نام پژوهشگر: اسماعیل پیش بهار
مریم حق جو باب اله حیاتی
با افزایش روز افزون جمعیت و نیاز به مواد غذایی بیشتر و همچنین با توسعه علم و فن آوری، رویکرد بشر به نهاده های غیرطبیعی و اغلب شیمیایی برای افزایش تولید محصولات کشاورزی گسترش فراوانی پیدا کرده است. از سوی دیگر یکی از مشکلاتی که امروزه گریبان جوامع بشری را گرفته، افزایش سرطان ها، بیماری های مزمن، اختلالات گوارشی، کبدی و بیماری های تنفسی است که در نتیجه ورود سموم دفع آفات نباتی و دیگر آلودگی های شیمیایی که از خاک وارد مواد غذایی می شوند، می باشد. با بروز انواع بیماری ها و مشکلات زیست محیطی، ارزش و اهمیت کشاورزی ارگانیک و تولید محصولات سالم غذایی بیش از پیش مشخص می شود و آن را به عنوان مهمترین قدم در راستای حرکت به سمت توسعه پایدار معرفی می کند. با توجه به اهمیت بالای تولید محصولات ارگانیک و سالم و مشکلاتی که در تولید و بازاریابی این محصولات وجود دارد، از قبیل: کاهش احتمالی عملکرد این محصولات نسبت به محصولات متداول، عدم وجود بازارهای مناسب و خاص، ایراد در سیستم بازاریابی و کمبود اطلاعات مصرف-کنندگان، سنجش تمایل به پرداخت مصرف کنندگان از اهمیت بالایی در زمینه برنامه ریزی تولیدی و مصرفی برخوردار است.این راستا، هدف تحقیق حاضر شناسائی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت اضافی مصرف-کنندگان برای محصولات غذایی سالم نسبت به انواع متداول در شهرستان تبریز می باشد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش های میدانی، با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده از 423 پاسخ گو از میان مراجعه کنندگان به فروشگاه محصولات غذایی سالم شهر تبریز واقع در کوی دانشگاه و کارکنان اداره جهادکشاورزی مرکز آذربایجان شرقی، در بهار و تابستان سال 1388 جمع آوری شده است. به منظور شناسایی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت مصرف کنندگان از روش ارزشگذاری مشروط و مدل لاجیت ترتیبی که به روش حداکثر راستنمایی برآورد شد، بهره گرفته شده است. نتایج توصیفی نشان می دهند که حدود 95 درصد مصرف کنندگان حاضر به پرداخت مبلغی اضافی برای خرید محصولات سالم نسبت به انواع متداول هستند، در حالی که حدود 60 درصد آنها حاضر به پرداخت نرخ افزوده 5 الی 25 درصد و حدود 10 درصد مصاحبه شوندگان حاضر به پرداخت مبلغ اضافی بالای 35 درصد برای خرید این محصولات هستند. نتایج حاصل از تخمین مدل حاکی است که عواملی چون درآمد افراد، بعد خانوار، تمایلات حفظ محیط زیست، سطح اهمیت معیارهای عمومی خرید در میان افراد، سطح اطلاع افراد از ویژگی های محصولات سالم و ریسک مواد غذایی خطرزا اثر مثبت و معنی-داری بر تمایل به پرداخت آنها برای محصولات غذایی سالم نسبت به انواع متداول نشان می دهند. همچنین خانم ها و افراد متاهل تمایل به پرداخت بیشتری داشته و وجود افراد با بیماری خاص، کودکان زیر ده سال و سالمندان در خانواده سبب افزایش معنی دار تمایل به پرداخت مصرف کنندگان برای محصولات سالم هستند. نتایج حاکی است بیش از 80 درصد مصرف کنندگان « عدم وجود برچسب های تضمینی»، « عدم وجود تبلیغات مناسب» و قیمت های بالا را جزو مشکلات خود در زمینه خرید و مصرف محصولات سالم عنوان کردند.
امیرحسین اکرمی جعفر حقیقت
در راستای دستیابی به توسعه پایدار لزوم کاهش وابستگی به صادرات نفتی و چرخش به طرف اقتصاد چند محصولی در صادرات کشور ضرورتی غیر قابل انکار است. به جهت ضعف در بخش صنایع تبدیلی خرما و اهمیت آن در بخش تولیدات کشاورزی، تحقیق حاضر با هدف بررسی اقتصادی فرآوری خرما و تعیین مزیت نسبی آن در دوره 2010 تا 2020 صورت پذیرفته است. در بخش نخست به منظور تحلیل اقتصادی چهار فرآورده خرما (خرمای بسته بندی شده، قند مایع، روغن هسته خرما و کیک هسته خرما) با استفاده از شاخص های نسبت منفعت به هزینه، ارزش حال فایده خالص و نرخ بازدهی داخلی در سناریوهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت و در بخش دوم با استفاده از ماتریس تحلیل سیاستی شاخص های هزینه منابع داخلی، نسبت هزینه به منفعت اجتماعی و سودآوری خالص اجتماعی، مزیت نسبی این چهار فرآورده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بررسی اقتصادی نشان داد که ادامه سیاست کنترل نرخ ارز و اجرای سیاست هدفمند کردن یارانه ها باعث عدم توجیه اقتصادی برای تولید خرمای بسته بندی شده و قند مایع از خرما خواهد شد. نتایج بررسی مزیت نسبی نیز نشان داد که با توجه به نرخ ارز پیش بینی شده، در زمینه بسته بندی خرما و تولید روغن هسته خرما کشور تا سال 2020 مزیت نسبی خواهد داشت. همچنین نتایج نشان داد که کشور در تولید کیک هسته خرما تا سال 2019 مزیت نسبی دارد و از سال 2020 فاقد این مزیت خواهد بود. نتایج تمامی شاخص ها نشان داد که ایران در تولید قند مایع فاقد مزیت نسبی است.
اکرم جوادی بجقی جواد حسین زاد
با افزایش فعالیت های کشاورزی برای تامین غذای جمعیت رو به رشد جهان، مصرف منابع آبی برای انجام این فعالیت ها نیز افزایش یافته است. این درحالی است که پیش بینی های سازمان ملل نشان دهنده آن است که تا سال 2050 میلادی محدودیت منابع آبی، اصلی ترین موضوع مورد بحث جهانی خواهد بود. در مواجهه با چنین کمیابی، منابع آب زیرزمینی به دلیل کیفیت و قابل دسترس بودن آن، یکی از مهم ترین منابع عرضه آب در بسیاری از مناطق می باشد. حال آنکه به سبب روش های نادرست و غیرعلمی برداشت و مصرف آب، از این منبع محدود به درستی استفاده نمی شود. بطوری که در اکثر نواحی کشور سطح سفره های آب زیرزمینی به شدت افت نموده و تراز آن منفی است. بنابراین به کار بردن یک برنامه مدیریت مناسب برای استفاده بهینه از این منابع ضروری به نظر می رسد. با توجه به اینکه اثرات تخلیه آب زیرزمینی در طول زمان انباشته می-شود، زمان به عنوان یک متغیر اساسی در حل مسائل بهینه سازی برای چنین منابعی مطرح است و استفاده از مدل های پویا مانند روش کنترل بهینه را برای چنین مواردی و به منظور در نظر گرفتن افق های زمانی، ضروری می نماید. هدف عمده در این مدل ها، یافتن حداکثر منافع خالص اجتماعی با توجه به پایداری سفره می باشد. به عبارت دیگر استخراج آب طوری انجام می گیرد که برداشت برابر و یا حتی کمتر از میزان جایگزینی به سفره باشد. بدین ترتیب آسیبی به سفره زیرزمینی نرسیده و مورد استفاده آیندگان نیز قرار می-گیرد. در مطالعه حاضر مدل کنترل بهینه برای برداشت آب های زیرزمینی دشت عجب شیر که از مناطق مهم کشاورزی استان آذربایجان شرقی می باشد، بکار رفته است. این دشت از جمله مناطقی است که با مشکل کمبود و تراز منفی منابع آب زیرزمینی مواجه می باشد. با اجرای مدل کنترل بهینه در این منطقه، مسیربهینه استخراج آب از منبع زیرزمینی آن تعیین گردید. از طرفی سناریویی که بتواند تا حدی وضعیت موجود را بیان کند، تحت عنوان قیمت گذاری بر پایه هزینه استخراج مطرح شد. نتایج به دست آمده از طریق بهینه سازی با نتایج وضعیت موجود مقایسه گشت که نشان می دهد چنانچه وضعیت موجود ادامه یابد نه تنها بهبودی در وضعیت سفره بوجود نخواهد آمد بلکه طی 8 سال تخریب شده و به لایه شور برخورد خواهد کرد. در حالیکه روش کنترل بهینه مسیری برای استخراج آب به دست می دهد که باعث می شود حدود 36 سال بعد، ارتفاع آب در سفره زیرزمینی بالا آمده و در سطح ایستابی بهینه خود قرار گیرد. در این مدت میزان برداشت آب از سفره کاهش یافته و از یک منبع جایگزین مناسب که در این مطالعه فاضلاب تصفیه شده می باشد، برای تأمین اضافه نیاز کشاورزان استفاده می شود. به این ترتیب رعایت حد تعیین شده از یک طرف موجب حفظ و پایداری سفره شده و از طرف دیگر توسعه و ادامه پایدار فعالیت های کشاورزی و افزایش درآمد کشاورزان منطقه را به دنبال خواهد داشت.
