نام پژوهشگر: پریسا نیلفروشان
پریسا نیلفروشان مریم فاتحی زاده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی و نیز بررسی تأثیر غیرمستقیم این عوامل از طریق اسنادهای ارتباطی و واکنش های هیجانی بر کیفیت رابطه زناشویی بود. این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های شهر اصفهان در سال 1388 بود که حداقل یک سال از ازدواج آنها گذشته و در طی یک سال اخیر با رویدادهای استرس زا مواجه نشده بودند. از این جامعه، نمونه ای با حجم 522 نفر(261 زوج) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو(neo-ffi)، پرسشنامه تجدیدنظرشده تجارب در روابط نزدیک(ecr-r)، پرسشنامه اسنادهای ارتباطی(ram)، چرخ هیجان ژنو(gew)، و پرسشنامه کیفیت ابعاد رابطه ادراک شده(prqc) استفاده شد. روشهای آماری مورد استفاده شامل آمار توصیفی و تحلیل استنباطی به روش مدل سازی معادله ساختاری بود. یافته ها نشان داد که به طور جداگانه، عامل عمومی شخصیت تأثیر مثبت معنادار، و ابعاد دلبستگی تأثیر منفی معنادار بر کیفیت رابطه زناشویی دارد. همچنین تأثیر مجزا و مرتبط عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی معنادار است بطوریکه اثر ابعاد دلبستگی، به ویژه اجتناب دلبستگی، بیشتر از اثر عامل عمومی شخصیت است. همچنین نتایج نشان داد که اسنادهای فرد نسبت به رفتار منفی همسرش میانجی تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی است. این در حالی است که واکنش های هیجانی فرد نسبت به رفتار منفی همسرش به تنهایی میانجی رابطه ابعاد دلبستگی و عامل عمومی شخصیت با کیفیت رابطه زناشویی نبود. همچنین نتایج نشان داد که تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر اسنادهای ارتباطی بیشتر از تأثیر آنها بر واکنش های هیجانی است و اسنادهای ارتباطی در مقایسه با واکنش های هیجانی، تأثیر قوی تری بر کیفیت رابطه زناشویی دارد. بعلاوه اثر اسنادهای ارتباطی بر واکنش های هیجانی به طور معناداری بیشتر از اثر متقابل واکنش های هیجانی بر اسنادهای ارتباطی است. بدین ترتیب نتایج نشان داد که عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی از طریق اسنادهای ارتباطی، واکنش های هیجانی را تحت تأثیر قرار می دهد و اسنادهای ارتباطی و واکنش های هیجانی، هر دو، میانجی رابطه عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی بر کیفیت رابطه زناشویی هستند. تحلیل های مربوط به پویایی های سطح زوجی نشان داد که هم در زنان، و هم در مردان، اسنادهای ارتباطی فرد نسبت به رفتار منفی همسرش، تحت تأثیر عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی خود، و اسنادهای ارتباطی همسر است. اسنادهای ارتباطی زنان تحت تأثیر واکنش های هیجانی خشم، و افسردگی و اضطراب شوهر است درحالیکه اسنادهای ارتباطی شوهران تحت تأثیر واکنش های هیجانی همسر نیست. بطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که در تبیین کیفیت رابطه زناشویی، عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی دارای سهم ویژه ای بوده و باید عملکرد هر دو همزمان مورد توجه قرار گیرد. عامل عمومی شخصیت و ابعاد دلبستگی از طریق اسنادهای ارتباطی و واکنش های هیجانی بر کیفیت رابطه زناشویی تأثیر می گذارد. در این میان نقش اسنادهای ارتباطی بسیار نافذتر از واکنش های هیجانی است. بنابراین می توان بر رویکردهای زوج درمانی شناختی که اسنادهای ارتباطی را هدف درمان قرار می دهد تأکید بیشتری داشت.
حمیده عبدالحسینی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر رابطه ساده و چندگانه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با رشد مسیر شغلی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. این پزوهش از نوع همبستگی است. تعداد 362 دانشجویان دانشگاه اصفهان به شیوه تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که 11طرحواره های ناسازگار اولیه (محرومیت هیجانی، انزوای اجتماعی، نقص، شکست، وابستگی، آسیب پذیری نسبت به ضرر، خودتحول نیافته، اطاعت، بازداری هیجانی، استحقاق، خویشتن داری) با رشد مسیر شغلی، رابطه معکوس و معناداری دارند. بدین معنا که بالا بودن نمره 11طرحواره های ناسازگار اولیه با کاهش رشد مسیر شغلی همراه است(01/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین متغیرهای مورد بررسی، طرحواره شکست 4 درصد از رشد مسیر شغلی را تبیین می کنند (01/0p<).
