نام پژوهشگر: سمیه شهبازی
سمیه شهبازی فرهاد ثبوتی
در این مطالعه، یک مدل بزرگای محلی زمین لرزه برای شمال غرب ایران با دو روش پارامتری معکوس سازی کم ترین مربعات و سه خطی و نیز روش غیرپارامتری به دست آوردیم. بدین منظور از 78 زمین لرزه با بزرگای 2 تا 5 در مقیاس محلی و در سال های 1996 تا 2005 در فواصل کانونی 11 تا 200 کیلومتر که توسط ایستگاه های کوتاه دوره شبکه آذربایجان شرقی وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران ثبت شده اند، استفاده کردیم. فرم پارامتری محاسبه شده عبارت است از : loga0=-1.077logr-0.001132r-0.7327 ضرایب به دست آمده در روش سه خطی برای که معرف پخش هندسی است برای فواصل زیر 107 کیلومتر جایی که امواج مستقیم غالب هستند، 1.051 و برای فواصل 107 تا 153 کیلومتر، جایی که امواج بازتابنده های موهو غالب هستند، 0.124- و برای فواصل بالای 153 کیلومتر، جایی که سر موج های موهو غالب هستند، 0.513 و برای که معرف میرایی غیرالاستیک است 0.0041 هستند. در روش غیرپارامتری از چند بازه مختلف برای برازش استفاده کردیم که عبارتند از: 10 و20 و 30 و40 و50 و 60 و 70 و 80 کیلومتر. در آخر هم برای مقایسه و همچنین محاسبه ی و یک فرمول پارامتری به منحنی غیرپارامتری برازش کردیم. منحنی پارامتری به دست آمده در مقایسه با منحنی به دست آمده توسط ریشتر برای جنوب کالیفرنیا، در 20 کیلومتر (حدود 0.35 واحد در مقیاس بزرگا) و منحنی سه خطی به دست آمده در مقایسه با منحنی به دست آمده توسط ریشتر برای جنوب کالیفرنیا، در 60 کیلومتر حداکثر اختلاف (حدود 0.2 واحد در مقیاس بزرگا) نشان می دهند و بیشترین اختلاف بین نتایج روش پارامتری و غیرپارامتری در حدود 0.15 واحد بزرگا است. مقادیر تصحیح ایستگاهی به دست آمده بین 0.310- تا 0.397 واحد بزرگا هستند و نشان دهنده این مطلب است که ساختار محلی منطقه مورد مطالعه برروی تخمین بزرگا تاثیرگذار است. نتایج ما نشان می دهند که کاهندگی غیرالاستیک به ویژه در فواصل کوتاه بسیار زیاد است ( برابر با 0.0041) که این کاهندگی زیاد منعکس کننده یک ساختار پیچیده در شمال غرب ایران است.
