نام پژوهشگر: محمدحسن رازنهان

تاریخ سیاسی اجتماعی ساوجبلاغ مکری (مهاباد) از دوره صفویه تا انقلاب مشروطیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  زلیخا امینی   هاشم آقاجری

ساوجبلاغ مکری (مهاباد) در ابتدا آبادی کوچک و بی اهمیتی بود که تأسیس آن به حکومت شاه اسماعیل صفوی برمی گردد. در ساوجبلاغ ایلات و طوایف متعددی زندگی می کردند که از مهمترین این ایلات ایل مکری بوده است این تحقیق در صدد است تا به علل و عوامل موثر بر همگرایی و واگرایی ایل مکری با دولت مرکزی در این دوره ها بپردازد و اینکه ماهیت جنبشهایی (دم دم –شیخ عبیدالله) که در این فاصله زمانی در این منطقه روی داده چه بوده است؟ این تحقیق بر روش توصیفی – تحلیلی مبتنی است که پس از مطالعه و تحلیل مدارک و اسناد موجود در منابع اولیه و تحقیقات صورت می پذیرد. فرضیه های تحقیق حاضر عبارت است از این که با روی کار آمدن حکومت صفویه و استقرار تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران توسط شاه اسماعیل؛ اختلاف مذهبی دولت صفوی با ایل مکری واگرایی آنها از دولت مرکزی به وقوع پیوست. البته وضعیت واگراییی در دوره ضعف شاهان صفوی رخ می داد و هرگاه شاهان قدرتمندی مانند شاه عباس به قدرت می رسیدند ایل مکری تابع حکومت مرکزی می شد و به طور کلی این روش تا دوره قاجاریه ادامه داشت از طرفی دیگر کشمکشهای محلی بین ایلات مکری تا اواسط دوره قاجار ادامه داشت تا اینکه دولت مرکزی ایران که از مدتها قبل در صدد براندازی حکومتهای محلی بود از کشمکشهای بوجود آمده استفاده کرد و با انتصاب حاکمانی از طرف تبریز و تهران، عملاً زمام امور ساوجبلاغ را از دست حکومتهای محلی خارج کرد. در مورد ماهیت جنبشهای سیاسی اجتماعی این دورهها باید گفت که شورش دم دم تا حدی در نتیجه سیاست تمرکز گرایی و سیاست مذهبی شاه عباس به وقوع پیوسته است. از بررسی قیام شیخ عبیدالله این نتیجه به دست آمد که مهم ترین جنبه این حرکت، اعتراض به شرایط و اوضاع حاکم بر مناطق کردنشین به ویژه کردهای آذربایجان بود.

تحلیل تداخل کارکرد دو حوزه سیاسی و نظامی و تأثیر آن در ضعف و زوال دولت صفوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  ابراهیم مشفقی فر   سید هاشم اقاجری

ضعف وقوتی که از عامل نظامی بر حکومت صفوی عارض می شد، از عوامل سیاسی، ساختاری، راهبردی، تاکتیکی و تکنیکی متأثر بود. یک بررسی مقدماتی که بخشی از نتایج آن در این رساله انعکاس یافته، نشان می دهد که سهم عوامل سیاسی و ساختاری بیش ازعوامل دیگر است. ضرورت انجام تحقیقی کاملتر محقق را به این سمت رهنمون ساخت که مسئله را در مناسبات قلمروهای سیاسی و نظامی مطرح کند. به این دلیل، تداخل کارکرد دو حوزه مزبور مبنا قرارگرفت و داده های به دست آمده از منابع معتبر و دست اول تاریخی درمورد اختیارات، ظرفیت ها، نقش ها وکارکردهای عوامل آنها به روش های توصیفی، تحلیلی و نظری تبیین شد. درنتیجه، دو نوع تداخل هم گرایانه و واگرایانه تشخیص داده شد، که نوع اول آن عامل توانمندی و نوع دوم عامل ضعف ارتش وحکومت بود. هردو عامل با وضعیت ساختار قدرت تأثیر متقابل داشتند. یعنی، هم درتعادل ساختار قدرت موثر بودند و هم از آن متأثر می شدند. ناکارآمدی ارتش و زوال حکومت از آثار مشخص آن بود. بنابراین، در هر حالت و شرایطی تداخل واگرایانه در مناسبات حوزه های تشکیل ساختار قدرت زیانبخش و مخرب است.

