نام پژوهشگر: علیرضا کرباسی

کاربرد رهیافت مقایسات زوجی فازی در مدلهای برنامه ریزی آرمانی برای تصمیم گیری کشاورزی: مطالعه موردی تولیدکنندگان برنج در شهرستان لنگرود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1388
  سیاوش فلاح علی پور   مسعود همایونی فر

مبنای پژوهش حاضر، نگاه انتقادی به کاربرد روش ها و مدل های به کار گرفته شده برای برنامه ریزی زراعی بدین صورت است که در آنها اولا اهداف کشاورز یا مدیر واحد کشاورزی چندان مورد توجه نبوده و عموما معیار اصلی، حداکثر سود بوده است. ثانیا اگر هم اهداف وارد مدل ها شدند، اهمیت شان برای مدیر واحد کشاورزی آنچنان که باید، در این مدل ها مورد توجه قرار نگرفته است. نتیجه این دو بی توجهی برنامه ای بوده که در عمل توسط کشاورز به کار گرفته نشده و کاربرد آن بخشی هم که اجرا شده به نتایج مورد انتظار دست نیافته است. به منظور رفع مشکل بیان شده، در پژوهش حاضر برای بهینه کردن تصمیمات، روش جدیدی با ترکیب روش مقایسه زوجی فازی (fpc) و مدل های برنامه ریزی آرمانی (gp) بر اساس تصمیم گیری های چند معیاره (mcdm) ارائه شد. به منظور نشان دادن نتیجه ای از کاربرد روش پیشنهادی fpc-gp، مسئله برنامه ریزی تخصیص زمین زراعی برای محصولات اساسی (ارقام مختلف برنج) مناطق کشاورزی شهرستان لنگرود واقع در استان گیلان مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی اهداف کشاورزان، اطلاعات لازم با طراحی پرسشنامه و تکمیل آن از طریق مصاحبه حضوری با 118 کشاورز برنجکار به دست آمد. بر اساس یافته ها با تغییر برنامه کشت برنجکاران به برنامه بهینه می توان به طور همزمان در دو هدف حداکثر کردن سود و پایداری زمین و کاهش خسارات زیست محیطی، بهبود ایجاد کرد که بدین منظور الگوی به دست آمده از کاربرد مدل fpc-wgp بر الگوی موجود و fpc-lgp ترجیح دارد. از طرفی چون فرآیند برنامه ریزی در این مدل های ترکیبی بر مبنای شناخت اهداف و ترجیحات کشاورز استوار بوده، انتظار پذیرش برنامه های حاصل توسط کشاورز زیاد است. بنابراین پیشنهاد می شود از این روش در برنامه ریزی مزرعه استفاده شود. البته نتایج بهتر با مدل سازی کامل تر اهداف، و بر اساس داده های دقیق حاصل می گردد.

بررسی تخصیص بهینه منابع آب در بخش کشاورزی (مطالعه موردی: دشت مشهد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1388
  محمد حیدری   محمود صبوحی

کمبود منابع تولید مناسب سبب شده است که روش های تخصیص بهینه منابع کمیاب بین فعالیت های مختلف، روز به روز گسترش یابد. با توجه به نقش حیاتی بخش کشاورزی در اقتصاد ملی و تأمین غذای جامعه، لازم است که از منابع و ابزار های تولید در این بخش استفاده بهینه ای صورت گیرد. در مطالعه حاضر، به بررسی تخصیص بهینه منابع آب در بخش کشاورزی دشت مشهد با توجه به الگوهای کشت بهینه پرداخته شد. ابتدا بهره برداران زراعی دشت بر اساس منطقه و نوع خاک به گروه های همگنی تقسیم و سپس ضرایب فنی هر گروه با استفاده از اطلاعات اسنادی بخش زراعی دشت در طی سال های 1385- 1380 محاسبه گردید. سپس با استفاده از مدل های برنامه ریزی خطی قطعی و با محدودیت های تصادفی در شرایط عدم ریسک و وجود ریسک 50، 70 و 90 درصد در مقدار آب قابل دسترس بخش کشاورزی و راندمان های آبیاری 50، 75 و 90 درصد به تخصیص بهینه آب آبیاری بین محصولات کشاورزی با هدف حداکثر کردن سود خالص سالانه بخش کشاورزی پرداخته شد. نتایج نشان داد که با اجرای الگوهای بهینه کشت و تخصیص بهینه منابع آب، امکان افزایش سودآوری، کاهش میزان آب مصرفی و در نتیجه بهره برداری پایدار از منابع آب در بخش کشاورزی دشت مشهد وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که افزایش ریسک دسترسی به آب باعث کاهش میزان مصرف آب و بازده خالص بخش کشاورزی و افزایش راندمان آب آبیاری نیز باعث کاهش میزان مصرف آب و افزایش بازده خالص بخش کشاورزی دشت می گردد.

ارزیابی تجارت بخش کشاورزی ایران با کاربرد مدل جاذبه و داده های ترکیبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1388
  معصومه ظریف   ماشاالله سالارپور

در مطالعه حاضر مهمترین عوامل تعیین کننده تجارت بخش کشاورزی ایران با کاربرد مدل جاذبه مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور از دادههای ترکیبی مربوط به 26 شریک تجاری در بخش واردات و 32 شریک تجاری در بخش صادرات استفاده شد. برآورد اثرات تصادفی و انجام آزمون هاسمن منجر به انتخاب مدل اثرات ثابت جهت تعیین اثر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته گردید. ابتدا تأثیر متغیرهای مستقل تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، متغیر مشابهت لیندر، فاصله جغرافیایی، نرخ ارز، عدم قطعیت نرخ ارز و متغیر مجازی مرز مشترک بر هر یک از صادرات و واردات محصولات کشاورزی ایران برآورد گردید. سپس متغیرهای مجازی مربوط به یکپارچگی های منطقه ای سازمان کنفرانس اسلامی و اکو نیز در مدل وارد گردید. نتایج نشان داد که تولید ناخالص داخلی شرکای تجاری اثر مثبت بر صادرات و واردات محصولات کشاورزی دارد که این اثر در رابطه با کشورهای عضو سارمان کنفرانس اسلامی کوچکتر است. همچنین متغیرهای اثر لیندر، فاصله جغرافیایی و عدم قطعیت نرخ ارز تأثیر منفی بر هر دوی صادرات و واردات محصولات کشاورزی ایران داشتند. متغیر درآمد سرانه تأثیر منفی بر صادرات داشت در حالی که واردات محصولات کشاورزی وابستگی معنی داری با درآمد سرانه کشورهای صادرکننده نداشته است. متغیر نرخ ارز واقعی دارای اثر مثبت اما بسیار کوچک بر واردات و اثر منفی بر صادرات بخش کشاورزی ایران داشته است. همچنین نتایج نتایج داد که تشکیل یکپارچگی بین ایران واعضای سازمان کنفرانس اسلامی منجر به افزایش 124 درصدی صادرات و 245 درصدی واردات محصولات کشاورزی ایران خواهد شد و یکپارچگی اعضای اکو تأثیر معنی داری بر هیچ یک از صادرات و واردات محصولات کشاورزی ایران نخواهد داشت. با توجه به وابستگی منفی میان صادرات و واردات با فاصله جغرافیایی کشورها، تقویت زیرساخت های حمل و نقلی بین المللی جهت تقویت روابط تجاری دوجانبه پیشنهاد می گردد. همچنین تشکیل توافقات تجاری بین ایران و شرکای او در سازمان کنفرانس اسلامی از اثرات منفی نوسانات نرخ ارز خواهد کاست. علاوه بر آن کشورهای اسلامی که تولید ناخالص داخلی مشابه ایران داشته و فاصله جغرافیایی آنها با ایران کم باشد از پتانسیل تجاری بالایی برخوردارند و ضرورت انعقاد پیمان های منطقه ای با آنها بخوبی احساس می شود. تشکیل این گونه پیمان ها با هدف آزادسازی تجاری، کاهش و نهایتاً حذف محدودیت های تعرفه ای و گمرکی، می تواند کمک شایانی به رشد بخش بازرگانی خارجی کشورهای عضو بنماید.

تأثیرسیاست های پولی ومالی براشتغال بخش کشاورزی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1386
  هاجر اثنی عشری   علیرضا کرباسی

افزایش عرضه نیروی کار به دلیل رشد روز افزون جمعیت وپایین بودن ظرفیتهای تولید باعث شده که کشور با نرخ بالای بیکاری مواجه شود. بد ین دلایل مقابله با این بحران یکی از مهمترین وظایف دولت به شمار می آید. بخش کشاورزی از مهمترین بخش های اقتصادی کشور بوده که به لحاظ کاربر بودن ونیاز به سرمایه گذاری کمتر برای ایجاد اشتغال، سهم چشمگیری در اشتغال کل کشور دارد. لذا در این مطالعه اثرات سیاستهای پولی ومالی به عنوان ابزارهای مهم اقتصاد کلان براشتغال بخش کشاورزی طی دوره 1338-1384 مورد بررسی قرارگرفته است. برای رسیدن به اهداف مطالعه از مدل شبکه های عصبی و مدل خودرگرسیون برداری استفاده شده است. نتایج نشان داد که در بلند مدت متغیر های هزینه عمرانی و جاری، نرخ بهره، نرخ ارز وحجم پول با وقفه یک بر ا.....

تعیین سیاست یارانه کود از دیدگاه کشاورزان گندم کار در منطقه سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1388
  پری ناز جانسوز   علیرضا کرباسی

با توجه به اهمیت نهاده کود در افزایش بهره وری زمین و عملکرد محصول و استراتژیک بودن محصول گندم در حفظ امنیت غذایی، به خصوص در مناطق محروم کشور از جمله منطقه سیستان و توجه به دیدگاه کشاورز به عنوان فردی آگاه به شرایط مزرعه و محرومیت این منطقه، در این مطالعه مدل های برتری تصادفی برای تعیین سیاست یارانه کود از دیدگاه کشاورزان طراحی شد. نتایج معیار برتری تصادفی درجه اول و دوم بر اساس اندازه مزرعه نشان داد کشاورزان خرده پا سیاست یارانه مستقیم و یارانه نقدی کود را بر دیگر سیاست ها ترجیح می دهند. نتایج کارایی تصادفی نشان داد کشاورزان ریسک پذیرتر سیاست یارانه نقدی و کشاورزان ریسک گریزتر این گروه سیاست وجود یارانه مستقیم کود را انتخاب کردند. در کشاورزان بزرگ مالک و متوسط مالک نتایج برتری تصادفی درجه اول و کارایی تصادفی تمایل این کشاورزان را به وجود یارانه مستقیم کود نشان داد. تفاوت میانگین مقادیر معادل اطمینان در کشاورزان خرده پا، متوسط و بزرگ مالک نشان داد با افزایش اندازه مزرعه به دلیل بالاتر بودن ارزش ذهنی سیاست وجود یارانه مستقیم، کشاورزان بزرگ مالک، حساسیت بیشتری به حذف یارانه ها نشان می دهند. تقسیم بندی کشاورزان بر اساس تجربه کار کشاورزی نشان داد که با افزایش تجربه کشاورز در هر دو دسته کشاورزان ریسک گریز و ریسک پذیر این گروه، ارزش ذهنی سیاست وجود یارانه مستقیم کود در مقابل سیاست یارانه نقدی افزایش می یابد. تقسیم بندی کشاورزان بر اساس مصرف کود در هکتار نیز نشان داد کشاورزان با مصرف کود متوسط سیاست یارانه نقدی و سیاست یارانه مستقیم کود را انتخاب کرده اند اما در کشاورزان با مصرف کود بالا و پایین تر از متوسط مصرف کود منطقه حساسیت به حذف یارانه کود بیشتر احساس می شود. نظام کشاورزی در شرایط آزادسازی مطمئناً با مشکلاتی روبه رو خواهد شد. بنابراین سیاستمداران می توانند با سیاتگذاری مناسب، در نظر گرفتن دیدگاه کشاورز به عنوان فردی آگاه به شرایط خاک مزرعه و محرومیت منطقه از آسیب های احتمالی به این بخش جلوگیری کنند.

بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت کشاورزان با کارشناسان ناظر گندم در استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1388
  تکتم کنعانی   علیرضا کرباسی

هدف کلی این تحقیق بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت کشاورزان با کارشناسان ناظر گندم در استان خراسان رضوی بود. جامعه آماری مورد نظر شامل کلیه کشاورزان زارع گندم کار در استان خراسان رضوی بود که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای 250 پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. روایی و پایایی ابزار پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی مورد سنجش واقع شد. عوامل متعددی درقالب ده شاخص با استفاده از رهیافت رگرسیون خطی فازی، بوسیله اعداد مثلثی فازی متقارن و نا متقارن بررسی شد. نتایج نشان داد شاخص های انتظارات کشاورزان از کارشناسان، نوگرایی، مشوقهای اقتصادی و ویژگیهای کارشناس با ضریب صفر در رگرسیون تاثیری در ایجاد همکاری کشاورزان با کارشناسان نداشتند و شاخصهای آگاهی، رضایت شغلی، انگیزه پیشرفت علم گرایی، اعتماد و تقدیر گرایی در سطح بسیار کم برآورد شدند. همچنین متغیرهای کارایی، تعداد قطعات، سن و تقدیر گرایی دارای تاثیر منفی بر مشارکت بودند

بررسی نقش کشاورزی در توسعه روستایی : مطالعه موردی بخش میانکنگی سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1389
  محمود رضا میرلطفی   حمید شایان

کارکرد اصلی مناطق روستایی در جهان سوم ، کارکرد کشاورزی است و به دلیل اثرات عمده آن بر اشتغال ، تعدیل فقر و درآمد ، امنیت غذایی و خودکفایی در محصولات استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش به بررسی نقش کشاورزی ( به عنوان متغیر مستقل) در توسعه روستایی (متغیر وابسته)بخش میانکنگی سیستان می پردازد. روش تحقیق ، از نوع توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای داده های جمع آوری شده از پرسش نامه استاندارد روستا و خانوار می باشد. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی و تحلیل چند متغیره متناسب با هدف تحقیق استفاده شده است. حجم جامعه نمونه 375 سرپرست خانوار در 40 روستای نمونه بوده است که با روش تخصیص متناسب به صورت تصادفی به دست آمده است. ضریب تغییرات چهار بعد توان کشاورزی نشان می دهد که بعد اجتماعی با ضریب 12/0 همگن ترین و بعد تولیدی با ضریب 35/0 ناهمگن ترین بعد است. بین ابعاد توسعه روستایی نیز بعد اجتماعی با ضریب 14/0 همگن ترین و بعد اکولوژیکی با ضریب 26/0 ناهمگن ترین بعد است. آزمون همبستگی بین دو متغیر مستقل (توان کشاورزی ) و وابسته ( توسعه روستایی)، رابطه معناداری را نشان داده است. براساس تحلیل چندمتغیره ، بعد تولیدی به تنهایی 3/40 درصد ازتغییرات متغیر وابسته (توسعه روستایی ) را تبیین نموده است . در مجموع ابعاد چهارگانه توان کشاورزی 52/4درصد از تغییرات توسعه روستایی راتبیین کرده است.

اثر تغییرات قیمت مواد غذایی بر رفاه تولید کنندگان و مصرف کنندگان (مطالعه موردی: آرد، روغن نباتی و شکر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1389
  سارا انتظاری   علیرضا کرباسی

کالا های اساسی آرد، روغن نباتی و شکر به دلیل اهمیت در الگوی مصرفی خانوار و کاربرد های گوناگون و فراوان آنها همواره مورد حمایت دولت ها می باشند. براساس قیمت ها مصرف کنندگان تصمیمات مصرفی و تولید کنندگان نوع تولیدات خود را معین می نمایند. در این مطالعه ابتدا با استفاده از مدل حداقل مربعات دو مرحله ای توابع عرضه و تقاضا بطور همزمان برآورد گردید. با استفاده از ضرایب به دست آمده از تخمین توابع عرضه و تقاضا، اثر افزایش و کاهش 5 درصدی شاخص قیمت ها بر رفاه تولید کنندگان و مصرف کنندگان شکر، آرد و روغن نباتی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که افزایش 5 درصدی شاخص قیمت ها، رفاه تولید کنندگان را افزایش و رفاه مصرف کنندگان را کاهش می دهد و کاهش 5 درصدی شاخص قیمت ها، رفاه تولید کنندگان را کاهش و رفاه مصرف کنندگان را افزایش می دهد. سپس تغییرات مازاد مصرف کننده و تولید کننده با استفاده از روش خود رگرسیون میانگین متحرک انباشته و خودرگرسیو واریانس ناهمسانی شرطی طی دوره 1393-1389 پیش بینی گردید. نتایج حاصل از پیش بینی نشان داد که در حالت افزایش 5 درصدی شاخص قیمت ها، رفاه تولید کنندگان افزایش و رفاه مصرف کنندگان کاهش و در حالت کاهش 5 درصدی شاخص قیمت ها، رفاه تولید کنندگان کاهش و رفاه مصرف کنندگان افزایش یافت. مقایسه کارایی روش های پیش بینی بیانگر برتری روش خودرگرسیو میانگین متحرک انباشته در پیش بینی شکر و مازاد مصرف کننده روغن نباتی و برتری مدل خودرگرسیو واریانس ناهمسانی شرطی در پیش بینی مازاد تولید کننده روغن نباتی می باشد. به دلیل عدم اثر ناهمسانی واریانس به منظور پیش بینی تغییر رفاه محصول آرد از روش خود رگرسیو میانگین متحرک انباشته استفاده شد.

تحلیل داده- ستانده مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1389
  مهرانه بابانژاد افغان   ماشااله سالارپور

بخش انرژی به عنوان یکی از بخش های کلیدی و اثرگذار در اقتصاد کشور مطرح بوده و تحلیل اثرات متقابل این بخش با سایر بخش های تولیدی و نحوه تأثیر تصمیمات و سیاستگذاری های مربوط به آن بر بخش ها بسیار مهم است. انرژی در بخش کشاورزی اهمیت خاصی دارد، زیرا انرژی به عنوان یک نهاده در این بخش مصرف می شود. در این راستا، تحقیق حاضر به بررسی رابطه کمی مصرف انرژی در بخش کشاورزی ایران پرداخته است. بررسی فوق از طریق محاسبه ماتریس ضرایب فنی، ماتریس معکوس لئونتیف، ماتریس معکوس گش و ضرایب پیوند پسین و پیشین بخش کشاورزی (به عنوان تقاضای واسطه ای انرژی) و بخش های انرژی (نفت خام و گاز طبیعی، کک و فرآورده های نفتی، برق و آب) صورت گرفته است. بدین منظور آخرین جدول داده- ستانده آماری کشور یعنی جدول داده- ستانده سال 1380 مورد استفاده قرار گرفت. جدول داده ستانده که از مهم ترین ابزارهای تحلیل ساختاراقتصادی، پیش بینی وبرنامه ریزی به شمار می رود، تنها الگو اقتصادی شناخته شده است که مطالعه روابط متقابل فعالیت های مختلف اقتصاد را امکان پذیر می نماید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بیشترین میزان تقاضای مستقیم و غیر مستقیم بخش کشاورزی برای یک واحد تولید از بخش آب بود و بخش های نفت و گاز طبیعی، کک و فرآورده های نفتی و برق در الویت های بعدی قرار دارند. همچنین، بخش های نفت و گاز طبیعی، کک و فرآورده های نفتی و آب بر ارزش افزوده بخش کشاورزی تأثیر دارند. بخش آب در مقایسه با دو بخش دیگر بیشترین تأثیر را بر ارزش افزوده ی بخش کشاورزی دارد ولی بخش برق اثر حائز اهمیتی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی ندارد. با توجه به این که بیشترین ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بخش کشاورزی با بخش آب است لذا، سیاست صرفه جویی در مصرف این حامل انرژی بدون کند کردن رشد بخش کشاورزی پیشنهاد می شود.

مدل سازی مدیریت تخصیص آب مخازن چاه نیمه با استفاده از برنامه ریزی آرمانی تعاملی پوششی و پویایی سیستم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1388
  ساره رفیعی راد   احمد علی کیخا

بهینه سازی سیستم های منابع آب دارای پیچیدگی هایی است که حل آنها با روشهای بهینه-سازی معمول امکان پذیر نیست و یا حداقل از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشد. دو مدل برنامه ریزی آرمانی پوششی تعاملی و پویایی سیستم مدلهای جدید و مناسب برای بهینه سازی می باشند، بویژه روش پویایی سیستم از جمله کاربردی ترین روشهای شبیه سازی در زمینه مدیریت منابع آب می باشد. در مطالعه حاضر، این دو روش برای تخصیص آب مخازن چاه نیمه بین بخشهای شرب زابل، شرب روستاهای تابعه، شرب زاهدان، کشاورزی و محیط زیست، مورد استفاده قرار گرفت. برای مدل سازی، از داده های سری زمانی 20 ساله از 1369-1388 استفاده شد. پس از دومین تکرار حل مدل آرمانی پوششی، نتایج نشان داد که هر سه نوع اهداف آرمانی پوششی تعاملی قابل قبول هستند. نتایج حل مدل نشان داد در حدود 90% آب شرب مورد نیاز زابل و روستاهای تابعه از مخازن چاه نیمه قابل تامین است. همچنین، حدود60 % آب شرب مورد نیاز زاهدان و 64% آب مورد نیاز بخش کشاورزی و حدود 10% از نیاز آبی بخش محیط زیست از مخازن چاه نیمه قابل تامین است. بنابر این، با توجه به بحران آب در منطقه و اولویت تخصیص آب، تخصیص آب مخازن چاه نیمه به مصارف شرب، رضایت بیشتری در مقایسه با تخصیص آب به کشاورزی و محیط زیست ایجاد می کند. نتایج تخمین مدل پویایی سیستم نشان داد که، 89% نیاز شرب زابل، 89% نیاز بخش شرب روستاهای زابل، 90% نیاز بخش شرب زاهدان، 41% نیاز بخش کشاورزی زابل و 69% نیاز بخش محیط زیست در طی ماههای مختلف سال از مخازن چاه-نیمه قابل تامین می باشد.