نعیمه اشرفی پور غازانی جواد حسین زاد
امروزه بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخش های مصرف کننده انرژی و در عین حال تأمین کننده نهاده های سایر بخش ها به شمار می رود. عامل انرژی در بخش کشاورزی، به عنوان نهاده مصرفی از اهمیت خاصی برخوردار است. در طی سال های 86-1353 مصرف کل انرژی در بخش کشاورزی، بطور متوسط سالانه 5/5 درصد رشد داشته است. در این بخش، از میان انواع حامل های انرژی، بیشترین سهم مصرف مربوط به فرآورده های نفتی می باشد. در سال 1386 سهم مصرف فرآورده های نفتی نسبت به کل مصرف انرژی در بخش کشاورزی معادل 33/69 درصد برآورد شده است. انرژی برق بعد از فرآورده های نفتی، با سهمی معادل 71/27 درصد در رتبه دوم قرار دارد. امروزه، با توجه به نقش اساسی حامل های انرژی در توسعه اقتصادی و وجود محدودیت های عرضه منابع انرژی، می بایستی مصرف منابع انرژی در طرف تقاضا کنترل گردد. از این رو، شناخت ساختار تقاضای حامل های انرژی، عوامل موثر بر آن و میزان تأثیر هر یک از آنها بر تقاضای انرژی در کنار دیگر سیاست های حاکم بر تقاضا می تواند نقش موثری در فرآیند تصمیم گیری های اقتصادی داشته باشد. بر این اساس و با توجه به اهمیت موضوع در تحقیق حاضر سعی شد ساختار مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این راستا، از میان مدل های ساختاری، الگوهای aids، qaids و رتردام برآورد شدند. از میان این الگوها، سیستم رتردام به عنوان مدل برتر شناخته شد. نتایج نشان می دهد که تقاضای دو نهاده برق و نفت گاز در بخش کشاورزی نسبت به قیمت، کشش ناپذیر و نیز تقاضای انرژی برق نسبت به درآمد کشش ناپذیر است. همچنین کشش های متقاطع قیمتی حکایت از ارتباط جانشینی این دو حامل انرژی دارد. سیاست های کاهش مصرف فرآورده های نفتی (از جمله سیاست برقدار کردن پمپ چاههای آب) در دهه اخیر از عوامل موثر بر کاهش مصرف نفت گاز و افزایش مصرف برق در بخش کشاورزی بوده است. از میان مدل های غیرساختاری، الگوهای ardl، var، arima و روش پیش بینی هموارسازی نمایی جهت برآورد انتخاب گردید. از بین مدل های مذکور دو مدل arma و هموارسازی نمایی به ترتیب برای پیش بینی مصرف نفت گاز و برق برآورد شدند. نتایج پیش بینی مصرف برق نشان داد که مصرف برق در آینده با رشدی معادل 19/11 درصد افزایش خواهد یافت. همچنین نتایج پیش بینی مصرف نفت گاز نشان داد که مصرف این حامل در آینده با رشدی معادل 51/0 درصد کاهش خواهد یافت. نتایج آزمون علیت نشان از وجود رابطه یکطرفه از سوی مصرف برق به رشد بخش کشاورزی بود. کوچک بودن کشش های قیمتی حاکی از کم تاثیری و ناکافی بودن سیاست های قیمتی در کنترل مصرف انرژی می باشند. بنابراین ادامه سیاست برقدار کردن پمپ چاههای آب کشاورزی و دیگر فعالیت های ممکن با روش های مناسب در کنار سیاست های قیمتی و جایگزینی برق با نفت گاز و همچنین اقدامات زیربنایی و زیرساختی در جهت بالابردن توان تولیدی نیروگاههای برق کشور و تأمین برق کافی برای جایگزینی با مصرف نفت گاز از پیشنهادات این مطالعه می باشند.
سمیه یاوری قادر دشتی
تولیدات کشاورزی به ویژه فراورده های دامی جایگاه مهمی در تامین نیازهای غذایی جامعه دارد. طی دهه های گذشته گوشت مرغ به عنوان یک محصول دامی سریع ترین رشد را از نظر تولید، مصرف و تجارت گوشت در جهان داشته است. بدین ترتیب نظر به اهمیت تولید گوشت مرغ به عنوان یک محصول پروتئینی استراتژیک ضرورت مطالعه پیرامون ابعاد اقتصادی این صنعت نمایان می شود. در این بین، با توجه به بازده پایین عوامل تولید و تنوع اندازه واحدهای مرغداری در کشور ایران، بررسی کارایی واحدها و ارتباط آن با اندازه بنگاه های تولیدی در راستای بهره گیری مطلوب و اقتصادی از منابع موجود ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه کارایی تکنیکی و اندازه واحدهای مرغداری شهرستان سنقر و کلیایی در سال 1388 به انجام رسید. برای انجام این مطالعه داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 100 واحد مرغداری گوشتی فعال شهرستان سنقر و کلیایی جمع-آوری گردید. جهت تحلیل داده ها و نیل به هدف مطالعه از برآورد تابع تولید مرزی تصادفی استفاده شد. نتایج گزینش و برآورد تابع تولید لئونتیف تعمیم یافته نشان داد که واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان از نهاده های دان و انرژی بیش از حد نیاز و از نهاده های خدمات بهداشت و درمان و همچنین نیروی کار در ناحیه اقتصادی یعنی دوم استفاده می کنند. دامنه کارایی تکنیکی 100- 22/69 با میانگین 17/82 درصد محاسبه گردید. در بررسی عوامل موثر بر ناکارایی تکنیکی مشخص شد که عواملی مانند تعداد جوجه یکروزه، سطح تجهیزات و تعداد دوره های تولید در سال دارای اثر مثبت معنی دار بر کارایی تکنیکی دارند. نهایتا تحلیل رگرسیونی وجود رابطه مثبت بین کارایی تکنیکی و اندازه واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان سنقر و کلیایی را تایید نمود. بدین ترتیب می توان استنباط نمود که بهبود تجهیزات، افزایش تعداد دوره های تولید و گسترش اندازه واحدهای تولیدی کوچک می تواند به ارتقای کارایی در منطقه کمک نماید.
مصطفی جمشیدی فر رسول محمدرضایی
در دنیای کنونی، گندم نقش حیاتی در الگوی مصرفی و در پی آن در الگوی تولیدات کشاورزی جهان دارد. این محصول به عنوان ضروری ترین و مهمترین محصول کشاورزی در جهان، ارزش راهبردی ویژه ای داشته و به عنوان ابزاری سیاسی در روابط بین الملل به کار رفته است. تامین این محصول برای جوامعی مانند ایران که گندم جایگاه خاصی در الگوی تغذیه دارد به معنی ایجاد امنیت غذایی بوده و رفاه اجتماعی طبقات متوسط و ضعیف شدیداً تحت تاثیر این محصول می باشد. بنابراین آینده نگری و بررسی چشم انداز تولید، مصرف و واردات این محصول استراتژیک مسئله ای مهم تلقی می شود که پرداختن به آن می تواند یاری رسان مسئولین امر برای سیاست گذاری در زمینه سامانه گندم ایران باشد. برای پیش بینی وضعیت سامانه گندم در آینده و به منظور بالا بردن دقت آن از چهار رویکرد مدل های کلاسیک اقتصاد سنجی تک متغیره(باکس- جنکینز) و مدل های چند-متغیره(الگوی خود توضیح برداری (var، شبکه های عصبی مصنوعیann)) و الگوریتم بیان ژن(gep) استفاده گردید. به منظور مقایسه قدرت پیش بینی و انتخاب بهترین روش پیش بینی، از دو معیار، میانگین قدرمطلق خطا (mae) و ریشه میانگین مجذورخطا (rmse) استفاده شد که نتایج استفاده از این دو معیار نشان می دهد، رویکرد الگوریتم بیان ژن در پیش بینی سری های زمانی بهتر از سایر روش ها عمل کرده است. نتایج پیش بینی مدل ها نشان می دهد که تولید متوسط سالانه گندم در طی پانزده سال آینده حدود 8/12 میلیون تن خواهد بود. نرخ رشد تولید گندم ایران تا سال 1404 به طور متوسط 45/1درصد محاسبه گردید. همچنین متوسط نیاز مصرفی سالانه حدود 5/17 میلیون تن می باشد و نرخ رشد مصرف 9/1 درصد خواهد بود بنابراین به طور متوسط هر ساله 335 تن به مصرف گندم کشور افزوده خواهد شد. پیش بینی میزان واردات کشور با مدل منتخب نشان-دهنده تداوم واردات این محصول برای سال های آتی است. نتایج مدل، واردات تقریبی برابر 9 میلیون تن را برای سال 1390 پیش بینی کرده است که بیشترین میزان واردات کشور در طی سال-های مورد مطالعه می باشد. گرچه در سال های بعد به تدریج از میزان واردات کاسته خواهد شد اما از سال 1394 به بعد میزان واردات در محدوده ای بین 2 تا 4 میلیون تن در نوسان خواهدبود.
رحیم ظهوری کهنمویی اسماعیل پیش بهار
ایران همواره از نظر تولید و صادرات پسته در جهان رتبه اول را به خود اختصاص داده است، اما بعد از حضور آمریکا در بازار این محصول، سهم ایران در بازارهای جهانی رفته رفته تنزل پیدا کرده، بطوریکه علی رغم افزایش صادرات پسته ایران، سهم بازار جهانی آن از لحاظ ارزش از 58 درصد در سال 2000 به 31 درصد در سال 2008 کاهش یافته است که این امر نشان از تضعیف جایگاه ایران در بازارهای بین المللی این محصول دارد. از اینرو شناخت عوامل موثر بر تقاضای صادرات این محصول در طی سالیان گذشته می تواند در راستای بهبود جایگاه کشور ایران در بازارهای جهانی کمک شایان توجهی نماید. بدین منظور برای بررسی عوامل اقتصادی موثر بر تقاضای صادرات پسته ایران کشورهایی که بیشترین سهم واردات را از پسته ایران طی دوره زمانی 2006-1997 داشته اند انتخاب شده و با استفاده از داده های پانل اقدام به برآورد تابع تقاضای صادرات این محصول شد. جهت برآورد تابع مذکور با استفاده از داده های پانل از مدل های تجمیع شده، اثرات ثابت و اثرات تصادفی استفاده گردید که در هر حالت به علت وجود واریانس ناهمسانی اقدام به رفع این مشکل شد. همچنین با استفاده از آزمون های تجمیع پذیری و آزمون هاسمن اقدام به انتخاب مدل مناسب شد. نتایج مطالعه نشان داد که عواملی چون قیمت صادراتی پسته ایران، شوک ناشی از وجود سم آفلاتوکسین در سال 2004 اثر منفی و معنی داری بر واردات پسته ایران دارند و همچنین متغیرهای قیمت جهانی پسته، درآمد سرانه واقعی و میزان واردات با یک وقفه اثر مثبت و معنی داری بر واردات کشورهای مدنظر از پسته ایران داشته اند. متغیر نرخ ارز نیز اثر معنی داری از خود نشان نداد.
مجید خیری نتاج فیروزجاه اسماعیل پیش بهار
با توجه به اهمیت مصرف مواد لبنی برای سلامتی، بین میزان مصرف، کیفیت و تنوع تولید این محصولات در کشور ما با میزان آن در جهان فاصله زیادی وجود دارد و شرکت های تولیدکننده محصولات لبنی نیز در وضعیت خوبی به سر نمی-برند. به طور مشخص در شهرستان بابل با وجود تعداد فراوان این شرکت ها و اینکه اکثریت مردم در روستاهای این شهرستان به دامپروری مشغولند و دامپروری و صنایع تبدیلی وابسته به آن در واقع شالوده اصلی اشتغال منطقه را تشکیل می دهد، واحدهای تولیدی محصولات لبنی در آستانه ورشکسته شدن قرار دارند. لذا بررسی قیمت گذاری کیفی محصولات مهم لبنی نظیر شیر، ماست و پنیر این امکان را فراهم می آورد که با شناسایی ترجیحات مصرف کنندگان در مورد فاکتورهای مختلف این محصولات، میزان اهمیت هر یک از خصوصیات آنان مشخص شود که این امر می تواند کمک زیادی به واحدهای تولیدی در تولید محصولاتی همگام با سلیقه مصرف کنندگان نموده و موجب رونق فعالیت های اقتصادی در کل منطقه شود و نیز باعث افزایش مصرف این محصولات که مصرف آنها اجتناب ناپذیر است می گردد. همچنین تجزیه و تحلیل رفتار مصرفی مصرف کنندگان می تواند کمک زیادی به اتخاذ سیاست های اصولی و درست در این زمینه بنماید. بنابراین در این پژوهش با استفاده از یک عملیات میدانی و پرکردن 208 پرسشنامه در شهرستان بابل ترجیحات مصرف کنندگان در مورد فاکتورهای کیفی مختلف محصولات لبنی ارزیابی شده است، سپس به کمک اطلاعات آزمایشگاهی تابع قیمت گذاری کیفی برای سه محصول شیر، ماست و پنیر برآورد گردید. همچنین رفتار مصرفی مصرف کنندگان با استفاده از داده های سری زمانی مربوط به سال های 1388-1363 در چارچوب یک سیستم تقاضای تقریباً ایده آل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد مدت ماندگاری، دسترسی آسان، مارک محصول لبنی و تبلیغات در انتخاب مصرف کنندگان موثر می باشند و برآورد تابع قیمت گذاری کیفی برای این سه محصول حاکی از این مطلب است که از بین خصوصیات کیفی پنیر، میزان چربی، نمک، ماده خشک، پروتئین و نوع بسته بندی بالاترین ارزش ضمنی را دارا هستند. همچنین میزان چربی، ماده خشک، نوع بسته بندی و طعم مهمترین خصوصیات موثر بر قیمت کیفی ماست را تشکیل می دهند و نیز مشخص شد قیمت کیفی شیر تحت تأثیر میزان چربی، ماده خشک، اسیدیته، رنگ بسته بندی و طعم آن می باشد. نهایتاً بررسی رفتار مصرفی مصرف کنندگان در کشور نشان می دهد کلیه کشش های خود قیمتی منفی بوده و شیر و پنیر در مقابل تغییرات قیمت کشش ناپذیر ولی تقاضا برای ماست نسبت به تغییرات قیمت بسیار حساس می باشد. کلیه کشش های درآمدی مثبت و محاسبه کشش آلن از وجود رابطه جانشینی بین شیر و ماست و ماست و پنیر و رابطه مکملی بین شیر و پنیر حکایت می کند.
