نام پژوهشگر: فرحناز معتمدی سده

ساخت dna واکسن fmdv-type o-vp1 gene ، رادیوواکسن ویروس تب برفکی و ارزیابی پاسخ ایمنی در موشهای balb/c با استراتژی پرایم بوست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  فرحناز معتمدی سده   امیررضا جلیلیان

هدف اصلی واکسن‏های دامی بهبود و کنترل محصولات دامی و کاهش مصرف دارو و هورمون ها می باشد. ویروس بیماری تب برفکی باعث زیان های اقتصادی زیادی در دام ها می شود. مطالعات ایمونولوژیکی در ویروس تب برفکی نشان داده است که اپی توپ غالب مسئول القائ پاسخ آنتی بادی خنثی کننده، باقیمانده های آمینو اسیدی موجود در لوپ g-h هستند که لوپ سطحی پروتئین ساختمانی vp1 می باشد. واکسن رایج این بیماری به دلایلی چون نیمه عمر کوتاه، نیاز به زنجیره سرد و عدم ایجاد پایداری دایم و ... به تنهائی نمی‏تواند در کنترل آن موثر باشد، لذا هدف از این تحقیق ساخت واکسن dna حاوی ژن vp1 ویروس تب برفکی تایپ o جداسازی شده از ایران در سال 1386، ساخت رادیوواکسن این بیماری با استفاده از پرتو گاما و در نهایت ارزیابی پاسخ های ایمنی همورال و سلولی این دو نوع واکسن در مدل موشی می باشد. در این تحقیق ژن vp1 ویروس تب برفکی تایپ o جداسازی شده از شهر ری در سال 1386 با استفاده از یک جفت پرایمر اختصاصی و آزمون rt-pcr جداسازی و جهت ساخت dna واکسن، در ناقل بیانی pcdna3.1+ الحاق گردید. سپس ویروس فوق تکثیر، توسط پرتوگاما غیرفعال سازی شده و جهت ساخت رادیوواکسن فرمولاسیون گردید. جهت بررسی پاسخ های ایمنی همورال و سلولی، واکسن dna و رادیوواکسن به موش های balb/c تزریق شدند. بررسی تیتر آنتی سرم خنثی کننده نشان داد که گروه‏های واکسینه شده با واکسن‏های dna vaccine gmcsf, radio vaccine, normal vaccine, pb 1, pb2 and pb3 دارای تیتر آنتی سرم بیش از 2/1 می باشند و در گروه‏های واکسن نرمال و رادیوواکسن بیشترین تیتر آنتی سرم مشاهده شد. همچنین بررسی ایمنی سلولی با استفاده از آزمون mtt و مقادیر اینترفرون گاما نشان داد که القا ایمنی سلولی در گروه های پرایم بوست 1، 2 و 3 نسبت به گروه‏های رادیوواکسن، واکسن نرمال، dna vaccine و dna vaccine + gmcsf بیشتر بود، همچنین در گروه‏های پرایم بوست 1 و 2 نسبت به پرایم بوست 3 بیشتر بوده است. به نظر می رسد که تعداد لنفوسیتهای th1 در گروههای پرایم بوست 1 و 2 افزایش معنی‏داری داشته است. اندازه گیری میزان اینترلوکین 10 و 4 در سه گروه پرایم بوست نشان داد که در این سه حالت تعداد لنفوسیتهای th2 تغییر معنی‏داری نسبت به گروه‏های کنترل منفی نداشت. در نهایت نتیجه‎گیری شد که استراتژی پرایم بوست هترولوگ با استفاده از dna vaccine + gmcsf و واکسن غیرفعال باعث فعال‏سازی پاسخ‏های ایمنی همورال وسلولی کاملاً مناسب در مدل‏های موشی شده است. البته واکسن نرمال و رادیوواکسن باوجودی که پاسخ ایمنی هومورال خوبی داشتند ولی القای لنفوسیتهای th1 در آنها کمتر بوده است. لذا می توان گفت برای القا پاسخ ایمنی هومورال وابسته به t cell گروههای واکسن موثر به ترتیب: 1. گروههای pb2 و pb1 2. گروههای نرمال واکسن و رادیوواکسن 3. گروه pb3 4. گروه dna vaccine- gmcsf

ساخت وکتور حاوی فیوژن ژن vp1 ویروس بیماری تب برفکی و ژن hsp70 و بررسی بیان پروتئین آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده کشاورزی 1391
  سلماز یزدان پناه   فرحناز معتمدی سده

dna واکسن یک روش جدید ایجاد آنتی بادی ویژه – آنتی ژن و ایمنی بواسطه – سلول است. طرح اساسی dna واکسن یک ژن هدف- کاملا ساده کلون شده درون یک وکتور بیانی است. اتصال آنتی ژنها به hsp70 روش بالقوه ای برای افزایش تاثیر واکسن های dna می باشد. مکانیسم مولکولی آغازگر پاسخ های بالقوه ایمنی توسط hspها مبتنی بر این واقعیت است کهhspها ادجوانتهای طبیعی هستند و میتوانند سلولهای پردازشگر آنتی ژن را فعال کنند. در این تحقیق نیز علاوه بر ژن hsp70 در ساخت واکسن، از ژن vp1 به دلایل ذکر شده استفاده گردید. ژن vp1 بدین دلایل استفاده گردید که از 5 مکان آنتی ژنی شناخته شده نوع-o ویروس بیماری تب برفکی، 3 تا در vp1 جای دارند. بویژه، یک مکان آنتی ژنی g-h-loop درvp1 و حدود 213-200 باقیمانده ی –c ترمینال را شامل می شود. اسیدهای آمینه در لوپ در بردارنده اپی توپ های سلولی b و t هستند که می توانند پاسخ های ایمنی را تحریک کنند در هر دو مناطق در vp1 یک نقش اصلی را در تعیین نمودن آنتی ژنیستیه و ایمونوژ نیستیه ویروسی ایفاء می کنند. هدف این پروژه، ساخت وکتور فیوژن حاوی ژن hsp70 وvpویروس بیماری تب برفکی type o و بررسی بیان پروتئین آن می باشد، جهت این امر در روش کار پروژه تحقیقاتی مذکور، ژنvp1 (عامل بیماری_زا) به عنوان قسمت ابتدای ژن فیوژن (بعد از کدون شروع) و ژن hsp70 در قسمت دوم ژن فیوژن (بعد از آن کدون خاتمه) جهت ساخت dna واکسن بکار گرفته شدند. ژن vp1 از وکتور ptz57r/t هضم و جداسازی شد و در بالادست ژنhsp70 در وکتور pcdna3/1+ کلون گردید، سپس از طریق هضم آنزیمی، pcr و نیز تعیین توالی تأئید گردید. ناقل pcdna3/1+ حاوی ژن های فیوژن vp1-hsp70 با پرایمر t7 promotor تعیین توالی گردید(تعیین توالی توسط شرکت seqlab آلمان صورت گرفت). بیان پروتئینی آن نیز پس از ترنسفکت نمودن به رده سلولی پایدار کلیه نوزاد همستر، از طریق sds-page و وسترن بلات اثبات شد. نتیجه نهایی این پژوهش ساخت وکتور حاوی فیوژن دو ژن vp1 و hsp70 به عنوان یک نوع dna واکسن می باشد که می توان در پژوهش بعدی، جهت ساخت مرحله آخر واکسن سازی یعنی آزمایش در مدل حیوانی مورد استفاده قرار داد.