نام پژوهشگر: ناصر ارزانی
مهین محمدی کمجانی مهدی یزدی
گسترش نهشته هایی با سن دونین میانی- بالایی تا کربنیفر زیرین همانند بسیاری از نقاط دنیا در کشور ما نیز قابل توجه و اهمیت است. کشور ما که در این زمان بخشی از ساحل شمالی خشکی گندوانا را تشکیل می داده است در سرتاسر البرز از قسمت شرقی تا غربی و همچنین بخشهای ایران مرکزی و زاگرس در معرض پیشرویها و پسرویهای دریای شمالی پالئوتتیس قرار داشته است. در همه این نقاط این نهشته ها بر روی سطح فرسایش یافته رسوبات قبلی قرار دارند و یک فاصله زمانی نبود رسوبگذاری در همه این نواحی گزارش شده است. در حوضه البرز مرکزی رخنمونهای پالئوزوئیک بالایی در چند ناحیه در شمال تهران قابل مطالعه هستند این نهشته ها که برای اولین بار توسط آسرتو در دره جیرود مطالعه شده اند. نام "سازند جیرود" را بخود گرفته اند. علاوه بر دره جیرود که به عنوان برش الگوی این سازند در نظر گرفته شده است ، سازند جیرود در نواحی اطراف مانند دره زایگون، دره لالون، دره مبارک آباد، امام زاده هاشم، دره حسنکدر و اطراف کرج نیز رخنمون دارد. در این مطالعه رخنمون ها ی دره های جیرود، زایگون و لالون مورد بررسی قرار گرفته است. سازند جیرود به ضخامت تقریبی 350 متر، تناوبی از رخساره های کربناته و سیلیسی کلاستیک و کربناتی است که در برشهای مختلف یک یا دو جریان بازالتی با ضخامت 10 الی 140 متردر میان این نهشته ها نفوذ کرده اند. این سازند در رخنمونهای مختلف براساس براکیوپودها، کنودونتها، فسیلهای گیاهی و پالینومرفها مطالعه شده و سنی معادل دونین بالایی-کربنیفر زیرین را برای آن پیشنهاد کرده اند. این سازند در ناحیه مورد مطالعه در بین دو مجموعه ماسه سنگ کوارتزیتی قاعده ای و ماسه سنگ آهکی فسیل دار رأسی قرار دارد. کوارتزیت قاعده ای حدود 13-15 متر کوارتزیت سفید تا صورتی رنگ است که بر روی سطح فرسایش یافته سازند میلا قرار گرفته است. بر روی لایه کوارتزیتی قاعده ای یک لایه کم ضخامت آهکی حاوی براکیو پودا وجود دارد که گیتانی و آسرتو در 1965 آن را به فرازنین بالایی نسبت داده اند وبر روی آن 80 متر تناوب شیل سیاه رنگ و ماسه سنگ قرار دارد. در این شیل های سیاه رنگ فقط آثار زیستی استراکدهای رده های metacopina , palaeocopina و platycopinaیافت شده اند که همگی به صورت قالب داخلی فسفاتی هستند و این استراکدها سنی معادل فرازنین تا فامنین را گواهی می دهند ولی از همه مهمتر اینکه این استراکدها از انواع سازگار با محیطهای کم اکسیژن هستند و می توانند شاخصه های محیطی مفیدی باشند. بر روی این شیل ها تناوبی از لایه های آهکی، شیل و ماسه سنگ به صورت تکراری قرار دارد ازمیان لایه های آهکی این توالی کنودونتهای فامنین بالایی به دست آمده است. به دلیل اینکه این رخساره ها به ناحیه کم عمق تعلق دارند کنودونتهای زیادی از شستشوی آنها حاصل نشده است ولی از نظر سنی از پایین ترین لایه آهکی، کنودونتهای زون کنودونتی نزدیک ساحل expansa zone تا praesulcata حاصل شده است که شاخص سنی بسیار مناسبی است و از. زیست رخساره های نواحی ناحیه شلف داخلی، محسوب می شود. . این کنودونتها شامل جنسهای زیر هستند: bispathodus.bispathodus, bispathodus costatus, bispahtodus stabilis, branmehla inornata, clydagnathus ormistoni, icriodus costatus darbyensis, icriodus sp., pandorinellina sp., pelekysgnathus inclinatus, pekeysgnathus sp., polygnathus communis collinsoni, polygnathus communis communis, polygnathus communis dentatus, polygnathus inornatus, polygnathus cf. p.longiposticus, polygnathus cf. p.symmetricus, polygnathus aff. p. brevilaminus, polygnathus sp. در این مجموعه در حدود 300 عنصر کنودونتی یافت شده است . icriodus costatus darbyensis گونه غالب این مجموعه است و پس ازآن گونه های جنسهای polygnathidae و pelekysgnathidaeبرتری دارند. در مجموعه این کنودونتها تغییر رنگ مشخص و قابل ملاحظه ای دیده نمی شود. از ریز بقایای ماهیهای کوسه ای فامنین تاکساهای زیر: phoebodus typicus, ph. gothicus, thrinacodus tranquillus, denaea sp., protacrodus cf., protacrodus serra, deihim mansureae, hybodontiform. که شاخص زونهای از expansa zone تاzone praesulcata هستند نیز یافت شده اند و سن یابی توسط کنودونتها را تایید می کنند. با توجه به اینکه مطالعات براکیوپودها و پالینومرفهای این سازند در برش الگو ، سن بخش پایینی سازند را فرازنین بالایی می دانند از طرفی فسیلهای غالب در شیلهای سیاه قاعده ای سازند از استراکدهای محیطanoxic لاگونی ناحیه ساحلی تشکیل شده اند که این محیط در اثر بالا آمدن سطح آب ایجاد شده است. شاید بتوان این شیل های سیاه را معادل شیل های سیاه kellwaser ii در دونین دنیا قرار داد. از طرفی به دلیل اینکه فسیلهای موجود در اولین نهشته های فامنین بر روی این شیلهای سیاه به زون expansa مربوط می شوند، وجود یک مرحله نبود رسوبگذاری حاصل از عقب نشینی بزرگ، پس از ته نشینی شیل های سیاه را تآیید می کند وبر این اساس این عقب نشینی در در دوره زمانی معادل فرازنین پایانی تا zone expansa رخ داده است و بر اساس این مطالعات، سن بخش بالایی سازند جیرود فامنین بالایی (expansa zone-praesulcata zone?) پیشنهاد می شود. با توجه به شناسایی فسیل کنودونت polygnathus cf. longiposticus branson & mehl, 1934 متعلق به کربنیفر زیرین در نمونه شمارهzm.58 در برش زایگون ، می توان وجود رخساره های کربنیفرزیرین را در لایه های بالاتر از کوارتزیت قاعده ای سازند مبارک ( نمونه شماره zm.56 ) اثبات کرد.