سمیه شهبازی مجید قادری
کانسار آهن باشکند، در 16 کیلومتری جنوب غرب سلطانیه و 54 کیلومتری جنوب شرق زنجان، در بخش جنوبی رشته کوه های سلطانیه و در پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع است. قدیمی ترین واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه، شامل تناوبی از واحدهای فیلیت و متادولوستون با میان لایه هایی از متاتوف و متاسیلتستون متعلق به سازند کهر، به سن نئوپروتروزوییک هستند. گسل سلطانیه با امتداد شمال غرب- جنوب شرق، از شمال غرب کانسار عبور می کند. اغلب گسل های منطقه نیز همین روند را نشان می دهند و همگی به مانند گسل مذکور راست بر هستند. توده گرانیتی خرم دره با بافت عمدتا میکروگرانولار- پورفیروئیدی، به داخل واحدهای متعلق به سازند کهر نفوذ کرده و در مرز عمدتا گسله بین فیلیت و متادولوستون، به موازات لایه بندی اولیه و برگوارگی سنگ ها، و ندرتا در طول شکستگی های سنگ های میزبان و به صورت رگه ای اسکارن زایی نموده است. این توده ترکیب عمدتا گرانیتی دارد و براساس مطالعات ژئوشیمیایی، از نظر سری های ماگمایی، ماهیت ساب آلکالن پتاسیک تا سدیک دارد. این توده ویژگی های گرانیت های نوع i و مشخصات نوع کوهزایی و مربوط به حاشیه فعال قاره ها را نشان می دهد. علاوه بر این توده گرانیتی، دایک های دلریتی- دیابازی با ترکیب آندزیت، با ماهیت آلکالن و با ویژگی های ماگماتیسم نوع i مربوط به حاشیه فعال قاره ها نیز در منطقه دیده می شوند. به موازات تزریق توده نفوذی به درون واحدهای دگرگون شده سازندکهر، دگرگونی مجاورتی با مجموعه کانی های گارنت نوع گروسولاریت، دیوپسید و ایدوکراز رخ می دهد. همچنان که توده شروع به تبلور می کند، سیالات ماگمایی مشتق شده از آن، با تشکیل کانی های گارنت نوع آندرادیت، دیوپسید، فورستریت، مگنتیت و فلوگوپیت، باعث ایجاد متاسوماتیسم پیشرونده در سنگ های دگرگونه میزبان می شوند. اندک کانی های گارنت و پیروکسن موجود در توده نفوذی نیز طی همین مرحله شکل گرفته اند. سپس با سرد شدن و دگرسانی توده نفوذی و احتمالا ایجاد درزه و شکاف ها، سیالات جوی و فسیل در امتداد این شکستگی ها و سطوح ضعف لیتولوژی پایین رفته، با سیالات ماگمایی اختلاط حاصل می کنند. در اثر حدوث تغییرات فیزیکوشیمیایی در سیال کانه دار، در اثر این اختلاط، همراه با وقوع متاسوماتیسم پسرونده، حجم اصلی کانه (مگنتیت و هماتیت) و به میزان کمتر کالکوپیریت و پیریت ته نشست می کند. کانی سازی آهن به شکل همروند با لایه بندی اولیه و برگوارگی سنگ های میزبان و به میزان کمتر، شبکه ای از رگه- رگچه ها، به صورت اسکارن منیزیمی در مجاورت توده نفوذی، با حضور مگنتیت، هماتیت (اسپکیولاریت)، کالکوپیریت، پیریت، گارنت، پیروکسن، فلوگوپیت، اپیدوت، ترمولیت، اکتینولیت، سرپانتین و تالک رخ داده است. ماده معدنی به شکل توده ای و به میزان کمتر، رگه ای بوده و بافت های نواری، توده ای، جانشینی، پرکننده فضای خالی، دندریتی، کروی، پراکنده (spotted)، رگه ای و برشی را نشان می دهد. دگرسانی های آرژیلی، پروپیلیتی، سریسیتی، کلریتی، بیوتیتی و سیلیسی به ترتیب بیشترین گسترش را در منطقه دارند. ویژگی های توده نفوذی منطقه، با توده های نفوذی مولد اسکارن آهن مطابق است. مطالعه رفتار عناصر نادر خاکی بین سنگ های آواری و متادولوستون تازه و مقایسه آن ها با رفتار همین عناصر در فیلیت و متادولوستون اسکارنی شده، ماده معدنی و توده نفوذی، نشان گر اشتقاق بخشی سیال کانه دار از سیستم ماگمایی است. بررسی ایزوتوپ های پایدار گوگرد و اکسیژن، نقش سیالات فسیل وجوی را در ته نشینی مگنتیت و سولفیدها آشکار می کند. حرارت سنجی های انجام شده بوسیله ایزوتوپ اکسیژن، دمای مرحله اسکارن پسرونده که مرحله اصلی نهشت مگنتیت است را بین 171تا c? 558 نشان می دهد.
