نام پژوهشگر: مهرداد لاهوتی
حدیث السادات نقاش حسینی محمود ذکایی
در تحقیق حاضر اثر غلظت های کروم سه ظرفیتی(cr+3) بر رشد ومیزان جذب آن به وسیله میسلیوم قارچ خوراکی پلوروتوس استراتوس بررسی شد.تحقیقات علمی نشان داده است که عنصر کروم در بهبود عمل انسولین و کاهش قندخون در بیماران مبتلا به دیابت نقش مهمی دارد . هدف عمده تحقیق شناسایی آستانه تحمل قارچ نسبت به غلظت های cr3+ و انباشت آن در میسلیوم قارچ پلوروتوس به منظور واردسازی قارچ مزبور در رژیم غذایی انسان به عنوان یک منبع کروم دار طبیعی در بهبود متابولیسم گلوکوز در بیماران دیابتی بوده است. دراین تحقیق میسلیوم قارچ پلوروتوس استراتوس درمحیط کشت مایع پوتیتودکستروزبراث(pdb) وتیمارهای مختلف cr+3 در محدودهppm 110 -0 در دمایcº 25و5ph= کشت شد. افزایش غلظت cr+3 ازppm85 به بالا باعث کاهش پارامترهای رشد شامل وزن خشک میسلیوم شد. ملاحظه گردید با افزایش غلظت cr+3 در محیط کشت انباشتگی کروم در میسلیوم افزایش یافت به طوریکه در غلظت آستانه ی تحمل(ppm85) میزان کروم میسلیوم gr/100grdw 1/487اندازه گیری شد.افزایش غلظت cr+3 از ppm 85 به بالا موجب کاهش معنی داری در جذب پتاسیم گردیداما تاثیری درجذب فسفر میسلیوم نداشت. بر اساس نتایج به دست آمده آستانه تحمل میسلیوم قارچ پلوروتوس استراتوس نسبت به cr+3 حدودppm 85 به دست آمد.
زهرا خاکشورمقدم مهرداد لاهوتی
شوید یکی از گیاهان مهم دارویی است که کشت آن در مناطق خشک و نیمه خشک کشور می تواند گسترش یابد. از آن جایی که عمده مساحت کشور ما همواره دچار خشکی و کم آبی می باشد، هر تحقیقی که بتواند در جهت استفاده بهینه از آب باشد، مفید خواهد بود. در همین راستا و به منظور بررسی عکس العمل گیاه دارویی شوید به تنش خشکی در مرحله جوانه زنی و رویشی دو آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار و تحت شرایط محیطی کنترل شده انجام شد. آزمایش اول با هدف بررسی اثر تنش خشکی بر صفات مورفولوژیکی و رفتار جوانه زنی انجام شد. برای اعمال تنش از پلی اتیلن گلایکول 6000 با پتانسیل های اسمزی شامل صفر(شاهد)، 5/1- ، 2- ، 5/2- و3- بار استفاده شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن تر ساقه چه و ریشه چه را کاهش داد. در آزمایش دوم، نمونه ها در محیط کشت هیدروپونیک در معرض پتانسیل های مختلف خشکی با استفاده از6000 peg قرار گرفتند. پس از 4 هفته، پارامترهای مختلفی مانند سطح برگ، طول ریشه، طول ساقه، نسبت طول ساقه به ریشه، وزن تر بخش هوایی و ریشه، نسبت وزن تر و خشک بخش هوایی به ریشه، میزان تجمع پرولین و کربوهیدراتهای محلول ریشه و بخش هوایی، محتوای کلروفیل و میزان جذب عناصر معدنی k ، p مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی بر کلیه صفات مورفولوژیکی موثر بود و همه آن ها را کاهش داد. همچنین با افزایش تنش میزان انباشت پرولین وکربوهیدراتهای محلول بخش هوایی و ریشه افزایش یافت، بطوریکه محتوای پرولین و قند به ترتیب در تیمار 3- بار، در بخش هوایی به مقدار 58/83 درصد، 02/30 درصد و در ریشه ها به مقدار 98/82 درصد، 31/28 درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. تنش خشکی میزان کلروفیل را کاهش داد. همچنین با افزایش تنش خشکی جذب و انباشتگی عناصر معدنی k+ و p در بافت های گیاهی مورد مطالعه کاهش یافت.
ربابه سرایی مهرداد لاهوتی
گیاهان به طور مفید یا مضر بر سایر گیاهان از طریق آللوکمیکال ها تأثیر می گذارند که ممکن است بطور مستقیم یا غیرمستقیم از گیاهان زنده یا مرده (میکروارگانیسم ها) آزاد شوند. موضوع مطالعه حاضر بررسی تأثیر آللوشیمی عصاره دانه و برگ اکالیپتوس بر جوانه زنی، رشد و ویژگی های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه جو و خاکشیر بود. نتایج نشان داد که عصاره آبی دانه و برگ اکالیپتوس در همه غلظت ها بر درصد و سرعت جوانه زنی بذور هر دو گونه تأثیر بازدارندگی داشت. (خاکشیر < جو). تأثیر بازدارندگی با افزایش غلظت عصاره، افزایش می یابد. طول ریشه و بخش هوایی و وزن تر و خشک در خاکشیر نسبت به جو کاهش بیشتری یافت. بطور مشابه، میزان کلروفیلa، کلروفیلb و کلروفیل کل در برگ گیاهچه های جو و خاکشیر کاهش یافت. در هر دو گونه همچنین تجمع پرولین و قندهای محلول مشاهده شد که احتمالاً یک نوع مکانیسم برای افزایش مقاومت در برابر تنش می باشد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عصاره آبی دانه اکالیپتوس بر روی ویژگی های مورفولوژیکی و بیوشیمیایی دو گونه نسبت به عصاره برگ تأثیر بیشتری داشت و گیاه تک لپه ای (جو) نسبت به گیاه دولپه ای (خاکشیر) مقاوم تر بود. ما پیشنهاد می کنیم که آللوکمیکال های هر دو عصاره دانه و برگ ممکن است توانایی علف کش بیولوژیکی یا الگویی برای گروه های علف کش جدید داشته باشد.
آذر رضایی مهرداد لاهوتی
در دنیای صنعتی امروز، زیستن با طبیعت،آرامش دلپذیری را همرا با سلامتی برای انسان ،فراهم می آورد.از جمله گل مورد علاقه مردم جهان ، گل سنبل((hyacintus orientalis l. می باشد که از دیر باز نیز در ایران با وجود گوناگونی رنگ (بنفش، آبی ، صورتی، سفید و غیره ) و عطر ویژه و منحصر به فرد خودمورد توجه و علاقه مردم بوده است.گل سنبل از تیره سوسن سانان در رده تک لپه ای ها می باشد.جنس سنبل دارای 30 گونه می باشد. گونه orientalis که از نظر باغبانی مهم می باشد بومی نواحی مدیترانه ای به ویژه ترکیه است.این گل دارای سوخ پوشش دار می باشد. امروزه از فنون کشت بافت برای افزایش سوخ این گل استفاده میشود. گلدان رقم تجاری سنبل به نام hyacinthus orientalis blue jacket از هلند تهیه شد. نمونه گیری از فلس های پیاز سنبل انجام گرفت. برای گندزدایی ریز نمونه ها ، به مدت 10 تا 15 دقیقه در محلول هیپوکلریت سدیم یک درصد قرار داده شد و گندزدایی گردید. غلظت های مختلف از 2,4-d و کاینتین تهیه شد. درون هر ظرف شیشه ای (ویال) 15 میلی لیتر محیط کشت وجود داشت. نمونه های آبگیری شده و گندزدایی شده در زیر هود را توسط پنس به درون شیشه های درب دار حاوی محیط کشت ms که آگار آن بسته است منتقل شد.سپس ویالها به شرایط تاریکی در دمای 25 درجه سانتی گراد به انکوباتور منتقل شد.پس از یک دوره کشت( 20 روز) کالوس هااز ویال ها خارج کرده وزن تر آنها اندازه گیری شد.سپس کالوس ها در آون در دمای 70 درجه قرار گرفت.پس از خشک شدن،وزن کالوسها اندازه گیری و ثبت شد. کالهای ایجاد شده در تمام این تیمارها کرم رنگ بوده و دارای بافت نرم می باشد. با افزودن کانتین به میحط کشت همراه با 2, 4-d نسبت به شاهد غلظت های مختلف کانتین همراه با 5/0 میلی گرم در لیتر افزایش وزن تر و خشک مشاهده شد. در غلظت 1 میلی گرم در لیتر و غلظت (1/0 ، 5/0 و 1) میلی گرم در لیتر کانیتین روند افزایش در وزن تر و خشک کالری نسبت به شاهد مشاهده شد. اما نسبت بر غلظت 5/0 میلی گرم در لیتر 2, 4-d روند کاهش داشت. در غلظت 25/1 میلی گرم در لیتر 2, 4-d و غلظت های مختلف کاینتین از نظر آماری اختلاف معنی داری نداشت . اما نسبت به شاهد افزایش پیدا کرد. با توجه به تحلیل های آماری مشاهده شد که اکسین به تنهایی نسبت به تیمارهای دارای کاینتین به تنهایی، اثر بیشتری بر کالزایی داشت. با افزودن kin به محیط کشت حاوی 2, 4-d ، افزایش در وزن تر و به میزان بیشتر در وزن خشک کالوس مشاهده شد. حداکثر این افزایش در غلظت 5/0 میلی گرم در لیتر کاینتین و 5/0 میلی گرم در لیتر 2, 4-d ثبت شد. ترکیبی از اکسین و سیتوکنین منجر به افزایش بیشتر تقسیمات سلولی در سطح زخمی جدا گشت و افزایش وزن تر و خشک کالوس می گردد،در پژوهش انجام شده نیز چنین نتیجه ای حاصل شد.