هاشم محمودی جواد حسین زاد
سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی از اهمیت و جایگاهی راهبردی در فرآیند سیاست گذاری توسعه ی کشاورزی کشور های توسعه یافته برخوردار هستند. یکی از مهمترین سیاست های حمایتی، یارانه به نهاده های تولیدی است. یارانه یکی از ابزارهای مهم اقتصادی است که دولت به وسیله آن در بازار دخالت می کند و با تغییر در قیمت های نسبی استفاده از نهاده ها را در تولید محصولات کشاورزی تحت تاثیر قرار می دهد. گندم و پنبه از جمله محصولات مهم و استراتژیک کشور می باشند. گندم به عنوان محصولی که بیشترین سطح زیر کشت غلات و پنبه به عنوان ماده اولیه مورد نیاز صنایع نساجی از اهمیت خاصی برخوردار می-باشند. کود شیمیایی و آب از جمله نهاده هایی هستند که در تولید محصولات کشاورزی نقش موثری دارند و اتخاذ سیاست های یارانه ای مربوط به این نهاده ها تولید محصولات مختلف از جمله گندم و پنبه را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. در سال های اخیر دولت بنابر توصیه بانک جهانی، سیاست آزادسازی قیمت نهاده ها و کاهش یارانه های تولیدی را جهت افزایش بهره وری نهاده های کشاورزی، در پیش گرفته است. این مطالعه نیز با هدف بررسی آثار تغییر سیاست یارانه ای نهاده های کود و آب در تولید محصولات گندم و پنبه آبی انجام پذیرفته است. بدین منظور از تئوری دوگان و با بهره گیری از رهیافت داده های تابلویی حاصل از تلفیق اطلاعات مقطعی 11 استان برای محصول پنبه آبی و 24 استان برای محصول گندم آبی طی سال های 1387-1366 استفاده شده است. در این مطالعه ابتدا تابع تولید گندم و پنبه آبی تخمین زده شد و پس از محاسبه کشش های تولیدی نهاده ها، با تخمین همزمان تابع هزینه و معادلات سهم هزینه به روش sure، با محاسبه کشش های تقاضا که از طریق تابع تقاضای مستخرج از تابع هزینه انجام گرفته است، حساسیت کشاورزان نسبت به تغییرات قیمت نهاده ها مشخص گردید. نتایج حاکی از کم کشش بودن تقاضای نهاده های آب و کود شیمیایی نسبت به تغییرات قیمت آنها در تولید پنبه آبی است. همچنین نتایج نشان از کم کشش بودن تقاضای نهاده آب نسبت به تغییر قیمت آن و کشش پذیر بودن تقاضای نهاده کود شیمیایی نسبت به تغییر قیمت آن در تولید گندم آبی می باشد. نتایج حاصل از آثار تغییر سیاست های یارانه ای نهاده های کود و آب در تولید محصولات گندم و پنبه آبی نشان داد که کاهش مصرف این نهاده ها که در نتیجه افزایش قیمت آنها از طریق حذف یارانه صورت می گیرد، باعث کاهش تولید گندم آبی به میزان 75/3 درصد به ازای 50 درصد افزایش قیمت نهاده آب و کاهش تولید گندم آبی به میزان 42 درصد به ازای 50 درصد افزایش قیمت نهاده کود شیمیایی می گردد. در تولید محصول پنبه آبی به ازای دو برابر افزایش قیمت نهاده کود، میزان تولید به اندازه 16 درصد افزایش می یابد که نشان می دهد تولید پنبه آبی نسبت به قیمت نهاده کود کم کشش است یعنی تغییرات قیمت این نهاده که منجر به تغییر مصرف این نهاده می شود، تاثیر چندانی در تولید پنبه آبی نداشته است. کاهش مصرف نهاده آب، تولید پنبه آبی را تحت تاثیر قرار داده به گونه ای که با افزایش دو برابری قیمت این نهاده میزان تولید 6/18 درصد کاهش می یابد. با توجه به نتایج تحقیق و استفاده اقتصادی از نهاده آب در تولید دو محصول گندم و پنبه آبی، توصیه می شود سیاست های قیمتی نهاده آب در تولید این دو محصول با تامل بیشتری صورت پذیرد. از آنجائیکه در تولید محصول پنبه آبی نهاده کود شیمیایی بیش از حد بهینه مورد استفاده قرار می گیرد، حذف تدریجی یارانه این نهاده باعث افزایش قیمت، کاهش میزان کود مصرفی و استفاده اقتصادی از این نهاده در تولید محصول پنبه آبی می شود.
غلامعباس ملاشاهی شاپور ظریفیان
در سال های اخیر اهمیت و نقش صنایع کوچک و متوسط، در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه رو به رشد بوده است. در ایران نیز اهمیت صنایع کوچک و زودبازده بخصوص در برنامه های اخیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور مدنظر بوده و با تأکید زیادی روبه رو شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان موفقیت بنگاه های اقتصادی زودبازده بخش کشاورزی و شناسایی عوامل موثر بر موفقیت آنها در روستاهای شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شناسی توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه آماری مشتمل بر کسانی بود که از سال 1385 تا پایان سال 1389 از محل تسهیلات احداث بنگاه های زودبازده وام دریافت کرده و اقدام به تأسیس این بنگاه ها در زیربخش های زراعت و باغبانی، ماشین آلات کشاورزی و امور دام کرده بودند و در زمان انجام پژوهش نیز فعال بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 302 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. گردآوری داده ها و اطلاعات بصورت اسنادی و میدانی انجام گرفت که در بخش میدانی از پرسشنامه محقق ساخته که از طریق مصاحبه حضوری تکمیل شد، استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بنگاه های زیربخش ماشین آلات نسبت به سایر بنگاهها موفق تر بوده و بنگاه های دامی و زراعی در رده های بعدی قرار گرفتند. از نظر عوامل موثر بر موفقیت این بنگاه ها نیز مشخص گردید که در زیربخش زراعت و باغبانی، سن مدیر، تحصیلات مدیر، تعداد اعضای خانوار مدیر، تجربه کار کشاورزی مدیر و مقدار وام دریافتی بنگاه بر میزان موفقیت این بنگاه ها دارای تأثیر معنی داری بودند. همچنین در زیربخش ماشین آلات کشاورزی، تحصیلات مدیر، فاصله بنگاه تا شهر، میزان وام دریافتی، تعداد نیروی کار بنگاه، سطح زیرکشت و عوامل برون سازمانی و در زیربخش دام نیز تعداد اعضای خانوار، تجربه کار کشاورزی مدیر، فاصله بنگاه تا شهر، تعداد نیروی کار، سطح زیرکشت و عوامل درون سازمانی بر میزان موفقیت این بنگاه ها تأثیر معنی داری داشتند.
کبری اشتیاقی محمد قهرمان زاده
نوسان قیمت در یک سطح بازار مانند سرمزرعه گوشت گوسفند علاوه بر فاکتورهایی که مستقیماً بر نوسان قیمت سرمزرعه اثر دارند، به فاکتورهای اثرگذار بر نوسان قیمتی نهاده های تولیدی و قیمت خرده فروشی گوشت گوسفند نیز بستگی دارد. از این رو هدف از مطالعه حاضر، بررسی و تحلیل اثرات سرریز نوسان قیمت در سطوح عمودی بازارهای گوشت گوسفند استان آذربایجان شرقی، بین سه سطح نهاده های تولیدی، سطح خرده فروشی و سطح سرمزرعه گوشت گوسفند می باشد. بدین منظور از الگوی خودتوضیحی واریانس ناهمسانی شرطی تعمیم یافته آستانه ای چندمتغیره (mv-tgarch) با استفاده از داده های قیمت های هفتگی از فروردین 1377 تا اسفند 1390 بهره گرفته شد. براساس نتایج آزمون ایستایی هر سه سری قیمت سرمزرعه، خرده فروشی و نهاده های تولیدی دارای ریشه واحد می باشند. با توجه به نتایج آزمون هم جمعی جوهانسون یک بردار هم جمعی برای این سه سری بدست آمد. برای شناسایی میانگین اثرات سرریز قیمت از آزمون علیت گرنجر استفاد شد. نتایج نشان داد که فقط یک رابطه علیت و آن هم به صورت اینکه قیمت سرمزرعه علت قیمت خرده فروشی است. سپس معادله میانگین شرطی (vecm) تخمین زده شد و آزمون غیر خطی بودن garch انجام گرفت که نتایج حکایت از آن دارد رفتار واریانس ناهمسانی قیمت ها از فرآیند غیرخطی تبعیت می کند. در مرحله آخر مدل mv-tgarch با تکنیک bekk تخمین زده شد و آزمون لجانگ- باکس برای بررسی وجود یا عدم وجود خودهمبستگی آزمون گردید که نتایج حاکی از عدم وجود خودهمبستگی بوده است. نتایج نشان داد که بیشترین میزان سرریز نوسان قیمت دوطرفه از بازار نهاده های تولیدی گوسفند به بازار خرده فروشی گوشت گوسفند صورت می گیرد. هم چنین براساس نتایج کمترین میزان سرریز نوسان قیمت دوطرفه از بازار سرمزرعه گوشت گوسفند به بازار نهاده های تولیدی گوسفند می باشد. نتایج حاکی از آن است که بیشترین میزان سرریز شوک های دوطرفه از بازار نهاده های تولیدی به بازار خرده فروشی گوشت گوسفند می باشد. براساس نتایج بدست آمده، اثر اخبار منفی در بازار نهاده های تولیدی بیشترین تأثیر و در بازار سرمزرعه گوشت گوسفند کمترین تأثیر را داشته و در هر سه بازار از لحاظ آماری در سطح ا درصد معنی دار بوده است. همان طور که ملاحظه می شود فاکتورهای عرضه بیش از فاکتورهای تقاضا باعث ایجاد نوسانات در بازار گوشت گوسفند می گردند. لذا کنترل نوسانات قیمت نهاده های تولیدی می تواند به مدیریت ریسک قیمت در بازار گوشت گوسفند کمک نماید. از این رو تمرکز بر روی فاکتورهای طرف عرضه گوشت گوسفند به منظور کنترل نوسانات قیمتی در این بازار توصیه می گردد.