تحلیل اقتصادی تعاونی های صیادی شهرستان چابهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1389
  حسن احمدی   علیرضا کرباسی

یکی از مهمترین راههای توسعه تعاونی های صیادی افزایش سوددهی آنها می باشد. بدیهی است که سود بیشتر، توانایی و انگیزه لازم برای توسعه، سرمایه گذاری بیشتر و بکار بستن تکنولوژی جدید را به همراه خواهد داشت. در این راستا بهبود کارآیی تعاونی های صیادی نقش اساسی ایفا می کند. در مطالعه حاضر ضمن بررسی کارایی تعاونی های صیادان چابهار و شناخت موانع و مشکلات پیش روی آنها، آثار عوامل تولید بر دارایی و درآمد صیادان مورد مطالعه قرارگرفت. به این منظور کارایی تعاونی های صیادی با استفاده ترکیب مدل تحلیل پوششی داده ها و شبکه عصبی مصنوعی بررسی شد. نتایج نشان می دهد میانگین کارایی اقتصادی برای قایقها، لنجهای کوچک، متوسط و بزرگ به ترتیب 51/63 ، 88/39 ، 65/30 و 69/51 درصد است. مقدار حداکثر خطا برای محاسبه کارایی فنی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی24/8 درصد و برای کارایی تخصیصی 91/7درصد بود که قابل قبول نمی باشد. استفاده از تلفیق شبکه عصبی مصنوعی و تحلیل پوششی داده ها در تخمین کارایی واحد های مرتبط با منابع طبیعی معتبر و قابل اطمینان به نظر نیامد و از خطای بالایی برخوردار بود که می تواند به دلیل وجود عوامل طبیعی غیر قابل سنجش و لحاظ نشده در مدل از جمله تغییرات آب و هوایی، جریان آب های آزاد، میزان برداشت دیگر صیادان و آلودگی آب باشد. در پایان راهکارهایی در جهت افزایش کارایی، کاهش هزینه ها ، بهبود سود دهی تعاونی های صیادان ارائه شد.

اثر تغییر یارانه های بخش کشاورزی بر تولید و صادرات محصولات کشاورزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1389
  صفیه عباسی شوازی   علیرضا کرباسی

پرداخت یارانه یکی از ابزارهای حمایتی دولت است که در جهت حمایت از قشرها و بخش های مختلف اقتصادی به کار می رود. در دهه اخیر، با توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، مبنی بر حذف یارانه برای تسریع رشد اقتصادی در جهان سوم بحث پیرامون آن بالا گرفته است. امروزه پرداخت یارانه به دلایل گوناگون سیاسی و اقتصادی در کشورهای مختلف، از جمله ایران، متداول است و یکی از اهداف سیاست های تعدیل اقتصادی دولت، حذف یارانه ها می باشد. با توجه به این موضوع، در این مطالعه به بررسی اثرات تغییر یارانه کشاورزی، بر میزان تولید و صادرات محصولات این بخش پرداخته شد. برای این منظور، یک الگوی تعادل عمومی محاسباتی (cge) تدوین و اطلاعات مربوط به آخرین جدول داده – ستانده در سال 1380 در قالب ماتریس حسابداری اجتماعی به عنوان پایه آماری بکار گرفته شد. جهت استخراج و حل مدل از تکنیک برنامه ریزی غیر خطی " مسائل تکمیلی مختلط" (mcp)استفاده شد. ماتریس حسابداری اجتماعی به 6 بخش اصلی کشاورزی، نفت و گاز، منسوجات، نیرو، صنعت و خدمات و همچنین بخش های رفاه ،سرمایه گذاری، صادرات و واردات و یک بخش مصرف کننده تقسیم شد. برای بررسی اثر یارانه، میزان یارانه کشاورزی طی چهار مرحله کاهش داده شد و تأثیر آن بر متغیرهای درون زا (سطح تولید، سطح قیمت ها، صادرات، واردات، نرخ بیکاری و سطح رفاه) مورد بررسی قرار گرفته شد. نتایج نشان داد که کاهش یارانه کشاورزی، سطح تولید این بخش را کاهش و قیمت ها را افزایش می دهد و این باعث انحراف نرخ واقعی ارز از مقدار تعادلی شده و صادرات این بخش را متوقف می کند. همچنین نرخ بیکاری افزایش و سطح رفاه کاهش می یابد.

تدوین الگوی بیمه درآمدی محصول با استفاده از روش شبیه سازی چند متغیره در منطقه سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1389
  محمد علی روشنفر   علیرضا کرباسی

فعالیت های کشاورزی به دلیل ماهیت ذاتی خود همواره در معرض عدم حتمیت های گوناگون قرار دارند. وجود انواع مختلف ریسک در بخش کشاورزی، امنیت و رفاه اقتصادی کشاورزان و خانوارهای روستایی را تهدید می کند. حمایت از تولید کنندگان این بخش در برابر نوسانات درآمدی نقش مهمی در افزایش انگیزه و تولید دارد. به همین خاطر اجرای سیاست بیمه محصولات کشاورزی توسط دولت ها از اهمیت خاصی برخوردار است. برنامه های رایج بیمه کشاورزی در کشور عمدتاً بر مبنای اُفت عملکرد محصول می باشند. یکی از سیاست های جدید و موفق بیمه ای در دنیا، بیمه درآمد محصول می باشد. بیمه درآمد محصول ریسک تولید و بازار را به طور همزمان در نظر می گیرد و می تواند برای درآمد یک محصول خاص و یا برای درآمد چند محصول همزمان ارائه شود. در این مطالعه تلاش شده الگوی بیمه درآمد یک محصول و الگوی بیمه درآمد سه محصول برای محصولات منتخب در منطقه سیستان طراحی شود. برای این کار از داده های قیمت سرمزرعه و میانگین عملکرد منطقه ای سال های 1362 الی 1388 استفاده شد و از روش پارامتریک برای شناسایی و شبیه سازی توزیع ریسک درآمد بهره گرفته شد. در این مطالعه تابع کوپیولای گوسی برای تعیین تابع توزیع احتمالات درآمد ها بکار رفت. با استفاده از درآمد تضمینی و درآمدهای شبیه سازی شده توسط روش مونت کارلو، غرامت مورد انتظار بیمه گر برای محصولات گندم، جو، یونجه در سال 1389 در سطح پوشش 90 درصد به ترتیب 2/1278، 7/1154 و 5/4377 هزار ریال در هکتار بدست آمد. بر اساس نتایج تکنیک شبیه سازی چند متغیره با کمک تابع کوپیولای چند بعدی برای خسارت مورد انتظار بیمه درآمد سه محصول گندم، جو و یونجه در سطح پوشش 90 درصد 3/6435 هزار ریال در هکتار محاسبه شد. در نتیجه خسارت مورد انتظار و حق بیمه درآمد سه محصول نسبت به مجموع خسارت ها و حق بیمه های درآمد آن ها مقدار کمتری بدست آمد. بنابراین بیمه درآمد محصول نسبت به بیمه عملکرد در مدیریت ریسک مزیت دارد. همچنین بیمه درآمد چند محصول از جامعیت بیشتری در مدیریت ریسک درآمد کشاورزان نسبت به بیمه درآمد تکی آن محصولات برخوردار است.

اثر سرمایه گذاری بخشهای خصوصی و دولتی بر رشد بخش کشاورزی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1389
  عبداله میرزایی   احمد اکبری

این مطالعه با هدف تحلیل روند سرمایه گذاری بخش های خصوصی و دولتی و اثر آن بر رشد بخش کشاورزی ایران صورت گرفته است. داده های مورد نیاز مطالعه، برای دوره ی زمانی 1386-1344 از سایت بانک مرکزی و ترازنامه ی سا ل های مختلف و همچنین از سایت فائو گرفته شد. به منظور شناسایی رابطه ی بین متغیرها، با توجه به اینکه داده ها از نوع سری زمانی بودند، ابتدا موضوع ایستایی متغیرها با استفاده از آزمون ریشه ی واحد دیکی-فولر تعمیم یافته مورد بررسی قرار گرفت. سپس از روش خود توضیح برداری (var)، جهت برآورد ضرایب بلند مدت استفاده شد و رابطه ی تعادلی و بلند مدت بدست آمد. پس از تایید رابطه ی تعادلی و بلند مدت، روش تصحیح خطای برداری (ecm)، بمنظور برآورد ارتباط روابط تعادلی بلند مدت و کوتاه مدت استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای سرمایه گذاری خصوصی و دولتی در دوره ی بلند مدت، دارای اثر مثبت و معناداری بر رشد ارزش افزوده ی بخش می باشند. همچنین، نتایج دلالت بر اثر گذاری افزونتر سرمایه گذاری بخش خصوصی بر سرمایه گذاری بخش دولتی در بلند مدت داشت. ضریب مربوط به متغیر جمله ی پسماند در مدل تصحیح خطا، نشان داد که 60% از شوکهای نامطلوب وارده، توسط خود سیستم در دوره ی بعد تعدیل می شود. با توجه به اینکه هم سرمایه گذاری دولتی و هم سرمایه گذاری بخش خصوصی در دراز مدت بر رشد بخش کشاورزی تاثیر مثبت داشته، توصیه می شود در سال های بعد این هزینه ها در بخش کشاورزی با رشد بیشتری افزایش یابند.

بررسی عملکرد تعاونیها و واحدهای غیرتعاونی شیلات در منطقه گواتر استان سیستان و بلوچستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1389
  مرتضی یعقوبی   جواد شهرکی

اهمیت توجه به عملکرد میگوی پرورشی در ایران با توجه به وجود رقبای قدرتمند در بازار جهانی و احتمال کاهش سهم آن از تقاضای میگو در جهان ضروری است. در این پژوهش عملکرد تعاونی ها و واحدهای غیر تعاونی پرورش میگوی سایت گواتر شهرستان چابهار استان سیستان و بلوچستان بررسی شده است. عملکرد یک سازمان را می توان با استفاده از شاخص های مختلفی محاسبه کرد. در این راستا از سه شاخص کارایی فنی، سودآوری و بهره وری (جزئی و کل) واحدها استفاده شده است. کارایی فنی واحدها با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها و با توجه به مدل های پایه ccr، bcc و همچنین مدل های توسعه یافته تحلیل پوششی فراکارایی (super efficiency)، تحلیل پوششی لایه دسترس آزاد (fdh) و مدل تحلیل فراگیر جمعی (additive model) به دست آمد. جهت محاسبه کارآیی در تمام مدل ها از فرض نهاده گرا (input oriented) استفاده شد. بعد از محاسبه سودآوری با شاخص tgm، بهره وری جزئی و بهره وری کل عوامل تولید به تفکیک اجزا محاسبه شد. جهت محاسبه بهره وری کل از شاخص مالمکوئیست (mi) و مدل های fglr و fgnz استفاده شد. داده های این پژوهش جامعه آماری بنگاه های فعال در سال 1388 است که با توجه به تعداد واحدها سرشماری صورت گرفت و در نهایت کل پرسش نامه ها جمع آوری شد. نتایج نشان داد که تعداد کمی از واحدها کارا هستند، اما میزان ناکارایی سایر واحدها اندک است. همچنین هیچ یک از واحدهای پرورش میگو فعال در سال مورد بررسی با ضرر مواجه نبودند. به علاوه رابطه ی مثبتی بین بهره وری جزئی نیروی کار و جیره غذایی وجود داشت. همچنین نتایج بهره وری کل عوامل تولید نشان داد، بخش قابل توجهی از شرکت های تعاونی ها و خصوصی با کاهش بهره وری مواجه بودند؛ به طوری که بهره وری کل عوامل تولید تنها برای 22% از واحدها رشد داشت و میانگین میزان تغییرات بهره وری بهره برداران نزدیک به یک بود. علاوه بر آن بهره وری جزئی عوامل تولید برای دو نهاده مهم تولید محاسبه شد. میانگین بهره وری نیروی انسانی و مواد غذایی به ترتیب 34/0 و 74/0 به دست آمد؛ به طوری که بهره وری نیروی انسانی در دامنه 14/0 تا 70/0 و بهره وری مواد غذایی در دامنه 49/0 تا 83/0 قرار داشت. همچنین مشاهده شد که از سه شرکت تعاونی فعال، بهره وری جزئی نیروی کار و مواد غذایی دو واحد از سه واحد موجود بیشتر از سطح میانگین منطقه بود. در نهایت همبستگی میان بهره وری جزئی نیروی کار و مواد غذایی 35% محاسبه شد و نشان داده شد که رابطه مثبتی بین بهره وری غذا و نیروی انسانی وجود دارد. کلمات کلیدی: بهره وری- تحلیل پوششی داده ها- سودآوری- کارایی- میگو

