نام پژوهشگر: روح اله رنجبر
روح اله رنجبر حسین میرجعفری
ایران تاریخی طولانی دارد که تاریخ اجتماعی آن دارای پیچیدگی های بسیار است . از این رو مباحث مربوط به آن نیز با دشواری هایی روبرو است . از آن میان چگونگی دست کشیدن مغولان از کوچرویی و روی آوردن آنها به زندگی یکجانشینی در ایران است . مغولان در سرزمین اصلی خود به دلیل شرایط اقلیمی و جغرافیایی به زندگی خانه به دوشی روی آورده بودند . این شیوه زندگی طی سالیان دراز موجب عادت آنها شده بود و هر گونه اقدام در جهت یکجانشینی را به شدت رد می کردند . آنان پس از هجوم به چین ، روسیه و ایران زندگی کوچرویی خود را رها نکردند و معتقد بودند که یکجانشینی خلاف یاسای چنگیزی می باشد . با استقرار حاکمیت ایلخانان در ایران ، شیوه معیشت مغولان معضلی در جهت اعمال قدرت حکومت مرکزی شد . از یک سو شیوه معیشت مغولان منابع درآمد حکومت یعنی کشاورزی و تجارت را از بین می برد و از سوی دیگر حاکمیت افزون بر حفظ و تقویت بنیه نظامی ، خواهان برقراری شرایط مناسب و امن برای مولدان ثروت یعنی رعایای ایرانی بودند . استمرار این دو گانگی بحران های اقتصادی و سیاسی را در پی داشت . سرانجام به دلایلی چند مغولان به تدریج زندگی کوچرویی را ترک و به زندگی یکجانشینی روی آوردند . دلایل این استحاله اجتماعی را می توان در دو دسته کلی الف ) اقدامات ایلخانان مغول و ب ) اقدامات دیوانسالاران ایرانی مورد بررسی قرار داد . با استقرار حاکمیت ایلخانان بر ایران ، بازسازی شهرها آغاز گردید . آنان همچنین به ایجاد شهرهای جدید نیز اقدام کردند . سیاست های اقتصادی غازان خان به ویژه احیای اقطاع داری موجب علاقمندی مغولان به کشاورزی و سرانجام یکجانشینی شد . اقدامات عمرانی ایرانیان به ویژه دیوانسالاران و حاکمان محلی در بازسازی ایران و تغییر معیشت مغولان تأثیر داشته که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد . این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی – تحلیلی نگرشی نو به تاریخ اجتماعی ایران دارد که می تواند الگوی مناسب برای مطالعه سایر دوره های تاریخی ایران نیز باشد . نتایج پژوهش نشان می دهد که پدیده یکجانشینی مغولان دارای علل متنوع بوده و عواملی چون همجواری با ایرانیان ، تغییر مذهب ، ضرورت های اقتصادی و شرایط جغرافیایی در استحاله معیشت مغولان تاثیر گذار بوده است .
حامد رضایی نسب عبدالحمید حبیبی
مقدمه: هدف از این تحقیق مقایسه شدت های مختلف فعالیت هوازی حاد بر غلظت ویسفاتین در مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش ها: تعداد 10 آزمودنی مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین±انحراف معیار؛ سن، 6/3±6/52 سال ؛ قد، 7/6± 3/171 سانتی متر؛ وزن 7/4±58/87 کیلو گرم) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در جلسه اول سنجش های آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی(vo2peak) آزمودنی ها اندازه گیری شد. در جلسات دوم تا چهارم آزمودنی ها پس از حداقل 10 ساعت ناشتایی در یک طرح متقاطع با سه شدت %40 ، %60 و %80 حداکثر اکسیژن مصرفی، طی سه جلسه به فاصله یک هفته روی تردمیل دویدند. هزینه انرژی هر جلسه فعالیت 300 کیلو کالری بود. نمونه خونی قبل از فعالیت، بلافاصله و 24 ساعت پس از هر شدت فعالیت برای اندازه گیری ویسفاتین، گلوکز و انسولین جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که سطوح ویسفاتین، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین (homa-ir) بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت در شدت های مختلف در مقایسه با قبل از فعالیت تفاوت معنی داری ندارد (05/0< p). بعلاوه، هیچ تفاوت معنی داری بین ویسفاتین، گلوکز، انسولین و homa-ir بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت در شدت های مختلف وجود ندارد (05/0< p). همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین ویسفاتین و انسولین در شدت های مختلف فعالیت ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0> p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاضر می توان نتیجه گیری کرد فعالیت هوازی حاد با شدت های مختلف و هزینه انرژی 300 کیلو کالری در افراد دیابتی نوع دو سطوح ویسفاتین را تغییر نخواهد داد.
