نام پژوهشگر: یوسف عرفانی فرد
الهام افروغ یوسف عرفانی فرد
تخریب منابع طبیعی و محیط زیست از مهمترین دغدغه ها در مناطق مختلف جهان خصوصا نواحی خشک می باشد. بطوریکه سطوح وسیعی از این اراضی در طیف گسترده ای از فرآیندهای تخریب در حال نابودی می باشد. از این رو ارزیابی و تهیه نقشه آسیب پذیری به زوال پوشش گیاهی در کشورمان می تواند بسیار زیاد ما را در برنامه ریزیهای مدیریتی و اجرایی یاری نماید. درتحقیق حاضرمعیارهای مورد استفاده در یک مدل جدید برای ارزیابی زوال پوشش گیاهی بنام nidlts معرفی می گردند.این شاخصها عبارتند از: شاخصهای طبیعی : natural causes (n)، شاخصهای غیر مستقیم انسانی:indirect causes (i) ، شاخصهای مستقیم انسانی :direct causes(d)، شاخص فشار دام :livestok pressure (l)،شاخص روند تغییرات :trend of degradation (t)،شاخصهای وضعیت : state indicators(s).جهت برآورد هر معیار از تعدادی شاخص خطر استفاده شد. شاخصهای طبیعی مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از :تغییرات آب و هوایی،خشکسالی،اقلیم ،قابلیت تناسب اراضی .شاخصهای انسانی مورد مطالعه عبارتند از :تراکم جمعیت ،رشد جمعیت ،هزینه های دولتی از تحقیقات و کارهای اجرایی ، تبدیل اراضی منابع طبیعی به اراضی کشاورزی ، درصد بیکاری ،درصد بیسوادی . شاخصهای وضعیت مورد مطالعه عبارتند از :درصد تاج پوشش ،تولید بیوماس فعلی ،تولید بیوماس فعلی به پتانسیل . ازشاخصهای دیگر مورد مطالعه در تحقیق فوق می توان به شاخصهای فشار دام و روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان اشاره کرد.شاخصهای خطر مرتبط با هر دسته تخریب به 5 کلاس شدت خطر با ارزشهای عددی جهت آنالیز در محیط gis تقسیم بندی شدندسپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(ahp) وزن هر شاخص و هر دسته اصلی از چهار چوب nidlts مشخص شد که با بررسی سهم و اثر آنها درزوال پوشش گیاهی نوعی اولویت بندی انجام گرفت و در نهایت با روی هم گذاری کلیه لایه های تهیه شده برای هر معیار در محیط gis نقشه آسیب پذیری به خطر زوال پوشش گیاهی تهیه شد. نتایج حاصل از تحقیق فوق نشان داده است که در مناطق مورد مطالعه معیار طبیعی بیشترین تاثیر و معیار روند تغییرات اراضی منابع طبیعی در طول زمان کمترین تاثیر را در زوال پوشش گیاهی دارد .امید است تهیه نقشه فوق گامی مهم در جهت اولویت بندی مناطق مختلف حوزه به منظور اقدامات مختلف باشد.
لعیا زارع یوسف عرفانی فرد
روش های نمونه برداری فاصله ای به علت سهولت در اجرا در اندازه گیری مشخصه های کمی جنگل های مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیت بالایی برخوردارند. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی توانمندی هر یک از روش های فاصله ای در جمعآوری اطلاعات مربوط به ویژگی های زیست سنجی درختان بنه به عنوان دومین گونه مهم جنگلهای زاگرس، انجام شد. یک توده از درختان بنه به مساحت 45 هکتار در جنگل تحقیقاتی بنه فیروزآباد استان فارس انتخاب شد. با استفاده از یک شبکه 100 × 100 متر، 46 نقطه نمونه برداری در داخل محدوده مورد مطالعه قرار گرفت. نتایجنشانداد که با توجه به معیار صحت، دو روش نزدیک ترین همسایه (تک فاصله ای) و ترکیبی (چند فاصله ای) از بیشترین صحت برخوردار بودند. در برآورد ویژگی های ارتفاع، رویه زمینی، و تعداد در هکتار روش نزدیک ترین فرد، برای برآورد درصد تاج پوشش روش نزدیک ترین همسایه، در اندازه گیری مساحت تاج روش زوج های تصادفی و در برآورد قطر برابر سینه روش byth& ripleyکارآمدترین روش ها در منطقه مورد مطالعه بودند. از طرفی روش lis و مربع سرگردان به عنوان ناکارآمدترین روش از نظر دقت در محدوده پژوهش بودند
مرضیه کریم رشید فلاح شمسی
