نام پژوهشگر: مصطفی عمادزاده

اثر فراریت نرخ ارز بر صادرات صنعتی ایران (85-1357)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1388
  کاظم حسینی   خدیجه نصراللهی

فراریت نرخ ارز به خاطر ارتباطی که با متغیرهای اقتصادی برقرار می سازد، می تواند مبادلات بین المللی را تحت تاثیر قرار دهد. فراریت نرخ ارز هزینه و عدم اطمینان مبادله را افزایش داده و مستقیماً عاملان اقتصادی را وادار به کاهش انتقالات بین المللی شان می کند. همچنین به منظور کاهش ریسک، این تغییرات می تواند تولید کننده و مبادله گر را مجبور کند تا ساختار تولید و سرمایه گذاری خود را تغییر دهندکه در بلند مدت بر جریان مبادله تاثیر می گذارد. واکنش عاملان اقتصادی در برابر اثر فراریت نرخ ارز بر صادرات صنعتی می تواند بر خط مشی های تجاری نیز تاثیر گذار باشد. یا به وسیله ی افزایش فشار (نارضایتی تولید کنندگان و سرمایه گذاران) بر دولت برای خنثی کردن معضلات مشاهده شده، تاثیر گذارد. در این مطالعه اثر این عامل در کنار سایر عوامل موثر بر صادرات صنعتی ایران به کشور های منتخب، به عنوان طرف های عمده تجاری ایران، مورد بررسی قرار گرفت. داده های استفاده شده در تحقیق به صورت سری زمانی برای کشورهای هندوستان، ایتالیا، ژاپن، کویت، هلند و آلمان طی دوره (85-1357) می باشد. در راستای بررسی و تعیین روابط تعادلی بلند مدت بین متغیرها از روش یوهانسن، که در این روش، حداکثر بردار بلند مدت نیز تبیین می شود، استفاده شده است. برای نشان دادن میزان تعدیل یک متغیر به تعادل بلند مدت آن از الگوی تصحیح خطا استفاده شده است. برای تایید همسانی واریانس آزمون آرچ به کار رفته است. نتایج نشان می دهد تاثیر فراریت نرخ ارز بر مبادلات صنعتی ایران با کشورهای مورد نظر در روابط بلند مدت به دست آمده از روش یوهانسن از لحاظ آماری معنی دار و منفی است. با استفاده از الگوی تصحیح خطا، ضریب به دست آمده برای تعدیل متغیرهای کوتاه مدت به مقادیر بلند مدت شان حاکی از این است که ضرایب متغیرهای کوتاه مدت در کشورهای متفاوت با سرعت نسبتاً خوبی به مقادیر تعادلی تعدیل یافته اند. نرخ ارز موثر بر صادرات صنعتی ایران مثبت و از لحاظ آماری معنی دار است. تولید ناخالص داخلی برای اکثر کشورهای منتخب دارای اثر مطابق با مبانی نظری یعنی مثبت است. بنابراین از جمله سیاست های توصیه ای این است که سیاست گذاران سعی نمایند فراریت نرخ ارز را به حداقل میزان ممکن در بیاورند و نیز زمینه مساعد از جمله پوشش ریسک های بازار ارز را برای صادرکنندگان کالاهای صنعتی فرآهم آورند. هم چنین به قیمت های نسبی به عنوان یک متغیر کلان اقتصادی توجه بیشتری نمایند و در جهت کاهش آن تلاش نمایند.

تاثیر مخارج فناوری اطلاعات و ارتباطات بر بهره وری نیروی کار و رشد اقتصادی کشورهای منتخب در دوره (2006-2000)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1388
  اعظم دهقان   مصطفی عمادزاده

در نیمه دوم قرن بیستم جهان وارد عصر تازه ای شد. تحولات پرشتاب علمی و فن آوری در زمینه ترانزیستورها موتور محرکه این تحول بوده است. ابتدا با ورود کامپیوتر به بازار و در ادامه با تحول در حوزه اطلاعات و ارتباطات، کامپیوترها به فن آوری های ارتباطی –تلفن و تلویزیون- پیوستند و انقلاب فن آوری اطلاعات و ارتباطات به وقوع پیوست. بیشتر مطالعات در زمینه تاثیر فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ict) بر رشد اقتصادی و بهره وری حاکی از اثر مثبت و معنی دار این فن آوری بر بهره وری و رشد اقتصادی در دهه 1990 است. برخی مطالعات چنین رابطه مثبتی را در کشورهای در حال توسعه نیز تایید می کنند. لذا در این مطالعه قصد داریم نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات بر بهره وری و رشد اقتصادی را برای کشورهای با درآمد بالاتر متوسط و با درآمد پایین تر از متوسط را در دوره زمانی 2006-2000 تخمین بزنیم. مدل های به کار برده شده توابع تولید کاب داگلاس با لحاظ متغیر فن آوری اطلاعات وارتباطات می باشد که با استفاده از روش داده های پنل تخمین زده می شوند. نتایج تخمین مدل ها برای دو گروه از کشورها حاکی از اثر مثبت و معنی دار ضریب متغیر فن آوری اطلاعات و ارتباطات در هر دو مدل برای کشورهای نمونه می باشد، هر چند ضریب متغیر (ict) در مدل بهره وری در کشورهای با درآمد پایین تر از متوسط بیشتر از مقدار آن در کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط و همچنین ضریب متغیر(ict) در کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط بزرگتر از مقدار آن در کشورهای با درآمد پایین تر از متوسط است. با توجه به جوابها فرضیه تحقیق در مدل بهره وری برای کشورهای با درآمد پایین تر از متوسط پذیرفته می شود و برای کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط رد می شود و در مدل رشد اقتصادی برای هر دو گروه از کشورها رد می شود. با توجه به نتایج فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشورهای با درآمد پایین تر از متوسط که ایران نیز یکی از آنها می باشد، می تواند یک عامل اساسی ومهم در جهت دسترسی سریع این کشورها به مراحل بالاتر توسعه باشد. از آنجائی که اقتصاد این کشورها در شرایط کارا و بهینه عمل نمی کنند لذا معرفی فناوری اطلاعات و ارتباطات در چنین اقتصادهایی باعث می شود، پتانسیلی در اختیار این اقتصادها قرار گیرد تا مراحل توسعه اقتصادی را با سرعت بیشتری طی کند.

تحلیل تطبیقی نرخ امنیت غذایی استان های کردستان و کرمانشاه (1370 الی 1387)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1389
  پارسا محمودی   مصطفی عمادزاده

تأمین نیازهای غذایی جمعیت نخستین و دشوارترین وظیفه ای است که پیش روی دولت ها قرار دارد. در دهه ی اخیر، مسئله رشد روزافزون جمعیت و پیامدهای تغدیه ای آن نظیر سوء تغذیه و گرسنگی صورت حاد و مخاطره آمیزی پبدا کرده است. شواهد علمی بسیاری در دسترس است که نشان می دهد ناامنی غذایی خانوار مانعی بر فرآیند توسعه ملی است. از این رو در حال حاضر امنیت غذایی یکی از اهداف مهم برنامه های توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور به شمار می-رود، لذا برآورد سطح امنیت غذایی مناطق مختلف به خصوص مناطق کمتر توسعه یافته اقتصادی اهمیت خاصی دارد. این برآورد با شاخص های مختلف صورت می گیرد. در این مطالعه محاسبه شاخص fsi مورد نظر است که برای اولین بار توسط صندوق توسعه بین المللی کشاورزی (ifad ) ارائه شده است. در این مطالعه سطح امنیت غذایی استان های کردستان و کرمانشاه با استفاده از این شاخص برآورد شده است. این دو استان به عنوان بخشی از ایران، نه تنها تحت تأثیر سیاست های دولت قرار دارند بلکه جزء استان های محروم کشور شناخته شده اند. از این رو، شاید فقر و ناامنی غذایی یکی از مهم ترین مسائل این مناطق باشد. در پژوهش حاضر شاخص امنیت غذایی براساس دو سناریو برای استان های کردستان و کرمانشاه در دوره زمانی 87-1370 برآورد گردیده است. ارزیابی وضعیت تغذیه ای این دو استان دلالت بر آن دارد که: ـ هر فرد نوعی ساکن در استان کردستان توانسته مقدار متوسط 2243 کالری در روز را دریافت کند که براساس سناریو اول در وضعیت مطلوبی قرار دارد ولی براساس سناریو دوم با سوء تغذیه روبرو است. اما هر فرد نوعی در استان کرمانشاه با توجه به متوسط 2314 کالری روزانه از لحاظ هر دو سناریو در وضعیت مطلوب قرار دارد. ـ استان های کردستان و کرمانشاه در تولید محصولات عمده غذایی از خودکفایی برخوردار بوده اند. این شاخص در استان کرمانشاه بیشتر از استان کردستان بوده است. ـ مقدار شاخص fsi برای استان کردستان در سناریو اول برابر 21/1 و برای استان کرمانشاه برابر 41/1 و در سناریو دوم برای استان کردستان برابر 14/1 و برای استان کرمانشاه برابر 31/1 محاسبه گردیده است، که دلالت بر وجود امنیت غذایی در دو استان فوق الذکر دارد.

