نام پژوهشگر: شهرزاد نصرتی
شهرزاد نصرتی باب اله حیاتی
داده ها و اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از عملیات میدانی و تکمیل250 پرسشنامه به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای در سطح شهرستان تبریز در سال 1390 جمع آوری شد. نتایج به دست آمده از مرحله اول روش هکمن، نشان می دهد که احتمال مصرف گوشت ماهی توسط خانواده هایی که دارای سطوح پائین درآمدی و کودک خردسال بوده و سطح آگاهی بالایی نسبت به فواید گوشت ماهی و نیز خطرزا بودن مواد مضر غذایی دارند، بیشتر است. افزایش قیمت گوشت قرمز، احتمال خرید گوشت ماهی توسط خانواده ها را افزایش داده و افزایش قیمت گوشت ماهی نیز منجر به کاهش احتمال خرید آن توسط خانواده ها می گردد. همچنین، با افزایش فاصله محل سکونت افراد از فروشگاهی که اقدام به خرید ماهی از آن می کنند، احتمال خرید گوشت ماهی توسط آنها کاهش می یابد، ولی از آنجایی که ضریب نسبت معکوس میل در مرحله دوم، معنی دار نبود، تنها به مدل پروبیت معمولی حاصل از مرحله اول روش هکمن اکتفا شد. در مرحله بعدی، جهت دستیابی به تخمین هایی بهتر از پروبیت معمولی و به دلیل ماهیت ترتیبی تعداد دفعات مصرف گوشت ماهی، مدل لاجیت ترتیبی برآورد گردید، ولی با توجه به نقض فرض رگرسیون های موازی در این مدل، مدل لاجیت ترتیبی تعمیم یافته، جهت بررسی احتمال قرار گرفتن هر خانوار در 4 گروه خانوارهای بدون مصرف ماهی، با مصرف سالانه، مصرف ماهانه و مصرف هفتگی گوشت ماهی، مورد استفاده قرار گرفت. بررسی ضرایب این الگو نشان می دهد که افزایش سن سرپرست خانوار، وجود کودک زیر ده سال و افراد با بیماری های خاص در خانواده، احتمال قرار گرفتن این خانوارها را در گروه خانوارهای با مصرف زیاد، افزایش می دهد. همچنین، مصرف کنندگان در تصمیم گیری برای خرید ماهی، قیمت سایر کالاها را نیز لحاظ می کنند. بر این اساس، با افزایش قیمت گوشت قرمز و تخم مرغ، احتمال قرار گرفتن خانواده ها در زمره ی خانوارهای با مصرف بالاتر افزایش می یابد. با وجود آنکه مصرف پروتئین های آبزیان یکی از اولویت های اساسی در سبد غذایی هر خانوار می باشد، اما ضریب مثبت و معنی دار متغیر تغییرات فصلی حاکی از آن است که خانواده های مورد مطالعه، علاقه ای به مصرف ماهی در فصول گرم سال ندارند. همچنین، با افزایش سطح درآمد ماهانه و بعد خانوار، احتمال مصرف سطوح بالاتر گوشت ماهی نسبت به سطح جاری مصرف، کاهش می یابد.