زهرا رضایی مهرداد لاهوتی
آلومینیوم از فراوان ترین عناصر پوسته زمین است و سومین عنصر در پوسته زمین بعد از اکسیژن و سیلیکون است. آلومینیوم یون پیچیدهای است که فرم شیمیایی و عمل بیولوژیک پیچیدهای دارد و در خاکهای خنثی یا خاک هایی با اسیدیته ضعیف به شکل اکسید یا آلومینیوسیلیکات غیر قابل حل وجود دارد. با کاهش ph خاک انحلال پذیری این یون افزایش می یابد و از طریق ریشه جذب می شود و بدین ترتیب بر رشد گیاهان تاثیر می گذارد.به همین دلیل توجه به سمیت آلومینیوم و تاثیر آن در کاهش بازده تولید محصولات کشاورزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این پژوهش به منظور بررسی اثر متقابل فرم های یونی bo3 3- و al 3+ بر تنش ناشی از فلز سنگین آلومینیوم در گیاه گشنیز انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در مرحله گیاهچه ای اعمال شد. گیاهچه ها در محیط کشت هیدروپونیک حاوی غلظت های مختلف آلومینیوم (0،25/0،5/0،75/0،1،5/1،2،3،4) میلی گرم در لیتر و غلظت های بُر (0،25/0،5 /0، 75/0) میلی گرم در لیتر رشد کردند.آلومینیوم به طور معنی داری سبب کاهش رنگیزه های فتوسنتزی شد. ولی با افزایش غلظت یون بُر در سطوح مختلف آلومینیوم رنگیزه های فتوسنتزی به طور معنی داری افزایش یافتند. همچنین محتوای پرولین ریشه و بخش هوایی با افزایش غلظت آلومینیوم در سطوح مختلف غلظت بُر افزایش یافت. ولی با افزایش غلظت یون بُر در سطوح مختلف آلومینیوم، محتوای پرولین به طور معنی داری کاهش یافت
تکتم آحسانی مهرداد لاهوتی
این آزمایش با هدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف کروم بر صفات مربوط به جوانه زنی و رشد رویشی گیاه شنبلیله انجام شد. سطوح مختلف یون cr3+ (mgl-1 5، 4، 3، 2،1، 5/0 و 0) در مرحله ی جوانه زنی به بذر ها و در مرحله ی گیاهچه ای به محلول های غذایی واجد نشاء های شنبلیله ، اضافه شد. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار انجام شد. شمارش بذرهای جوانه زده به صورت روزانه و نمونه برداری از نشاءها، پس از ده روز انجام شد و سرعت و درصد جوانه-زنی، طول هیپوکوتیل و ریشه چه و وزن خشک هیپوکوتیل و ریشه چه، مورد اندازه گیری قرار گرفت. در مرحله ی رشد رویشی، نمونه برداری از گیاهان پس از 35 روز انجام شد و برخی از صفات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی اندازه گیری شد. در مرحله ی جوانه زنی طول هیپوکوتیل در غلظت های بالاتر از 2 و طول ریشه چه در تیمارهای بالاتر از 1 میلی گرم در لیتر کروم نسبت به شاهد، کاهش معنی داری داشتند (p? 0.05). وزن خشک هیپوکوتیل در تیمارهای 4 و 5 میلی گرم در لیتر کروم و وزن خشک ریشه چه در تیمارهای بالاتر از 2 میلی گرم در لیتر کروم به صورت معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت (p? 0.05). در مرحله ی گیاهچه ای،صفات رشد نظیر وزن خشک و طول بخش هوایی در غلظت های بالاتر از 5/0 میلی گرم در لیتر کروم، طول ریشه و وزن خشک ریشه ها در غلظت های بالاتر از 2 میلی گرم در لیتر کروم نسبت به شاهد کاهش معنی داری داشتند (p? 0.05). همچنین کاهش معنی داری در قطر ریشه، سطح ریشه و همچنین طول میان گره ها، در غلظت های بالاتر از 2 میلی گرم در لیتر کروم و تعداد میان گره ها در تیمار های 4 و 5 میلی گرم در لیتر کروم، نسبت به شاهد مشاهده شد (p? 0.05). افزایش میزان انباشتگی پرولین، فعالیت آنزیم پلی فنول اکسیداز در بافت برگی و میزان کروم ریشه در تمام تیمار ها نسبت به شاهد معنی دار بود (p? 0.05). مقدار کلروفیل خام و کلروفیلb در تیمارهای بالاتر از 5/0 میلی گرم در لیتر کروم و کلروفیل a در تیمار های 4 و5 ، نسبت به شاهد، کاهش معنی داری نشان دادند (p? 0.05). مقدار کلسیم برگ و ریشه در تیمارهای بالاتر از 1 میلی گرم در لیترکروم و مقدار پتاسیم ریشه نیز در تیمارهای بالاتر از 3 میلی گرم در لیتر کروم، به صورت معنی داری کاهش یافتند. در تیمارهای 4 و5 میلی گرم در لیتر کروم، افزایش معنی داری در مقدار کروم موجود در بافت برگی نسبت به شاهد مشاهده شد. به طورکلی، غلظت های خیلی کمcr3+ ( mgl-15/0) باعث تحریک رشد گیاه و غلظت های بالای cr3+ (mgl-1 3 ? ) تاثیر منفی بر رشد گیاه شنبلیله دارد و باعث کاهش رشد و متعاقب آن مرگ گیاه، شد
ازاده صفاریزدی مهرداد لاهوتی
سلنیوم یک عنصر آنتی اکسیدان کمیاب و ضروری برای انسان و جانوران است. اگرچه سلنیوم در غلظت های بالا، برای گیاهان سمی است اما در سطوح پایین اثرات سودمندی بر گیاه دارد. دو آزمایش متفاوت با هدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف سلنیوم بر جوانه زنی و رشد گیاهچه ای اسفناج انجام شد. در آزمایش اول صفات مربوط به جوانه زنی بذور اسفناج در سطوح مختلف سلنیت شامل 0، 25،50، 75 و100 میلی گرم در لیتر seo3-2 به صورت طرح کاملا تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. درصد و سرعت جوانه زنی بذور بر اساس روابط موجود در تیمارهای مختلف محاسبه شد. طول ساقه چه، ریشه چه و هم چنین وزن خشک و تر آن ها در روز دهم پس از کاشت تعیین شد. آزمایش دوم با هدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف سلنیت بر رشد، خصوصیات مورفولوژیک، بیوشیمیایی و تجمع عناصر معدنی انجام شد. در این آزمایش دانه رست ها در محلول غذایی هوگلند حاوی غلظت های 0، 1، 2، 4، 6 و 10 میلی گرم در لیتر seo3-2 قرار گرفتند. پس از چهار هفته از شروع تیمار سلنیت، گیاهان از واحدهای آزمایشی خارج و بخش هوایی و ریشه برای بررسی های بعدی تفکیک شدند. به این ترتیب آزمایشی در آزمایشگاه تحقیقاتی فیزیولوژی گیاهی دانشکده علوم با پنج غلظت سلنیوم، به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال 1389 انجام شد. نتایج حاصل از جوانه زنی بذرهای گیاه اسفناج در سطوح مختلف سلنیت نشان داد که تیمار سلنیت (غلظت های 25 میلی گرم در لیتر seo3-2 و بالاتر) درصد جوانه زنی، طول ساقه چه، طول ریشه چه و وزن خشک و تر دانه رست ها را به صورت معنی داری کاهش داد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که سطوح مختلف سلنیت، تأثیر معنی داری بر وزن خشک و تر ریشه و بخش هوایی، مقدار کلروفیل و همچنین طول ریشه و طول بخش هوایی داشت. در این آزمایش با افزایش غلظت سلنیت (به استثنا غلظت 1 میلی گرم در لیتر seo3-2)، مقدار کمی تمـامی صفات ذکر شده به صورت معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافتند. در این آزمایش افزایش سطح پرولین در گیاهان تیمار شده با سلنیت به جز در غلظت 2 میلی گرم در لیتر seo3-2 معنی دار نبود. با افزایش غلظت سلنیت، ترکیبات فنلی موجود در بخش هوایی و ریشه این گیاه افزایش یافت. افزایش غلظت سلنیت، منجر به افزایش مقدار کلسیم و سدیم بخش هوایی و ریشه شد در صورتیکه مقدار پتاسیم موجود در این بافت ها به صورت معنی داری کاهش یافت. افزایش غلظت سلنیت سدیم، سلنیوم موجود در ریشه و بخش هوایی گیاه را به صورت معنی داری افزایش داد. نتایج نشان داد که این گیاه قادر به انباشته کردن بیش از 1000 میلی گرم سلنیوم در 100 گرم وزن خشک خود بوده و احتمالا می توان این گیاه را به عنوان یک انباشت کننده سلنیوم پیشنهاد کرد.
هدی شفیعیان مهرداد لاهوتی
چکیده: یون کلسیم یکی از عناصر معدنی پر مصرف در سلول های گیاهی است و در درون سلول دارای نقش های اصلی و حیاتی متفاوت می باشد. یکی از مهم ترین اعمال کلسیم، راه اندازی و انتقال پیام های درون سلولی در برابر تنش های زیستی و غیر زیستی مختلف و بروز پاسخ مناسب است. این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه پارامترهای مربوط به جوانه زنی و رشد رویشی دو ژنوتیپ عدس mlc321 و mlc323 در شرایط تنش شوری و برهمکنش na+ ca+2 در دو آزمایش جداگانه صورت گرفت. آزمایش اول، در پنج سطح مختلف شوری (0، 4، 8، 12و 16 دسی زیمنس بر متر کلرید سدیم) و سه غلظت سولفات کلسیم (0، 5 و10 میلی مولار) و آزمایش دوم نیز در همان سطوح شوری(کلرید سدیم) ولی با دو غلظت سولفات کلسیم ( 0و 5 میلی مولار) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. در مرحله جوانه زنی، شمارش بذرهای جوانه زده به صورت روزانه و نمونه برداری از نشاءها، پس از یک هفته انجام شد. در آزمایش دوم بذرها در گلدان های پلاستیکی حاوی ماسه کاشته و نمونه برداری از گیاهان 6 هفته پس از کاشت انجام شد و در نهایت تاثیر تنش شوری و برهمکنشna+ ca+2بر برخی پارامترهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی دو ژنوتیپ مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد در مرحله جوانه زنی درصد و سرعت جوانه زنی، طول و وزن خشک ساقه چه و ریشه چه در سطوح شوری ds/m 8 و 12و16 در ژنوتیپ mlc321 و سطوح شوری ds/m 12و 16 در ژنوتیپ mlc323 کاهش یافت(p? 0.05) و تیمار نشاءهای گیاهی با کلسیم ( mm caso4 10 و5 ) سبب کاهش آسیب های ناشی از شوری شد. نتایج مرحله رویشی نشان داد که با افزایش شوری وزن خشک و سطح برگ در سطوح شوری ds/m16-8 و ارتفاع گیاه، وزن خشک ساقه و پارامترهای مر بوط به ریشه شامل وزن خشک، میانگین قطر، سطح و مجموع طول ریشه ها در کلیه سطوح شوری در دو ژنوتیپ کاهش یافت و تیمار با کلسیم(mm caso4 5 ) در ژنوتیپ mlc321 باعث افزایش پارامترهای مذکور بویژه در شوری ds/m4 شد. تیمار کلسیم همراه با شوری در ژنوتیپ mlc323 تاثیر بهبود دهنده ای را بر کاهش رشد گیاه ناشی از شوری نشان نداد. شوری به صورت معنی داری میزان na+ را در برگ ها و ریشه ها افزایش داد و میزان k+ و ca2+ را تنها در ریشه کاهش داد. شوری میزان k+ و ca2+ بافت برگ را به ویژه در سطوح ds/m 4 و 8 افزایش داد. اعمال کلسیم همراه با شوری در ژنوتیپ mlc321 موجب کاهش na+ در برگ و ریشه و افزایش یون های k+ و ca2+ در ریشه گردید. هم چنین شوری منجر به افزایش معنی دار پرولین دو ژنوتیپ شد و شاخص پایداری غشاء را به صورت معنی-داری کاهش داد(p? 0.05). در ژنوتیپ mlc321 تیمار با کلسیم با کاهش تجمع یونهای na+ و به دنبال آن کاهش سمیت یونی و کاهش تجمع پرولین، هم چنین با افزایش پایداری غشاء موجب بهبود رشد و کاهش اثرات نامطلوب na+ در سطوح شوری ds/m 4 و 8 گردید. اگرچه بین مرحله رشد رویشی و جوانه زنی ژنوتیپ های مورد بررسی از لحاظ تحمل به شوری تفاوت های قابل ملاحظه ای مشاهده شد، اما نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که به طور کلی عدس گیاهی حساس به شوری است، به صورتی که این گیاه در شوری ds/m 12 و 16 خشک شد و اعمال کلسیم همراه با شوری نتوانست از مرگ گیاه جلوگیری نماید، در حالیکه در سطوح پایین تر شوری (ds/m 4 و 8 )کاربرد کلسیم در ژنوتیپ mlc321 موجب کاهش آسیب های ناشی از شوری گردید.