تأثیر باز بودن تجاری برنابرابری درآمدی (کشورهای منتخب عضو سازمان کنفرانس اسلامی 2005-1999)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1389
  مهدی حضرتی   مصطفی عمادزاده

در این تحقیق تأثیر بازبودن تجاری بر توزیع درآمد در منتخبی از کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی که در دوگروه با درآمد سرانه بالا و درآمد سرانه پایین تقسیم بندی می شوند، بررسی می شود. در این پایان نامه سعی می شود چگونگی تأثیر گذاری آزادی تجاری بر نابرابری درآمدی و همچنین صحت و سقم فرضیه کوزنتس در میان کشور های مورد مطالعه مورد بررسی قرار گیرد. شاخص بازبودن تجاری از موسسه فریزر گرفته شده است. هم چنین از ضریب جینی به عنوان نمایانگر وضعیت توزیع درآمد در این کشورها استفاده شده است. با بهره گیری از آخرین آمار قابل دسترسی و با استفاده از روش داده-های تابلویی طی دوره 2005-1999 به آزمون تجربی ادبیات موضوع و برآورد الگو پرداخته شده است با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت فرضیه کوزنتس در میان کشورهای با درآمد سرانه بالا و پایین تأیید شده است. همچنین در میان کشورهای با درآمد سرانه بالا تورم، نرخ رشد جمعیت و تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه مستقیم با نابرابری درآمدی دارند. افزایش درجه بازبودن تجاری باعث بهبود وضعیت توزیع درآمد می شود. اما درمیان کشور های کشورهای بادرآمد سرانه پایین ، تورم و تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه مستقیم با نابرابری درآمدی دارند اما افزایش بازبودن تجاری نابرابری درآمدی را افزایش می دهند. سرانجام درمیان درهردو گروه از کشورها سهم مخارج دولت دارای اثر معنی داری بر توزیع درآمد نشده است

اثر آموزش بر رشد اقتصادی استان های کشور بین سال های 1385-1379
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1389
  مهیار شعبانی نژاد ماسوله   مصطفی عمادزاده

در دهه های اخیر شاهد این بوده ایم که اقتصاددانان به بررسی عوامل موثر بر رشد بلندمدت اقتصادی پرداخته اند. بعد از معرفی مدل رشد نئوکلاسیکی سولو و برونزا درنظر گرفتن عامل تکنولوژی، مدل های رشد درونزا تلاش بر این داشته اند که عواملی چون تغییرات تکنولوژی، ترجیحات، رفتار متغیرهای سیاستی (نظیر مالیات، مخارج دولت و...)، ویژگی های تابع تولید، و... را در مدلشان درونی کنند. رشد بالای اقتصادی و پیوستگی آن و توسعه اقتصادی، مهمترین اهداف یک اقتصاد است که رسیدن به آن، زمینه ای برای رسیدن به سایر اهداف نظیر؛ رفاه بیشتر و کاهش فقر، رفع بیکاری و... را فراهم می سازد. اما لازمه دستیابی به رشد اقتصادی، شناسایی عوامل موثر بر آن است. در دهه ی 60، پس از معرفی نظریه ی سرمایه انسانی، یکی از مهمترین عوامل موثر بر رشد اقتصادی، سرمایه انسانی (بالاخص آموزش) شناخته شد. در این تحقیق با استفاده از مدل رشد درونزای ak، به بررسی اثر شاخص های کمّی و کیفی آموزش بر رشد اقتصادی استان های کشور با به کارگیری داده های تابلوئی طی دوره ی 1385-1379 پرداخته شده است. از متوسط سطح تحصیلات نیروی کار به عنوان شاخص کمّی و از نسبت دانش آموز به کادر آموزشی در سه مقطع ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان، نسبت دانشجو به کادر آموزشی دانشگاه ها و مخارج آموزشی به عنوان شاخص کیفی آموزش استفاده شده و در 9 مرحله مجزا به برآورد مدل پرداخته شده است. وجه تمایز تحقیق حاضر با سایر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه، استفاده از شاخص های کیفی، جهت جبران کمبودهای ناشی از استفاده شاخص کمّی و همچنین استفاده از داده های تابلوئی جهت بررسی اثر آموزش بر رشد اقتصادی ایران می باشد. طبق نتایج حاصله، تمامی شاخص های بکار رفته به جز نسبت دانش آموز به کادر آموزشی در دو مقطع ابتدایی و راهنمایی و مجموع مخارج آموزشی صورت گرفته در مقاطع ابتدایی، راهنمایی وآموزش بزرگسالان، همگی اثر معنی داری را روی متوسط رشد اقتصادی استان های کشور دارند. ضرایب مخارج آموزشی، متوسط سطح تحصیلات، نسبت دانش آموز به کادر آموزشی در مقطع متوسطه، نسبت دانشجو به کادر آموزشی دانشگاه ها، مخارج آموزشی در مقطع متوسطه و مخارج آموزشی صورت گرفته در آموزش عالی به ترتیب عبارت است از: 14/0 ، 43/0، 23/0، 23/0، 105/0 و 29/0 به دست آمده است. ضریب مخارج آموزشی صورت گرفته در آموزش عالی از ضریب برآوردی مخارج آموزشی در مقطع متوسطه بیشتر است،که این موضوع اهمیت بیشتر آموزش دانشگاهی در رشد اقتصادی ایران را نشان می دهد. از طرفی دیگر، ضریب نیروی کار در تمامی مدل های برآورد شده از ضریب سرمایه فیزیکی بیشتر است که این نتیجه تائیدی است بر اهمیت بیشتر نیروی انسانی در مقایسه با سرمایه فیزیکی.

اثر مهاجرت نیروی انسانی متخصص(فرار مغزها)بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1390
  هاجر رستمی حصوری   مصطفی عمادزاده

جریان مهاجرت بین المللی افراد متخصص از کشورهای در حال توسعه (مبدأ) به کشورهای توسعه یافته (مقصد) در دو دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. در دهه 1970 اکثر اقتصاددانان با این عقیده موافق بودند که فرار مغزها منجر به کاهش انباشت سرمایه انسانی شده و در نهایت باعث زیان به اقتصاد کشورهای در حال توسعه می شود. در حالی که در مطالعات دو دهه اخیر، از نتایج سود مند فرارمغزها بر اقتصاد کشورهای مبدأ صحبت می شود، به طوری که دورنمای مهاجرت با ایجاد اثر انگیزشی مثبت، موجب تشویق افراد باقیمانده در کشور مبدأ به سرمایه گذاری در آموزش شده و از این طریق سطح سرمایه انسانی را افزایش داده و در نهایت موجب ایجاد رشد اقتصادی می گردد. این تحقیق سعی در شفاف کردن اثر فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدأ دارد. بیش از 90 درصد مهاجران متخصص دنیا در 30 کشور عضو oecd زندگی می کنند و بیش از 90 درصد مهاجران متخصص در این 30 کشور، در 6 کشور امریکا، انگلیس، کانادا، آلمان، استرالیا و فرانسه زندگی می کنند. از اینرو به منظور بررسی اثرفرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدأ، فرار مغزها از 79 کشور در حال توسعه به 6 کشور ذکر شده طی دوره 2004-1991 با استفاده از رهیافت داده های تابلویی و نرم افزار stata مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان داده اند اثر مستقیم فرار مغزها بر رشد اقتصادی کشورهای مبدأ معنی دار نیست. و اثر فرار مغزها بر انباشت سرمایه انسانی کشورهای مبدأ منفی و معنی دار بوده است. واز آن جا که سرمایه انسانی اثر مثبت و معنی داری بر رشد اقتصادی دارد، این اثر منفی باعث کاهش اثر مثبت سرمایه انسانی شده و بنابراین فرار مغزها با کاهش انباشت سرمایه انسانی رشد اقتصادی کشورهای مبدأ را با کندی مواجه می کند.

راهبرد اقتصادی پیشنهاد دهی در بازار برق: مطالعه موردی شرکت برق منطقه ای اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  علی ناظمی   مصطفی عمادزاده

تحقیق حاضر همگام با ارزیابی ویژگی های بازار برق ایران نوع خاصی از حراج که در سمت تولید بازارهای برق مشاهده می شود را مورد توجه قرار می دهد. این روش از حراج در بازارهای برق ایران مورد استفاده قرار گرفته و اجرا می شود، لیکن تاکنون نتایج حاصل از اجرای این روش از حراج استخراج نشده است. با توجه به اهمیت رقابت در ادبیات اقتصادی، در این پژوهش نتایج حاصل از اجرای این روش از بازار تحت شرایط رقابت کامل استخراج شده و با نتایج تعادلی دو شکل دیگر از حراج در بازارهای برق مقایسه می شود. بعلاوه با توجه به اینکه این شکل از حراج در بازار برق ایران نیز اجرا می شود، به منظور ارزیابی دقیق تر بازار برق کشور، دو هدف واسطه ای شامل مدل سازی هزینه و برآورد کارایی بازار نیز مد نظر قرار گرفته است. مبحث اول به تحلیل هزینه در بازارهای برق و به شکل مشخص بازار برق ایران بازمی گردد. در این بخش از یک مدل برنامه ریزی غیر خطی که هزینه های متغییر تولید را با توجه به محدودیتهای فنی حداقل سازی می کند، استفاده شده است. مدل برای بازار برق منطقه ای اصفهان در سال 88 اجرا می شود. نتایج بیانگر وجود تفاوت بین هزینه نهایی تولید، قیمت بازار و پیشنهادات قیمتی ارائه شده به بازار برق توسط تولید کنندگان در بازار مورد مطالعه است. بر این اساس فرضیه اول تحقیق مبنی بر اینکه هزینه نهایی تولید و حداقل پیشنهاد تولیدکنندگان در بازار منطقه ای اصفهان یکسان است، رد می شود. بعلاوه در این بخش از تحقیق هدف واسطه ای تحقیق که شناخت ساختار هزینه در بازار برق کشور است نیز محقق خواهد شد. در بخش دوم مطالعه با توجه به نتایج مستخرج از بخش اول، رقابت در بازار برق ایران ارزیابی می شود. به منظور افزایش دقت در محاسبات، مطالعات به زمانها پیک در شش ماهه اول سال 88 محدود شده است. محدوده مطالعه در این بخش بازار برق ایران است. ارزیابی رقابت در بازار برق کشور نشان دهنده رفتار استراتژیک بازیگران در ارائه قیمت به بازار برق است. مبحث سوم مورد توجه در این تحقیق در راستای هدف اصلی پژوهش حاضر است. در این بخش نتایج تعادلی شکل دوم از حراج پرداخت بر اساس پیشنهاد تحت شرایط رقابت کامل استخراج می شود. نتایج نشان می دهد قیمت و مقدار تعادلی در این شکل از حراج به ترتیب کمتر و بیشتر از حراج یکنواخت در شرایط رقابت کامل است.