رضا صادقی حسین وزیری مقدم
هدف این رساله، تحقیق و پژوهش در مورد خصوصیات سنگ - زیست چینه نگاری، رخساره ها، محیط رسوبی و چینه نگاری سکانسی سازند غالبا آهکی آسماری در ناحیه فارس می باشد. بدین منظور 3 برش چینه شناسی در امتداد زاگرس انتخاب گردیدند که بنوعی روند عمومی زاگرس را نیز قطع می کنند و شامل: تنگ ابوالحیات کازرون در فارس ساحلی یا نیمه ساحلی، تنگ زنجیران فیروزآباد در فارس نیمه داخلی یا داخلی و تنگ آب جهرم در فارس داخلی می باشند. سازند آسماری در این مناطق، بترتیب در تاقدیس های شاهنشین، سفیدار و جهرم رخنمون یافته است که همگی آنها در کمربند چین خورده ساده زاگرس واقع گردیده اند. در این زمینه هم سعی شد جهت شناخت و بررسی هر چه بهتر اهداف مذکور و همچنین ارایه تفسیری صحیح تر و جامع تر از نتایج بدست آمده، تا اندازه ای به موقعیت چینه - زمین ساختی آنها در زیر حوضه فارس پرداخته شود. از اینرو جایگاه قرارگیری برش ها مابین گسل های اصلی رورانده و امتدادلغز مهم تعیین گردید و ضمنا تا حد امکان تاثیر زمان و نحوه عملکرد آنها همزمان با توسعه فازهای کوهزایی، چین خوردگی و گسلش در قلمرو فارس، مدنظر قرار گرفت. سازند آسماری در مقاطع تنگ ابوالحیات، تنگ زنجیران و تنگ آب بترتیب با ستبرای 328، 407 و 157 متر ظاهر می گردد و مرز پایینی و بالایی آن در فارس ساحلی با سازندهای پابده و گچساران بصورت همشیب و تدریجی، ولی در فارس داخلی با سازندهای پابده - جهرم و جهرم همساز و قاطع بوده و با سازند رازک حالتی همشیب و تدریجی دارد. در سازند مذکور نزدیک به 70 جنس و گونه از سنگواره ها شناسایی و نامگذاری گردیدند، که اغلب آنها از گروه روزنبران کفزی با پوسته های هیالین و پرسلانوز هستند. همچنین با بهره گیری از جدیدترین روش منطقه بندی زیست - زمانی ریزسنگواره های الیگو - میوسن، معلوم گردید که تمامی زیستوران موجود در هر سه برش، فقط مربوط به دو بیوزون در بازه زمانی الیگوسن (روپلین - شاتین) می باشند، که شامل: 1) nummulites vascus–nummulites fichteli assemblage zone 2) archaias asmaricus/hensoni–miogypsinoides complanatus assemblage zone از لحاظ ریزرخساره ها و زیرمحیط های رسوبی، در مقطع ابوالحیات 12 ریزرخساره و 3 زیرمحیط، در مقطع زنجیران 9 ریزرخساره و 4 زیرمحیط و در مقطع آب 5 ریزرخساره و 2 زیرمحیط شناسایی و تفکیک گردیدند. بر همین اساس، پلتفرم کربناته مقاطع اول و دوم از نوع رمپ همشیب ولی مقطع سوم از نوع سکوی باز تشخیص داده شد، که بترتیب محدوده ای از دریای باز نیمه عمیق تا لاگون کم عمق و سکوی میانی کم عمق - سکوی داخلی کم عمق را دربرمی گرفته اند. چرخه های رسوبی رده سوم آنها نیز بترتیب شامل 2، 3 و 3 سکانس است که بیشتر متاثر از تکامل چرخه های رسوبی - زمین ساختی الیگوسن زاگرس در کمان فارس هستند، اما در عین حال با برخی از الگوهای پیشروی و پسروی آب در مقیاس جهانی هم، همخوانی هایی را نشان می دهند. بنابراین با توجه به تمامی نتایج بدست آمده، بنظر می آید که پلاتفرم سازند آسماری در یک حوضه رسوبی مشترک بین 3 برش مذکور، از جهت جنوب غربی (فارس ساحلی) به سمت شمال شرقی (فارس داخلی) دچار کاهش عمق گردیده و این ویژگی بخوبی با نوع و یا ضخامت سازندهای رخنمون یافته در بالا و پایین آن نیز، قابل مشاهده و اثبات می باشد.
محمد صفایی ناصر ارزانی
به منظور بررسی رخساره ها و محیط رسوبی و همچنین توالی دیاژنزی مطالعات صحرایی و پتروگرافی بر روی 240 متر از رسوبات توالی پرمین - تریاس مقطع شهرضا صورت گرفت. این مقطع در بخش شرقی روستای سید علی اکبر در 12 کیلومتری شمال شرقی شهرضا و 68 کیلومتری جنوب اصفهان و در زون ساختاری سنندج سیرجان ایران قرار گرفته است. در این مقطع توالی پیوسته ای از رسوبات پرمین بالایی و تریاس زیرین رخنمون پیدا کرده است. مطالعات دقیق تر برای بررسی روند دیاژنز و ترکیب کانی شناسی اولیه رسوبات در زمان نهشته شدن در دریا های آن زمان به وسیله تکنیک های میکروسکوپ الکترونی، جذب اتمی و میکروسکوپ کاتدولومینسانس صورت گرفت. توالی پرمین - تریاس در این منطقه شامل 14 واحد رسوبی است که واحد های 1 تا 6 متعلق به پرمین بالایی و واحد های 7 تا 14 متعلق به رسوبات تریاس زیرین می باشند. رسوبات موجود در این مقطع از نوع کربناته هستند و رسوبات آواری در این مقطع تشکیل نشده است. نهشته های پرمین بالایی غالباً رسوبات وکستونی تا پکستونی فسیل دار هستند که جای خود را در تریاس زیرین به رسوبات میکروبیال داده اند. رسوبات پرمین بالایی و رسوبات میکروبیال تریاس زیرین در این مقطع نشان دهنده رسوبگذاری در شرایط آرام هستند و حضور آثار مربوط به شرایط طوفانی بصورت موقتی در این توالی ثبت گردیده است. تشکل کلسیت های رشته ای و رسوبات میکروبیال و سخت شدگی و دیاژنز ابتدایی در این رسوبات را می توان به شرایط فوق اشباع آب اقیانوس های آن زمان نسبت به کربنات کلسیم دانست. با توجه به شواهد رسوبی موجود و نقشه های جغرافیای دیرینه می توان نتیجه گرفت که محیط تشکیل این رسوبات یک پلاتفرم جدا افتاده بوده است. مطالعات میکروسکوپ الکترونی و تکنیک جذب اتمی مشخص کرد ترکیب آب دریا در زمان پرمین بالایی و تریاس زیرین متفاوت بوده است و کانی شناسی غالب کربنات ها در پرمین بالایی کلسیت کم منیزیم و در تریاس زیرین آراگونیت بوده است. در توالی پرمین - تریاس شهرضا فرایند های دیاژنزی به صورت چشم گیری در بافت و ساخت سنگ های رسوبی اثر گذاشته است به صورتی که در بعضی از موارد به علت تأثیر شدید دیاژنز بر روی سنگ ها تشخیص آلوکم های موجود در آن ها ممکن نبود. مهمترین فرایند دیاژنزی که در این سنگ ها اثر گذاشته است دولومیتی شدن می باشد که در سطح وسیع بر روی این سنگ ها تأثیر گذاشته است و باعث تغییرات شدیدی در بافت سنگ ها شده است.