تاریخ تحولات سیاسی و اقتصادی بوشهر در عصر زندیه
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  بهادر شهریاری   محمدحسن رازنهان

چکیده: بندربوشهر از دوره اسلامی تا آغاز دوره افشار، موقعیت محلی داشت، که در حاشیه خلیج فارس قرار گرفته و برجستگی خاصی به لحاظ سیاسی و اقتصادی نداشت. از آن زمان به بعد بود که عوامل مختلفی در حوزه خلیج فارس و مناطق داخلی ایران به وقوع پیوست، که تاثیر مستقیمی بر موقعیت بوشهر داشت و سرانجام باعث رونق اقتصادی و برجستگی سیاسی بوشهر شد. عواملی که به صورت کلی، زمینه های تحول در بوشهر را مهیا نمودند و به دو دسته تقسیم می شوند؛ یکی ظرفیت و استعداد بازرگانی و تجاری این منطقه بود که به موقعیت مکانی، از جمله بندری و شبه جزیره بودن بوشهر بر می گشت، دیگری اوضاع جدیدی که در سطح منطقه و فرامنطقه ای پدید آمد و از دوره صفویه زمینه های توجه و رویکرد به بوشهر را بر انگیخت. این دو، عوامل کلی بودند که دراین دوره، امکان تاثیرگذاری آن ها مهیا شد. عوامل اصلی که بصورت مشخص، باعث تغییر و ارتقای موقعیت سیاسی و اقتصادی بوشهر گردید را در دو محور می توان ذکر کرد؛ اولین مورد، نقش خاندان آل مذکور بود که استقرار و قدرت گیری آنان، تاثیر اساسی و پایداری بر وضع بوشهر داشت کارکرد اقدامات آنان را در دو مورد می توان ذکر کرد اولین مورد، ساماندهی اقتصادی بوشهربود، آنان قادر گردیدند ضمن تامین امنیت داخلی و تسهیل ارتباطات خارجی، بستر مساعدی برای فعالیت گروه های مختلف تجار و بازرگان، مهیا نمایند. مورد دوم، برقراری روابط معقول و منطقی با دولت زندیه، حکام محلی همجوار و هیئت های تجارتی خارجی بود که حاصل این مناسبات، اعتبار سیاسی و رونق اقتصادی افزون تر بوشهر بود. محور دوم نقش کمپانی های خارجی هلند و به ویژه انگلیس بود این کمپانی ها گرچه سود و منافع خود را دنبال می کردند ولی حضور و فعالیت آنان در بوشهر، از یک طرف باعث اهمیت و اعتبار سیاسی شده و از طرف دیگر جنب و جوشی در فضای اقتصادی بوشهر پدید آورد. از این رو، مجموع عوامل داخلی و منطقه ای که به صورت ترکیبی عمل می کردند، منجر به تحولاتی اساسی در بوشهر شد، حاصل آن ارتقا از جایگاه محلی به فرامحلی بود. کلید واژه: بوشهر، آل مذکور، اوضاع سیاسی و اقتصادی، کمپانی های خارجی

مواجهه اسلام و غرب از دیدگاه سید حسین نصر
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مریم یحیی آبادی   حسین مفتخری

چکیده مواجهه اسلام و غرب ریشه در عوامل و اسباب بسیاری دارد که برای تحلیل و حل آن باید ابتدا اسلام و غرب را واقع بینانه شناخت؛ و با توجه به سیر تاریخی این نزاع و بررسی فضای جدید پیش آمده در تقریر آن، موانع تفاهم این دو را شناخت؛ و با تأکید بر وجوه مشترک به حل این موانع اندیشید. با نگاهی به آراء و اندیشه های سید حسین نصر به عنوان برجسته ترین مُبلغ جریان سنّت گرایی در عصر کنونی می توان موضوع مواجهه اسلام و غرب را از دیدگاه وی که نگاهی مبتنی بر سنّت گرایی است مورد بررسی قرار داد. سید حسین نصر سنّت گرایی را تنها رویکرد حاکم در طول تاریخ بشر می انگارد که همه چیز را در پناه خود داشت و چیزی خارج از قلمرو آن معنا و مفهوم نداشت. وی از جمله اندیشمندانی است که در عصر حاضر به از دفاع سنّت، حکمت جاویدان و امر قدسی اهتمام دارد؛ هم چنین به جدال با مدرنیته مشغول بوده و راه نجات انسان مدرن را بازگشت به سنّت و معنویت می داند؛ با این نحوه نگرش، اسلام از نظر وی همان اسلام سنّتی مورد نظر سنّت گرایان است که واجد ویزگی هایی است که آن را از اسلام بنیادگرایانه و اسلام تجددگرایانه جدا می کند. بنابراین دیدگاه وی در مورد اسلام، نگاه سنّتی و از درون به اسلام است. نگاهی است به آموزه های مقدس و جهانی دین اسلام همان گونه که وحی شده اند و در طی اعصار به ما رسیده اند. نصر از غرب مدرن سخن می گوید که با مفاهیم گوناگونی چون مدرنیته، مدرنیته متأخر، مدرنیته رادیکال، پسامدرنیته، نام گذاری شده است. مدرنیسم دارای جهان بینی خاصی است و با خود چالش های مختلف و متنّوعی را در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به همراه داشته است. به دلیل این نوع جهان بینی است که امروزه اسلام و غرب مدرن در زمینه های فلسفه، علوم تجربی، فنّاوری، و صنعت ناشی از علم تجربی، عرفان، هنر و ادبیات با چالش هایی مُواجه است. نصر معتقد است تا پیش از دوران مدرن رابطه اسلام و غرب بیشتر بر پایه داد و ستد بوده اما در دوران مدرن این رابطه بیشتر خصومت آمیز شده تا جایی که امروزه شاهد جنگ نظامی بین اسلام و غرب هستیم.