سحر خادمی روح اله رنجبر
در پژوهش کنونی تعداد 22 زن دارای اضافه وزن (میانگین±انحراف معیار، سن 43/4±04/26 سال؛ نمایه توده بدنی 53/2±35/29)، به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (11n=) و تمرین ترکیبی ایستگاهی (11n=) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین ترکیبی ایستگاهی به مدت هشت هفته و هر هفته چهار جلسه با شدت 70-90 درصد حداکثر ضربان قلب، تمرین انجام کردند و نمونه خون قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای تحقیق گرفته شد. یافته ها: بعد از هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی، سطوح آیریزین سرمی در گروه تمرین کرده به طور معناداری افزایش پیدا کرد در حالی که شاخص مقاومت به انسولین در این گروه به طور معناداری کاهش یافت (05/0?p). همچنین آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین تغییرات آیریزین با شاخص مقاومت به انسولین ارتباط معکوس معنی داری وجود دارد (05/0?p). .
مژگان آقامحمدی عبدالحمید حبیبی
سابقه و هدف: آیریزین، مایوکینی جدید است که اخیراً شناسایی شده و به نظر می رسد که نقش مهمی در تنظیم هموستاز و بهبود مقاومت به انسولین دارد. تأثیر تمرین ورزشی بر میزان آیریزین سرمی در دیابت نوع 2 همچنان مورد بحث است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر شش هفته تمرین منتخب ایروبیک بر سطوح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع 2 انجام گرفته است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع بررسی نیمه تجربی با طرح پیش- پس آزمون بود. آزمودنی های تحقیق را 20 زن مبتلا به دیابت نوع 2 (میانگین سنی 6/5±4/47 سال و میانگینbmi 42/3±92/29) تشکیل دادند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 نفر) و تجربی (12 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته (4 جلسه در هفته، 40 تا 65 دقیقه در هر جلسه) به اجرا درآمد که هر هفته به زمان و شدت تمرین اصلی (50 تا 80% ضربان قلب ذخیره) افزوده می شد. تمرینات اصلی ایروبیک در قالب 6 بلوک ارائه شد که هر بلوک شامل 32 حرکت بود. نمونه خونی قبل و پس از اتمام پروتکل تمرینی جمع آوری گردید. یافته ها: نتایج تحقیق کاهش معنادار غلظت گلوکز خون، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین و افزایش معنادار غلظت سرمی آیریزین را در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (05/0 p ?)، اما بین سطوح آیریزین با مقاومت به انسولین ارتباط معناداری یافت نشد. نتیجه: به نظر می رسد تمرینات ایروبیک می تواند اثر قابل ملاحظه ای بر مقادیر آیریزین سرمی، گلوکز ناشتا و شاخص مقاومت به انسولین در زنان دیابتی نوع 2 داشته باشد.
