توسعه اقتصادی و اجتماعی این مناطق در سطح کلان با رویکرد مشارکت و توانمندسازی مردمی بسیار ضروری به نظر می رسد. در این رابطه تمایلات سیاسی، توان مدیریتی، توان مالی، محدودیت های ناشی از آیین نامه ها، بازار زمین، قوانین و سیاست های مربوط به اراضی همگی موانعی در گسترش برنامه های ساماندهی و توانمندسازی این مناطق به وجود می آورند. از این رو بررسی حاشیه نشینی در شهرها با هدف توانمندسازی و ساماندهی همراه با بهسازی می تواند اثرات منفی آن را در شهرها کاهش داده و توسعه پایدار و رشد متوازن شهرها با موفقیت بهتری انجام گردد. شهر زابل مرکز سیستان و دومین شهر استان سیستان و بلوچستان با توجه به مرکزیت منطقه و همچنین همجواری آن با افغانستان و در سالهای اخیر به دلایل خشکسالی و ورود مهاجران افغانی به این شهر با افزایش چند برابری جمعیت و محلات به خصوص در حاشیه شهر روبرو گردیده است. مهاجرت بی رویه روستاییان و عشایر منطقه به شهر به دلیل خشکسالی و طوفانهای منطقه و مهاجرت افاغنه به دلیل جنگ های افغانستان و همچنین نرخ بالای رشد جمعیت منطقه در سالهای اخیر رشد محلات حاشیه ای شهر را دو چندان گسترش داده است. این محلات اغلب در حاشیه شهر و در راههای ارتباطی با روستاها و مناطق سیستان شکل گرفته اند. اغلب ساکنان این محلات افراد مهاجر روستایی و تعداد کمی افاغنه هستند که به دلیل نداشتن مهارت و تخصص لازم و سرمایه کافی در بخش رسمی اقتصاد شهری جذب نشده اند و در مشاغل غیر رسمی و انگلی به خصوص قاچاق سوخت و فرآورده های نفتی و ورود غیر مجاز کالا از مرز اشتغال دارند. اما بخش بزرگی از این افراد در فقر و بیکاری به سر می برند. فقر و بیکاری ساکنان محلات حاشیه ای باعث شده که محلات آن ها از نظر کالبدی و فیزیکی شرایط نامطلوبی مانند مسکن نامناسب، کوچه ها باریک و خاکی، ورود فاضلاب های سطحی به کوچه ها، ریختن زباله و شرایط نامناسب زیست محیطی را داشته باشد. به دلیل سواد کم، نداشتن شغل رسمی، درآمد کم، نرخ بالای جمعیت و بعد خانوار، نداشتن مهارت و تخصص لازم شغل های شهری و فرهنگ روستایی ساکنان، این محلات با مشکلات فراوانی در ساماندهی و توانمندسازی روبرو هستند. البته برنامه ها و پروژه های حمایتی از طرف سازمانهای دولتی و غیر دولتی برای توانمندسازی ساکنان این محلات برای بهسازی کمتر در نظر گرفته شده است که این روند با توجه به گسترش روزافزون شهر زابل به صورت افقی و متصل شدن روستاهاهای اطراف شهر و بورس زمین بازی در حاشیه شهر و روستاهای اطراف آن به صورت غیرقانونی اثرات منفی و جبران ناپذیری را در صورت عدم توانمندسازی این حاشیه نشینان به وجود خواهد آورد. 2 - 1- بیان مساله و سوال های اصلی تحقیق: پدیده ی حاشیه نشینی ریشه در تاریخ زندگی اجتماعی انسان ها دارد و تبلور آن در قالب گتوهای نژادی، مذهبی بوده است و از آن تحت عنوان سکونتگاههای فقیر در جوامع شهری نام برده اند. این پدیده در معنای امروزی اش، با پدید آمدن سرمایه داری صنعتی، پیدایش شهرنشینی و افزایش بی شمار مهاجرین روستایی به شهرها، نخست در دل جهان سرمایه داری و سپس در کشورهای توسعه نیافته رشد و توسعه یافته است. روستاییان مهاجر به دلایل مختلف از جمله جاذبه های شهرها مانند؛ درآمد بهتر، پیدا کردن شغل مناسب و دافعه های زادگاه خود مانند؛ بیکاری، عدم امکانات رفاهی و بهداشتی به سوی شهرها که از لحاظ امکانات و جاذبه ها بهتر از روستاها هستند هجوم آورده ولی به دلیل نداشتن پول کافی و شغل مناسب مجبور به سکونت در مناطق حاشیه ای شهرها می شوند و به ساخت و ساز مساکن نامناسب مبادرت می نمایند. مشکلات حاشیه نشینان