نام پژوهشگر: محمد مهدی ضرابی

بررسی نوساقه زایی درون شیشه ای زیتون در ارقام کرونایکی، زرد و ماری
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - پژوهشکده فنی و مهندسی 1390
  فرزان قانع گل محمدی   رامین حسینی

زیتون (olea eurpaea l.)، یکی از محصولات راهبردی کشاورزی در حوزه ی مدیترانه محسوب می شود. این گیاه قابلیت کشت در بیشتر مناطق کشور را داراست. ریزازدیادی زیتون در مقایسه با روش های مرسوم، امکان تولید گیاهچه از پایه های مادری با صفات مناسب و در حجم انبوه را طی مدت زمان کوتاهی فراهم می کند. هدف از این مطالعه بررسی امکان افزایش نوساقه زایی در رقم-های زرد و ماری و همچنین جنین زایی از برگ رقم های کرونایکی و ماری در شرایط درون شیشه ای بود. در این تحقیق، تاثیر روش ضدعفونی (اتانول 70 درصد (v/v)، هیپوکلریت سدیم 20 درصد (v/v) با 5 درصد کلر فعال و کلرید جیوه)، اثر رقم (رقم های زرد و ماری)، محیط کشت (om، wpm و dkw تغییریافته)، غلظت های مختلف گلوتامین (صفر و 2190 میلی گرم بر لیتر)، منبع هیدرات کربن (g/l 36 مانیتول و g/l 30 ساکارز)، کیفیت نور (فلورسنت، قرمز و آبی)، دایک گولاک سدیم (صفر، 5/2، 5، 5/7 و 10 میلی گرم بر لیتر)، تعیین زمان بهینه استفاده از دایک گولاک سدیم در محیط کشت ( یک تا 5 هفته) و در نهایت روش فاز دو لایه بر نوساقه زایی مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین تاثیر نوع محیط کشت و غلظت گلوتامین بر جنین زایی، ایجاد و توسع? کالوس در رقم های کرونایکی و ماری، بررسی شد. نتایج بیانگر کمترین میزان آلودگی در هنگام استفاده از کلرید جیوه بود. محیط کشت om فاقد گلوتامین در رقم زرد و wpm در رقم ماری، به همراه مانیتول بیشترین راندمان تکثیر، کاربرد نور قرمز در رقم ماری، غلظت mg/l 5 دایک گولاک سدیم و نور فلورسنت و در طی 3 هفته در رقم زرد، بیشترین میزان نوساقه زایی را به همراه داشت. در بخش جنین زایی از کالوس، در هر دو رقم کرونایکی و ماری بیشترین میزان کالوس زایی در محیط کشت ½ms مشاهده شد و استفاده از گلوتامین تاثیری بر تشکیل ساختارهای جنینی نداشت.

ریزازدیادی زیتون، رقم آربکین در شرایط درون شیشه
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده فنی 1390
  موسی مرادنژاد   رامین حسینی

ریزازدیادی زیتون در مقایسه با روش های مرسوم، امکان تولید گیاهچه از پایه های مادری با صفات مناسب و در حجم انبوه را طی مدت زمان کوتاهی فراهم می کند. مطالعات بسیاری وجود غالبیت انتهایی را در ریزنمونه های زیتون و در شرایط درون شیشه، تایید می کند به طوریکه رشد و ازدیاد شاخه های جانبی در این ریزنمونه ها محدود می شود. به منظور بهینه سازی شرایط ریزازدیادی و همچنین کاهش غالبیت انتهایی و درنتیجه افزایش نوساقه زایی، آزمایش های مختلفی در مراحل ضدعفونی ریزنمونه ها (هیپوکلریت سدیم 20 درصد (v/v) با 5 درصد کلر فعال و کلرید جیوه)، و نوساقه زایی شامل تعیین نوع محیط کشت (om، wpm و ms)، منبع کربن ( 36 گرم برلیتر مانیتول و 30 گرم برلیتر ساکارز)، استفاده از غلظت های مختلف دایک گولاک سدیم (0، 5/ 2، 5، 5/7 و 10میلی گرم برلیتر) در دو شرایط نوری فلورسنت سفید و قرمز و کشت فاز دولایه در جهت افزایش نوساقه زایی رقم آربکین، انجام شد. پتانسیل کالوس زایی و باززایی از برگ های درون شیشه در محیط های کشت مختلف و اثر غلظت های گلوتامین (0، 275 و 500 میلی گرم برلیتر) مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ریشه زایی از دو روش، شامل شیوه معمولی با غلظت های مختلف هورمون iba (0،1،2 و 3 میلی گرم برلیتر) و شیوه پالس هورمون iba (500 میلی گرم بر لیتر)، با دو تیمار زمانی (15 و 30 دقیقه)، جهت ریشه زایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بیانگر کمترین میزان آلودگی در هنگام استفاده از کلرید جیوه بود. محیط کشت omبه همراه مانیتول بیشترین راندمان تکثیر، غلظت 5 میلی گرم برلیتر دایک گولاک سدیم در نور فلورسنت سفید در مدت 3 هفته بیشترین تعداد نوساقه زایی را به همراه داشت. محیط کشت ms 2/1 پتانسیل بالایی در تولید کالوس نسبت به محیط کشت om و wpm از خود نشان داد. استفاده از گلوتامین تاثیری بر تشکیل ساختارهای جنینی نداشت. بیشترین درصد ریشه زایی در روش معمولی در غلظت 2میلی گرم برلیتر iba و در روش پالس iba، با تیمار زمانی 15 دقیقه حاصل شد.

