نام پژوهشگر: رمضان طهماسبی
سید محمد کالوندی سعید رضا خداشناس
برآورد حجم رسوب ورودی به مخازن سدها از ضرورت های طراحی و مدیریت تأسیسات آبی می باشد. روش های تجربی و ریاضی مختلفی جهت برآورد حجم رسوب موجود است اما همواره این روش ها به دلیل عوامل مختلف موثر در پدیده رسوبگذاری و وجود فرآیند تصادفی در آن ها دارای قطعیت نبوده و موجبات شکست پروژه یا استفاده از ضرایب اطمینان بالا را فراهم می کند. در این راستا تحلیل عدم قطعیت می تواند درک درستی از نقش عوامل تأثیر گذار بر پدیده ایجاد کرده و شناختی راجع به سهم هر کدام از پارامترهای ورودی بر خطای ظاهر شده در مدل خروجی ارائه دهد. در این تحقیق، جهت برآورد دبی رسوب ورودی به سد، روش های همبستگی سالیانه، usbr، متوسط دسته ها و ضرایب تعدیل fao و فرگوسن با استفاده از آمار ایستگاه های هریرود-پل خاتون و کشف رود-پل خاتون برای سد دوستی مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برای محاسبه راندمان تله اندازی از روش برون و وزن مخصوص ذرات از روش های لین و کولزر و میلر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که تعدیل ضرایب fao و fergosen روی روش متوسط دسته ها در برآورد دبی رسوب و روش میلر برای وزن مخصوص ذرات نتایج مطلوب تری را به همراه داشته است. در بحث عدم قطعیت، دو روش شبیه سازی مونت کارلو mcs و نقطه ای هار harr مورد بررسی قرار گرفت. بدین طریق که در روش مونت کارلو با نمونه گیری lhs به دلیل حجم بالای محاسبات برنامه ای توسط نگارنده در محیط matlab نوشته شده، که در این تحلیل سهم هر پارامتر در عدم قطعیت کلی حجم رسوب و محاسبه عدم قطعیت کلی مورد محاسبه قرار گرفته است. طبق نتایج به دست آمده دبی رسوب و پس از آن منحنی راندمان تله اندازی بیشترین تأثیر را در عدم قطعیت حجم رسوب دارا هستند. عدم قطعیت کلی حجم رسوب به روش مونت کارلو برابر 0.1341 به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که در روش هار به دلیل اجبار در حذف تعدادی از پارامترهای موثر در محاسبه عدم قطعیت نتیجه قابل قبولی را حاصل نکرد.
علی علی خاصی حبیب آبادی رمضان طهماسبی
کمبود بارش و به دنبال آن کمبود آب یکی از مهمترین مشکلات مناطق خشک و نیمه خشک است. استان تهران در منطقه خشک و نیمه خشک ایران قرار دارد. با توجه به کمبود منابع آب در استان امکان افزایش سطح زیر کشت آبی وجود ندارد. همچنین رشد فزاینده جمعیت در کشور، نیاز به افزایش تولید مواد غذایی را آشکار می سازد، به منظور تحقق تولید بیشتر محصولات کشاورزی باید از کشت های نیمه آبی در استان استفاده شود. توسعه روش های جمع آوری آب باران می تواند در افزایش سطح کشت نیمه آبی استان کمک موثری بنماید. جمع آوری آب باران بر این اصل استوار است که آب قسمتی از زمین ها که ممکن است برای کشت گیاهان ناکافی و یا نامرغوب باشد جمع آوری نموده و به بخش دیگر زمین اضافه نماییم. این کار سبب میشود که آب در دسترس گیاه در زمین کشت شده به مقدار مورد نیاز گیاه نزدیک شده و در نتیجه تولید، اقتصادی می گردد. از این رو لازم است مکان های مناسب برای اجرای طرحها ی جمع آوری آب باران مشخص شود. به همین منظور طرحی به منظور مکان یابی مناطق مستعد برای جمع آوری آب باران در استان تهران انجام شد. در این طرح با استفاده از نقشه های بارندگی سالانه، بافت و عمق خاک، کاربری اراضی و شیب زمین در محیط نرم افزار arcgis 