فریناز شمسایی علی گنجعلی
پژوهش حاضر به منظور بررسی بر هم کنش سطوح مختلف تنش nacl و cacl2 بر برخی صفات جوانه زنی، رشد رویشی و خصوصیات مورفوفیزیولوژیک گیاهچه های لوبیا قرمز رقم گلی (phaseolus vulgaris l. ( انجام شد. در این آزمایش صفات مربوط به جوانه زنی لوبیا قرمز رقم گلی، در چهار سطح شوری شامل (0،100،50 و150 mm nacl) و کلسیم شامل چهار سطح (0، 5،10و 15mm cacl2 ) در ظروف پتری مورد بررسی قرار گرفت. بذرهای جوانه زده هر روز شمارش شده و نمونه برداری از نشاءهای گیاهی پس از یک هفته انجام شد. آزمایش دوم با هدف بررسی بر هم کنش سطوح مختلف تنش nacl و cacl2 بر صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاهچه های لوبیا قرمز رقم گلی انجام شد. گیاهچه های لوبیا در سطوح nacl و cacl2 با غلظت های فوق الذکر در گلدان های پلاستیکی حاوی خاک به مقدار 2 کیلوگرم کاشته و به مدت 28 روز تیمار شدند. نمونه برداری از گیاهچه ها 28 روز پس از کاشت انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج آزمایش جوانه زنی نشان داد که افزایش شوری بیش از 50 میلی مولار nacl درصد و سرعت جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه و وزن خشک ساقه چه و ریشه چه را بصورت معنی داری کاهش داد (01/0p?). نتایج پژوهش نشان داد که حضور 5 و 10 میلی مولار cacl2 تاثیر معنی داری بر بهبود آسیب های ناشی از تنش شوری بر جوانه زنی بذور لوبیا در سطوح شوری 50 و 100 میلی مولار nacl داشته است و تیمار 5 میلی مولار cacl2 نقش بهبود دهنده در تیمار شوری 150 میلی مولار nacl دارد. نتایج مرحله گیاهچه ای نشان داد که با افزایش شوری تا 150 میلی مولار nacl ، ارتفاع گیاه، سطح برگ، وزن خشک بخش هوایی و ریشه، مجموع طول ریشه ها، سطح ریشه و قطر ریشه گیاهچه های لوبیا تحت تنش nacl کاهش معنی داری یافت (01/0p?). تیمار گیاهچه ها با 5 و 10 میلی مولار cacl2 باعث افزایش صفات مذکور شد. شوری به صورت معنی داری میزان na+ را در برگ و ریشه گیاه افزایش و میزان k+ و ca2+ را در برگ و ریشه کاهش داد. تیمار ca2+ توام با na+ باعث کاهش مقدار na+ در برگ و ریشه و مقادیر یونهای k+ و ca2+ را در برگها و ریشه های گیاهچه های تحت تیمار افزایش داد. افزایش naclتا 150 میلی مولار، منجر به افزایش معنی دار میزان پرولین و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز شد و شاخص پایداری غشا و محتوای نسبی آب و میزان کلروفیل aو b را در بافت برگ گیاهچه های لوبیا به صورت معنی داری کاهش داد (01/0p?). تیمار گیاهچه ها با ca2+ (5 و 10 میلی مولار cacl2) سبب کاهش تجمع یونهای na+ و به دنبال آن کاهش سمیت یونی و کاهش انباشت پرولین و کاهش فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز و افزایش پایداری غشا و محتوای نسبی آب و افزایش میزان کلروفیل aو b گردید. به طور کلی تیمار کلسیم (5 و 10 میلی مولار cacl2) باعث کاهش اثرات زیان آور تنش شوری بر صفات مربوط به جوانه زنی و رشد رویشی گیاهچه های لوبیا شد. غلظت های cacl2 بیش از 15 میلی مولار نه تنها نقش بهبود دهندگی برای آسیب های ناشی از تنش شوری نداشت بلکه در بسیاری از سطوح شوری به دلیل ایجاد اثرات نامناسب، نقش زیان آوری در خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه داشت.
معصومه سادات راستی ثانی علی گنجعلی
تنش خشکی یکی از عوامل اصلی کاهش محصول در سراسر جهان است. میانگین کاهش محصول ناشی از تنش خشکی در بخش های مختلف دنیا بیش از 50 درصد گزارش شده است. کشور ما دارای آب و هوای خشک و نیمه خشک است، لذا وقوع تنش خشکی در دوره رشد گیاهان امری اجتناب ناپذیر است. واکنش گیاهان مختلف و حتی رقمهای مختلف یک گیاه نسبت به تنش خشکی متفاوت است. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف تنش خشکی بر صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ارقام لوبیا قرمز و نیز همچنین پاسخ آنتی اکسیدان های آنزیمی ارقام لوبیا قرمز در شرایط تنش خشکی انجام شد. در این آزمایش صفات مورد بررسی در دو رقم لوبیا قرمز (phaseolus vulgaris l.) (درخشان و گلی) در چهار سطح تنش خشکی شامل، 25، 50، 75 و 100 (شاهد) درصد ظرفیت زراعی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در دو آزمایش جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند. در آزمایش اول از گلدان های پلاستیکی که در آن 4 عدد بذر کاشته شده بود به عنوان واحد آزمایشی استفاده شد. در این آزمایش گیاهچه های 28 روز برای بررسی صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی برداشت شدند. آزمایش دوم مشابه آزمایش اول صورت گرفت منتهی گلدان ها برای صفات مورد بررسی در انتهای مرحله گلدهی (60 روز پس از کاشت) برداشت شدند. در هر دو آزمایش (مرحله گیاهچه ای و گلدهی) ارتفاع گیاه، سطح برگ، سطح ریشه، مجموع طول ریشه ها و نیز وزن خشک اندام هوایی و ریشه با افزایش شدت خشکی در هر دو رقم لوبیا قرمز به طور معنی داری کاهش یافت (05/0p?). ولی صفاتی مانند قطر ریشه و نسبت وزن خشک ریشه به وزن خشک اندام هوایی با افزایش سطح خشکی افزایش یافت. با افزایش شدت خشکی محتوای آب نسبی برگ (rwc)، شاخص پایداری غشا (msi)، میزان کارآیی فتوسیستمii (fv/fm)، عملکرد کوانتومی فتوسنتز (y) و سرعت انتقال الکترون در ارقام لوبیا قرمز کاهش یافت، ولی مقاومت روزنه ای و شاخص کلروفیل (spad) در هر دو رقم لوبیا تحت تنش خشکی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p?). در پایان مرحله گلدهی میزان آسیمیلاسیون co2 ، میزان تعرق و میزان co2 درون سلولی با افزایش سطح خشکی کاهش یافت. در مقابل راندمان مصرف آب در هر دو رقم در شرایط تنش خشکی افزایش نشان داد. بررسی خصوصیات بیوشیمیایی و پاسخ آنتی اکسیدان های آنزیمی در واکنش به خشکی نشان داد که با افزایش شدت خشکی، فعالیت آنزیم های پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز افزایش ولی فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز کاهش یافت. در این آزمایش میزان پرولین و پروتئین های محلول برگی در واکنش به خشکی افزایش یافت. در این بررسی رقم گلی از طریق افزایش مقاومت روزنه ای، کاهش تعرق و از طرف دیگر با افزایش انباشت پرولین، علی رغم کاهش پتانسیل خاک، پتانسیل آب برگ را همچنان بالا نگه داشته است. رقم درخشان در پاسخ به تنش خشکی سازوکار دیگری را انتخاب نموده است، زودرسی و افزایش بیشتر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان در واکنش به تنش خشکی برخی از این سازوکارها است. کلمات کلیدی: آنتی اکسیدان های آنزیمی، تنش خشکی، صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی، کارآیی فتوسیستم?? و لوبیا قرمز.