شهرها با شرایط نامساعد زندگی از نظر مسکن، بهداشت، محیط های غیر استاندارد همراه با کمبود تسهیلات و زیرساخت های شهری باعث شده تا برنامه ریزان شهری و مسئولان اجرایی هر چه سریع تر با اتخاذ تدبیرهایی درست و عملی به رویارویی با این پدیده برآیند؛ چرا که حاشیه نشینان توان بازگشت به روستا یا شهر خود و همچنین امرار معاش سالم در روزگار امروز را ندارند. در این میان، برخی به حذف و تخریب آن ها، عده ای به ارائه امکانات و خدمات و تعدادی نیز به توانمندسازی حاشیه نشینان در کنار برنامه ریزی اجرایی برای آبادانی روستاها معتقدند، پس از ناکامی برنامه مسکن اجتماعی، برنامه زمین و خدمات و برنامه ارتقا بخشی سکونتگاه های غیر رسمی شهری در دنیا، راهبردی جدید به نام توانمند سازی و مشارکت مردمی در سطح بین المللی مطرح گردید. این راهبرد بر بسیج تمامی امکانات بالقوه و منابع و تمامی عوامل برای ایجاد مسکن و بهبود در شرایط زندگی جوامع فقیر تاکید دارد و به مردم این فرصت را می دهد که چالش ها و تنگناهای موجود در توانمندسازی شرایط خانه و محل زندگی خود را با توجه به اولویت ها و نیازهایشان بهبود بخشند. در روش توانمند سازی، ساکنان شهر و مردم حاشیه مورد توجه هستند و دولت متعهد می گردد که تسهیلات لازم را برای آنان فراهم کند. بهسازی شهری همراه با توانمند سازی اجتماعات محلی، رهیافت نوینی برای حل مسئله فقر شهری است که دیگر مهندسی ساختمان و تزریق منابع مالی صرف را راهگشا نمی داند، بلکه مهندسی اجتماعی با حمایت و تسهیل بخش عمومی و سازمان های غیر دولتی و محلی و مشارکت فعال ساکنان مورد نظر است. جریان سریع شهرنشینی، تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی و فرهنگی مانند مهاجرت های روستاییان به شهرها در چند دهه اخیر، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی را به دنبال داشته و این پدیده درحال رشد، مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی فراوانی در اغلب شهرهای جهان و به خصوص کشورمان به وجود آورده است. بر اساس آمارهای موجود 25 تا 30 درصد جمعیت کلان شهرها، 10 تا 15 درصد از جمعیت شهرهای بزرگ و حدود 10 درصد از جمعیت شهرهای متوسط در بافت های حاشیه ای شهرهای کشور سکونت دارند که با توجه به سرشماری عمومی نفوس و مسکن و برآوردهای صورت گرفته تعداد جمعیت ساکن در سکونتگاه های غیررسمی کشور رقمی حدود 5/7 میلیون نفر را شامل می شود. در واقع حدود یک هفتم جمعیت شهری کشور در چنین سکونتگاه هایی زندگی می-کنند. به لحاظ پهنه استقرار نیز این جمعیت حدود 11 تا 15 درصد از مساحت شهرهای کشور را در بر می گیرد و حدود 90 هزار هکتار برآورد می گردد. در حال حاضر متوسط تراکم نفر در هکتار در شهرهای کشور 50 نفر می باشد. این در حالی است که تراکم نفر در هکتار در این سکونتگاه ها بین 250 تا 280 نفر برآورد شده است(ایمانی جاجرمی، 1388، 3). با توجه به اثرات منفی حاشیه نشینی در بلند مدت که با زوال فیزیکی و اجتماعی شهرها همراه می باشد، برنامه ریزی و برخورد مناسب با این پدیده ضروری می باشد. در خصوص حاشیه-نشینان شهری و نحوه ی مواجهه با آن دیدگاه ها و نظریات عدیده ای مطرح گردیده است که در شهرهای ایران، راه حل هایی همچون حذف و تخریب و یا دادن خدمات صرف از سوی سازمانهای ذی ربط، بدون پذیرفتن حق شهروندی و به کارگیری نیروی مشارکتی این اجتماعات هیچ کدام راهگشا نبوده اند، لذا باید در جستجوی راه حلی ریشه ای و درون زا در نحوه مواجهه با این نوع سکونتگاه ها بود تا بتوان به یکپارچگی این محله ها با محله های رسمی شهر دست یافت، ساماندهی و توانمندسازی