نام پژوهشگر: حسین علی حسنی ها

بررسی پیاز رطوبتی خاک در آبیاری قطره ای زیرسطحی با پوشش ژئوتکستایل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1391
  مژده ابراهیمی   حسین علی حسنی ها

یکی از مشکلات عمده کاربرد آبیاری قطره ای زیرسطحی گرفتگی قطره چکان هاست که در نتیجه مکش منفی ایجاد شده بدلیل خاموش بودن سیستم و سپس برگشت آب و ذرات خاک به داخل قطره-چکان می باشد. استفاده از پوشش به دور قطره چکان ها می تواند باعث کاهش مشکل فوق گردد. این تحقیق در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زنجان به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل سه عمق کار گذاری قطره چکان (صفر،20،40 سانتی متری از سطح خاک) و فاکتور دوم 9 نوع پوشش (شامل دو نوع ژئوتکستایل بافته، سه نوع پوشش plm، چهار نوع ژئوتکستایل نبافته و بدون پوشش به عنوان شاهد) بود. نتایج نشان می دهد که روند توزیع الگوی پیاز رطوبتی با کاربرد پوشش به دور قطره چکان وابسته به خصوصیات ژئوتکستایل (اندازه و میزان منافذ، آبگذری، جنس، ترکیبات، فرآیند تولید، چگالی، جرم واحد سطح و ضخامت)، خصوصیات فیزیکی خاک (هدایت هیدرولیکی و بافت خاک) می باشد. استفاده از پوشش در آبیاری قطره ای سطحی باعث کاهش مساحت و حداکثر عرض خیس شده گردید. عمق کارگذاری قطره چکان بر صفت های حداکثر صعود موئینگی، مساحت و حداکثر عرض خیس شده تأثیر گذار بود، به طوری که باعث کاهش صعود موئینگی و مساحت خیس شده و افزایش حداکثر عرض خیس شده گشت و استفاده از پوشش به دور قطره چکان نیز تا حدی از صعود موئینگی جلوگیری کرد. با افزایش عمق نصب قطره-چکان، تلفات نفوذ عمقی افزایش یافت. اثر نوع پوشش و عمق نصب قطره چکان و همچنین اثر متقابل آن ها بر صفت های مساحت، حداکثر عرض خیس شده و حداکثر صعود موئینگی پس از گذشت زمان های صفر، 30، 60، 90، 120 و 150 دقیقه در سطح یک درصد معنی دار شد. پس از گذشت مدت زمان 150 دقیقه تیمار pp(a) دارای بیشترین مقدار مساحت و حداکثر عرض خیس شده (به ترتیب (cm2) 3/3203 و cm)) 33/72) و بیشترین مقدار حداکثر صعود موئینگی مربوط به تیمار بدون پوشش و پس از آن تیمار nw(d) (به ترتیب (cm) 69/11 و (cm) 65/11 در سطح a) بود. عمق صفر سانتیمتر (در سطح a) دارای بیشترین مساحت و حداکثر عرض خیس شده (به ترتیب ((cm2 70/3510 و cm)) 11/69) و پس از گذشت مدت زمان 150 دقیقه مقدار حداکثر صعود موئینگی (در سطح b) مربوط به عمق های 20 و 40 سانتی متر از سطح زمین به ترتیب cm)) 15/16 و cm)) 55/16 شد ، ولی در مدت زمان 120 دقیقه میزان صعود موئینگی در عمق 20 سانتی متر بیشتر از عمق 40 سانتی متر بود. به طور کلی الیاف plm (نوع a) به دلیل چگالی کم، تخلخل و ضریب آبگذری بیشتر نسبت به سایر ژئوتکستایل ها مناسب ترین گزینه برای کاربرد به عنوان پوشش بود.

برآورد تبخیر واقعی خاک در مرحله ی دوم تبخیر بدون نیاز به عوامل هواشناسی و فیزیکی خاک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - پژوهشکده کشاورزی 1391
  ملیحه براشکی   حسین علی حسنی ها

