نام پژوهشگر: اسماعیل سحرخیز

نقد و تحلیل غزل بعد از آغاز انقلاب اسلامی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  اسماعیل سحرخیز   ناصر علیزاده

غزل، این عروس قالب های شعر فارسی، در سیر هزارساله ی خود، همواره مورد توجه و دقت نظر شاعران فارسی زبان بوده است. رمز و راز پایاییِ غزالِ غزل را در پهنه ی ادب پارسی، باید در قدرت سازش پذیری با مقاطع تاریخی، محتوا، موسیقی، زبان خاص، ساختار ویژه و ایجاز در حد اعجاز آن جستجو کرد. این قالب، گاه محل قرارهای عاشقانه، گاه واسطه ی پایکوبی و سیر معنوی و پرواز انسان در خلسه ی بی نهایت ملکوت و گاه محل تضارب آرای اجتماعی بوده است.غزل پس از انقلاب -نیمه ی دیگر غزل معاصر- با اکسیژن تازه، نفس عمیقی کشید.این درخت تنومند، در حرکت آغازین خود، در دهه ی شصت، توفنده ترین پیام های سال های اولیه ی پیروزی انقلاب و به دنبال آن فضای پرالتهاب جنگ را در خود انعکاس داد و به همین سبب، به غزل فکر معروف شد.پس از فروکش کردنِ تب و تاب جنگ، فضای یأس و اعتراض غزل را فراگرفت.سپس، شاعران جوان دهه ی هفتاد، در اثر آشنایی با نظریه های ادبی رایج در غرب، بی سابقه ترین ابداعات فرمی و زبانی را به تبعیت از قالب های آزاد، درغزل رقم زدند.پس از آزمودن شیوه های گوناگون متفاوط نویسی؟!، عطش ساختارشکنی، در دهه ی هشتاد تاحدودی تعدیل شد و غزل به ثبات تقریبی دست یافت.عمده ترین تحولات در غزل این سه دهه، به حوزه ی زبان مربوط می شد و به لحاظ محتوا، درخشش چندانی نداشت.چهره های شاخصی نظیر: سیمین بهبهانی، شاعر وزن های بلند، هوشنگ ابتهاج و حسین منزوی، عاشقانه سرایان مشهور، محمدعلی بهمنی، قیصر امین پور، شاعران فضاهای تغزلی، نصرالله مردانی، شاعر حماسه، علیرضا قزوه و محمدکاظم کاظمی، شاعران اعتراض، محمدسعید میرزایی و سید مهدی موسوی، شاعران پیشرو در غزل فرم، با سرودن غزل-های بی شمار، که هرکدام حاصل تأمل در جنبه های گوناگون زندگی انسان امروز بود، این ایده را بر سر زبان ها نهادند که در عصر آهن و پولاد هنوز هم می توان غزل سرود.در این پایان نامه برآنیم که خط سیر دقیق نوآوری-ها و فراروی ها را در این قالب دیرینه نشان دهیم و به تحلیل آن بپردازیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.