نام پژوهشگر: پریسا طاهری

جداسازی و شناسایی قارچ های گرمادوست کمپوست قارچ خوراکی دکمه ای با استفاده از توالی ژن 5.8s rdna
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1388
  اسداله کردیانی ارخودی   محمد فارسی

کمپوست سازی یکی از فرآیندهای سریع تجزیه طبیعی است که اثر متقابل بسیاری از فاکتورهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی در آن دخیل می باشد. از جمله عوامل موثر در این فرآیند، کیفیت بستر کشت، میکروکلیما و جمعیت میکروبی می باشد. میکروارگانیسم های گرمادوست، ازت و مواد معدنی را در طی فرآیند کمپوست سازی در خود انباشته کرده و در نهایت بیوماس میکروبی به عنوان منبع غذایی ثانویه به مصرف قارچ agaricus bisporus می رسد. این پژوهش به منظور شناسایی قارچ های گرمادوست موثر در بهبود رشد میسلیوم قارچ a. bisporus انجام شد. به این منظور قارچ های گرمادوست از کمپوست جداسازی شدند. سپس به صورت جداگانه، در کمپوست استریل داخل لوله های آزمایش و محیط کشت عصاره کمپوست-گلوکز- آگار پیش تلقیح شده و اثر این قارچ ها بر تسریع و تحریک رشد میسلیوم قارچ a. bisporus مورد بررسی قرار گرفت. برای شناسایی این قارچ ها از روش های مورفولوژیکی و مولکولی (با پرایمرهای عمومی its1 و its4 که تکثیر کننده ژن rrna 5.8sمی باشند) استفاده شد. نتایج بیانگر این بود که قارچ های گرمادوست شناسایی شده، ایزوله های تیپ 2 scytalidium thermophilum می باشند. همچنین رشد میسلیوم a. bisporus برروی محیط کشت عصاره کمپوست - گلوکز آگار و کمپوست استریل داخل لوله های آزمایش، پیش تلقیح شده با این ایزوله ها، به طور معنی داری در مقایسه با شاهد، افزایش یافت (0/05 > p).

شناسایی سرولوژیکی ویروس موزائیک زرد کدو مسمایی و ویروس موزائیک کدو در استان خراسان رضوی، شمالی و جنوبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1389
  زینب حیدری نیا   بهروز جعفرپور

ویروس موزائیک زرد کدو (zucchini yellow mosaic virus)، یکی از اعضاء جنس پوتی ویروس بوده و باعث کاهش قابل توجهی در کدوئیان در مناطق مختلف جهان می شود. ویروس موزائیک کدو (squash mosaic virus) باعث ایجاد موزائیک رگبرگ روشنی در خربزه می شود و عضو جنس کوموویروس است. به منظور تعیین شناسایی ویروس موزائیک زرد کدو و ویروس موزائیک کدو در استان های خراسان رضوی، شمالی و جنوبی در تابستان و پائیز 1388 و 1389، نمونه های مشکوک به آلودگی از مزارع مختلف استان جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. نمونه های آلوده به ویروس، با استفاده از آزمون das-elisa شناسایی شدند. جهت استخراج rna از دو روش استفاده از بافر rna-x-plus و بافر accuzol استفاده گردید و بدنبال آن آزمون rt جهت ساخت cdna با استفاده از آغازگرهای اختصاصی انجام شد. آزمون pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی رفت و برگشت مربوط به ناحیه coat protein ویروس موزائیک زرد کدو و ناحیه protease cofactor ژنوم rna-1 ویروس موزائیک کدو انجام شد. الکتروفورز محصول pcr بر روی ژل آگارز 7/1 درصد ظهور قطعات تکثیر شده مربوط به zymv و sqmv را به ترتیب در محدوده های 970 و 226 جفت باز نشان داد. آنالیز فیلوژنتیک قطعات تکثیر شده نشان می دهد که جدایه های درگز و نیشابور مربوط به ویروس zymv به جدایه syzy-30 (ac. no: gu903892) و جدایه تربت جام مربوط به ویروس sqmv به جدایه y-sqmv (ac. no: ab054688/1) در مقایسه با سایر جدایه های دنیا شباهت بیشتری دارند.

کنترل بیولو‍یک بیماری پوسیدگی رایزوکتونیائی ریشه و طوقه لوبیا به وسیله بعضی جدایه های باکتریایی و قارچ تریکودرما به تنهائی و همراه یکدیگر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  مرضیه رهدار   پریسا طاهری

بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه لوبیا ناشی از rhizoctonia solani kühn از جمله مهم ترین بیماری های لوبیا است، که در مزرعه خسارت فراوانی را وارد می کند. به منظور کنترل بیولوژیکی این بیماری از استرین های باکتریbacillus spp. و جدایه های قارچ trichoderma spp. استفاده گردید. استرین های باکتریایی b1 (b. marinus)،b6 و b7 (b. subtilis) بیشترین درصد بازدارندگی از رشد میسلیومی قارچ بیمارگر را در آزمون تولید ترکیبات ضد رشدی در محیط کشت داشتند. جدایه های قارچی tbi و t16 از گونه t. harzianumدر آزمون کشت متقابل بزرگترین هاله بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر را تولید نمودند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایشات انجام شده در محیط کشت، پنج جدایه برتراز آنتاگونیست های باکتریایی و قارچی جهت آزمایشات گلخانه ای انتخاب گردیدند. ارزیابی توان بیوکنترل آنتاگونیست ها به روش آغشته سازی خاک به طور همزمان با آنتاگونیست ها و عامل بیماری زا در دو زمان یک هفته و سه هفته قبل از کشت گیاه لوبیا انجام گرفت. این آزمون در قالب طرح کاملا تصادفی با کاربرد جداگانه هر آنتاگونیست و ترکیب آنها، با سه تکرار انجام شد. در کاربرد آنتاگونیست ها و بیمارگر یک هفته قبل ازکشت گیاه، تیمارf شامل استرین باکتریایی b6 از گونه b. subtilis و جدایه قارچی t16 متعلق به گونهt. harzianum) و تیمارj شامل استرینb6 و جدایه t16a از گونه t. harzianum و جدایه t16بیشترین تاثیر در کاهش شدت بیماری نسبت به شاهد آلوده را نشان دادند. تیمار r (شامل استرین b10 از گونه b. circulance و جدایه tbi از قارچt. harzianum بیشترین تاثیر را بر فاکتور های رشدی تنها در زمان سه هفته قبل از کشت گیاه نسبت به شاهد مثبت از خود نشان داد. نتایج به دست آمده از این پژهش نشانگر تاثیر بیشتر کاربرد آنتاگونیست ها در زمان سه هفته قبل از کشت گیاه می باشد

بررسی مکانیسم های سلولی و مولکولی دخیل در مقاومت پایه و القایی گیاه گوجه فرنگی علیه rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  فریبا نیک رفتار   پریسا طاهری