سمانه خلیلی ملکشاه اسماعیل پیش بهار
چکیده: پارک ها و فضای سبز شهری جنبه های ضروری عملکردهای تفریحی شهری هستند و از اهمیت استراتژیکی زیادی برای بهبود شرایط زیستی جوامع شهری امروزی برخوردارند. اما از آنجاییکه سیاست گذاران کشور در تصمیمات خود همواره بر تحلیل های هزینه-فایده تکیه می نمایند و این تحلیل ها بر مبنای واحدهای کمی و پولی استوار است، لذا، ارزشگذاری اقتصادی پارک ها مهم می باشد و تا زمانیکه طرفداران طبیعت و حفاظت از آن نتوانند ارزش این خدمات را بر مبنای واحدهای پولی تعیین نمایند، متأسفانه خدمات مهم پارک ها و فضای سبز شهری که عمدتاً خارج از نظام بازار هستند، مورد غفلت قرار می گیرند. پارک ها و فضاهای سبز در شهرها دارای مزایای اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی می باشند. پارک و مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی یکی از زیباترین مناطق بابل و یکی از بهترین پارک های استان مازندران محسوب می شود. در همین راستا، در این مطالعه ارزش اقتصادی مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی به روش هدونیک با رویکرد قیمت مسکن برآورد شد. برای همین منظور پرسشنامه ای برای مشخصات عمده و قیمت معاملاتی ساختمان طراحی گردید. در مرحله بعد این پرسشنامه با استفاده از اطلاعات ساختمان های فروش رفته در سال 1390، از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای بنگاه های معاملات مسکن بابل و امیرکلا تکمیل گردید. مهم ترین متغیرهایی که در مدل هدونیک مورد استفاده قرار گرفته اند شامل: متغیرهای ساختاری ساختمان، متغیرهای محله و محل (دسترسی به امکانات شهری)، زمان معامله واحد مسکونی، فاصله از مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی و قیمت مسکن می باشد. نتایج تحقیق نشان داد با افزایش فاصله از مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی قیمت مسکن کاهش می یابد. از طریق محاسبه درصد کاهش قیمت یا افزایش قیمت مسکن (در حالت نزدیک شدن به مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی) و در دسترس داشتن متوسط قیمت مسکن، تعداد واحدهای مسکونی، متوسط مساحت زیربنای مسکن و متوسط تعداد طبقات در هر منطقه ارزش اقتصادی مجموعه تفریحی گلستان نوشیروانی برآورد شده است. سایر متغیرهای مهم تأثیرگذار بر قیمت مسکن شامل: قیمت زمین، مساحت زیربنا، تعداد طبقات، تعداد واحد، تعداد اتاق، کیفیت ساختمان، پارکینگ و حیات خلوت می باشد. همچنین برخی از محله ها تأثیر مثبت معنی دار به علت دسترسی به مرکز شهر نشان دادند. از بین فصول مختلف، فصل پاییز تأثیر مثبت معنی دار بر قیمت مسکن دارد.
آیدا نامور آمقانی جواد حسین زاد
تخصیص بهینه عوامل تولید بین فعالیتهای مختلف زراعی با روش تعیین الگوی کشت به نحوی که همراه با در نظر گرفتن اهداف مناسب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی واحد کشاورزی باشد، به واقعیت های کشاورزی پایدار نزدیک تر است. در نتیجه انتخاب روشی که بتواند اهداف متعدد مدیران را در یک مدل بگنجاند، ضروری به نظر می رسد. در دو دهه اخیر توجه برنامه ریزان و کارشناسان به پایداری کشاورزی افزایش یافته است. کشاورزی پایدار به مفهوم نقش مثبت تولید محصولات کشاورزی در رشد اقتصادی به همراه کاهش فقر، حفظ منابع طبیعی و حمایت از محیط زیست است. امروزه نکته مهم در بحث پایداری این است که چگونه می توان از پایداری به عنوان یک معیار عملیاتی در مدیریت نظام های کشاورزی استفاده کرد. در طی سال های اخیر استفاده بیش از حد و غیرمعقول از مواد شیمیایی در کشاورزی، موجب آلودگی آب و خاک شده است و همچنین مشکلاتی در ارتباط با سلامتی بشر نیز بوجود آورده است که این وضعیت با اهداف کشاورزی پایدار تناقض دارد. اثرات نامطلوب استفاده از مواد شیمیایی در بسیاری از مناطق کشاورزی ایران به چشم می خورد. به نظر می-رسد مجموعه اراضی زیر سد و شبکه علویان(دشت مراغه-بناب) نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. بر این اساس در مطالعه حاضر سعی شد الگوی کشت محصولات زراعی با تاکید بر اهداف کشاورزی پایدار در این منطقه انجام گیرد. برای نیل به اهداف تحقیق از الگوی برنامه-ریزی کسری با اهداف چندگانه استفاده شد. هر چند در الگوی برنامه ریزی کسری در کوتاه مدت درآمد ناخالص، کمتر از وضعیت فعلی است ولیکن با در نظر گرفتن عوارض منفی وضعیت ناپایدار فعلی، که هزینه های غیرمستقیم زیادی را بر جامعه و محیط کشاورزی تحمیل می کند، قابل توجیه خواهد بود. همچنین اگر براساس الگوی برنامه ریزی کسری عمل شود مصرف آب به گونه ای صورت خواهد گرفت که عمدتا در ماه های مختلف کمبودی از لحاظ این منبع در منطقه وجود نخواهد داشت. در ضمن با در نظر گرفتن نتایج الگوی برنامه ریزی کسری مصرف مواد شیمیایی زیان آور از جمله کودهای شیمیایی و سموم نیز در حداقل خود خواهد بود. برای جبران کاهش درآمد زارعین منطقه حمایت بیشتر دولت از کشاورزان به کار گیرنده این الگو الزامی است. حمایت هایی از قبیل اعمال قیمت های تضمینی متفاوت(اعمال قیمت های بیشتر برای محصولاتی که از حداقل مواد شیمیایی در تولید آن ها استفاده شده است)، ارائه و رواج نهاده های جانشین مناسب مانند کودهای سبز و بذرهای اصلاح شده و همچنین بکارگیری تکنولوژی های مناسب آب اندوز که از آب صرفه جویی شده از این محل بتوان سطوح بیشتری را زیر کشت برد.
هرمز اقبالی اسماعیل پیش بهار
با توجه به کاهش نزولات آسمانی، استفاده از روش های نوین و مناسب کاشت به جهت بهره گیری از حداکثر رطوبت موجود خاک در شرایط کم آبی و غلبه بر شرایط نامساعد محیطی بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. در این راستا، استفاده از خطی کار های دیم در کاشت محصولات به دلیل توزیع یکنواخت بذر و کود، قرار دادن بذر و کوددر عمق مناسب با توجه به نوع بذر،امکان جذب رطوبت مناسب در اعماق خاک برای رشد و نمو بذر در زمان کاهش نزولات آسمانی،بسیار حایز اهمیت می باشد.همچنین به نظر می رسد که کاشت با این دستگاهها باعث افزایش عملکرد و به تبع آن افزایش درآمد و کاهش هزینه برای کشاورزان خواهد بود، به همین منظور ضرورت استفاده از خطی کار دیم جهت کاشت مکانیزه محصو لات زراعی بیش از پیش مهم جلوه می نماید.شهرستان ایوان غرب از شهرستان های مستعد کشاورزی استان ایلام استکه 17757 هکتار زمین دیم دارد و بیشتر اراضیآن به کشت دیم اختصاص دارد، اما با توجه به سطح اراضی دیم شهرستان و کاشت 7000 هکتار از این اراضی در سال زراعی 90-89 به کمک دستگاه خطی کار دیم که 4/39درصداز کل منطقه می باشد،جهت ترویج و استفاده بیشتر از این فناوری باید به دنبال شناسایی عوامل موثر بر بکارگیری دستگاه خطی کار دیم بود و به منظور رفع مشکلات و موانع بکارگیری دستگاه گام های مفید و موثری برداشت. این تحقیق توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل رگرسیونی استکه هدف آن شناسایی عوامل موثر بر بکارگیری دستگاه خطی کار دیم در شهرستان ایوان غرب می باشد. جامعه آماری تحقیق 3750 نفر بود که 125 نفر از آنها پس از محاسبه حجم نمونه، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار تحقیق برای جمع آوری داده های مورد نیاز پرسشنامه بود که از طریق مصاحبه حضوری تکمیل شد. برای شناسایی ویژگی های موثر در بکارگیری کاشت با دستگاه خطی کار دیم نیز از مدل لاجیت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد کهمتغیرهای میزان تمایل به استفاده از خطی کار دیم، شرکت در کلاس های ترویجی در رابطه با خطی کار دیم و شبکه ارتباطی کشاورزان تأثیر مثبت و معنی داری بر بکارگیری دستگاه خطی کار در مزارع دیم منطقه را داشته است و نیز نقص در تسهیلاتموجود در منطقه تأثیر منفی و معنی داری بر بکارگیری خطی کار دیم داشته است.