بخش غالب مساحت ایران را مناطق خشک و نیمه خشک تشکیل می دهد. یکی از راههای مهم مقابله با خشکی در ایران به ویژه در بخش کشاورزی، استفاده بهینه و پایدار از منابع آب است. همواره سعی می شود که حدالامکان از ریزش های جوّی، جریان های سطحی و منابع آب زیرزمینی به روش مطلوب استفاده گردد. عوامل اصلی مولد بحران کمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک، تبخیر آب از سطح خاک است. تبخیر نه تنها باعث اتلاف آب می شود، بلکه باعث خیزش آب های زیرزمینی به نزدیکی سطح خاک شده و متعاقب آب باعث شور شدن خاک ها در مناطقی می گردد که سطح ایستابی در آن ها بالا است. هدف از این پژوهش، برآورد تبخیر واقعی از سطح خاک در مرحله دوم تبخیر، بدون نیاز به عوامل هواشناسی و فیزیکی خاک می باشد. پژوهش بر روی دو سری نمونه خاک (رسی و شنی) دست خورده و ریخته شده درون استوانه شیشه ای و گلدان پلاستیکی، انجام شد. مقادیر تبخیر تجمعی و لحظه ای در خاک رس و شن در هر دو نمونه آزمایشی تا حداکثر 6 ماه به طور مداوم اندازه گیری شدند. در این تحقیق، ابتدا دو مورد حدّی تعریف و سپس با در نظر گرفتن یک سری فرضیات تأثیر مستقیم خصوصیات هیدرولیکی خاک از مدل تبخیر حذف گردید. در هر مورد حدّی معادلاتی را برای برآورد تبخیر در مرحله دو تبخیر به نحوی به دست آمد، که در آن نیاز به اندازه گیری عوامل هواشناسی و فیزیکی خاک نباشد و فقط با داشتن مدت زمان مرحله یک تبخیر ( ) و میانگین سرعت تبخیر مرحله یک ( )، بتوان تبخیر را در مرحله دو تبخیر برآورد نمود. در نمونه استوانه، مقدار تبخیر برآورد شده در مورد حدّی که پخشیدگی در خاک غالب می باشد (خاک رس) با مقدار اندازه گیری شده تطابق مناسبی دارند. در خاک شن، معادله پیشنهادی، مقدار تبخیر تجمعی را از مقدار واقعی کمتر برآورد نموده است که می تواند به دلیل خطای اندازه گیری ها باشد. معادلات ارائه شده در دو مورد حدّی، در نمونه استوانه، ,rmse2rکمتری نسبت به نمونه گلدان داشت وبه طور کلی تطابق مناسبی بین مقادیر برآورد و اندازه گیری شده در نمونه ها وجود دارد، اما، معادلات ارائه شده در هر دو مورد حدّی، در نمونه آزمایشی استوانه دارای دقت بیشتری است. .

بررسی امکان استفاده بهینه از سیلاب ها به روش آبیاری سیلابی (مطالعه موردی: برخی از سرشاخه های فرعی زنجانرود)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1391
  خدیجه نجفی   حسین علی حسنی ها

کشورمان با اقلیم خشک تا نیمه خشک دچار کمبود بارش بوده وعدم توزیع زمانی و مکانی بارش نیز بر آن حکمفرماست. در چهل ساله اخیر بر اثر بروز پدیده تغییر اقلیم و ناهنجاری های اقلیمی، علیرغم کم تر شدن مقدار نزولات جوی، معضلاتی نیز در رژیم بارش و تغییر شکل نزولات جوی از حالت برف به باران ایجاد شده است. در این میان علیرغم محدودیت های برشمرده فوق، در مناطق خشک و نیمه خشک سیلاب های فراوانی به وقوع می پیوندد که هر ساله از دسترس خارج شده و در مناطق پایاب حوضه ها مسائلی همچون تخریب و فرسایش را نیز در پی خواهد داشت. در این مناطق بعلت عدم مدیریت صحیح منابع طبیعی تجدید شونده، نه تنها بهره برداری بهینه از منابع آبی صورت نگرفته بلکه این عامل حیات بخش به صورت یک بلیه طبیعی درآمده و سالیانه سبب خسارات مالی و جانی فراوانی می گردد، در حالی که می توان با اتخاذ راهبردهای کارآمد و با صرف هزینه های پایین برای دستیابی به اهداف چند منظوره از این سیلاب ها استفاده نمود. روش های متعددی جهت کنترل و استفاده از سیلاب ها وجود دارد. در این پژوهش سعی گردیده به بررسی امکان استفاده از سیلاب ها برای آبیاری سیلابی در حوضه آبریز زنجانرود و برخی از سرشاخه های فرعی آن شامل مهتر، رامین و سهرین پرداخته شود. ابتدا وضعیت توپوگرافی، خاکشناسی، هواشناسی، قابلیت اراضی و پوشش گیاهی این حوضه ها بررسی شده و پس از تهیه آمار و اطلاعات مربوط به بارندگی و سیل و همچنین تهیه نقشه های مربوطه، خصوصیات فیزیوگرافی و میزان نفوذپذیری هر منطقه مورد بررسی قرار گرفت. سپس مکان یابی اراضی مناسب جهت آبیاری سیلابی با استفاده از نرم افزار arcgis و با استفاده از فرآیند سلسله مراتبی (ahp) انجام پذیرفت. همچنین مطالعات مربوط به طراحی سامانه های پخش سیلاب شامل برآورد پیک سیلاب با دوره بازگشت های مختلف با استفاده از روش scs و با استفاده از نرم افزار hec-hms، انجام گرفته و متعاقب آن حجم سیلاب قابل استحصال از هر حوضه محاسبه گردید. برای برآورد بار رسوبی در محل ایستگاه های هیدرومتری از روش دبی کلاسه استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که حوضه آبریز زنجانرود و سرشاخه های مربوطه از پتانسیل سیل خیزی بالایی برخوردار بوده و هر ساله حجم وسیعی از رواناب در این منطقه از دسترس خارج می-شود. در این تحقیق در حوضه آبریز زنجانرود مناطق مناسب برای آبیاری سیلابی حدوداً 291744 هکتار تخمین زده شد که می توان حجمی حدود 1409846 مترمکعب سیلاب را در این مناطق با اولویت بندی پخش نمود. کلمات کلیدی: آبیاری سیلابی، حوضه آبریز زنجانرود، سیلاب، arcgis

