نام پژوهشگر: میترا خلف بیگی

تبیین فرایند کسب شغل در افراد با بیماری های شدید روانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1393
  میترا خلف بیگی   فرحناز محمدی شاهبلاغی

زمینه و هدف: کار و اشتغال در زندگی بیشتر افراد نقش کلیدی دارد، به طوری که علاوه بر منافع مالی، شکل دهنده سازگاری اجتماعی بوده و در حفظ سلامتی و رفاه موثر است. اشتغال در افراد با بیماری های روانی همانند جمعیت عادی حائز اهمیت بوده و به عنوان بخش اصلی فرایند بهبودی در این بیماران می باشد. با این وجود به دست آوردن و حفظ شغل در این افراد یک چالش محسوب شده و تعداد معدودی از آنان در این روند موفق می گردند. علیرغم شیوع بالای اختلالات روانی و این مهم که عدم اشتغال طولانی مدت ممکن است موقعیت این افراد را بدتر کرده و منجر به محدودیت های دائمی گردد، تا کنون در رشته کاردرمانی در ایران تحقیقی در این مورد صورت نگرفته است. هدف این مطالعه توصیف وتبیین فرایند کسب شغل در افراد با بیماری های شدید روانی است. روش پژوهش: این پژوهش در پارادایم تحقیقات کیفی با استفاده از رویکرد گراندد تئوری نسخه کوربین و اشتراوس 2008 انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 10 فرد مبتلا به بیماری های شدید روانی، 7 نفر از اعضای خانواده، 2 روانپزشک و یک کارفرما بودند که به صورت هدفمند و نظری انتخاب شدند. روش اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته و بحث گروهی متمرکز بود. برای مدیریت داده ها از نرم افزار maxqda نسخه 2007 استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کوربین و اشتراوس 2008، شامل تحلیل داده ها برای مفاهیم، تحلیل داده ها برای زمینه، لحاظ کردن فرایند در تحلیل داده ها و یکپارچه سازی طبقات انجام شد. یافته ها: یافته های این مطالعه در قالب 8 طبقه اصلی خلاصه شد. طبقات اصلی «منابع و ظرفیت های بیمار»، «عرصه خانواده»، «موانع و تسهیلات اجتماعی»، «پدیده بیماری» و «کامیابی ها و ناکامی ها» اشاره به زمینه ای داشت که پدیده کسب شغل در آن شکل می گیرد و طبقات اصلی «چالشگری بیمار»، «رویارویی خانواده با چالش اشتغال» و «حاکمیت ناهمگون اجتماعی» اشاره به فرایندی داشت که مشارکت کنندگان به کار می بردند. همچنین «تولی چند پاره اشتغال» به عنوان متغیر اصلی انتزاعی ترین مفهومی بود که در داده ها آشکار شد و با طبقات در ارتباط بود. نتیجه گیری: فرایند کسب شغل در افراد مبتلا به بیماری های شدید روانی یک فرایند سیستماتیک است که عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی بر آن موثر است. برای رسیدن به شغل دلخواه لازم است که برنامه های بازتوانی این بیماران با توجه به این عوامل طراحی گردند. همچنین با توجه به نقش خانواده و نیز سازمان های مردم نهاد در فرایند حاضر، تمرکز مداخلات کاردرمانی بر آموزش و هدایت صحیح این اجزاء می تواند مسیر اشتغال این بیماران را هموارتر سازد.