محسن کلهرودی ناصر ارزانی
این پایان نامه به مطالعه و بررسی رخسارههای رسوبی و فرآیند دیاژنتیک استیلولیت موثر در کیفیت سنگ های ساختمانی مرمریت در استان اصفهان (مطالعه ای از معادن لاشتر در جنوب اصفهان- خور- شمال نائین) می پردازد. با توجه به مطالعات سنگ چینه نگاری و ریز رخساره های رسوبی مشخص گردید که مقطع مورد مطالعه در منطقه لاشتر دارای 8/36 متر ضخامت می باشد که از نظر لیتولوژی شامل آهک های نازک تا ضخیم لایه و آهک گلوکونیتی است و بر اساس مشاهدات صحرایی قابل تفکیک به 6 واحد سنگی به نام های l1 تا l6 می باشد. بررسی رخساره های میکروسکپی رسوبات کرتاسه بالایی در این منطقه منجر به شناسایی 5 ریز رخساره متعلق به محیط دریای باز شده است. مقطع مورد مطالعه در منطقه خور دارای70 متر ضخامت و شامل آهک های نازک تا ضخیم لایه و نودولار است که قابل تفکیک به سه واحد سنگی به نام های a0، a1 و a2 می باشد و 3 ریز رخساره متعلق به محیط های سد و لاگون در این منطقه شناسایی شده است. در معدن مرمریت خور، دیاژنز تدفینی تأثیر خود را به صورت گسترش استیلولیت هایی با شبکه های کوچک و ضخامت کم بقایای نامحلول به جا گذاشته است. در معدن لاشتر، فرآیند دیاژنز تدفینی به علت وجود مواد آلی و کانی های رسی نقش مهمی در گسترش بسیار زیاد استیلولیت ها داشته است. به این صورت که حضور مواد آلی و کانی های رسی موجب افزایش تراکم مکانیکی و در نهایت تراکم شیمیایی (فرآیند انحلال فشاری) شده است که در نتیجه آن استیلولیت ها به قدری گسترده شده اند که لایه بندی دروغین را بوجود آورده اند. مقدار اندازه گیری شده مواد آلی در داخل سنگ های این معدن حدود 5/0 % می باشد. معدن مرمریت شمال نائین به علت گستردگی زیاد درزه و شکاف های حاصل از فعالیت های تکتونیکی قابلیت استخراج مطلوبی نداشته و بلوک های استخراج شده شکسته می شوند. همچنین به خاطر وجود ندول ها و نوارهای سیلیسی موجود در زمینه سنگ، سختی نسبتاً بالایی داشته و قابلیت صیقل پذیری آنها کاهش می یابد. سختی متفاوت باندهای سیلیسی و زمینه کربناته سنگ منجر به مقاومت متفاوت در مقابل هوازدگی و فرسایش می گردد. استیلولیت های گسترش یافته در معدن شمال نائین به صورت عمود یا مایل نسبت به لایه بندی تشکیل شده اند که نمی توان آنها را به دیاژنز تدفینی نسبت داد و در اثر فرآیندهای تکتونیکی تشکیل شده اند. به نظر می رسد که سنگ های مرمریت این منطقه، زمان کافی و عمق مناسبی برای قرار گیری در شرایط دیاژنز تدفینی نداشته و با توجه به اینکه در مجاورت زون افیولیتی قرار گرفته اند، تحت تأثیر فرآیندهای تکتونیکی بالا آمده اند و سپس تحت همین شرایط استیلولیت های تکتونیکی در آنها تشکیل شده است. بررسی رابطه بین مقاومت فشاری و کیفیت سنگ های ساختمانی مرمریت در معادن مورد مطالعه نشان می دهد که سنگ های مرمریت معادن نائین و خور به ترتیب دارای بیشترین و کمترین مقاومت فشاری بوده و سنگ های مرمریت معدن لاشتر مقاومت فشاری حد واسطی دارند. با انجام آزمایش شاخص دوام وارفتگی در طی دو مرحله مشخص گردید که نمونه های معدن مرمریت لاشتر در هر مرحله دارای کمترین شاخص دوام وارفتگی، نمونه های معدن خور دارای بیشترین شاخص دوام و نمونه های مربوط به معدن شمال نائین دارای مقدار حدواسطی از شاخص دوام می باشند. با توجه به آنالیز اندازه گیری باقیمانده های نامحلول روی سنگ های مرمریت معادن لاشتر، خور و شمال نائین مشخص گردید که سنگ مرمریت خور دارای کمترین میزان باقیمانده نامحلول و سنگ مرمریت لاشتر و شمال نائین نیز دارای باقیمانده های نامحلول برابری هستند.