تأثیر مخارج آموزش بر سرمایه انسانی ، رشد اقتصادی و فقر در ایران با استفاده از مدل تعادل عمومی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1391
  ابوالفضل جنتی مشکانی   مرتضی سامتی

افزایش رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی در کنار افزایش بهره وری نیروی کار همراه با کاهش فقر و توزیع مطلوب تر درآمد یکی از اهداف برنامه ریزان اقتصادی می باشد. سرمایه گذاری (مخارج) در آموزش می تواند این اهداف را تأمین نماید. هدف از این مقاله بررسی اثرات افزایش مخارج آموزش بر سرمایه انسانی، رشد اقتصادی و فقر در ایران می باشد. در این پایان نامه از یک مدل تعادل عمومی پویا همراه با ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1380 استفاده شده است. سایر اطلاعات لازم همچون موجودی اولیه سرمایه و نیروی انسانی نیز از سایر مراجع جمع آوری گردیده است و مدل برای سال1380 اندازه گیری (کالیبره) شده است. سه سناریوی متفاوت برای رشد مخارج آموزش در نظر گرفته شده است و اثرات آن بر سرمایه انسانی، رشد اقتصادی و فقر برآورد گردیده است. نتایج حاصله نشان می دهد که رشد مخارج آموزش بر سرمایه انسانی و رشد اقتصادی اثر مثبت دارد. افزایش50 درصدی در هزینه آموزش در دوره اول باعث رشد 81/3 درصدی سرمایه انسانی و 8/5 درصدی رشد اقتصادی می گردد و افزایش مخارج آموزش در دوره دوم باعث رشد اقتصادی تا 3/7 درصد می گردد. نتایج نشان می دهد هر چه سهم نیروی کار تحصیلکرده در ساختار نیروی کار بیشتر باشد اثر افزایش در سرمایه انسانی بر رشد اقتصادی بیشتر است. علاوه بر آن نتایج نشان می دهد که افزایش مخارج آموزش باعث کاهش فقر و توزیع مطلوبتر درآمد می شود.به طوریکه خط فقر از 7/11 به 7/10 درصد کاهش می یابد. ضریب جینی نیز از 417/0 به 402/0 کاهش می یابد. با این حال، برای به حداکثر رساندنِ مزایای حاصل از مخارج آموزش نیاز به سطح بسیار بالایی از سرمایه گذاری فیزیکی و نیز اقداماتی برای بهبود هماهنگی میان الگوی خروجیِ آموزش با ساختار تقاضای کار است. علاوه بر این افزایش مخارج آموزش باعث کاهش فقر و توزیع مطلوبتر درآمد می گردد.

اثر فناوری بر اشتغال نیروی کار ماهر و غیر ماهر ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  مسعود صادقی   کریم آذربایجانی

فناوری های مهارت محور وسرریز فناوری ، بهره وری وبازده تولید را افزایش داده که توسط سرمایه گذاری درتحقیق وتوسعه داخلی ، فناوری اطلاعات و ارتباطات و واردات کالاهای واسطه ای و سرمایه ای (به عنوان تقریب واردات فناوری) ازطریق تجارت بین الملل تحت تاثیرقرارمی گیرند. ازسوی دیگرمهارت های انسانی برای اجرا، تطبیق واستفاده فیزیکی وعملی از فناوری های جدید و وارداتی لازم بوده ونقش مکمل آن را دارد و این امر نقش مهمی در افزایش تقاضای نسبی برای نیروی کارماهر ایفا کرده است. هدف از این رساله ارزیابی اثر فناوریهای مهارت محور برتقاضای نیروی کارماهرایران طی دوره زمانی - 1350 1385 می باشد. بدین منظوربا بکارگیری یک تابع هزینه ترانسلوگ وروش رگرسیونهای ظاهرا نامرتبط برآورد لازم صورت پذیرفته است. برای تخمین مدل به روش ذکرشده وبه منظورافزایش کارایی پارامترهای تخمین زده شده، معادله تابع هزینه بامعادله سهم تقاضای نهاده ها همزمان برآورد می شود.زیرا معادلات سهم ازمعادله هزینه بدست آمده اندوممکن است جزء اخلال آنها باهم ارتباط داشته باشند.لذا باهم تخمین زده می شوند. براساس نتایج تحقیق ، متغیرهای فناوری وارداتی و ارتباطات و اطلاعات اثرمعنادار ومثبتی برروی تقاضای نیروی کارماهر ایران داشته است.اما متغیر تحقیق وتوسعه داخلی تنها در بلندمدت برروی تقاضای نیروی کارماهر اثرگذار است که این اثر ، مثبت است. همچنین متغیرهای مذکور عواملی بسیارمهم درکاهش هزینه های تولید به شمار می آیند. درنهایت، نتایج نشان دادند که بین شدت بکارگیری سرمایه درتولید ونیروی کارماهر رابطه مکملی برقراراست.

برآوردی از ارزش در معرض ریسک سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و ارزیابی عملکرد سهام بر اساس آن برای سال های 1390-1385
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده علوم ریاضی و مهندسی کامپیوتر 1391
  نرگس قاسم پور   عبدالمجید عبدالباقی

حداقل موجودی سرمایه برای موسساتی که دارایی هایشان ترکیبی از دارایی های مالی (سهام، اوراق قرضه، اوراق مشتقه) را شامل می شود از طریق محاسبه ارزش در معرض ریسک سبد سرمایه این موسسات، برای یک دوره خاص تعیین می شود. از طرفی سرمایه گذاران هنگام سرمایه گذاری، ریسک و بازده را بطور همزمان مورد توجه قرار می دهند. این پژوهش به بررسی رابطه بین ارزش در معرض ریسک و بازده غیر عادی می پردازد. روش های واریانس-کواریانس، شبیه سازی تاریخی برای محاسبه ارزش در معرض ریسک شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال های1390-1385 بکار گرفته شد. بر اساس روش شبیه سازی تاریخی سبدهایی تشکیل گردید و سبدها به منظور کسب بازده غیر عادی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد روش واریانس-کواریانس به دلیل فرض توزیع بازده نرمال نمی تواند روش مناسبی در محاسبه ارزش در معرض ریسک جامعه مورد مطالعه باشد و همچنین اگر بتوان سهام را بر اساس ارزش در معرض ریسک به دست آمده از روش شبیه سازی تاریخی به دو سبد سهام برنده و بازنده تقسیم کرد می توان با خرید سبد سهام برنده و فروش سبد سهام بازنده به بازده غیر عادی دست یافت. همچنین روش های شبیه سازی تاریخی، شبیه سازی مونت کارلو و مدل garch(1,1) با فرض توزیع نرمال از لحاظ تفاوت معناداری در مقدار ارزش در معرض ریسک حاصل شده، مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج عدم تفاوت معناداری در سه روش را نشان می دهد. در این پژوهش به بررسی موارد جانبی از جمله مقایسه روش واریانس-کواریانس و شبیه سازی تاریخی پرداخته شد که نتیجه نشان می دهد ارزش در معرض ریسک به دست آمده از روش واریانس-کواریانس بیشتر از روش شبیه سازی تاریخی است. همچنین استراتژی مبتنی بر ارزش در معرض ریسک در کسب بازده غیر عادی با استراتژی سرمایه گذاری مورد مقایسه قرار گرفت و نتایج نشان می دهد استراتژی مبتنی بر ارزش درمعرض ریسک نسبت به استراتژی سرمایه گذاری، بازده غیر عادی بیشتری ایجاد می نماید.

تحلیل اثر بازبودن تجاری و مالی بر اندازه دولت در منتخبی از کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (دوره2007-1997)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  زهرا قندهاری علویجه   مصطفی عمادزاده