آن ها با توجه به تجربیات جهانی موثرترین و بهترین راه حل می باشد. در دیدگاه ساماندهی، دولت ها با بهسازی مناطق از راه قانونی کردن تملک زمین و بهبود شرایط زندگی مردم و استفاده از مشارکت ساکنان سعی دارند در درجه اول این سکونتگاه ها را به رسمیت بشناسند و در درجه ی دوم از توان و استعداد ساکنان برای ایجاد محیط زندگی بهتر بهره برداری کنند (هادی زاده بزاز، 1382، 128). توانمندسازی بر دیدگاه فقرزدایی استوار است و در توسعه پایدار انسانی محور، با تکیه بر مشارکت شهروندان پیش می رود. آنچه در این راهبرد محوریت دارد، تاکید ویژه بر افزایش درآمد و فقر زدایی خانوار است، که بدین منظور آموزشهای حرفه ای و بالابردن مهارت نیروی کار و کمک به آنان در دسترسی به منابع و سازماندهی و بازاریابی بهتر و رونق کسب و کارشان به ویژه با میانجی گری سازمانهای غیر دولتی و محلی بسیار با اهمیت است(کماتو، 1381، 114). چنانچه از طریق ساماندهی بتوان به هدف توانمندسازی اجتماعات کم درآمد در سکونتگاههای غیر رسمی دست یافت، بهبود و پیشرفت تدریجی محیط زندگی آن ها ممکن است، در این صورت جداسازی آن ها کم رنگ می شود و پیوند با تمام شهر ممکن می گردد(صرافی، 1381، 10). در مجموع بهترین وسیله برای راه اندازی فرایند توسعه در دل اجتماعات غیر رسمی، ساماندهی و بهسازی کالبدی است که در جریان آن راهبرد توانمندسازی قابل اجرا و پیاده کردن است(زیاری و نوذری، 1388، 26). شهر زابل با توجه به مرکزیت منطقه سیستان و هم مرز بودن با افغانستان، بلایای طبیعی مانند خشکسالی های دوره ای و طولانی، از بین رفتن کشاورزی، دامداری و وجود بیکاری در مناطق روستایی و عشایری با مهاجرت بی رویه منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه بوده است. همچنین الحاق روستاهای اطراف به شهر باعث رشد محلات حاشیه ای شده به طوری که تعداد محلات حاشیه آن در سال 1350 که 2 تا 3 محله کوچک بوده، به بیش از 14 محله حاشیه ای در سال 1365 رسیده و در حال حاضر نیز با رشد نامعقول این تعداد محلات در حال افزایش می باشند(بزی، 1386، 24). این تحقیق در درجه نخست به بررسی ویژگی های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست-محیطی و کالبدی حاشیه نشینان شهر زابل پرداخته و سپس راهبرد توانمند سازی حاشیه-نشینان در بهسازی شهری را ارزیابی و بررسی می نماید. در این راستا سئوالات پیش روی تحقیق عبارتند از: 1- مهم ترین مشکل حاشیه نشینان شهر زابل در چه زمینه ای است؟ 2- برای توانمندسازی حاشیه نشینان شهر زابل چه راهبردهای در اولویت است؟ 3- 1 - سابقه و ضرورت تحقیق همه شهرهای جهان به خصوص شهرهای در حال توسعه به نوعی با مشکلات ناشی از حاشیه نشینی مواجه هستند، از این رو در بیشتر برنامه ها و کنفرانس های مدیریت و برنامه ریزی شهری، یکی از مسایل و محورهای مهم شهری، حاشیه نشینی و راهکارهای مناسب با این پدیده در شهرها می باشد، در سطح جهانی مرکز اجرایی کمیسیون اسکان بشر تحت عنوان habitat (مسکن) در سال 1977 برای ارتقاء و بهبود وضعیت سکونتگاههای غیر رسمی و محلات فقیرنشین شهرهای جهان و کمک به پایداری آنان از لحاظ اجتماعی، محیطی و برای تحقق راهبرد سرپناه مناسب برای همه تأسیس شد. با آغاز کار و فعالیت این سازمان راهبردهایی برای به رسمیت شناختن، ارتقاء و بهبود شرایط زندگی ساکنان این سکونتگاه ها در شهرهای مختلف جهان، نظیر طرح هایی مانند تأمین زمین و خدمات، پرداخت یارانه زمین و مسکن با نظارت کارشناسان این سازمان بین المللی اجرا گردید. از اسناد مهمی که در این زمینه توسط کمیسیون اسکان بشر از سال 1970 تا 1985 انتشار