نام پژوهشگر: احسان محمودی
احسان محمودی حمیدرضا اسکندری
صنعت تولید نفت و گاز از میادین واقع در دریا، صنعت نفت فراساحل نامیده می شود. حدود 37 درصد از کل نفت دنیا در بخش فراساحل تولید می شود. در ایران، بخش فراساحل سهم 25 درصدی از کل تولید نفت را به خود اختصاص می دهد، بنابراین می توان گفت که صنایع نفت فراساحل نقش مهمی در اقتصاد کشور ایفا می کند. تولید نفت در دریا همواره دشوارتر از تولید نفت در خشکی است. تأسیسات نفتی فراساحل برای تولید مداوم نیاز به پشتیبانی مداوم دارند. پشتیبانی تأسیسات فراساحل، که به عنوان لجستیک بالادستی نفت شناخته می شود، بخش مهمی از هزینه های شرکت های نفتی را تشکیل می دهد. تأمین آب، غذا، تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تأسیسات فراساحل، توسط کشتی های پشتیبان فراساحل انجام می شود. هدف از این پژوهش ارائه مدلی است که با در نظر گرفتن کلیه محدودیت های عملیاتی درگیر در فرایند پشتیبانی تأسیسات فراساحل، تعداد و نوع کشتی های مورد نیاز و نحوه تخصیص کشتی ها به مسیرها را، با در نظر گرفتن پنجره های زمانی نرم و تحویل بار به سکو و جمع آوری کانتینرهای برگشتی از روی سکو در کوتاه مدت، تعیین کند. سپس با توجه به نتیجه مدل در بازه های زمانی کوتاه مدت، ترکیب و اندازه بهینه ناوگان در بلندمدت تعیین شده است. علاوه بر مدل ریاضی، مدل شبیه سازی با رویکرد تقاضا محور برای تعیین اندازه بهینه ناوگان کشتی های پشتیبان فراساحل ایجاد شده است. منطقه عملیاتی خارک به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده و از داده های واقعی مربوط به چهار سال گذشته برای حل مدل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اندازه و ترکیب بهینه ناوگان در مدل ریاضی و شبیه سازی مشابه یکدیگر به دست می آید.
احسان محمودی شهرام هاشم نیا
در اقتصاد دانش محور، دارایی های ناملموس سازمان ها منشاء عمد? مزیت رقابتی پایدار محسوب می گردد. از جمله؛ مهمترین دارایی های ناملموس سازمانها میتوان به مهارتها و دانش حرفهای کارکنان اشاره نمود. دانشی که مدیریت بهینه آن مزایای انکارناپذیری برای سازمانهای دانش محور به همراه خواهد داشت. البته، موفقیت در مدیریت دانش سازمانی منوط به دو عامل فن آورانه و رفتاری خواهد بود که رفتار شهروندی سازمانی به نوعی زمینه ساز مدیریت دانش سازمانی میباشد. لذا، با توجه اهمیت و جایگاه دو مفهوم مذکور، پژوهش حاضر به بررسی رابط? مدیریت دانش و رفتار شهروندی سازمانی در شرکت نفت و گاز پارس خواهد پرداخت، تا بتوان با آگاهی از وجود و میزان تأثیرگذاری رفتار شهروندی سازمانی بر ابعاد مدیریت دانش سازمانی، شرکت نفت و گاز پارس را در ارتقای سامانه های مدیریت دانش یاری نمود. بدین منظور، طبق مدل پیشنهادی توسط دالکر (2005)، سه فرضیه تدوین گردیده است. رویکرد پژوهش از نوع توصیفی/همبستگی و جامعه آماری آن، شامل کلی? کارکنان صف شرکت نفت و گاز پارس بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 238 مورد انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها طبق نظر خبرگان تأیید گردیده است و همچنین، مقادیر آلفای 951/0 (پرسشنامه مدیریت دانش) و 849/0 (پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی) نشانگر مطلوبیت پایایی پرسشنامه های توزیعی می باشد. و در نهایت، به منظور تحلیل و تفسیر فرضیه های پژوهش از تکینیک مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های پژوهش موید آنست که رفتار شهروندی سازمانی تأثیر مثبت معناداری بر تمامی ابعاد مدیریت دانش داشته که به ترتیب اولویت عبارتند از؛ 1) تسهیم دانش، 2) اکتساب دانش و 3) کاربرد دانش.