نام پژوهشگر: جواد اشجاری
مجتبی نوری محمد نخعی
امروزه دسترسی به منابع آب یکی از مهمترین چالشهای دولتها و ملتهاست. چرا که با افزایش جمعیت و فعالیت انسانها مصرف آب نیز زیادتر می شود و این در حالیست که مقدار منابع آب شیرین محدود است و در نتیجه نیاز و وابستگی انسان به آب بیشتر می شود. از مهمترین منابع آب شیرین، آب های زیرزمینی می باشد. یکی از مسائل با اهمیت در مدیریت منابع آب زیرزمینی شناخت نحوه حرکت آب در لایه های زیرمینی آبدار (آبخوان) است. بررسی نحوه حرکت آبهای زیر زمینی می تواند کمکی مناسب برای شناخت منشا اولیه آبهای زیر زمینی ایجاد کند. علاوه بر آن می توان جهت حرکت آب زیرزمینی و بالطبع آن مسیر حرکت آلاینده های همراه با آب را شناسایی کرد و راهکارهای لازم را اتخاذ نمود. کیفیت و فراوانی منابع آبهای زیرزمینی به عوامل متعددی بستگی دارد که بخشی از این عوامل به جغرافیا و ویژگیهای اقلیمی مناطق مرتبط بوده و بخش مهم دیگری نیز متأثر از خصوصیات زمین شناسی است، که در این مطالعه به بخش دوم می پردازیم. عوامل زمین شناختی اثرات قابل توجهی بر وضعیت منابع آب زیرزمینی دارد و در بین این عوامل، گسلها نقش بسیار بارزی در آبخوان های آبرفتی دارند. با توجه به تغییراتی که گسل ها در توالی لایه ها ایجاد می کنند و همچنین نقش مهمی که صفحات گسلی و شکستگی ها در نفوذ آبهای جاری به درون زمین ایفا می کنند ، می توانند بطور تعیین کننده ای بر وضعیت کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی اثر گذار باشند. هدف اصلی در این مطالعه بررسی ارتباط بین پدیده گسلش و وضعیت منابع آب زیرزمینی است. در این تحقیق به بررسی تاثیر گسل تبرته در آبخوان دشت اراک پرداخته شده و تاثیرات آن بر شرایط هیدرولیکی و هیدروشیمی این آبخوان بررسی خواهد شد. نتایج و تفسیر داده های هیدرولیکی و هیدروشیمی آبخوان نشان می دهد که گسل تبرته در بخش های از طول خود بصورت سدی در مقابل جریان آب زیرزمینی قرار گرفته است و باعث تفکیک آبخوان به دو بخش مجزا شده است و در بخش های دیگر تاثیری بر آبخوان نداشته است. در بیشتر متون علمی نقش گسل را در مقابل آب زیرزمینی منفی و یا مثبت تلقی کرده اند در حالیکه در این بررسی هر دو حالت در بخش های مختلف این گسل دیده می شود و می توان اصطلاحی را تحت عنوان نقش دوگانه گسل در آبخوان های آبرفتی عنوان کرد.