پدیده جهانی شدن اقتصاد، در چند دهه اخیر اثرات گسترده و متفاوتی را بر اقتصاد ملی و اقتصاد جهانی داشته است. یکی از مظاهر جهانی شدن، بازشدن درهای کشورها به روی تجارت کالا وخدمات و جریان سرمایه است که آثار آن را می توان در کاهش موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای، گسترش تجارت بین الملل، جهانی شدن تولید و جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی مشاهده کرد. در همین راستا، به دلیل اهمیت نقش و اندازه دولت در مباحث اقتصادی، تحلیل تأثیر جهانی شدن اقتصاد و بازبودگی تجاری و مالی بر سطوح و اندازه فعالیت های دولت به عنوان یکی از مباحث مهم و چالش برانگیز، در چند دهه اخیر مورد توجه اقتصاددانان و محققان قرار گرفته است. بر اساس دیدگاه برخی از صاحب نظران بازترشدن اقتصادها از لحاظ تجاری و مالی ، اندازه دولت (میزان دخالت دولت در اقتصاد)را تحت تأثیر خود قرار می دهد. برخی از اقتصاددانان اظهار می کنند بازتر شدن اقتصاد خطراتی را برای جامعه و اقتصاد ملی ایجاد و موجب وارد آوردن فشارهایی به دولت ها برای گسترش مخارج عمومی می شود. از سوی دیگر برخی از اقتصاددانان معتقدند بازتر شدن مالی کشورها و افزایش رقابت میان کشورها برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی وتجدید ساختار ترکیب مخارج دولت در جهت تولیداتی که توسط بخش خصوصی مولدترند، موجب کاهش اندازه بخش عمومی می شود زیرا بین المللی سازی بازارها منجربه تقویت تحرک عوامل تولید به خارج شده است که به نوبه خود نرخ های مالیات را کاهش داده که می تواند موجب کاهش اندازه دولت می شود. با توجه به اهمیت و نقش دولت در کشورهای در حال توسعه ، تحلیل اثرات بازبودن تجاری ومالی بر اندازه دولت در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران ضروری به نظر می رسد. بنابراین با توجه به ضعف مطالعات تجربی در این مجموعه از کشورها این مطالعه ضمن بررسی مبانی نظری و مطالعات تجربی ، تأثیر بازبودن تجاری و مالی بر اندازه دولت را در 20کشور منتخب عضو سازمان کنفرانس اسلامی طی دوره 2007-1997 در قالب یک الگوی اقتصادسنجی، با استفاده از داده های ترکیبی مقطعی – سری زمانی (پانل دیتا) به روش حداقل مربعات تعمیم یافته (gls) مورد تجزیه و تحلیل قرارمی دهد. به منظور تحلیل دقیق تر رابطه فوق کشورهای مورد نظر بر اساس درآمد سرانه در سه گروه درآمدی و بر اساس عضویت در بلوک ها در دو گروه طبقه بندی شده اند. نتایج برآورد الگو نشان دهنده تأثیر مثبت شاخص باز بودن تجاری بر اندازه دولت در تمامی گروه کشورها به غیر از گروه کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط می باشد. هم چنین شاخص بازبودن مالی دارای اثر منفی و کاهشی بر اندازه دولت در کشورهای بادرآمد کمتر از متوسط می باشد. شاخص بازبودن مالی در کشورهای بادرآمد پایین اثر افزایشی براندازه دولت داشته است و همچنین ضریب این شاخص در کشورهای بادرآمد بالاتر از متوسط معنا دار نمی باشد. قابل ذکر است در کشورهایی که ضریب شاخص بازبودن مالی معنادار بوده است، اثر این شاخص بیش از اثر شاخص باز بودن تجاری بر اندازه دولت بوده است.

تحلیل اثر رشد اقتصادی بخش کشاورزی بر کاهش فقر روستایی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  کامران یعقوبی   مصطفی عمادزاده

چکیده به منظور تحلیل میزان تاثیر، بخش حقیقی اقتصاد و عملکرد دولت در متغیرهای توزیع مجدد درآمد، بر رفاه جامعه، ارزیابی رابطه سه متغیر رشد اقتصادی، توزیع درآمد و فقر می تواند بسیار راهگشا باشد. از یک سو دستیابی به رشد اقتصادی بالا به عنوان زمینه ساز توسعه اقتصادی، از اهداف اصلی برنامه های اقتصادی تمامی دولت ها محسوب می شود. از دیگر سو، گسترش روز افزون فقر و نابرابری در توزیع درآمد، در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه و تجربیات گذشته این کشورها در رشد اقتصادی، مقوله ی فقر را به مسئله جدی در طی مراحل گذار در مسیر توسعه، تبدیل نموده است. جایگاه مناطق روستایی در برنامه های مبارزه با فقر و نابرابری درآمدی، موقعیت بخش کشاورزی در سیاست های رشد اقتصادی و مناطق روستایی به عنوان بستر اصلی کشاورزی در کشورهای مختلف، از جمله ایران باعث گردیده است که ارزیابی رابطه ی رشد اقتصادی بخش کشاورزی بر کاهش فقر مطلق و نسبی روستایی موضوعیت علمی و پژوهشی پیدا کند. در این پژوهش مناطق روستایی به عنوان جامعه ی آماری انتخاب گردیده است و در دوره زمانی 1388-1353 و از طریق رگرسیون معادلات به ظاهر نامرتبط (sure) رابطه رشد اقتصادی بخش کشاورزی و فقر نسبی و مطلق روستایی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده کاملا منطبق بر حقایق دنیای واقع و تئوری های اقتصادی است و بیانگر تاثیر مستقیم و معنی داری نیروی کار، موجودی سرمایه، بهره وری نیروی کار و سرمایه، بر رشد اقتصادی بخش کشاورزی است. اما نرخ باسوادی معنی دار نبوده و نشان دهنده عدم تاثیر نرخ باسوادی بر رشد اقتصادی در بخش کشاورزی است. با وجود اینکه تاثیر معنی دار نابرابری درآمد، بر فقر نسبی و مطلق روستایی مورد تایید قرار نگرفته است، اما نتایج موجود نشان می دهد که بین رشد اقتصادی بخش کشاورزی و فقر نسبی و مطلق روستایی، رابطه ی مثبت معنی داری وجود دارد، که ناشی از عدم تاثیر رشد ایجاد شده در بخش کشاورزی بر کاهش فقر در مناطق روستایی بوده است و عدم معنی داری ضریب جینی بر کاهش فقر مطلق نیز ناشی از همین موضوع است، که درآمدهای ایجاد شده بصورت عادلانه توزیع نمی گردد. بدین ترتیب رشد بخش کشاورزی و ضریب جینی در معادلات دوم هر مدل دارای تاثیر مثبت بر کاهش فقر نمی باشند. پیشنهاد می شود به منظور توزیع مناسب و تاثیرگذار منافع حاصل از رشد اقتصادی در بین تمامی طبقات روستایی به ویژه اقشار فقیر روستایی در کنار پیگیری و تقویت عوامل موثر بر رشد اقتصادی بخش کشاورزی، برنامه های لازم در قالب توزیع عادلانه دارایی های مولد و ارتقای سرمایه انسانی برای اقشار فقیر روستایی تدوین و اجرایی گردد.

تحلیل اثر سالخوردگی جمعیت بر پس انداز جامعه در منتخبی از کشورهای در حال توسعه (2005-1995)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1391
  شیرین وارسته انور   مصطفی عمادزاده

چکیده در سال های اخیر، کاهش نرخ رشد جمعیت در کشورهای توسعه یافته تأثیر عمیقی بر ساختار سنی این کشورها به جای گذاشته است. کشورهای در حال توسعه نیز از این موضوع بی بهره نبوده اند. هرچند، تغییر ساختار سنی جمعیت در این کشورها نیز محسوس است ولی بحث سالخوردگی جمعیت با تأخیر بیش از یک دهه، در این کشورها رخ خواهد داد و سبب تغییر سهم گروه های مختلف سنی در جامعه خواهد شد. تحولات قابل توجه در ساختار جمعیت سبب شده تا سیاست گذاران در سطح ملی و بین المللی با چالش های جدیدی مواجه گردند. گذار از نرخ های بالای مرگ ومیر و باروری، به وضعیت عکس آن، بی شک در بلندمدت، بر نسبت جمعیت فعال و میزان پس انداز جامعه تأثیر مهمی به جای خواهد گذاشت. با توجه به اهمیتی که پس انداز به عنوان یک متغیر کلان اقتصادی در تشکیل سرمایه و رشد و توسعه ی اقتصادی دارد، در این پژوهش، با تکیه بر نظریه ی سیکل زندگی آندو و مودیگلیانی، دو مدل به تفکیک برای بررسی اثر سالخوردگی جمعیت بر پس انداز ملی و پس انداز خصوصی ارائه شده است. مدل ها به روش گشتاورهای تعمیم یافته (gmm) برای 24 کشور منتخب از بین کشورهای در حال توسعه طی دوره ی زمانی 2005- 1995 برآورد شده اند. این روش، مدل را به صورت مدل تابلویی پویا در نظر می گیرد و ابزارهایی را جهت اعتبار و بهبود تخمین ها وارد می کند. برای سنجش این ابزارها از آزمون سارگان استفاده می شود. نتایج برآورد مدل ها بیانگر آن است که سالخوردگی جمعیت تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ پس انداز ملی و نرخ پس انداز خصوصی داشته است که از دویدگاه قابل توجیه است: نخست این که، سالخوردگان به دلیل عدم برخورداری از آینده نگری کامل احتمالاً قادر نبوده اند امکانات مورد نیاز برای روزهای غیرتولیدی خود را فراهم آورند و از این رو مجبور به مصرف درآمدها و هزینه زایی برای دیگران می شوند؛ بنابراین توانایی پس انداز کردن را از افراد شاغل و فعال می گیرند. دوم این که، ممکن است مرتباً میزان موجودی پس انداز خود را کاهش دهند که در نتیجه نسبت پس انداز فعلی آن ها به پس انداز قبلی شان بسیار ناچیز می شود. هم چنین در این پژوهش سعی شده که اثر ثروت و درآمد سرانه نیز بر پس انداز ملی و پس انداز خصوصی ارزیابی شود که نتایج، حاکی از اثر منفی ثروت و اثر مثبت درآمد سرانه بر نرخ پس انداز ملی و نرخ پس انداز خصوصی بوده است.