یافته، می توان اعلامیه ونکوور؛ سرپناه، فقر و نیازهای پایه (بانک جهانی، 1980)؛ ارزیابی بانک جهانی از طرح های زمین و خدمات (83- 1981) و خدمات پایا (یونیسف) را برشمرد(علائی، 1385، 38). مرکادو و یوزین بر پایه تحقیقاتی که در سال 1995 در بولیوی، شیلی و پرو و دیگر نقاط آمریکای لاتین انجام داده اند، به این نتیجه رسیده اند که هر چند این سکونتگاه ها هر کدام یک واحد مستقل هستند و تمایزات اجتماعی و موسسات و زیرساختهای موجود هر شهر باعث تفاوت آن ها شده است، اما به طور کلی این سکونتگاه ها در کشورهای نامبرده پاسخی به فشار جمعیت بوده است. ایشان معتقدند که این سرپناههای فقیرانه پراکنده بدون هیچ برنامه و طرح قبلی و همچنین بدون خدمات و زیرساختهای پایه شهری به وجود آمده اند و توسط افراد فقیر (کم درآمد) نه صرفاً مهاجر اشغال می شود. اما بیشتر ساکنان این مناطق (با والدینشان) مهاجر بوده اند که برای بدست آوردن کار و موقعیت بهترمهاجرت نموده اند(mercado and uzin, 1996). طبق تحقیقات ماجالا در کنیا، پدیده ی اسکان غیر رسمی بیشتر به صورت رشد هرز (خود جوش) و پراکنده شدن ساختمان هایی است که از یک سطح و اندازه مخصوص شروع به رشد نموده اند. از نظر او گسترش فضاهای مرکزی جمعیت های کم درآمد را به محیط اطراف بیرون شهر می راند و در این نقاط زمین داران و بنگاههای معاملاتی تقسیسم زمین ها را به عهده دارند که اگر چه این تفکیک ها بدون توجه به قواعد و اصول شهرسازی است، اما مسئله سکونت شهروندان را حل می کند(majale, 1998). استنبرگ ، سایمان و وسلز در تحقیق مشترک خود در آمریکای لاتین علت عمده شکل-گیری این گونه سکونتگاه ها را ناشی از بیکاری می دانند و معتقدند ساکنین اینگونه سکونتگاه ها هیچگونه درآمد دائمی ندارند و عمده درآمدشان صرف مایحتاج روزانه شان می شود( stynberg, saayman and wessels, 2001). در تحقیقی تحت عنوان روشهای برنامه ریزی اسکان غیر رسمی و حاشیه نشینی در کیپ تاون، با بررسی برنامه ریزی های مختلف در این شهر، روشهای سنتی و مهندسی صرف را برای این پدیده نامناسب دانسته و مجموعه ای از روش های خوب مورد تجربه در کشورهای مختلف، با یک رویکرد جامع و بین المللی ارائه شده است. در زمینه ارتقاء اسکان غیر رسمی در این شهر چهار سطح مختلف؛ ادغام و پیوستن به مناطق دیگر شهر، همکاری بین این جوامع و مقام های محلی یا دولتی، پرداختن به نیازهای جامعه محلی و آموزش سرپرستان خانوارها به کمک تیم های حمایتی اجتماعی در زمینه اشتغال و کاری را ارائه می نماید(abbott, 2002,317-333). همچنین جان ابوت در تحقیقات خود در شهر کیپ تاون به این نتیجه دست یافته که در رابطه با حاشیه نشینی و سکونتگاههای غیر رسمی دو عنصر باید در نظر گرفته شود: 1- شرایط زمان و نحوه ی حرکت و شکل گیری این سکونتگاه ها در طول دوره ای معین 2- بازبینی و در نظر گرفتن بحران ها و برنامه های بین المللی از دیدگاه وی برای مداخله در این بافت ها و ارتقاء آن ها باید مداخله اقتصادی را به عنوان یک عامل مهم در نظر گرفت. وی همچنین بر نقش سازمانهای غیر دولتی و دخالت آنها به عنوان یک اهرم موثر تاکید می کند (abbott, 2002, 331). در تحقیق دیگری تحت عنوان ارتقاء محلات فقیر و زاغه نشین بمبئی با توجه به سیاست های نئولیبرالی جدید کشور هند، با بررسی ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی زاغه-نشینان قبل و بعد از سیاست نئولیبرالی جدید هند مشخص گردید. قبل از اجرای این سیاست، اکثر افراد ساکن در این محلات، کارگران روزمزد، دست فروش-های خیابانی که از نظر مسکن در شرایط خیلی بدی زندگی می کردند تشکیل