آذین اولیازاده مهرداد لاهوتی
چکیده: بگونیا) olympia white begonia semperflorens(cv. گیاهی است هتروزیگوت و از تنوع گونه ای بسیار زیادی برخوردار است. روشهای معمول تکثیر این گیاه شامل قلمه ساقه و برگ به دلیل سرعت تکثیر بسیار کم و آلودگی، از کارآیی لازم برخوردار نیستند، لذا روش کشت بافت امید بخش به نظر میرسد. در این پژوهش اثرترکیبات هورمونی و هم چنین ریزنمونه های مختلف بر باززایی گیاه ) begonia semperflorens(cv. olympia white مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا برای تعیین بهترین روش ضدعفونی سازی ریزنمونه ها، تیمارهای اتانول 70 درصد (با زمانهای3،2و1دقیقه و30و10 ثانیه و بدون الکل) و هیپوکلریت سدیم 1% (با زمانهای2، 10،5،3و15 دقیقه) مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد برای تعیین محیط کشت بهینه برای کالزایی، از محیط کشت پایه ms حاوی هورمون ba با غلظتهای صفر،1/0، 5/0و1 میلی گرم در لیتردر ترکیب با هورمون naa با غلظتهای صفر،1/0، 5/0و1میلی گرم در لیتر استفاده گردید. پس از یکماه از زمان کشت، ریزنمونه ها به محیط کشت پایه ms حاوی هورمون ba با غلظتهای صفر،1/0، 5/0و1 میلی گرم در لیتردر ترکیب با هورمون naa با غلظتهای صفر،1/0، 5/0و1میلی گرم در لیتر منتقل شدند تا محیط کشت بهینه برای باززایی مورد بررسی قرار گیرد. پس از یکماه از زمان کشت در محیط باززایی،نمونه ها مورد بررسی قرار گرفتند و آنهاییکه واجد شرایط لازم برای مرحله ریشه زایی(1-2 سانتی متر طول و حداقل 5 برگ) بودند به محیط کشت ریشه زایی( محیط کشت پایه ms حاوی 5/0و1میلی گرم در لیتر هورمون naa ) منتقل و دیگر ریزنمونه ها در همان محیط باززایی خود واکشت شدند. پس از دوماه از انتقال نمونه ها به محیط ریشه زایی، نمونه ها برای سازگاری به گلدانهای حاوی نسبت 2:1:1 از پرلیت و کوکوپیت و ماسه منتقل شدند. نتایج نشان داد بهترین تیمار ضد عفونی برای ریزنمونه های مریستم انتهایی و دمبرگ، تیمار1 دقیقه ضد عفونی با الکل 70 درصد و 3دقیقه ضدعفونی در هیپوکلریت سدیم 1درصد است و بهترین تیمار ضد عفونی برای ریزنمونه برگ،20ثانیه ضدعفونی با الکل 70 درصد و2دقیقه ضدعفونی با هیپوکلریت سدیم 1درصد می باشد. در مرحله کالزایی، ترکیب هورمونی 1/0 , ba5/0naa برای ریز نمونه مریستم انتهایی ساقه، ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر ,ba5/0 میلی گرم در لیتر naa برای ریزنمونه دمبرگ و ترکیب هورمونی 1/0 میلی گرم در لیتر,ba5/0 میلی گرم در لیتر naa برای ریز نمونه برگ، بهترین ترکیبهای هورمونی برای کالزایی بهینه گیاه بگونیا بوده اند. در مرحله باززایی، ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر ,ba1میلی گرم در لیتر naa برای ریز نمونه مریستم انتهایی ساقه، ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر ,ba5/0 میلی گرم در لیتر naa برای ریزنمونه دمبرگ و ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر ,ba1 میلی گرم در لیتر naa برای ریزنمونه برگ، بهترین ترکیبهای هورمونی برای باززایی بهینه گیاه بگونیا بوده اند. در مرحله ریشه زایی، غلظت 5/0میلی گرم در لیتر هورمون naa باعث درصد ریشه زایی و طول ریشه بیشتر نسبت به غلظت 1میلی گرم در لیتر هورمون naa شده است.در نهایت غلظت 5/0میلی گرم در لیتر هورمون naa درصد سازگاری بهتری را نیز نشان داد. لغات کلیدی: بگونیا، کشت بافت گیاهی، ba، naa.
نفیسه نعمت شاهی مهرداد لاهوتی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر غلظت های مختلف کروم بر برخی صفات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه پیاز در مرحله جوانه زنی و رشد گیاهچه ای انجام شد. سطوح مختلف یون +cr3 (0، 5، 10، 20، 40، 50، 100، 150 و 200 میلی گرم در لیتر) در مرحله جوانه زنی به بذر ها و در مرحله گیاهچه ای به گیاهچه های پیاز خوراکی در گلدان های حاوی خاک زراعی و ماسه به نسبت 1:1 اضافه شد. هر دو آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. شمارش بذر های جوانه زده به صورت روزانه و اندازه گیری صفات مربوط به دانه رست ها شامل سرعت و درصد جوانه زنی، طول هیپوکوتیل و ریشه چه و وزن خشک هیپوکوتیل و ریشه چه ، پس از 14 روز انجام شد و در مرحله رشد رویشی نمونه برداری از گیاهان پس از 28 روز انجام شد و برخی از صفات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی شامل طول بخش هوایی و ریشه، وزن خشک بخش هوایی و ریشه، نسبت root/shoot، میزان کلروفیل، پرولین، فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز، سنجش عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم، جذب و انباشتگی کروم در بخش هوایی و ریشه گیاه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله جوانه زنی درصد جوانه زنی در غلظت های بالا تر از 20 میلی گرم در لیتر و سرعت جوانه زنی در غلظت های بالاتر از 40 میلی گرم در لیترcr3+ نسبت به نمونه های شاهد کاهش معنی داری داشت (05/0?p). طول هیپوکوتیل در غلظت های بالاتر از 40 میلی گرم در لیتر و طول ریشه چه در تیمار های بالاتر از 10 میلی گرم در لیتر نسبت به شاهد کاهش معنی داری داشت (05/0?p). وزن خشک هیپوکوتیل و ریشه چه در تیمار های بالاتر از 10 میلی گرم در لیتر کروم به صورت معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت. در مرحله گیاهچه ای طول بخش هوایی در غلظت های بالاتر از 50 میلی گرم در لیتر و وزن خشک بخش هوایی ، طول ریشه و وزن خشک ریشه در غلظت های بالاتر از 40 میلی گرم در لیتر نسبت به نمونه های شاهد کاهش معنی داری داشت. میزان انباشتگی پرولین و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در بافت برگی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0?p). مقدار کلروفیلa و کلروفیل خام در تیمارهای بالاتر از 50 میلی گرم در لیتر و مقدار کلروفیل b در تیمارهای بالاتر از 100 میلی گرم در لیتر نسبت به شاهد کاهش معنی داری نشان دادند. مقدار کلسیم بخش هوایی در تیمار های بالاتر از 10 میلی گرم در لیتر و مقدار کلسیم ریشه در تیمار های بالاتر از 20 میلی گرم در لیتر و مقدار پتاسیم بخش هوایی در تمام تیمارها و مقدار پتاسیم ریشه نیز در تیمار های بالاتر از 40 میلی گرم در لیتر کروم نسبت به شاهد کاهش معنی داری نشان دادند. میزان سدیم بخش هوایی در غلظت های بالاتر از 50 میلی گرم در لیتر و میزان سدیم ریشه در غلظت های بالاتر از 10 میلی گرم در لیتر نسبت به شاهد کاهش معنی داری نشان دادند. همچنین افزایش معنی داری در مقدار کروم موجود در بافت برگی نسبت به شاهد مشاهده شد و در تیمار های بالاتر از 20 میلی گرم در لیتر کروم، افزایش معنی داری در میزان کروم در بافت ریشه نسبت به نمونه های شاهد مشاهده شد (05/0?p).