شهرزاد نصرتی باب اله حیاتی
داده ها و اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از عملیات میدانی و تکمیل250 پرسشنامه به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای در سطح شهرستان تبریز در سال 1390 جمع آوری شد. نتایج به دست آمده از مرحله اول روش هکمن، نشان می دهد که احتمال مصرف گوشت ماهی توسط خانواده هایی که دارای سطوح پائین درآمدی و کودک خردسال بوده و سطح آگاهی بالایی نسبت به فواید گوشت ماهی و نیز خطرزا بودن مواد مضر غذایی دارند، بیشتر است. افزایش قیمت گوشت قرمز، احتمال خرید گوشت ماهی توسط خانواده ها را افزایش داده و افزایش قیمت گوشت ماهی نیز منجر به کاهش احتمال خرید آن توسط خانواده ها می گردد. همچنین، با افزایش فاصله محل سکونت افراد از فروشگاهی که اقدام به خرید ماهی از آن می کنند، احتمال خرید گوشت ماهی توسط آنها کاهش می یابد، ولی از آنجایی که ضریب نسبت معکوس میل در مرحله دوم، معنی دار نبود، تنها به مدل پروبیت معمولی حاصل از مرحله اول روش هکمن اکتفا شد. در مرحله بعدی، جهت دستیابی به تخمین هایی بهتر از پروبیت معمولی و به دلیل ماهیت ترتیبی تعداد دفعات مصرف گوشت ماهی، مدل لاجیت ترتیبی برآورد گردید، ولی با توجه به نقض فرض رگرسیون های موازی در این مدل، مدل لاجیت ترتیبی تعمیم یافته، جهت بررسی احتمال قرار گرفتن هر خانوار در 4 گروه خانوارهای بدون مصرف ماهی، با مصرف سالانه، مصرف ماهانه و مصرف هفتگی گوشت ماهی، مورد استفاده قرار گرفت. بررسی ضرایب این الگو نشان می دهد که افزایش سن سرپرست خانوار، وجود کودک زیر ده سال و افراد با بیماری های خاص در خانواده، احتمال قرار گرفتن این خانوارها را در گروه خانوارهای با مصرف زیاد، افزایش می دهد. همچنین، مصرف کنندگان در تصمیم گیری برای خرید ماهی، قیمت سایر کالاها را نیز لحاظ می کنند. بر این اساس، با افزایش قیمت گوشت قرمز و تخم مرغ، احتمال قرار گرفتن خانواده ها در زمره ی خانوارهای با مصرف بالاتر افزایش می یابد. با وجود آنکه مصرف پروتئین های آبزیان یکی از اولویت های اساسی در سبد غذایی هر خانوار می باشد، اما ضریب مثبت و معنی دار متغیر تغییرات فصلی حاکی از آن است که خانواده های مورد مطالعه، علاقه ای به مصرف ماهی در فصول گرم سال ندارند. همچنین، با افزایش سطح درآمد ماهانه و بعد خانوار، احتمال مصرف سطوح بالاتر گوشت ماهی نسبت به سطح جاری مصرف، کاهش می یابد.
سمانه خدابخشی اسماعیل پیش بهار
به منظور بررسی اثر حذف یارانه نهاده های کشاورزی بر الگوی کشت محصولات زراعی استان تهران، از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت همراه با تکنیک حداکثرآنتروپی استفاده گردیده است. به منظور شبیه سازی اثرات حذف یارانه از 4 سناریو استفاده گردیده است که شامل افزایش قیمت نهاده های شیمیایی (سم و کود)، افزایش قیمت نهاده حامل های انرژی، ترکیب سناریوی اول و دوم، سناریوی سوم به همراه افزایش قیمت محصولات میباشد. نتایج حاکی از آن است که محصولات گندم آبی، جوآبی و یونجه نسبت به سایر محصولات زراعی قابل کشت در این استان از حساسیت کمتری نسبت به افزایش قیمت نهاده ها و محصولات برخوردار میباشند.همچنین اثر وقوع این سناریو بر میزان آب مصرفی در استان نیز مورد سنجش قرار گرفته است که حاکی از افزایش میزان آب مصرفی در صورت وقوع سناریوی چهارم میباشد.
پریسا علیزاده اسماعیل پیش بهار
با توجه به وجود نوسانات قیمت در بازار محصولات کشاورزی و اشاره به اینکه اکثر این محصولات در برخی فصل های سال تولید می شوند و در تمام فصول سال مورد مصرف قرار می گیرند، به نظر می رسد که انتقال نامتقارن قیمت این محصولات در سطوح مختلف بازار وجود داشته باشد که منجر به افزایش حاشیه بازاریابی می گردد و با کاهش رفاه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان همراه است لذا در این مطالعه تقارن یا عدم تقارن انتقال قیمت بین دو سطح عمده فروشی و خرده فروشی محصولات پیاز، سیب زمینی، گوجه فرنگی و خیار با استفاده از قیمت های ماهانه از اسفند 1386 تا خرداد ماه 1392 در استان کردستان مورد بررسی قرار می گیرد. در این مطالعه از مدل خطی vec و مدل های غیر خطی تک متغیره tar، m-tar و lstar و مدل چند متغیره tvec دو رژیمه هانسون و سئو (2002) استفاده شده است. مطابق نتایج آزمون ریشه واحد adf سری های قیمت خرده فروشی و عمده فروشی همه محصولات مورد بررسی انباشته از درجه یک می باشند و نتایج آزمون هم انباشتگی جوهانسن نیز بیانگر هم انباشته بودن دو سری قیمت برای محصولات می باشد. برای بررسی رابطه علی قیمت بین دو سطح خرده فروشی و عمده فروشی محصولات از آزمون های علیت گرنجر، تودا –یاماموتو (1995) و آزمون علیت بر اساس مدل var استفاده گردید. نتایج بیانگر وجود رابطه علی یک طرفه از عمده فروشی به خرده فروشی برای محصولات سیب زمینی و پیاز و رابطه علی دو طرفه برای محصولات گوجه فرنگی و خیار بود. برای آزمودن غیر خطی بودن فرآیند تعدیلات قیمت از آزمون sup-f هانسن (1999) استفاده شد که نتایج آن بیانگر خطی بودن تعدیلات قیمت برای محصول خیار و وجود رابطه هم انباشتگی غیر خطی برای محصولات سیب زمینی، پیاز و گوجه فرنگی بود لذا مدل vec خطی برای محصول خیار و مدل های tar، m-tar و lstar برای سه محصول دیگر به کار برده شد و نتایج آن ها مورد تحلیل قرار گرفت. سپس مدل چند متغیره tvec دو رژیمه هانسن- سئو (2002) برای محصول گوجه فرنگی برآورد گردید. نتایج نشان داد که انتقال قیمت در بازار محصولات سیب زمینی، پیاز و گوجه فرنگی به صورت نامتقارن و انتقال قیمت محصول خیار به صورت متقارن در دو سطح خرده فروشی و عمده فروشی انجام می شود هم چنین ملاحظه گردید که در بازار گوجه فرنگی هنگام افزایش قیمت ها، عمده فروشان سریع تر قیمت را افزایش می دهند و در افزایش حاشیه بازار نقش دارند. در ادامه برابری ضرایب پویای کوتاه مدت که بیانگر تغییرات کوتاه مدت قیمت ها می باشد و نیز برابری ضرایب تصحیح خطا از طریق آزمون والد محاسبه گردید و نتایج آن بیانگر عدم تقارن در انتقال قیمت محصول گوجه فرنگی می باشد. در انتها کشش انتقال قیمت بین دو سطح عمده فروشی و خرده فروشی محصولات مورد بررسی برآورد گردید و نتایج آن نشان داد که برای همه محصولات کشش بلند مدت بیش تر از کشش کوتاه می باشد در نتیجه انتقال قیمت بین دو سطح بازار در یک دوره کامل نبوده و با تأخیر و به تدریج و طی چند دوره صورت می گیرد.
جلال رحیمی اسماعیل پیش بهار
چکیده: با توجه به اهمیت گسترش صادرات غیر نفتی در پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورها، در این مطالعه اثر بی ثباتی صادرات بخش کشاورزی بر تولید این بخش و تعیین منابع بی ثباتی ارزش صادرات محصولات کشاورزی با استفاده از شاخص بی ثباتی کوپاک برای دوره ی 90-1353 بررسی گردید. نتایج نشان داد که تأثیر بی ثباتی صادرات بر تولید بخش کشاورزی منفی و اثر متغیرهای صادرات، واردات، سرمایه، نرخ ارز واقعی مثبت و معنی دار و تأثیر نیروی کار منفی و معنی دار می باشند. تجزیه منابع بی ثباتی نیز نشان داد که زیر بخش های باغداری، زراعت، دامداری و شیلات به ترتیب بیشترین تأثیر را بر نوسان صادرات بخش کشاورزی دارند، در زیر بخش زراعت محصولات پیاز، گوجه فرنگی، ادویه جات، انواع دانه های روغنی، منسوجات و شکر و در زیر بخش باغبانی انواع بادام، مرکبات، خرما، فندق و پسته و در زیر بخش دامداری، انواع دام زنده، پوست و پشم از یک درجه بالای رقابت پذیری در بازار های جهانی برخوردارند. با توجه به یافته های این مطالعه به حداقل رساندن بی ثباتی محصولاتی که منبع ناپایداری صادرات بخش کشاورزی هستند به منظور افزایش تولید بخش کشاورزی از الزامات می باشد. واژه های کلیدی: ایران، بخش کشاورزی، پایداری صادرات، شاخصهای ناپایداری
رسول رستمی گلوجه قادر دشتی
شیر بعنوان یک کالای استراتژیک در هر کشور رابطه مستقیم با سلامت جامعه و امنیت غذایی آن کشور دارد. در سالهای اخیر تلاش دولت برای افزایش مصرف سرانه محصولات لبنی بویژه شیر موجب شده است تولید شیر کشور افزایش یابد، بطوریکه میزان تولید آن در ایران از 4035 هزار تن در سال 1370 به 11165 هزار تن در سال 1391 برسد. در مقابل، با توجه به افزایش قیمت این محصول در سالهای اخیر، مصرف سرانه شیر در کشور کاهش پیدا کرده است. بطوریکه مصرف سرانه شیر از 7/61 کیلوگرم (سالانه) در سال 1388 به 73/38 کیلوگرم (سالانه) در سال 1391 رسیده است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر خصوصیات مصرف کنندگان بر ترجیحات مصرفی شیر در شهر تیریز است. جامعه آماری تحقیق حاضر، خانوارهای شهر تبریز است. برای جمع آوری آمار و اطلاعات از ابزار پرسشنامه و با مصاحبه حضوری با سرپرستان 158 خانوار شهر تبریز به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب بهره گرفته شد. متغیر وابسته در مطالعه حاضر از نوع متغیر گسسته و به حالت غیرترتیبی می باشد. با توجه به ماهیت متغیر وابسته، جهت نیل به هدف تحقیق از مدل لاجیت چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج توصیفی حاکی از آن است که 32/25 درصد از خانوارها پاسخ به مصرف بیشتر شیر فله ای داده اند و 36/49 و 32/25 درصد از آنان پاسخ دادند که به ترتیب تمایل بیشتر به مصرف شیر پاستوریزه و استریلیزه دارند. نتایج آزمون های هاسمن و هشیائو-کوچک نشان داد که گروههای مصرفی شیر مستقل از هم هستند و استفاده از مدل لاجیت چندگانه برای این مطالعه بلامانع است. همچنین با استفاده از آزمونهای نسبت راستنمایی و والد مشخص گردید که امکان ترکیب گروههای مصرفی شیر وجود ندارد. نتایج حاصل از محاسبه اثرات نهایی هر یک از متغیرها نشان می دهد که، متغیرهای سن سرپرست خانوار، اندازه خانوار، درآمد ماهانه خانوار، وجود فرزند زیر 6 سال در خانوار، میزان بهداشتی بودن شیر فله ای و استفاده غیر مستقیم از شیر اثر مثبت و متغیر میزان اهمیت مدت زمان ماندگاری شیر اثر منفی روی احتمال انتخاب شیر فله ای، متغیرهای سن سرپرست خانوار، میزان اهمیت مدت زمان ماندگاری شیر و استفاده غیر مستقیم از شیر اثر مثبت و متغیرهای اندازه خانوار، درآمد ماهانه خانوار، وجود فرزند زیر 6 سال در خانوار، میزان بهداشتی بودن شیر فله ای اثر منفی روی احتمال انتخاب شیر پاستوریزه و همچنین، متغیرهای اندازه خانوار، درآمد ماهانه خانوار، میزان بهداشتی بودن شیر فله ای و میزان اهمیت مدت زمان ماندگاری شیر اثر مثبت و متغیرهای سن سرپرست خانوار، وجود فرزند زیر 6 سال در خانوار و استفاده غیر مستقیم از شیر اثر منفی روی احتمال انتخاب شیر استریلیزه دارند.