بهاره سالک پور ناصر ارزانی
1- ناحیه مورد مطالعه (دیزجان) با واقع شدن در شمال غرب شهرستان سمیرم بخشی از پهنه زمین ساختی زاگرس مرتفع (زاگرس داخلی) محسوب می شود. در این ناحیه رسوبات دوران دوم قسمت های عمده ای از منطقه را پوشش داده اند و سازندهای جهرم و آسماری در جنوب منطقه دیزجان بخشی از توالی های رسوبی مربوط به دوران سوم را با روند شمال غربی- جنوب شرقی در این منطقه شامل می شود. 2- در منطقه مورد مطالعه سازند جهرم با سنگ شناسی عمومی دولومیت، آهک دولومیتی و آهک به صورت هم شیب با یک ناپیوستگی زمانی در زیر توالی های آهکی سازند آسماری قرار می گیرد. با مطالعه برروی یک توالی از سازندهای مورد مطالعه با ضخامت 210 متر واحدهای سنگی زیر تفکیک شد: سازند جهرم 2-1- دولومیت های ضخیم لایه با بین لایه هایی از آهک دولومیتی و دولومیت های متوسط لایه دارای لامیناسیون 2-2- دولومیت های ضخیم و به سمت بالا متوسط لایه با بین لایه هایی از دولومیت های نازک لایه و آهک دولومیتی 2-3- دولومیت های ضخیم لایه تا متوسط لایه به همراه آثار هوازدگی در برخی لایه ها 2-4- آهک های ضخیم لایه با میان لایه مارن سازند آسماری 2-5- آهک های متوسط تا نازک لایه با میان لایه های مارن 3-1- مطالعات پتروگرافی نمونه های کربناته مورد مطالعه و بررسی اجزای اسکلتی و غیر اسکلتی در نمونه های میکروسکوپی منجر به شناسایی رخساره ها و محیط رسوبی این رخساره ها گردید: 3-1- گروه ریزرخساره های محیط جزر و مدی (سازند جهرم) 3-1-1- دولومادستون 3-1-2- دولو استروماتولیت باندستون 3-1-3- دولواینتراکلاست وکستون 3-2- گروه ریزرخساره های محیط لاگون (سازند جهرم) 3-2-1- دولوپلوئیدال بایوکلاست وکستون 3-2-2- بایوکلاستیک اینتراکلاست پلوئیدال میلیولید پکستون 3-2-3- بایوکلاستیک ایمپرفوریت فرامینیفرا پلوئیدال پکستون 3-2-4- بایوکلاستیک پلوئیدال پرفوریت-ایمپرفوریت فرامینیفرا پکستون-گرینستون-رودستون 3-2-5- بایوکلاستیک ایمپرفوریت-پرفوریت فرامینیفرا پک ستون 3-3- گروه ریزرخساره های دریای باز (سازند آسماری) 3-3-1- بایوکلاستیک پرفوریت فرامینیفرا رواستون گراول دار 3-3-2- پرفوریت فرامینیفرا بایوکلاستیک رودستون ماسه دار 4- با توجه به تنوع محدود رخساره های موجود در منطقه مورد مطالعه، مدل مشخصی را برای شلف کربناته جهت روشن شدن شکل کلی پلاتفرم و همچنین چگونگی توزیع کمربندهای رخساره ای، نمی توان معرفی کرد. از این رو محیط رسوبی در منطقه مورد مطالعه با توجه به تفسیر محدود سیستم های زیستی به تبعیت از تغییر شرایط حاکم درون حوضه توضیح داده شده است: 4-1- در منطقه مورد مطالعه رخساره های متعلق به پهنه جزر و مدی سازند جهرم ضخامت زیادی از این سازند را شامل می شوند و توسط نهشته های آهکی محیط های لاگونی دنبال شده است. 4-2- بخش های عمیق تر و مربوط به دریای باز سازند جهرم در این منطقه برون زد نداشته است. 4-3- سازند آسماری در غیاب رخنمون های مربوط به محیط ساحلی و پشت سدی به صورت ناپیوسته و با ظهور رخساره های دریای باز بر روی سازند جهرم قرار می گیرد. 5- با توجه به مطالعات زیستی و فسیل شناسی سن دقیق سازند های جهرم و آسماری در منطقه مورد مطالعه مشخص شد: 5-1- سازند جهرم با توجه به شناسایی جنس های hymanella huberi, rotaliconus persicus penarchias glynnjoesi به سن بارتونین از ائوسن بالایی نسبت داده شده است. 5-2- سازند آسماری با توجه به ظهور جنس های lepidocyclina sp., spiroclypeouses sp., miogypsina sp. متعلق به اواخر دوره چاتین از الیگوسن می باشد. 6- در بخش دیگری از مطالعات بر روی توالی های سازندهای جهرم- آسماری به طور ویژه به عملکرد دیاژنز و پدیده های حاصل از آن پرداخته شده است و منجر به شناسایی انواع فرآیندهای دیاژنزی شامل میکریتی شدن، آشفتگی زیستی، تشکیل انواع سیمان، فشردگی، نوریختی، شکستگی، انحلال و مهم ترین فرآیند دیاژنزی موثر در منطقه یعنی دولومیتی شدن گردیده است. 7- در مطالعات پتروگرافی به بحث تخلخل نیز پرداخته شده است. پس از آن مشخص شد عمده تخلخل های موجود در منطقه مورد مطالعه از نوع ثانویه بوده و در اشکال مختلف قالبی، بین بلوری، شکستگی، فنسترال، حفره ای و کانالی قابل مشاهده است. فراوان ترین نوع تخلخل در این منطقه تخلخل حفره ای می باشد. 8- رخساره های دولومیتی در مقایسه با رخساره های آهکی درصد بیشتری از انواع تخلخل به خصوص تخلخل حفره ای را به خود اختصاص داده اند. 9- پدیده های دیاژنزی در منطقه مورد مطالعه طی زمان ها و در مکان های مختلف به صورت دیاژنز اولیه و موخر در محیط های دریایی، جوی و تدفینی رسوبات را تحت تأثیر قرار داده اند. دیاژنز دریایی: میکریتی شدن، آشفتگی زیستی، تشکیل سیمان حاشیه ای، دولومیتی شدن اولیه دیاژنز جوی: تشکیل انواع سیمان های هم بعد، ثقلی، منشوری، تیغه ای، بلوکی در داخل حفره ها و شکستگی ها، فرآیند انحلال و تشکیل انواع تخلخل های ثانویه دیاژنز تدفینی: تبلور مجدد دولومیت های اولیه، شکستگی، فابریک های حاصل از فشردگی های مکانیکی