پوسیدگی طوقه و ریشه و مرگ گیاهچه ناشی از rhizoctonia solani از مهمترین بیماری های گوجه فرنگی است که هر ساله منجر به خسارت زیادی در مزارع و گلخانه های گوجه فرنگی می شود. در سال های اخیر به دلیل خطرات زیست محیطی کاربرد قارچ کش ها، محققان به دنبال روش های کنترل تلفیقی و نیز استفاده از مکانیسم های مقاومتی گیاه، جهت کاهش خسارت ناشی از بیماری مرگ گیاهچه می باشند. گیاهان از استراتژی های مختلفی برای دفاع از خود علیه بیمارگرها استفاده می کنند. پاسخ های دفاعی اولیه که به عنوان مقاومت پایه شناخته شده اند، توسط چندین ژن و با همکاری چندین مکانیسم سلولی و مولکولی کنترل می شوند. در این پژوهش، بعد از تلقیح جدایه های قارچ r. solani بر روی ارقام مختلف گوجه فرنگی، حساس ترین و مقاوم ترین رقم انتخاب و آزمایشات بعدی جهت بررسی برخی مکانیسم های دخیل در مقاومت پایه روی این دو رقم صورت گرفت. آنزیم پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز، ترکیبات فنلی و میزان لیگنین از مارکرهای مقاومتی می باشند که اهمیت آنها در مقاومت پایه گوجه فرنگی علیه این قارچ مورد بررسی قرار گرفت. میزان این ترکیبات در زمان های مختلف پس از مایه زنی قارچ اندازه گیری شد. نتایج نشانگر این بود که فعالیت آنزیم های پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز و میزان تولید لیگنین و ترکیبات فنلی در رقم نسبتاً مقاوم نسبت به رقم حساس و نیز در نمونه های مایه زنی شده نسبت به نمونه های شاهد بیشتر بود. بررسی های میکروسکوپی جهت مشاهده ساختارهای آلوده کننده نشان داد که تعداد بالشتک های آلوده کننده در رقم حساس بیشتر از رقم نسبتاً مقاوم بود. کاربرد سیستم گلوکز/ گلوکز اکسیداز با افزایش پراکسید هیدروژن منجر به کاهش شدت بیماری شد. اما تیمار دیسک های برگی با زانتین/ زانتین اکسیداز که موجب تولید سوپراکسید می شود، افزایش معنی داری در شدت بیماری ایجاد کرد. به منظور ارزیابی امکان القای مقاومت در گوجه فرنگی علیه r. solani از برخی مواد فعال کننده سیستم دفاعی گیاه استفاده شد. از بین تیمارهای مختلف مورد استفاده، تیامین با غلظت 20 میلی مولار بهترین تأثیر را در القای مقاومت داشت. میزان فنل و لیگنین در دیسک های برگی تیمار شده با تیامین در زمان های مختلف بعد از مایه زنی قارچ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تیامین با افزایش میزان ترکیبات فنلی و لیگنین منجر به افزایش مقاومت گوجه فرنگی علیه قارچ بیمارگر می شود. استفاده از سدیم آزید به عنوان بازدارنده آنزیم پراکسیداز، شدت بیماری را افزایش داد و نیز منجر به کاهش تولید ترکیبات فنلی در دیسک های برگی شد. تیمار با آسکوربات به عنوان یک آنتی اکسیدانت شدت بیماری را افزایش داد. میزان تجمع h2o2 هم در گیاه بعد از تلقیح قارچ افزایش یافت. این مولکول به عنوان یک سیگنال، می تواند موجب تحریک پاسخ های دفاعی گیاه گردد. بررسی بیان ژن پراکسیداز هم حاکی از افزایش بیان این ژن بعد از تلقیح بیمارگر بود و در برگ های تیمار شده با تیامین، سرعت و شدت بیان این ژن افزایش یافت. به طور خلاصه نتایج این پژوهش نشانگر نقش عمده پراکسیداز و ترکیبات فنلی در مقاومت پایه و مقاومت القایی ناشی از کاربرد تیامین در گوجه فرنگی علیه قارچ نکروتروف مخرب r. solani می باشد.

تاثیر جدایه های آسپرژیلوس بر هیدرولیز اسیدفیتیک وگلیسروفسفات سدیم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده کشاورزی 1391
  تکتم جواهری   امیر لکزیان

بخش عمده فسفر خاک به شکل آلی است. اسید فیتیک و گلیسرو فسفات سدیم از جمله ترکیبات آلی فسفردار خاک می باشند. قارچ های خاک نقش مهمی در تبدیل این ترکیبات به فرم معدنی ایفا می کنند. در میان قارچ ها، aspergillus یکی از انواع موثر در هیدرولیز ترکیبات آلی می باشد. به منظور مطالعه توانایی جدایه هایaspergillus بر هیدرولیز بستره های اسید فیتیک و گلیسرو فسفات سدیم، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل و سه تکرار انجام شد. فاکتور نخست آزمایش شامل 7 جدایه قارچ (4 جدایه aspergillus spp. ، و یک جدایه از هر یک از قارچ های trichoderma harzianum، rhizoctonia solani و penicillium spp.) و تیمار شاهد (فاقد قارچ) بودند. دومین فاکتور ترکیبات آلی فسفردار (اسید فیتیک و گلیسرو فسفات سدیم) بودند. فعالیت آنزیم فسفاتاز اسیدی و قلیایی، میزان فسفر معدنی حاصل از هیدرولیز جدایه های فوق، که در محیط کشت pdb در دمای 28 درجه سانتیگراد رشد داده شده بودند، 7 و 14 روز پس از تلقیح اندازه گیری شدند. علاوه بر آن در روز 14 پس از تلقیح تغییرات ph محیط کشت و ذی توده جدایه ها نیز اندازه گیری شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که کلیه جدایه های قارچ در معدنی کردن فسفر آلی از لحاظ آماری در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری داشتند. از میان جدایه ها، بیشترین میزان معدنی شدن فسفر مربوط به قارچ niger aspergillus (جدایه a15) بود. فعالیت فسفاتاز اسیدی و قلیایی جدایه ها نیز در سطح 5 درصد اختلاف معنی داری داشتند. trichoderma harzianum بیشترین فعالیت آنزیمی را در بین کلیه جدایه ها و niger aspergillus (جدایه a15) بیشترین فعالیت آنزیمی را میان جدایه های aspergillus داشتند. نتایج نشان داد که نوع بستره آلی بر تغییرات ph محیط کشت و ذی توده جدایه ها تاثیر گذار بود. گلیسرو فسفات سدیم نسبت به اسید فیتیک بیشتر هیدرولیز شد. همچنین فعالیت فسفاتاز اسیدی و قلیایی جدایه ها در محیط کشت گلیسرو فسفات سدیم نسبت به اسید فیتیک بیشتر بود. در بین اکثر جدایه ها، کاهش ph در محیط کشت اسید فیتیک نسبت به گلیسرو فسفات سدیم بیشتر بود. فسفر معدنی محیط کشت گلیسرو فسفات سدیم که جدایه های aspergillus در آن کشت شده بودند با فعالیت فسفاتاز اسیدی و قلیایی رابطه مثبت و با ph محیط کشت و ذی توده رابطه منفی و معکوس داشتند. به نظر می رسد تغییرات ph محیط کشت با معدنی شدن فسفر نسبت به فاکتورهای دیگر (فعالیت آنزیمی و ذی توده) همبستگی بیشتری دارد.