مهدی راه انجام بهمن بهلولی
مشکل فرار آب مهمترین معضلی است که در پی و تکیه گاه های سدهای مناطق کارستی مشاهده می گردد و بطور معمول از پرده تزریق برای ممانعت یا تقلیل آن استفاده می شود. از آنجا که لایه های آهکی قابلیت انحلال دارند، این امکان وجود دارد که با گذشت زمان مجاری قبلی یا باقیمانده از تزریق پرده توسعه یابند. هدف از این مطالعه بررسی نقش انحلال و امکان افزایش میزان فرار آب در طول عمر مفید سد تنگ دوک (کوثر) با استفاده از مدل های انحلالی است. این سد بر روی رودخانه خیرآباد در نزدیکی گچساران احداث شده است. در این مطالعه از داده های تراز آب زیرزمینی در پیزومترهای محدوده سد، نتایج آزمون لوژان منطقه، نتایج مطالعات ژئوفیزیک، نتایج کیفی آب محل سد و نتایج احداث پرده تزریق استفاده شده است. برای مدل کردن از نرم افزار تخلخل دوگانه انحلالی cave استفاده شده است. ابتدا پارامترهای هیدرولیکی محیط ماتریکسی و مجاری بزرگ آبخوان مشخص گردید. در مرحله بعد با در نظر گرفتن شرایط هیدرولوژیکی حاکم بر منطقه و اعمال شرایط موجود در محل سد برای بازه زمانی 100 ساله رفتار آبخوان ارزیابی گردید. مدل برای 400 گزینه انحلالی مختلف شبیه سازی شد که در آن برای پنج مکانیسم انحلالی رایج، هشت سناریوی با عمق پرده تزریق مختلف، در حالت هایی که پارامترهای ورودی انحلالی با شرایط طبیعی محیط همخوانی دارند و حالتی که شرایط احتمالی، بحرانی را مورد نظر قرار می دهد و نفوذپذیری های مختلف برای پرده تزریق بکار گرفته شد. بررسی ها نشان می دهد که پرده تزریق باید به سنگ کف دوخته شود و نفوذپذیری کم آن تاثیر بسزایی در آب بندی دارد. همچنین توسعه مجاری در یک آبخوان بصورت هماهنگ و یکنواخت صورت نمی گیرد و مجراهای نزدیک به پرده تزریق بیشترین توسعه را دارند. با تغییر شرایط هیدروژئولوژیکی حاکم، ممکن است حجم آب بری یک مجرا تغییر کند. در سد تنگ دوک عدم طراحی پرده تزریق تا سنگ کف در خوش بینانه ترین حالت باعث فرار 154 میلیون مترمکعب در عرض واحد در مدت 100 سال خواهد شد.
محمد شکری جواد اشجاری
عوامل مختلفی در توسعه کارست دخیل هستند که بسته به شرایط اقلیمی، زمین شناسی و تکتونیکی متفاوت میزان توسعه یافتگی متفاوت خواهد بود. بررسی توسعه کارست بیشتر بر مشاهدات و قضاوت های شخصی استوار بوده است. اخیرا محققین درصدد ارائه راهکار علمی و منطقی در راستای کمی سازی آن نموده اند. روش های به کار گرفته شده در دو گروه قرار می گیرند. ارزیابی توسعه سطحی کارست بر اساس اشکال انحلالی نظیر فراوانی و تراکم آبفروچاله ها می باشد و در گروه دوم ارزیابی توسعه درونی کارست با استفاده از هیدروگراف و کموگراف چشمه های کارستی می باشد. هدف از این تحقیق استفاده و مقایسه هر دو روش مزبور برای حوضه آبگیر چشمه علی دامغان می باشد. منطقه مورد مطالعه در 32 کیلومتری شمال شهر دامغان است. به منظور دستیابی به هدف مورد نظر، سعی برآن بوده است که با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و gis و تجزیه و تحلیل شکستگی های اندازه گیری شده در چند ایستگاه به بررسی توسعه سطحی کارست پرداخته شود. سپس با استفاده از داده های آماربرداری شده در سالهای آبی 1383-1382 و اندازه گیری های صورت گرفته در سالهای 1390-1389 به بررسی توسعه زیرسطحی یا درونی آبخوان کارستی با تجزیه و تحلیل پارامترهای فیزیکی و شیمیایی چشمه و روش های هیدروگراف و کموگراف پرداخته شده است. در نهایت توسعه سطحی کارست با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و gis، مدل توسعه سطحی کارست در حوضه آبگیر چشمه علی دامغان تهیه شد. صحت سنجی مدل تهیه شده با مشاهدات صحرایی تایید گردید. نتایج نشان می دهد که بیشترین درصد مساحت تشکیل دهنده حوضه آبگیر، نواحی با توسعه متوسط کارست بوده است. تجزیه و تحلیل هیدروگراف و منحنی فرود چشمه و برآورد حجم جریان پایه و سریع، نشان دهنده حاکم بودن جریان افشان کاذب موجود در منطقه بوده است. تغییرات هیدروگراف و پاسخ چشمه به بارندگی-ها حاکی از وجود حداقل یک یا چند مجرای بزرگ و کاندویتی در نزدیک سطح ایستابی آبخوان است که می-تواند در شرایط وجود بارندگی های قابل توجه پاسخ های سریع از چشمه مشاهده کرد. بررسی هیدروگراف و کموگراف، نیز موید توسعه متوسط تا زیاد مجاری زهکشی درونی آبخوان می باشد. بنابراین گرچه هر دو روش سطحی و زیرسطحی قابلیت بیان توسعه کارست را دارند، اما نمی توان صرفا به برداشت های سطحی اکتفا کرد و از تجزیه و تحلیل هیدروگراف و کموگراف صرفنظر نمود.