تجزیه و تحلیل الگوهای رشد درون زا – مبتنی بر ایده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1390
  منصور مهینی زاده   رحیم دلالی اصفهانی

چکیده ادعا بر آن است که الگوهای رشد مبتنی بر ایده به خوبی می توانند مسیر رشد بلندمدت درآمد سرانه را توضیح دهند. دولت با تصمیماتی که در خصوص تخصیص بودجه خود می گیرید قادر است به انباشت سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی کمک کند. این تحقیق در پی پاسخ به این سوال است که چگونه دولت با تصمیمات خود می تواند از ایده ها حمایت کرده و مسیر رشد بلندمدت درآمد سرانه را تحریک نماید؟ با توجه به وجود رابطه ظریف میان نرخ رشد جمعیت و مکانیزم تولید ایده، برخی از سیاست ها با هدف حمایت از جمعیت می تواند مسیر رشد بلندمدت را از طریق تولید ایده بیشتر تهییج نماید. این موضوع به نام "اثر موزارت" شناخته شده است. در این تحقیق با نقدی بر الگوهای رشد به این نتیجه می رسیم که آنچه به نظر موجب تأثیر منفی رشد جمعیت بر درآمد سرانه نیروی کار می شود وجود فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس است. این فرض اجازه نمی دهد در وضعیت پایا، رشد تولید از رشد نیروی کار تجاوز نماید و از این رو امکان ندارد رشد تولید سرانه نیروی کار اثر منفی رشد جمعیت را که از ذات محدودیت ریاضی نسبتهای سرانه سرچشمه می گیرد خنثی نماید و برآیند رابطه را به نفع درآمد سرانه نیروی کار تغییر دهد. طرح الگوهای رشد مبتنی بر ایده این مشکل را حل نموده و از طریق تحولات تکنولوژی، زمینه را برای ورود اثرات مقیاس به تابع تولید فراهم می آورد. این تابع با ویژگی بازدهی صعودی نسبت به مقیاس بهتر می تواند رابطه مثبت رشد جمعیت و درآمد سرانه در وضیت پایا در بلندمدت را توجیه نماید. در این تحقیق از مدل تصحیح خطای برداری (vecm) نیز برای تخمین دو مدل اقتصاد سنجی استفاده شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، یافته های نظری به وسیله نتایج تجربی نیز در سطح معنی داری 5 و 10 درصد حمایت می شوند. آزمون الگوهای رشد درون زا و برون زا با استفاده از تکنیک vecm در اقتصاد ایران و مقایسه نتایج حاصل از آن نشان می دهد که طی سال های 86-1353 رابطه دوطرفه بلندمدت مثبتی بین جمعیت و درآمد سرانه واقعی وجود دارد. ولی بر اساس تابع واکنش به ضربه این رابطه در کوتاه مدت منفی است. اگرچه این نتایج بیان گر آن است که رشد جمعیت در کوتاه مدت هزینه هایی را بر جامعه تحمیل می کند، اما می توان آن را نوعی پس انداز ملی محسوب نمود، زیرا ظرفیتی که از این طریق به اقتصاد اضافه می شود می تواند پایه ای برای رشد مستمر در بلندمدت در طرف عرضه اقتصاد شود. نتایج تجربی ما همراه با پیشرفت های اخیر در ادبیات مربوط به مباحث جمعیت و رشد اقتصادی حاکی از آن است که اثر مالتوسی بیش از پیش ضعیف تر شده است.

آثار توزیعی مخارج بهداشتی دولت مطالعه بین استانی ( 1388- 1379)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1391
  زینب دهقانیان فرد   مصطفی عمادزاده

بهبود در توزیع درآمدها و مبارزه با فقر و کاهش نابرابری، جز اهداف عمده راهبرد توسعه اقتصادی، اجتماعی و از وظایف مهم دولت ها محسوب می شود. همچنین با توجه به نقش سلامت در زندگی انسان ها و اهمیت آن در هدف توسعه اقتصادی و اجتماعی، که در نهایت به رشد و بهبود توزیع درآمد می انجامد، می توان گفت که توجه به بخش سلامت از اولویت های کشورهای درحال توسعه و بخصوص ایران است و تعیین هزینه ها در این بخش و اصلاح ساختار بخش سلامت در کشور امری اجتناب ناپذیر و کاملا ضروری است. دولت ها به منظور مبارزه با فقر و نابرابری اجتماعی و اقتصادی، گسترش عدالت توزیعی از طریق توسعه آموزش و بهداشت رایگان را مورد توجه قرار می دهند. لذا هزینه های که دولت ها در بخش بهداشت انجام می دهند به نوعی سیاست های حمایتی دولت جهت ارتقای کیفیت زندگی و افزایش رفاه گروه های درآمدی پایین می باشد. با این وجود تاکنون در زمینه تاثیر مخارج بهداشتی دولت بر توزیع درآمد چه به صورت نظری و چه به صورت تجربی پژوهشی در داخل صورت نگرفته است. لذا هدف اصلی در این پژوهش تحلیل اثر مخارج بهداشتی دولت بر توزیع درآمد بین استان های مختلف کشور در سال های 1388-1379 با توجه به شرایط اقتصادی استان ها می باشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از اطلاعات مقطعی توزیع درآمد(هزینه)، ضریب جینی به تفکیک استان های کشور با روش پارامتریک برآورد شده است. سپس برآورد مدل با روش gls و در چهارچوب سیستم panel و روش اثرات ثابت انجام می شود. نتایج برآورد بیانگر اثر مثبت تخصیص بیشتر مخارج بهداشتی دولت بر بهبود الگوی توزیع درآمد می باشد. به این مفهوم که دولت توانسته با سرمایه گذاری در بخش بهداشت از طریق ارتقای سطح سلامت جامعه توزیع درآمد استانی را بهبود بخشد. همچنین تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، سرمایه آموزشی و سرمایه فیزیکی نیز باعث کاهش نابرابری درآمدی می شوند، اما نرخ بیکاری سبب افزایش نابرابری درآمدی می شود.

اثر جهانی شدن اقتصاد بر توزیع درآمد در کشورهای oecd (شبیه سازی مدلی برای ایران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1387
  محمد خیرآبادی   مرتضی سامتی

پدیده جهانی شدن یکی از بحث برانگیزترین موضوعات فراروی کشورها در عصر کنونی است که در مورد آن اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد و بررسی آثار و پیامدهای گستره این فرآیند بر ابعاد مختلف حیات انسانی از جمله آثار سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی آن توجه خاص اندیشمندان سیاستمداران اقتصاددانان و متولیان فرهنگی جهان را به خود جلب کرده است. این بررسیها قبل از همه نیازمند کمی کردن این پدیده و ساخت و به کارگیری شاخص مناسب برای اندازه گیری آن می باشد. در این رساله ضمن معرفی انواع شاخص های مختلف جهانی شدن آثار این فرآیند بر توزیع درآمد در کشورهای oecd و ایران بررسی می شود. اجرای مدل داده های تابلویی در یک دوره زمانی ده ساله (2005-1996) برای 30 کشور عضو oecd نشان می دهد که جهانی شدن توزیع درآمد در کشورهای oecd را تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین با توجه به علامت ضرایب به دست آمده فرضیه کوزنتس تایید نمی شود. اجرای مدل حداقل مربعات خطی در یک دوره زمانی 38 ساله (1385-1348) نشان می دهد که جهانی شدن توزیع درآمد در ایران را تحت تاثیر قرار نمی دهد. ضمن اینکه اجرای آزمون مانایی متغیرها نشان می دهد که کلیه متغیرهای این مدل سری زمانی مانا از درجه یک هستند با توجه به ضرایب بدست آمده فرضیه کوزنتس در ایران نیز تایید نمی شود.

عوامل موثر بر پذیرش بازاریابی الکترونیک از دیدگاه کارکنان آژانس های مسافرتی چارتر کننده شهر اصفهان در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1392
  هاجر عابدی   منصوره پورمیری

پیشرفت های روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات زندگی بشر را دستخوش تغییرات اساسی کرده و زمینه تحول، تسریع و تسهیل در ارائه خدمات مختلف از جمله خدمات صنعت گردشگری را فراهم آورده است. این صنعت یکی از سودآورترین صنایع دنیا ست و بازاریابی الکترونیک یکی از ابزارهای رونق آن است. هدف این تحقیق مطالعه عوامل موثر(عوامل داخلی و خارجی) بر پذیرش بازاریابی الکترونیک در آژانس های مسافرتی چارترکننده شهر اصفهان است. در این تحقیق پس از بررسی مدل ها و نظریه های مختلف پذیرش فناوری، مدل مفهومی تحقیق ارائه شده است. این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد که جامعه آماری آن را کارکنان آژانس های چارتر کننده شهر اصفهان تشکیل می دهند؛ این آژانس ها شامل 6 آژانس پرستیژ، یادمان، نسیم بهشت، ثامن الائمه، بعثت و گردشگران است و به دلیل تعداد محدود کارکنان آن ها از نمونه گیری استفاده نشد و جامعه آماری به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد که برای سنجش ضریب پایایی به طور آزمایشی بین 30 نفر توزیع شد و مقدار ضریب آلفای کرونباخ آن 0.908 به دست آمد و برای سنجش روائی صوری و محتوائی آن از نظر صاحبنظران، اساتید، استاد راهنما و مشاور استفاده شد. نتایج تحلیل آماری همه فرضیه های تحقیق را تأیید کرد و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده نشان داد که عوامل داخلی شامل سهولت کاربرد و اعتماد و و عوامل خارجی شامل مزیت رقابتی و بازار هدف بر پذیرش بازاریابی الکترونیک از سوی آژانس های مسافرتی چارتر کننده شهر اصفهان تأثیر گذار است. در نتیجه مشخص شد که به ترتیب عوامل بازار هدف، سهولت، مزیت رقابتی و اعتماد دارای بالاترین تأثیر بر پذیرش بازاریابی الکترونیک هستند و مدیران ارشد آژانس های چارتر کننده باید در تصمیم گیری های خود به این عوامل توجه بیشتری مبذول دارند.