خدیجه عبدالکریم صالح اسماعیل پیش بهار
میزان تولید گوشت مرغ و تخم مرغ کشور در طی سالیان گذشته سیر صعودی را تجربه کرده است. تولید گوشت مرغ و تخم مرغ دارای زنجیره ای از عوامل تولید است. از مهم ترین نهاده های تولیدی این صنعت کنجاله سویا و ذرت می باشند. تغییرات قیمت نهاده ها یکی از عواملی است که باعث نوسان قیمت کالا های نهایی این صنعت می شود. با توجه به اینکه بخش عمده ای از نیاز ما به نهاده های صنعت طیور از طریق واردات تأمین می شود علاوه بر انتقال نوسانات قیمت دان از بازارهای جهانی به داخل کشور، نوسانات نرخ ارز و تغییرات پی درپی در قوانین و مقررات واردات و صادرات نیز باعث نوسان بیش از پیش قیمت این نهاده ها می شود. اختلال در بازار این نهاده ها، تولید کنندگان و مصرف کنندگان گوشت مرغ و تخم مرغ را با ریسک مواجه می کند. با توجه به تأثیر مستقیم نوسان قیمت ذرت و کنجاله سویا بر قیمت محصولات نهایی صنعت طیور و با در نظر گرفتن میزان واردات آن ها و ریسکی که وارد کنندگان و تولیدکنندگان در بازارهای نقدی با آن مواجهند، شرکت در بازار آتی یا راه اندازی یک بازار آتی در ایران به عنوان ابزار پوشش ریسک، نقش قابل توجهی در ایجاد اطمینان نسبت به درآمدهای مورد انتظار و کاهش نوسان قیمت نهاده ها و محصولات در واحدهای تولیدی و همچنین بهبود رفاه مصرف کنندگان دارد. با شرکت در این بازارها سوالی که به وجود می آید این است که چه مقدار از خرید باید به صورت آتی باشد که این همان نسبت بهینه پوشش ریسک است. هدف اصلی این مطالعه محاسبه نرخ پوشش ریسک می باشد که با دو الگوی حداقل واریانس و میانگین- واریانس انجام یافته است. الگوی اول بر مبنای حداقل کردن ریسک و الگوی دوم بر مبنای حداکثر کردن مطلوبیت، نسبت پوشش ریسک را به دست می آورند. برای محاسبه نسبت بهینه پوشش ریسک در الگوی اول از روش های ecm و multivariate gharch استفاده شده است. به این منظور از داده های ماهانه قیمت های نقدی و آتی ذرت و کنجاله سویا در بازه زمانی فروردین 1388 تا اسفند 1392 استفاده شده است. نتایج نشان می دهند در صورت خرید 79 درصد از ذرت مورد نیاز به صورت آتی 57 از ریسک قیمتی آن کاهش می یابد. همچنین با خرید 121 درصد از کنجاله سویا از بازار های آتی 61 درصد از ریسک قیمتی درصد این نهاده کاسته می شود. در صورت ورود نرخ ارز به مدل ها، نسبت پوشش ریسک به میزان زیادی افزایش می یابد، اما در صورتی که ابزار های مدیریتی پوشش ریسک افزایش نیابد کارایی این نسبت ها کاسته می شود. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود شرکت در بازار های آتی بین الملل و نیز ایجاد یک بازار آتی در داخل کشور به عنوان یک ابزار پوشش ریسک مد نظر وارد کنندگان و سیاست مداران کشور قرار گیرد. همچنین در کنار خرید آتی این نهاده، واردکنندگان ملزم به استفاده از سایر ابزار های پوشش ریسک مانند بازار های آتی ارز و بازار آتی حمل و نقل و یا سوخت و... می باشند.
سیامک دارپرنیان اسماعیل پیش بهار
با توجه به گرم شدن کره زمین و افزایش دما احتمال وقوع خشکسالی در آینده وجود دارد همچنین تغییرات آب و هوا یکی از بزرگ ترین چالش های پیش روی بشریت در قرن حاضرخواهد بود. لذا چون بخش کشاورزی از تغییرات اقلیمی تاثیرپذیر است در نتیجه تامین نیازهای غذایی انسان¬ها در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. لذا در این مطالعه سعی شده است که میزان تاثیرپذیری عملکرد محصولات کشاورزی از تغییرات آب و هوایی با توجه به موقعیت جغرافیایی مناطق مورد نظر در چند دهه گذشته اندازه گیری شود. بدین منظور داده های مربوط به میزان عملکرد و میزان دما و بارش و نهاده های بذر، کود اوره و فسفات استان های مختلف کشور برای محصولات گندم آبی، گندم دیم، سیب¬زمینی، ذرت دانه ای و چغندرقند برای سال های 91-1370 جمع آوری گردیده است. با استفاده از مدل ریکاردین و روش اقتصادسنجی فضایی تأثیر تغییرات اقلیمی نظیر دما و بارش و میزان نهاده های مصرفی بذر و کود اوره و فسفات در 3 اقلیم گرم، معتدل و سرد در کشور، بررسی شد. نتایج نشان داد که شدت نوسانات تغییرات اقلیمی در محصولات کشاورزی منتخب در هر سه اقلیم مطالعه شده به اندازه ای بوده است که به عنوان عامل های ریسک سیستماتیک شناسایی شوند. با توجه به نتایج حاصل از تاثیرات اقلیمی بر عملکرد محصولات گندم آبی، گندم دیم، سیب¬زمینی، ذرت دانه¬ای و چغندرقند می¬توان دریافت که عامل¬های اقلیمی تاثیرگذار می¬باشند لذا کسی در مورد زمان وقوع آن اطلاعی ندارد. این عامل¬های اقلیمی ممکن است سالی شدت یابد و یا سالی دیگر متعادل شود. در نهایت میانگین دما و بارش در ماه¬هایی خاص و همچنین میزان نهاده¬های بذر، کود اوره و فسفات در طول دوره کشت محصولات به عنوان عامل¬های ریسک سیستماتیک شناسایی شده¬اند. می¬توان تصمیمی اتخاذ نمود تا شرایط ایده آل برای رشد محصولات گندم آبی، گندم دیم، سیب¬زمینی، ذرت دانه¬ای و چغندرقند فراهم شود. پس لازم است تا برای هر استان با توجه به نقشه اقلیمی مربوط به خود نوع بذر مصرفی و زمان کشت آن تعیین شود. از طرفی دیگر انتخاب نوع بذر مصرفی و زمان کشت آن تا حدودی خسارت ناشی از تغییرات اقلیم را کاهش می¬دهد و عملکرد محصولات را کنترل می¬کند. پس می¬توان برای جبران خسارت از بیمه در برابر نوسانات تغییرات اقلیم استفاده کرد.
رقیه پرچم اسماعیل پیش بهار
صنعت گردشگری یکی از بزرگ ترین و پربازده ترین فعالیت اقتصادی در دنیا است که بالاترین میزان ارزش افزوده را ایجاد می کند و به طور مستقیم و غیرمستقیم، سایر فعالیت های اقتصادی و فرهنگی را تحت تأثیر قرار می دهد. به همین دلیل رقابت تنگاتنگی بین قدرت های بزرگ جهانگردی جهان برای به دست آوردن سهم بیشتری از این بازار وجود دارد. مناطق آزاد تجاری به منظور پشتیبانی از فعالیت های اقتصادی و برقراری ارتباط تجاری بین المللی و تشویق سرمایه گذاران داخلی و خارجی و ... تشکیل شده اند؛ که به منظور تحقق این اهداف، گردشگری و جذب گردشگر در این مناطق ضرورت دارد. یکی از این مناطق، منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس می باشد که دارای پتانسیل بالای گردشگری و تجاری است؛ اما آمارها نشان از وضع نامطلوب گردشگری در این منطقه است، چرا که میزان گردشگران ورودی در طی سال ها تغییر چندانی نداشته است؛ بنابراین این پژوهش باهدف بررسی عوامل موثر بر تقاضای گردشگری در منطقه آزاد ارس انجام شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که بر اساس نمونه گیری اتفاقی، اطلاعات 70 نفر از گردشگران این منطقه جمع آوری و با رهیافت مدل یابی معادلات ساختاری (sem) مورد تحلیل گرفته است. روایی پرسشنامه توسط اساتید بررسی و تأیید گردید و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (813/0 و 873/0). در این راستا تحلیل ما بیانگر آن است که تقاضای گردشگری منطقه آزاد ارس از رضایت گردشگری تجاری، مذهبی، طبیعی و تاریخی و نیز سطح تسهیلات و امکانات موجود در منطقه تأثیر می پذیرد. به عبارتی جهت افزایش میزان تقاضای گردشگری منطقه آزاد ارس باید کیفیت و سطح برخورداری از تسهیلاتی نظیر رستوران، امکانات گردشگری، بهداشتی، اقامتی، پارکینگ و راهنمایی گردشگران منطقه افزایش یابد و نیز تلاش شود با کاهش قیمت به وسیله ی کاهش هزینه مبادله (رفت وآمد، بیمه و سایر هزینه های ترخیص کالا) و نیز افزایش تنوع کالاهای وارداتی میزان رضایت از گردشگری تجاری را افزایش داد. با افزایش تعداد جاذبه های مصنوعی و حفاظت از جاذبه های طبیعی و فراهم سازی بستر مناسب جهت استفاده بوم گردشگران و بازسازی آثار تاریخی (کلیسای چوپان، کاروانسرای خواجه نظر و...) و اماکن مذهبی (امامزاده سید محمد آقا و امامزاده شعیب) می توان میزان رضایت از بوم گردشگری، گردشگری تاریخی و مذهبی را افزایش داد.