بررسی اثرات یارانه پرداختی به آب آبیاری بر رشد اقتصادی بخش کشاورزی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1389
  فاطمه رستمیان تل زالی   جواد شهرکی

بخش کشاورزی ایران اصلی ترین مصرف کننده آب بوده و بیش از 90درصد آب قابل استحصال در این بخش مصرف می شود. منابع آب در بخشهای مختلف اقتصادی، از جمله بخش کشاورزی با داشتن 23% اشتغال و 2/11 % تولید ناخالص ملی(gnp) و تأمین کننده بیش از 80% غذای جامعه، نقش حیاتی دارد. لذ،ا هرگونه تلاشی برای صرفه جویی در مصرف آب در این بخش می تواند حیاتی باشد. در تحقیق حاضر با استفاده از روش های اقتصاد سنجی و اطلاعات سری زمانی سالهای 1388-1364 اثرات یارانه آب آبیاری بر میزان مصرف و نیز ارزش افزوده بخش کشاورزی مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده، روش سیستمی سه مرحله ای بود. بر اساس آزمون های صورت گرفته و نتایج بدست آمده با تغییر سطح یارانه، تولید در جهت معکوس تغییر می کند. به این صورت که با افزایش یارانه، تولید کاهش پیدا می کند و بالعکس با کاهش یارانه، تولید افزایش پیدا می کند. رابطه منفی بین یارانه و تولید حکایت از آن دارد که نهاده آب بیش از اندازه در تولید استفاده می شود و تولید در مرحله سوم قرار گرفته است. نتیجه دیگری که از این تحقیق حاصل شد وجود رابطه مثبت بین قیمت و یارانه می باشد. از آنجا که قیمت معادل هزینه تمام شده می باشد و یارانه نیز بخشی از هزینه تمام شده است بنابراین با افزایش قیمت یا به عبارتی هزینه تمام شده، یارانه نیز افزایش پیدا می کند. به این دلیل که با افزایش هزینه ها تورم بوجود می آید و دولت یارانه را بالا می برد که اثرات تورمی را بپوشاند. همچنین، یک رابطه مستقیم بین میزان مصرف آب آبیاری و یارانه آب آبیاری است، به این ترتیب که با افزایش یارانه، مصرف نیز افزایش پیدا کند به این دلیل که وقتی مقدار یارانه بالا باشد، کشاورز، قیمت پایینی برای مصرف آب آبیاری پرداخت می کند و لذا انگیزه ای برای کاهش مصرف آب نخواهد داشت. اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها در مسیر درست برای رسیدن به اهدافی همچون کاهش مصرف آب آبیاری می تواند موثر باشد.

بررسی عوامل موثر بر سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1389
  مرتضی آسپیرا   احمد اکبری

در این تحقیق چگونگی تأثیر موجودی عوامل اصلی تولید و قیمت های نسبی بر سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مطالعه حاضر از ویژگی های پوش تابع تولید ناخالص داخلی بر مبنای مدل های نظری دیگزیت و نورمن و با استفاده از داده های سری زمانی طی دوره زمانی 1386-1338 برای شناسایی عوامل موثر بر سهم بخش کشاورزی در gdp استفاده شده است. برای برآورد معادلات و بررسی رابطه یا روابط بلندمدت بین متغیرها، از روش اقتصادسنجی vecm استفاده شد. مهمترین نتایج حاصل از تحقیق بر وجود تأثیر مثبت قیمت نسبی کالاهای کشاورزی بر سهم بخش کشاورزی در gdp در بلندمدت دلالت دارد. نتایج اهمیت قیمت های نسبی را نشان می دهد، زیرا افزایش قیمت کالاهای کشاورزی باعث بهبود رابطه مبادله به نفع بخش کشاورزی می شود و باعث می شود درآمد کشاورزان افزایش یابد. با وجود خانوارهای کم درآمد در این بخش لازم است که دولت از تولیدکنندگان داخلی در مقابل کاهش درآمد، سیاست های حمایت از درآمد کشاورزان را اعمال کند. سیاست دولت در زمینه قیمت گذاری محصولات کشاورزی باید با توجه به افزایش قیمت در سایر بخش ها صورت گیرد، زیرا با توجه به اینکه افزایش قیمت بخش کشاورزی بر درآمد کشاورزان تأثیر می گذارد و باعث می شود که رابطه مبادله به نفع بخش کشاورزی تغییر کند و درآمد واقعی کشاورزان افزایش یابد. همچنین از نتایج دیگر این تحقیق می توان به رابطه عکس بین موجودی سرمایه در هر واحد نیروی کار با سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی اشاره کرد، زیرا تغییر تکنولوژی بخش کشاورزی را تحت تأثیر خود قرار می دهد که این نتیجه هماهنگ با قضیه ریبزینسکی است زیرا فناوری غالب در بخش کشاورزی ایران تا حد زیادی کاربر بوده و این می تواند دلیلی بر قدرت پایین، اثر متغیر موجودی سرمایه بر سهم بخش کشاورزی باشد.

بررسی کارایی مزارع برنج با استفاده از روش های مرزی تصادفی و تحلیل فراگیر داده ها مطالعه موردی؛ شهرستان مرودشت استان فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1390
  مهدی اسفندیاری   جواد شهرکی

برنج یکی از محصولات مهم زراعی شهرستان مرودشت استان فارس به شمار می آید. سهم این شهرستان از کل تولید برنج استان، حدود 60 درصد است. از آن جا که افزایش بازده عوامل تولید و کاهش هزینه ها از طریق بهبود کارایی، یکی از مهمترین مباحث مطرح در اقتصاد کشاورزی هر کشور می باشد، هدف از انجام این پژوهش بررسی کارایی فنی (با در نظر گرفتن عامل ریسک)، کارایی تخصیصی، کارایی اقتصادی ارقام برنج و تعیین عوامل موثر بر عدم کارایی آن ها است. همچنین در این مطالعه انواع کارایی مدیریتی و مقیاس و میزان بهینه نهاده ها برای دست یابی به بیشینه کارایی در تولید ارقام برنج، ارزیابی گردید. مطالعه حاضر بر مبنای روش های مرزی تصادفی (sfa) و تحلیل پوششی داده ها (dea) بوده و داده های مورد نیاز از راه تکمیل 376 پرسشنامه برای سه رقم برنج شهرستان مرودشت در سال زراعی 89-1388 جمع آوری شد. نتایج نشان داد در روش sfa با در نظر گرفتن سه نوع کارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی، شالی کاران برنج دانه متوسط مرغوب و پرمحصول با میزان 86 درصد بیشترین کارایی فنی و شالی کاران برنج دانه کوتاه با مقادیر 80 و 66 درصد به ترتیب بیشترین کارایی تخصیصی و کارایی اقتصادی را داشته اند. همچنین برای مدل عدم کارایی فنی در برنج کاران رقم دانه متوسط مرغوب هیچ متغیر معنادار آماری مشاهده نشد، اما متغیرهای سن کشاورز، سطح تحصیلات، تجربه، تعداد قطعات زمین، اندازه مزرعه و منبع تأمین آب از عوامل تأثیرگذار بر عدم کارایی رقم های دانه کوتاه و دانه متوسط پرمحصول بودند. عدم کارایی اقتصادی برای شالی کاران هر سه رقم برنج، مشاهده شد. همچنین، عوامل سن، تحصیلات، شغل غیر برنج کاری، اندازه مزرعه، مالکیت ماشین آلات و منبع تأمین آب، تأثبر معناداری بر کارایی اقتصادی نشان دادند. از طرف دیگر نتایج برآورد ریسک تولید نهایی نهاده ها نشان داد که نهاده های سطح زیر کشت، نیروی کار، کود نیترات برای برنج کاران رقم دانه کوتاه ریسک-فزاینده، عامل کود نیترات در برنج کاران رقم دانه متوسط مرغوب ریسک-کاهنده و نهاده نیروی کار برای برنج کاران رقم دانه متوسط پرمحصول ریسک-فزاینده می باشد. در روش dea، نتایج حاصل از مدل bcc حاکی از این است که شالی کاران رقم دانه متوسط مرغوب دارای بالاترین میانگین انواع کارایی فنی خالص (مدیریتی)، تخصیصی، اقتصادی و مقیاس به ترتیب با 87، 89، 77 و 96 درصد است. همچنین، بیشترین میزان استفاده ی نابهینه (ناکارا) از نهاده ها مربوط به سطح زیر کشت و سموم مصرفی به ترتیب با 74/39 و 73/34 درصد ناکارایی در استفاده از این نهاده ها بدست آمد. علاوه بر این، مقایسه یافته های دو روش sfa و dea نشان داد که میزان کارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی بدست آمده از روش sfa از میزان کارایی برآورد شده به روش dea کمتر است. در پایان با توجه به نتایج و یافته های تحقیق، پیشنهادهایی جهت بهبود انواع کارایی شالی کاران ارقام تولید برنج منطقه، ارائه شد.

بررسی کارآیی باغات انگور منطقه سیستان با استفاده از روش های مرزی تصادفی و تحلیل پوششی داده ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1390
  علی شهرکی زاد   نظر دهمرده

انگور مهمترین و اقتصادی ترین محصول باغی در منطقه سیستان است که نقش بسزایی در اقتصاد این منطقه دارد. لذا با توجه به عوامل تولید به کار گرفته شده بررسی کارآیی این محصول مهم به نظر می رسد. همچنین از آنجایی که کشاورزی فعالیتی توأم با ریسک می باشد و منظور کردن ریسک در مدل های تحلیل رفتار کشاورزان از اهمیت خاصی برخوردار است، از این رو در این پژوهش به مطالعه اثر نهاده ها بر ریسک تولید نیز پرداخته شده است. برای تحلیل اطلاعات از روش dea و sfa استفاده شد. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه در سه شهرستان زابل، زهک و هیرمند از 265 بهره بردار انگور در سال زراعی 89- 1388 جمع آوری شد. نتایج نشان داد در روش dea، زهک بیشترین کارآیی مقیاس را با مقدار 71? به خود اختصاص داده است. همچنین در روش sfa با در نظر گرفتن سه نوع کارآیی فنی ، تخصیصی و اقتصادی، شهرستان زابل با مقدار 83? درصد بیشترین کارآیی فنی، زهک با مقدار 70 و 54 ? به ترتیب بیشترین کارآیی تخصیصی و اقتصادی کارآیی را داشته اند. هم چنین برای شهرستان زابل سن، تجربه، اندازه خانوار، تعداد قطعات زمین و اندازه باغ، برای شهرستان زهک، تجربه و اندازه خانوار و برای شهرستان هیرمند تجربه و اندازه باغ تاثیر معناداری بر کارآیی فنی داشته است. همچنین عوامل سن، اندازه خانوار، اندازه باغ برای شهرستان زابل، عوامل اندازه خانوار، فاصله درختان و اندازه باغ برای شهرستان زهک و عامل اندازه خانوار برای شهرستان هیرمند تاثیر معناداری را بر کارآیی اقتصادی نشان دادند. از طرف دیگر نتایج تحلیل ریسک در کارآیی فنی عامل سطح زیر کشت برای شهرستان های زابل و زهک به ترتیب ریسک- کاهنده و ریسک- افزاینده ، عامل نیروی کار اجاره ایی در شهرستان زابل ریسک- فزاینده و کود حیوانی برای شهرستان های زهک و هیرمند ریسک-کاهنده بدست آمد و از طرف دیگر مقدار بازده نسبت به مقیاس در شهرستان های زابل، زهک و هیرمند به ترتیب 35/1، 18/1 و 34/1 می باشد و کلیه نهاده ها (به جز نهاده نیروی کار اجاره ایی که در هر سه شهرستان بیش از حد مصرف شده است) به طور منطقی و اقتصادی مورد مصرف انگورکاران قرار گرفته اند. در پایان با توجه به درصد پاسخ انگورکاران در زمینه مشکلاتشان و نتایج این پژوهش، پیشنهادهایی جهت بهبود کارآیی انگورکاران منطقه ارائه شد.