می داد، اما با سیاست آزادسازی بازار زمین شهری از اوایل دهه نود قیمت زمین و املاک در بمبئی افزایش یافته که این وضعیت باعث افزایش فعالیت سازمان های غیردولتی در زمینه ساخت و سازهای جدید در این شهر شده و زاغه های قدیمی توسط این سازمان ها خراب و به جای آن ها ساختمان های آپارتمانی 6 طبقه ساخته شدند که در پایان ساخت و ساز، اعضای زاغه ها به ازای زمین واگذار شده به این سازمان ها، صاحب خانه های با دوام و مستحکم شدند(nijman, 2008, 73 - 85) . در تحقیقی تحت عنوان بررسی روند تغییرات شاخص ها و شرایط زندگی محلات فقیر و حاشیه نشین کشورهای در حال توسعه از سال 1990 تا 2003، با استفاده از تازه ترین داده های شاخص های زندگی شهری مانند سرپناه، مسکن، خدمات اساسی و توسعه اجتماعی با نظارت کمیسیون بشر سازمان ملل (habitat) در 188 شهر از 8 منطقه جهان انجام شد، مشخص گردید که با توجه به تنوع زیاد شرایط محلات غیر رسمی و مشخصات سرپناه و مسکن در شهرهای مختلف جهان، شاخص های عمومی در این محلات از جمله سازه های بادوام، دسترسی به آب آشامیدنی سالم و دسترسی به بهداشت در طول این دوره با توجه به اهداف هزاره توسعه سازمان ملل بهبود یافته ولی از نظر فقر شهری با چالش جدی مواجه هستند(martinez, mboup, sliuzasa and stein , 2008, 86-106 ). در تحقیقی با عنوان به رسمیت شناختن و ارتقاء شهرک های غیر رسمی ترکیه، با بررسی روند رشد شهرنشینی در سالهای 1995 تا 2000 رشد سریع شهرنشینی را مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها به دلیل رشد صنعتی شهرهای بزرگ ترکیه دانسته و این مهاجرت ها باعث به وجود آمدن شهرک های غیر رسمی در اطراف شهرهای بزرگ در زمین های کشاورزی، جنگل ها و زمین های دولتی شده است. برای برخورد با این شهرک های غیر رسمی، سیاست حذف و تخریب این مناطق در سالهای 1949 و 1966 و سیاست به رسمیت شناختن و مراحل آن را در این شهرک ها از سال 1983 به بعد بر اساس یک طرح منظم و برنامه ریزی شده توسط دولت جهت ارتقای این شهرک ها تشریح نموده است (uzun,cete and palancioglu, 2010, 204- 209). در تحقیقی پیرامون زاغه نشینی و حاشیه نشینی در مناطق پرخطر و نا امن مصر، ضمن بررسی حاشیه نشینی در شهرهای مختلف جهان، به وضعیت رشد زاغه نشینی و حاشیه نشینی در شهرهای مصر به خصوص محلات حاشیه ای جدید در مناطق پرخطر و نا امن، شیبدار، زمین های کشاورزی و دولتی اطراف و حاشیه شهرهای مصر پرداخته و در نهایت مطالعات انجام شده برای جلوگیری و ارتقاء این محلات نا امن و پر خطر را تشریح می نماید(khalifa, 2010, 1-10). در تحقیقی تحت عنوان برنامه ریزی شهری پس از جنگ، ساماندهی محله های غیر رسمی و حاشیه ای کوزوو، به بررسی روند شهرنشینی و افزایش محلات غیر رسمی پس از جنگ در شهر زاترا پرداخته و به تبیین نظریه های معماران و طراحان شهری و نقش گروههای مختلف؛ جامعه محلی، شهرداری های محلی، سازمانهای غیردولتی و جامعه بین المللی به خصوص کمیسیون اسکان بشر سازمان ملل در تهیه طرح جامع و واقع بینانه این شهر و اجرای طرح با همکاری متقابل شهرداری و ساکنان این محلات که به ساماندهی و ارتقاء محلات غیر رسمی منجر شده را تشریح نموده است garstka, 2010, 86- 95)). در ایران مطالعه روی مساکن ناهنجار به طور اخص از دهه ی 1340 آغاز گشته که مهم ترین آن ها پنج گزارش مربوط به حاشیه نشینان است. در سال 1350 موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بنا به در خواست سازمان برنامه و بودجه، طرح گسترده ای برای مطالعه-ی حاشیه نشینی در کشور تهیه کرد که با مطالعه شهر تهران آغاز شد که از اولین