9.3 مناطق مستعد جهت اجرای سیستم های جمع آوری آب باران شناسایی شد. مناطق مستعد به چهار دسته بسیار خوب، خوب، متوسط و ضعیف تقسیم بندی شد. نتایج این تحقیق نشان داد مناطقی که از نظر اجرای طرح های جمع آوری آب باران مناطقی در دسته بسیار خوب دارند مناطقی محدود در حاشیه رشته کوه البرز را شامل میشوند وسعت این مناطق در حدود 15000 هکتار معادل 88/0 درصد می باشد. مناطقی که در دسته خوب قرار دارند با وسعت بیش از 350000 هکتار معادل 60/20 درصد است که بیشتر در مناطق شرقی، غربی و مرکزی استان واقع شدهاند. این مناطق غالباً در مراتع نیمه متراکم واقع شده اند. این مناطق غالباً در قسمت هایی واقع شده اند که بارندگی سالانه بین 500-200 میلی متر دارند. مناطقی که در دسته متوسط قرار دارند بیشتر در مناطق جنوبی و شمالی استان واقع شده اند. این مناطق اغلب در مراتع نیمه متراکم و مراتع کم تراکم و با بارندگی 200 -100 و 600-500 واقع شده اند. مساحت این مناطق در حدود 340000 هکتار و معادل 20/20 درصد از مساحت کل استان است. مناطقی که از در دسته ضعیف قرار دارند با وسعت حدود 7200 هکتار معادل 4/0 درصد در مناطق کوهستانی البرز در شمال استان تهران قرار گرفته اند.
رحیم صادقی فر سید محمود طباطبایی
ارزیابی عملکرد شبکه های آبیاری و زهکشی در عین حال که می تواند راهنمایی برای طراحی مدیریت سامانه های جدید باشد، با بازخورد نتایج عملکرد در همان سامانه قادر خواهد بود اصلاحات لازم در سامانه را بوجود آورده و پروژه را از شکست به موفقیت برساند. در این مطالعه، عملکرد سامانه زهکشی زیرزمینی در پایین آوردن سطح آب زیرزمینی، در بخشی از طرح 840 هکتاری شرکت کشت و صنعت ران، واقع در شهرستان بهشهر، مورد ارزیابی قرار می گیرد. بدین منظور 10چاهک در مسیر زهکش ها حفرمی گردد ونوسانات سطح آب آن ها اندازه گیری و ثبت می شود. سپس نوسانات سطح آب در گام های مختلف زمانی، توسط مدل ریاضی modflow به عنوان یک روش غیر مستقیم شبیه سازی می-گردد. داده های مورد نیاز مدل که از طریق شرکت مشاورطرح، سازمان هواشناسی و سازمان زمین-شناسی تهیه گردیده است به مدل وارد و در مرحله بعد، مدل برای منطقه کالیبره و صحت سنجی می-شود. مقدار ضریب همبستگی و مقدار rmse داده های مشاهده ایی و محاسبه شده به ترتیب 95/0 و 1/0 بدست می آیند. با وارد کردن مقدار باران طرح بعنوان تغذیه، در حالت ماندگار، و با فرض مقدار 1/0 متر به عنوان عمق اولیه سطح ایستابی، سطح آب زیرزمینی در حالت غیر ماندگار شبیه سازی می گردد. سپس عملکرد سامانه زهکش زیرزمینی با مقایسه مقادیر محاسبه شده در بحرانی ترین نقاط(وسط دو خط لوله زهکش زیرزمینی) با مقادیری که در طراحی مد نظر بوده، ارزیابی می گردد. این مقایسه نشان می دهد که هم در حالت ماندگار و هم در حالت غیر ماندگار، سامانه خوب عمل نکرده و عملا کارایی مناسبی ندارد. با بررسی های انجام شده و پیمایش های میدانی صورت گرفته، عوامل اصلی عدم کارایی این سامانه 1-عدم نگهداری صحیح 2- بهره برداری نادرست 3- انجام ندادن برنامه های توصیه شده ی شرکت مشاور توسط بهره بردار، تعیین می گردند.به ویژه استفاده از مواد آلی(پوسته برنج) به عنوان پوشش و فیلتر دور لوله زهکش را می توان عامل اصلی عدم کارایی سامانه دانست، زیرا این مواد عملا با گذشت زمان پوسیده شده و باعث گرفتگی و مسدود شدن لوله های زهکش گردیده وعملکرد آن را شدیدا کاهش داده است.