و شیمیایی نظیر استیلولیتی شدن 10- مطالعات پتروگرافی بر روی نمونه های دولومیتی یک طبقه بندی اولیه در زیر میکروسکوپ بر مبنای خصوصیات بافتی را ممکن ساخته است که بر این اساس سه نوع دولومیت شامل 1- دولومیکرایت 2- دولومیکرواسپارایت 3- دولواسپارایت شناسایی گردیده است. 11- انواع دولومیت با مشخصات زیر معرفی شده است: دولومیکرایت (نوع اول): فراوان ترین نوع دولومیت، بلورهای بسیار ریز، یک اندازه، نیمه شکل دار تا بی شکل، مرز بین بلوری مسطح، بافت دولومیت معادل xenotopic a، همراه اشکالی نظیر لامینه های جلبکی، فابریک فنسترال،کانی های تبخیری و کوارتز آواری، دارای تخلخل حفره ای، دگرسانی بخشی سنگ های آهکی گل پشتیبان دولومیکرواسپارایت (نوع دوم): موزائیک هایی با اندازه متفاوت، بدون اثری از بافت اولیه، به شکل یوهدرال با رنگی روشن تر به صورت شناور در بین دولومیت های نوع اول، در بعضی از مقاطع به صورت متراکم با بلورهای ساب هدرال تا ان هدرال، همراه لخته های پراکنده دولومیکرایت ها دولواسپارایت (نوع سوم): دارای موزائیک های متوسط تا درشت، در بیشتر موارد به صورت یوهدرال تا ساب هدرال، مرز بین بلورهای مسطح، معادل بافت های s- ,idiyotpicظاهری غبار آلود، دارای تخلخل بین بلوری کم، همراه دولومیکرو اسپارایت ها، دگرسانی کامل 12- در مطالعات تکمیلی با پرداختن به استوکیومتری (درجه نظم بلوری) دولومیت ها بوسیله روش xrd مشخص گردید که دولواسپارایت ها با نشان دادن مقادیر بیشر نسبت منیزیم به کلسیم نسبت به دو نوع دیگر دارای پایداری ونظم بیشتری در شبکه بلوری می باشد. 13- در بخش دیگری از مطالعات ژئوشیمی دولومیت به محاسبه مقادیر عناصر اصلی و فرعی (جهت تفکیک ژئوشیمی انواع دولومیت) بوسیله روش aas به عنوان یکی از روش های تجزیه ژئوشیمیایی پرداخته شده است. نتایج تجزیه دولومیت ها نشان می دهد: 13-1- عناصر اصلی کلسیم و منیزیم در نمونه ها یکسان نبوده و در دولومیتهای نوع اول، دوم و سوم به ترتیب مقدار کلسیم کاهش و منیزیم افزایش یافته است. 13-2- عناصر فرعی سدیم، استرانسیم، آهن و منگنز نیز به شدت متغیر بوده است. در دولومیت های نوع اول، دوم و سوم به ترتیب روند افزایشی در مقادیر آهن و منگنز و یک روند کاهشی در مقادیر سدیم و استرانسیم دیده می شود. 14- با توجه به ویژگی های بارز پتروگرافی و ژئوشیمی انواع دولومیت های شناسایی شده در سازند جهرم می توان به یک توالی پاراژنتیکی دست یافت: 14-1- دولومیت های بسیار ریز بلور نوع اول به صورت همزمان با رسوبگذاری و در محیط های جزر و مدی در طی مدل پیشنهادی سابخایی تشکیل شده اند. 14-2- دولومیت های ریز بلور و متوسط بلور نوع دوم و سوم حاصل افزایش اندازه بلور و تبلور مجدد دولومیت های اولیه در طی تدفین می باشند. 14-3- به دلیل فراهم نبودن شرایط مناسب (فشار و دما) جهت تشکیل دولومیت های سدل در این منطقه، این نوع دولومیت در نمونه ها مشاهده نشده است.
نجیبه پریزن ناصر ارزانی
این پایان نامه به منظور مطالعه ی رخساره های رسوبی و دیاژنز سازند های جهرم و آسماری در برش گردنه ی گله بار واقع در غرب شهرستان سمیرم (استان اصفهان)، گرد آوری شده است. در این منطقه سازند جهرم با سن ائوسن میانی و عمدتاً از دولومیت های متوسط تا ضخیم لایه به ضخامت 84 متر تشکیل شده است که به رنگ سفید تا کرم_ قهوه ای و با بافت گاهی بسیار متخلخل و پودری دیده می شود. این سازند?بر روی سازند آواری کشکان و در زیر سازند آسماری?رخنمون یافته است. سازند آسماری در این رخنمون به سن آکی تانین با ضخامت 52 متر و به طور عمده دارای لیتولوژی کربناته، مخلوط کربناته- آواری است. این سازند به صورت ناپیوستگی هم شیب بر روی سازند جهرم و در زیر سازند رازک قرارگرفته است. در سازند جهرم، بر مبنای مطالعه ی سنگ شناسی و ژئوشیمی چهار نوع دولومیت شامل دولومیت نوع اول (دولومیکرایت)، دولومیت نوع دوم (دولومیکرواسپارایت)، دولومیت نوع سوم (دولواسپارایت) و سیمان دولومیتی شناسایی شده است. با بررسی ویژگی هایی، مانند بافت رسوبی، عناصر اسکلتی و غیر اسکلتی در سازند آسماری در ناحیه مورد مطالعه در مجموع دو رخساره رسوبی کربناته (ریز رخساره بایوکلست بنتیک فرامینفرا کورالیناسه آ وکستون تا گرینستون و رودستون- فلوتستون، ریز رخساره ی بایوکلست کورالیناسه آ پکستون گرینستون رودستون) و یک رخساره کربناته -آواری (آهک آلوکمی ماسه ای گراولی) تعیین شده است. برای بررسی تاریخچه ی دیاژنتیکی در منطقه ی مورد مطالعه از شواهد پتروگرافی، مطالعه ژئوشیمایی و کاتدولومینسانس استفاده شده است. مهم ترین فرایند های دیاژنتیکی در رخساره های مورد مطالعه شامل دولومیتی شدن می باشد که به طور گسترده در سازند جهرم رخ داده است. همچنین سیمانی شدن که در سازند جهرم بیشتر به صورت سیمان دولومیتی و اسپلئوتم و در سازند آسماری دارای انواع مختلفی می باشد. علاوه بر این از دیگر پدیده های دیاژنتیکی که در منطقه ی مورد مطالعه رخ داده است می توان به تراکم، میکریتی شدن، انحلال و تخلخل اشاره کرد.
