نام پژوهشگر: مهدی اخترکاوان
فاطمه محرمی اوجقاز جواد دیواندری
امروزه توجه به محیط زیست از الزامات زندگی صنعتی می باشد، که این امر در قرآن کریم نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در چرخه طبیعت بعنوان یک سیستم یکپارچه و منظم، به امر خداوند هر چیز به مقدار لازم خلق گردید، و در صورتی که دستخوش تغییراتی گردد تبعات آن بشر امروزی را با مشکلاتی مواجه می نماید. لذا توجه به اصول و مبانی محیط زیست و آشنایی با چرخه های حیات، امری است که باید از دوران کودکی مورد توجه قرار گیرد. آموزش دردوران کودکی و نوجوانی ضمن دارا بودن تاثیرپذیری بالا در نهاد آدمی جای گرفته و می تواند بسیار موثر واقع شود. در این پایان نامه ضمن تبیین مفاهیمی همچون محیط زیست و توسعه پایدار، فضاهای مورد نیاز آموزش کودکان در شرایط کیفی مناسب مورد نقد و تحلیل قرارگرفته و با بررسی نمونه های مشابه برکیفیت فضای خلق شده افزوده است. متعاقباً استفاده از آزمایشگاهها و کارگاهها و فضاهای بازی در محیطهای طبیعی بر قدرت فهم کودکان خواهدافزود. در نهایت با ارائه طرحی که تمام نیازهای کالبدی این مرکز آموزشی در آن لحاظ گردیده باشد فضای مصنوع را با فضای طبیعی تلفیق نموده و ضمن ارتباط کودک و محیط زیست، حمایت لازم از منابع طبیعی و محیط زیست صورت گرفته و آن را به نسلهای بعدی واگذار نماید.
زهرا احمدی پور منصوره طاهباز
مسکن به عنوان انسانی¬ترین موضوع معماری، بازگو کننده شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی حاکم بر جامعه در دوره مربوط به خود است. از طرفی، عصر حاضر در کنار بحران¬های مختلف هویتی و فرهنگی، با بحران جدی زیست¬محیطی روبروست؛ از این رو معماری مسکن معاصر می¬تواند نقش مهمی را در بهبود این شرایط ایفا نماید. هدف اصلی این تحقیق طراحی مجتمع مسکونی همساز با اقلیم است که بتواند با احترام به محیط زیست و منابع انرژی از پیشرفت¬های تکنولوژیکی متناسب با نیازهای طراحی بهره¬ برده و گامی در جهت ایجاد الگویی پایدار در سکونت و بهینه¬سازی مصرف انرژی در کنار توجه به کیفیت فضایی بردارد. در این پژوهش رعایت نیازهای انسانی در کنار تحقق علم همساز با اقلیم با بهره¬گیری از تجربیات معماری بومی، بالاخص معماری خانه¬ها در اولویت قرار گرفته شده¬است. در این راستا نگارنده این پژوهش با توجه به مشکلات حاکم بر مجتمع مسکونی مهر قائمشهر تصمیم به مطالعه و تحقیق در باب این مجتمع گرفته و در نهایت سعی در بازآفرینی و ارائه طرحی نو، منطبق با پژوهش¬های انجام شده دارد. این نگارش در ابتدا به مطالعات و پژوهش¬های مختلفی در رابطه با مفاهیم پایه¬ای مرتبط با انسان، طبیعت، اقلیم و محیط¬های مسکونی به صورت کیفی و کمی پرداخته¬ است و از نقاط قوت و ضعف آن¬ها در راستای اهداف تحقیق برای تبیین راهکاری مناسب، معماری مسکن معاصر بهره ¬برده¬ است. در مرحله بعد با استفاده از مطالعات میدانی به ارزیابی مجتمع مسکونی¬کنونی با کمک اندازه¬گیری¬های میدانی¬و¬ تحلیل¬¬3واحد از این مجتمع دراوج گرمای تابستان در روزهای21 