حسن علی بخشی رمضان طهماسبی
به منظور بررسی اثر آب و همچنین شیوه های مدیریت زراعی بر انتقال نیترات، اندازه گیری های میدانی می بایست انجام گیرد. اما چنین اقداماتی علاوه بر زمان بر بودن دارای هزینه بالایی می باشند. مدل های کامپیوتری با استفاده از معادلات انتقال نیترات و الگوریتم های شبیه ساز کیفیت آب را بدون اندازه گیری های میدانی پر هزینه ارزیابی می کنند. این مدل ها بر پایه معادلات تئوری هستند و به منظور تأیید دقت ارزیابی آن ها می بایست داده برداری میدانی نیز انجام شود. در این مطالعه قابلیت دو مدل drainmod–n و leachm برای شبیه سازی انتقال نیترات در اراضی شالیزاری در فصل کشت دوم ارزیابی شد. این تحقیق در اراضی شالیزاری تجهیز و نوسازی شده دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در طول فصل کشت کلزا از آبان 1390 تا اردیبهشت 1391 انجام شد. تیمارهای مورد آزمایش عبارت بودند از: سه تیمار زهکشی زیرزمینی معمولی با پوشش معدنی با عمق 9/0 متر با فاصله زهکش 30 متر (d0.9l30)، عمق 65/0 متر با فاصله زهکش 30 متر (d0.65l30) و عمق 65/0 متر با فاصله زهکش 15 متر (d0.65l15)، و یک تیمار زهکشی زیرزمینی معمولی با پوشش مصنوعی با عمق 65/0 متر با فاصله زهکش 15 متر (d0.65l15f). غلظت نیترات زه آب زهکش های زیر زمینی، عصاره اشباع خاک، خاک، باران و پارامتر های مورد نیاز دو مدل برای شبیه سازی در زمان های مورد نظر در مطالعه اندازه گیری شد. عمق سطح ایستابی و دبی زهکش ها در طول فصل کلزا به صورت روزانه اندازه گیری شد. واسنجی مدل drainmod-n با استفاده از پارامتر های ذخیره سطحی، ذخیره ماکرو، هدایت هیدرولیکی، ضریب نیتریفیکاسیون، ضریب دنیتریفیکاسیون و مدل leachm با استفاده از پارامتر های هدایت هیدرولیکی، ضرایب معادله کمپل، ضریب نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسون انجام شد. مقایسه غلظت نیترات زه آب اندازه گیری شده با نتایج شبیه سازی های مدل drainmod-n نشان داد که مدل علی-رغم پیش بینی مطلوب روند تغییر پارامتر مورد نظر، از کارآیی لازم برای پیش بینی دقیق مقادیر غلظت نیترات زه آب زهکش های زیرزمینی برخوردار نبود. همچنین این مدل کارایی مناسبی از شبیه سازی غلظت نیترات لایه خاک انجام نداد. مقایسه مقدار غلظت نیترات لایه های خاک اندازه گیری شده با نتایج شبیه سازی های مدل leachm نشان داد که مدل نتوانست پیش بینی مطلوبی از مقدار و روند تغییرات غلظت نیترات لایه های خاک انجام دهد و از کارآیی لازم برای پیش بینی دقیق میزان نیترات لایه های خاک برخوردار نبود.