شناسایی،تعیین تنوع ژنتیکی و بررسی بیماریزایی قارچ رایزوکتونیا، عامل بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه و مرگ گیاهچه گوجه فرنگی در استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1381
  آتنا پورمهدی   پریسا طاهری

قارچ rhizoctoniasolani از بیمارگرهای مهم نکروتروف خاکزاد است که دارای دامنه ی میزبانی بسیار وسیعی می باشد. این بیمارگر از عوامل مهم ایجاد کننده ی پوسیدگی طوقه، ریشه و مرگ گیاهچه در مزارع گوجه فرنگی است. هدف از این تحقیق شناسایی، تعیین تنوع ژنتیکی و بررسی بیماریزایی جدایه های رایزوکتونیای به دست آمده از مزارع گوجه فرنگی استان خراسان رضوی بود. بدین منظور در سال های زراعی 91-90 ازمناطق عمده کشت گوجه فرنگی در استان نمونه برداری صورت گرفت. 39 جدایه رایزوکتونیای به دست آمده از نظر مشخصات مورفولوژیکی شامل شکل ریسه، نوع دیواره عرضی، تعداد هسته در هر سلول، اندازه ی قطر ریسه، ابعاد سلول های مونیلیوئید و اسکلروت مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق 7 جدایه r. solaniبه دست آمده از سیب زمینی نیز مورد بررسی قرار گرفتند. با احتساب جدایه های بدست آمده از سیب زمینی در مجموع 46 جدایه رایزوکتونیا به دست آمد که 41 جدایه متعلق به گونه ی r. solani بود و 5 جدایه به رایزوکتونیاهای دو هسته ای تعلق داشتند. بررسی صفات مورفولوژیکی جدایه ها حاکی از تنوع این صفات در بین جدایه ها بود. برای تشخیص گروه ها و زیرگروه های آناستوموزی این قارچ ابتدا از روش معمول پیوند ریسه بر روی اسلاید استفاده شد. سپس برای شناسایی دقیق تر گروه های آناستوموزی و هم چنین تعیین زیرگروه های آناستوموزی از روشpcr-rflp استفاده گردید. در این روش با استفاده از آغازگرهای اختصاصی گونه ی r. solani شامل rs1/rs4، ناحیه یits1، 5.8s و its2 از dna ریبوزومی تکثیر شد. سپس این قطعه با استفاده از 4 آنزیم برشی mun i، mse i، hinc ii و ava ii مورد هضم آنزیمی قرار گرفت. در نهایت از مقایسه ی باندهای پلی مورفیک به دست آمده با جدایه های استاندارد، گروه ها و زیرگروه های آناستوموزی تشخیص داده شدند. آنالیز pcr-rflp مشخص کرد که جدایه ها مربوط به زیرگروه های آناستوموزی ag2-1، ag3 pt، ag4 hg i و ag4 hg ii می باشند. فراوانی زیرگروه های آناستوموزی ذکر شده به ترتیب 4، 15، 13 و 9 جـدایه بود. به منظور بررسـی تنوع ژنتـیکی درون گونــه ای بین جدایه های r. solani از روشipbs استفاده شد. نتایج حاصل بیانگر قابلیت بالای این روش در تعیین تنوع ژنتیکی و هم چنین توانایی زیاد آن در متمایز نمودن جدایه های مختلف r. solani بر اساس منشأ جغرافیایی بود. سپس آزمون بیماری زایی جدایه ها بر روی رقم موبیل انجام شد. آزمون بیماری زایی، جدایه ها را با توجه به علایم ایجاد شده درگروه های بیماری زایی مختلف قرار داد و ارتباط مستقیمی بین تنوع ژنتیکی و بیماری زایی جدایه ها مشاهده نشد. واژه های کلیدی: پوسیدگی ریشه و طوقه، گروه های تاکسونومیکی، ipbs، pcr-rflp،thanatephoruscucumeris

شناسایی و تعیین خصوصیات سودوموناس های ایجاد کننده لکه قهوه ای قارچ خوراکی دکمه ای در مناطق مرکزی و شرقی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  مهدی اخلاقی   سعید طریقی

بیماری لکه قهوه ای (brown blotch) قارچ خوراکی تکمه ای سفید (agaricus bisporus) در سال های اخیر به عنوان یک بیماری شایع در سالن های پرورش قارچ کشور خسارت فراوانی را وارد نموده است. این بیماری مهمترین بیماری باکتریایی قارچ تکمه ای سفید در ایران و جهان می باشد. بیماری لکه قهوه ای به عنوان یکی از عوامل کاهش کیفیت و کمیت در قارچ خوراکی مطرح است. علایم بیماری به صورت، لکه های کوچک قهوه ای روشن تا تیره و کلاهک های پوسیده که حالت لزج و چسبناکی دارند مشاهده می شود. بیماری لکه قهوه ای ناشی از چندین گونه باکتری است که متعلق به جنس سودوموناس می باشند. باکتری pseudomonas tolaasii به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد لکه قهوه ای شناخته شده است. اما گونه های دیگری مثل p. reactans و p. fluorescens نیز به عنوان عوامل ایجاد کننده بیماری فوق در قارچ تکمه ای سفید معرفی شده اند. در سال 1390 از استان های خراسان رضوی، البرز، تهران، سمنان، قزوین و گلستان نمونه برداری صورت گرفت. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه و خالص سازی بر روی محیط کشتking,s b باکتری های متعلق به جنس pseudomonas از سایر باکتری ها جدا شدند. آزمون اثبات بیماریزایی بر روی کلاهک های قارچ خوراکی مثبت بود. آزمونهای مختلف بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی، تغذیه ای و تکثیر یک کیلو بازی از ناحیه s rdna16 با استفاده از آغازگرهای رفت و برگشت ps مشخص نمود که استرین های جدا سازی شده متعلق به جنس سودوموناس هستند و گونه باکتری ها نیز مشخص شدند. بر اساس این آزمونها و همچنین تولید رسوب سفید (white line) گونه p. tolaasii و p. reactans بیشترین فراوانی را در بین جدایه ها داشتند. آزمایش کروماتوگرافی لایه نازک وجود سیگنال های pqs را در جدایه ها مشخص نمود اما هیچ گونه ارتباط مستقیمی بین تولید این سیگنال و فاکتورهای بیماریزایی از قبیل تولید بیوفیلم، مقاومت به h2o2، تحرک و تولید سیدروفور مشاهده نشد. تنوع زیادی در بین جدایه ها از لحاظ بیماریزایی مشاهده شد و بر این اساس استرین ها به پاتوتیپ های مختلفی تقسیم شدند. به منظور تعیین ارتباط ژنتیکی میان جدایه ها از روش rep-pcr و پرایمرهای eric وbox استفاده شد. آنالیز نقوش الکتروفورزی محصولات pcr بر اساس وجود قطعات همسان و غیر همسان در جدایه ها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد صورت گرفت. نتایج نشان داد آزمون rep-pcr در گروه بندی و تعیین تنوع سودوموناس های جداسازی شده از قارچ خوراکی دارای کارایی بوده و تنوع بالای درون گونه ای در بین جدایه های مربوط به مناطق مرکزی و شمال شرقی ایران مشاهده شد.

تعیین توزیع انرژی و توزیع فضائی الکترون های تولید شده در برخورد فوتون های کبالت-60 در آب و مقایسه آن با بیناب ذرات بتا تابشی از لوتیشیوم-177، ایتریم-90، ایندیم-111 و ید-131
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  پریسا طاهری   حسین رجبی