مطالعات در مورد حاشیه نشینی این شهر بوده و سپس مطالعه حاشیه نشینان شهرهای دیگر کشور آغاز شده که نتایج شهرهای بندرعباس، همدان، باختران، نوشهر منتشر شد( بیگدلی، 1383، 7). در تحقیقی پیرامون حاشیه نشینان شهر تبریز توسط شکوئی، ضمن مقایسه فرآیند صنعتی شدن در اروپا و جهان سوم و از جمله ایران، صنعتی شدن در ایران را به قیمت ویرانی روستاها و مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها می داند که این امر منجر به گسترش حاشیه نشینی به خصوص در شهر تبریز گردیده است(شکوئی، 1355). در تحقیقی با عنوان مهاجرت و حاشیه نشینی در شهر زابل که توسط سازمان برنامه و بودجه انجام شده، خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و ویژگیهای مسکن حاشیه نشینان مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شد که در این شهر حلبی آباد و یا کپرنشین همانند سایر شهرها وجود ندارد اما قشری که جدا از بافت شهری بوده و هنوز در آن با توجه به ویژگی های اجتماعی شان حل نشده اند و سبک معماری خانه ها و ترکیب کلی آن ها با قسمت اصلی شهر متفاوت است به چشم می خورد (بیگدلی، 1383، به نقل از سازمان برنامه و بودجه، 1366). همچنین در پایان نامه دوره کارشناسی ارشد با عنوان: ساماندهی اسکان غیر رسمی در منطقه 6 شهرداری تهران توسط کمان رودی به بررسی اسکان غیر رسمی در این منطقه پرداخته و با استفاده از مدل ها و نگرش سیستمی بر پایه ی دیدگاه های ساختاری، ضمن پرداختن به معیارهای ارزیابی سیاستهای مفروض ساماندهی، قابلیت ها و محدودیت های این معیارها را باز شناخته و در نهایت ارزیابی و انتخاب راهکارهای مناسب ساماندهی را ارائه داده است(کمان-رودی، 1377). در تحقیق؛ توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیر رسمی تجربه زاهدان که توسط صفوی صورت گرفته، به مساله اسکان غیر رسمی در شهر زاهدان و شناسایی سکونتگاههای غیر رسمی در این شهر پرداخته شده و در نهایت به مراحل مطالعات امکان سنجی، بهسازی و توانمندسازی در این شهر و مهم ترین راهکارهای ارایه شده از طرف صاحب نظران برای ساماندهی اسکان غیر رسمی اشاره شده است(صفوی، 1381). در بررسی حاشیه نشینی در شهر زنجان که در سال 1369 توسط سازمان برنامه و بودجه استان انجام پذیرفته بخشهای صفرآباد، زورآباد و خان دره مورد مطالعه قرار گرفته اند، این مطالعه بیشتر به بررسی اجمالی ویژگی های جمعیتی این نقاط پرداخته و در نهایت مناسب ترین راهکارهای اصلاح و بهسازی این مناطق را پیشنهاد داده است(بیگدلی، 1383). در پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان: حاشیه نشینی و پیامدهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی ناشی از آن: مورد شیرآباد زاهدان توسط شیبک به روند شکل گیری اسکان غیر رسمی و ویژگیهای کالبدی، اجتماعی و اقتصادی در این منطقه پرداخته است و علت شکل گیری حاشیه-نشینی این محله را مهاجرت روستاییان استان و افاغنه به این محله به دلیل نزدیکی آن به بازار زاهدان و ارزانی زمین می داند و همچنین راه حل هایی را برای ساماندهی و توانمندسازی این منطقه ارائه می کند (شیبک، 1383). در تحقیقی با عنوان نقد و بررسی حاشیه نشینی در ایران توسط خاتم واطهاری، اصول نظری تببین اسکان غیر رسمی، کاستی ها و تنگناهای نهادی نظام برنامه ریزی فضایی ایران تشریح شده و در نهایت تحولات رویکرد به اسکان غیر رسمی، کاستی ها و تنگناهای نهادی نظام برنامه ریزی فضایی ایران تبیین داده شده و در نهایت تحولات رویکرد اسکان غیر رسمی در کشورهای توسعه یافته و همچنین رویکرد برنامه های مسکن در ایران به کم درآمدها