رضوان رمضان نژاد مهرداد لاهوتی
به منظور بررسی اثرات توام تنش خشکی و اسید سالیسیلیک (sa) بر تغییرات مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه نخود، آزمایشی بر روی دو ژنوتیپ از مجموعه کلکسیون نخود مشهد1 (mcc441 و mcc358) در چهار سطح تنش خشکی بر اساس ظرفیت زراعی2 ( %fc100، %fc75 ، %fc50 و %fc25) و تیمار sa mm)7/0( به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و با سه تکرار صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده ، تنش خشکی باعث کاهش تمام پارامترهای مورفولوژیکی گیاه شد که در مورد ارتفاع و وزن خشک بخش هوایی تاثیر تنش خشکی بر ژنوتیپmcc358 بیشتر از ژنوتیپ دیگر بود. طول ریشه در ژنوتیپ mcc441 در شرایط تنش خشکی در سطح تنش %75، %50 و%25 کاهش بیشتری نسبت به شاهد یافت. در شرایط تنش خشکی مقاومت روزنه ای گیاه افزایش یافت که این افزایش در ژنوتیپ mcc358 نسبت به شاهد بیشتر بود. سایر پارامترهای فیزیولوژی (پتانسیل آب برگ، شاخص پایداری غشاء و کارایی فتوسیستم ii) در شرایط تنش خشکی کاهش یافت که در تمام این موارد تاثیر تنش خشکی بر ژنوتیپ mcc441 بیشتر از ژنوتیپ دیگر بود. در شرایط تنش خشکی میزان کلروفیل a،b و کلروفیل کل کاهش و نسبت کلروفیل a/b افزایش یافت که در ژنوتیپ mcc441 این افزایش در نسبت کلروفیل a/b نسبت به شاهد بیشتر از ژنوتیپ دیگر بود. میزان کاروتنوئیدها نیز در شرایط تنش خشکی کاهش یافت که در ژنوتیپ mcc441 نسبت به شاهد بیشتر بود. میزان پرولین برگ در سطح تنش %25 و %50 افزایش یافت که در ژنوتیپ mcc441 این افزایش بیشتر از ژنوتیپ دیگر بود. فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز نیز در سطح تنش %50 و%25 به طرز معنی داری افزایش یافت که در ژنوتیپ mcc358 این افزایش نسبت به شاهد بیشتر بود. تیمار sa باعث افزایش ارتفاع و وزن خشک بخش هوایی و همچنین طول و وزن خشک ریشه شد که این افزایش در ژنوتیپ mcc358 بیشتر از ژنوتیپ دیگر بود. نسبت وزن خشک اندام هوایی/ وزن خشک ریشه بعد از تیمار با sa کاهش یافت که در ژنوتیپmcc441 نسبت به شاهد کاهش بیشتری نشان داد. مقاومت روزنه ای،کارایی فتوسیستم ii وپتانسیل آب برگ بعد از تیمار با sa افزایش یافت که در ژنوتیپ mcc358 این افزایش بیشتر از ژنوتیپ دیگر بود، اما افزایش شاخص پایداری غشاء در ژنوتیپ mcc441 بیشتر بود. همچنین تیمار sa باعث افزایش رنگیزه های فتوسنتزی شد. میزان پرولین در ژنوتیپ mcc441 بعد از تیمار با sa افزایش یافت. همچنین تیمار sa باعث افزایش فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز در ژنوتیپ mcc358 شد، اما تاثیر معنی داری بر میزان فعالیت آنزیم مذکور در ژنوتیپ mcc441 نداشت. به نظر می رسد که تاثیر زیان آور تنش خشکی بر ژنوتیپ mcc441 بیشتر از ژنوتیپ mcc358 بوده است و sa نتوانست تاثیرات آنتی اکسیدانی خود را در بهبود شرایط ناشی از تنش خشکی در ژنوتیپ mcc358 به خوبی اعمال کند. 1- mashhad chickpea collection (mcc) 2- field capacity)fc) واژه های کلیدی: تنش خشکی ، اسید سالیسیلیک ، شاخص پایداری غشاء ، ژنوتیپ ، کارایی فتوسیستم ii
مریم عامری عبدالرضا باقری
هندوانه محصول زراعی مهمی است که سالانه تولیدی برابر 81 میلیون تن در سراسر جهان دارد. علیرغم تولید بالای آن، میلیون ها تن از این محصول به علت بیماری ازبین می روند. بهبود ژنتیکی از طریق کشت بافت و بیوتکنولوژی با تولید محصولات کشاورزی با کیفیت تر مثل میوه های بی دانه یا انتقال ژن های مقاومت به آفات و بیماری ها و تولید واریانت های سوماکلونال مقاوم به تنش های زیستی و غیر زیستی به افزایش عملکرد این محصول کمک شایانی می نماید. هدف از این پژوهش، بهینه سازی محیط باززایی مستقیم و غیرمستقیم هندوانه به منظور استفاده از آن در تکثیر واریته های خاص و مهندسی ژنتیک این گیاه می باشد. بدین منظور جهت باززایی مستقیم هندوانه اثر ریزنمونه (گره لپه ای حاوی لپه، گره لپه ای فاقد لپه و تک گره جانبی) در محیط کشت ms حاوی سطوح 1/0، 5/0، 5/1 و 5/2 میلی گرم در لیتر از سیتوکینین های ba و kin مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد ریزنمونه تک گره جانبی، در محیط کشت حاوی 5/2 میلی گرم در لیتر ba بیشترین تعداد شاخه را تولید می کند. در این آزمایش با توجه به تعداد شاخه باززایی شده طبیعی و ارتفاع آنها، محیط کشت حاوی 5/0 میلی گرم در لیتر ba با تعداد 05/2 شاخه باززایی شده پیشنهاد می شود. به منظور باززایی غیرمستقیم هندوانه، اثر بخش های مختلف ریزنمونه لپه در شرایط نوری، تاریکی و روشنایی با فتوپریود 16 ساعت روشنایی وترکیب هورمونی مختلف (1/0، 5/0، 5/1، 5/2، 5/3 و 5 میلی گرم در لیتر ba در ترکیب با 1/0 یا 5/0 میلی گرم در لیتر iaa) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد شرایط روشنایی در القای اندام زایی و باززایی ریزنمونه ها نسبت به تاریکی بسیار بهتر عمل می کند. همچنین ناحیه پایه یا نزدیک و بخش مرکزی لپه دارای بیشترین درصد باززایی و تعداد برگ و گیاهچه باززاشده هستند. از سطوح و ترکیب های متنوع هورمونی، غلظت 5/3 میلی گرم در لیتر ba در ترکیب با iaa مناسب تر بود. در ادامه به منظور ریشه زایی گیاهچه های تولید شده سطوح مختلف0، 1/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر اکسین های naa، iaa و iba مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد گیاهچه ها در محیط کشت حاوی naa تعداد ریشه بیشتری نسبت به دو هورمون دیگر تولید کردند، اما محیط کشت حاوی iba توانست ریشه های طویل و نازک با ریشه های فرعی گسترده تری تولید کند. لذا غلظت 1/0 میلی گرم در لیتر این هورمون به عنوان محیط بهینه ریشه زایی توصیه می شود. روزنه ها باز و کوتیکول نازک از ویژگی های گیاهان باززایی شده در شرایط این ویترو است که در برش و رنگ آمیزی های انجام شده، مشاهده گردید لذا به منظور سازگاری در گیاهان، کاهش تدریجی رطوبت هوا و استفاده از محیط کشت هیدروپونیک توصیه می شود.
طاهره متقی نیا مهناز کیانی فریز
مرزه تابستانه (satureja hortensis l.) یک گیاه دارویی متعلق به خانواده نعناعیان است که به سبب داشتن ترکیبات با ارزش دارویی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. عصاره این گیاه حاوی رزمارینیک اسید بوده که در درمان بیماری های قلبی و عروقی، سرطان و پارکینسون موثر است. کشت کالوس مرزه تابستانه به لحاظ تجمع بیشتر این ترکیب دارویی در مقایسه با خود گیاه حائز اهمیت می باشد. این پژوهش با هدف بهینه سازی کالزایی مرزه تابستانه از نظر نوع محیط کشت، ترکیب های هورمونی و نوع ریزنمونه طراحی گردید. برای این منظور ریزنمونه های برگ و بذر گیاه مرزه تابستانه در محیط کشت های ms و b5 تحت تأثیر 15 تیمار هورمونی شامل 5 غلظت از هورمون ba (0، 5/0، 1، 2 و 4 میلی گرم در لیتر) و سه غلظت از هورمون iba (5/0، 1 و 2 میلی گرم در لیتر) بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تکرار کشت داده شدند. پس از گذشت 5 هفته از زمان کشت، وزن تر و خشک کالوس ها اندازه گیری شد. در یک بررسی جداگانه نیز، از کالوس های حاصل از ریزنمونه برگ که در محیط b5 تشکیل شده بودند جهت عصاره گیری و سنجش میزان رزمارینیک اسید استفاده شد. برای این منظور نیمی از کالوس ها از شرایط تاریکی به مدت 2 هفته به شرایط فتوپریود 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی منتقل شدند تا اثر روشنایی و ترکیب هورمونی بر میزان رزمارینیک اسید بررسی شود. مراحل عصاره گیری در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. بر اساس نتایج، نوع محیط کشت و ترکیب هورمونی بر شدت کالزایی هر دو ریزنمونه اثر معنی داری داشته است (p<0.05). ریزنمونه های برگ و بذر، وزن تر و خشک کالوس بیشتری را در محیط کشت هایی که هر دو هورمون iba و ba حضور داشتند در مقایسه با محیط کشت هایی که تنها حاوی هورمون iba بودند نشان دادند. در محیط کشت ms و در هر دو ریزنمونه برگ و بذر با افزایش غلظت هورمون ba، وزن تر و خشک کالوس نیز افزایش یافت. در این محیط، بالاترین غلظت هورمونba (4 میلی گرم در لیتر) در ترکیب با 1 میلی گرم در لیتر iba در ریزنمونه برگ و در ترکیب با 2 میلی گرم در لیتر iba در ریزنمونه بذر، ترکیب های هورمونی بهینه ای جهت کالزایی بودند. در محیط کشت b5، 2 میلی-گرم در لیتر baدر ترکیب با 5/0 میلی گرم در لیتر iba در ریزنمونه برگ و در ترکیب با 2 میلی-گرم در لیتر ibaدر ریزنمونه بذر بیشترین وزن تر و خشک کالوس را نشان دادند. ضمن اینکه هر دو ریزنمونه برگ و بذر، عملکرد بهتری را از نظر وزن تر و خشک کالوس در محیط کشت b5 در مقایسه با محیط کشتms داشتند. همچنین نوع شرایط روشنایی و ترکیب هورمونی بر میزان تجمع رزمارینیک اسید در بافت کالوس اثر معنی داری داشت (p<0.05). نتایج نشان داد که غلظت بالای هورمون ba در هر دو شرایط نور و تاریکی سبب کاهش این ماده در کالوس گردید. محیط روشنایی نیز در مقایسه با محیط تاریکی در اغلب تیمارها عملکرد بهتری در تجمع رزمارینیک اسید نشان داد. بیشترین مقدار رزمارینیک اسید در این پژوهش در حضور 5/0 میلی گرم در لیتر iba و در شرایط روشنایی حاصل شد.
