نام پژوهشگر: عذرا جوان بخت

بررسی آثار ناشی از هدفمندسازی یارانه حامل های انرژی بر ارزش فرآورده های صنایع غذایی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  زهرا نعمت الهی   عذرا جوان بخت

یارانه و مالیات دو ابزار مهم اقتصادی هستند که دولت ها به وسیله آنها در بازار دخالت می کنند. یارانه و مالیات با تغییر قیمت های نسبی، اقتصاد را تحت تأثیر قرار می دهند. یارانه با تحریف قیمت ها، مانع تخصیص بهینه منابع می شود و رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد، از سوی دیگر با ایجاد کسری بودجه و افزایش هزینه های اجتماعی، بر اقتصاد ملی آثار جدی بر جای می گذارد؛ افزایش یارانه ها و فشار هزینه ای آن بر بودجه، دولت را مجبور به کاهش یارانه ها و توجه به هدفمندی آن کرده است؛ با توجه به اهمیت صنایع غذایی در امنیت غذایی، مطالعه حاضر به بررسی آثار ناشی از هدفمندسازی یارانه حامل های انرژی بر بخش صنایع غذایی می پردازد. در این راستا مدل تعادل عمومی قابل محاسبه مورد استفاده قرار گرفته است. در مجموع، نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هدفمندسازی یارانه حامل های انرژی، بدون پرداخت نقدی به خانوار و تولیدکننده، سبب کاهش تولید در فعالیت های تولیدی، افزایش قیمت کالاها و خدمات، کاهش رفاه و کاهش قدرت خرید مصرف کننده شهری و روستایی می شود. در بخش صنایع غذایی نیز این آثار بسیار چشمگیر است. به گونه ای که با افزایش قیمت حامل های انرژی، هزینه های واسطه افزایش و به دنبال آن تولید به شدت کاهش یافته است. کاهش تولید، تقاضای نهاده سرمایه و سرمایه گذاری را کاهش داده و واردات کالاهای اساسی صنایع غذایی افزایش یافته است.

پیش بینی روند تورم موادغذایی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی رضائیه 1392
  علیرضا ولی زاده   عذرا جوان بخت

افزایش قیمت ها از یک سو منجر به افزایش نگرانی در خصوص وضعیت معیشت و تغذیه ی مردم به ویژه خانوارهای کم درآمد در کشورهای در حال توسعه می شود و از سوی دیگر موجب ایجاد تورم، کاهش رفاه اجتماعی و افزایش بی ثباتی های اقتصادی در جامعه می گردد. از میان کالاها و خدمات مصرفی، مواد غذایی از مهم ترین کالاهای مصرفی می باشند. از اینرو همواره دولت ها به منظور تأمین امنیت غذایی از طریق اعمال سیاست های مختلف پولی و مالی در بازار این محصولات مداخله می نمایند تا از افزایش قیمت این محصولات جلوگیری کنند. با این وجود، قیمت این محصولات از تغییرات اقتصادی سایر کالاها تأثیر گرفته و می تواند در جهت افزایش حرکت نماید. در مطالعه حاضر از داده های ماهانه ی شاخص بهای مصرف کننده خوراکی ها و آشامیدنی ها ارائه شده توسط بانک مرکزی، از ماه نخست سال 1382 تا آذر ماه 1391 جهت پیش بینی روند تورم موادغذایی در ایران استفاده شده است. در این راستا از روش های پارامتریک شامل الگوهای پایه رگرسیونی و arima و ناپارامتریک شامل الگوی هموارسازی نمایی دوگانه بهره گرفته شده است. در ابتدا با استفاده از آزمون ریشه واحد فصلی وجود یا عدم وجود ریشه واحد در سری زمانی شاخص مورد نظر بررسی شده است. نتایج این آزمون نشان دهنده ی این است که داده های مورد بررسی در دو تناوب صفر و دارای ریشه واحد می باشند. برای ایستا سازی از فیلترهای تفاضل گیری متناسب با این چرخه ها استفاده گردیده است. پس از ایستا سازی سری شاخص بهای مصرف کننده خوراکی ها وآشامیدنی ها از الگوی پایه رگرسیونی برای پیش بینی مقادیر آتی این شاخص استفاده شده است. همچنین با بررسی الگوهای آریمای مختلف الگوی arima(1,1,4) مناسب تشخیص داده شد و مجدداً از آن برای پیش بینی روند تورم شاخص مواد غذایی استفاده گردید. به علاوه با توجه به ویژگی های سری شاخص مورد بررسی از الگوی هموارسازی نمایی دوگانه به عنوان الگوی منتخب روش های ناپارامتریک در جهت پیش بینی استفاده شده است. نتایج حاصل از پیش بینی های انجام شده، نشانگر افزایشی بودن روند تورم مواد غذایی در ایران بوده است. در نهایت با استفاده از آزمون دایبلد ماریانو و معیارهای اندازه گیری دقت پیش بینی به مقایسه ی پیش بینی های صورت گرفته توسط روش های پارامتریک و ناپارامتریک پرداخته شده است که نتایج بدست آمده حاکی از برتر بودن الگوی پایه رگرسیونی در پیش-بینی مقادیر آتی شاخص بهای مصرف کننده خوراکی ها و آشامیدنی ها در ایران می باشد.