بررسی مایس توریسم در شهر اصفهان با تاکید بر نشست ها و اجلاس ها طی سالهای 1387 الی 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده علوم انسانی و مدیریت 1392
  فرانک شیران   مهری اذانی

چکیده در سال های اخیر، مایس توریسم به طور کامل با اثرات اقتصادی و اجتماعی خود موجب توسعه ی مدام اقتصادی شده است و به نام " مروارید تاج توریسم" در بسیاری از جوامع، مشهور است.مصرف سرانه ی یک گردشگر مایس، 4-5 برابر بیشتر از یک گردشگر معمولی است. مایس توریسم معمولا حول یک موضوع خاص تشکیل شده است مانند یک سازمان تجارت حرفه ای،یک گروه با منافع خاص و یا یک موضوع آموزشی.مایس توریسم مکان یا منطقه ی تخصصی خود را مشخص می کند. اهمیت مایس در این واقعیت نهفته است که به فراهم آوردن جلسات و نشست های تجاری سالانه و کنفرانس ها و رویداد های لذت بخش و پر زرق و برق برای نمایندگان و مسئولین می پردازد. مایس توریسم در کشورهای مختلف موجب رشد اقتصادی در تمام مناطق شده است و موجب افزایش درآمد،توسعه ی اجتماعی و غیره گردیده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مایس توریسم در شهر اصفهان طی سال های 1387 الی 1392 مورد نگارش قرار گرفته است. روش تحقیق این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی – تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا به جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای لازم پرداخته شده است، سپس با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در شهر اصفهان اطلاعات مورد نیاز آماری جمع آوری شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات و منابع این پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، داده های میدانی (از طریق پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و...) می باشد. ابزار سنجش اطلاعات از طریق آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss و آزمون فرید من و مدل ارزیابی swot و حجم نمونه بر اساس طیف لیکرت پنج گزینه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تعداد 19 پرسشنامه بین افراد برگزار کننده ی اجلاس ها توزیع شد و نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.این نتایج نشان می دهد که برگزاری و مدیریت نشست ها و اجلاس ها می تواند موجبات جذب گردشگر را به شهر اصفهان فراهم آورد و همچنین شهر اصفهان ساختارهای لازم را جهت جذب مایس توریسم دارا می باشد و امکانات و ساختارهایی همچون تسهیلات و امکانات سفر در اصفهان از قبیل هتل ها،آژانس ها ، خدمات حمل و نقل، خدمات اینترنتی و...، آثار فرهنگی تاریخی، استفاده از تبلیغات مناسب، فاصله از نقاط مختلف و نحوه دسترسی به اصفهان، کیفیت آب و هوایی اصفهان و مناظر طبیعی آن، فرهنگ مردم محلی و روش برخورد آنها با گردشگران بر جذب بیشتر گردشگر به شهر اصفهان و شرکت در اجلاس ها و نشست موثر می باشند افزون بر اینکه چالش ها و موانعی همچون هزینه های شرکت در اجلاس ها و نشست ها، تغییرات نرخ ارز و امنیت سیاسی و قانونی بر سر راه توسعه توریسم تجاری در شهر اصفهان وجود دارد. واژگان کلیدی: شهر اصفهان، مایس توریسم، توریسم

طراحی الگویی استراتژیک بر مبنای مدل swot برای شهرداری اصفهان در حوزه ی گردشگری (با تاکید بر بحران خشکسالی رودخانه زاینده رود)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1392
  پگاه نقره ییان   آذرنوش انصاری

گردشگری، صنعتی است که توسعه آن نیازمند شناخت و آگاهی کامل از مسائل و عوامل موثری هم چون اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در هر منطقه است و هرگونه ناکارآمدی مدیریت گردشگری شهری بنا بر پیچیدگی جریان گردشگری در عصر حاضر پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال دارد. شهر اصفهان به سبب برخورداری از جاذبه های متعدد گردشگری ،آب و هوای مطلوب- به دلیل جاری بودن رودخانه زاینده رود در میان شهر-و اهمیت وافری که در زمینه گردشگری در سطح ملی و منطقه ای دارد ازجمله شهرهایی است که همواره مورد توجه گردشگران قرار داشته است اما طی سالهای اخیر متاسفانه زاینده رود که از مهمترین عوامل شناسایی و نشانه های شهری اصفهان محسوب می شود برای دوره های متوالی دچار خشکسالی شده است، خشکی رودی که هویت و زیبایی اصفهان مدیون آن است، بی شک بر تعداد گردشگران ورودی و رضایت آنها از بازدید از باغ شهر اصفهان تاثیر نامطلوب گذاشته و خواهد گذاشت و ازطرفی نظربه این که شهرداری اصفهان ازجمله مسئولان صنعت گردشگری در شهر اصفهان به حساب می آید؛ پژوهش حاضر به منظور ارائه راهبردهایی گردشگری برای شهرداری اصفهان در زمان مواجه با بحران خشکسالی زاینده رود صورت گرفته است. این پژوهش بر اساس هدف، از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- پیمایشی می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش swot با بهره گیری از نظر خبرگان استفاده شده است. نتایج تحلیلهای انجام شده نشان می دهد که شهرداری اصفهان در زمینه گردشگری در زمان بحران خشکی زاینده رود با مشکلات بسیاری مواجه است و باید با اجرائی کردن راهبردهای تدافعی مطرح شده در راستای بازگرداندن آب به رودخانه تلاش کند، در غیر این صورت گردشگری اصفهان در طولانی مدت معنایی نخواهد داشت چرا که حیات شهر اصفهان وابسته به جریان زاینده رود درآن است در همین راستا براساس نتایج حاصل از ماتریس swot چهار راهبرد کلان مطرح شد و سپس با بهره گیری از ماتریسqspm راهبردهای پیشنهادی به ترتیب اولویت «سرمایه گذاری در زمینه ی گسترش گردشگری با استفاده از سرمایه های مردمی»، «ایجاد مراکز تفریحی خانوادگی جذاب برای گردشگران که در کشور منحصر به اصفهان باشد»،«سیاستگذاری برای برقراری مذاکرات با مقامات مرتبط وسازمانهای ذیربط درراستای بازگرداندن شیوه ی تقسیم آب از حالت استانی به حالت کشوری»و«طراحی و برنامه ریزی فضای سبز شهر اصفهان بر اساس اقلیم خشک و استفاده از گیاهان بومی» به دست آمد. کلیدواژه ها: گردشگری، مدیریت استراتژیک، زاینده رود، خشکسالی، مدل تجزیه و تحلیل swot ، ماتریسqspm

تأثیر آموزش بر سلامت در منتخبی از کشورهای منا (2010- 1995)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  مرضیه زمانی   مصطفی عمادزاده

سلامت یکی از نیازهای اساسی انسان و پایه همه فعالیت هاست. سلامت رفاه نیست بلکه ضرورت اساسی برای تأمین رفاه و آسایش افراد و جامعه است.از این رو، اقتصاددانان و سیاست گذاران توجه زیادی در یافتن روش و مکانیزم بهینه برای ارتقای سلامت جامعه داشته اند.به این ترتیب برای دستیابی به سطوح بالایی از سلامت، مطالعات بسیاری در جهت شناسایی عوامل موثر بر سلامت صورت گرفته است. یکی از این عوامل آموزش است. آموزش می تواند با تحت تأثیر قرار دادن ابعاد مختلف زندگی انسان، سلامت وی را بهبود بخشد. به این ترتیب، هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش بر سلامت مردم در منتخبی از کشورهای منا در سال های 1995 تا 2010 است. در این مطالعه تابع تولید سلامت برای 10 کشور عضو منا تخمین زده می شود. این تابع براساس مدل تئوریکی گروسمن می باشد و از نهاده های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در این سیستم استفاده می شود. فرم انتخاب شده تابع تولید اولیه، کاب- داگلاس می باشد. در این پژوهش سلامت ستانده است و با استفاده از امید به زندگی اندازه گیری می شود و آموزش یکی از نهاده های موثر بر سلامت است که یک مرتبه با استفاده از نرخ باسوادی (شاخص کمّی) و یک مرتبه با استفاده از نسبت معلمان به دانش آموزان (شاخص کیفی)، اندازه گیری می شود.به این ترتیب برآورد مدل ها با روش حداقل مربعات تعمیم یافته و در چارچوب سیستم داده های تابلویی و اثرات ثابت انجام می شود. نتایج برآورد نشان می دهد که افزایش در تولید ناخالص داخلی سرانه، سرانه مخارج بهداشتی، نرخ باسوادی، نسبت معلمان به دانش آموزان، شهرنشینی و شاخص تولید مواد غذایی، اثر معنادار و مثبتی بر امید به زندگی دارد.به این ترتیب، نتایج نشان می دهند که آموزش اثری قوی و مثبت بر سلامت دارد و شاخص های کیفی آموزش نسبت به شاخص های کمّی به میزان بیشتری سلامت را تحت تأثیر قرار می دهند.

راهبردهای توسعه گردشگری سالمندی براساس رهیافت بخش بندی بازار با استفاده از شبکه های عصبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1392
  شیرین مهدوی   مصطفی عمادزاده

در صنعت گردشگری، مدیران به طور روزانه در ارتباط مستقیم با بسیاری از مشتریان هستند. یکی از اهداف اولیه این مدیران ایجاد و حفظ رضایت گردشگران است. بدون داشتن دانش از خواسته ها و نیازهای گردشگران سالمند، راضی کردن آنها بسیار مشکل خواهد بود. شناخت ویژگی های افراد سالمند، نیازهای ویژه این افراد، تجربه ها، علایق و انگیزه های درونی سفر آنها یکی از راههای کمک به تصمیم گیری و برنامه ریزی مدیران در درک جامع تر رفتار و نیازهای فعلی و آتی این افراد است. از آنجا که سالمندان بازار هدف جذابی برای صنعت گردشگری هستند و گردشگری و سفر می تواند تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی و میزان لذت این افراد از زندگی داشته باشد، در این تحقیق به دنبال شناخت و بخش بندی بازار گردشگران سالمند بوده تا با ارائه راهبردهایی، زمینه رشد و توسعه گردشگری داخلی برای افراد سالمند فراهم گردد. جامعه آماری این پژوهش گردشگران سالمند ساکن اصفهان بوده و داده ها در تابستان و پاییز سال 1392 جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد سالمندان جوان، سالمندان مرفه و سالمندان جمع گرا، بخش های مختلف بازار گردشگران سالمند می باشند. توسعه خطوط ریلی، ارائه تخفیفات ویژه حمل و نقل و اقامت ، برنامه ریزی برای سفر این افراد در فصل های خلوت، ارائه تورهای متنوع تر از نظر زمانی، فراهم کردن خدمات ویژه مانند ویلچر، آسانسور، سطح های شیبدار، پزشک و غیره و گسترش کمپ هایی متناسب با نیازهای این افراد از جمله راهبردهای توسعه گردشگری داخلی برای افراد سالمند است.