محبوبه توکلی مهرداد لاهوتی
کروم به دلیل استفاده گسترده در صنایع مختلف به یک آلوده کننده جدی محیط زیست تبدیل شده است. اسید سالیسیلیک (sa) یک ترکیب فنلی است که در ایجاد مقاومت به تنش های زیستی و غیر زیستی مختلف در گیاهان دخالت دارد. این طرح با هدف بررسی تاثیر اسید سالیسیلیک بر بهبود آسیبهای ناشی از تنش کروم (cr3+) در مراحل مختلف رشد گیاه شبدر ایرانی انجام شد. برای این منظور دو سری آزمایش به طور مجزا در مراحل جوانه زنی و گیاهچه ای در قالب یک طرح کاملا تصادفی بصورت فاکتوریل با سه تکرار انجام شد. در مرحله جوانه زنی، بذرها در محلول های sa با غلظتهای 0، 5/0، 1 و 5/1 میلی مولار خیسانده شدند و سپس به پتری دیش های حاوی محلول cr3+ (cr(no3)3. 9h2o) در غلظتهای 0، 25، 50 و 75 میلی گرم در لیتر(ppm) منتقل شدند. در این آزمایش صفاتی شامل درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، بیومس و طول ریشه چه و هیپوکوتیل اندازه گیری شد. غلظتهای مختلف cr3+ درصد و سرعت جوانه زنی را بصورت معنی داری کاهش داد. همچنین cr3+ بصورت معنی داری تولید بیومس و رشد طولی اندام هوایی و ریشه چه را کاهش داد(05/0?p). اعمال تیمار sa اثرات تنش زایی cr3+ را به صورت معنی داری کاهش داد. در این آزمایش غلظت 5/0 میلی مولار sa موثرترین غلظت بود و مشاهده شد sa در غلظت 5/1 میلی مولار اثرات تنش زایی cr3+ را تشدید نمود. در مرحله گیاهچه ای cr3+ در غلظتهای 0، 10، 15، 20، 30 و 45 میلی گرم در لیتر به محلول غذایی اضافه شد. sa هم در غلظتهای 0، 25/0 و 5/0 میلی مولار به محلولها اضافه شد. پس از 6 هفته گیاهچه ها برداشت و صفاتی شامل وزن خشک اندام هوایی و ریشه، رشد طولی ریشه و اندام هوایی، شاخص کلروفیل(spad)، شاخص پایداری غشا، میزان مقاومت روزنه ای، میزان کروم در اندام های مختلف و میزان پراکنش آن در پیکره گیاه و میزان پرولین برگ و فعالیت آنزیم کاتالاز (cat) سنجش شد. نتایج نشان داد وجود cr3+ در محیط سبب کاهش معنی دار میزان تولید بیومس، شاخص کلروفیل و رشد طولی اندام های مختل می شود (01/0?p). همچنین cr3+ میزان مقاومت روزنه ای و تولید پرولین در برگ را افزایش داد. با افزایش غلظت کروم در محیط میزان کروم انباشت شده در بافتهای مختلف گیاه افزایش یافت که در این میان سهم ریشه تا 50 برابر بیش از اندام هوایی بود. علاوه بر این cr3+ سبب القا انباشت پرولین و کاهش فعالیت آنزیمcat شد. کاربرد sa سبب کاهش فعالیت آنزیمcat شد. اضافه شدن غلظتهای مختلف sa به محلول غذایی نه تنها اثرات منفی کروم را کاهش نداد بلکه آستانه تحمل این گیاه به تنش cr3+ را کاهش داد به این ترتیب که در غلظتهای بالای sa و cr3+ مرگ گیاهچه ها مشاهده شد. در آزمایش سوم در مرحله گیاهچه ای شرایط تنش کروم در خاک ایجاد شد و sa با روش اسپری برگی در اختیار گیاه قرار داده شد. پس از 5 هفته صفاتی شامل میزان بیومس و میزان رنگیزه های مختلف موجود در برگ گیاه سنجش شد. نتایح این آزمایش هم نشان داد اگر چه sa در شرایط عدم تنش تاثیر مثبت بر میزان رنگیزه ها و تولید بیومس داشت اما در کاهش اثرات تنش زایی cr3+ تاثیر معنی داری نداشت(05/0?p). در مجموع پیش تیمار sa در مرحله جوانه زنی توانست اثرات تنش زایی cr3+ را کاهش دهد اما در مرحله رشد رویشی sa نه تنها اثرات تنش زایی کروم را بهبود نداد بلکه آستانه تحمل گیاه را کاهش داد.
معصومه مدرس مهرداد لاهوتی
نوروزک(salvia leriifolia benth.) بومی استان خراسان رضوی و سمنان و گیاهی در معرض خطر انقراض می باشد. در سال های اخیرخواص دارویی متعددی مثل اثرات ضد میکروب و ضد قارچ ، ضد دیابت ،ضد درد و ضد التهاب از این گیاه گزارش شده است. مشتقات کافئیک اسید بخش مهمی از ترکیبات محلول در آب در جنس salvia هستند که خواص دارویی دارند. این پژوهش به منظور شناسایی اسید های فنولیک در گیاه نوروزک و تولید آن ها در محیط درون شیشه صورت گرفت. به این منظورتکنیک hplcبرای شناسایی اسید های فنولیک در برگ و ریشه گیاه نوروزک به کار گرفته شد و اسید های فنولیک کافئیک اسید ، رزمارینیک اسید وسالویانولیک اسید b برای اولین بار در برگ و ریشه گیاه نوروزک شناسایی و تعیین غلظت گردیدند. جهت دستیابی به گیاهچه های استریل جنین، گیاه نوروزک در محیط کشت های ms ، ms2/1 و b5و غلظت های مختلف bap وnaa کشت شد. محیط کشت های ms ، ms2/1 حاوی هورمون های bap وnaa در سطح 1 میلی گرم در لیتر به عنوان مناسب ترین تیمار برای رشد سریع و مناسب جنین تعیین گردید. همچنین به منظور ریزازدیادی گیاه نوروزک ، جوانه انتهایی حاصل از گیاهچه های استریل جهت نوشاخه زایی در محیط کشت ms محتوی هورمون های kin ،bap و iba کشت گردید. بعلاوه هورمون های 2,4-d ، naa و iba برای ریشه زایی مورد بررسی قرار گرفتند. بیشترین نوشاخه زایی در تیمار حاوی bap mgl-12+iba mgl-15/0 انجام شد و مناسب ترین تیمار جهت ریشه زایی ibamgl-11 تعیین گردید. میزان کافئیک اسید ، رزمارینیک اسید وسالویانولیک اسید b در گیاهچه های ریزازدیادی شده در مقایسه با شاهد و برگ گیاه نوروزک مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گیاهچه های ریزازدیادی شده میزان کافئیک اسید و رزمارینیک اسید به ترتیب65/1 و 03/3 برابر بیشتر از برگ گیاه نوروزک بود در حالی که میزان سالویانولیک اسید b تغییری نداشت. مریستم انتهایی، جنین و برگ گیاه نوروزک جهت القاء کالوس در محیط کشت ms حاوی ترکیب های مختلف هورمون های kin،2,4-d ، naa و bap کشت گردید. نتایج نشان داد مناسب ترین تیمار برای القاءکالوس از مریستم انتهایی و جنین 2,4-d mgl-12+kin mgl-11 و برای جداکشت برگ دو تیمار2,4-d mgl-12+kin mgl-11 و bap mgl-15+naa mgl-15 بود. میزان اسید های فنولیک در این کالوس ها در مقایسه با برگ گیاه نوروزک بررسی گردید. بیشترین میزان کافئیک اسید در کالوس های حاصل از برگ و کالوس جنین تولید گردید. بیشترین مقدار رزمارینیک اسید در کالوس برگ در تیمار bap mgl-15+naa mgl-15 بود که مقدار آن 3 تا 4 برابر دیگر کالوس ها و برگ گیاه نوروزک بود. بیشترین مقدار سالویانولیک اسیدb در کالوس مریستم انتهایی و برگ در محیط کشت حاوی kin و 2,4-d تولید شد. از کالوس حاصل از برگ در محیط کشت ms حاوی bap mgl-15+naa mgl-15 جهت کشت سوسپانسیونی استفاده شد و تاثیر سالیسیلیک اسید بر میزان اسید های فنولیک ، آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز وآنزیم های پراکسیداز و کاتالاز در کشت سلولی بررسی گردید. میزان اسید های فنولیک انتخابی و فعالیت آنزیم های فنیل آلانین آمونیالیاز و پراکسیداز تحت تاثیر غلظت 10 میلی گرم در لیتر سالیسیلیک اسید پس از 48 به حداکثر خود رسید در حالی که فعالیت آنزیم کاتالاز تحت تاثیر سالیسیلیک اسید پس از 24 ساعت کاهش یافت. همچنین اثر افزودن اسید آمینه فنیل آلانین بر غلظت اسید های فنولیک بررسی گردید. میزان کافئیک اسید، رزمارینیک اسید و سالویانولیک اسید b تحت تاثیر 10 میلی گرم در لیترفنیل آلانین بطور معنی داری افزایش یافت.
مریم موسوی خطاط مهرداد لاهوتی
سهم عمده ای از آب های زیر زمینی و زمین های مختلف جهان به علت پسماندهای واحدها ی صنعتی و فعالیت های کشاورزی آلوده می باشد. از فلز کروم در صنایعی مانند استخراج فلزات، آبکاری، تولید رنگ و رنگدانه ها و صنایع کاغذ سازی، استفاده وسیعی می شود. اغلب پسماندهای این صنایع در بسیاری نقاط سبب نشت یون سمی و کارسینوژن قوی cr6+ به خاک و سپس به آب های زیر زمینی می باشد. در این پژوهش میزان جذب و انباشتگی کروم در گیاه عدسک آبی در غلظت های تنشی کروم مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق از k2cr2o7 به عنوان منبع کروم در کشت هیدروپونیک با محلول غذایی هوگلند در ???=ph استفاده شد .در این تحقیق از غلظت های مختلف کروم شامل mgcr6+/l ??? ،? ،? ،? ،?? ،?? ،?? ،?? ،?? ،?? ،?? ،?? ،?? استفاده شد.آنالیزهای شیمیایی و عنصری کروم جهت تعیین غلظت آن در گیاه با استفاده از اسپکتروفتومتر جذب اتمی (aas) صورت گرفت، همچنین سنجش های مورفولوژیکی همچون تعداد فروندها و تعیین بیومس گیاهی و تعیین شاخص های ic50 و و bcf و زمان دو برابر شدن کلونی و همینطور سنجش کلروفیل اعمال و نهایتاً آنالیز آماری داده ها و مقایسه میانگین ها و آنالیز واریانس anova با آزمون تعقیبی lsd انجام شد که در نتیجه برای کروم غلظت ??????? میکروگرم در گرم وزن خشک گیاه در غلظت تیماری ?? میلی گرم کروم بر لیتر بدست آمد. نتایج نشان داد که از lemna minor می توان به عنوان یک گیاه انباشته کننده کروم با قابلیت رشد سریع و سهولت کاشت و برداشت به منظور پالایش فاضلاب های صنعتی بهره برد.
