نام پژوهشگر: سعید معدنی پور
سعید معدنی پور مهناز رضاییان
کوههای طالش در شمال غرب فلات ایران با روند نسبی شمال غرب – جنوب شرق در بخشهای جنوبی، شمالی-جنوبی در بخش مرکزی و شرقی – غربی در بخش شمالی حول حوضه خزر جنوبی خمیده شده است. هندسه و کینماتیک ساختاری این کوهها و همچنین زمان تشکیل و فازهای سردشدگی و تغییرشکلی موثر در شکل گیری و تکامل آن بطور دقیق مشخص نمی باشد. در این مطالعه برداشتهای دقیق کینماتیکی و ساختاری در امتداد ساختارهای اصلی کنترل کننده، رسم مقاطع عرضی ترازمند، بررسیهای چینه ای-ساختاری، دما-زمان سنجی درجه حرارت پایین تخریبی و سنگ بستر به عنوان ابزاری سودمند جهت بازسازی تاریخچه تکامل ساختاری و سردشدگی کوههای طالش مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج این بررسیها حاکی از آن است که گسلهای بغروف داغ و ماسوله داغ با کینماتیک غالب راندگی و مولفه امتدادلغز راستگرد مهمترین ساختارهای کنترل کننده بخش جنوبی کوههای طالش می باشند که شرایط تغییرشکلی معادل عمق 8 تا 10 کیلومتری را در طی تکوین خود پشت سر گذاشته اند. داده های دما-زمان سنجی حاکی از شروع فعالیت این گسلها در حدود 25 تا 27 میلیون سال پیش می باشد. در حالیکه بخش شمالی کوههای طالش الگوی متفاوتی از تغییرشکل را پشت سر گذاشته که در آن گسلهای نرمال تشکیل شده در حوضه ائوسن که در فازهای فشارشی بعدی که حدود 23 میلیون سال پیش شروع شده اند تجدید فعالیت یافته اند. به علاوه تغییرشکل این بخش از کوههای طالش به واسطه یک افق جدایشی در دو تراز ساختاری متفاوت توزیع شده است. علاوه بر تغییرات هندسی، بخشهای مختلف کوههای طالش تغییرات کینماتیک ناحیه ای را هم نشان می دهند که در آن کوتاه شدگی ساختاری با توجه به مقاطع ترازمند بازسازی شده، بیشینه مقدار را در بخش جنوبی کوههای طالش (%30-25) نشان می دهد و به تدریج به سمت بخش مرکزی کوههای طالش (%16-13) کاهش یافته و در ادامه به سمت بخش شمالی کوههای طالش(%22) افزایش می یابد. با توجه به داده های دما-زمان سنجی درجه حرارت پایین سه فاز اصلی تغییرشکل، برخاستگی و فرسایش زمین ساختی مرتبط با آنها در کوههای طالش ثبت شده است. این فازهای تغییرشکلی در تطابق با ناپیوستگیهای ثبت شده در ستون تکتونواستراتیگرافی کوههای طالش می باشند. فاز الیگوسن آغازی (23-30 میلیون سال پیش) بصورت سراسری و در کل کوههای طالش ثبت شده است. فازهای تغییرشکلی میوسن میانی (12-18 میلیون سال پیش) و پلیوسن آغازی (حدود 5 میلیون سال پیش)، تنها در بخشهای جنوبی و مرکزی کوههای طالش ثبت شده است. داده های دما-زمان-سنجی سنگ بستر که در سیستمهای آپاتیت هیلیوم و زیرکن هیلیوم انجام شده نشان دهنده آن است که فاز تغییرشکلی میوسن میانی مهمترین فاز تغییرشکلی در کوههای طالش بوده و سردشدگی سریع مرتبط با این فاز تغییرشکلی حدود 12 میلیون سال پیش در کوههای طالش ثبت شده است. قبل از 12 میلیون سال پیش نرخ فرسایش زمین ساختی کوههای طالش بصورت ملایم بوده ولی بعد از 12 میلیون سال پیش این نرخ چند برابر شده است. در مقیاس ناحیه ای هریک از این فازهای تغییرشکلی در ارتیاط با حوادث زمین ساختی رخ داده در منطقه برخوردی عربی – اوراسیا شامل برخورد قاره ای اولیه، برخورد نهایی و بازسازی مجدد در پهنه برخوردی می باشند. الگوی قرارگیری بخشهای مختلف کوههای طالش نسبت به راستاهای کوتاه شدگی ماکزیمم و همچنین حضور صفحه ساختاری خزر مهمترین عوامل در تفاوتهای مشاهده شده در کینماتیک ساختاری، نرخ سردشدگی و فرسایش زمین ساختی کوههای طالش بوده است. بخشهای جنوبی و شمالی کوههای طالش که با روندی عمود بر راستای فشارش ناحیه ای ماکزیمم قرار گرفته اند بیشترین کوتاه شدگی و فرسایش زمین ساختی را نسبت به بخش مرکزی در طی سنوزوییک پایانی متحمل شده اند. نحوه توزیع این فازهای سردشدگی نشان دهنده شروع خمش ساختاری کوههای طالش و انحراف آن از راستای تنشهای ناحیه ای بیشینه در بازه زمانی 27 تا 12 میلیون سال پیش بوده و از 12 میلیون سال پیش تا کنون فرم خمیده کوههای طالش با شدت بیشتر تکامل یافته است.
