نام پژوهشگر: رحمان رجبی
فرحناز صیادی حسین دشتی
چکیده در زمینه بررسی خصوصیات فیزیومرفولوژیکی اسفرزه (plantago ovata forsk.) در شرایط تنش خشکی و کود نیتروژن، آزمایشی در سال 1389 در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه ولی عصر (عج) رفسنجان اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل چهار سطح خشکی (شاهد 100 درصد، 80 درصد، 60 درصد و 40 درصد ظرفیت مزرعه) و فاکتور کود نیتروژن با چهار سطح نیتروژن (صفر، 60 ، 120 و 180 میلی گرم در کیلوگرم خاک از منبع اوره) بودند. نتایج نشان داد که افزایش تنش خشکی به طور معنی داری باعث کاهش ارتفاع بوته، وزن خشک کل، سطح سبز بوته و وزن خشک ریشه گردید. صفات مرفولوژیکی مذکور با کاربرد نیتروژن تا 120 میلی گرم در کیلوگرم خاک، روند افزایشی داشتند، اما کاربرد میزان 180 میلی گرم در کیلوگرم خاک سبب کاهش معنی داری در این صفات گردید. از طرفی تنش خشکی، کارایی مصرف آب دانه و عملکرد و اجزای عملکرد دانه را هم کاهش داد. کلیه اجزاء عملکرد دانه تحت تأثیر کوددهی نیتروژن قرار گرفت. وزن هزاردانه و عملکرد دانه در سطح نیتروژن 180 میلی گرم در کیلوگرم خاک، کاهش نشان دادند، و تعداد سنبله در بوته و تعداد دانه در سنبله در شرایط کاربرد نیتروژن نسبت به شاهد (بدون کود) اختلاف معنی دار نشان دادند هرچند بین سطوح نیتروژن با هم اختلافی مشاهده نشد. تنش خشکی بر درصد موسیلاژ تأثیر معنی داری نداشت اما عملکرد موسیلاژ را به دلیل همبستگی بیشتر آن، با عملکرد دانه به شدت کاهش داد. تنش شدید خشکی (40 درصد ظرفیت مزرعه)، سبب افزایش محتوای پرولین برگ گردید، و تنش خشکی بر محتوای قندهای محلول تأثیر معنی داری نداشت. کاربرد نیتروژن به میزان 60 و 120 میلی گرم در کیلوگرم خاک، سبب کاهش محتوای پرولین نسبت به شاهد (بدون کود)، گردید درحالی که سطح 180 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک، باعث افزایش معنی دار محتوای پرولین شد. و کاربرد نیتروژن تا سطح 120 میلی گرم در کیلوگرم خاک باعث افزایش معنی دار قندهای محلول گیاه شد اما بیشتر از این میزان، محتوای قندهای محلول را کاهش داد. میزان کلروفیل تحت تنش خشکی و کاربرد نیتروژن افزایش معنی دار داشت. که می توان این افزایش کلروفیل تحت تنش را، با کاهش سطح ویژه برگ (sla) در سطوح تنش خشکی توجیه کرد.
سمیرا الفتی رضا حق پرست
کمبود آهن و روی در جیره غذایی بسیاری از کشورهای جهان موجب بروز مشکلاتی در سلامت مردم شده است. یکی از راهکارهای اساسی برای رفع این مشکل، استفاده از ارقامی از محصولات عمده غذایی مانند گندم در جیره غذایی است که حاوی مقدار بیشتری آهن و روی در دانه باشند. هدف از اجرای این پژوهش که در سال زراعی 91-1390 در مزرعه ی معاونت موسسه تحقیقات کشاورزی دیم در قالب طرح آماری بدون تکرار تجزیه فضایی اجرا گردید، بررسی تنوع ژنتیکی در 142 ژنوتیپ گندم نان از نظر میزان جذب آهن و روی در دانه و سایر صفات زراعی در شرایط دیم، و مقایسه آنها با دو رقم زراعی ریژاو و آذر2 به عنوان شاهد بود. نتایج نشان داد که دامنهی مقدار آهن و روی دانه به ترتیب از 70/29 تا 109/10 و 31/71 تا 61/05 میلی گرم در کیلو گرم متغیر بود. مقدار آهن دانه در 24 و 67 ژنوتیپ به ترتیب نسبت به رقم ریژاو و آذر2 بیشتر بود. از نظر میزان روی دانه رقم آذر2 برترین ژنوتیپ بود و 113 ژنوتیپ نیز از نظر این صفت نسبت به رقم ریژاو برتری نشان دادند. از نظر محتوای آهن پنج ژنوتیپ نسبت به رقم شاهد (ریژاو) و آذر2 برتر بودند و ژنوتیپ های مذکور همچنین از نظر محتوای روی دانه نسبت به ریژاو برتری نشان دادند که به عنوان ژنوتیپ های با ظرفیت ژنتیکی بالا در جذب و ذخیره سازی این ریزمغذی ها شناخته شدند. نتایج حاصل از همبستگی بین صفات نشان داد که همبستگی مثبت و بسیار معنی داری بین میزان آهن دانه در هکتار با میزان روی دانه در هکتار وجود داشت. با توجه به تنوع ژنتیکی که در ژنوتیپ های گندم نان از نظر مقادیر آهن و روی وجود دارد لذا در انتخاب ژنوتیپ ها به منظور تغذیه ی انسان باید به مقادیر آهن و روی نیز توجه داشت.