مرجان جاویدی مقدم علی گنجعلی
کلپوره، با نام علمی teucrium polium l.، گیاهی دارویی، متعلق به خانواده¬ی نعناع است که به نظر می¬رسد روش کشت بافت این گیاه، به دلیل کوتاه بودن دوره¬ی رشد و خطر انقراض آن کارآمد باشد. از سوی دیگر کلپوره با خاصیت آنتی¬اکسیدانی بالا، خواص درمانی بسیاری دارد که از این جهت مورد توجه است. در این پژوهش، ابتدا اثر تیمارهای مختلف فیزیکی (استراتیفیکاسیون و خراش) و شیمیایی(غلظت¬های مختلف جیبرلیک اسید (mg.l-1 صفر، 250، 500، 750)) بر جوانه¬زنی بذر کلپوره مورد بررسی قرار گرفت که طی آن بهترین تیمار موثر بر جوانه¬زنی، تیمار استراتیفیکاسیون و خراش در غلظت mg.l-1500 هورمون جیبرلیک اسید تعیین شد. در ادامه اثر غلظت¬های مختلف هورمون 2,4-d و همچنین نوع ریزنمونه و محیط کشت بر نرخ کالزایی گیاه کلپوره (.teucrium polium l) مورد بررسی قرار¬گرفت و مشخص شد تیمار موثر در افزایش وزن تر کالوس، در ریزنمونه¬ی برگ درمحیط کشت b5 حاوی غلظت mg.l-1 1 و 5/0 هورمون 2,4-d بود. در تیمارهای فاقد هورمون، درصد القاء کالوس نسبت به سایرین کمتر بود و بیشترین درصد کالوس نیز در محیط کشت¬های محتوی مقادیر بیشتری از این هورمون القاء شد. در بررسی آزمون¬های بیوشیمیایی (سنجش فنل کل، آزمون dpph و آزمون ppm)، نیز مشخص شد میزان فنل کل در کالوس حاصل از ریزنمونه جوانه انتهایی محیط کشت b5 فاقد هورمون (f.wg 100mg gae/ 66/82) بیشتر از سایرین بود. کالوس¬های حاصل از جوانه انتهایی محیط کشت ms حاوی غلظت mg.l-15/0 2,4-d و برگ فاقد هورمون در محیط کشتb5 و ms نیز دارای فنل بالایی بودند. با آزمون dpph، بیشترین فعالیت روبشگری رادیکال¬های آزاد، در برگ گیاه جمع¬آوری شده از رویشگاه و کالوس حاصل از ریزنمونه جوانه انتهایی در محیط کشت b5 حاوی غلظت mg.l-1 5/0 2,4-d، مشاهده شد. بررسی ظرفیت آنتی¬اکسیدانی کل نیز مشخص کرد که کالوس¬ جوانه انتهایی محیط کشت ms محتوی غلظت mg.l-1 2 2,4-d و برگ و ساقه گیاه جمع¬آوری شده از رویشگاه دارای فعالیت بیشتری بودند. در این پژوهش به اثبات رسید که اثر جیبرلیک اسید بر جوانه¬زنی و 2,4-d بر تولید کالوس در غلظت بهینه رخ می¬دهد. همچنین در غلظت¬های کمتری از 2,4-d میزان تولید ترکیبات فنلی بیشتر بود. در تمامی گیاهان، فعالیت آنتی اکسیدانی با میزان ترکیبات فنلی، رابطه مستقیم دارد.
سیمین ایران خواه مهرداد لاهوتی
شنبلیله با نام علمی l. trigonella foenum-graecum گیاهی دارویی از خانواده لگوم¬ها (fabaceae) است که برای تولید ماده دارویی دیوزژنین مورد توجه است. گروه متنوعی از میکروارگانیسم¬ها با سیستم ریشه شنبلیله همزیست می شوند و این همزیستی¬ها از طریق افزایش تثبیت نیتروژن اتمسفر، تولید هورمون¬های رشد، سیدروفورها و محلول سازی فسفر، باعث افزایش چشم¬گیر رشد و تولید محصول در گیاه می¬شود. از طرف دیگر خشکی یکی از مهم¬ترین عوامل محدودکننده تولید محصول در اکثر نقاط دنیا و از جمله کشور ایران به شمار می¬آید. میکروارگانیسم¬های همزیست گیاه می توانند تحمل گیاه به خشکی را افزایش دهند. دو آزمایش متفاوت با هدف بررسی تاثیر قارچ ویزیکولار آربوسکولار میکوریزا و باکتری¬های محرک رشد بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه شنبلیله در شرایط تنش خشکی انجام شد. در آزمایش اول صفات مورد بررسی در گیاه شنبلیله در تیمار با سه نوع میکروارگانیسم مختلف شامل دو گونه¬ قارچ میکوریز شامل glomus mosseae و glomus intraradices ، دو گونه¬ باکتری محرک رشد از جنس سودوموناس شامل pseudomonas fluorecsences و pseudomonas putida ، دو گونه¬ باکتری جنس ریزوبیوم شامل bradyrhizobium japonicum و sinorhizobium meliloti به صورت منفرد در شرایط تنش خشکی و شرایط فراهمی رطوبت، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از انجام این آزمایش بررسی تاثیر گونه-های مختلف میکوریز و باکتری جنس ریزوبیوم و سودوموناس بر ویژگی¬های رشدی گیاه شنبلیله در مرحله رشد رویشی (چهار هفته ای) و انتخاب بهترین گونه باکتری و قارچ برای آزمایش بعدی بود. در این آزمایش گلدان¬های پلاستیکی که در آن 5 عدد بذر کاشته شده بود به عنوان واحد آزمایشی استفاده شد. بذرها قبل از کاشت با میکروارگانیسم¬های مورد نظر تلقیح شدند. گیاهچه¬ها پس 4 هفته برای بررسی صفات مورفولوژی برداشت شدند. در آزمایش دوم بذر¬ها با میکروارگانیسم¬های منتخب از آزمایش اول شامل قارچ میکوریز g.intraradices و باکتری p.putida و باکتری b.japonicum به صورت منفرد و توام تیمار شدند. در هر دو آزمایش تیمار با میکروارگانیسم¬ها باعث افزایش صفات مورفولوژی شامل ارتفاع، وزن خشک بخش هوایی، نسبت ریشه به بخش هوایی، سطح برگ، میانگین قطر ریشه، سطح ریشه و مجموع طول ریشه¬ها شد. در مورد صفات بیوشیمیایی نیزکاربرد با میکروارگانیسم¬ها مقدار پرولین، پروتئین¬های محلول برگی و مقدار ماده دارویی دیوزژنین گیاه را بصورت معنی¬داری افزایش داد ولی میزان فعالیت پراکسیدازی در گیاهان تیمار شده با میکروارگانیسم¬ها کاهش یافت(p?0.05) . کاربرد میکروارگانیسم¬ها مقدار عناصر غذایی سدیم، پتاسیم و فسفر ریشه و بخش هوایی گیاه را به طور معنی¬داری افزایش داد (p?0.05). بررسی¬های انجام شده نشان داد که تیمار کاربرد توام قارچ میکوریز g.intraradices و باکتری p.putida و کاربرد قارچ میکوریز g.intraradices به تنهایی بیشترین تاثیر را در بهبود صفات موفولوژی و بیوشیمیایی داشتند در حالی که در بررسی عناصر غدایی ترکیبات تیماری کاربرد قارچ میکوریز g.intraradices و باکتری p.putida و باکتری b.japonicum بصورت توام (ترکیب دوگانه و سه گانه) نقش موثرتری داشتند.
سمانه جمشیدی مهرداد لاهوتی
شنبلیله با نام علمی l. trigonella foenum-graecum ، گیاهی یکساله، دو لپه و متعلق به خانواده لگوم ها (fabaceae) است. شنبلیله گیاهی دارویی است و در درمان ورم مفاصل، دیابت، بیماریهای گوارشی، کلسترول بالا و سرطان از این گیاه استفاده می شود. در این پژوهش کشت سلول و بافت گیاه شنبلیله به منظور افزایش تولید متابولیت ثانویه ارزشمند دیوزژنین صورت گرفت. به منظور بررسی اثر محیط کشت و تیمار هورمونی بر کالزایی و تولید متابولیت ثانویه دیوزژنین، ریز نمونه های برگ در محیط پایه ms ، ms/2 و b5 حاوی هورمون naa ، 2,4-d و kin کشت گردید. آزمایش بصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار آماری spss انجام شد و مقایسه میانگین ها توسط آزمون دانکن در سطح اطمینان 05/0 p< صورت گرفت.
سید موسی موسوی کوهی علی گنجعلی
پیشرفت روز افزون نانو فن آوری در سال های اخیر منجر به افزایش نگرانی ها در مورد آزادسازی نانوذرات (nps) به محیط زیست و اثرات مضر آنها بر روی موجودات زنده شده است. مطالعات اندکی سمیت nps را بر روی گیاهان بررسی نموده اند که تمرکز آنها عمدتاَ بر روی مراحل اولیه رشد و نمو گیاه بوده است. اغلب این مطالعات اثرات مقایسه ای nps، ذرات توده ای (bps) و فرم یونی فلز مربوطه را بررسی نکرده اند. علاوه بر این، مطالعات پیشین دامنه محدودی از غلظت های تیمارهای اخیر را مورد بررسی قرار داده اند. مطالعه حاضر، اثرات درازمدت دامنه گستردهای از غلظت های نانوذرات اکسید روی (zno nps)، zno bps و فرم یونی zn را بر روی گیاه کلزا (brassica napus) به طور مقایسه ای مورد بررسی قرار داده است. در مطالعه حاضر، متغیرهای مختلف مرتبط با جوانه زنی، رشد، ریخت شناسی، ترکیبات بیوشیمیایی، آنزیم های آنتی اکسیدان، تغذیه معدنی، آناتومی و فراساختار گیاه پس از دو ماه تیمار در سیستم رشد هیدروپونیک با بستر کشت پرلیت مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع از نتایج به دست آمده می توان اینگونه نتیجه گیری نمود که به دلیل تشکیل توده توسط nps در محیط های آبکی یا به دلیل جذب آنها بر روی سطح جامد به واسطه انرژی سطحی زیاد، این ذرات نمی توانند سمّیت زیادی را بر روی گیاه ایجاد نمایند. سمیت nps در غلظت های زیاد ممکن است تا حدودی به واسطه اثرات سمی zn آزاد شده (احتمالاً با القاء ترشحات ریشه) یا به واسطه برهمکنش های فیزیکی ذرات zno با ریشه ها (به عنوان مثال با تشکیل توده بر روی سطح ریشه و القاء ناهنجاری های ساختاری و عملکردی) باشد.