پیشرف های اخیر در رادیوایمونوتراپی کاربردهای درمانی مواد رادیوایزوتوپ را به شدت افزایش داده است. اما به دلیل عدم امکان طراحی درمان دقیق، کاربرد های بالینی آنها آنچنان که مورد انتظار است گسترش نیافته است. یکی از دلایل مهم در این ارتباط نیاز به اطلاعات در مورد آثار رادیو بیولوژیک مواد رادیو ایزوتوپ می باشد. متأسفانه عمده اطلاعات رادیو بیولوژیکی در زمینه استفاده پرتو، از چشمه های خارج از بدن است. در چند سال گذشته تلاش هایی در جهت تعمیم داده های رادیو بیولوژیکی پرتوی خارجی برای پرتودهی داخلی شده است. این درحالی است که بین دو روش درمانی تفاوت قابل توجهی وجود دارد و یک دز ماکروسکوپیک مشخص از پرتو های خارجی با همان میزان دز از پرتوی ناشی از اکتیویته داخلی، اثر بیولوژیکی یکسانی ندارند. در این تحقیق پایه های فیزیکی دو روش درمانی از نظر توزیع دز میکروسکوپیک مورد مقایسه قرار گرفته است. با فرض توزیع یکنواخت اکتیویته در آب، توزیع دز و توزیع فضائی الکترون های ساطع شده توسط چهار رادیو ایزوتوپ i131، lu177، in111 و y90 به دست آمده است، و با توزیع دز و توزیع فضائی الکترون های ایجاد شده در برخورد فوتون های co60 در آب، مقایسه شده است. هدف از این مقایسه، پاسخ دادن به این سوال است که در صورتی که دز ماکروسکوپیک واگذار شده توسط کبالت و چهار رادیو ایزوتوپ دیگر در آب یکسان باشد، توزیع دز میکروسکوپیک آنها تا چه میزان متفاوت است. مقایسه از طریق شبیه سازی مونت کارلو و به کمک کد اختصاصی gate انجام گرفته است. حجم هدف شبیه سازی شده، تقریباً معادل یک ظرف کشت سلولی و به صورت استوانه ای با ارتفاع 6 میلیمتر و حجم حدود دو میلی لیتر آب بوده است. در این شرایط انواع برخورد و برهمکنش های فوتون و الکترون در آب شبیه سازی شده و توزیع انرژی الکترون ها و توزیع میکروسکوپیک دز واگذار شده توسط آن ها محاسبه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که حتی با وجود تعداد یکسان الکترون های تولید شده توسط هر یک از چهار چشمه فوق، توزیع انرژی الکترون ها متفاوت است. انرژی میانگین بیناب الکترون های کبالت به انرژی میانگین بیناب الکترونی ایتریم90 نزدیک است. علاوه بر آن در شرایطی که دز میانگین واگذار شده توسط کبالت و چهار رادیوایزوتوپ دیگر در آب یکسان است، توزیع میکوسکوپیک دز آن ها در لایه های مختلف حجم هدف به صورت معنی داری متفاوت می باشد(01/0p<). از بین چهار رادیوایزوتوپ مورد بررسی، تنها توزیع دز ایتریم90 تفاوت معنی داری با توزیع دز کبالت ندارد(05/0p>).

بررسی روش های کاربرد اسانس تعدادی از گیاهان دارویی بر کنترل بیماری قارچی پس از برداشت هلو ناشی از قارچ (rhizopus stolonifer)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  پریسا طاهری   حسین آرویی

اسانس ها به عنوان ترکیباتی پیچیده در قسمت های مختلف گیاهان تولید شده و وظایف مختلفی را بر عهده دارند. امروزه پیامد های سوء استفاده از سموم مهلک شیمیایی در امر کنترل آفات و بیماری های گیاهی، توجه بیشتر مسئولین را به بهینه سازی روشهای کنترل ضایعات از طریق استفاده از نیروهای بالقوه موجود در طبیعت معطوف داشته است. یکی از روشهای نوین مبارزه با عوامل مذکور، استفاده از ترکیبات طبیعی از جمله اسانس های گیاهان دارویی می¬باشد. به منظور بررسی اثر تعدادی از اسانس های گیاهان دارویی و ادویه ای با غلظت های مختلف بر کنترل پوسیدگی نرم (rhizopus stolonifer) و کیفیت پس از برداشت میوه های هلو آزمایشی در دو حالت مستقل در شرایط درون شیشه ای و در شرایط طبیعی، بر روی میوه انجام شد. این آزمایش ها به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار صورت گرفت. تیمارهای آزمایش درون شیشه¬ای شامل 2 روش (مخلوط با محیط کشت و تدخینی) و اسانس 10 گیاه دارویی]میخک(syzygium aromaticum)، دارچین(cinnamomum zeylanicum)، زردچوبه(curcuma longa)، نعناع فلفلی(menth apiperita)، آویشن(thymus vulgaris)، مرزه(satureia hortensis)، اسطوخودوس(lavandula angustifolia)، زیره سبز(cuminum cyminum)، زیره سیاه(bunium persicum) و رازیانه(foeniculum vulgar)[ هر یک در 5 غلظت مختلف (0، 200، 400، 600 و 800 میکرولیتر بر لیتر) بودند. تیمارهای آزمایش در شرایط طبیعی روی میوه شامل اسانس 8 گیاه دارویی]میخک (syzygium aromaticum)، دارچین (cinnamomum zeylanicum)، نعناع فلفلی (mentha piperita)، آویشن (thymus vulgaris)، مرزه (satureia hortensis)، زیره سبز (cuminum cyminum)، زیره سیاه(bunium persicum) و رازیانه (foeniculum vulgar)[ در 5 غلظت ذکر شده با روش تدخینی بودند. صفات اندازه گیری شده در شرایط درون شیشه¬ای شامل قطر هاله رشد کلنی قارچ و درصد ممانعت از رشد قارچ و در شرایط طبیعی، صفات اندازه گیری شده شامل درصد مواد جامد محلول کل، اسیدیته قابل تیتراسیون، اسیدیته، شاخص طعم، درجه پوسیدگی، درصد کاهش وزن، میزان آنتوسیانین و میزان کربوهیدرات بود. نتایج بدست آمده نشان داد که در شرایط درون شیشه¬ای، در کنترل قارچ مذکور اسانس میخک قوی ترین اسانس ها بود به طوری که میزان رشد قطری قارچ در محیط کشت حاوی اسانس میخک 67/10 میلی متر ارزیابی شد و درصد بازدارندگی آن 80 درصد محاسبه گردید. بیش ترین میزان رشد قارچ مربوط به محیط کشت حاوی اسانس اسطوخودوس با 46/35 میلی متر و درصد بازدارندگی 22/35درصد بود. از میان روش های بکاربرده شده، روش تدخینی به دلیل اثر مهارکنندگی بیشتر در کنترل قارچ مذکور موثرتر ارزیابی گردید. اما در شریط طبیعی اسانس دارچین نسبت به سایر اسانس¬ها دارای اثرات بهتری در کنترل عامل بیماریزا و خصوصیات کیفی میوه بود. بنابراین، نتایج نشان داد که اسانس های مورد استفاده دارای اثرات قوی در کنترل پوسیدگی میوه هلو بود و سبب حفظ صفات کیفی و ماندگاری هلو در شرایط پس از برداشت شده اند.

شناسایی فاکتورهای موثر در بیماریزایی باکتری pseudomonas tolaasii، عامل لکه قهوه ای قارچ خوراکی تکمه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  مینا مرادیان   سعید طریقی

باکتری pseudomonas tolaasii عامل مهم ایجاد بیماری لکه قهوه ای قارچ خوراکی تکمه ای می باشد که باعث کاهش بازار پسندی آن می گردد. بهترین مشخصه این بیماری، ظهور لکه های زرد مایل به قهوه ای یا قهوه ای تیره در سطح کلاهک قارچ می باشد. در این پژوهش، به منظور شناسایی فاکتورهای موثر در بیماریزایی این باکتری، از دو فرآیند موتاسیون خودبخودی و موتاسیون به وسیله قطعه ترانسپوزون استفاده کردیم. با استفاده از موتاسیون های تصادفی، توانستیم موتانت هایی را شناسایی کنیم که مانند استرین والدی خود قادر به ایجاد بیماری نبودند. یکی از مهم ترین فاکتورهای موثر در بیماریزایی استرین p. tolaasii، تولید لیپودپسی پپتیدها می باشد که شامل تولاسین و wlip (اصل ایجاد رسوب سفید) می گردد. میزان تولید تولاسین در میان موتانت ها و استرین وحشی به وسیله همولیز اریتروسیت خون گاو مقایسه شد. نتایج نشان داد که تولید تولاسین در موتانت ها نسبت به استرین والدی کاهش یافت. یکی دیگر از فاکتورهای موثر در بیماریزایی استرین p. tolaasii ، تولید پایووردین می باشد. نسبت مستقیم مابین تولید پایووردین و شدت بیماریزایی گزارش شده است. موتانت های ما که کاهش میزان تولید پایووردین را از خود نشان دادند، بیماریزایی کمتری بر روی کلاهک های قارچ داشتند. نتایج حاصل از آزمون سنجش میزان تحرک، در موتانت های حاصل از قطعه ترانسپوزون، نشانگر افزایش میزان تحرک در مقایسه با استرین وحشی بود. این در حالی است که موتانت های ایجاد شده به روش خودبخودی تفاوت معنی داری از نظر تحرک در مقایسه با استرین وحشی بروز ندادند. در این پژوهش، هیچ رابطه ای میان تشکیل بیوفیلم و بیماریزایی موتانت ها مشاهده نشد. در نتیجه، با استفاده از فرآیند موتاسیون، ما دریافتیم که رابطه ای مستقیم میان تولید پایووردین و تولاسین با بیماریزایی باکتری وجود دارد در حالیکه هیچ رابطه منطقی میان تحرک و تشکیل بیوفیلم در موتانت ها با بیماریزایی آنها یافت نشد.