محمد خداوردیزاده صادق خلیلیان
ارزش گذاری اقتصادی خدمات غیر بازاری اکوسیستم ها با هدف جلوگیری از تخریب و بهره برداری بی رویه منابع طبیعی و تعدیل و اصلاح مجموعه محاسبات ملی مانند تولید ناخالص داخلی انجام می گیرد. لذا هدف از انجام مطالعه حاضر برآورد ارزش اقتصادی کارکردها و خدمات ارائه شده در منطقه حفاظت شده مراکان می باشد. در این تحقیق ارزش کل اقتصادی منطقه حفاظت شده مراکان شامل ارزش کارکردهای تولیدی، تنظیمی، زیستگاهی و اطلاعاتی برآورد شد. ارزش کل کارکردهای تولیدی شامل محصولات زراعی، باغی، دامی و علوفه حاصل از مراتع با استفاده از روش ارزش بازار، 5/116413 میلیون ریال بدست آمد. ارزش حفاظت آب که شامل آب ذخیره شده و آب جاری می باشد با استفاده از روش هزینه جایگزین 6/240668 میلیون ریال برآورد شد. ارزش حفاظت خاک که شامل ارزش مراتع در کاهش زمین های کشاورزی غیر قابل استفاده، ارزش مراتع در جلوگیری از تجمیع رسوب در مخازن سدها و ارزش مراتع در حفظ حاصلخیزی خاک می باشد؛ با استفاده از روش های هزینه جایگزین و هزینه جلوگیری از خسارت 424/24317 میلیون ریال بدست آمد. ارزش تنظیم گاز که شامل تثبیت کربن و تولید اکسیژن می باشد با استفاده از روش مالیات بر انتشار دی اکسید کربن و روش هزینه جایگزین 20956116 هزار ریال بدست آمد. ارزش کارکرد گرده افشانی محصولات دگرگشن منطقه با استفاده از روش کارکرد تولید( دوز- واکنش) 48/24021 میلیون ریال برآورد شد. ارزش کارکرد تنظیمی که شامل حفاظت آب، حفاظت خاک، تنظیم گاز و گرده افشانی می باشد در مجموع 161/285966 میلیون ریال بدست آمد. ارزش کارکردهای اطلاعاتی شامل تفریح و گردش، آموزش و تحقیق و چشم انداز طبیعی و کارکردهای زیستگاهی شامل گونه های جانوری و گیاهی با استفاده از روش آزمون انتخاب، طراحی و تکمیل پرسشنامه با استفاده از معیار d-optimality و نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه بندی شده از 245 خانوار شهرهای منتخب دو استان آذربایجان غربی و شرقی در فصول مختلف سال 1391 با برآورد مدل لاجیت شرطی به ترتیب 092/252892 و 405/368107 میلیون ریال بدست آمد. در مجموع ارزش کل اقتصادی منطقه حفاظت شده مراکان 1023000 میلیون ریال بدست آمد. از میان کارکردهای منطقه حفاظت شده مراکان بیشترین ارزش مربوط به کارکرد زیستگاهی بود. در مجموع ارزش کارکردهای غیر بازاری منطقه مورد مطالعه شامل کارکردهای زیستگاهی، اطلاعاتی و تنظیمی 027/0 درصد از gdp کشور را تشکیل می دهد. این سهم قابل توجه ارزش کارکردها و خدمات زیست محیطی و طبیعی در gdp کشور، مردم و مسئولین را به استفاده پایدار و حفاظت بیشتر از این سرمایه های طبیعی سوق می دهد. لذا پیشنهاد می گردد با ارزش گذاری کلیه کالاهای غیر بازاری و وارد کردن ارزش های برآوردی آنها در سیستم حساب های ملی به تولید ناخالص ملی واقعی و نرخ رشد اقتصادی دقیق تر دست پیدا نمائیم.
صدیقه قهرمانی چهاربرج جواد حسین زاد فیروزی
فرآورده های لبنی به ویژه شیر با تامین منابع ارزان پروتئینی، از اهمیت و ارزش بالایی در سبد غذایی خانوارها برخوردار هستند. بنابراین هرگونه مشکل و نابسامانی در بازار شیر به نوعی موجبات نارضایتی در طرفین عرضه و تقاضای این محصول می شود. بخشی از نابسامانیهای بازار شیر به ساختار بازار و نحوه تعامل عرضه و تقاضای آن مربوط می شود. استان آذربایجان شرقی نیز به عنوان یکی از قطب های مهم تولید و فرآوری محصولات لبنی مستثنا از مشکلات و نابسامانیهای موجود در بازار شیرخام کشور نیست. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف شناسایی و تحلیل ساختار بازار شیر استان آذربایجان شرقی انجام گرفته است. بدین منظور از شاخص های نسبت های تمرکز، هرفیندال - هرشیمن، هانا - کی، آنتروپی مرتبه اول شانن و انحراف معیار لگاریتمی برای اندازه-گیری درجه تمرکز بازار شیر در سطح دامداری ها در سال های 1391 و 1392 و سطح کارخانجات لبنی در سال-های 1388 و 1392 استفاده گردید. همچنین برای شناسایی و میزان تاثیرگذاری عوامل موثر بر عرضه و تقاضای شیر استان آذربایجان شرقی از برآورد همزمان توابع عرضه و تقاضا در دوره زمانی 91-1371استفاده شده است. داده های مورد نیاز برای انجام محاسبات و برآورد مدل ها از بانک مرکزی، مرکز آمار ایران، وزارت جهاد کشاورزی، شرکت سهامی پشتیبانی امور دام تهیه شدند. نتایج محاسبات شاخص های درجه تمرکز بازار در سطح دامداری ها هم برحسب ظرفیت کل دامداری ها و هم بر حسب میزان تولید شیر دامداری ها در سال های 1391 و 1392 نشان داد که ساختار بازار شیر در سطح دامداری ها حالت انحصار چند جانبه باز می باشد و به دلیل فاصله زمانی کم یکسال تغییر محسوسی در نوع ساختار بازار ایجاد نشده است. در حالی که در سطح کارخانجات ساختار بازار شیر از حالت رقابت انحصاری در سال 1388 به حالت انحصار چند جانبه باز در سال 1392 تغییر یافته است. در بین کارخانجات صنایع لبنی در سال های 1388 و 1392 کارخانه پگاه آذربایجان بالاترین سهم را در جذب شیر خام دارا می باشد. توابع عرضه و تقاضای شیر استان آذربایجان شرقی به طور همزمان در چهار فرم تابعی خطی، لگاریتمی، خطی - لگاریتمی و لگاریتمی - خطی در دوره زمانی 91-1371 با استفاده از روش حداقل مربعات سه مرحله ای برآورد گردیدند. بررسی نتایج برآورد چهار فرم تابعی مذکور براساس ملاکهای تطابق ضرایب برآورد شده با نظریه های اقتصادی و نیز تعداد ضرایب معنی دار نشان داد که فرم لگاریتمی به عنوان فرم مناسب تابعی برای الگوهای عرضه و تقاضای شیر در استان آذربایجان شرقی محسوب می شود. نتایج حاکی از آن است که قیمت شیر، درآمد خالص خانوارها، شاخص بهای آبمیوه، جمعیت و شاخص بهای انواع ماست از عوامل مهم و تاثیر گذار بر تقاضای شیر هستند. همچنین قیمت شیر، عرضه سال قبل، تعداد حیوانات شیری، شاخص بهای انواع ماست، میانگین خوراک دام و تکنولوژی عوامل مهم و تاثیر گذار بر عرضه شیر می باشند. از جمله پیشنهادهای مطالعه حاضر این است که با توجه به وجود شرایط انحصار چند جانبه برای بازار شیر در استان آذربایجان شرقی، به نظر می رسد اگر سیاست های آینده به سویی حرکت بکند که با گسترش فعالیت های مربوط به صنایع شیر و دامداری ها بازار شیر به سمت رقابتی شدن سوق پیدا کند می توان از مزایای ایجاد یک بازار رقابتی برای شیر بهره-مند شد. همچنین از آنجا که شیر یک کالای نرمال و ضروری با کشش تقاضای اندک در استان آذربایجان شرقی محسوب شده و تغییرات زیاد قیمت تأثیر کمی را روی مصرف خواهد گذاشت بنابراین کنترل و ترویج فرهنگ مصرف شیر صرفاً با سیاست های قیمتی عاقلانه و مقدور نبوده و لذا علاوه بر سیاست های قیمتی اقدامات غیر قیمتی از جمله شناسایی خواص تغذیه ای شیر و تأثیر آن در سلامتی افراد، استفاده اجباری در مدارس، مراکز دولتی و عمومی و امثالهم ضروری به نظر می رسد.
زهره علی محمدی اسماعیل پیش بهار
چکیده تغذیه و مصرف مواد غذایی در برنامه ریزی بودجه خانوار اهمیت فراوانی دارد و سهم زیاد آن در بودجه خانوار شهری بر اهمیت برآورد تابع تقاضای خوراک خانوارهای شهری می افزاید. تحلیل نحوه تخصیص درآمد خانوار به کالاها و خدمات همواره مورد توجه اقتصاددانان و سیاستمداران بوده است. برآورد تقاضای کالاها و خدمات به منظور تشخیص ترجیحات و نیازهای آینده از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به اینکه الگوسازی رفتار مصرف کننده به فرم تابعی مورد استفاده برای برآورد تابع تقاضا وابسته است، فرم های تابعی مختلف میتوانند نتایج متفاوتی از این رفتار را به دست دهند. در عین حال فرم های تابعی ساده نمی توانند برخی از ویژگی های مهم تقاضا را به خوبی نشان دهند. بنابراین استفاده از تابع تقاضایی که ویژگی های تقاضا را تأمین کرده و قدرت توضیح دهندگی بالایی نسبت به سایر توابع داشته باشد اهمیت فراوانی مییابد. در این مطالعه علاوه به پرداختن به ویژگی های ریاضی و نظری انواع سیستم های تقاضا، سیستم تقاضای جمع پذیر ضمنی (aidadas) و سیستم جمع پذیر اصلاح شده ((maidads که شکل تعمیم یافته سیستم مخارج خطی ((les است و بر خلاف سیستم مخارج خطی امکان بررسی رابطه غیرخطی بین مخارج مصرف کننده و تقاضا را فراهم میکنند برای برآورد رفتار مصرفی خانوارهای شهری برای 14 گروه مواد خوراکی شامل (برنج، میوه، نان، خشکبار، ماهی، روغن، لبنیات، گوشت قرمز، گوشت مرغ، سبزیجات، چای، حبوبات، تخممرغ، قند و شکر) برای دوره 91-1367 مورد استفاده قرار گرفتند. بررسی ها نشان داد که سیستم تقاضای maidads به لحاظ سازگاری با ویژگی های نظری توابع تقاضا و تطابق نتایج آن با واقعیت از وضعیت بهتری نسبت به سیستم دیگر برخوردار است. نتایج این مطالعه نشان داد که گروه های ماهی، گوشت قرمز و سبزیجات دارای کشش درآمدی بزرگتر از واحد هستند، در نتیجه این گروه ها در دسته کالای لوکس طبقه بندی می شوند. کشش درآمدی گروه های برنج، میوه، نان، خشکبار، روغن، لبنیات، گوشت مرغ، چای، حبوبات، تخم مرغ و قند و شکر کمتر از یک می باشد، بنابراین این گروه های کالایی را می توان ضروری در نظر گرفت. نتایج مربوط به برآورد سهم بودجه اختصاص یافته به هر یک از گروه های خوراکی بیانگر آن است که این سهم برای کالاهای لوکس در بودجه خانوار افزایشی است؛ در حالی که این سهم برای کالاهای ضروری کاهشی است که این می تواند بیانگر برقراری قانون انگل باشد. نتایج حداقل معاش مواد غذایی نماینگر این است که حداقل معاش برآوردی برای دوره 91-1367 روندی افزایشی دارد و برای گروه های برنج، میوه، نان، ماهی، روغن، سبزیجات، چای، حبوبات و قند و شکر پارامتر حداقل معاش با تغییر مخارج تغییر خواهد کرد. همچنین نتایج حاکی از آن است که رابطه کشش درآمدی و سهم بودجه نهایی در مقابل درآمد سرانه غیر خطی است و این بیانگر این است که سیستم تقاضای maidads سازگاری بیشتری با رفتار مصرف کنندگان دارد.