ارزیابی نقش آشنایی درتصویر ذهنی مقصد و تأثیر تصویر بر رضایت (مطالعه موردی: گردشگران خارجی سفر کرده به شهر اصفهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1393
  فاطمه عباسی دره بیدی   سمیه محمودی

چکیده این نوشتار به منظور ارزیابی نقش آشنایی گردشگران خارجی در تصویر مقصد و تأثیر تصویر بر رضایت آن ها تدوین شده است. در همین راستا تنوع و حجم منابع اطلاعاتی به عنوان زیر مجموعه های آشنایی اطلاعاتی و تجربه قبلی، تعداد دفعات بازدید و طول اقامت به عنوان زیر مجموعه های آشنایی تجربی معرفی شده اند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، شامل گردشگران خارجی سفر کرده به شهر اصفهان از پاییز سال 1392 تا تابستان سال 1393 است. پژوهش از دو مرحله اصلی تشکیل شده است. در مرحله اول آشنایی و تصویر مقصد گردشگران خارجی در حین سفر و در زمان حضورشان در شهر اصفهان و در مرحله دوم رضایتمندی آن ها پس از سفرشان به شهر اصفهان سنجیده شده است. برای این منظور دو پرسشنامه محقق ساخته به زبان انگلیسی طراحی و توزیع شده است. از طریق روایی محتوا، روایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفته است و پایایی از طریق روش آلفای کرونباخ بررسی شده است. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. نتایج نشان داده است که حجم منابع اطلاعاتی و تعداد دفعات بازدید بر شکل گیری تصویر شناختی و طول اقامت بر شکل گیری تصویر احساسی اثر داشته است. افزون بر این تصویر شناختی و احساسی بر رضایت گردشگران تأثیری نداشته است. واژگان کلیدی: آشنایی، تصویر مقصد، تصویر شناختی، تصویر احساسی، رضایت

تدوین استراتژی جذب گردشگر مذهبی در محور قم، شیراز و مشهد با تکنیک swot
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1393
  نسیم جهرمی   محمد زاهدی

گردشگری مذهبی کارکردهای اجتماعی - فرهنگی گونانونی دارد.کمتر شهری در ابران یافت می شود که سهمی از بناهای مذهبی نداشته باشد.در این بین جذابیت های مذهبی شهرهای قم و شیراز ،مشهد و انگیزه مردم برای سفرهای مذهبی می تواند این محدوده جغرافیایی را به یک محور گردشگری مذهبی تبدیل نماید.هدف کلی پژوهش حاضر جذب گردشگران مذهبی و تاثیر آن در توسعه محور مورد مطالعه و افزایش آثار مثبت و کاهش آثار منفی آن در دستیابی به توسعه منطقه ای است.در پژوهش حاضر هدف اصلی آن است که با به کارگیری فرآیند برنامه ریزی استراتژیک به ارائه راهکارها وتعیین استراتژی های کاربردی برای جذب بیشتر گردشگر مذهبی پرداخته شود .پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی می باشد.شیوه گردآوری داده ها اسنادی ومیدانی است. روش پژوهش میدانی وپیمایشی است واز نمونه گیری مورگان استفاده شده است. در این تحقیق دو جامعه آماری وجود دارد:منابع نوشتاری مربوط به این حوزه وکارشناسان حوزه گردشگری مذهبی در دانشگاه شیخ بهائی. ابزار گرد آوری اطلاعات اسنادکاوی وپرسشنامه بوده است وبا بهره گیری از مدل swotنقاط ضعف وقوت ونقاط فرصت وتهدید برای جذب گردشگر مذهبی در محور قم،شیرازومشهد مورد تجزیه تحلیل واقع شده است. در این پژوهش با توجه به یافته ها و نتایج حاصله پیشنهادات کاربردی و نظری ارائه شد.که از آن جمله می توان به ارائه خدمات گردشگری و شناسایی و حفاظت از اماکن مذهبی مشارکت دادن گردشگران و نظر سنجی و نظرخواهی از آنان در نحوه حفاظت از اماکن مذهبی و عرضه خدمات و پاک سازی فضاهای تفریحی و ترویج بهداشت محیط و افزایش سرمایه گذاری دولتی و خصوصی اشاره داشت.

تاثیر ارزش ویژه برند بر وفاداری مشتریان با در نظر گرفتن نقش واسطه ای متغیرهای رضایت، تعهد عاطفی، تعهد مستمر- مورد مطالعه: مشتریان رستوران های زنجیره ای خانه کنتاکی شهر اصفهان در سال 1393
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1393
  نادیا فروزان   مصطفی عمادزاده

در دنیای پر رقابت امروز که سرعت ورود رقبای جدید به بازار و ارائه خدمات متفاوت بسیار بالا است و با توجه به هزینه های بالای یافتن مشتریان جدید، حفظ مشتریان فعلی بسیار مهم است. یکی از عوامل ایجاد و افزایش تعهد و وفاداری مشتری، ارزش ویژه برند است. برند یکی از با ارزش ترین دارایی های هر شرکت است. برندهایی که ارزش افزوده ای را برای مشتریان به ارمغان می آورند، می توانند به جایگاه خاصی در ذهن مصرف کننده دست یابند. در این میان صنعت غذا و نوشیدنی به عنوان یک زیر بخش مهم گردشگری از اهمیت به سزایی برخوردار است. با افزایش تقاضا برای خدمات ارائه شده در این بخش، تعداد رستوران ها نیز در حال افزایش است که در نتیجه، رقابت شدید و فزاینده ای برای جذب مشتری برقرار شده است. از این رو بررسی عواملی که بر وفاداری مشتریان تاثیر گذار هستند و مانع تغییر برند برای مشتریان رستوران ها می گردد ضروری می نماید. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین ارزش ویژه برند و وفاداری مشتری می پردازد. متغیرهای رضایت از برند، تعهد عاطفی و تعهد مستمر نیز به عنوان متغیرهای واسطه ای پژوهش در نظر گرفته شده اند. جامعه آماری پژوهش کلیه مشتریان رستوران های زنجیره ای "خانه کنتاکی" شهر اصفهان هستند. اطلاعات لازم توسط پرسشنامه توزیع شده بین مشتریان گردآوری شده و برای تعیین روابط بین متغیرها از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. همچنین تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزارهای spss 18و lisrel 8.8 صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارزش ویژه برند بر رضایت مشتریان از برند تاثیر گذار است. بارعاملی استاندارد تاثیر ارزش ویژه برند بر رضایت مشتریان 0/88بدست آمده که مقدار قابل توجهی است. رضایت از برند بر تعهد عاطفی و تعهد مستمر مشتریان تاثیر گذار است. این تاثیرگذاری نیز مقدار قابل توجهی بوده و مقدار آن بیش از 0/8 است، یعنی رضایت مشتریان باعث می شود رابطه پایدار با برند ایجاد شود. اگر رضایت حاکم باشد، مصرف کنندگان مایل به بهبود و ثبات پیوندشان با برند هستند و از آن لذت میبرند. تعهد مستمر و تعهد عاطفی بر وفاداری مشتریان موثر هستند. بنا بر یافته های کلی پژوهش بیشتر وفاداری مشتریان از خود ارزش ویژه برند این رستوران ناشی می شود تا از تعهدی که مشتریان به آن دارند. با توجه به الگوی کلی روابط متغیرهای پژوهش می توان انتظار داشت که اگر کوشش بیشتری در ایجاد تعهد در مشتریان شود، وفاداری مشتریان به صورت قابل ملاحظه ای بهبود خواهد یافت.

سنجش به کارگیری ظرفیت خواهرخواندگی در توسعه گردشگری شهر اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1393
  خاطره کرامت پور   محمد زاهدی

در قرن بیست و یکم، گرایشی برای شهرهای بین المللی برای ایجاد و همکاری های رسمی بین شهری ایجاد شد تا از این طریق به معرفی تاریخ، فرهنگ، هنر، جاذبه های گردشگری و سایر عناصر ملی و مذهبی خود بپردازند. امروزه قراردادهای خواهرخواندگی یکی از روش هایی است که موجب نزدیک تر شدن شهرها و تقویت ارتباط میان آن ها می گردد. پیمان های خواهرخواندگی رابطه ای دوستانه و هدفمند است که به منظور تبادل اطلاعات، تجربیات و توسعه مناسبات فرهنگی، اقتصادی، هنری، اجتماعی، فنی و سیاسی میان یک جامعه شهری با جامعه شهری مشابه خارجی برقرار می شود. شهر اصفهان به دلایل مختلفی همچون دلایل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و هنری یکی از شهرهای مهم ایران به شمار می آید. برخورداری از جاذبه های گردشگری متنوع تنها جزئی از ظرفیت های بیکران این شهر تاریخی است. شهر اصفهان در صدد است با شهرهایی که دارای زمینه های مشترک تاریخی و فرهنگی هستند قراردادهای خواهرخواندگی امضا کند تا از مزایای آن سود ببرد. امروزه گردشگری به عنوان یکی از همکاران اصلی اقتصادی از روابط شهرهای خواهرخوانده در نظر گرفته می شود. این پژوهش در پی سنجش به کارگیری ظرفیت خواهرخواندگی در توسعه گردشگری شهر اصفهان می باشد.