بررسی پاسخهای دفاعی ارقام مختلف برنج علیه جدایه های قارچ نکروتروف alternaria
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  عبدالجبار ایران نژاد   پریسا طاهری

بیماری¬های برنج از عوامل عمده محدود کننده تولید محصول در اغلب مناطق برنج¬کاری دنیا می¬باشند. بیماری¬های ناشی از قارچ¬ها مهم¬ترین و پر خسارت¬ترین بیماری¬های برنج هستند. گیاهان دارای مکانیسم-های مختلف برای دفاع از خود علیه بیمارگرها می¬باشند . پاسخ¬های دفاعی اولیه به عنوان مقاومت پایه شناخته شده¬اند که توسط چندین ژن کنترل می¬شوند. انواعی از مکانیسم¬های سلولی، مولکولی، و بیوشیمیایی همراه با مسیرهای سیگنالی مختلف در این نوع مقاومت دخالت دارند. سوختگی برگ و خوشه برنج ناشی از alternaria alternata موجب بروز لکه¬های قهوه¬ای در برگ و تغییر رنگ بذر برنج به رنگ خاکستری روشن و کاهش وزن بذر می¬شود. در این پژوهش جدایه¬های قارچ a. alternata بیماری¬زا در مزارع برنج استان گلستان شناسایی شدند و بیماری¬زایی 5 جدایه ( a1تا (a5 بر روی 4 رقم برنج رایج در این استان (شامل هاشمی، شیرودی، دمسیاه و فجر) بررسی گردید. دو رقم شیرودی و دمسیاه به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به این بیمارگر شناسایی شدند. جدایه¬ی a5 دارای بیش¬ترین بیماری¬زایی در بین جدایه¬های مورد بررسی بود. جهت بررسی برخی استراتژی¬های دفاعی دخیل در مقاومت پایه در این پاتوسیستم نقش گونه¬های فعال اکسیژن )شامل هیدروژن پراکسید-h2o2 و آنیون سوپراکسید(o2_ ، سیستم¬های آنزیمی آنتی¬اکسیدانت )پراکسیداز pox ، سوپراکسید دیسموتاز (sod ، و سطوح لیگنین در ارقام حساس (دمسیاه( و نسبتا مقاوم )شیرودی( در زمان¬های مختلف پس از مایه زنی با a. alternata مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که افزایش سرعت و شدت تجمع h2o2 و o2_ و هم¬چنین سطح بالاتری از فعالیت آنزیم های pox و sod و تولید لیگنین در رقم نسبتا مقاوم شیرودی در مقایسه با رقم حساس دمسیاه مشاهده شد. کاربرد سیستم¬های مولد ros موجب افزایش توسعه بیماری در هر دو رقم شد. در رقم شیرودی افزایش تجمع o2_ و افزایش فعالیت sod در 12 ساعت پس از مایه¬زنی مشاهده شد که زودتر از افزایش تجمع h2o2 و فعالیت pox در 24 ساعت پس از مایه¬زنی اتفاق افتاد. بعلاوه، کابرد مواد ممانعت کننده از عملکرد pox و sod موجب کاهش میزان لیگنین در سلول¬های برنج شد که مرتبط با افزایش شاخص بیماری بود. به طور کلی، هر دو آنزیم آنتی اکسیدانت مرتبط با تولید لیگنین به عنوان یک مکانیسم دفاعی موثر در برهمکنش برنج با قارچ a. alternata می¬باشند.

ارزیابی مقاومت ارقام مختلف سیب زمینی به جدایه های قارچ alternaria solani و باکتری pectobacterium carotovorum sub sp. carotovorum و شناسایی برخی مکانیسم های مقاومت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  طاهره کاکویی   پریسا طاهری

بیماری لکه موجی ناشی از alternaria solani موجب بروز لکه های قهوه ای در برگ و باکتری pectobacterium carotovorum sub sp. carotovorum باعث بیماری پوسیدگی نرم در سیب زمینی می شوند. در این پژوهش جدایه های قارچ بیمارگر a. solani در مزارع سیب زمینی استان خراسان رضوی شناسایی شدند و بیماری زایی 5 جدایه ( fa1 ، fa2،fa3 ، gh2 ،gh4 ) روی 9 رقم سیب زمینی رایج در این استان (شامل آگریا، برن، سانتا، آریندا، فونتانه، مارفونا، بامبا، راموس، اسپریت) بررسی گردید. در آزمون بیماریزایی بر روی گیاهچه های سیب زمینی دو رقم راموس و بامبا و در بررسی بیماریزایی روی غده ارقام آریندا و آگریا به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به این قارچ بیمارگر شناسایی شدند. در آزمون بیماریزایی روی غده ارقام بامبا و مارفونا به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به p.carotovorum sub sp. carotovorum شناسایی گردیدند. جدایه ی gh4 ، که دارای بیش ترین بیماری زایی در بین جدایه های مورد بررسی بود، برای بقیه آزمایشات مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی برخی استراتژی های دفاعی دخیل در مقاومت پایه در پاتوسیستم سیب زمینی a. solani نقش گونه های فعال اکسیژن )شامل هیدروژن پراکسیدh2o2 وآنیون سوپراکسید(o2_، سیستم های آنزیمی آنتی اکسیدانت شامل پراکسیدازpox) ) و کاتالاز cat) )، و همچنین سطوح لیگنین درارقام حساس (بامبا) و نسبتا مقاوم )راموس( در زمان های مختلف پس ازمایه زنی با a. solani مورد بررسی قرارگرفت. نتایج حاکی از بیشتر بودن سرعت و شدت تجمع h2o2 و o2_ و همچنین سطح بالاتری از فعالیت آنزیم های pox و cat و تولید لیگنین در رقم نسبتا مقاوم راموس در مقایسه با رقم حساس بامبا بود. به طور کلی، تجمع گونه های فعال اکسیژن و فعالیت هر دو آنزیم آنتی اکسیدانت همراه با تولید لیگنین به عنوان مکانیسم های دفاعی موثر در برهمکنش سیب زمینی با قارچ a. solani شناسایی شدند.

