نام پژوهشگر: آرش امیریان

کاربرد زاویه تیلت در تعیین مکان لبه های بی هنجاری های مغناطیسی
thesis دانشگاه رازی - کرمانشاه - دانشکده علوم پایه دامغان 1390
  آرش امیریان   محسن اویسی موخر

هدف از انجام این پایان نامه معرفی صافی زاویه تیلت به عنوان روشی جهت تعیین مکان لبه های بی هنجاریهای مغناطیسی و گرانشی و به تصویر کشیدن آنها می باشد. تابع زاویه تیلت با استفاده از مشخصات گوناگون میدان مغناطیسی و تابع معکوس مثلثاتی آرک تانژانت ساخته شده است. این روش نخستین بار در سال 1994 ابداع شد و در سال های بعدی توابع مشابهی طراحی گردید. در حالت کلی مقدار مشتق کل پتانسیلی مقدار ثابتی است. به علاوه گرادیان افقی بر روی لبه های بی هنجاری دارای مقدار ماکزیمم خود می باشد، لذا بر روی لبه های مقدار مشتق قائم صفر است. این امر و نیز خواص مربوط به توابع مثلثاتی ایده اصلی سازنده تابع تلیت بود. مقدار این تابع همواره بین ?/2,(-?)/2 است و لبه های بی هنجاری را به خوبی مشخص می کند. این پایانامه شامل چهار فصل بوده که در فصل اول به معرفی میدان مغناطیسی زمین، منشاء آن و بررسی مدل های گوناگون ارائه شده برای میدان مغناطیسی زمین می پردازد. بعلاوه توضیحاتی در مورد نحوه داده برداری های زمینی و هوا بر د و تفسیر آنها آمده است. در فصل دوم، تبدیلات گوناگون مغناطیسی را بررسی می کنیم. این تبدیل ها شامل تبدیل ادامه فراسو و فروسو، تبدیل انتقال به قطب، تبدیل گرادیان افقی میدان کل می باشند. بعلاوه، روش سیگنال تحلیلی گرادیان افقی شیب و عدد موج محلی نیز معرفی می شوند. اساس و روش هر کدام از تبدیلات برای تعیین لبه های بی هنجاری این است که تابعی را ارایه می دهند که مقدار آن بر روی لبه ماکزیمم باشد. در فصل سوم نیز زاویه تیلت را معرفی می کنیم. در این فصل نتایج حاصل از صافی های مختلف اعمال شده بر روی مدل های مصنوعی را مورد بررسی قرار می دهیم. در فصل چهارم نیز توابعی که در فصل سوم مورد بحث قرار گرفته اند را بر روی یک مدل مصنوعی دایک شیب دار سه بعدی اعمال کرده و تصاویر سه بعدی و خورشید-سایه را بدست می آوریم. بعلاوه، میزان حساسیت این توابع و میزان خطای آن ها را نسبت به افزایش عمق بررسی می کنیم. به همین منظور، با استفاده از نرم افزارهای magprism و mag2dc مدلهای مصنوعی مغناطیسی تولید می نماییم. از شکلهای بدست آمده برای تعیین مکان دایک شیبدار سه بعدی، معلوم می شود که هر کدام از توابع مذکور در فصل سوم( صافی زاویه تیلت، تابع تتا و سیگنال تحلیلی ) چگونه دایک شیبدار مدفون را مشخص می کنند. بعلاوه طی یک مقایسه جهت تعیین دقت سیگنال تحلیلی و صافی زاویه تیلت، این دو تابع را برای تعیین لبه های یک بلوک دوبعدی که لبه ی آن در 300= xاست بکار بردیم. مشاهده شد که هر قدر عمق بلوک بیشتر باشد، سیگنال تحلیلی و صافی زاویه تیلت، لبه ی بلوک را با درصد خطای بیشتری نشان می دهند. البته خطای ناشی از صافی زاویه تیلت در هر عمق مشخص، از درصد خطای ناشی از سیگنال تحلیلی کمتر است. هدف از انجام این پایان نامه معرفی صافی زاویه تیلت به عنوان روشی جهت تعیین مکان لبه های بی هنجاریهای مغناطیسی و گرانشی و به تصویر کشیدن آنها می باشد. تابع زاویه تیلت با استفاده از مشخصات گوناگون میدان مغناطیسی و تابع معکوس مثلثاتی آرک تانژانت ساخته شده است. این روش نخستین بار در سال 1994 ابداع شد و در سال های بعدی توابع مشابهی طراحی گردید. در حالت کلی مقدار مشتق کل پتانسیلی مقدار ثابتی است. به علاوه گرادیان افقی بر روی لبه های بی هنجاری دارای مقدار ماکزیمم خود می باشد، لذا بر روی لبه های مقدار مشتق قائم صفر است. این امر و نیز خواص مربوط به توابع مثلثاتی ایده اصلی سازنده تابع تلیت بود. مقدار این تابع همواره بین ?/2,(-?)/2 است و لبه های بی هنجاری را به خوبی مشخص می کند. این پایانامه شامل چهار فصل بوده که در فصل اول به معرفی میدان مغناطیسی زمین، منشاء آن و بررسی مدل های گوناگون ارائه شده برای میدان مغناطیسی زمین می پردازد. بعلاوه توضیحاتی در مورد نحوه داده برداری های زمینی و هوا بر د و تفسیر آنها آمده است. در فصل دوم، تبدیلات گوناگون مغناطیسی را بررسی می کنیم. این تبدیل ها شامل تبدیل ادامه فراسو و فروسو، تبدیل انتقال به قطب، تبدیل گرادیان افقی میدان کل می باشند. بعلاوه، روش سیگنال تحلیلی گرادیان افقی شیب و عدد موج محلی نیز معرفی می شوند. اساس و روش هر کدام از تبدیلات برای تعیین لبه های بی هنجاری این است که تابعی را ارایه می دهند که مقدار آن بر روی لبه ماکزیمم باشد. در فصل سوم نیز زاویه تیلت را معرفی می کنیم. در این فصل نتایج حاصل از صافی های مختلف اعمال شده بر روی مدل های مصنوعی را مورد بررسی قرار می دهیم. در فصل چهارم نیز توابعی که در فصل سوم مورد بحث قرار گرفته اند را بر روی یک مدل مصنوعی دایک شیب دار سه بعدی اعمال کرده و تصاویر سه بعدی و خورشید-سایه را بدست می آوریم. بعلاوه، میزان حساسیت این توابع و میزان خطای آن ها را نسبت به افزایش عمق بررسی می کنیم. به همین منظور، با استفاده از نرم افزارهای magprism و mag2dc مدلهای مصنوعی مغناطیسی تولید می نماییم. از شکلهای بدست آمده برای تعیین مکان دایک شیبدار سه بعدی، معلوم می شود که هر کدام از توابع مذکور در فصل سوم( صافی زاویه تیلت، تابع تتا و سیگنال تحلیلی ) چگونه دایک شیبدار مدفون را مشخص می کنند. بعلاوه طی یک مقایسه جهت تعیین دقت سیگنال تحلیلی و صافی زاویه تیلت، این دو تابع را برای تعیین لبه های یک بلوک دوبعدی که لبه ی آن در 300= xاست بکار بردیم. مشاهده شد که هر قدر عمق بلوک بیشتر باشد، سیگنال تحلیلی و صافی زاویه تیلت، لبه ی بلوک را با درصد خطای بیشتری نشان می دهند. البته خطای ناشی از صافی زاویه تیلت در هر عمق مشخص، از درصد خطای ناشی از سیگنال تحلیلی کمتر است.