و اسکان غیر رسمی را تشریح نموده است(خاتم و اطهاری، 1386، 112 - 33). در تحقیقی تحت عنوان ساماندهی و توانمندسازی اسکان غیر رسمی کوی منبع آب شهر اهواز، علت شکل گیری این پدیده نتیجه صنعتی شدن شتابان شهر اهواز و مهاجرتهای بی رویه از یک سو و مسایل و مشکلات اقتصادی و فقدان مدیریت واحد و هماهنگ در زمینه مدیریت شهری می باشد که با بررسی و تحلیل شاخص ها از روش تحلیل عاملی با بهره گیری از نرم افزار spss، شاخص های اجتماعی در اولویت اول و شاخص های زیست محیطی در آخرین مرحله ساماندهی و توانمندسازی آن بارگذاری شده و راهبردها و پیشنهادهایی در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، خدماتی، کالبدی و مدیریتی ارائه گردیده است(زیاری و نوذری، 1388). مطالعات ساماندهی و توانمندسازی حاشیه های شهر زابل در مناطق، محمدآباد، روستای سرحدی شمالی، بخشی از هیرمندشمالی، اسلام آباد و حسین آباد توسط شرکت پارس آرایه شیراز با همکاری فرمانداری، شهرداری و شورای شهر این شهر در حال انجام می باشد (شهرداری زابل، 1390). 4 - 1- فرضیه های تحقیق در راستای سوالات مطرح شده، فرضیات زیر مطرح می گردد: 1- مهم ترین مشکل حاشیه نشینان شهر زابل در زمینه اقتصادی است. 2- برای توانمندسازی حاشیه نشینان شهر زابل به کارگیری راهبردهای مرتبط با ایجاد اشتغال در اولویت قرار دارد. 5 - 1 - اهداف تحقیق مهم ترین اهداف مورد نظر این تحقیق عبارتند: 1- بررسی و شناخت وضعیت موجود (شرایط کالبدی، اجتماعی، اقتصادی) حاشیه نشینان شهر زابل 2- حل مسایل و مشکلات حاشیه نشینان شهر زابل به وسیله راهبرد توانمندسازی 6- 1 - روش تحقیق تحقیق حاضر بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و پژوهش میدانی یا پیمایشی انجام شده است، برای انجام مطالعات کتابخانه ای و اسنادی با مراجعه به کتابخانه های مختلف از قبیل کتابخانه های دانشگاه زابل، مدیریت و برنامه ریزی استان، سازمان مسکن و شهرسازی و مطالعه کتب، مجلات، فصلنامه ها و کنفرانس ها و همایش ها(سیویلیکا)؛ مقالات علمی مرتبط با این موضوع استفاده شده است. برای انجام مطالعات میدانی از تکنیک های پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه استفاده شده است و پرسشنامه های تنظیم شده با مراجعه مستقیم به خانوارهای ساکن محلات حاشیه نشین تکمیل گردیده است. انتخاب جامعه آماری مورد مطالعه بر اساس فرمول کوچران تعیین و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی با فواصل منظم یا نظام دار(سیستماتیک) صورت گرفته است. به طور خلاصه بررسی ارزیابی راهبرد توانمندسازی حاشیه نشینان در بهسازی شهر زابل به شرح زیر انجام گردید: مرحله اول: مروری بر منابع، تحقیقات و مطالعات انجام شده در این زمینه مرحله دوم: تعیین محلات حاشیه ای مورد مطالعه شهر و گردآوری اطلاعات ابتدا با استفاده از نقشه های شهری محدوده محلات حاشیه ای مورد تحقیق مشخص شدند و به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز در پژوهش موارد زیر انجام گردید: الف به منظور تعیین شاخص ها و ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی؛ کالبدی و زیست محیطی محلات حاشیه شهر و مقایسه تطبیقی آن ها با استانداردهای رایج پرسشنامه هایی طبق فرمول کوچران ( cochran ) و با توجه به جمعیت هر محله بین سرپرستان خانوارها توزیع و تکمیل گردید. ب نوع بافت، شکل، قدمت محله، امکانات، زیرساخت های فیزیکی و به طور کلی اطلاعات فضایی و مکانی هر محله از طریق مطالعات میدانی (مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه) استخراج شد. مرحله سوم: تجزیه و تحلیل