بررسی تأثیر کیفیت آب های زیرزمینی با سطح ایستابی بالا بر خصوصیات شیمیایی خاک ها با استفاده از خوشه-بندی فازی (مطالعه موردی: دشت مهاباد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  رضا زارع زادریحانی   احمد گلچین

چکیده مدیریت نامناسب آب در اراضی تحت کشت در دشت مهاباد همراه با ضعیف بودن زهکشی طبیعی، بر سطح ایستابی و کیفیت آب زیرزمینی و هم چنین خصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک تأثیر گذاشته است. بروز چنین شرایطی می تواند منجر به کاهش محصول و نیز زوال تدریجی منابع آب و خاک این منطقه در دراز مدت گردد. هدف این تحقیق بررسی و ارزیابی میزان تأثیر کیفیت آب زیرزمینی با سطح ایستابی بالا بر خصوصیات شیمیایی خاک، با استفاده از خوشه بندی فازی بود. به همین منظور نمونه برداری از آب زیرزمینی و خاک در 70 نقطه از دشت مورد مطالعه انجام گرفت و سپس مشخصه های کیفی آب و خاک در آزمایشگاه مورد اندازه گیری قرار گرفت. نرمال سازی داده های اولیه با استفاده از دو تبدیل گر ln و box-cox انجام شد. نتایج محاسبات ضریب همبستگی نشان داد، همبستگی بسیار بالایی بین خصوصیات شیمیایی آب و خاک وجود داشت. شوری پروفیل خاک تا حد زیادی وابسته به شوری آب زیرزمینی بوده و این وابستگی با افزایش عمق خاک از سطح زمین، افزایش می یافت. همچنین رابطه ای بین مقدار شوری آب زیرزمینی و شوری متوسط عصاره اشباع خاک ارائه شد. خوشه بندی فازی داده ها از طریق کمینه سازی یک تابع عینی در تعیین درجه عضویت هر نمونه در هریک از کلاس ها با نمای فازی 1/1 تا 2 انجام گرفت. پس از تعیین اعتبار خوشه بندی تعداد بهینه کلاس ها برای متغیرهای اندازه گیری شده آب زیرزمینی و خاک نه کلاس تعیین شد. نمودارهای درجات عضویت تخصیص یافته به هر نمونه در نمای اراضی منطقه نشانگر وجود همپوشانی بین کلاس ها و پیوستگی قابل توجه بود. بررسی مقادیر عضویت نشان داد که خوشه بندی فازی از حساسیت بالایی در تشخیص تیپ های مختلف آب زیرزمینی و خاک برخوردار است. کاربرد این روش در تهیه سیستم های طبقه بندی و نیز نقشه های پیوسته خاک و آب زیرزمینی با سطح نگرشی در حد نمونه قابل بررسی است.