و22 مردادماه سال 1393پرداخته ¬است و سعی دارد به میزان همسازی مجموعه با اقلیم معتدل و مرطوب و تأثیر به کار¬گیری عوامل اقلیمی در آسایش فضا¬های داخلی واحدها بپردازد. داده¬ها توسط دستگاه¬های ثابت ¬و ¬¬سیار datalogger،wbgt، hot¬wire که قادر به برداشت آمار دما، رطوبت¬نسبی و باد، در دوره¬های زمانی تعیین شده در واحد¬های معین هستند، گرداوری شده ¬است. داده¬های اقلیمی برداشت ¬شده با داده¬های ایستگاه هواشناسی منطقه به عنوان شرایط محلی، مقایسه¬ و با انتقال آنها بر روی نمودار سایکرومتریک، میزان آسایش حرارتی فضاها تعیین گردیده ¬است. نتایج بررسی¬ها نشان می¬دهد، که تا چه اندازه، اصول معماری می¬تواند با ایجاد خرد¬اقلیم مناسب، شرایط محیطی را تعدیل کرده و¬ میزان استفاده از وسایل مکانیکی رابه مقدار چشم گیری در طول شبانه روز کاهش دهد. بر اساس نتایج پژوهش¬های انجام شده و بهره¬گیری از علم همساز با اقلیم در ترکیب با ارزش¬ها و عناصر حاکم بر محیط¬های مسکونی می¬توان به طرحی مناسب برای این مجتمع با توجه به اهدافش دست یافت. بنابراین طرح نهایی که عصاره این پژوهش است سعی دارد طرحی را ار ارائه دهد که علاوه بر این که منطبق بر سیاست¬های اتخاذ شده برای این نوع مجتمع¬ها ست بتواند کیفیت فضایی رابه همراه حس احترام به طبیعت و محیط پیرامون برای ساکنین این مجتمع¬ها به ارمغان آورد.
نسرین عباسی مهدی اخترکاوان
در این تحقیق ارزیابی کارایی حیاط مرکزی به دو صورت اقلیمی و تاریخی، فرهنگی، اجتماعی انجام گرفت : در ارزیابی اقلیمی : 1- استفاده از داده های آماری ایستگاه سینوپتیک کاشان برای ترسیم و تحلیل داده ها در تقویم نیاز اقلیمی ? نقشه مسیر حرکت خورشید و همچنین مقایسه با داده های میدانی. 2- انجام برداشتهای میدانی با استفاده از دستگاه wbgt و datalogger و تحلیل داده های این دستگاه ها با کمک شاخص اقلیم دمای جهانی و ترسیم نمودارهای ایزوترم و مقایسه با داده های آماری ایستگاه سینوپتیک انجام شده است و در ارزیابی اجتماعی با استفاده از منابع کتابخانه ای میزان توانایی حیاط مرکزی برای تبدیل شدن به یک مکان اجتماعی زنده در دانشکده معماری و هنر با تمرکز برفاکتورهای رفتاری و فرهنگی و اجتماعی، اهمیت حریم بررسی شده است. از دستاوردهای مهم این پژوهش می توان به تاثیر حریم و آسایش و امنیت در تبدیل حیاط به محیطی اجتماعی برای انجام فعالیت های موقتی اشاره کرده و تاثیر عواملی چون میزان محصوریت، جهت گیری، نوع مصالح دیوارهای احاطه کننده حیاط، وجود درختان برگ ریز ،استفاده از جریان باد و تاثیر فضاهای احاطه کننده حیاط در تعدیل شرایط خرده اقلیم و ایجاد آسایش اشاره کرد.همچنین برداشت های میدانی نشان داد که در دانشگاه کاشان در طول سال نوسانات دمایی و رطوبت خرده اقلیم حیاط از اقلیم محلی و شهری کمتر است و خرده اقلیم حیاط تعادل حرارتی بیشتری نسبت به اقلیم محلی و شهری دارد. در فصل زمستان خرده اقلیم حیاط از اقلیم محلی سردتر و مرطوب تر است. همچنین اقلیم محلی و خرده اقلیم حیاط گرمتر و خشک تر از اقلیم شهری است.