مهدی علیخاصی حبیب آبادی علیرضا توکلی
کمبود بارش و به دنبال آن کمبود آب یکی از مهمترین مشکلات مناطق خشک و نیمه خشک است. توسعه سیستمهای جمع آوری آب باران می تواند در افزایش سطح کشت نیمه آبی و کاهش کمبود آب کمک موثری نماید. به منظور تعیین تأثیر سیستمهای جمعآوری آب باران و آبیاری تکمیلی بر عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه جو زمستانه (رقم آبیدر) آزمایش مزرعه ای در سال های زراعی 90-91 و 91-92 در منطقه ای نیمه خشک در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس به اجرا درآمد. این آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آبیاری شامل زمان، میزان و نوع منبع آب آبیاری در پنج سطح (دو مرتبه با آب، دو مرتبه با فاضلاب، یک مرتبه با آب، یک مرتبه با فاضلاب و عدم آبیاری تکمیلی) به عنوان کرت اصلی و تیمارهای سطوح جمعآوری آب باران در سه سطح (کوبیده شده، کوبیده نشده و طبیعی) و فاصله از سطوح رواناب در سه سطح (یک سوم ابتدایی، میانی و انتهایی سطح کاشت) به عنوان کرت فرعی تعریف شده اند. در کلیه تیمارها، آبیاری تکمیلی در مرحله پر شدن دانه اعمال شد. نتایج نشان داد دو نوبت اعمال آبیاری تکمیلی به ترتیب موجب افزایش معنیدار در سطح احتمال 5 درصد وزن هزار دانه، عملکرد زیستتوده و عملکرد دانه به میزان 9/31، 7/41 و 8/59 درصد نبست به عدم اعمال آبیاری تکمیلی شد. همچنین استفاده از سطوح کوبیده شده جمعآوری آب باران تأثیر معنیدار در سطح 5 درصد داشت و به ترتیب موجب افزایش وزن هزار دانه، عملکرد زیستتوده، عملکرد دانه و تعداد سنبله در واحد سطح به میزان 7/5، 9/15، 9/15 و 4/8 درصد نسبت به سطوح طبیعی شد. نتایج نشان داد اعمال یک نوبت آبیاری تکمیلی بیشترین بهره وری کل آب مصرفی در عملکرد دانه و زیستتوده را به دنبال داشته است و به ترتیب موجب افزایش 2/14 و 5/2 درصدی نسبت به عدم اعمال آبیاری تکمیلی شد. همچنین استفاده از سطوح کوبیده شده جمعآوری آب باران به ترتیب موجب افزایش بهره وری کل آب مصرفی در عملکرد دانه و عملکرد زیستتوده به ترتیب به میزان 9/10، 0/11 درصد نسبت به سطوح طبیعی شد. اثر آبیاری تکمیلی با فاضلاب تصفیه شده بر عملکرد و اجزاء عملکرد معنیدار نبود.