تحلیل تأثیر درگیری ذهنی بر وفاداری مشتری، با تمرکز بر اثر واسطه ای اشتیاق مشتری به برند و کیفیت ارتباط با مشتری (مطالعه موردی: شرکت پرشیا سمعک نیوشان کیش)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1394
  نرگس غلامی   احمدرضا اخوان صراف

در پژوهش پیش رو سعی شده تا با بهره گیری از مفهوم اشتیاق مشتری به برند و مفهوم سازی آن در خصوص یکی از برندهای اصلی سمعک کشور، راهی نوین و در عین حال باثبات برای کسب مزیت رقابتی پایدار به سازمان و برند مربوطه پیشنهاد گردد. بر طبق الگوی پژوهش، هدف اصلی سنجش نحوه اثرگذاری درگیری ذهنی بر وفاداری افراد می باشد که در این بین مولفه های اشتیاق مشتری به برند و کیفیت ارتباط به عنوان متغیرهای میانجی در نظر گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران نمایندگی های فعال شرکت پرشیا سمعک در کشور تشکیل می دهد.اطلاعات لازم با توزیع پرسشنامه بین کلیه اعضای جامعه گردآوری شده است. به منظور تعیین روابط بین متغیرها و تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای spss22 و smartpls بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در جامعه مورد بررسی، درگیری ذهنی مشتریان و یا اشتیاق آنان به برند به تنهایی منجر به وفاداری افراد نخواهد شد و هدف وفاداری زمانی محقق می گردد که سازمان بتواند از درگیری ذهنی و اشتیاق افراد جهت برقراری ارتباطی با کیفیت بالا بین خود و مشتریان استفاده کند.

تأثیر درک از مسوولیت اجتماعی سازمان بر وفاداری ورزشکاران تیم های قهرمانی (مطاعه موردی: باشگاه فرهنگی ورزشی فولاد مبارکه سپاهان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1394
  نسرین کریم زاده بنیسی   احمدرضا اخوان صراف

در دنیای پر رقابت امروز بسیاری از سازمان ها در تلاشند تا از روش های نوین در جهت شناخته شدن سازمان خود استفاده کنند. در این میان صنعت ورزش فرصت هایی را برای سازمان ها فراهم می کند تا بتوانند تعامل لازم میان صنعت و ورزش را ایجاد کرده و به اهداف نهایی خود دست یابند. در واقع سازمان ها سعی می کنند تا مسوولیت اجتماعی خود را از طریق حمایت های مالی از رویدادها و تیم های ورزشی دنبال کنند این پژوهش با هدف بررسی تأثیر درک از مسوولیت اجتماعی سازمان حامی تیم های ورزشی بر وفاداری ورزشکاران نسبت به سازمان در باشگاه فرهنگی ورزشی فولاد مبارکه سپاهان تحت حمایت مجتمع فولاد مبارکه انجام شده است جامعه آماری این پژوهش ورزشکاران تیم های قهرمانی باشگاه در رده های نوجوانان، جوانان، بزرگسالان و امید در نظر گرفته شده اند. در این پژوهش از پرسشنامه و روش سرشماری برای جمع آوری اطلاعات 177 نفر از ورزشکاران استفاده شده است.

امکان سنجی و ارائه فرآیند اجرایی مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت پالایش نفت اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیخ بهایی - دانشکده مدیریت 1394
  نفیسه نژادتبریزی   احمدرضا اخوان صراف

پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی و ارائه فرآیند اجرایی پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت پالایش نفت اصفهان انجام شده است. در این راستا با مطالعه، مصاحبه و پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات مرتبط پرداخته شده است. ابتدا عوامل موثر بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری شناسایی شده و سپس رتبه بندی گردیده اند. در ادامه میزان آمادگی پالایشگاه از نظر هر عامل و وضعیت مطلوب هر عامل مشخص گردیده است. در گام بعد فاصله بین این دو وضعیت و مسیر دستیابی به وضعیت مطلوب شناسایی شده و موانع موجود برای هر عامل و راهکارهای اجرایی برای رسیدن به وضعیت مطلوب هر عامل ارائه -شده است. ارائه مدل مفهومی پژوهش از دیگر اقدامات انجام شده در این پژوهش است. در خاتمه فرآیند اجرایی پیاده سازی سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت پالایش نفت اصفهان ارائه گردیده است.

تجزیه و تحلیل تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی از دیدگاه داوطلبان کنکور سال 87-1386 استان لرستان (مطالعه موردی شهر خرم آباد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1386
  بهزاد ملکی حسنوند   نعمت الله اکبری

چکیده ندارد.

تاثیر تجارت خارجی و سرمایه انسانی بر بهره وری عوامل تولید و رشد اقتصادی در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1386
  آزیتا شیخ بهایی   مصطفی عمادزاده

چکیده ندارد.

بررسی قدرت خرید معلمان و هزینه سرانه دانش آموزان به قیمت های ثابت بین سالهای تحصیلی 62-1361 الی 72-1371
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1380
  حسین رمضانی   علی سیادت

چکیده ندارد.

تاثیر سرمایه انسانی و آزادسازی تجاری بر رشد اقتصادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1386
  مریم محمدی کوهنی   مصطفی عمادزاده

چکیده ندارد.

تخمین تابع تقاضای خدمات درمانی در شهر کاشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1386
  زهرا محمدزاده   مصطفی عمادزاده

چکیده ندارد.

تعیین الگوی بهینه کشت محصولات زراعی در یک مزرعه (رهیافت برنامه ریزی ریاضی تصادفی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1386
  مهدی زاهدی کیوان   مصطفی عمادزاده

چکیده ندارد.

بررسی اثرات متقابل سرمایه گذاری مستقیم خارجی و جریان های تجاری در بلوک های منتخب (2005-1996)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1387
  بتول رفعت   کمیل طیبی

چکیده ندارد.

تحلیل اقتصادی یکپارچگی اراضی کشاورزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1371
  حسین اکبری فرد   مصطفی عمادزاده

یکی از مشکلات عمده بخش کشاورزی کشور پراکندگی و قطعه قطعه بودن زمین های حاصلخیز می باشد. کوچک بودن قطعات و پراکندگی آن عموما" موجب می گردد که جامعه نتواند از زمین های حاصلخیز خود استفاده مطلوبی بنماید. از آنجا که زمین های حاصلخیز محدودند و از آنجا که رشد جمعیت و در نتیجه تقاضای برای مواد غذائی با رشد روزافزونی در حال افزایش است . هدف اساسی کنونی، عبارتست از استفاده هر چه مطلوبتر از زمینهای حاصلخیز موجود، یعنی تجمع قطعات و یکپارچگی کشت . یکپارچگی اراضی در کشور ما، از یک طرف در مصارف آب صرفه جوئی می نماید و از طرف دیگر سایر هزینه های تولید از جمله هزینه نیروی کار را در واحد سطح کاهش می دهد و در مجموع یکپارچگی هزینه تولید را در واحد سطح تقلیل می دهد. مزیت عمده دیگر یکپارچگی افزایش تولید در واحد سطح می باشد. چرا که صرفه جوئی های ناشی از مقیاس و استفاده کارآتر از عوامل تولید سبب می شود که بازده زمین در واحد تولید افزایش یابد. یکپارچگی موجب می شود تا سرمایه گذاری های زیربنائی در تاسیسات و تجهیزات و در آموزش و تحقیقات به صورت سریعتر و موثرتری مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال ارتقاء سطح تکنولوژی، هنگامی که زمین های یکپارچه و وسیعترند امکان تحقق و اشاعه بیشتری را پیدا می کند. الگوی این تحقیق براساس مطالعات مربوط به کارآئی عوامل تولید در مزارع یکپارچه شهرستان لنجان و فلاورجان در سال زراعی 1368-69 نسبت به مزارع پراکنده در همین شهرستان ها در سالهای 1365-66 صورت پذیرفته است . با تخمین تابع تولید، محاسبه کشش تولیدی نهاده های مورد استفاده و خطوط مرزی، مقادیر بهینه استفاده از عوامل تولید بدست آمده و با مقادیر موجود در اراضی پراکنده مورد مقایسه قرار گرفته است . باتوجه به اینکه عوامل تولید در سطح مزارع اثرات انعکاسی و متقابل روی یکدیگر دارند و به صورت حاصلضرب عمل می نماید. از توابع نهائی شده و تابع تولید لگاریتمی موسوم به تز اترلاگ استفاده شده است . از آنجا که زارعین در طول یکسال زراعی محصولات چندگانه ای کشت می کنند، به جای تخمین تابع فیزیکی تولید، از تخمین تابع ارزشی تولید ذیل استفاده گردید. lny=lna+b1lnx1+b2lnx2+b3lnx1.lnx2+b4(lnx1) 2 + b5(lnx2)2 در تابع فوق y متغیر وابسته به و x2,x1 متغیرهای مستقل و پارامترهای b5,....,b1,a مقادیر ثابت اند . که از تخمین تابع بدست می آید جزء (b3lnx1.lnx2) اثر متقابل دو نهاده به یکدیگر است و موجب می گردد کشش تولیدی هر نهاده نه تنها از مقدار مصرف آن نهاده بلکه از مقدار مصرف سایر نهاده ها تاثیر بپذیرد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در صورت یکپارچه شدن اراضی، از یک طرف در مصرف عوامل تولید از جمله : نیروی کار، آب ، سرمایه و سایر نهاده های صرفه جوئی قابل توجهی حاصل می شود و از طرف دیگر مقدار تولید بدست آمده باتوجه به عوامل بکار رفته قابل توجهی افزایش نشان می دهد. چنانچه بتوان زمین های زراعی کشور را یکپارچه نمود، می توان امیدوار بود که بازده کشاورزی بطور روزافزون در حال افزایش باشد.