الهه حیدر زاده شهریار ساسانی
به منظور بررسی تأثیرروش های مختلف پرایمینگ بر جوانه زنی و رشد اولیه شش رقم گندم نان (سرداری، زارع، سیوند، ریژاو، پیشگام، آذر2) هفت آزمایش جداگانه طی سال های 1391 و 1392 خورشیدی در آزمایشگاه و گلخانه مرکز تحقیقات کشاورزی کرمانشاه صورت گرفت. ابتدا چهار آزمایش مجزا بر روی شش رقم گندم یاد شده انجام شد که عبارتند از: 1-پرایمینگ بذر ارقام با تیمارهای (جیبرلیک اسیدppm50، سالیسیلیک اسیدppm 50، نیترات پتاسیم1% و هیدروپرایمینگ) 2- پرایمینگ بذر ارقام با هیومیک اسید در چهار سطح (صفر، 2.5%، 5% و10%) 3- پرایمینگ بذر ارقام با ساکارز در چهارسطح (صفر،1%، 3%و 5%) و 4-اسموپرایمینگ بذر ارقام با استفاده از پلی اتیلن گلایکول6000 درسطوح پتانسیل اسمزی (شاهد، 4-، 8–،10- بار) بود. این آزمایش ها به صورت فاکتوریل دو عاملی بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. و بهترین تیمارها برای آزمایش گلدانی(به صورت فاکتوریل سه عاملی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار) انتخاب شد. ارقام گندم با تیمارهای برتر در دو عمق کاشت 5 و10 سانتی متر نسبت به شاهد مورد بررسی قرارگرفت و در لیوان (طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل) نیز صورت گرفت. نتایج نشان داد که پرایمینگ بذر سبب بهبود پارامترهای جوانه زنی می شود. همچنین سبب افزایش درصد و سرعت جوانه زنی بذرهای پرایم شده بیشتر از شاهد بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که پرایمینگ بذر باعث بهبود مولفه های جوانه زنی گندم در شرایط تنش خشکی می شود و مقاومت گیاهچه های گندم را در مقابل تنش خشکی در مرحله جوانه زنی افزایش می دهد. در بین پیش تیمارهای بذر، جیبرلیک اسید بهترین تیمار پرایمینگ برای بهبود پارامترهای جوانه زنی بود.
برزان رجبی عادل سی و سه مرده
آزمایشی به منظور ارزیابی اثر تیمارهای مختلف محلول پاشی اوره برعملکرد و خواص کیفی گندم در سال زراعی 91-1390 در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه واقع در شهرستان اسلام آباد غرب اجرا گردید. آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید. در این آزمایش عامل محیط در دو سطح (آبیاری و دیم)، عامل رقم در چهارده سطح (شامل 12 اکوتیپ سرداری به همراه دو رقم آذر-2 و ریژاو به عنوان شاهد های آزمایش) و عامل کود اوره در سه سطح (شاهد ، محلول پاشی در زمان خوشه دهی و گلدهی) اعمال گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که محلول پاشی نیتروژن تأثیر معنی داری بر کلیه صفات مورد بررسی داشت، به طوری که محلول پاشی در هر دو مرحله باعث افزایش عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه درخوشه، طول خوشه، تعداد سنبلچه در سنبله و عدد کلروفیل متر شد ولی تعداد سنلچه عقیم را کاهش داد. از لحاظ عملکرد دانه اکوتیپ صوفیان بالاترین عملکرد و اکوتیپ گاودره پایین ترین عملکرد را به خود اختصاص دادند. همچنین با بررسی مقایسه میانگین بین تیمار های محلول پاشی مشاهده گردید پروتئین دانه، سختی دانه، عدد زلنی، گلوتن دانه، نیتروژن دانه، انتقال مجدد نیتروژن اندام های هوایی در مرحله گلدهی، کارایی انتقال مجدد نیتروژن دانه و سهم انتقال مجدد نیتروژن دانه در هر دو مرحله خوشه دهی و گل دهی با کاربرد کود اوره به صورت محلول پاشی افزایش یافت ولی شاخص برداشت نیتروژن کاهش یافت. محلول پاشی نیتروژن باعث افزایش معنی دار میزان پروتئین دانه گردید. بیشترین میزان افزایش پروتئین دانه مربوط به محلول پاشی در مرحله گلدهی بود، به طوری که کاربرد اوره در این مرحله پروتئین دانه را به طور معنی داری نسبت به محلول پاشی در زمان ظهور خوشه افزایش داد. همچنین سختی دانه در اثر محلول پاشی نیتروژن در مرحله خوشه دهی و گلدهی افزایش یافت. در این بررسی کارایی انتقال مجدد نیتروژن از 31/54 تا 73/62درصد برای اکوتیپ های صوفیان و فطره زمین متغیر بود. تیمار محلول پاشی در مرحله گلدهی بیشترین(33/23%) و شاهد(بدون محلول پاشی) کمترین (22/18%) سهم انتقال مجدد نیتروژن در نیتروژن دانه را داشتند.