مجید دشتی برمکی محسن رضایی
منطقه مورد مطالعه شامل تاقدیس های دشتک و شاه نشین می باشد که در ناحیه جنوب غرب استان فارسا در شهرستان کازورن ودر حدفاصل طول جغرافیایی 51درجه و 30 دقیقه تا 52 درجه شرقی و عرض جغرافیایی 29 درجه و 30 درجه شمالی واقع گردیده است. در تحقیقات گذشته مشخص گردیده که حوضه آبگیر چشمه ساسان (واقع در تاقدیس دشتک) نمی تواند تنها در این تاقدیس باشد و حوضه گسترده تری را در بر می گیرد که به صورت علامت سوال در اذهان باقی مانده بود از سوی دیگر در زمینه مکان یابی و بهره برداری از منابع آب منطقه مطالعه چندانی صورت نگرفته است. به همین دلایل کار بر مبنای دو هدف پتانسیل یابی منابع آب کارست منطقه و بیلان اجمالی دو تاقدیس دشتک و شاه نشین و تاقدیس مجاور آن ها (سلبیز) به منظور شناخت حوضه آبگیر چشمه ساسان انجام شد. در مرحله اول کار با توجه به پارامترهای موثر در مکان یابی داده های مورد نیاز از منابع مختلف جمع آوری شده و سپس با پردازش و تجزیه و تحلیل این داده ها مکان های مناسب دارای پتانسیل بالاتر آب کارست تعین گردیده است. نتایج نشان داده است که بالاترین پتانسیل در نواحی اطراف تنگ چوگان در تاقدیس دشتک و نواحی منتهی به دشت ارژن و بخش شمال غربی تاقدیس شاه نشین واقع می باشد. در مرحله دوم این تحقیق تاقدیس های دشتک شاه نشین و سلبیز با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد بررسی قرار گرفته است. هیدروژولوژی و بیلان اجمالی پنج زون کارستی که می تواننند در حوضه آبگیر این چشمه قرار بگیرند شامل d1 و d2 در تاقدیس دشتک shn وshs در تاقدیس شاه نشین و s در تاقدیس سلبیز مورد مطالعه قرار گرفته است که بیلان آن ها به ترتیب 70-، 2/3+ ، 8/54 + 6/29+ و 5/10+ میلیون متر مکعب بود. بنابراین حوضه آبگیر چشمه ساسان تنها محدود به تاقدیس دشتک نمی شود بلکه بخش شمالی تاقدیس شاه نشین و بخش جنوبی تاقدیس سلبیز در تامین آب این چشمه دخالت دارد. نتایج آماری نشان داده است که در این منطقه موقعیت قرار گیری چشمه ها از موقعیت ساختارها پیروی نمی کند و بیشتر چشمه ها از نوع تماسی بوده و از مرز سازنده های نفوذ ناپذیر خارج گردیده اند.