بررسی عوامل تشکیل دهنده قدرت درونی نام تجاری ( مطالعات موردی در کارخانه الماس یار)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور استان مازندران - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1390
  علیرضا کرباسی   سید محمد باقری

هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی عوامل تشکیل دهنده‎‏ی قدرت درونی نام تجاری در چار چوب مدل رفتاری و نگرشی است. برای این منظور از داده‏های بدست آمده از عوامل پیشرفت درونی کارکنان،اشتیاق به نام تجاری، تعیین رفتارهای کمکی نام تجاری،درونی کردن هویت نام تجاری و همچنین شناسایی هویت نام تجاری استفاده شده است، که این داده‏ها بوسیله آزمون مجذور کای و آزمون تی(t-test) وآزمون آنالیز واریانس (anova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‏اند و نتایج حاصل به قرار زیر است. از آزمون مجذور کای که بوسیله نرم‏ازار spss انجام شده می‏توان دریافت که تمام عوامل فرض شده در این پژوهش که شامل پیشرفت درونی کارکنان، اشتیاق به نام تجاری،تعیین رفتارهای کمکی نام تجاری، درونی کردن هویت نام تجاری و شناسایی هویت نام تجاری بر یکدیگر , همانطور که در متن آمده اثرگذار است و فرضیه اثر گذار بودن تعهد به نام تجاری بر رفتار شهروندی نام تجاری مورد تایید قرار گرفته است. از آزمون تی(t-test) که بوسیله نرم ازار spss انجام شده می‏توان دریافت که جنسیت بر عوامل پیشرفت درونی نام تجاری و اشتیاق به نام تجاری و رفتارهای کمکی نام تجاری اثرگذار نیست و بر عوامل درونی کردن هویت نام تجاری و شناسایی هویت نام تجاری اثرگذار است. از آزمون آنالیز واریانس که بوسیله نرم‏افزار spss انجام شده می‏توان دریافت که سابقه بر هیچکدام از عوامل پنجگانه تاثیر ندارد و همچنین تحصیلات فقط بر رفتارهای کمکی اثرگذار است و بر چهار عامل دیگر اثزگذار نیست. شایان به ذکر است که آزمون مجذور کای علاوه بر داده‏های عوامل پنجگانه بر روی تک تک سوآلات به طور مجزا انجام شده است کلید واژه: نام تجاری ، قدرت درونی نام تجاری ، آزمون مجذور کای ، آزمون t (t-test) ، آزمون آنالیز واریانس.

برآورد تمایل به پرداخت کشاورزان برای بهبود کمیت و کیفیت آبهای زیر زمینی مطالعه موردی دشت مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم چراغی   محمد قربانی

چکیده این پژوهش عوامل موثر بر تمایل به پرداخت کشاورزان مشهد برای بهبود کمیت و کیفیت آب زیرزمینی را با استفاده از الگوی توبیت و دادههای مقطع زمانی 195 نفر از کشاورزان انتخاب شده به روش نمونهگیری طبقه ای در سال 1390 مورد مطالعه قرار داد. نتایج نشان داد سن، درآمد کل، روش انتقال آب به شکل موتور پمپ، تغییر الگوی کشت و الگوی کشتی متناسب با منطقه بر میزان حداکثر تمایل به پرداخت برای افزایش کمیت آبزیرزمینی توسط کشاورزان کوچک، متوسط و بزرگ مقیاس تأثیر معنی دار دارند. مالکیت اراضی بر میزان حداکثر تمایل به پرداخت برای بهبود کیفیت آب زیرزمینی توسط کشاورزان کوچک، متوسط و بزرگ مقیاس تأثیر معنی داری دارند. میانگین حداکثر تمایل به پرداخت برای افزایش کمیت آب زیرزمینی در واحد حجم در سه گروه کشاورزان کوچک مقیاس، متوسط مقیاس و بزرگ مقیاس به ترتیب 16/309، 36/328 و 61/359 ریال در هر متر مکعب می‏باشد. همچنین میانگین حداکثر تمایل به پرداخت برای افزایش کیفیت آب زیرزمینی در واحد حجم در سه گروه کشاورزان کوچک مقیاس، متوسط مقیاس و بزرگ مقیاس به ترتیب 7/324، 09/359 و 61/359 ریال در هر متر مکعب می‏باشد. با توجه به نتایج مطالعه توجه به تمایل های پرداخت کشاورزان برای بهبود کمیت و کیفیت آب های زیرزمینی به عنوان مبنایی برای سیاستگزاری ها پیشنهاد شد. کلید واژه ها: قیمتگذاری آب، تمایل به پرداخت، الگوی توبیت، کشش

بررسی آثار اقتصادی سیاست قیمت گذاری منابع آب (مطالعه موردی چناران- خراسان رضوی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  علی شعربافیان   محمود دانشور کاخکی

آب از گران بهاترین و کمیاب ترین عوامل تولید در بخش کشاورزی به شمار می رود. امروزه مدیریت منابع آب، نه تنها در کشورهای در حال توسعه بلکه در کشورهای توسعه یافته هم، از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا ضرورت تخصیص بهینه منابع آبی در کشور، سبب شده است تا بحث مدیریت تقاضا و قیمت گذاری آب اهمیت ویژه ای پیدا کند. از این رو هدف از این مطالعه ضمن برآورد تابع تقاضای آب و محاسبه کشش های قیمتی آن، ارزیابی اثرات سیاست های مختلف بر روی مصرف نهاده های کشاورزی و الگوی کشت می باشد. سناریوهای شبیه سازی شده شامل افزایش قیمت نهاده آب، کاهش آب در دسترس و کاهش قیمت فروش محصولات با نیاز آبی بالا می باشند. که برای این منظور از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت(pmp) برای ارزیابی اثرات سیاست های مختلف استفاده شد. داده های مورد نیاز از طریق نمونه گیری تصادفی و مصاحبه حضوری با آن گروه از کشاورزان منطقه چناران که از منابع آب های زیرزمینی استفاده می نمایند، به دست آمد. نتایج نشان داد که کشش قیمتی تقاضای آب، برای هر گروه از بهره برداران به خصوص در قیمت های پایین ناچیز می باشد و با تغییرات اندک در قیمت، مصرف آب چندان تغییر نمی کند. نتایج حاصل از به کارگیری سیاست های پیشنهادی نیز نشان می دهد که سیاست قیمت گذاری منابع آب، هرچند مصرف آب را کاهش می دهد اما رفاه و الگوی کشت بهره برداران را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین سیاست کاهش قیمت محصول چغندرقند و کاهش آب آبیاری در مقایسه با سایر سیاست های پیشنهادی مناسب تر می باشند و می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای سیاست قیمت گذاری منابع آب در نظر گرفت.

ارزشگذاری اقتصادی کارکردهای زیست محیطی مراتع استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  زینب عرب زاده   محمد قربانی

مرتع به زمینی غیر قابل کشت اطلاق می شود که از آن عمدتا برای تولید علوفه استفاده می شود و مشخصه اصلی آن پوشش بومی است. حدود 52 درصد از مساحت کل کشور و 80 درصد از وسعت کل منابع طبیعی استان خراسان رضوی را مراتع تشکیل می دهد. مراتع به عنوان جزئی از اکوسیستم طبیعی علاوه بر تامین علوفه دام خدمات غیر مستقیم مختلفی عرضه می کند که اغلب مورد چشم پوشی واقع شده اند. هدف اصلی این مطالعه شناسایی و ارزشگذاری اقتصادی کالاها و خدمات اکوسیستم مرتعی استان خراسان رضوی بوده است. به این منظور ابتدا اراضی مرتعی مناسب به عنوان نماینده مراتع متراکم، نیمه متراکم و کم تراکم انتخاب و پس از کمی سازی کارکرد، با استفاده از روش مناسب (قیمت بازار، هزینه جایگزین، هزینه پیشگیری و انتقال منافع) اقدام به برآورد ارزش اقتصادی آن شده است. با توجه به یافته های تحقیق میانگین ارزش سالیانه مراتع استان در ارائه کارکردهای مستقیم (تولید علوفه، گیاهان دارویی) برابر با 544.8 و در ارائه کارکردهای غیر مستقیم (تنظیم گازها، ذخیره آب باران، تنظیم اختلال، تشکیل خاک، دفع مواد زائد، گرده افشانی، تنوع زیستی، و کارکرد زیستگاهی) برابر با 5141.1 هزار ریال در هکتاربرآورد شد. به این ترتیب ارزش اقتصادی کل مراتع استان 35430 میلیارد ریال در سال برآورد شد که معادل 83 درصد تولیدات ناخالص داخلی استان در سال 90 است. همچنین کارکرد تنظیم گازها، گرده افشانی، حفاظت خاک و دفع مواد زائد بیشترین سهم را در رتبه بندی ارزش کارکردهای مراتع استان برخور دارند. توجه به ارزش واقعی مرتع در هنگام صدور مجوز چرا، پروانه بهره برداری و هزینه اخذ شده از دامدار به عنوان ورودی مرتع قرق شده پیشنهاد می شود.

تدوین استراتژی‏های توسعه بازار زعفران ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  حسین امامی   علیرضا کرباسی

زعفران محصولی است که با توجه به ویژگی‏های خاص آن از قبیل ایجاد اشتغال زیاد، نیازاندک به منابع تولیدی نسبت به سایر محصولات وایجاددرآمد مناسب برای استانهای خراسان یک محصول استراتژیک به شمار می‏آید. این محصول همچنین با توجه به قدرت ارزآوری بالا برای کشور نیز حائز اهمیت می‏باشد. هرچنداهمیت استراتژیکی این محصول بر کسی پوشیده نیست اما هیچگاه توجه کافی و مناسب چه دربحث تولید وساماندهی بازار داخلیوچه در زمینه صادرات به آن نشده است و همین عدم توجه و نبود راهبردهای مناسب و در برخی موارد ضعف در اجرای برنامه‏ها و سیاست‏ها موجبات ایجاد مشکلاتی برای این محصول را در بازار داخلی و صادراتی فراهم نموده است. تمرکز اصلی این مطالعه بر روی بازار داخلی و صادراتی این محصول می‏باشد. در بازار داخلی اغلب به دلیل جایگاه ضعیف تولیدکنندگان و عدم حمایت‏های کافی و مناسب از آنان و همچنین وجود ساختارهای نادرست بازار سود فراوانی که در چرخه بازاریابی این محصول به دست می‏آید نصیب واسطه‏ها و دلالان بازار شده و تولیدکنندگان کمترین بهره را از آن می‏برند. در بازار صادراتی نیز زعفران با توجه به سهم عمده آن در تولید جهانی جایگاه واقعی خود را نداشته و به عنوان یک بنگاه مسلط در بازار جهانی مطرح نمی باشد و شهرت و آوازه زعفران ایران به نام سایر کشورها به ثبت رسیده است. لذا با بررسی محیط داخلی و خارجی بازار داخلی و صادراتی این محصول مهم و برشمردن نقاط ضعف ، نقاط قوت ، تهدیدها و فرصت‏ها و استفاده از روشهای تدوین استراتژِی مشکلات مطرح گردیده و راهکارهایمناسب برای رفع آن نیز پیشنهاد می‏گردد. در این مطالعه بااستفاده از ماتریس تحلیل وضعیت به تدوین راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود پرداخته شده است و همچنین با بهره گیری از تکنیک فرایند تحلیل شبکه‏ای سعی شده است راهکارهای پیشنهاد شده رتبه بندی و اولویت بندی شده و وزن و اهمیت هر یک از عواملنیز بدست آید.