بررسی تاثیر عصاره های گیاهی در کارآیی قارچ بیمارگر حشرات beauveria bassiana روی مراحل نابالغ بید آرد ephestia kuehniella (lepidoptera : pyralidae) در شرایط آزمایشگاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  نازنین بهرام پور   غلامحسین مروج

آفت کش های گیاهی و زیستی از¬جمله قارچ¬های بیمارگر حشرات اثرات نا¬مطلوب زیست محیطی بسیار کمتر داشته و کاربرد آن ها در برنامه¬ریزی مدیریت تلفیقی آفات ((ipm مقرون به¬صرفه و در¬حال توسعه است. در پژوهش حاضر تأثیر عصاره¬های شاترهfumaria parviflora (lam.) ، کلپورهteucrium polium (l.) ، روناس rubia tinctorum (l.) و حنا lawsonia inermis (l.) و قارچ بیمارگر beauveria bassiana (bals.) vuill روی بید آرد ephestia kuehniell zeller مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر تماسی عصاره های گیاهی روی مرحله تخم به روش غوطه وری،و روی لاروهای سنین اول و آخر بید آرد به روش کاربرد موضعی مورد بررسی قرار گرفت. ثبت داده های مربوط به مرگ¬و¬میر در مرحله¬ی تخم یک روز پس از تفریخ و در مراحل لاروی 48 ساعت بعد از تیمار انجام شد. مقادیر lc50 عصاره های شاتره، کلپوره، روناس و حنا روی تخم به ترتیب 00/171، 90/318، 72/420 و 67/611 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر، روی لارو سن¬اول به-ترتیب 06/86، 27/104، 89/117 و 54/154 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر و روی لارو سن آخر به¬ترتیب 44/238، 52/360، 81/380 و 88/402 میلی¬گرم بر میلی¬لیتر برآورد گردید. هم¬چنین حساسیت مراحل لارو سن¬اول و لارو سن¬آخر بید آرد به قارچ b. bassiana، مورد مطالعه قرار گرفت. مقادیر lc50 قارچ روی لاروهای سنین¬اول و آخر به¬ترتیب 102×08/7 و 106×04/1 اسپور بر میلی لیتر محاسبه گردید. در تحقیق حاضر کارآیی بیمارگری جدایه¬ی sbzn قارچ b. bassiana در اثر اختلاط با عصاره های گیاهی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد عصاره های آزمایش شده در سطوح مختلف رشد میسیلیوم و جوانه¬زنی اسپور قارچ بیمارگر را تحت تاثیر قرار داند. در بررس اثر تشدید¬کنندگی عصاره های گیاهی روی بیمارگری قارچ b. bassiana نتایج تفاوت معنی داری را در اثر اختلاط قارچ با عصاره های گیاهی روی مرگ و میر نشان نداد اما کاربرد عصاره شاتره در اختلاط با قارچ موثرتر از کاربرد عصاره به تنهایی بود. بنابراین، کاربرد توام عصاره شاتره با جدایه قارچ بیمارگر sbzn b. bassiana در کنترل لارو سن¬آخر بید آرد توصیه می شود.

شناسایی و مقایسه فاکتورهای فنوتیپی و ژنوتیپی در باکتری های مولد هسته یخ جداشده از درختان میوه هسته دار در استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  الهه طاهری   سعید طریقی

باکتری های اپی فیت مولد هسته یخ، یکی از عوامل ایجاد کننده سرمازدگی و شانکر در درختان میوه هسته دار می باشند. به منظور شناسایی این باکتری ها، در بهار سال 1392، 248 نمونه از سرشاخه درختان میوه هسته دار آلبالو، گیلاس، زردآلو، آلو، هلو، شلیل، بادام و گوجه سبز موجود در مناطق عمده زیر کشت این درختان در استان خراسان رضوی، جمع آوری گردید. از هر منطقه 2 باغ (دارای مدیریت و فاقد مدیریت) و از هر باغ 4 درخت (دارای علایم شانکر و فاقد علایم) بصورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند. تخمین جمعیت باکتری ها در مناطق و میزبان های مختلف صورت گرفت. از میان 820 جدایه بررسی شده، 110 جدایه مولد هسته یخ بودند. این باکتری ها با استفاده از آزمون های فنوتیپی و بیوشیمیایی تفکیک گردیدند. بر اساس داده های بدست آمده، به ترتیب 56، 27، 8، 6 و 3 درصد از جدایه ها به عنوان pseudomonas syringae، p. fluorescens، p. viridiflava، pantoea agglomerans و xanthomonas sp. شناسایی شدند. تشکیل یخ و خسارت سرمازدگی در گیاهان، معمولاً ارتباط مستقیمی با لگاریتم تعداد هسته های یخ باکتریایی در زمان یخ زدگی روی گیاهان دارند. نتایج ما ارتباط مثبت میان علایم شانکر و جمعیت باکتری های مولد هسته یخ را نشان داد. بنابراین تخمین جمعیت این میکروارگانیسم ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شناسایی فاکتور هایی که این باکتری های اپی فیت را قادر می سازند تا بطور موفقیت آمیزی سطح برگ را کلنیزه نمایند، منجر به اجرای روش های بهتر برای کنترل بیماری های گیاهی یا خسارت سرمازدگی می شوند. بر اساس نتایج ما، میزان تحرک swarming در جدایه هایی که قدرت هسته یخ بالایی داشتند، بطور معنی داری بیشتر از جدایه هایی بود که به عنوان هسته یخ ضعیف، شناسایی شدند. اختلاف معنی داری در رابطه با حساسیت به پراکسید هیدروژن و تولید پایووردین در میان جدایه های قوی و ضعیف هسته یخ، مشاهده نشد. روش box-pcr جهت بررسی ارتباط جدایه های مولد هسته یخ p. syringae که فراوانی بالایی در میان باکتری های هسته یخ شناسایی شده از درختان میوه هسته دار در استان خراسان رضوی داشتند، استفاده شد. الگو های ژنوتیپی بدست آمده، تنوع بالای ژنتیکی را در میان جدایه های p. syringae، نشان دادند. اگرچه این روش توانست جدایه ها را بر اساس قدرت هسته یخ تفکیک کند اما ارتباطی میان درخت فیلوژنتیکی با منطقه و میزبان مشاهده نشد. میزان تولید هوموسرین لاکتون در 6 جدایه از p. syringae های مربوط به گروه های مختلف هسته یخ، جداسازی و با استفاده از بیوسنسور chromobacter violaceum cv026، روی صفحه کروماتوگرافی (thin-layer chromatography) ردیابی گردیدند. هیچ ارتباطی بین فعالیت هسته یخ و مقدار تولید هموسرین لاکتون مشاهده نشد. این تحقیق نشان داد، اکثر باکتری های مولد هسته یخ در استان خراسان رضوی گونه p. syringae می باشند. ما همچنین مشخص کردیم که بررسی تنوع ژنوتیپی به روش box-pcr، توانست جدایه های p. syringae را بر اساس قدرت هسته یخ تفکیک نماید.

بررسی فنوتیپی و ژنوتیپی جدایه‎های توکسین زا و غیرتوکسین زای باکتری pseudomonas syringae جدا شده از درختان میوه هسته دار در استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  سارا صرافان صادقی   سعید طریقی

باکتری pseudomonas syringae pv. syringae (pss) عامل بیماری های بسیاری روی محصولات زراعی و باغی می باشد و از مهم ترین پاتوژن هایی است که موجب شانکر، لکه برگی و نکروز پوست در درختان میوه هسته دار می شود. خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی جدایه هایp. syringae توکسین زا و غیر توکسین زا مورد بررسی قرار گرفت. در بهار سال 1392 تعداد زیادی نمونه، از مناطق عمده کاشت درختان میوه هسته دار در استان خراسان رضوی جمع آوری شد. 700 جدایه فلورسنت از بافت های آلوده و سالم (جوانه، برگ و سرشاخه) جدا گردید. از میان 360 جدایه اکسیداز و گرم منفی، 240 جدایه به عنوانp. syringae با توجه به نتایج آزمون های آرژنین دی هیدرولاز، پکتیناز، فوق حساسیت در شمعدانی و لوان شناسایی شدند. بر اساس فراوانی این جدایه ها در هر منطقه و میزبان، 92 جدایه به صورت تصادفی انتخاب شدند که 58 جدایه با تولید توکسین از رشد قارچ geotrichum candidum ممانعت نمودند و 34 جدایه به عنوان جدایه های غیر توکسین زا در نظر گرفته شدند. به منظور بررسی خصوصیات بیماری زایی بین جدایه های توکسین زا و غیر توکسین زا، چند فاکتور همچون میزان تحرک، مقاومت به هیدروژن پراکسید و تولید پایووردین مورد بررسی قرار گرفت. بیماری زایی انجام شده روی دیسک های برگی نشان داد، که جدایه های توکسین زا قدرت بیماری زایی بیشتری نسبت به جدایه های غیر توکسین زا دارند. با این وجود، تولید توکسین مانند دیگر فاکتورهای موثر در شدت بیماری زایی درp. syringae ، اثرات قابل توجهی روی بیماری زایی میزبان ها ندارند. روش box-pcr برای شناسایی رابطه ژنتیکی میان جدایه ها استفاده شد. ارتباط محدودی بین جدایه های توکسین زا و گروه های ژنوتیپی مشاهده شد، امّا هیچ ارتباطی بین جدایه ها با میزبان ها، مناطق مختلف و دیگر فاکتور هایی که مورد بررسی قرار گرفتند، وجود نداشت.