مجید مولایی محسن رضایی
این تحقیق شامل دو مرحله می باشد که مرحله اول آن به بررسی درجه اهمیت عوامل موثر در توسعه کارست در تاقدیس گرین واقع در دو استان همدان و لرستان می پردازد. بدین منظور لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، چگالی خطواره ها و گسل ها،فاصله از خطواره ها و گسل ها، شیب سطح زمین، بارش، و پوشش گیاهی با استفاده از اطلاعات رقومی سنجش از دور، نقشه های زمین شناسی، نقشه های توپوگرافی و آمار بارش تهیه و در سیستم اطلاعات جغرافیایی پتانسیل کارستی شدن تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و بازدیدهای صحرایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی رتبه بندی شدند و سپس در نرم افزار فرآیند تحلیل سلسه مراتبی هر کدام از لایه های اطلاعاتی بصورت زوجی مقایسه شدند و وزن هر لایه تعیین گردید، در نهایت با ضرب هر لایه در وزن خود و تلفیق آنها با یکدیگر در سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه نهایی پیشرفت کارست تاقدیس تهیه گردید. مدل مذکور با استفاده از چشمه های معرف منطقه،نمایه نقشه و ضریب کارستی شدن(dk) صحت سنجی گردید. بطوریکه همخوانی مطلوبی بین چشمه های معرف منطقه و مناطق با توسعه کارست خوب مشاهده شد. درمرحله دوم این تحقیق با استفاده از آمار دبی ماهیانه چشمه های پرآب منطقه به تحلیل هیدروگراف چشمه ها به روش مایلت و همچنین تحلیل واکنش های آب و سنگ پرداخته شد. 4- براساس گراف پایپر منطقه نمونه های برداشت شده از منطقه به جز نمونه آب چشمه چناره همگی در قسمت بی کربنات کلسیت قرار دارد. البته چشمه چناره نیز با فاصله اندکی از سایر چشمه ها قرار دارد که دلیل آن نیز همان محل قرار گیری چشمه است که در دشت قرار گرفته و با انحلال در طی مسیر از کوه تا خروجی از سایر چشمه ها در نمودار پایپر کمی فاصله می گیرد. 5- بررسی های هیدروژئوشیمیایی در منطقه نشان داد که انحلال کلسیت در منطقه تحت تاثیر دی اکسید کربن می باشد. همچنین انحلال نامتجانس دولومیت به وضوح در منطقه اتفاق می افتد. 6- با اینکه در نتایج سنگ شناسی نشانه ای از کانی های تبخیری دیده نشد ولی در بررسی های هیدروشیمی نشانه هایی از وجود سنگ های تبخیری در منطقه مشاهده گردید. این سنگ های تبخیری به صورت میان لایه در سنگ های آهکی و دولومیتی منطقه باید قرار گرفته باشند. 7- با توجه به اینکه سنگ شناسی بر این نکته تاکید دارد که اختلاف زیادی در لیتولوژی سازندهای منطقه وجود ندارد بنابراین اختلاف توسعه کارست در قسمت های مختلف منطقه باید بیشتر تحت تاثیر عامل های دیگر در منطقه باشد به همین علت تاثیر لیتولوژی در توسعه کارست منطقه کمتر از عواملی همچون نزولات جوی و شکستگی ها می باشد.