بررسی تاثیر هدفمند سازی یارانه حامل های انرژی بر بخش کشاورزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  آیدا آریابد   علیرضا کرباسی

بخش کشاورزی یکی از مهم ترین مصرف کننده های حامل های انرژی می باشد، از سویی به علت کمبود برخی منابع انرژی و عدم تجدید پذیری آن ها و بار مالی بالا برای دولت باید به دنبال راهکارهای کاهش مصرف انرژی بود تا بدین گونه توسعه ی پایدار حاصل آید و منافع نسل های آتی نیز تامین شود. بدین منظور یک الگوی تعادل عمومی تدوین و اطلاعات مربوط در قالب ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1380، به عنوان پایه آماری بکار گرفته شد. جهت استخراج و حل مدل از تکنیک مسائل ترکیبی مختلط استفاده شد، افزایش قیمت حامل های انرژی در 4 سناریوی افزایش قیمت ها به سطح قیمت های مرزی با نرخ مبادله ای دلار، نرخ آزاد دلار، افزایش 38% همه حامل ها و افزایش برق و نفتگاز به سطح قیمت جهانی روی قیمت محصولات کشاورزی، تولید، صادرات و واردات معدن، صنعت،خدمات و رفاه خانوارها مورد بررسی قرار گرفت، نتایج حاکی از آن است که در همه سناریوها قیمت محصولات کشاورزی افزایش مییابند. تولیدات بخش کشاورزی در چهار سناریو، رشد تولید عسل و زنبورعسل و سایر محصولات زراعی مثبت بوده و سایر محصولات با کاهش تولید مواجه خواهند شد همچنین موجب کاهش صادرات در مورد تمام محصولات کشاورزی مورد مطالعه افزایش واردات کالا از خارج کشور برای محصولات مورد مطالعه می باشد. بخش های صنعت، معدن و خدمات نیز با افزایش قیمت حامل های انرژی تا سطح قیمت های مرزی، با افزایش قیمت و کاهش تولید همراه خواهند بود و در اثر اجرای سناریوهای مورد بررسی مصرف و رفاه خانوارهای شهری و روستایی از تمامی محصولات کاهش می یابد.

طراحی الگوی جدید بازاریابی قارچ خوراکی در مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  جواد گزمه   علیرضا کرباسی

در بازاریابی فعلی قارچ مشکلات فراوانی وجود دارد ازجمله اینکه در سیستم بازاریابی و بازار رسانی فعلی قارچ، قسمت اعظم منافع نصیب ویزیتورها و عمده فروشان می شود، عدم استفاده از ابزارهای نوین بازاریابی همچون فناوری اطلاعات در قالب تجارت الکترونیکی، عدم وجود مرکزی متخصص برای برنامه ریزی زمان بندی شده، تبلیغات مناسب، بسته بندی و پخش مویرگی و عدم اطلاع از میزان تولید و مصرف قارچ در شهر مشهد از دیگر مشکلات سیستم فعلی بازار رسانی قارچ در مشهد می باشد. با توجه به کارایی پایین این بازار که 14.5 درصد محاسبه شد، این مطالعه باهدف تدوین یک نظام جدید بازاریابی با تکیه بر بسته بندی، نشان تجاری، فناوری اینترنت بنانهاده شد و بر مرکز جمع آوری قارچ تأکیدمی کند. ابتدا با سرشماری تولیدکنندگان قارچ، ویزیتورها و عمده فروشان و تکمیل پرسشنامه، مسیر فعلی بازار رسانی قارچ شناسایی شد. در ادامه با تکمیل پرسشنامه از تولیدکنندگان، متخصصین قارچ، ویزیتورها و عمده فروشان مسیر جدید بازار رسانی قارچ با ورود متغیرهای بسته بندی، برندسازی، فناوری اینترنت و مرکز جمع آوری ترسیم گردید. این مسیر موجب رفع تعداد زیادی از مشکلات بازاریابی فعلی قارچ شد. در مرحله بعد میزان تأثیر هر یک از متغیرهای بسته بندی، نشان تجاری و فناوری اینترنت بر مرکز جمع آوری در قالب معادلات ساختاری بررسی شد که متغیر برند با 0.55 بیشترین سهم را بر مشارکت تولیدکنندگان زیر نظر مرکز جمع آوری قارچ دارا بود. بسته بندی 0.46 و فناوری اینترنت 0.32 به ترتیب رتبه های بعدی را در اختیار داشتند. در مرحله آخر الگوی رفتاری کشاورزان برای ورود به تولید قارچ دکمه ای با استفاده از مدل پروبیت بررسی شد. از بین متغیر¬های مورد بررسی سن بهره¬بردار، سطح تحصیلات، جنسیت، شغل اصلی کشاورز و علاقه مندی به گسترش فعالیت تأثیر مثبت و متغیرهای سطح زیر کشت، وضعیت مالکیت، فاصله تا بازار فروش و شاخص محدودیت¬ها با تأثیر منفی بر احتمال ورود بهره¬برداران به تولید قارچ تأثیرگذار بودند. از بین این متغیرها سطح زیر کشت، وضعیت مالکیت و جنسیت با اطمینان بیش از 90 درصد بر احتمال ورود بهره¬برداران به کشت قارچ موثر هستند که اکثر متغیرهای الگو دارای علامت مورد انتظار می¬باشند. از مجموع 11 محدودیت تعریف شده در این پژوهش، عدم دسترسی به سرمایه اولیه، حساسیت نسبت به آفات و بیماری، گرانی کمپوست، نیازمند بودن به نیروی کار باتجربه و وجود واسطه¬های زیاد برای فروش محصول جزء 5 محدودیت اصلی بوده است که بهره¬برداران با آن مواجه¬اند.

ارزش گذاری ویژگی های سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر در استان خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  اهون کاسب   محمد قربانی

در چند سال اخیر نحوه نگرش به موضوع انرژی در ایران تغییر چشمگیری داشته است، از یک سو پایان پذیر بودن انرژی های فسیلی و از سوی دیگر افزایش مداوم قیمت ها و اجرای طرح هایی همچون هدفمند کردن یارانه ها، دولت ها را بر آن داشته که به سوی مجموعه ای از انرژی های نو حرکت کنند. اتخاذ و توسعه سیاست ها و راهبردهای مناسب برای سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر، به تجزیه و تحلیل مزایای سرمایه گذاری در آن بر اساس تمایل به پرداخت خانوارها نیاز دارد. این مطالعه با استفاده از اطلاعات مقطع زمانی سال 1393 مربوط به 250 خانوار و 4518 مشاهده از استان خراسان رضوی و به کارگیری آزمون انتخاب و مدل لاجیت متداخل به ارزش گذاری ویژگی های سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر پرداخته است. برآورد مدل لاجیت متداخل با متغیرهای اقتصادی- اجتماعی نشان داد که متغیرهای سن، مالکیت مسکن و برخورداری از خودرو بر میزان تمایل به پرداخت ها تأثیر مثبت و معنی داری دارد. هم¬¬چنین خانوارهای شهری برای کاهش آلودگی هوا و افزایش اشتغال زایی ارزش بیشتری قائل اند، آنها به ترتیب تمایل به پرداخت ماهانه¬ای برابر 48033 و 34947 ریال برای این دو ویژگی دارند. از طرفی برای تأثیرات چشم اندازی ارزش زیادی قائل نیستند و تمایل به پرداخت ماهانه¬ای برابر 1669 ریال برای آن دارند. با توجه به یافته¬ها، اجرای مطالعه به صورت جامع تر در ایران و به صورت دوره¬های زمانی 3 تا4 ساله برای بررسی سیاست¬های اجرا شده در خصوص انرژی های تجدیدپذیر پیشنهاد شده است.

کاربرد بازاریابی اجتماعی روی مصرف فرآورده های غذایی آماده مطالعه موردی (سوسیس، کالباس، همبرگر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  زینت پژوهش   حسین محمدی

با توجه به افزایش مصرف فرآورده های غذایی آماده در کشور، در این پژوهش عوامل موثر بر مصرف فرآورده های غذایی آماده از جمله سوسیس، کالباس و همبرگر مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور بررسی عوامل موثر بر میزان مصرف فرآورده های غذایی آماده و هم چنین نحوه تاثیر هر عامل بر احتمال قرار گرفتن هر خانوار در چهار گروه عدم مصرف، مصرف کم، مصرف متوسط و مصرف زیاد، الگوی لاجیت ترتیبی و اطلاعات 396 خانوار شهر مشهد به کار گرفته شد. نتایج مدل لاجیت ترتیبی حاکی از آن است که متغیرهای قیمت، درآمد، مصرف سایر گوشت ها و تحصیلات مصرف کننده از لحاظ آماری اثر معناداری روی احتمال مصرف فرآورد های غذایی آماده مورد بررسی ندارند و تاثیر متغیرهایی چون آگاهی از وجود و اثرات نیترات، اطلاع از تقلب و شیوه های آن و شناخت ترکیبات فرآورده های غذایی آماده دارای اثر منفی و معنادار روی احتمال مصرف این فرآورده ها است. میزان دسترسی خانوارها به فرآورده های غذایی آماده مورد بررسی و اعتماد خانوارها به تولید کنندگان نیز روی احتمال مصرف فرآورده های غذایی آماده تحت بررسی اثر مثبت برجای می گذارد. از این رو اگر هدف سیاست گذاران حوزه تغدیه و بهداشت در جامعه کنترل و تغییر مصرف فرآورده های غذایی آماده است، می توان از ابزارهایی از جمله تغییر در میزان دسترسی خانوارها به این فرآورده ها بهره گرفت. همچنین با اطلاع رسانی از وجود و خواص نیتریت و اثرات مضر و سرطان زای آن در بدن و نیز با تلاش برای شناساندن ترکیبات فرآورده های غذایی آماده برای مصرف کنندگان، می توان مصرف این مواد غذایی را در جامعه کنترل کرد و از این مسیر آسیب های احتمالی به جامعه را در حوزه تغذیه کمتر ساخت.