رسول سعیدی کمال رمضان طهماسبی
استفاده بهینه از منابع آب باید به عنوان محور توسعه کشاورزی مورد توجه قرارگیرد. در این راستا توسعه کمی و کیفی سیستم¬های آبیاری بارانی یکی از این موارد است . دانستن عوامل موثر بر یکنواختی توزیع آب در آبیاری بارانی اهمیت زیادی¬ در افزایش بازده کاربرد آب و تحقق این اهداف دارد. به منظور بررسی اثر سرعت باد و فشار کارکرد بر یکنواختی توزیع¬ پاشش آبپاش¬های روتاتور مدل nelson r3000 نصب شده در دستگاه لینیر پژوهشی در اراضی شرکت زراعی دشت ناز ساری در تابستان 1391 انجام پذیرفت. تعداد 144 قوطی با قطر5/8 و عمق12 سانتی-متر با آرایش 3×5 متر روی زمین تازه کشت شده قرار داده شد تا ضرایب یکنواختی توزیع آب بررسی گردد. تعداد 36 اندازه¬گیری در چهار سطح فشار کارکرد 20 ، 24 ، 28 و 32 متر و سه سطح سرعت باد (2-0) ، (4-2) و (6-4) متر برثانیه با سه تکرار انجام گرفت. سرعت حرکت دستگاه بین 12تا 15 متر در ساعت تنظیم گردید. دادهای هواشناسی نیز از ایستگاه فرودگاه دشت ناز تهیه گردید. مقدار یکنواختی توزیع آب برای فواصل ثابت آبپاش¬ها (25/8 متر) اندازه-گیری شد و تغییرات آن نسبت به پارامترهای مذکور در قالب طرح کامل تصادفی بررسی¬ گردید. تحلیلهای آماری نشان داد¬ درسطح احتمال یک درصد اختلاف معنی¬داری بین ضرایب یکنواختی پاشش آبپاشها در سه گروه سرعت باد و همچنین در چهار سطح فشارکارکرد وجود داشت . فشار کارکرد 24 متر بالاترین درصدهای ضریب یکنواختی با میانگین 7/92 درصد در هر سه گروه سرعت باد و فشار 28 متر کمترین حساسیت نسبت به تغییرات سرعت باد را داشتند. . ضریب یکنواختی در کلیه تیمارها بالای 80 درصد بود. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد سیستم آبیاری مذکور از لحاظ ضریب یکنواختی توزیع در کلیه فشارها و دامنه های سرعت باد از کارآیی مناسبی برخوردار بوده است ، همچنین توصیه می شود از فشار 28 متر برای استفاده در این نوع دستگاههای لینیر با توجه به وزش بادهای غالب با سرعت متوسط تا شدید در منطقه استفاده شود.
نازیلا صدائی سیدجواد ساداتی نژاد
در این تحقیق جهت برطرف نمودن مشکلات کیفی و کمی به بررسی واحدهای نمک زدائی و امکان استفاده از آنها پرداخته شد. معیارهای مورد نظر برای انتخاب بهترین روش نمک زدائی شامل: شاخص پایداری کشاورزی (asi)، پایداری زیست محیطی (esi)، نرخ استخراج آب (wer)، میزان اطمینان پذیری تولید (yr)، میزان کمبود آب آبیاری (iwd)، میزان اطمینان پذیری منبع محلی (dsr) می باشند. گزینه های مورد نظر در این تحقیق عبارتند از واحدهای نمک زدائی: ro،md ، ie،msf ،med ، ed،tvc ،sd ،fr ،gh ، mvc. تصمیم گیری در این تحقیق در سه بخش مختلف؛ عناصر کیفی، سال (چهار دوره بین سال های 1375 الی 1429) و نوع مصرف (شرب، کشاورزی و صنعت) صورت گرفت. روش های وزن دهی مورد استفاده در این تحقیق critic و entropy می باشند. از بین روش های تصمیم گیری در این تحقیق جهت اولویت بندی نهائی گزینه های مورد بررسی از ترکیب سه روش elecrte ifs، dematel و vikor استفاده شد. نتایج نشان داد که در بخش شرب می توان با استفاده از روش وزن دهی آنتروپی واحد mvc و با استفاده از روش وزن دهی کریتیک واحد ed را مناسب دانست. در بخش کشاورزی با توجه به هر دو روش وزن دهی واحد md را برای بخش کشاورزی نسبت به سایر گزینه ها مناسب تر معرفی نمود. در بخش صنعت می توان واحد fr و ie را نسبت به سایر واحدها ارجح دانست.
اسماعیل مقبلی دامنه حسین شیرانی
چکیده ندارد.