سمیه شهبازی محمد مقدم واحد
چکیده آفتابگردان یکی از گیاهان روغنی مهم در ایران است. جهت تولید هیبرید های پرمحصول آفتابگردان، نیازمند اطلاعاتی در رابطه با وراثت پذیری و ترکیب پذیری های عمومی و خصوصی لاین های مورد استفاده هستیم. به منظور بررسی ترکیب پذیری عمومی و خصوصی و اثرهای ژنی در آفتابگردان، نه لاین نرعقیم و چهار تستر به صورت لاین × تلاقی داده شدند. هیبریدهای حاصل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در منطقه کرکج در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصل، ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد دانه های پوک در هر طبق، تاریخ پایان گلدهی، زمان رسیدگی و درصد روغن تحت کنترل اثرهای افزایشی بودند. در حالی که برای قطر طبق، وزن هزار دانه، وزن دانه های هر طبق، تعداد دانه های هر طبق، شروع گلدهی، عملکرد دانه و عملکرد روغن نقش هر دو نوع اثر افزایشی و غالبیت دیده شد. اما نقش اثرهای افزایشی بیشتر بود. از نظر عملکرد دانه و روغن لاین های نر عقیم 38، 33 و 148 و تسترهای r50 و r56 از ترکیب پذیری عمومی بالاتری برخوردار بودند. ترکیبات r19 × 344، r50 × 262 و r50 × 330 به ترتیب از نظر عملکرد روغن و دانه بالاترین ترکیب پذیری خصوصی را داشتند.
سمیه شهبازی فاطمه کوچکی نژاد
توسعه پایدار یک شهر زمانی اتفاق خواهد افتاد که به تمامی اجزای تشکیل دهنده شهر توجه شود. در توسعه درونی و در گسترش قلمرو فضایی شهرهای امروزی، کمتر از یک نظام برنامه ریزی شده تبعیت شده، لذا برخی قابلیتها از جمله زمینهای قابل بازیافت شهری و خصوصاً زمینهای خالی و بلا استفاده درون شهری, به خوبی شناسایی نمی گردند که با شناسایی این زمینهای درون محدوده شهر، ضمن جلوگیری از گسترش افقی و بی برنامه, می توان از مزایای توسعه درونی استفاده نمود. هدف از مطالعه و بررسی زمین های بایر در سطح شهر کرمانشاه، تصمیم گیری در مورد تناسب آنها برای انواع کاربردهای مختلف( صنعتی، مسکونی و غیره) در آینده بر اساس اصول و معیارهای علمی است. برای دستیابی به هدف تحقیق، با جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در مورد شهر کرمانشاه از طریق منابع کتابخانهای و اسنادی، مساحت کاربریهای وضع موجود شهر و سرانه هر کدام از آنها را بدست آورده و با توجه به نرخ رشد جمعیت و کمبود کاربریها در نواحی مختلف، برای توسعه آتی شهر کرمانشاه برنامه ریزی نموده ایم. در این خصوص، با بدست آوردن مساحت زمینهای مورد نیاز برای 10 سال آینده، به منظور استفاده از زمینهای خالی و بلا استفاده درون شهری که عمدتاً در شمال، حاشیه شمالی شهر واقعند، برنامه ای با اولویت قرار دادن توسعه درونی ارائه شده است. یافته های تحقیق نشان میدهند که با ترویج تفکر توسعه درونی و حمایت از اجرای آن در مقابل توسعه پیرامونی، نتایج بسیار ارزشمندی همچون کاهش هزینه ایجاد و نگهداری زیرساختهای شهری، پدید آوردن زیبایی بصری در فضاهای شهری با ایجاد پیوستگی بین بافتهای مجاور و همچنین ارائه بهتر و مناسبتر خدمات شهری بصورت متمرکز بدست خواهد آمد. در این میان، وجود مساحت بالای زمینهای بایر و خالی در شهر کرمانشاه(حدود 11 درصد از کل سطح شهر) و 283 هکتار بافت مرکز فرسوده لزوم اجرای این نوع از توسعه در این شهر را بیش از پیش نمایان می سازد