مهدی احمدی تبار روح اله رنجبر
هدف از اجرای این تحقیق، تأثیر تغییرپذیری تمرین و دستورالعمل های کانون توجه بر عملکرد مهارت پرتاب آزاد بسکتبال در دانشجویان بود. آزمودنی ها به شش گروه 10 نفره تقسیم شدند. یک مجموعه پرتاب آزاد بسکتبال از زوایا و فواصل مختلف را به عنوان تکلیف انتخاب کردیم. برای سنجش دقت پرتاب های آزاد از مقیاس 5 ارزشی زاچری و همکاران استفاده شد. آزمودنی ها، پیش آزمون را از موقعیت های 2، 3 و4 انجام دادند، مرحله اکتساب (تمرین) شامل شش جلسه تمرین بعد از جلسه پیش آزمون بود. آزمون یادداری 48 ساعت بعد از اتمام تمرینات از آزمودنی ها گرفته شد. نتایج نشان داد بین هر شش نوع گروه تمرینی در مرحله اکتساب و یادداری تفاوت معنا داری وجود داشت. بعلاوه نتایج این پژوهش حاکی از برتری گروه تمرین متغیر تصادفی نسبت به گروه ثابت و برتری گروه توجه بیرونی نسبت به توجه درونی در یادگیری افراد بود.
فرزانه ابوالفتحی روح اله رنجبر
مقدمه: علی رغم ارتباط مثبت بین التهاب و مقاومت به انسولین، نشان داده شده است که تمرینات ورزشی با کاهش فاکتورهای التهابی سبب بهبود مقاومت به انسولین می شود، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرهشت هفته تمرین اینتروال هوازی بر سطوح آدیپونکتین پلاسما، نیمرخ لیپیدی و hs-crp زنان دیابتی نوع دو انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 18 زن مبتلا به دیابت نوع دو شهر اهواز به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (8n=) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته به تمرین اینتروال هوازی، رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر توان پا پرداختند. نمونه های خون جهت اندازه گیری سطوح سرمی آدیپونکتین و hs-crp به روش الایزا و نیمرخ لیپیدی به روش بیوشیمی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تهیه شد. یافته ها: تحلیل های آماری نشان داد پس از هشت هفته تمرین اینتروال هوازی سطوح پلاسمایی آدیپونکتین، نیمرخ لیپیدی و hs-crp در گروه تجربی درمقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری پیدا نکرد ( 05/0<p). نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است که انجام هشت هفته تمرین اینتروال هوازی سه جلسه در هفته و با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر توان پا صرف نظر از بهبود مقاومت به انسولین اثری بر سطوح آدیپونکتین پلاسما، نیمرخ لیپیدی و hs-crp زنان دیابتی نوع دو ندارد.
مرضیه انصاری روح اله رنجبر
مقدمه: چاقی با اختلالات متابولیکی و التهابی متعددی همراه است که ضرورت و بررسی اثرتمرینات مختلف ورزشی برآنها در دختران دارای اضافه وزن را ایجاب می کند. هدف: پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی بر میزان آدیپونکتین ، hs-crp و نیمرخ لیپیدی دختران دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها : در پژوهش کنونی تعداد 22 دختر دارای اضافه وزن ( میانگین ± انحراف معیار، سن 43/4±04/26 سال؛ وزن 56/6±10/73 کیلوگرم؛ نمایه توده بدنی 53/2±35/29)،به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل ( 11=n) و تمرین ترکیبی ایستگا هی ( 11=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین ترکیبی ایستگاهی به مدت هشت هفته و هر هفته چهار جلسه با شدت 90-70 درصد حداکثر ضربان قلب، تمرین کردند. نمونه خون قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا گرفته شد. یافته: بعد از هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی،سطوح آدیپونکتین و hdl درگروه تجربی به طورمعنی داری افزایش پیداکرد در حالی که سطوحhs-crp، ldl ، vldl، تری گلیسرید و کلسترول تام دراین گروه کاهش یافت، ( p<0/05) نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرین ترکیبی ایستگا هی با شدت بالا، به دلیل اثرات ضد ا لتهابی احتمالا شیوه درمانی موثری برای جلوگیری و بهبود عوامل خطر بیماری های مزمن مرتبط با چاقی مانند بیماری قلبی-عروقی، دیابت و ... در زنان جوان کم تحرک چاق باشد