صادق مددی محسن رضایی
منطقه موردمطالعه، در تاقدیس کوه¬سفید می باشد که در ناحیه شرق استان خوزستان در شهرستان رامهرمز، ودر حدفاصل طول جغرافیایی 49 درجه و50 دقیقه تا 50 درجه و 10 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 31 درجه و10 دقیقه تا 31 درجه و 25 دقیقه شمالی واقع گردیده است. این پژوهش با هدف مقایسه نرخ توسعه کارست درسازند های آهکی آسماری وسروک درحوضه آبگیر چشمه های برم جمال وپوتو انجام گرفته است. در مطالعات انجام شده در زمینه پتانسیل یابی توسعه کارست و منابع آبی همیشه این سوال وجود دارد که برای سازندهای آسماری وسروک چه وزنی داده شود،در این پژوهش سعی شده است از بین عوامل توسعه کارست فقط نقش لیتولوژی بررسی شود. در مطالعه انجام شده از منطقه نمونه های آبی از چشمه های برم جمال و پوتو و از سازندهای آسماری و سروک که به ترتیب چشمه های برم جمال و پوتو از آنها برون زد دارد نمونه های سازندی برداشته شده است. نمونه¬های آب چشمه¬ها در آزمایشگاه هیدروشیمی مورد آنالیز قرار گرفت، و نمونه¬های سازندی نیز برای تهیه مقطع نازک و آزمایش xrf و xrd استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا به بررسی و تحلیل مقاطع نازک تهیه شده از سازندها و نتایج xrf و xrd پرداخته شد و سپس با ورود نتایج به دست آمده از آزمایش های هیدروشیمی، به نرم¬افزار phreeqc از قسمت inverse modeling این نرم افزار مقدار انحلال و رسوب گذاری برای کانی مختلف محاسبه گردیده است. در ادامه بااستفاده از دبی ماهیانه چشمه¬ها، هیدروگراف آنها رسم شده است و recession curve به روش مایلت، flashiness و درجه کارستی شدن(dk) برای چشمه های برم جمال و پوتو محاسبه گردیده شد. در پایان همه نتایج تایید کننده این می باشد که سازند آسماری از سازند سروک در تاقدیس کوه سفید از توسعه بیشتری برخوردار می باشد.
رشید زیوری محسن رضایی
بررسی توسعه یافتگی و پتانسیل کارستی شدن در سازند های کربناته با توجه به افت کمیت و کیفیت منابع آب زیرزمینی آبرفت ها و دشت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این میان سازند خوش ییلاق به سن دونین میانی و بالایی? در زون تکتونیکی البرز و در زیر زون گرگان – رشت با توجه به گسترش جانبی زیاد، سازند کربناته مهمی در شمال و شمال شرق کشور ایران به شمار می رود و به همین دلیل بررسی پتانسیل توسعه کارست در آن میبایست انجام شود. منطقه مورد مطالعه در مختصات جغرافیایی ?47 ْ54 تا ?8 ْ55 طول شرقی و ?48 ْ36 تا ْ37 عرض شمالی واقع است. این مطالعه، بصورت تحلیلی پتانسیل توسعه کارست در سازند خوش ییلاق در محدوده ی مورد بررسی را مورد پژوهش قرار داده و عواملی که بیشترین تأثیر را در توسعه یافتگی یا عدم توسعه یافتگی کارست منطقه دارند مورد ارزیابی قرار می دهد. همچنین، مطالعه هیدروژئولوژی کارست در محدوده سازند خوش ییلاق با استفاده از داده های حاصل از عملیات صحرایی و تعیین عوامل موثر در کیفیت آب زیرزمینی از دیگر اهداف مطالعاتی می باشد. و در نهایت تهیه نقشه پتانسیل توسعه کارست در محدوده ی مورد مطالعه در دستور کار قرار گرفته است. با توجه به عوامل موثر بر توسعه کارست (بارش، دما، تکتونیک، پوشش گیاهی، فشار دی اکسید کرین و .... ) توسعه یافتگی کمی در منطقه مشاهده گردید. از دلایل عدم توسعه یافتگی کارست می توان به نفوذ کم بارشها به زمین به دلیل پوشش خاک منطقه، وجود ناخالصی در سنگ، پرشدگی درزه و شکاف ها و تبلور مجدد ماتریکس سازند خوش ییلاق اشاره کرد. با توجه به نمونه برداری های انجام شده از چشمه های انتخابی منطقه، بررسی های هیدروشیمی نشان می دهد که منشا یون ها بیشتر توسط واکنش سنگ – آب تعیین می شود. و سه عامل هوازدگی سنگ های کربناته، هوازدگی کانی های سیلیکاته و تبادلات یونی بر کیفیت آب اثر گذارند. مظهر اکثر چشمه ها درزه و شکافی و در ارتباط با ساختارها است. و مدلسازی انجام شده هم نشان می دهد که پتانسیل توسعه کارست در امتداد شکستگی ها بیشتر است. و در قسمت های دیگر با توجه به شواهد موجود پتانسیل توسعه کارست پایین می باشد.