الف) داده های پرسشنامه ها و اطلاعات جمع آوری شده از محلات مختلف با نرم افزار spss و excel تجزیه و تحلیل و اطلاعات مورد نیاز استخراج گردید. ب) مقایسه شاخص های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی حاشیه نشینان با استانداردهای و معیارهای رایج شهری در این بخش عملی می گردد. مرحله چهارم: تهیه و ترسیم نقشه ها و نمودارها الف) دراین مرحله با توجه به اطلاعات گردآوری شده و همچنین با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی ( gis )، نقشه محلات حاشیه ای شهر زابل تهیه و ترسیم گردید. ب) در این قسمت از تحقیق، اطلاعات فضایی – مکانی هر کدام از محلات حاشیه ای به صورت نمودار، جدول نمایش داده شد و با توجه به اطلاعات به دست آمده از محلات حاشیه ای و استخراج نتایج به ارزیابی راهبرد توانمندسازی در بهسازی شهر زابل پرداخته شد. شکل 1 - 1- روش انجام تحقیق و تجزیه و تحلیل اطلاعات 7 - 1 - مدل تحلیلی تحقیق برای تحقیق حاضر باید شاخص های مختلفی که در توانمندسازی حاشیه نشینان در بهسازی شهر زابل موثر هستند را مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. شاخص های؛ اجتماعی - اقتصادی سرپرستان خانوارها، کالبدی - فضایی محلات، مسکن، مشارکت ساکنان در بهسازی محلات و مشکلات اساسی موجود در این مناطق مورد ارزیابی و بررسی قرار می گیرند. امتیاز هر یک از شاخص های فرعی مورد ارزیابی توانمندسازی حاشیه نشینان محاسبه می-گردد و سپس امتیاز کل شاخص اصلی با توجه به این شاخص های فرعی محاسبه می شود. پس از به دست آوردن مجموع و میانگین امتیاز شاخص های اصلی، توسط مدل روند شهرنشینی شدن، این محلات را از خیلی ضعیف تا نسبتاً خوب شهری شده تقسیم شده است. بر اساس مدل های topsis و saw رتبه بندی و اولویت این محلات به ترتیب از بهترین محلات به بدترین محلات انجام می شود. بر اساس این مدل ها، محلات را تقسیم بندی و برای توانمندسازی اولویت بندی می نماییم. اولویت بندی توانمندسازی محلات از خیلی ضعیف به عنوان اولویت اول تا محلات نسبتاً خوب در اولویت آخر قرار می گیرند. همچنین با توجه به امتیاز هر یک از شاخص های اصلی یا فرعی در محلات می توان راهکارهای جزیی را برای هر محله با توجه به وضعیت پایین هر یک از شاخص ها به عنوان اولویت های موردی در نظر بگیریم. 8- 1- محدوده زمانی و مکانی تحقیق مناطق و محلات حاشیه شهر زابل در سال 1390 را که شامل 14 محله؛ اسلامی، القورآباد و علی افشار، ورقه، سام شرقی، شهید سراوانی، اسلام آباد، حسین آباد جدید، شاهرودی و شهید طباطبایی، قاسم آباد، حاجی آباد، معصوم آباد، باقر آباد (اطراف نیروگاه برق) و شهید پیری (اطراف کشتارگاه و کارخانه آسفالت قدیم زابل) می باشند. برای ارزیابی راهبرد توانمندسازی حاشیه نشینان در بهسازی شهر زابل مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. 9 - 1 - مشکلات تحقیق با توجه به غیر رسمی بودن محلات حاشیه ای و عدم برخورد مناسب مدیریت شهری با ابعاد کامل مسأله، مهم ترین مشکلات این تحقیق به شرح زیر است: 1- عدم آمارهای دقیق و به روز از این محلات حاشیه ای 2- عدم وجود نقشه و مدارک نقشه ای به روز از این محلات حاشیه ای 3- مشکل دسترسی به این محلات به دلیل پراکندگی و بعد مسافت 4- عدم روحیه همکاری و ارایه اطلاعات صحیح از طریق سازمانهای مدیریت شهری 5- عدم اطمینان ساکنین به اجرایی شدن کارهای تحقیقی از طرف ادارات و سازمان های شهری 6- گستردگی و پیچیدگی موضوع تحقیق با توجه به ابعاد مختلف آن 7- مشخص نبودن محدوده و نام محلات حاشیه ای 8- تعداد زیاد محلات حاشیه ای در تحقیق انجام شده