نوشین پردلان باغبان ایران
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و انطباق پذیری مسیر شغلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان بود و 415 نفر به عنوان نمونه با استفاده از نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی ساویکاس و پورفلی و پرسش نامه سبک دلبستگی هازن و شیور بود. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و دغدغه، اعتماد،کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (05/0p<). همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و دغدغه مسیر شغلی همبستگی منفی معناداری وجود دارد و با اعتماد و کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (05/0p<). به علاوه بین سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا با دغدغه مسیر شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و با اعتماد مسیر شغلی رابطه وجود ندارد و با بعد کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی رابطه منفی معناداری وجود دارد (05/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن قادر به پیش بینی دغدغه و اعتماد و کنترل و کنجکاوی مسیر شغلی می باشد. سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی تنها قادر به پیش بینی کنجکاوی مسیر شغلی می باشد، در حالی که سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا قادر به پیش بینی دغدغه و کنجکاوی مسیر شغلی است. همچنین پیش بینی کننده کنترل مسیر شغلی به صورت منفی می باشد. بنابراین می توان گفت که سبک دلبستگی ایمن نقش مهم تری در انطباق پذیری مسیر شغلی دارد.
مریم عاقلی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های تصمیم گیری مسیر شغلی در دانشجویان دانشگاه اصفهان بوده است. سبک های تصمیم گیری مسیر شغلی فرایند انتخاب صحیح شغل توسط فرد می باشد . سبک دلبستگی، الگویی تفهیم یافته از پاسخ به روابط صمیمانه فرد است که تصور می شود تجربیات قبلی روابط صمیمانه منعکس می کند و در طول زمان ثبات نسبی دارد. نمونه آماری این پژوهش تعداد 362 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان بودند که به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های تصمیم گیری شغلی هارن (1978) و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987) می باشد. روش تحقیق ،پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه انجام شد. نتایج نشان داد که بین سبک تصمیم گیری شغلی منطقی و سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معکوس معنادار وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک تصمیم گیری شغلی شهودی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه مثبت معنادار وجود دارد و بین سبک تصمیم گیری شغلی وابسته و سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
ایرج نیک پی رضا هویدا
رهبران نقش برجسته ای در تداوم حیات،بالندگی و حتی زوال سازمان ها دارند. آنها با حمایت از رفتارهای سازنده و نیز سرمایه گذاری های مطلوب، بالندگی و پویایی سازمان را تداوم خواهند بخشید. همچنین این باور وجود دارد که رفتارهای فرانقش و شهروندی سازمانی به لحاظ حمایت از افراد و سازمان و سرمایه روان شناختی به دلیل مزیت رقابتی خود عملکرد سازمانی را اثربخش تر نمایند. در این میان رهبران اصیل بواسطه ویژگی های منحصر به فردشان تاثیر به سزایی بر سرمایه گذاری های رقابتی و ترویج رفتارهای فرانقش خواهند داشت. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ادراک رهبری اصیل بر رفتارشهروندی سازمانی از طریق سرمایه روان شناختی در میان اعضای هیات علمی دانشگاه های خرم آباد انجام شد . روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی شاغل در دانشگاه های خرم آباد به تعداد 560 نفر بود، که از این تعداد 270 نفر متناسب با حجم جامعه به عنوان نمونه پژوهش به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. به منظور اندازه گیری سازه رهبری اصیل از پرسشنامه 16 سوالی وولمبوا و همکاران ( 2008) استفاده شد. از پرسشنامه 24 سوالی سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) برای سنجش سرمایه روان شناختی استفاده گردید. به منظور آزمون رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه 16 سوالی خود اظهاری رفتار شهروندی سازمانی لی و آلن (2002)استفاده شد. پس از بومی سازی ابزار، روایی محتوایی هر پرسشنامه به تائید متخصصین رسید و با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ پایایی پرسشنامه ها مورد سنجش قرار گرفت که به ترتیب ضریب پایایی پرسشنامه رهبری اصیل 95/0 ، ضریب پایایی پرسشنامه سرمایه روان شناختی 88/0 و ضریب پایایی پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی در هردو بعد 84/0 به دست آمد. سرانجام به کمک نرم افزارهای spss و amos داده ها تجزیه و تحلیل و نتایج زیر حاصل گردید: رهبری اصیل به طور مستقیم و غیر مستقیم بر رفتارهای شهروندی سازمانی تاثیر گذار است، البته تاثیر غیر مستقیم رهبری اصیل بر هر دو بعد رفتار شهروندی سازمانی بیشتر از تاثیر مستقیم آن بر ابعاد رفتار شهروندی سازمانی معطوف به افراد با ضریب تاثیر 13/0 و رفتار شهروندی سازمانی معطوف به سازمان با ضریب تاثیر 20/0 است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد ادراک رهبری اصیل زنان و مردان متفاوت نیست اما میزان سرمایه روان شناختی و رفتار شهروندی سازمانی مردان بیشتر از زنان می باشد. سطح ادراک رهبری اصیل، میزان سرمایه روان شناختی و رفتار شهروندی سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی لرستان در بین دانشگاه های مورد مطالعه پائین تر است. در نهایت مشاهده گردید مرتبه علمی اعضای هیات علمی در ادراک رهبری اصیل، میزان سرمایه روان شناختی و رفتار شهروندی سازمانی آنان تاثیر گذار نمی باشد. در نتیجه می توان گفت رفتار شهروندی دانشگاهی برایند تاثیر مستقیم و غیر مستقیم ادراک رهبری اصیل بوده و آثار غیر مستقیم آن از طریق میانجی گری سرمایه روان شناختی بارزتر است. بدین ترتیب می توان نقش رهبری اصیل را هم در تولید سرمایه روان شناختی و هم در بروز رفتارهای شهروندی مطعوف به همکاران و دانشگاه مشاهده نمود. لذا نتایج پژوهش حاضر می تواند پیشنهادی جهت کاربست رویکردهای مثبت گرا در رهبری و گرایش به سمت سرمایه های غیرملموس در جامعه مورد مطالعه و سایر دانشگاه های کشور باشد تا در این راستا رفتار شهروندی دانشگاهی گسترش یابد.
