نام پژوهشگر: علی مرعشی
ندا عبداللهی پور علی مرعشی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر سلامت روان و سرزندگی زنان مبتلا به ام اس انجام شده است. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه زنان عضو انجمن ام اس شهر دزفول در سال 1392 بود. از این جامه تعداد 30 نفر با توجه به ملاک های ورود که شامل شدت بیماری در حد خفیف، سن 40-20 سال و تحصیلات حداقل دیپلم، وضعیت اقتصادی- اجتماعی متوسط و هم چنین ملاک های خروج که شامل عدم تمایل به شرکت در جلسات، فاقد بیماری های روانی مثل اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت بودند، به صورت روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار بکار رفته در پژوهش شامل پرسشنامه سلامت روانی و مقیاس سرزندگی بود که آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون به آنها پاسخ دادند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر کیفیت زندگی به شیوه گروهی قرار گرفت. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان داد که سلامت روان و سرزندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته است و بین دو گروه از لحاظ متغیرهای وابسته تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0p<). بنابراین، نتایج حاصل نشان می دهد که درمان مبتنی بر کیفیت زندگی که از ترکیب روان شناسی مثبت نگر با رویکرد شناخت- رفتاری شکل گرفته، می تواند سلامت روان و سرزندگی زنان مبتلا به ام اس را افزایش دهد.
عبدالکریم ملاین نجمه حمید
در پژوهش حاضر اثر بخشی درمان شناختی ـ رفتاری مذهب محور بر پرخاشگری و تاب آوری دانش آموزان پایه ی اول متوسطه شهرستان شوش مورد بررسی قرار گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی به صورت پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه اول متوسطه دوم مدارس شهرستان شوش بودند. نمونه اولیه 320 نفر بودند که از میان آنها، 150 نفر در پرسشنامه پرخاشگری آیزنگ و گلین ویلسون بالاتر از یک انحراف معیار و در مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون پایین تر از یک انحراف معیار بودند انتخاب سپس به صورت تصادفی ساده تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصاوفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه به پرسشنامه پرخاشگری آیزنگ و گلین ویلسون و مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون پاسخ دادند. سپس 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مذهب محور در مورد گروه آزمایش اجرا شد. اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس از آزمون به عمل آمد. یافته ها نشان داد که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ پرخاشگری و تاب آوری تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0p<). میزان پرخاشگری به طور معنی داری در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل کاهش، اما میزان تاب آوری به طور معنی داری افزایش یافت تلقی محقق آن است که درمان مذهب محور منجر به کاهش پرخاشگری و افزایش میزان تاب آوری در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است
سلمان حاجی آبادیان نجمه حمید
هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی رابطه علّی هویت سردرگم، خودکارآمدی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجیگری هیجان خواهی در دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران اهواز بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که از بین آن ها، با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای 300 نفری انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه سبک های هویت بروزنسکی، مقیاس خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم، پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل، پرسشنامه هیجان خواهی آرنت و مقیاس آمادگی به اعتیاد زرگر استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد که در کل نمونه، تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها، از لحاظ آماری معنی دار بودند. به علاوه مسیرهای مستقیم هویت سردرگم، خودکارآمدی، هوش اخلاقی و هیجان خواهی به آمادگی به اعتیاد به لحاظ آماری معنی دار بودند. هم چنین مسیرهای مستقیم هویت سردرگم، خودکارآمدی و هوش اخلاقی به هیجان خواهی نیز معنی دار بودند. از سوی دیگر، نتایج نشان داد رابطه غیرمستقیم هویت سردرگم، خودکارآمدی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق هیجانخواهی معنی دار بودند.
فریبا نقی ترابی علی مرعشی
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش آموزه های دینی (مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق) بر هوش اخلاقی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 93-92 بود.جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 93-1392 می باشند که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین 12 دانشکده دانشگاه شهید چمران اهواز، به طور تصادفی 5 دانشکده انتخاب و از هردانشکده 4 کلاس و از هر کلاس 10نفر و از بین آنها در نهایت 40 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 20 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند و از آن ها پیش آزمون(پرسشنامه هوش اخلاقی) به عمل آمد و گروه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش آموزه های دینی مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق قرار گرفتند. پس از یک هفته از پایان آموزش، از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد. داده های حاصل از این پژوهش به روش تحلیل واریانس بر روی تفاضل نمرات پیش آزمون – پس آزمون با سطح معنی داری 0/05≥ r مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش آموزه های دینی مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق باعث افزایش هوش اخلاقی بر گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.