در میان فنون استخراج اطلاعات از تصاویر حاصل از دورسنجی منابع زمینی، فنون طبقه بندی تصاویر ماهواره ای اعم از نظارت شده و نظارت نشده مبتنی بر قواعد تصمیم گیری مختلف فنونی رایج و تا حدودی نیز ابتدائی محسوب می شود. نقشه های خود سامان از جمله الگوریتم هایی است که هم به صورت نظارت شده و هم نظارت نشده می تواند نتایج خوبی را در اختیار کاربر قرار دهد. از آنجا که ما در راستای این پژوهش به دنبال ارائه تئوری های مستحکم تر با استفاده از تکنیک هایی با استقلال عمل بیشتر بوده ایم، به همین خاطر به دلیل مزایای شبکه های خود سامان از این روش، به منظور طبقه بندی تصویر rapideye، در دشت برم استان فارس استفاده شده است. مبنای کار روش دسته بندی نقشه های خود سامان، سیستم شبکه عصبی مصنوعی است. این گونه از شبکه های عصبی مصنوعی بر یادگیری رقابتی استوارند. برای انجام فرایند طبقه بندی بهترین نمونه ها و بهترین و کارامدترین باندها انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که افزایش در تعداد نورون خروجی در روش نقشه های خود سامان، منجر به افزایش معنی داری در صحت کلی و ضریب کاپا می شود، به طوری که این مقادیر با در نظر گرفتن تعداد نورون خروجی 100*100 به ترتیب 77% و 0/7328 بدست آمد. با این حال نتایج نشان می دهد به دلیل تفاوت های ساختاری، به خصوص در مجموعه باندهای شرکت کننده در طبقه بندی، طبقه بندی به روش حداکثر احتمال و طبقه بندی به روش نقشه های خودسامان به طور ذاتی قابل مقایسه نیست. در طبقه بندی به روش نقشه های خود سامان، در انتخاب نمونه های تعلیمی، ضروری است که مجموعه باندهایی انتخاب شوند که تشابه آنها بر روی یک موضوع بیش از جدائی پذیری باندها در محل نمونه تعلیمی باشد. این باندها می توانند جایگزین نورون های لایه ی رقابتی در روش شبکه های عصبی مصنوعی باشند.
فرنوش نظیری یوسف عرفانی فرد
روابط متقابل اکولوژیک درختان با یکدیگر در مدیریت پایدار پوشش های گیاهی اهمیت بسزایی دارد. در اکولوژی مکانی، این روابط متقابل و همچنین ارتباط بین فرآیندهایی چون رویش، رقابت و یا توالی که در یک توده از درختان رخ می دهد با نحوه پراکنش درختان و الگوی مکانی آنها بررسی می شود. توزیع مکانی درختان در جوامع گیاهی خشک و نیمه خشک، روابط متقابل رقابتی یا تسهیل کنندگی درون یا بین گونه ای یک جامعه را نمایان می سازد. بنابراین این پژوهش با هدف مطالعه روابط متقابل گونه بنه (pistacia atlantica) و سه گونه جنس بادام (amygdalus spp.) به عنوان یکی از تیپ های غالب رویشگاه های خشک و نیمه خشک زاگرس انجام شد. با استفاده از فرایند پوآسون ناهمگن، توزیع مکانی همه درختان و درختچه ها ارزیابی شد. با استفاده از تابع های d و hs و همچنین g و o تک و دو متغیره، روابط متقابل درون و بین گونه ای بنه و گونه های جنس بادام در منطقه مورد مطالعه تحلیل شد.
نرگس کریمی نژاد یوسف عرفانی فرد
این پژوهش با هدف ارزیابی برهمکنش درون گونه ای بنه با استفاده از تابع همبستگی نشان دار و آماره های اختصاری تک و دومتغیره انجام شد. برهمکنش ویژگی های زیست سنجی (قطر برابر سینه، ارتفاع و مساحت تاج) بنه ها با استفاده از تابع همبستگی نشان دار ارزیابی گردید و از آماره های اختصاری تک متغیره (تابع های توزیع نزدیکترین همسایه d(r)، l، همبستگی جفتی g(r) و o-ring) و دو متغیره (تابع های l12، g12 و o12) برای بررسی برهمکنش بنه های بالغ و نهال و نرها و ماده ها استفاده شد. نتایج تابع های تک متغیره نشان داد که گونه بنه توزیع کپه ای داشته و برای استقرار یکدیگر به عنوان گیاه پرستار عمل کرد که اثر تسهیل کنندگی آنها بر گیاهان همسایه اش معنی دار بود. آماره های اختصاری دومتغیره نشان داد گیاهان نر و ماده با هم ارتباط متقابل مثبت داشتند که الگوی مکانی کپه ای بنه ها را در منطقه مورد مطالعه توجیه می نماید. همچنین آماره های اختصاری دومتغیره تایید کردند که نهال های بنه در کنار گیاهان بالغ تجمع کرده و با هم ارتباط متقابل مثبت دارند که این موضوع نیز دلیل دیگری بر مشاهده الگوی مکانی کپه ای بنه ها است. از سوی دیگر، بررسی اثر متقابل بنه ها بر ویژگی های زیست سنجی بنه های مجاور نشان داد بنه های با ارتفاع، قطر برابر سینه و مساحت تاج متفاوت کنار هم مستقر شده اند. این نتیجه گیری نیز تاثیر پرستاری بنه های بالغ برای اسقرار نهال ها را تایید نمود. به طور کلی، بنه ها در منطقه مورد مطالعه با هم ارتباط متقابل مثبت داشته و دوپایه بودن این گونه یکی از دلایل تایید شده این ارتباط متقابل مثبت است. همچنین بنه های بالغ از نهال هایی که به دلیل سنگینی بذر در نزدیکی آنها مستقر شده اند حمایت کرده تا رشد کرده و تشکیل گیاهان بالغ را بدهند.