تأثیر دور آبیاری و سطوح مختلف بور و گوگرد بر رشد و نمو شلغم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی زنجان 1392
  لیلا اوصانلو   احمد گلچین

دور آبیاری مناسب و تغذیه مطلوب گیاه تأثیر چشم گیری بر عملکرد و کیفیت گیاه دارد. برای بررسی تأثیر سطوح مختلف دور آبیاری، گوگرد و بور بر عملکرد و کیفیت شلغم، یک آزمایش اسپلیت اسپلیت پلات (کرت های دو بار خرد شده) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زنجان در بهار 1391 انجام شد.دور آبیاری به عنوان کرت اصلی در سه سطح ( 3، 5 و 7 روز یکبار)، گوگرد به عنوان کرت فرعی در چهار سطح (صفر، 400، 800 و 1200 کیلوگرم در هکتاراز منبع گوگرد پودری) و بور به عنوان کرت فرعی-فرعی در چهار سطح (صفر، 7/1 ،4/3 ،1/5 کیلوگرم بوردر هکتار از منبع اسید بوریک) در نظر گرفته شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربرد گوگرد تا سطح 800 کیلوگرم در هکتار منجر به افزایش عملکرد غده شلغم گردید. و غلظت گوگرد، فسفر، پتاسیم، کلسیم، آهن، منگنز و مس را در غده افزایش داد ولی تفاوت معنی داری بین غلظت این عناصر در غده شلغم در سطح 800 کیلوگرم و مقادیر بالاتر گوگرد وجود نداشت. کاربرد بور تا سطح 4/3 کیلو گرم در هکتار سبب افزایش عملکرد غده شلغم گردید و غلظت گوگرد و منیزیم غده را افزایش داد ولی بیشترین غلظت عناصر نیتروژن، پتاسیم و کلسیم از سطح 7/1 کیلوگرم بور در هکتار حاصل شد که تفاوت معنی-داری با سطح 4/3 کیلوگرم بور در هکتار نداشت. همچنین مصرف 4/3 کیلوگرم بور در هکتار منجر به افزایش غلظت بور غده شلغم گردید، هرچند تفاوت معنی داری بین سطوح مختلف بور از لحاظ غلظت آهن، منگنز و مس غده مشاهده نشد. بیشترین عملکرد غده شلغم و بیشترین غلظت عناصر پرمصرف و کم مصرف از تیمار هر سه روز یکبار آبیاری حاصل شد.

بررسی تاثیر کاداستر و یکپارچه سازی اراضی کشاورزی در بهره وری منابع آب موجود (مطالعه موردی: پایاب سد شویر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده کشاورزی 1393
  سمیه دستوار   عظیم شیردلی

قرار گرفتن ایران در اقلیم خشک و نیمه خشک باعث شده است که آب به عنوان مهمترین و محدود کننده ترین نهاده تولیدی در اغلب مناطق کشاورزی ایران خودنمایی کند. خرد بودن بیش از حد قطعات کشاورزی، آبیاری و زهکشی نامناسب، بهینه نبودن الگوی کشت و تخصیص آّب و غیره مشکلات عمده ای بر سر راه تولید محصولات کشاورزی در ایران می باشد. بنابراین بهینه کردن و افزایش بهره وری مصرف آب در سیستم های زراعی از جمله راهکارهای موثر دوسویه ای است که علاوه بر پایداری و صیانت از این منابع، کاهش قابل توجه خسارت های اقتصادی و اجتماعی ناشی از کمبود آب را در پی خواهد داشت. در این تحقیق با استفاده ازتصاویر ماهواره ای و نقشه های کاداستر، سطح زیر کشت آبی و دیم قبل و بعد از یکپارچه سازی اراضی و میزان مصرف آب کشاورزی در شبکه آبیاریپایاب سدهای ابهر تعیین شد، و با استفاده از داده ها و آمار و اطلاعات موجود، میزان آب قابل مصرف در سطح شهرستان422 میلیون مترمکعب، عملکرد و قیمت محصولات کشاورزی موجود در جهاد کشاورزی ابهر ودر سازمان ها و ارگان های مختلف استان اقدام به بررسی تاثیر یکپارچه سازی اراضی کشاورزی و بهینه سازی الگوی کشت در سطح زیر کشت و کارایی مصرف آب و میزان بهره وری آب و سطح درآمد کشاورزان از طریق برنامه ریزی غیر خطی در محیط نرم افزار gams، برای 4 فاز 5 ساله گردید. بنابراین افزایش به میزان 80/20 ، 69/ 44، 18/87 ، 33/250 درصد در فازهای اول و دوم و سوم و چهارم نسبت به حالت بهینه محاسبه شده و پایه به سطح درآمد کشاورزان یا بهره وری مصرف آب افزایش و در اثر از بین رفتن حد و مرز بین اراضی کشاورزی 27/7 درصد به سطح زیر کشت اضافه خواهد شد و افزایش 86/16 درصد در کارایی مصرف آب مشاهده گردید وراندمان مصرف آب با استفاده از توسعه روشهای نوین آبیاری از50 درصد قبل از فاز یک به 76 درصد در پایان برنامه رسید.