سید علیرضا صالحی ناصر ارزانی
سازند فهلیان با سن کرتاسه پیشین (معادل سازند یاماما) و بخش منیفا با سن تیتونین تا والانژین (واحد کربناته فوقانی سازند انیدریتی هیث) از مهمترین سنگهای مخزنی در شمال غرب خلیج فارس میباشند. در این مطالعه توالی مذکور در میدان نفتی درود واقع در خلیج فارس (فلات قاره ایران) در جزیره خارک مورد مطالعه واقع گردید. بخش منیفا شامل 45 متر رسوبات میکروبیال، لایههای استروماتولیتی، ترومبولیتی و سنگهای آهکی دولومیتی میباشد که به صورت پیوسته بر روی انیدریتهای تودهای هیث نهشته شدهاست. سطح فرسایشی در رأس آن و در زیر سازند فهلیان، واضح و با انحلال متئوریکی شدید مشاهده میگردد. در ادمه توالی، سازند فهلیان شامل 270 متر سنگهای آهکی است که به صورت پیوسته به آهکهای آرژیلی و مارلی سازند گدوان تبدیل میشود. در این پژوهش، به منظور شناسایی ریزرخسارهها، محیط رسوبی، دیاژنز و کیفیت مخزنی سازند فهلیان و بخش منیفا در میدان نفتی درود از 351 متر مغزه، مربوط به چاههای d-101p، d-103wi، d-106p و kg-18 استفاده گردید. پس از توصیف مغزهها، 772 عدد مقاطع نازک میکروسکوپی (مطالعات پتروگرافی)، 3 عدد مقطع نازک میکروسکوپی صیقلی (مطالعات کاتدولومینسانس)، 87 نمونه مغزه (آزماش xrd)، 22 نمونه مغزه (آزمایش جذب اتمی)، 1134 عدد پلاگ (آزمایشات روتین مغزه) بررسی و مطالعه گردید. براساس مطالعات انجام شده، بخش کربناته منیفا شامل 7 ریزرخساره نهشته شده در پهنه جزر و مدی میباشد که منحنی تغبیرات سطح نسبی آب دریا در این بخش، نشاندهنده 5 سیکل پسروی است و در انتها به سطح ناپیوستگی ختم میگردد. با پیشروی دریای کرتاسه، سازند فهلیان شامل 11 ریزرخساره در زیر محیطهای لاگون باز، لاگون محصور و سد کربناته نهشته میشود. توالی عمودی سازند فهلیان نشاندهنده تهنشست رسوبات گل پشتیبانِ لاگونی در قاعده و بخش تحتانی است که به سمت رأس توالی به نهشتههای دانه پشتیبان سدی تبدیل میشود. نهایتاً در انتهای توالی رسوبگذاری مجدد نهشتههای گلپشتیبان مشاهده میگردد. کانی شناسی اولیه سنگهای آهکی فهلیان از نوع آراگونیتی و سیستم دیاژنزی حاکم بر آن از نوع نیمه بسته تا باز است. کلیه ریزرخسارههای بخش کربناته منیفا (mf18- mf12)به دلیل عملکرد آبهای جوی و انحلال شدید از کیفیت مخزنی بالایی برخوردارند. در حالیکه در سازند فهلیان، تنها ریزرخسارههای (mf5- mf1) در صورت حفظ تخلخل اولیه (بین ذرهای ) و یا انحلال ثانویه دارای کیفیت مخزنی مطلوبی میباشند. واژگان کلیدی: سازند فهلیان، سازند یاماما، بخش منیفا، ریزرخسارهها، محیط رسوبی، دیاژنز، کیفیت مخزنی، میدان نفتی درود، خلیج فارس.
الیاس صالحی نژاد ناصر ارزانی
چکیده سازند آهکی فهلیان (نئوکومین) یکی از سازندهای مهم مخزنی گروه خامی است که در منطقه فارس و فروافتادگی دزفول در حوضه زاگرس گسترش دارد. مرز زیرین و بالایی این سازند در میدان نفتی پازنان به ترتیب با سازندهای گرو (به صورت پیوسته و هم شیب) و گدوان (ناپیوسته و هم شیب) و ضخامت متوسط آن 435 متر است. مطالعات انجام شده بر روی سازند فهلیان، بیشتر مربوط به شناسایی ریزرخساره ها، محیط رسوبی و چینه نگاری سکانسی سازند فهلیان بوده است و بر روی فرآیندهای دیاژنزی و اهمیت آنها در کیفیت مخزنی این سازند مطالعات اندکی انجام شده است که این موضوع ضرورت انجام چنین مطالعاتی را روشن می سازد. به منظور بررسی ریزرخساره ها و فرآیندهای دیاژنزی، تعداد 850 مقطع نازک تهیه شده از نمونه های مغزه و خرده های حفاری شده سازند فهلیان در میدان نفتی پازنان، در فرو افتادگی دزفول جنوبی، مربوط به چاه های 17، 61، 117، 118 و 124 بوسیله میکروسکوپ پلاریزان مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تشخیص کلسیت از دولومیت و تفکیک دولومیت های آهن دار از بدون آهن، بخشی از مقاطع نازک بوسیله محلول آلیزارین قرمز و فری سیانید پتاسیم رنگ آمیزی شد. برای بررسی بیشتر دولومیت ها و نیز وجود رس در نمونه ها، پس از مطالعات پتروگرافی، تعدادی از نمونه ها به روش پراش اشعه ایکس مورد آنالیز قرار گرفت. تعداد محدودی از نمونه ها بوسیله میکروسکوپ کاتدولومینسانس مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. مطالعه ریزرخساره های سازند فهلیان منجر به شناسایی 9 ریزرخساره شد که در سه کمربند رخساره ای دریای باز، سد و تالاب پشت سد نهشته شده اند. با توجه به تغییرات تدریجی ریزرخساره ها، عدم وجود موجودات ریف ساز و عدم مشاهده رسوبات ریزشی-لغزشی (کلسی توربیدایت) به نظر می رسد که سازند فهلیان در یک سکوی کربناته از نوع رمپ نهشته شده است. بر اساس ریزرخساره های شناسایی شده و با توجه به دوری و نزدیکی به ساحل، منحنی تغییرات سطح نسبی آب دریا برای چاه های مورد مطالعه (چاه 17 و 124) ترسیم و سکانس های رسوبی مشخص شد. همچنین بر اساس پردازش داده های نمودار اشعه گاما بوسیله نرم افزار سیکلولاگ، سکانس های رسوبی مشخص و با سکانس های بدست آمده از ریزرخساره ها مقایسه گردید. بر این اساس سه سکانس رسوبی رده سوم در توالی مورد مطالعه تعیین شده است. مهمترین فرآیندهای دیاژنزی موثر در سازند فهلیان شناسایی شده است و بر اساس تقدم و تأخر فرآیندها، تاریخچه دیاژنتیکی این سازند مشخص شده است. تعدادی از نمونه ها بوسیله دستگاه اسکتروفتومتر جذب اتمی مورد آنالیز قرار گرفته و میزان عناصر اصلی (کلسیم و منیزیم) و فرعی (آهن، منگنز، استرانسیم و سدیم) تعیین شده است. بر اساس آنالیز نتایج حاصله، ترکیب کانی شناسی اولیه آراگونیتی و سیستم دیاژنتیکی بسته تا نیمه بسته برای سازند فهلیان بدست آمده است. انواع تخلخل و نیز فراوانی نسبی هرکدام در مقاطع نازک چاه های 118 و 124 تعیین شده است. تخلخل ریز شکستگی نقش به سزایی در افزایش نسبی کیفیت مخزنی سازند فهلیان داشته است. واژگان کلیدی: ریزرخساره ها، محیط رسوبی، ویژگیهای مخزنی، چینه نگاری سکانسی، سازند فهلیان، میدان نفتی پازنان، فروافتادگی دزفول، حوضه زاگرس، ایران.