الگوی بازاریابی و تجارت سیب درختی ایران با تاکید بر استان آذربایجان شرقی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1393
  فرید فرخادنیا   عذرا جوان بخت

با توجه به اهمیت اقتصادی و اجتماعی محصولات باغی از جمله سیب درختی در اقتصاد ملی و استعدادهای بالقوه فراوان کشور برای ارتقاء کمی و کیفی این گروه از محصولات و همچنین آگاهی از وجود یا عدم وجود مزیت نسبی تولید، حمایت های قیمتی دولت و به تبع آن مزیت نسبی صادرات، بازاریابی و تجارت نیازمند نگرشی سیستمی و جامع می باشد که بتواند ضمن پی بردن به مشکلات موجود در این راستا، منجر به اتخاذ راهکارهای مناسب در این زمینه گردد. بر همین اساس در این پژوهش، مزیت نسبی تولید و صادراتی سیب درختی، انواع توابع حاشیه بازاریابی سیب درختی ایران و نیز ساختار بازار جهانی صادراتی این محصول مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفت. به همین منظور برای مطالعه بازاریابی سیب درختی در ایران، برآورد توابع حاشیه بازاریابی و عرضه صادراتی کشور از اطلاعات سری زمانی 92-1367 و جهت بررسی مزیت نسبی صادراتی از آمار سالانه 91-1383 استفاده شده است. همچنین در بحث مزیت نسبی تولید، اطلاعات بصورت پیمایشی از استان آذربایجان شرقی جمع آوری گردید. نتایج مطالعه حاکی از آنست که طی دوره مورد مطالعه متوسط حاشیه عمده فروشی محصول سیب درختی از حاشیه خرده فروشی آنها بیشتر بوده است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر حاشیه بازاریابی با استفاده از توابع اضافه بهاء و هزینه بازاریابی سیب درختی حاکی از تأثیر عواملی همچون میزان صادرات، میزان تولید محصول، قیمت خرده فروشی و قیمت عمده فروشی بوده است در ضمن هیچگونه حمایتی از جانب دولت در زمینه فروش محصول صورت نگرفته است و برای تولیدکنندگان مناسب ترین شیوه برای فروش محصول در صورت وجود خریدار بصورت سلف خر یا پیش فروش بوده است. درارتباط با مزیت نسبی صادراتی، شاخص های مزیت نسبی آشکار شده (rca) و شکل متقارن شده آن (rsca) برای دوره مورد مطالعه محاسبه گردید که نتایج حاکی از وجود مزیت نسبی در زمینه صادرات و جایگاه رقابتی ایران در بین کشورهای عمده صادرکننده محصول سیب است. همچنین براساس ماتریس تحلیل سیاستی (pam)، معیار هزینه منابع داخلی (drc) برای این محصول محاسبه گردید، که نتایج حاکی از وجود مزیت نسبی تولید سیب درختی در استان آذربایجان شرقی می باشد. در پایان، براساس یافته های تحقیق راهبردهایی جهت برنامه ریزی و سیاست گذاری مطلوبتر ارائه گردیده است.