بررسی عوامل موثر بر سهم خرید خانوارها از بازار میوه و تره بار شهرداری مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  امید یخکشی   علیرضا کرباسی

بازارهای میوه و تره بار شهرداری مشهد به عنوان مکان هایی ویژه جهت عرضه ی مایحتاج روزانه شهروندان، در زندگی شهری از اهمیت فراوانی برخوردارند، که می تواند کمک شایانی را در حوزه عرضه بهینه میوه و ساماندهی تقاضای آن انجام دهند. برآوردهای فعلی از سهم بازارهای میوه و تره بار شهرداری مشهد در سبد خانوارها نامشخص بوده و اطلاعات به صورت تجمیع شده می باشد لذا بررسی جامعه هدف، یعنی رفتار مصرف کنندگان که اولین و مهمترین حلقه یک سیستم اقتصادی هستند، یکی از اولویت های سیاستگذاران و برنامه ریزان می باشد. به طوریکه ضمن آشکار ساختن نقاط ضعف و قوت یک سازمان، زمینه ای را برای اتخاذ راهبردهای مناسب و ارتقاء سطح عملکرد فراهم می آورد. تا حداکثر سود (هم برای مصرف کننده و هم سازمان میادین) و حداقل ضایعات حاصل شود. از این رو هدف تحقیق، تعیین سهم خرید خانوارها و بررسی عوامل موثر بر آن، از بازار میوه و تره بار شهرداری می باشد. روش تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده بر اساس تسهیم متناسب، نمونه ای متشکل از 383 نفر از خانوارها در حوزه نفوذ شش بازار شهرداری در سال 1392 انتخاب و بررسی شدند، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات علاوه بر استفاده از شاخص ها و آماره های مختلف از مدل توبیت چند متغیره و رگرسیون به ظاهر نامرتبط استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سهم خرید از بازارهای پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 53، 48 و 18 درصد می باشد، همچنین نتایج مدل نشان داد که دارا بودن خودرو، درآمد ماهانه، قیمت، شاخص کیفی، شاخص بازاری، شاخص دسترسی، شاخص خدماتی و شاخص روانشناختی تأثیر معنی داری بر سهم خرید شهروندان دارند. همچنین سن، تحصیلات، تعداد افراد خانوار و شاخص نظارتی برای برخی محصولات معنی دار شده اند. ضمناً افراد میانسال، با تحصیلات بالاتر و افراد با درآمد بیشتر سهم خرید بیشتری از خود نشان دادند. در نهایت پیشنهادهایی برای افزایش سهم خرید از بازار شهرداری و همچنین مطالعات آتی ارائه شده است. 5-1-1 سن این متغیر برای تجزیه و تحلیل سهم خرید میوه و تره بار افراد مورد بررسی بر اساس سن وارد شده است، ولی فقط بر سهم خرید موز از بازار شهرداری تأثیر معنی داری داشته است. یعنی اینکه افراد با سن بیشتر نسبت به افراد جوان تر سهم خرید بیشتری را از بازار شهرداری به خود در رابطه با این محصول اختصاص داده اند. بطور کلی سن افراد تأثیر معنی داری بر سهم خرید میوه و تره بار از بازار شهرداری نداشته و این یافته مخالف با داردن و لامپکین (1984)، لمبرت پندرود و همکارانش (2005)، گوکتولگا و همکاران (2005)و پن و زینخان (2006)که رابطه مثبتی را مابین سن و میزان تداوم خرید و وفاداری آنها گزارش کرده اند. و نیز چهارجنبه تئوریک سن زیستی (بیولوژیکی)، تنزل شناختی، ملاحظات احساس- اجتماعی و مقابله با تغییر را در جهت تشریح تداوم رفتار خرید مشتریان بر اساس سن پیشنهاد داده اند. 5-1-2 تحصیلات تحصیلات را می توان به عنوان شاخصی از سطح آگاهی و اطلاعات افراد مورد بررسی محسوب نمود. این متغیر برای سه محصول سیب زمینی، پیاز و موز تأثیر مثبت و معنی داری داشته است در واقع این سه محصول، محصولات طرح بازار میوه و تره بار شهرداری می باشد و این محصولات از نظر بهداشتی و میزان وجود مواد شیمیایی مورد بررسی قرار می گیرند. یعنی با افزایش سطح سواد افراد نمونه مورد بررسی، جایگاه محصولاتی که از مواد شیمیایی کمتری برای پرورش آنها استفاده شده افزایش پیدا می کند و سهم خرید این محصولات از بازار شهرداری با کنترل وضعیت بهداشتی این محصولات افزایش پیدا کرده است. این نتیجه از بعد بهداشتی هم جهت با نتایج مطالعات (بابااکبری و همکاران، 1387؛ حق جو و همکاران 1390) و از بعد تداوم و سهم خرید محصولات به طور کلی، مخالف با گزارشات ایستلیک و همکاران (1998)، لامپکین و هاوس (1985) و کویل و همکاران (2007)، که این محققان رابطه عکسی میان میزان تحصیلات و میزان تداوم خرید مشتریان گزارش نموده اند و دلیل آن را آگاهی و ظرفیت های شناختی بیشتر مشتریان با تحصیلات بالا نسبت به گزینه-های مختلف دانسته اند. هر چند باید اذعان کرد که واحد مدیریت بازار میوه و تره بار شهرداری در مورد این سه محصول به خوبی عمل نموده اند که توانسته اند میزان تداوم افراد تحصیلکرده را برای این سه محصول به بازار خود بیشتر جذب کند. 5-1-3 تعداد افراد خانوار متغیر تعداد افراد خانوار بر سهم خرید 8 دسته از محصولات شامل، هندوانه و خربزه، خیار و گوجه، مرکبات، کیوی، انار و خرمالو، کلم، هویج، کدو و بادمجان از بازار میوه و تره بار شهرداری تأثیر مثبت و معنی دار داشته است. 5-1-4 دارا بودن خودرو متغیر درارا بودن خودرو در ساختار توبیت چند متغیره برای تمامی محصولات بجز مرکبات تأثیر مثبت و معنی داری داشته است هرچند که در ساختار شور برای تمامی محصولات رابطه مثبت داشته، هر چند تأثیر معنی داری نداشته است. هر چند با توجه با ماهیت کار انجام شده مدل توبیت چند متغیره بر مدل شور برتری داشته و اولویت با مدل توبیت چند متغیره می باشد. دارا بودن خودرو به منزله راحتی و صرفه جویی در وقت خرید می باشد که نتایج نشان دهنده آن است که سهم خرید افراد صاحب خودرو از بازار شهرداری در حال افزایش است. 5-1-5 درآمد ماهانه این متغیر یکی از متغیرهایی می باشد که در تمامی محصولات معنی دار شده و اثر مثبت بر سهم خرید میوه و تره بار از بازار شهرداری داشته است. این یافته مخالف با گزارشات داریان (1987)، روی (1994)، ایستلیک و همکاران (1998) و پن و زینخان (2006) بود در واقع مشتریان با درآمد بالا از قدرت بالایی برای انتخاب محل و نوع خرید خود برخوردارند ولی افراد کم درآمد باید در خریدهای خود دقت بیشتری داشته باشند. هر چند بازار میوه و تره بار شهرداری در بازارهای پرفروش و متوسط-فروش با با سهم متوسط 50 درصدی شهروندان در حوزه نفوذ بازار بخوبی توانسته است مشتریان با درآمدی مختلف را به خود جذب کند ولی در بازار کم فروش بخوبی نتوانسته افراد با درآمدهای مختلف را به خود جذب کند گواه این مدعا، سهم 18 درصدی خرید میوه و تره بار خانوارها از بازار شهرداری می باشد. 5-1-6 قیمت قیمت یکی دیگر از متغیرهایی می باشد که در هر دو ساختار توبیت چند متغیره و شور معنی دار شده و اثر منفی بر سهم خرید از بازار شهرداری داشته است. به طور میانگین قیمت محصولات در بازار میوه و تره بار شهرداری 5 تا 10 درصد ارزان تر از محصولات در بازار غیر شهرداری می باشد (سازمان میادین میوه و تره بار شهرداری مشهد، 1392) و بر اساس قانون تقاضا انتظار می رود که با کاهش قیمت این محصولات سهم خرید از بازار شهرداری افزایش می یابد و از آنجا که وضعیت فعلی قیمت ها از سوی پاسخ دهندگان در بازار پرفروش و متوسط فروشبه ترتیب 67 و 62 درصد بالای متوسط و در بازار کم فروش 30 درصد بالای متوسط می باشد نشان دهنده آن است که واحد مدیریت بازارهای شهرداری گام های اثربخشی در راستای رقابتی تر شدن قیمت ها برداشته است هر چند اثر بخشی این روش در بازار کم فروش کمتر می باشد. ضمناً یافته های این پژوهش در مورد قیمت کالا همراستا با یافته های محققانی مانند احمدی و همکاران (1384)، کهنسال (1389)، پن و زینخان (2006)، چاودهاری و لیگاس (2009) و چامهوری و بت (2013) بود. 5-1-7 شاخص کیفی این متغیر در ساختار توبیت چندمتغیره برای تمامی محصولات به جز موز تأثیر مثبت و معنی-داری بر سهم خرید داشته است در حالی که در ساختار به ظاهر نامرتبط تأثیر مثبت و معنی دار این متغیر فقط بر سهم خرید 9 محصول هندوانه و خربزه، خیار و گوجه، گیلاس و هلو، کیوی، سبزی خورشتی و خوردنی، کاهو، کلم، هویج، کدو و بادمجان بوده است. که مورد تاکید محققان از جمله مک کارتی و همکاران (2002)، مسکویستا و لارا (2007)، چاودهاری و لیگاس (2009)، ری و چیاگوریس (2009) و استاس (2010) بوده است و از آنجایی که شاخص کیفی در بازار پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 72/0، 66/0 و 6/0 می باشد. حفظ سطح موجود کیفی در محصولات و تلاش برای افزایش آن پیشنهاد می شود. 5-1-8 شاخص بازاری این متغیر نشان دهنده وضعیت موجود بازارهای میوه و تره باری می باشد و شامل اندازه و مکان داخلی بازار، جو بازار، بهداشت پرسنل و محیط بازار، دریافت وجه به صورت الکترونیکی، برچسب قیمت، قدرت دستچین کردن، تنوع، عرضه در سال می باشد. شاخص بازاری توبیت چند متغیره برای تمامی محصولات به جز سیب زمینی و گیلاس و هلو و در ساختار به ظاهر نامرتبط به جز سیب زمینی، کلم، سبزی خورشتی و خوردنی تأثیر مثبت و معنی داری بر سهم خرید از بازار شهرداری داشته است. این شاخص باعث افزایش سهولت ، سطح رضایتمندی و تداوم و سهم خرید بیشتر مشتریان می شود. و با توجه به اینکه مقدار شاخص بازاری در بازار پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 68/0،63/0 و 58/0 می باشد حفظ سطح موجود در شاخص بازاری و تلاش برای افزایش آن پیشنهاد می شود. ضمناً یافته های این پژوهش همراستا با یافته های مسکویستا و لارا (2007)، ری و چیاگوریس (2009)، وبر و همکاران (2009)، استاس (2010) و تافس و کرنلسین (2012)بود. 5-1-9 شاخص نظارتی این متغیر که نشان دهنده نظارت بر قیمت و کیفیت، نظارت بر نحوه برخورد با مشتری، حضور ناظر در بازار و رسیدگی به شکایات می باشد در ساختار توبیت چند متغیره فقط بر سهم خرید مرکبات، سیب و موز تأثیر مثبت و معنی داری دارد و در ساختار با ظاهر نامرتبط بر سهم خرید مرکبات، سیب، موز، کدو و بادمجان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. با توجه با اینکه شاخص نظارتی در بازار پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 63/0، 59/0 و 56/0 بدست آمده است و یافته های این تحقیق مخالف با یافته های کهنسال (1389) می باشد. 5-1-10 شاخص دسترسی شاخص دسترسی نیز از جمله متغیرهای می باشد که در تمامی محصولات معنی دار شده و اثر مثبت بر سهم خرید خانوارها از بازار میوه و تره بار شهرداری داشته است. متغیر دسترسی می تواند با توجه به کاهش هزینه های سفر و زمانی باعث کاهش هزینه های خرید شود امروزه با افزایش رقابت در بازار، متغیر شاخص دسترسی از اهمیت بسزایی در انتخاب و تداوم خرید از آن برخوردار است با توجه به اینکه مقدار شاخص دسترسی در بازارهای پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 77/0، 69/0 و 6/0 بدست آمده است متوجه می شویم که واحد مدیریت بازار شهرداری در مورد این شاخص نیز به خوبی عمل کرده است. ضمناً یافته های این پژوهش پیرامون شاخص دسترسی، هم راستا بااحمدی و همکاران (1385)، کهنسال (1389)، وبر و همکاران (2009)، چاودهاری و لیگاس (2009)، چی ول و همکاران (2012) و کروکوسکی و همکاران (2012) بود. 5-1-11 شاخص خدماتی شاخص خدماتی یکی دیگر از متغیرهایی می باشد که برای تمامی محصولات معنی دار شده است و تأثیر مثبت بر سهم خرید میوه و تره بار خانوارها در هر دو ساختار توبیت چند متغیره و به ظاهر نامرتبط داشته است. میزان شاخص خدماتی در بازارهای پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 58/0، 5/0 و 44/0 بدست آمده است که مقدار این شاخص برای بازار کم فروش پایین تر از حد متوسط می باشد. ضمناً یافته های این پژوهش پیرامون شاخص خدماتی، هم راستا با طهمورث(1381)،کهنسال (1389) و پن و زینخان (2006) بود. 5-1-12 شاخص روانشناختی متغیر روانشناختی در ساختار توبیت چند متغیره بر سهم خرید میوه و تره بار خانوارها از بازار شهرداری تأثیر مثبت و معنی دار داشته است. ولی این متغیر در ساختار به ظاهر نامرتبط بر سهم خرید سیب زمینی، پیاز، کاهو و کلم تأثیر معنی داری نداشته است. شاخص روانشناختی به این مفهوم اشاره دارد که فروشگاه مورد انتخاب به طور مطلوب عمل می کند و حاوی میزایایی برای خریداران می-باشد همچنین همکاری، احترام و شکل ظاهری پرسنلی که با مشتریان سر و کار دارند، ارتباط مستقیمی بر سهم و تداوم خرید مشتریان دارد. ضمناً یافته های این پژوهش پیرامون شاخص روانشناختی، هم راستا با مسکویستا و لارا (2007)،وبر و همکاران (2009)، چاودهاری و لیگاس (2009)،ری و چیاگوریس (2009) و تافس و کرنلسین (2012) می باشد. 5-2 پاسخ به فرضیات پژوهش در این بخش با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، به سوالات و فرضیات مطرح شده در فصل اول پاسخ داده می شود. فرضیه اول: با توجه به نتایج توصیفی متغیر وابسته، مشاهده شد که به طور میانگین سهم خرید میوه و تره بار خانوارهای مورد مطالعه در بازارهای پرفروش، متوسط فروش و کم فروش به ترتیب 53، 47 و 18 درصد می باشد. و سهم خرید از بازارهای شهرداری براساس حوزه نفوذ بازار به طور کلی 39 درصد می باشد. بنابراین فرضیه اول ما یعنی سهم خرید 15درصدی خرید شهروندان از بازار میوه و تره بار شهرداری تأیید می شود. فرضیه دوم: با توجه به نتایج مطالعه، مشاهده شد که درآمد بر سهم خرید میوه و تره بار خانوارهای مورد مطالعه از بازارهای میوه و تره بار شهرداری اثر مثبت و معنی داری داشته است. بنابراین فرض دوم ما رد می شود. فرضیه سوم: همانطور که دیده شده هرچند متغیر نظارت رابطه مثبتی با سهم خرید میوه و تره بار خانوارهای مورد مطالعه از بازار شهرداری دارد اما از نظر آماری تأثیر معنی داری بر سهم خرید ندارد و با این نتیجه فرضیه سوم ما نیز رد می شود. فرضیه چهارم: با توجه به نتایج، متغیر دسترسی تأثیر مثبت و معنی داری بر سهم خرید میوه و تره بار خانوارهای مورد مطالعه از بازار میوه و تره بار شهرداری داشته است که نشان می دهد بازار شهرداری از نظر شاخص دسترسی در وضعیت مطلوبی قرار دارد و با این نتیجه فرضیه چهارم ما تأیید می شود.