مرجان رزاق زادگان حسین وزیری مقدم
در این پایان نامه رسوبات سازند سروک از مخازن اصلی نفت از یکی از چاه های میدان هنگام مورد مطالعه قرار گرفته است. این میدان در شمال شرق خلیج فارس، 40 کیلومتری جنوب جزیره قشم واقع گردیده است. سازند سروک در خلیج فارس از پایین به بالا شامل 3 ممبر مودود ، خاتیا و میشریف می باشد. این سازند در چاه مورد مطالعه حدود 216 متر ضخامت دارد. بیش از 100 مقطع نازک از مغزه های گرفته شده از این چاه توسط میکروسکوپ بینوکولار و پلاریزان از نظر ریزرخساره، محیط رسوبی و دیاژنز مورد بررسی قرار گرفت. پس از مطالعه داده های موجود، یک ناپیوستگی در میان سازند سروک تشخیص داده شد که به همین دلیل به طور غیر رسمی سازند سروک را به دو بخش زیرین و بالایی تقسیم کردیم. سنگ شناسی عمده سازند سروک سنگ آهک گاهی با میان لایه های شیلی است. مرز زیرین این سازند با سازند شیلی کژدمی به صورت تدریجی و مرز بالایی آن با شیل های لافان، ناپیوسته می باشد. 7 ریز رخساره در سازند سروک زیرین تشخیص داده شد که در زیر محیط های رسوبی از رمپ خارجی و رمپ میانی تا داخلی در تغییر می باشند. ریزرخساره ها به ترتیب از عمیق به کم عمق شامل: رمپ خارجی دارای ریزرخساره های مادستون حاوی کلسی اسفر و فرامینیفرهای پلانکتونیک، بخش پایینی رمپ میانی وکستون -پکستون حاوی کلسی اسفر، سوزن اسفنج و اوربیتولین مسطح، بخش بالایی رمپ میانی وکستون-پکستون حاوی اوربیتولین ، پلوئید و بایوکلاست و ریزرخساره سد شامل: گرینستون حاوی پلوئید و بایوکلاست، ریزرخساره های رمپ داخلی شامل: پکستون- گرینستون حاوی اوربیتولین مخروطی، پلوئید و بایوکلاست، پکستون-گرینستون تا رودستون حاوی پلوئید و بایوکلاست، پکستون-گرینستون پلوئید دار حاوی فرامینیفرهای بدون منفذ و بایوکلاست می باشد. مدل محیط رسوبی این سازند پلاتفرم کربناته از نوع رمپ تشخیص داده شد. بعد از ناپیوستگی سنومانین - تورونین رسوبات سازند سروک بالایی دارای 3 ریزرخساره می باشند که در زیر محیط لاگون ته نشست پیدا کرده اند. ریزرخساره ها شامل فلوتستون حاوی فرامینیفرهای بدون منفذ و بایوکلاست، مادستون فسیل دار، پکستون-گرینستون حاوی میلیولید, بایوکلاست و پلوئیددال می باشند. از انجا که هر سه در زیر محیط لاگون ته نشست پیدا کردند مدل محیط رسوبی خاصی برای آن در نظر گرفته نشد میکریتی شدن، سیمانی شدن، انحلال، انواع جانشینی ها (پیریتی شدن، دولومیتی شدن) از مهمترین فرآیندهای دیاژنزی شناسایی شده هستند که رخساره های سازند سروک را تحت تأثیر قرار داده اند.
سمیه احمدپور ناصر ارزانی
چکیده سازند نایبند در برش دیزلو و در 60 کیلومتری شمال شرق اصفهان رخنمون دارد. در این پژوهش، به مطالعه-ی نهشته های آواری بخش های گلکان (واحد تحتانی) و قدیر (واحد فوقانی) این سازند پرداخته شده است. دو واحد مذکور با ضخامت 170 متر، از لایه های متناوب ماسه سنگ و گلسنگ تشکیل شده است. مطالعات پتروگرافی نهشته های آواری این واحدها نشان دهنده وجود کانی های کوارتز، فلدسپار ها (پلاژیوکلاز، ارتوکلاز، میکروکلین)، مسکوویت و کانی های سنگین نظیر زیرکن، تورمالین، بیوتیت، کلریت، اپیدوت، گلوگونیت، پیروکسن و ... ،خرده سنگ های دگرگونی، آذرین و رسوبی و خرده های عناصر اسکلتی می باشد. بر اساس درصد هریک از عناصر سازنده ماسه سنگ ها، سه پتروفاسیس ساب آرکوز، ساب لیتارنایت و هیبریدی تشخیص داده شده است. در رخنمون مورد مطالعه 7 رخساره سنگی دانه متوسط (hcs, scs, sh,sp, sm, sr, se) و یک رخساره دانه ریز (fl) شناسایی شد. ایکنوفسیل های مشاهده شده نیز شامل اثر فسیل های مربوط به ایکنوفاسیس کروزیانا (baroccoichnites, cochlichnus, helicolitius, didymoulichnus, fucusepsis, palaeophycus planolites,) و اثرات فسیلی ارگانیسم های فرصت طلب (arenicolites)، متعلق به ایکنوفاسیس آرنیکولایتس می باشند. براساس رخساره ها و آثار فسیلی مجموعه رخساره های سنگی شامل مجموعه رخساره بخش دور ناحیه بالایی دور از ساحل، بخش نزدیک ناحیه بالایی دور از ساحل، بخش دور ناحیه دور از ساحل-حدواسط، بخش نزدیک ناحیه دور از ساحل-حدواسط، و مجموعه رخساره بخش پایینی حاشیه ساحلی شناسایی شدند. انواع افق های پرفسیل بخش های گلکان و قدیر سازند نایبند شامل تجمعات باقیمانده قاعده ای، افق های زیستی مرکب یا چند گانه، و افق های پرفسیل حاصل از تجمع در موقعیت زندگی می باشد، که در موقعیت های مختلف ستون چینه شناسی تشکیل شده اند. محیط رسوبی این نهشته ها با استفاده از رخساره ها و مجموعه رخساره ها، ایکنوفاسیس ها و افق های پرفسیل، بخش بالایی منطقه دور از ساحل تا بخش پایینی حاشیه ساحل و در شلف آواری تحت تاثیر طوفان می باشد. بر اساس مطالعات ژئوشیمی عناصر