نام پژوهشگر: ابوالفضل قاسم زاده علیشاهی
ابوالفضل قاسم زاده علیشاهی محمد حسنی
طبق آنچه که نظریه پاسخگویی فردی فرینک و کلیموسکی بیان می کند، پاسخگویی یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر عملکرد موسسات آموزش عالی می باشد. نقش مهمی که این سازه در تبیین رفتار سازمانی ایفا می کند و جایگاه آن در نظریه های مدیریت آموزشی سبب شد که نقش آن بر عوامل شغلی و رفتاری مورد مطالعه قرار بگیرد. همچنین به علت تاثیرات مهمی که برخی از متغیرها بر پاسخگویی فردی اعضای هیات علمی دارند، نقش این عوامل همچون ویژگیهای شخصیتی و هنجارهای غیر رسمی در پاسخگویی آنها مورد بررسی قرار گرفت. بطور روشن تر هدف پژوهش حاضر ارزیابی روابط ساختاری پیشایندها و پیامدهای پاسخگویی فردی اعضای هیات علمی با نقش میانجی کنترل ادراک شده با ارائه مدل ساختاری مبتنی بر مدلهای نظری و یافته های تجربی پیشین بود. در این راستا از جامعه اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی استان آذربایجان غربی تعداد 250 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش حاضر با استفاده از 9 پرسشنامه استاندارد گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها و ارائه مدل ساختاری از روشهای تحلیل عاملی تائیدی و مدل معادلات ساختاری بر پایه نرم افزارهای spss 11.5 و lisrel 8.54 استفاده شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که ویژگیهای شخصیتی با وجدان بودن، توافق پذیری و تیپ شخصیتی a و هنجارهای غیر رسمی با پاسخگویی فردی رابطه مستقیم و معنی دار دارند و عامل پیش بین برای پاسخگویی می باشند. همچنین نتایج نشان داد که احساس پاسخگویی در بین اعضای هیات علمی همراه با افزایش عملکرد، رضایت و رفتار شهروندی سازمانی و کاهش استرس شغلی می باشد. در نهایت نتایج حاکی از این بود که رابطه بین پاسخگویی فردی با عملکرد شغلی و رفتار شهروندی از طریق کنترل ادراک شده میانجیگری می شود. در عین حال نقش میانجی کنترل ادراک شده در رابطه بین پاسخگویی با رضایت و استرس شغلی تائید نشد. در الگوی مورد نظر، تمام وزنهای رگرسیون – به غیر از رابطه بین کنترل ادراک شده با رضایت و استرس- از نظر آماری معنی دار بودند. این نتایج بر ضرورت بازشناسی نقش میانجی کنترل ادراک شده در بررسی رابطه پاسخگویی فردی با پیامدهای عملکرد شغلی و رفتار شهروندی سازمانی تاکید می کند.
شعبان بروکی میلان پیمان یارمحمدزاده
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعاملی سیاست های ادراک شده سازمانی و سرمایه روانشناختی بر پیش بینی اخلاق حرفه ای و تمایل به ترک خدمت کارکنان دانشگاه کردستان انجام شد. روش تحقیق با توجه به موضوع پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان مشغول به خدمت دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 94-1393 بودند که از این تعداد (n=245) 180 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سیاست ادراک شده سازمانی (هنسی، 2005)، سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، اخلاق حرفه ای (مریک و همکاران، 2013) و تمایل به ترک خدمت (کاما و همکاران، 1979)، که دارای طیف 5 درجه ای لیکرت بودند، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیل کننده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 استفاده گردید. نتایج نشان داد که سیاست ادراک شده با اخلاق حرفه ای رابطه منفی و با تمایل به ترک شغل رابطه مثبتی دارد. سرمایه روانشناختی با اخلاق حرفه ای رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل رابطه منفی دارد. هم چنین، سیاست ادراک شده و سرمایه روانشناختی روی اخلاق حرفه ای و تمایل به ترک شغل نقش تعدیل کننده دارند. به طوری که، رابطه منفی سیاست ادراک شده و اخلاق حرفه ای با تعدیل کنندگی سرمایه روانشناختی کاهش و رابطه مثبت سیاست ادراک شده و تمایل به ترک شغل نیز با تعدیل کنندگی سرمایه روانشناختی کاهش می یابد. واژه های کلیدی: سیاست ادراک شده سازمانی، سرمایه روانشناختی، اخلاق حرفه ای، تمایل به ترک خدمت
محمد حقانی پیمان یارمحمد زاده
هدف این پژوهش شناسایی نقش سرمایه فکری و یادگیری سازمانی بر عملکرد شغلی با در نظر گرفتن اثر میانجی ظرفیت یادگیری سازمانی در بین کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه کارکنان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی شامل 360 نفر در سال 1394 می باشد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی است که بر اساس بخش ها و نسبت ها تعداد نمونه هر یک از بخش ها معین شد. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان 186 نفر در نظر گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه های استاندارد سرمایه فکری بنتیس (2004)، پرسشنامه یادگیری سازمانی نیمز لورانی (1997)، ظرفیت یادگیری سازمانی نیکلوا و همکاران (2014) و عملکرد شغلی پاترسون(2000) استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده که ضرایب آلفا به ترتیب90/.، 88/.،82/. ،92/. بدست آمد. یافته ها نشان می دهد ضریب همبستگی بین متغیر سرمایه فکری با ظرفیت یادگیری سازمانی و عملکرد شغلی مثبت و معنی دار هستند. بیشترین ضریب همبستگی بین ظرفیت یادگیری سازمانی و یادگیری سازمانی (56/0(r = می باشد. همچنین ضریب همبستگی بین متغیر یادگیری سازمانی با ظرفیت یادگیری سازمانی و عملکرد شغلی مثبت و معنی دار هستند. می توان نتیجه گیری کرد که هر گونه افزایش در میزان سرمایه فکری همراه با افزایش در ظرفیت یادگیری سازمانی خواهد بود. و هر گونه افزایش در میزان ظرفیت یادگیری سازمانی همراه با افزایش در میزان عملکرد شغلی خواهد بود. همچنین هر گونه افزایش در میزان یادگیری سازمانی همراه با افزایش در ظرفیت یادگیری سازمانی و عملکرد شغلی خواهد بود. کلید واژه ها: سرمایه فکری، یادگیری سازمانی، ظرفیت یادگیری سازمانی، عملکرد شغلی