بررسی اثر آنتی باکتریال عصاره ی گیاه شمشاد بر روی باکتری های ایجاد کننده عفونت های پوستی در مراجعه کنندگان به مراکز درمانی وابسته به دانشکده پزشکی شهید بهشتی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم دارویی - دانشکده داروسازی 1394
  پریسا طاهری   گیتا اسلامی

یکی از مشکلات طب جدید با وجود امتیازهای ظاهری آن به طب سنتی، مصرف روزافزون داروهای شیمیایی است که 2 پیامد دارد: نخست، مقاومت در پاسخ به دارو است که بر اثر مصرف مداوم و بی رویه و گاه بدون توجه به طریقه مصرف برخی داروها ایجاد می شود که باعث افزایش مصرف و روی آوردن به انواع قوی تر می شود به علاوه اگر چه استفاده از داروهای شیمیایی مفید واقع می شود، اما مصرف طولانی و در برخی موارد حتی مقطعی آنها عوارض جانبی بر جای می گذارند که می تواند حتی از خود بیماری مهلک تر باشد. در راستای این هدف در این مطالعه اثرات ضد میکروبی عصاره متانولی گیاه شمشاد علیه باکتری های سودوموناس آئروژینوزا، انتروکوک فکالیس، استرپتوکوک پیوژنز، استافیلوکوکوس اورئوس اشریشیا کلی و اسینتو باکتر بررسی شده و با اثر آنتی بیوتیک های رایج مقایسه شده است، و به دلیل وجود مقاومت آنتی بیوتیک ها که خطری جدی بر س?مت جامعه دارد mic (حداقل غلظت بازدارندگی) مورد بررسی قرار گرفت تا در صورت مشاهده نتایج قابل قبول بعد از آزمایشات تکمیلی دیگر بتوان از این گیاه به عنوان عامل ضد میکروب با عوارض کمتر در فرمو?سیون مواد دارویی (آنتیبیوتیک ها) استفاده کرد. گیاه شمشاد یا buxus sempervirens با نام عمومی boxwood از خانواده buxaceaeمی¬باشد که به علت داشتن خواص درمانی متعدد و اثرات مطلوب در درمان برخی بیماری ها در طب سنتی و قدیمی مورد توجه می باشد. برای این منظور، گیاه شمشاد از پارک جنگلی سی سنگان نوشهر واقع در استان مازندران جمع آوری شد و به آزمایشگاه منتقل شد. سپس نمونه های گیاه کام?ً خشک شده و عصاره تام آن با روش خیساندن تهیه گردید. عصاره ی تام تغلیظ، خشک و تا زمان استفاده در شرایط استاندارد نگهداری شدند. برای انجام آزمایش ضد میکروبی، ابتدا از سوش های باکتریایی کشت 24 ساعته تهیه گردید. سپس با تهیه ی غلظت استاندارد برای هر سوش اثر ضد میکروبی رقت های مختلف عصاره گیاه مورد نظر با استفاده از روش دیسک دیفیوژن و mic آزمایش گردید. نتایج: در روش دیسک دیفیوژن در مقایسه قطر هاله آنتی بیوتیک ها با عصاره متانولی گیاه شمشاد عصاره متانولی گیاه شمشاد در باکتری های سودوموناس آئروژینوزا اسینتو باکتر واسترپتوکوکوس پایوژنز دارای اثری بالاتر از اثر آنتی بیوتیک های مورد نظر می باشد که با توجه به مقاومت بسیار بالای دو باکتری سودوموناس ائروژینوزا و اسینتو باکتر نسبت به آنتی بیوتیک های موجود این اثر بسیار قابل توجه و مهم می باشد. کمترین حساسیت و در واقع بیشترین مقاومت به عصاره متانولی گیاه شمشاد در روش دیسک دیفیوژن در مقایسه با دیسک های آنتی بیوتیکی مربوط به انتروکک فکالیس و اشریشیا کلای می باشد. در روش میکرودایلوشن و تعیین mic، عصاره ی متانولی گیاه شمشاد بر روی باکتری ها دارای اثرات ضد میکروبی مطلوب و مناسب می باشد. بهترین جوابmic در رقت 128/1 مربوط به اشریشیا و سودوموناس می باشد. در رقت 64/1 نیز به ترتیب استرپ پیوژنز و استاف اورئوس دارای بهترین جواب هستند. نتیجه گیری کلی این بود که این عصاره اثرات ضد باکتریایی خوبی از خود نشان داد. لذا عصاره می تواند همراه با آنتی بیوتیک ها در بیماری های پوستی کاربرد مهمی در درمان داشته باشد.

بررسی نقش مسیرهای اکتادکانوئید و فنیل پروپانوئید در مقاومت پایه گوجه فرنگی علیه rhizoctonia solani
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1394
  زهرا نوربخش   پریسا طاهری

چکیده بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه و مرگ گیاهچه از مهمترین بیماری های گوجه فرنگی می باشند که سالانه منجر به خسارت زیادی در تولید گوجه فرنگی می شوند. در سال های اخیر به دلیل خطرات زیست محیطی سموم، محققان به دنبال کاربرد روش های تلفیقی و نیز استفاده از مکانیسم های مقاومتی گیاه جهت کاهش خسارت ناشی از بیمارگرها می باشند. مقاومت پایه شامل گروهی از مکانیسم های دفاعی گیاه علیه بیمارگر ها، حشرات، گیاهخواران و صدمات مکانیکی، اعم از رسوب کالوز، استحکام دیواره سلولی، القای مسیرهای دفاعی سالیسیلیک اسید(sa) و جاسمونیک اسید(ja) است. برای بررسی نقش مسیرهای سیگنالی دخیل در مقاومت پایه گوجه فرنگی علیه rhizoctonia solani ، مارکرهای دفاعی مختلف شامل سطوح ترکیبات فنلی محلول و نامحلول، لیگنین، مالون دآلدئید، کالوز، رادیکالهای فعال اکسیژن، فنیل آلانین آمونیالیاز(pal)، و لیپوکسیژناز (lox) در دو رقم حساس و مقاوم گوجه فرنگی در زمانهای مختلف پس از آلودگی بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان این ترکیبات در رقم مقاوم نسبت به حساس دارای افزایش بود. در دیسکهای برگی تیمار شده با مهارکننده های pal و lox به عنوان مارکرهای عمده مسیرهای فنیل پروپانوئید و اکتادکانوئید، افزایش شاخص بیماری مشاهده شد. همچنین در ارزیابی های میکروسکوپی مربوط به تولید کالوز و رادیکالهای فعال اکسیژن نیز افزایش تجمع این ترکیبات در رقم مقاوم، در زمان کوتاهتری پس از آلودگی با قارچ بیمارگر در مقایسه با گیاهان حساس مشاهده گردید. در بررسی اثر نیتریک اکسید بر مکانیسم ها ی دخیل در مقاومت پایه نیز افزایش مارکرهای مقاومتی مشاهده شد. کاربرد سدیم نیتروپروساید (snp) به عنوان مولد نیتریک اکسید سبب کاهش میزان پراکسیداسیون اسیدهای چرب در رقم مقاوم شد. اگرچه در گیاهان تیمار شده با snp، کاهش تجمع رادیکالهای فعال اکسیژن در هر دو رقم مقاوم و حساس مشاهده شد، میزان تجمع کالوز در رقم مقاوم افزایش یافت. تیمار دیسکهای برگی با ترکیبات بازدارنده pal و lox نشان داد که اثر القای مقاومت ناشی از کاربرد snp توسط این ترکیبات از بین رفت. در بررسی بیان ژنهای pal و lox مشاهده شد که میزان بیان این ژنها در گیاهان آلوده به بیمارگر و همچنین در گیاهان تیمار شده با snp و آلوده به بیمارگر افزایش یافت. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشانگر نقش مهم مسیرهای انتقال سیگنال فنیل پروپانوئید، اکتادکانوئید و نیتریک اکسید در دفاع گیاه گوجه فرنگی علیه قارچ نکروتروف مخرب r. solani می باشد.