تأثیر تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی در میزان عملکرد عدس در شرایط دیم
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده فنی 1392
  بهنوش کمالی   عباس ستوده نیا

تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی از مهم‏ترین عوامل موثر در برخورداری بیش‏تر گیاه از بارش‏های جوی و رطوبت موجود در خاک و در نتیجه افزایش عملکرد محصول در شرایط دیم می‏باشند. به منظور بررسی تأثیر این دو عامل بر عملکرد عدس بهاره در شرایط دیم، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در سال زراعی 91-1390 صورت گرفت. در این آزمایش که به صورت طرح کرت‏های خرد شده در قالب بلوک‏های کاملاً تصادفی با 4 تکرار اجرا شد، 4 تیمار مربوط به تاریخ کاشت شامل (25 اسفند، 5 فروردین، 15 فروردین و 25 فروردین) و 4 تیمار مربوط به آبیاری تکمیلی شامل (کشت دیم (تیمار شاهد)، تک‏آبیاری در مرحله گل‏دهی، تک‏آبیاری در مرحله پر شدن غلاف و جفت‏آبیاری (آبیاری در دو مرحله)) مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از اتمام دوره رشد، اجزای عملکرد شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، نسبت پوکی، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در تمامی کرت‏های مورد مطالعه اندازه‏گیری گردید. بهره‏وری بارش، بهره‏وری آب آبیاری و بهره‏وری کل نیز در این تیمارها محاسبه شد. مناسب‏ترین تاریخ کاشت و زمان مناسب آبیاری تکمیلی از بین تیمارهای مورد نظر با استفاده از مدلی که بر اساس اطلاعات هواشناسی دوره آماری سی ساله منطقه مورد نظر ارائه شد، نیز تعیین گردید و نتایج حاصل از مدل با مقادیر اندازه‏گیری شده در مزرعه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی نشان داد که تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی در تمامی اجزای عملکرد به جز نسبت پوکی در سطح احتمال 1 درصد اختلاف بسیار معنی‏دار ایجاد کردند و اثر متقابل تاریخ کاشت و آبیاری تکمیلی در ارتباط با صفت عملکرد دانه در سطح 1 درصد معنی‏دار و در رابطه با سایر اجزای عملکرد بی‏تأثیر بود. همچنین مطابق با نتایج مقایسه میانگین صفات براساس تاریخ‏های مختلف کاشت، بیش‏ترین عملکرد دانه مربوط به اولین تاریخ کاشت (25 اسفند) بود و تأخیر 10، 20 و 30 روزه در زمان کاشت از تاریخ کاشت اول به ترتیب موجب کاهش 34، 60 و 87 درصدی در میزان عملکرد دانه گردید. مقایسه میانگین صفات اندازه‏‏گیری ‏شده در سطوح مختلف آبیاری نیز بیانگر این امر بود که پس از تیمار جفت‏آبیاری که موجب افزایش 120 درصدی در میزان عملکرد دانه نسبت به شرایط دیم گردید بیش ترین عملکرد محصول به ترتیب در تیمارهای مربوط به تک‏آبیاری در مرحله گل‏دهی و تک‏آبیاری در مرحله پر شدن غلاف قابل مشاهده بود. به طور کلی در این آزمایش بیش‏ترین عملکرد دانه با مقدار 7/2368 کیلوگرم در هکتار مربوط به شرایط جفت‏آبیاری در اولین تاریخ کاشت بود. همچنین بر اساس نتایج ‏ به دست‏ آمده از این آزمایش با تأخیر در زمان کاشت و افزایش تعداد دفعات آبیاری تکمیلی، میزان بهره‏وری آب مصرفی کاهش یافت. در این مطالعه بیش‏ترین بهره‏وری آب مصرفی با مقدار 5/4 کیلوگرم بر متر مکعب و بهره‏وری کل با مقدار 68/1 کیلوگرم بر متر مکعب در تیمار تاریخ کاشت اول و تک‏آبیاری در مرحله گل‏دهی مشاهده شد. تأخیر در زمان کاشت همچنین موجب کاهش محسوسی در میزان بهره‏وری بارش گردید. نتایج به ‏دست ‏آمده از مدل نیز نشان داد که در اولین تاریخ کاشت کم‏ترین میزان تنش خشکی در طول دوره رشد به گیاه وارد شده و زمان مناسب آبیاری تکمیلی در شرایط تک‏آبیاری 10 روز و در شرایط جفت‏آبیاری 15 روز پس از شروع مرحله میانی (مرحله حساس رشد گیاه) بوده است.