الهه پیک شهریار ساسانی
با توجه به استقرار ایران در کمربند نواحی خشک و نیمه خشک دنیا و به دنبال تغییر جهانی اقلیم و خشکسالی های دو دهه اخیر ، بهره گیری از ارقامی که با آبیاری کمتر در بهار، عملکرد قابل قبولی داشته و از کارایی بالاتری در انتقال مجدد ذخایر ساقه به دانه برخوردار بوده و یا به عبارتی متحمل به خشکی آخر فصل باشند از جمله برنامه های استراتژیک اصلاح گندم به شمار می رود. در همین راستا آزمایشی با 13 ژنوتیپ جدید گندم نان به صورت تجزیه مرکب بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و چهار محیط (دیم، دیم و محدودیت منبع، آبیاری تکمیلی، آبیاری تکمیلی و محدودیت منبع) درسال زراعی 92-1391 و در مزرعه پژوهشی ایستگاه تحقیقات دیم سرارود انجام شد. اعمال تیمار آبیاری تکمیلی درمراحل ساقه رفتن و گرده افشانی و اعمال تیمار محدودیت منبع به روش شیمیایی ودر بازه زمانی چهارده روز بعد از گرده افشانی انجام شد. عملکرد و اجزای آن ، انتقال مجدد میانگره های ساقه به دانه، کیفیت دانه در هر چهار محیط و مقدار سبزینگی برگ، محتوای نسبی آب برگ و فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز، شاخص های حساسیت به تنش، نسبت افت و پایداری عملکرد بر اساس عملکرد در دو محیط دیم و آبیاری تکمیلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصله آبیاری تکمیلی به طور معنی داری بر روی عملکرد، اجزای آن و صفات مربوط به انتقال مجدد و صفات فیزیولوژیک نسبت به شرایط دیم تاثیر گذاشت. همچنین اعمال تنش باعث افزایش معنی دار بیان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز و پرواکسیداز در محیط دیم نسبت به آبیاری تکمیلی شد. آبیاری تکمیلی منجر به افزایش 39/50 درصدی عملکرد شد که بهترین پاسخ مربوط به رقم اروم با افزایش 164 درصدی نسبت به شرایط دیم بود. شاخص های yi، gmp، sti و harm با عملکرد در هر دو شرایط، همبستگی بالایی داشته و بر اساس نمودار سه بعدی این شاخص ها، ژنوتیپ های کراس البرز و کریم مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو شرایط تعیین شدند. با توجه به تجزیه بای پلات حاصل از دو مولفه اصلی اول و دوم نیز، این دو ژنوتیپ نسبت به سایر ژنوتیپ ها دارای تحمل بیشتری به تنش خشکی بودند، در مقابل عملکرد ژنوتیپ های ریژاو، پیشگام و dn-11 کاهش بیشتری را در شرایط تنش نشان داند. و با توجه به تجزیه علیت، موثرترین عامل در عملکرد محیط دیم، وزن هزار دانه و در محیط آبیاری تکمیلی تعداد دانه در سنبله بود. بیشترین قابلیت انتقال مجدد مربوط به رقم پیشگام و بیشترین سهم انتقال مجدد مربوط به میانگره پدانکل بود.