نام پژوهشگر: سعید صفری بیدسکان
سعید صفری بیدسکان عبدالمهدی انصاری
عملکرد شرکتها و واحدهای تولیدی باید به صورتی باشد که در جهت حداکثر کردن ثروت سهامداران حرکت نمایند. یکی از روشهای حداکثر کردن ثروت سهامداران که با ارائه سود سهام و افزایش در قیمت بازار سهام آنها صورت می گیرد، این است که هزینه کلیه داده ها از جمله هزینه سرمایه حداقل شود. اگر بتوان یک رابطه معنادار بین ساختار سرمایه و هزینه سرمایه مشاهده کرد، آنگاه می توان ادعا کرد که اتخاذ شیوه مناسب تامین مالی می تواند موجب کاهش هزینه سرمایه و افزایش ثروت سهامداران شود. از این جنبه هزینه سرمایه از دید شرکتها با اهمیت تلقی می شود. در این پژوهش تاثیرپذیری هزینه سرمایه از اهرم مالی و اهرم عملیاتی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، میانگین موزون هزینه سرمایه شرکتهای نمونه محاسبه شده، سپس اثر اهرم مالی که مطابق تئوری درآمد خالص مدعی این است که با هزینه سرمایه رابطه دارد (با افزایش بدهی هزینه سرمایه کاهش می یابد) مورد آزمون قرار می گیرد. از طرفی دیگر با فرض اینکه بین اهرم مالی و اهرم عملیاتی رابطه منفی وجود دارد. اثر اهرم عملیاتی بر میانگین هزینه سرمایه آزمون می گردد. روش آماری که برای بررسی فرضیات از آن استفاده کردیم، محاسبه ضریب همبستگی بین متغیرهای تحقیق بوده و آزمون فرض مربوطه بررسی تاثیر گذاری متغیر مستقل بر متغیر وابسته می باشد. یافته های این پژوهش نشان داد که در بورس اوراق بهادار تهران رابطه بین هزینه سرمایه با اهرم عملیاتی و اهرم مالی از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است. به عبارت دیگر رابطه هزینه سرمایه با اهرم عملیاتی و اهرم مالی در صنعتی مثبت، در صنعت دیگر مثبت و معنادار، در صنعت دیگر منفی، و در صنعت دیگری منفی و معنادار است. و نتیجه گیری در کل صنعتها بصورت یک مجموعه نتایج درستی به دست نمی دهد. همچنین، یافته های این تحقیق نشان داد که رابطه هزینه سرمایه با ساختار سرمایه (میزان بدهی و حقوق صاحبان سهام) تا هنگام رسیدن به (نقطه بهینه) یک رابطه خطی منفی است بگونه ای که با افزایش میزان بدهی ها، هزینه سرمایه کاهش می یابد و بعد از گذر از نقطه بهینه (به علت استفاده بیش از حد از میزان بدهی ها و احتمال مواجه شدن با خطر ورشکستگی) رابطه هزینه سرمایه با ساختار سرمایه یک رابطه خطی مثبت است. البته شدت همبستگی آن در هر شرکتی متفاوت است.