بررسی بیان ژنهای دخیل در سنتز روغنهای فرار و فعالیت آنزیم dnase در گیاه اسطوخودوس تحت تنش خشکی
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - پژوهشکده فنی و مهندسی 1393
  مهسا حیدری نوری   رامین حسینی

تنش خشکی فرایندی است که باعث کاهش رشد، بالا رفتن فعالیت متابولیکی و فیزیولوژیکی، در نتیجه تنفس زیاد و صدمه به فرایند¬های متابولیکی گیاه می¬شود. اسانس گیاهان معطر در مناطق خشک نسبت به مناطق مرطوب خیلی فراوان¬تر هستند. مقدار اسانس این گیاهان در شرایط خشکی افزایش می¬یابد که، احتمال می¬رود این اسانس¬ها در ساز و کار مقاومت به خشکی از طریق کاهش تعرق موثر باشند. ترکیب اسانس و کیفیت آن نیز در اثر تنش خشکی تغییر می¬نماید.به¬منظور بررسی اثر تنش خشکی برخی فعالیت-های فیزیولوژیک و متابولیکی اسطوخودوس، آزمایشی با گیاهان کاشته شده در شرایط گلخانه¬ای با 40،20،60 و 80 درصد fc، در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار انجام شد. میزان کلروفیل a، b و کل در گیاهان تیمار شده و شاهد بررسی شدند.بیان ژن¬هایlinalool synthase، ?-pinene synthase، 1,8-cineol synthase و synthase phellandrene-? تکنیک qrt-pcr و فعالیت آنزیم¬های dnase با استفاده از سوبسترای dnase تک رشته¬ای، در حضور یون¬هایzn2+، ca2+، mg2+،cu2+ و phهای 7/5 و 7 با اسپکتروفتومتری بررسی شدند. خاصیت آنتی¬باکتریال اسانس¬های گیاهان تحت تنش قرار گرفته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از qrt-pcr نشان داد، که ژن¬های linalool synthase وsynthase ?-pinene بیشترین میزان بیان را نسبت به شاهد در سطح تنش خشکی 40 درصد داشتند. در ژن¬های 1,8-cineol synthase وsynthase phellandrene-? بیشترین میزان بیان نسبت به شاهد در سطح 20 درصد بود. میزان پروتئین محلول کل با افزایش تنش خشکی کاهش یافت. کلروفیل a در سطح 60 درصد بیشترین و در سطح 20 درصد کمترین مقدار را نسبت به شاهد داشت. کلروفیل b در سطوح40 و 60 درصد بیشترین و در سطح 20 درصد کمترین مقدار را نسبت به شاهد داشت. میزان کلروفیل کل با افزایش تنش، کاهش یافت. بیشترین میزان فعالیت آنزیم dnase در 7 ph، تنش 20 درصد و مربوط به کاتیون zn2+ و کمترین میزان فعالیت آنزیمی در 7/5 ph، تنش 80 درصد و مربوط به کاتیون ca2+ بود.خاصیت آنتی¬باکتریال با افزایش تنش، افزایش یافت.