فردین سلطانی محسن رضایی
یکی از مهم ترین مسایلی که در هنگام احداث و بهره برداری سد حائز اهمیت است مسئله میزان نشت آب از تکیه گاه و پی سد می باشد. در سدهای کارستی بخاطر حضور دو سیستم مجرایی و ماتریکس، مکانیسم حرکت آب زیرزمینی و نشت پیچیده می باشد. سد کارون 4، یکی از سدهای کارستی است که آب گیری در آن انجام شده است. هدف از مطالعات حاضر بررسی میزان نشت آب با استفاده از شبیه سازی مدل ریاضی آب زیرزمینی محل سد و همچنین شبیه سازی انتقال ماده رنگی جهت پیش بینی رفتار هیدروژئولوژیکی مناطق کارستی است. بدین منظور از داده های تراز آب زیرزمینی قبل و بعد از احداث سد، لاگهای حفاری، نتایج پرده تزریق، هندسه آبخوان در محل تکیه گاه، نتایج آزمون ردیابی و اطلاعات دیگر اقدام به شبیه سازی جریان آب زیرزمینی و انتقال ردیاب شده است. مدل مورد استفاده تخلخل دوگانه بصورت المان محدود بوده که جریان ماتریکس بر اساس رابطه دارسی و جریان در محیط کاندویتی و مجرایی بر اساس روابط جریاهای آشفته شبیه سازی می گردد. کالیبراسیون و صحت سنجی با در نظر گرفتن تراز سطح گمانه ها در حالت پایدار، ناپایدار و هنگام آبگیری سد، انجام شده است و در مرحله بعد پارامترهای غلظت-زمان برای ماده رنگی ورودی به مدل وارد شد و از طریق mt3dms شبیه سازی انجام گردید. نتایج این مدل سازی نشان می دهد بیشترین نشت، به داخل رودخانه کارون، صورت می گیرد و میزان نشت از مرز جنوبی مدل، ناچیز می باشد. همچنین نتایج مقایسه ی بین میزان نشت از تکیه گاه چپ و راست، نشان می دهد که میزان فرار آب از پهلوی چپ بیش از پهلوی راست می باشد و همچنین پارامتر تخلخل موثر در انتقال جرم، بسیار مهم و موثر در ایجاد شکل منحنی – غلظت زمان است.