جداسازی و شناسایی قارچ های اندوفیت تولید کننده تاکسول از سرخدار بومی ایران (taxus baccata) بر مبنای pcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1394
  سعید فرخی   محمد فارسی

ترکیبات تولید شده توسط میکروارگانیسم ها در ارائه فرصت هایی برای نوآوری در کشف دارو و پیشرفت، سابقه ای طولانی دارند. میکروارگانیسم های اندوفیت توجه زیادی را به عنوان منابعی از داروهای جدید، به خود معطوف کرده اند. در این تحقیق، نمونه هایی از taxus baccata (سرخدار بومی ایران) از جنگل های دره-زرین در علی آباد کتول جمع آوری شد. dna ژنومی نمونه ها استخراج گردید و حضور ژن های کدکننده ی 10- داستیل باکاتین استیل ترانسفراز (dbat) و فنیل پروپانوئید استیل ترانسفراز (bapt)، دو ژن کلیدی در مسیر بیوسنتز تاکسول، با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) بررسی شد. سپس ایزوله ها برای فعالیت ضد میکروبی شان غربالگری و ارزیابی شدند. فعالیت ضد میکروبی عصاره خام اتیل استاتی ایزوله ها با روش نشت دیسک-آگار در برابر 12 میکروارگانیسم مورد بررسی قرار گرفت. شصت و سه ایزوله اندوفیت قارچی از سرخدار بومی ایران جداسازی شد. حضور ژن dbat در 23 ایزوله اندوفیت قارچی مشاهده شد. تمام عصاره های قارچ های اندوفیت روی حداقل 7 میکروارگانیسم فعالیت ضد میکروبی نشان دادند. در طی این آزمایش میانگین محدوده بازدارندگی از 2 تا 25 میلی متر تغییر کرد. حداکثر میزان محدوده بازدارندگی 25 میلی متر در برابر قارچ پاتوژن alternaria alternata بود. از طرفی حداکثر میزان محدوده بازدارندگی در بین باکتری ها مربوط به باکتری پاتوژن انسانی bacillus subtilis بود که به میزان 1/10 میلی متر رسید. مقایسه میانگین محدوده بازدارندگی عصاره های به دست آمده با اتیل استات و اثرشان بر روی رشد گروه های متفاوت از میکروارگانیسم ها نشان داد که عصاره های pezicula sp.5، cryptosporiopsis sp.2و cryptosporiopsis sp.4 موثرتر بودند و فعالیت با طیف وسیعی را، روی گروه های متفاوت از میکروارگانیسم ها (قارچ ها، باکتری های گرم مثبت و گرم منفی)، از خود به نمایش گذاشتند.

بررسی تاثیر اسانس گیاهان مختلف علیه قارچ rhizoctonia solani عامل پوسیدگی ریشه و طوقه گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1394
  آزاده کشاورز   پریسا طاهری

اسانس ها به عنوان ترکیباتی پیچیده در قسمت های مختلف گیاهان تولید شده و وظایف مختلفی را بر عهده دارند. امروزه پیامد های سوء استفاده از سموم مهلک شیمیایی در امر کنترل آفات و بیماری های گیاهی، توجه محققان را به بهینه سازی روش های کنترل بیماری های گیاهی از طریق استفاده از نیرو های بالقوه موجود در طبیعت معطوف داشته است. یکی از روش های نوین مبارزه با عوامل مذکور، استفاده از ترکیبات طبیعی از جمله اسانس و عصاره های گیاهان دارویی می باشد. در این مطالعه فعالیت ضد قارچی اسانس 5 پنج گونه گیاهی و عصاره 6 گونه گیاهی روی قارچ rhizoctonia solani عامل پوسیدگی ریشه و طوقه گوجه فرنگی در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش غلظت و نوع اسانس می تواند تاثیر متفاوتی برروی رشد قارچ داشته باشد.

بررسی برهمکنش گوجه فرنگی وگروههای مختلف تاکسونومیکی قارچ رایزوکتونیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1394
  فاطمه حسینی زهانی   بهروز جعفرپور

در این پژوهش سه جدایه پرآزار چندهسته ای و یک جدایه کم آزار دوهسته ای از قارچ نکروتروف rhizoctonia در برهمکنش با گیاه میزبان حساس گوجه فرنگی (رقم موبیل) مورد بررسی قرار گرفت. میزان بیماریزایی این چهار جدایه بر روی گیاهچه ها و همچنین با روش دیسک های برگی ارزیابی شد و شاخص بیماری محاسبه گردید. بررسی میکروسکوپی ساختارهای آلوده کننده هر جدایه در زمان های مختلف و تعمیم آن با قدرت بیماریزایی جدایه ها انجام گرفت. در بررسی مقاومت گیاه علیه بیمارگر، میزان رسوب کالوز و تولید هیدروژن پراکسید و آنیون سوپر اکسید از گونه های فعال اکسیژن نیز در سلولهای گیاه علیه هر جدایه بررسی گردید. بیشترین میزان رسوب کالوز و فعال شدن مکانیسم های دفاعی گیاه علیه جدایه متعلق به ag3 از قارچ rhizoctonia solani که شدت بیماری کمتری را نسبت به دو جدایه پرآزار ag4hgi و ag4hgii ایجاد کرد مشاهده شد. تیمار با زانتین / زانتین اکسیداز که باعث تحریک تولید آنیون سوپر اکسید می شود موجب افزایش شدت علائم بیماری توسط بیمارگرها گردید. در حالی که تیمار گلوکز / گلوکز اکسیدازکه موجب افزایش هیدروژن پراکسید در سلولهای گیاه می شود علایم بیماری را کاهش داد. بررسی اثر آسکوربات به عنوان بازدارنده تولید و تجمع هیدروژن پراکسید نشان داد که کاهش تولید هیدروژن پراکسید منجر به کاهش رسوب کالوز در برهمکنش میزبان با جدایه های rhizoctonia و در نتیجه موجب افزایش شدت بیماری شد. همچنین ارزیابی میزان فعالیت آنزیم های مخرب دیواره سلولی شامل پکتیناز و سلولاز تولید شده توسط جدایه های مختلف rhizoctonia نشان داد که هرچه جدایه پرآزارتر باشد میزان ترشح این آنزیم ها بیشتر است. بنابراین رابطه مستقیم بین قدرت بیماریزایی جدایه ها و فعالیت آنزیم های تخریب کننده دیواره سلولی مشاهده شد.