بررسی هزینه های مبادله و رفاه مصرف کنندگان دربازارهای میوه و تره بار شهرداری مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  الهام اصغرنژاد   علیرضا کرباسی

سازمان میادین میوه و تره بار به عنوان یکی از شبکه های توزیع می باشد که با اهداف عرضه مستقیم، آسان و به موقع میوه و ارزاق در بازارهای داخلی، حمایت از حقوق مصرف کنندگان و تولیدکنندگان با حذف عوامل واسطه و ایجاد ارتباط مستقیم بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان شکل گرفته است. از آنجا که انتظار بر این است که شکل گیری بازار های میوه و تره بار درسطح شهر یا مکان یابی های صورت گرفته بتواند علاوه بر کاهش قیمت میوه و تره بار، سهم ویژه ای در کاهش هزینه های مبادلاتی بازار داشته باشد، این مطالعه تلاش دارد تا عوامل موُثر بر هزینه های مبادله و میزان مازاد مصرف کنندگان در بازارهای میوه و تره بار شهرداری مشهد را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش ابتدا جهت برآورد مازاد مصرف کنندگان از روش رگرسیون به ظاهر نامرتبط به برآورد تابع تقاضای هشت نوع میوه شامل، سیب، گلابی، هلو، انگور، موز، تیل، خربزه و هندوانه در سه نوع بازار شهرداری، غیرشهرداری و هر دوبازار شهرداری وغیرشهرداری پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل 267 پرسشنامه از 4 بازار پیروزی، پامچال، نسترن و جمهوری جمع آوری شده است.

کاربرد مدل تصمیم گیری چند معیاره تعاملی برای برنامه ریزی زراعی: مطالعه موردی استان فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1386
  محسن الوانچی   علیرضا کرباسی

چکیده ندارد.

کاربرد مدلسازی انتخاب محصولات اصلاح ژنتیکی شده برای اندازه گیری ترجیحات مصرف کننده ایرانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1385
  الهام خواجه پور   مسعود همایونی فر

چکیده ندارد.

بررسی آثار سیاستهای اعتباری بر بخش کشاورزی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1385
  سکینه شمس الدینی   علیرضا کرباسی

چکیده ندارد.

بررسی اثر تثبیت قیمت محصولات کشاورزی بر متغیرهای کلان اقتصادی؛ یک مطالعه شبیه سازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1385
  رحیم گودرزی   علیرضا کرباسی

چکیده ندارد.

تعیین ارزش اقتصادی و تخصیص آب سد جیرفت با توجه به الگوی کشت بهینه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1385
  ابراهیم محمدی سلیمانی   علیرضا کرباسی

چکیده ندارد.

بررسی ارتباط مهاجرت و بهره وری کشاورزی در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1385
  حمیدرضا جهانی   علیرضا کرباسی

چکیده ندارد.

مدیریت آب سد کارده با استفاده از مدل برنامه ریزی تصادفی چند مرحله ای با پارامترهای بازه ای در شرایط عدم حتمیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1387
  فاطمه رستگاری پور   علیرضا کرباسی

در مطالعه حاضر مدیریت آب سد کارده با استفاده از روش برنامه ریزی تصادفی بازه ای چند مرحله ای در شرایط عدم حتمیت مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل برای یک مرحله با مدل فازی بازه ای مقایسه شد. برنامه ریزی بازه ای چند مرحله ای از ترکیب دو برنامه ریزی پویا و بازه ای در چارچوب بهینه سازی تصادفی تشکیل شده است. پویایی مدل، بکارگیری خط مشی از پیش تعریف شده در طی فرآیند بهینه سازی و استفاده از پارامترهای بازه ای علاوه بر کاربرد احتمالات در شرایط عدم حتمیت از مزیت های این تکنیک نسبت به سایر تکنیک های بهینه سازی می باشد. افزون بر آن، مدل مذکور گزینه های تصمیم گیری تحت مقادیر مختلف کمبود آب را به صورت پویا ارائه می دهد. داده های مطالعه از سازمان آب منطقه ای و شرکت آب و فاضلاب استان خراسان رضوی و برای سال های 1367 تا 1386 جمع آوری شد. نتایج نشان داد در نامناسب ترین شرایط طی سه سال آینده بخش شهری با 9/1، 55/2و 1/3 و بخش کشاورزی با 22/0، 32/0 و 75/0 میلیون مترمکعب کمبود آب مواجه خواهد شد. کاهش 5/0 ، 7/0 و 1 مترمکعب در الگوی مصرف ماهانه بخش شهری و افزایش6 ، 11 و 20 درصدی در راندمان آبیاری بخش کشاورزی تحت پوشش سد کارده راهکارهای مناسبی برای رویارویی با بحران کم آبی در سه سال آینده می باشد.

تدوین الگوی بیمه خشکسالی کشاورزی آب استفاده از شاخص بارندگی: مطالعه موردی گندم دیم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - پژوهشکده کشاورزی 1388
  ماشاا... سالارپور   علیرضا کرباسی

واقع شدن ایران در منطقه خشک جهان سبب بروز خشکسالی های متعدد در کشور گردیده است. متوسط بارندگی در کشور ما حدود یک سوم متوسط بارندگی جهان و نزدیک به 250 میلیمتر در سال است. وقوع خشکسالی در بخش کشاورزی؛ همواره خسارت های جبران ناپذیری را بر تولید و سود آوری فعالیت های این بخش تحمیل می نماید. از دیر باز روش و ابزارهای مختلفی پیش روی کشاورزان و سیاستگذاران جهت مدیریت خسارات ناشی از این بلای طبیعی وجود داشته است، که یکی از موثرترین آنها استفاده از برنامه بیمه محصولات در مقابل خشکسالی می باشد. در این میان امروزه به منظور افزایش کارایی سیاست بیمه خشکسالی، الگوی جدیدی تحت عنوان بیمه آب و هوا محور مورد استفاده قرار می گیرد. بیمه آب و هوا محور با اتکا بر شاخص های آب و هوایی از جمله بارش، ابزار مناسبی را جهت کاهش خسارات ناشی از خشکسالی فراهم می آورد. لذا در این تحقیق سعی شده است ضمن بررسی وضعیت فعلی سیاست های حمایتی دولت پیرامون خشکسالی؛ بیمه خشکسالی برای محصول گندم دیم با توجه به مبانی نظریه بیمه آب و هوا محور تدوین گردد. بدین منظور شاخص بارندگی تجمعی در طول فصل رشد گندم دیم به عنوان عامل ایجاد کننده ریسک در نظر گرفته شده و پارامترهای حداکثرتعهد بیمه گر، نرخ حق بیمه و غرامت با 1378 در شهرستان های بیرجند، مشهد و بجنورد محاسبه شده است. - توجه به آن در فاصله زمانی 1383 همچنین مقایسه ای نیز میان الگوی بیمه خشکسالی ارائه شده در این پژوهش و برنامه بیمه خشکسالی در حال اجرا توسط صندوق بیمه محصولات کشاورزی صورت گرفته است. نتایج حاصل موید کاهش میزان حداکثر تعهد بیمه گر تخمینی با استفاده از الگوی ارائه شده در این تحقیق و متعاقبا کاهش پدیده مخاطرات اخلاقی، می باشد. در پایان نیز جهت فراهم آوردن زمینه مناسب در مدیریت ریسک خشکسالی از طریق تنظیم بیمه خشکسالی بر مبنای بارش، جمع آوری اطلاعات و داده های آماری مورد نیاز به صورت دقیق و بر اساس پهنه بندی اقلیمی و نیز انجام تحقیقات تکمیلی در مورد تدوین قوانین اجرایی این نوع از خدمات بیمه گری پیشنهاد شده است