مریم سیادتی فر منیره چنیانی
به دلیل اثرات مخرب استفاده از ترکیب های شیمیایی، تلاش جهانی در جهت کاهش استفاده از این ترکیبات اختصاص یافته است و یک گزینه موثر استفاده از عصاره گیاهان آللوپات می باشد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثر آللوپاتیکی عصاره ی برگ اکالیپتوس بر برخی فاکتورهای جوانه زنی، مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در گیاه زراعی سویا و علف هرز گاوپنبه بوده است. بدین منظور اثر عصاره ی آبی اکالیپتوس با پتانسیل آللوپاتیک بر سویا و گیاه گاوپنبه بصورت طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 1393 در دانشکده علوم دانشگاه فردوسی مشهد مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل غلظت های (25%،50%، 75% و100%) عصاره ی برگ اکالیپتوس به همراه شاهد (آب مقطر) بود. تیمار عصاره برگ اکالیپتوس (25%،50%، 75% و100%) سبب کاهش معنی دار درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز در دانه رست های سویا و گاوپنبه شد. نتایج حاصل از آزمایشات کشت گلدانی نشان داد که طول بخش هوایی گیاه، طول ریشه، وزن تر و خشک بخش هوایی و زمینی محتوی کلروفیل a، b و کل و نیز میزان پروتئین محلول و هورمون اکسین هر دو گیاه با افزایش غلظت تیماری عصاره آبی برگ اکالیپتوس کاهش یافتند در حالیکه میزان پرولین، ترکیبات فنلی و فعالیت آنزیم های پلی فنل اکسیداز، اکسین اکسیداز و پراکسیداز برگ افزایش یافتند. نتایج فوق اثر آللوپاتیک عصاره آبی برگ اکالیپتوس در غلظت های (25%، 50%، 75% و 100%) بر سویا و گاوپنبه را بخوبی نشان داد بطوریکه اثر دگر آسیبی عصاره آبی اکالیپتوس بر گیاه گاوپنبه بیشتر از سویا بوده و در غلظت های 75% و 100% باعث کاهش پارامترهای رشد علف هرز گاوپنبه گردید.
محمد احسان تقوی زاده یزدی مهرداد لاهوتی
آنتوریوم اندریانوم (anthurium andreanum) از تیره آراسه (araceae) یکی از زیبا ترین و گرانبها ترین گلهای جهان است که سطح زیر کشت آن همه ساله رو به افزایش است. تکثیر این گیاه پیشتر از طریق رویشی و از طریق ازدیاد با بذر انجام میگرفته که امروزه به دلایل متعددی از جمله تفرق بالای صفات حاصله از بذر و زمان زیاد به گل نشستن گیاهان تولید شده از بذر،کاربرد خود را از دست داده و روشهای نوین تکثیر مثل کشت بافت جایگزین آن شده است. در تحقیق حاضر ریزنمونه های برگی پس از جدا شدن از پایه های مادری پس از شستشو با آب جاری وصابون مایع به مدت 30 دقیقه در محلول هیپوکلریت سدیم 2% به مدت 30 دقیقه ضدعفونی شدند. سپس نمونه ها به قطعات 1×1 سانتی متری تقسیم شده و بر روی محیط کشتهای msوms/2 واجد غلظت های مختلف از ترکیب دو هورمون bap و 2,4-d کشت شدند. نتایج نشان داد محیط کشت بهینه برای کالزایی محیط کشت ms تغییر یافته ای حاوی 1/0 و یا16/0 میلی گرم در لیتر 2,4-d به همراه 5/1 میلی گرم در لیتر bap در تاریکی بود.کالوسهای حاصله سپس در محیط کشت فاقد هورمون واکشت شدند. پس از گذشت 4هفته اندامزایی صورت گرفت و 70 روز پس از واکشت روند ساقه زایی و برگدار شدن کالوسها انجام شد.
صدیقه برگ پور مهرداد لاهوتی
خشکی یکی از عوامل بسیار مهم و موثر بر رشد و نمو گیاهان می باشد که سبب تغییرات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی زیادی در گیاه می گردد. تشخیص وضعیت رشد گیاهان دارویی در شرایط مختلف آبیاری و تنش خشکی می تواند راهنمای کشت گیاهان مقاوم در مناطق خشک یا کم آب باشد. به منظور شناسایی مکانیزمهای مقاومت به تنش خشکی در گیاه دارویی اسفرزه plantago psyllium l.)) آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در مرحله گیاهچه ای اعمال شد. برای اعمال تنش از پلی اتیلن گلایکول 6000 در محیط کشت هیدروپونیک با پتانسیل های مختلف خشکی شامل صفر(شاهد)،8/1-، 2-، 2/2-، 4/2- بار استفاده شد. پس از چهار هفته نمونه های گیاهی جهت سنجش پارامترهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی مانند طول ریشه، طول ساقه، نسبت طول بخش هوایی به ریشه، وزن خشک ریشه، وزن خشک بخش هوایی ، وزن تر ریشه ، وزن تر بخش هوایی، نسبت وزن تر و خشک بخش هوایی به ریشه ومیزان تجمع پرولین در اندامهای مختلف، محتوی کلروفیل و میزان جذب عناصر معدنیk و caوp وna مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی بر کلیه صفات مورفولوژیکی موثر بود و همه آنها را کاهش داد بطوریکه بیشترین کاهش صفات فوق در تیمار4/2- بار مشاهده شد. در حالیکه با افزایش تنش نسبت طول ریشه به اندام هوایی افزایش یافت. در مورد تمامی فاکتورهای رشدبه جزء نسبت طول ریشه به اندام هوایی تفاوتهای معنی داری در سطح احتمال 5درصد مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش تنش خشکی میزان انباشت پرولین در بخش هوایی و ریشه افزایش یافت بطوریکه محتوای پرولین در تیمار 4/2- بار، در برگها به مقدار 9/82 درصد ودر ریشه ها به مقدار7/76 درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. تنش خشکی به طور معنی داری سبب کاهش محتوی کلروفیلa(1/81درصد) b(1/79 درصد) و مجموع کلروفیل(79درصد) شد. نتایج نشان داد که جذب عناصر معدنی k وcaوp با افزایش تنش خشکی کاهش یافت ولی جذب سدیم تا سطح خشکی 2/2- بار افزایش یافت و در 4/2- بار کاهش نشان داد.
مریم سادات عراقی شهری فرشته قاسم زاده
انتشار وسیع آنتیموان در محیط زیست ناشی از فرایندهای طبیعی و فعالیت های انسانی می باشد. آنتیموان فلزی سنگین و سمی برای گیاهان، جانوران و انسان می باشد. مطالعات انجام شده بیانگر وجود مقادیر سمی آنتیموان در مناطق ارغش و چلپو در شرق ایران می باشد. کشاورزی در این مناطق عمدتاً کشت هندوانه است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آنتیوان بر فعالیت های رشد و نموی گیاه هندوانه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در مرحله گیاهچه ای اعمال شد. گیاهچه ها در محیط کشت هیدروپونیک (هوگلند-آرنون) حاوی غلظت های مختلف آنتیموان ( 0، 25/.، 0/5، 0/75، 1، 1/5، 2، 3، 4، 6 و 8 میلی گرم در لیتر sb-edta ) رشد کردند. بعد از 4 هفته نمونه های مورد نظر از بافت های برگ و ریشه گیاهان برداشت شدند و میزان انباشت آنتیموان هم در ریشه ها و هم در اندام های هوایی اندازه گیری شد. علاوه بر آن، در این آزمایش اثر غلظت های مختلف آنتیموان سه ظرفیتی بر میزان رشد (طول ریشه و بخش هوایی، وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی)، مقدار کلروفیل و میزان برخی عناصر معدنی (کلسیم، سدیم، پتاسیم و فسفر) و نیز محتوای پرولین بررسی گردید. نتایج نشان داد که افزایش غلظت آنتیموان در محیط کشت، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی، طول ریشه و طول بخش هوایی را به طور معنی داری (0/05=a)کاهش داد. آنتیموان به طور معنی داری سبب کاهش رنگیزه های فتوسنتزی و عناصر معدنی شد. همچنین محتوای پرولین ریشه و بخش هوایی با افزایش غلظت آنتیموان به طور معنی داری افزایش یافت. به طور کلی آنتیموان فلزی سنگین است که در مناطق آلوده می تواند روی محصولات کشاورزی به صورت قابل ملاحظه ایی تأثیر بگذارد، بنابراین به کار بردن راهبردهایی به منظور حذف آن از محیط زیست ضروری می باشد.
فروغ عباسی مهرداد لاهوتی
به منظور بررسی اثرات فیزیولوژیکی کلرور سدیم بر روی جوانه زنی و مرحله رویشی گیاه آتریپلکس فورمیس آزمایشات متعددی بطور متوالی انجام گرفت . در یکی از آزمایشات مرحله رویشی و در بقیه مرحله جوانه زنی بررسی گردید. در اولین آزمایش اثر غلظتهای مختلف کلرور سدیم در محدوده صفر تا 30/000ppm بر روی جوانه زنی بررسی و غلظت آستانه 10/000ppm و غلظت نهایی وقوع جوانه زنی 27/000ppm تعیین گردید. در دومین آزمایش اثر براکته بر روی جوانه زنی مشاهده گردید. در سومین آزمایش اثر متقابل دما و شوری بر روی درصد جوانه زنی و بعضی از ویژگیهای فیزیولوژیکی مانند: میزان بافت خشک ، طول جوانه، درصد خاکستر، درصد سدیم و پتاسیم، نسبت k/na و سرعت جوانه زنی مورد بررسی قرار گرفت . در این آزمایش ضمن بدست آمدن نتایج معنی دار، دمای اپتیمم 1 +- 20 و دمای پایه 1 +- 5 بدست آمد. با توجه به نتایج حاصل از این سه آزمایش در مطالعات بعدی از بذرهای بدون براکته و تیمارهای صفر، 3000، 6000، 12000 ppm کلرید سدیم و دمای 20 درجه سانتیگراد استفاده گردید، اثر شوری بر روی شدت تنفس توسط دستگاه تجزیه کننده گازی مادون قرمز اندازه گیری شد و در مجموع شدت تنفس در غلظتهای بالاتر، بطور معنی داری افزایش یافت . برای مطالعه میزان رشد جوانه ها در غلظتهای منتخب ، سه نمونه برداری با سه تکرار انجام شد. برای مطالعه اثرات فیزیولوژیکی کلرید سدیم بر روی مرحله رویشی، بذرها در مخلوطی از ماسه، خاک و کود (1:2:1) کشت و در سه نوبت نمونه برداری با سه تکرار انجام شد و بررسی گردیدند. یعنی رشد در غلظت 3000ppm حاصل گردید. در هر سه نمونه برداری از مرحله رویشی میزان بافت خشک برگ ، ساقه و ریشه، درصد عناصر سدیم، پتاسیم و فسفر، طول ساقه و ریشه اندازه گیری گردید. علاوه بر این در سومین نمونه برداری شدت فتوسنتز، تبادل روزانه ای و سطح برگ نیز بدست آمد. کله نتایج بدست آمده از این تحقیق توسط نرم افزار mstatc و quatro pro مورد مطالعه آماری قرار گرفت ، که با استفاده از آزمون dmrt نتایج حاصله در سطح 0/05 معنی دار بود.