غلامرضا عسگری علی یساقی
درونهشته معلم کلایه در ادامه شمال غرب پهنه گسلی کندوان در غرب البرز مرکزی واقع شده است. درونهشته معلم¬کلایه از شمال به گسل خشچال و از جنوب به گسل اوان (ادامه غربی گسل کندوان) محدود می¬شود. این گسل¬ها با جهت شیب مخالف یکدیگر سبب رانده شدن واحدهای سنگی پالئوزوئیک زیرین بر روی واحدهای سنگی جوان تر شده¬اند. گسل اوان به عنوان مرز جنوبی درونهشته معلم کلایه عمیق¬تر بوده و گسل خشچال به صورت پس¬راندگی فرادیواره¬ای آن تشکیل شده است و سبب شده که درونهشته معلم کلایه به عنوان ساختار بالاجسته مابین آن¬ها تحلیل شود. با توجه به شیب گسل اوان، توسعه راندگی¬های فرودیواره¬ای و پس¬راندگی فرادیواره¬ای، ایجاد تاق¬فرم¬های فرادیواره¬ای و ناوفرم¬های فرودیواره¬ای، قرارگیری سازند باروت در فرادیواره گسل اوان و ایجاد ساختار بالاجسته این گسل به صورت اولیه نرمال بوده و در طی فازهای فشارشی بعدی به صورت معکوس تجدید فعالیت یافته است. تقارن بالا آمدگی در سطح و تشکیل گسل در میزان درصد کشیدگی یا فشردگی از تفاوت¬های هستند که به نوع سیستم گسل نرمال اولیه در زمین ساخت¬وارون بستگی دارند، در هندسه گسل¬های قاشقی بالا آمدگی سطح به صورت نامتقارن و در هندسه گسل¬های صفحه¬ای به صورت متقارن می¬باشد، با توجه به یکسان بودن جنس فرادیواره گسل اوان در تمام طول گسل و بالاآمدگی نامتقارن درونهشته معلم کلایه با توجه به شیب مسیر و طول آبراهه¬ها می¬توان استنباط کرد که گسل اوان در زمان تشکیل یک گسل نرمال با هندسه قاشقی بوده است. گسل اوان می¬تواند در طی فاز کششی پالئوزوییک آغازین و یا در اثر برخاستگی محیطی و تشکیل گسل¬های نرمال در البرز مرکزی - جنوبی در زمان پرمو-تریاس ایجاد شده باشد. در کرتاسه پایانی وارون شدگی گسل¬های بنیادی البرز مرکزی همچون گسل مشا صورت گرفته است. این رخداد همچنین سبب وارون شدگی گسل¬ نرمال اولیه اوان شده است و با ادامه این وارون شدگی گسل¬ خشچال بصورت پس¬راندگی گسل اوان و برگه¬های راندگی tf1 و هنیز و گسل-های tf2 و tf4 به ترتیب به عنوان راندگی¬های فرودیواره¬ای و فرادیواره¬ گسل وارون شده اوان تشکیل می¬شوند. در میوسن برخورد نهایی صفحه عربی و ایران مرکزی و حاکم شدن رژیم ترافشارشی راستگرد سبب ایجاد گسل¬های راستالغز در شمال منطقه مطالعه شده است که تاثیر تشکیل این گسل¬ها در محدوده مطالعه ایجاد گسل¬های راستالغز مرتبط با سامانه گسل¬های امتدادلغز بوده که سبب قطع و یا جابجایی گسل¬های دیگر شده¬اند و از نظر سنی جوان¬ترین گسل¬های منطقه می¬باشند. با توجه به توده¬های نفوذی علم کوه و نوشا و بی¬تاثیر بودن گسل¬ها بر مسیر آبراهه¬های منطقه می¬توان استنباط کرد که در زمان پلیوسن و پلیوستوسن منطقه مورد مطالعه غیرفعال بوده است. واژه های کلیدی: درونهشته معلم کلایه، ساختار بالاجسته، وارون¬ شدگی، ترافشارش، البرز مرکزی
وحید خدیوی علی یساقی
این پایانامه بدنبال شواهد ساختاری در منطقه مطالعه و بدست آوردن شواهدی برای علت خمش در روند تاقدیس کوه سیاه بوده و همچنین ارتباط برقرار کردن بین فروافتادگی دهدشت با گسل های منطقه می باشد.