سحر عابدی قادر دشتی
تولید کشاورزی یک فعالیت تجاری ریسکی است. کشاورزان، با طیف گسترده ای از خطرات و حوادث طبیعی مانند خطرات آب و هوایی، آفات و امراض نباتی مواجه هستند. ریسک عنصری گریزناپذیر ولی قابل مدیریت است. بیمه کشاورزی از جمله برنامه های موثر مدیریت ریسک است. اما طرح های سنتی بیمه محصولات کشاورزی مشکلاتی همچون هزینه اجرایی بالا، چالش ناشی از اطلاعات نامتقارن یعنی، انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی را دارند. لذا در این پژوهش، بیمه محصولات کشاورزی بر پایه شاخص های آب و هوایی برای محصول گندم دیم در شهرستان میانه ارائه شده است که یک ابزار کارآمد در مدیریت ریسک کشاورزی می باشد. در این راستا، داده های مربوط به عملکرد گندم دیم رقم سرداری و متغیر های آب و هوایی طی سال های زراعی 92-1366 به ترتیب از سازمان جهاد کشاورزی و سازمان هواشناسی استان آذربایجان شرقی گردآوری گردیدند. در سال های اخیر، توابع مفصل تاکی شکل در اندازه گیری ساختار وابستگی و بیان توابع توزیع توام در زمینه های مختلف موفقیت آمیز بوده اند؛ لذا در این پژوهش ساختار وابسته بین شاخص های آب و هوایی و عملکرد محصول با استفاده از توابع مفصل تاکی شکل اندازه گیری شد و در نهایت مقادیر حق بیمه و تابع غرامت محاسبه گردید. نتایج نشان داد الگوی d-vine در تشریح تابع توزیع توام بهتر از الگوی c-vine است؛ بنابراین این الگو برای محاسبه حق بیمه گندم دیم مورد استفاده قرار گرفت. حق بیمه در چهار سطح پوششی (50، 75، 90 و 100 درصد) محاسبه شد که میزان آن در سطح پوشش 80 درصد 588320 ریال می باشد. حق بیمه محاسبه شده در بیمه شاخص آب و هوا کمتر از حق بیمه فعلی است که مقداری معقول است.
مریم محمدشریفی باب اله حیاتی
با رشد روزافزون جمعیت و صنعتی شدن جوامع بشری، امروزه تغییرات چشمگیری در کاربری اراضی کشاورزی مشاهده میگردد. تغییر کاربری اراضی کشاورزی موجب مرگ تدریجی کشاورزی، کاهش تولید محصولات کشاورزی، تهدید امنیت غذایی و وابستگی به بیگانگان، گسترش بیابان ها و تخریب محیط زیست و افزایش مهاجرت روستائیان به شهر میگردد. از سوی دیگر تشدید استفاده از زمین ممکن است نیاز به سرمایه گذاری های زیاد در بهبود آن برای بازگرداندن حاصلخیزی به زمین داشته باشد. بنابراین جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی امری مهم و ضروری می باشد؛ فلذا انجام تحقیقاتی پیرامون عوامل موثر بر تغییر کاربری زمین بسیار لازم به نظر میرسد. در این راستا مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دزفول پرداخته است. داده های این مطالعه از طریق پژوهش های میدانی و با طراحی و تکمیل 205 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب از بهرهبرداران کشاورزی شهرستان دزفول در سال 1393 و 1394 جمع آوری گردید. از آنجا که متغیر وابسته در این مطالعه از نوع گسسته و به حالت غیر ترتیبی می باشد، جهت رسیدن به هدف از مدل لاجیت ساده و چندگانه استفاده شد و براساس روش حداکثر راستنمایی، برآورد پارامترهای مدل انجام گردید. همچنین برای اولویت بندی عوامل ایجاد کننده تغییر کاربری از دیدگاه کشاورزان از ضریب تغییرات استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل گویه های مورد بررسی نشان می دهد که از دیدگاه کشاورزان اصلاح نشدن مجدد قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها، سود بیشتر سایر بخش ها نسبت به بخش کشاورزی، عدم برنامه ریزی مناسب دولت برای حفظ اراضی کشاورزی از مهم ترین عوامل ایجاد کننده تغییر کاربری اراضی کشاورزی محسوب می شوند. نتایج حاصل از تخمین مدل لاجیت ساده نشان داد که متغیرهای سن، بعد خانوار، مساحت اراضی دارای تاثیر معنی دار و مثبت و متغیرهای تعداد افراد شاغل خانواده در بخش کشاورزی، فاصله اراضی تا مرکز شهر، اجاره بهای زمین، نگرش کشاورزان نسبت به حفظ کاربری اراضی کشاورزی، داشتن شغل اصلی کشاورزی و مرغوبیت و حاصلخیزی اراضی دارای تاثیر معنی دار و منفی بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی می باشند. نتایج برآورد مدل لاجیت چندگانه نشان داد که متغیرهای سن و مساحت اراضی دارای تاثیر مثبت و معنی دار در دو گروه مسکونی و دیوارکشی و تخریب باغات، متغیر تحصیلات دارای تاثیر معنیدار مثبت در گروه تجاری، متغیر درآمد کل سالانه دارای تاثیر معنی دار و مثبت در گروه ویلا، متغیر نگرش کشاورزان نسبت به حفظ کاربری اراضی کشاورزی دارای تاثیر معنی دار و منفی در گروه های مسکونی، ویلا و دیوارکشی و تخریب باغات، متغیر تمایل به مهاجرت دارای تاثیر معنی دار و منفی در گروه مسکونی و تاثیر معنی دار و مثبت در گروه ویلا، متغیر مرغوبیت و حاصلخیزی اراضی دارای تاثیر معنی دار منفی در گروه های تجاری و دیوارکشی و تخریب باغات، متغیر بعد خانوار دارای تاثیر معنی دار و مثبت در تمامی گروه ها و متغیرهای تعداد شاغلین خانوار در بخش کشاورزی، فاصله اراضی تا مرکز شهر ، داشتن شغل اصلی کشاورزی دارای تاثیر معنی دار و منفی در تمامی گروه های تغییر کاربری می باشند. در این راستا اقدامات لازم برای بالا بردن سود بخش کشاورزی، نظارت بیشتر بر اراضی کشاورزی نزدیک به شهر و جلوگیری از گسترش پدیده ی زمین خواری می تواند در کاهش تغییر کاربری اراضی کشاورزی موثر باشد.
سعدی باسی محمد قهرمان زاده
امروزه اکثر افراد باور دارند که اخبار، بازار را تحت تأثیر قرار می دهد و به دلیل پیشرفت روز افزون تکنولوژی، جزئیات رویدادهای جهانی و محلی در رأس فعالیت های بازار منعکس می شود. از این رو هدف از مطالعهی حاضر، بررسی اثر اخبار بر نوسانات قیمت گروه های اصلی مواد غذایی شامل گوشت، غلات و نان، روغن و چربی ها و لبنیات و تخم پرندگان در ایران می باشد. بدین منظور از مدل های خانواده garch با استفاده از داده های شاخص قیمت ماهانه مصرف کننده از فروردین 1381تا اسفند 1393بهره گرفته شد. طبق معمول آزمون ایستایی adf و df-gls برای متغیرها انجام گرفت نتایج نشان داد که متغیرها در سطح ایستا نیستند و با یک بار تفاضل گیری ایستا شدند. معادله میانگین برای هر متغیر برآورد شد و اثر arch خطی و غیرخطی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج مبین این بود که هر چهار متغیر دارای اثر arch غیرخطی می باشند به عبارت دیگر اخبار خوب و بد با اندازه یکسان تأثیر متفاوتی بر نوسانات قیمت دارند. بنابراین برای بیان اثر نامتقارن اخبار از مدلهای egarch، gjr-garch، tgarch، sagarch، pgarch، ngarch، apgarch و npgarch استفاده شد. بر پایه نتایج بدست آمده برای گروه مواد غذایی گوشت (1,1)egarch، برای غلات و نان (1,1)gjr-garch، برای روغنها و چربیها (1,1)tgarch و برای لبنیات و تخمپرندگان (1,1) gjr-garchبا توجه به مبانی نظری، معنی داری ضرایب و معیارهای کنترل تشخیصی ll، aic و bic به عنوان مدل مناسب انتخاب شدند.
ندا چابوک شاپور ظریفیان
کشاورزی ارگانیک به عنوان یکی از مهم ترین سیستم های کشاورزی جایگزین، برای تولید مواد غذایی سالم و بدون مواد شیمیایی است. مزایای عمده کشاورزی ارگانیک شامل امنیت غذایی و سلامت جامعه، پایداری منابع تولید، تنوع و کاهش ریسک تولید، اثرات زیست محیطی و اثرات اجتماعی و اقتصادی می باشند . کاهش شدید تنوع زیستی و رو به انقراض رفتن بسیاری از گونه های گیاهی و جانوری، انباشت مواد خطرناک در محیط و ابتلای افراد به بیماری های مختلف از جمله معایب استفاده از کودهای شیمیایی می باشد .با توجه به اینکه نزدیک به یک دهه از اجرای طرح در شهرستان کرمانشاه می گذرد ، طرح از سرعت پذیرش کمی برخوردار شده است که شناسایی عوامل موثر بر پذیرش و موانع و مشکلات طرح می تواند مسئولان را در اتخاذ راهکار های مناسب جهت تسریع روند پذیرش و برخورداری از مزایای آن برای توسعه کشاورزی ارگانیک کمک نماید. برای این منظور پرسشنامه شامل سوالات بسته در قالب طیف پنج گزینه ای لیکرت بصورت مصاحبه حضوری توسط 229 کشاورز نمونه انتخاب شده به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب از روستای شهرستان کرمانشاه تکمیل و اطلاعات جمعآوری شده ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه تحقیق با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (70/0) قابل قبول بود. نتایج حاصل از آزمون همبستگی میان ویژگی های ایده نو و پذیرش کشاورزی ارگانیک نشان داد که میزان بالا بودن ارزش غذایی محصولات ارگانیک، کشت ارگانیک باعث توسعه پایدار کشاورزی می شود، کشاورزی ارگانیک باعث حفظ حاصلخیزی خاک و کاهش آلودگی های زیرزمینی می شود، کشاورزی ارگانیک باعث حفظ سلامتی انسان می شود، محصولات ارگانیک در مقایسه با سایر محصولات از طعم و مزه بهتری برخوردارند، رابطهی مثبت و معنی داری در سطح 01/0 وجود دارد و میان متغیر های با کشاورزی ارگانیک، کشاورزی را برای آینده تضمین می کنیم، محصولات ارگانیک در مقایسه با سایر محصولات از کیفیت بهتری برخوردارند، محصولاتی که بدون مصرف کود و سموم شیمیایی تولید می شوند در مقایسه با محصولات تولیدشده با مواد شیمیایی سالم تر هستند با پذیرش کشاورزی ارگانیک رابطه ی مثبت و معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد. برآورد مدل رگرسیونی لاجیت نشان داد : سن ، مطابقت با روش مرسوم، سابقه کار کشاورزی، میانگین تولید انگور، مزیت نسبی، عینی بودن از عوامل موثر در پذیرش کشاورزی ارگانیک بودند.