هادی استاد جواد اشجاری
قطعه شرقی –غربی تونل خط هفت متروتهران، حدفاصل ایستگاه a7تا ایستگاه n7با طولی بیش از 12 کیلومتر در محدوده آبخوان اصلی تهران قرار دارد که تقریباً 63 درصد از طول مسیر آن در زیر سطح ایستابی قرار دارد.در این منطقه جهت کلی جریان آب زیرزمینی، شمالی –جنوبی است. پیش بینی نفوذ آب زیرزمینی به تونل برای جلوگیری از مشکلات حین حفاری، طراحی سیستم زهکشی و کاهش اثرات محیطی موضوعی بسیار مهم و حیاتی است؛بنابراین انجام مطالعات هیدروژئولوژی ازاصول ضروری در احداث سازه های زیرزمینی است. در این مطالعه نشت آب به تونل خط 7 با استفاده از روش های تحلیلی گودمن (1965)، فریز و چری (1979)، لی (1999)،کارلسرود (2001)، لومباردی (2002)، التانی (2003)و مدل سازی عددی عناصر محدود (با نرم افزارgw) محاسبه و باهم مقایسه گردید. بعد از کالیبره کردن مدل در حالت پایدار و بهینه سازی پارامتر هدایت هیدرولیکی، مدل در حالت ناپایدار برای یک دوره یک ساله (سال آبی 88-87 با 4 گام زمانی) کالیبره و پارامترهای ذخیره ویژه، دبی چاه ها وتغذیه و تخلیه از منابع دیگر بهینه شدند. در ادامه با صحت سنجی مدل و اطمینان از درستی آن،تونل به عنوان یک شرط مرزی زهکش به مدل معرفی و میزان نشت در زون های مختلف محاسبه شد. بسته به خصوصیات هیدرودینامیکی سفره، بارآبی، تخلیه و تغذیه آبخوان در زون های مختلف، میزان نشت در زمان و مکان متفاوت خواهد بود. چاه های بهره برداری و تغذیه ناشی از فاضلاب شهری به طور محلی نوسانات شدیدی در تراز سطح آب زیرزمینی ایجاد می کنند.
فاطمه کریمی جواد اشجاری
چکیده آب زیرزمینی در ایران بعنوان مهمترین منبع تامین آب مورد نیاز در بخش شرب، صنعت و کشاورزی به شمار میرود. برداشت بی-رویه و آلودگی منابع آب زیرزمینی قابل استحصال در طی چند دهه اخیر باعث محدودیت آن شده است. هدف از این تحقیق بررسی میزان و نوع آلودگی تعدادی از فلزات سنگین در برخی از آبخوان های آبرفتی ایران می باشد. بدین منظور با توجه به اطلاعات موجود 12 آبخوان قزوین، اراک، کمیجان، ساوه، انار، دهدشت، یاسوج، امامزاده جعفرگچساران، لنجان، شهرکرد، دزفول و قم مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اطلاعات مورد نیاز هر آبخوان ( نقشه زمین شناسی، اطلاعات سطح تراز آب در محدوده آبخوان، نتایج آنالیزهای فلزات سنگین، گزارش ها و پایان نامه های مرتبط )، جمع آوری و سپس اقدام به ارزیابی و صحت سنجی اطلاعات و تهیه نقشه های مورد نیاز بتفکیک هر آبخوان شده است. با استفاده از اطلاعات موجود و مطالعات گذشته، پتانسیل ورود فلزات سنگین از منشاء طبیعی سازندهای مجاور و منابع آلاینده بشری موجود در هر یک از آبخوان های مورد مطالعه ارزیابی شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که از مجموع 12 آبخوان مورد مطالعه، 3 آبخوان فاقد آلودگی هستند. در زون تکتونیکی زاگرس، فلزات سنگین فقط منشاء بشری داشته و دلیلی بر منشاء طبیعی آن مشاهده نشده است. در آبخوان های ایران مرکزی و زون سنندج - سیرجان آلودگی در یک یا چند نوع فلز سنگین وجود دارد که منشاء اصلی آن ها، بخصوص در زون سنندج - سیرجان، لیتولوژی می باشد و فعالیت های صنعتی در مرتبه دوم قرار می گیرند. همچنین با بررسی نتایج بدست آمده این احتمال وجود دارد که برخلاف تصور عمومی که آرسنیک را مهم-ترین پارامتر آلوده در آبخوان های ایران می دانند، سرب آلودگی غالب را به خود اختصاص داده باشد
معراج کلهر محسن رضایی
هدف از انجام این تحقیق تعیین مولفه های بیلان و تعیین حساسیت مولفه های بیلان نسبت به پارامترهای مختلف است. برای نیل به این هدف بهترین کار ممکن که هم در وقت صرفه جویی کند هم در زمان و در عین حال جواب قابل قبولی را بتوان از آن گرفت مدل سازی میباشد.
جواد اشجاری عزت الله رییسی
چکیده ندارد.