اصلی، سنگ منشا ماسه سنگ های واحدهای مورد مطالعه شامل ماسه-سنگ های رسوبی، سنگ های دگرگونی درجه متوسط تا بالا، گرانیت، و سنگ های حدواسط آذرین می باشد . جایگاه زمین ساختی ماسه سنگ های مورد مطالعه در محدوده حاشیه فعال قاره ای قرار دارند. مطالعه آب و هوای دیرینه و هوازدگی در ناحیه منشا بر اساس ترکیب عناصر اصلی ماسه سنگ های مورد مطالعه نیز نشان-دهنده شرایط نیمه مرطوب، و هوازدگی متوسط تا نسبتا شدید، در ناحیه منشا بوده است. فرایندهای دیاژنزی مشاهده شده در نهشته های آواری مورد مطالعه، شامل فشردگی فیزیکی و شیمیایی، و سیمانی شدن (هماتیتی، کلسیتی، سیلیسی، دولومیتی و رسی) می باشد. جانشینی دانه ها توسط سیمان کربناته و دگرسانی فلدسپار ها از دیگر فرایندهای دیاژنتیکی تاثیرگذار بر روی نهشته های واحدهای مذکور می-باشد
مصطفی بهزادی نژاد حسین وزیری مقدم
سازند آسماری مهمترین سنگ مخزن نفتی مخازن زاگرس، بویژه در فرو افتادگی دزفول می باشد. این سازند در چاه های شماره ? و ? میدان نفتی منصورآباد شامل سنگ آهک، سنگ آهک دولومیتی، سنگ آهک حاوی تبخیری ها، دولواستون، دولواستون حاوی تبخیری ها و تبخیری ها (مثل انیدریت) می باشد. تحلیل های رخساره ای در چاه های مذکور، نشان می دهد که پلاتفرم آسماری در این میدان از ?? میکروفاسیس رسوبی تشکیل شده است. این رخساره ها مربوط به بخش های لاگونی (رخساره هایmf6, mf7, mf8, mf9, mf10 )، سد (رخساره هایmf5 mf4,)، ودریای باز (رخساره های mf1, mf2, mf3) یک رمپ کربناته می باشند که در هر دو چاه، توالی کم عمق شونده به سمت بالا را نشان می دهند. بررسی های پتروگرافی وژئو شیمیایی نشان دهنده ی تاثیر عوامل کنترل کننده ی رسوبی و هم دیاژنزی بر کیفیت مخزنی این سازند در میدان نفتی منصور آباد است. مهم ترین عوامل دیاژنتیک موثر در سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه، شامل دولومیتی شدن، سیمانی شدن، انحلال و تراکم می باشند. اگرچه گسترش رخساره های دانه غالب و با زون های متخلخل همراهی دارد، ولی دولومیتی شدن (دولومیت متوسط بلور) اصلی ترین عامل ایجاد زون های مخزنی بوده است. انحلال در بسیاری موارد باعث ایجاد فضاهای خالی جدید و بالا رفتن میزان تخلخل کل شده است. هم چنین با مرتبط کردن حفرات غیر مرتبط و تبدیل آنها به حفرات مرتبط، باعث افزایش میزان تراوایی و بهبود کیفیت مخزنی شده است. مطالعات نشان می دهد که پراکندگی فضایی رخساره های گل غالب، تراکم فیزیکی، تراکم شیمیایی، سیمانی شدن و دولومیتی شدن بیش از حد، موجب کاهش کیفیت مخزنی شده است. به طور کلی، تاثیر عوامل رسوبی و دیاژنزی بر رخساره های مختلف، متفاوت بوده است و باعث کاهش یا افزایش کیفیت مخزنی در نقاط مختلف این دو چاه شده است داده های پتروفیزیکی حاکی از آن است که رخساره حاوی روزنداران کف زی (mf3) با پوسته هیالین به همرا دولومیت جانشینی، هم از نظر تخلخل و هم از نظر تراوایی کیفیت مطلوبی داشته و شرایط بهترین زون از نظر کیفیت مخزنی را در هر دو چاه را دارا می باشد.
اعظم زارع رضا صادقی
این پژوهش به بررسی توالی رسوبی سازند آسماری به سن الیگوسن در برش چینه شناسی تنگ خشک با هدف مطالعه سنگ چینه نگاری، زیست چینه نگاری، شناسایی ریزرخساره ها، دسته-ریزرخساره ها، زیرمحیط ها و محیط رسوبی می پردازد. برش مذکور در یال جنوبی تاقدیس تامار از زیرحوضه فارس نیمه ساحلی واقع در زیرپهنه زاگرس چین خورده و در محدوده مرزی استان های فارس و کهگیلویه و بویراحمد انتخاب گردیده است. طی مترکشی ضخامتی بالغ بر 914 متر از هر سه سازند پابده، آسماری، رازک و نمونه}برداری منظم 2متر به 2متر و مطالعه 201 مقطع نازک میکروسکوپی، ضخامت سازند آسماری در این برش، 286 متر تعیین گردید که مرز زیرین آن با سازند پابده و مرز زبرین آن با سازند رازک بصورت پیوسته و همشیب است. مطالعات زیست چینه- نگاری منجر به شناسایی 34 جنس و 30 گونه از روزنبران کفزی، 2 جنس از روزنبران شناور به همراه غیرروزنبران و نیز تعیین سن الیگوسن (روپلین– شاتین) و معرفی دو تجمع زیستی با استفاده از منطقه بندی های زیستی جدید گردید که به ترتیب از قدیم به جدید عبارتند از: 1) nummulites vascus - nummulites fichteli assemblage zone 2) archaias asmaricus - a. hensoni - miogypsinoides complanatus assemblage zone در این برش،7 دسته ریزرخساره شامل: سه دسته ریزرخساره در زیرمحیط دریای باز، یک دسته ریزرخساره در زیرمحیط سد زیست آواری و سه دسته ریزرخساره در زیرمحیط کولابی شناسایی و از یکدیگر تفکیک گردیدند. بررسی ویژگی های زیست رخساره ها و روند تغییر و تبدیل آنها بهم، این نتیجه را متصور ساخت که سازند آسماری در یک سکوی کربناته از نوع رمپ همشیب رسوبگذاری نموده است.