رضوان صالحی نجف آبادی ایران باغبان
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل مشاوره تحصیلی برای دانش¬آموزان سال اول دبیرستان و تاثیر مشاوره مبتنی بر این مدل بر موفقیت تحصیلی آنان بوده که در سه مرحله انجام شده است. در مرحله اول عوامل موثر بر موفقیت تحصیلی شناسائی و مدل مفهومی موفقیت تحصیلی مفروض شد. بدین منظور 40 نفر از والدین دانش¬آموزانِ موفق، 15 نفر از معلمان و 15 نفر از متخصصان رشته¬های روان-شناسی و مشاوره در یک مصاحبه نیمه ساختار یافته شرکت کردند. علاوه بر این، متون مرتبط نیز مطالعه شد. داده¬های حاصل از مصاحبه با روش نظریه زمینه¬ای و متون به روش تحلیلِ محتوای کیفی، تحلیل شدند و مقوله¬های اصلی موفقیت تحصیلی استخراج شد. بدین ترتیب عوامل موفقیت تحصیلی در چهار مقوله اصلی کدگذاری شده که هر کدام دارای مقوله¬های فرعی دیگری می¬شد. مقوله¬های اصلی بدست آمده عبارتند از: 1- عوامل فردی پایدار شامل مقوله¬های فرعی هوش، شخصیت و رغبت؛ 2- عوامل فردی ناپایدار شامل خودپنداره تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، اهمالکاری تحصیلی، مهارتهای تحصیلی، انگیزه پیشرفت، انطباق¬پذیری مسیر شغلی و هوش هیجانی؛ 3- عوامل خانوادگی شامل شیوه فرزندپروری، مشارکت والدین، دلبستگی و وضعیت اجتماعی اقتصادی؛ 4- عوامل مربوط به جو تحصیلی شامل ادراک از جو مدرسه و جامعه. در مرحله دوم به منظور بررسی روابط ساختاری بین متغیرهای بدست آمده، 437 نفر(234 دختر و 203 پسر) از دانش¬آموزان سال اول دبیرستان شهرکرد به شیوه تصادفی خوشه¬ای انتخاب شده و به پرسشنامه¬های پژوهش پاسخ دادند. نتایج تحلیل داده¬ها با روش رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین عوامل ذکر شده، متغیرهای مهارتهای تحصیلی، خودپنداره تحصیلی، هوش، رغبتِ جستجوگری، انگیزه پیشرفت و اهمالکاری تحصیلی 55 درصد از واریانس بعد عینی موفقیت تحصیلی و متغیرهای خودپنداره تحصیلی، مهارتهای تحصیلی، اشتیاق تحصیلی، شیوه فرزندپروری(مادر)، شخصیت و اهمالکاری تحصیلی 46 درصد از واریانس بعد ذهنی موفقیت تحصیلی را تبیین می¬کنند. سپس با بهره¬گیری از نرم¬افزار amos20 و روش تحلیلِ مسیر، روابط ساختاری بین این متغیرها آزمون شده و مدلهای جداگانه¬ای برای دانش-آموزان دختر و پسر بر اساس دو بعد عینی و ذهنی موفقیت تحصیلی تدوین شد. در مرحله سوم بر اساس مدلها فرمتِ جلسات مشاوره تحصیلی تهیه شد و با تائید آن توسط متخصصان برای پاسخ به فرضیه های پژوهش مبنی بر تاثیر مشاوره تحصیلی مبتنی بر مدلهای تدوین شده، از بین کلاسهای اول دبیرستان شهرکرد، یک کلاس دخترانه و یک کلاس پسرانه انتخاب و هرکدام در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش دختران در 12 جلسه مشاوره تحصیلی و گروه آزمایش پسران در 10 جلسه مشاوره شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که مشاوره تحصیلی تنها بر عملکرد تحصیلی موثر بوده و بر نمره کل بعد عینی و ذهنی موفقیت تحصیلی در هر دو جنس موثر نبوده است. با توجه به نتایج بدست آمده می¬توان از مدلهای مفهومی و ساختاری بدست آمده در برنامه¬ریزی جهت افزایش عملکرد تحصیلی دانش¬آموزان استفاده کرد.
محبوبه حکیمیان جزی ایران باغبان
در این پژوهش رابطه ی بین راهبردهای کاریابی و تیپ های شخصیت اینوگرام بررسی شده است.