آداب، رسوم وسنن ایران عصر قاجار از دیدگاه سفرنامه ها و خاطرات اروپاییان
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زهرا طلایی حاتم   فواد پورآرین

در گذشته عدّه ای به قصد کشف سرزمین های ناشناخته یا آگاهی از وضع ملّت ها به سیر و سیاحت در جهان پرداختند. بسیاری از آن ها، آنچه را که از نزدیک دیده یا شنیده بودند، به نگارش در آوردند و حاصل کار آن ها سفرنامه نام گرفت. در دوره ی قاجار نیز شمار زیادی از سیّاحان وارد ایران شدند. مردمان دوره ی قاجار برای بسیاری از مراسم و آیین های خود، آداب و رسوم خاصّ خود را داشتند که اصولاَ پایبندی زیادی به اجرای آنها داشتند. بسیاری از این آیین ها توسط سیّاحان به نگارش درآمد و منبع اطّلاعاتی مهمّی برای آشنایی با آداب و رسوم آن زمان شد. انواع ازدواج ها، مراحل آن از خواستگاری و شیرینی خوران تا عقد و عروسی، همراه با آداب جذّاب آن، رسوم مختلف ازدواج میان اقوام و اقلیّت های مختلف و تفاوت های آن ها به قلم روان و ساده ی بسیاری از سیّاحان اروپایی دوره ی قاجار به نگارش درآمد. عید نوروز، جشن باستانی ایرانیان، اعیاد قربان و غدیر و فطر نیز که جزء اعیاد مذهبی مسلمانان بود و تشریفات و شکوه آن، عزاداری ماه محرّم، دسته های مختلف سینه زنی و زنجیر زنی، حتّی اقدام افراط گرایانه ی بسیاری، برای قمه زنی و آسیب رساندن به خود، برگزاری نمایش های تعزیه که در تمام دوره ی قاجار وجود داشت، همه و همه توسّط سیّاحان با شدّت و ضعف ها یی به نگارش در آمده است. کفن و دفن افراد متوفّی، نحوه ی معاشرت ایرانیان، دید و بازدیدها، مهمان نوازی، خوراک و پوشاک و تفریحات مردم، باورها و بسیاری عقاید خرافی آنها نیز مورد توجّه سیّاحان قرار گرفته است که تمام این ها را در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی مورد نقد و بررسی قرار داده و در صدد آنیم تا دریابیم، آداب و رسوم دوره ی قاجار در سفرنامه های اروپایی به صورت واقع بینانه ای گزارش شده یا اینکه بعضی گفته های اروپاییان با واقعیّت های جامعه ی قاجار مغایرت دارد. واژگان کلیدی: آداب، رسوم، سنن، سیّاحان، اروپا ییان، دوره ی قاجار.

نقش ساخت حاکمیت و فرهنگ دوره ی سلجوقیان در خردورزی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مرتضی حسینی   صالح پرگاری

دیوان سالاری توسعه اقطاع ایجاد نهادهای آموزشی گسترده و وسعت قلمرو-از ماورالنهر تا حوزه مدیترانه –دوره ی سلجوقیان را نسبت به دوره های قبلی متمایز کرده است. با شروع حکومت سلجوقیان زمینه های افول خردورزی در این دوره فراهم شد. این دوره نسبت به دوره های پیشین نظیر دوره ی سامانیان و دوره ی آل بویه دیگر از ظهور نخبگان متعدد در زمینه های مختلف علمی که برآیندی از شعور اجتماعی بالا بودند خبری نبود ساختار حاکمیت و فرهنگ دوره ی سلجوقیان زمینه ساز افول خردورزی شدند تقاوت ساختار حاکمیت ترکمانان سلجوقی با ساخت حکومت ایرانی زمینه را برای فعالیت نیروهای گریز از مرکز و بی ثباتی جامعه معیا کرد. طبقه ی حاکمه به محدود کردن گروه های عقل گرا مانند فلاسفه و معتزلیان پرداخت در این راستا از مدارس بهره گرفت. نگرش طبقه ی حاکمه نسبت به علوم عقلی و نخبه پروری در این زمینه بعد از عصر خواجه نظام الملک نیز تعدیل نشد بلکه با قدرت گیری امرا و اتابکان به سمت نظامی گری پیش رفت ساخت فرهنگی جامعه نیز توامان با منازعات فرقه ای بود که به انزواگزینی، فرار، تبعید و قتل نخبگان انجامید. در این دوره تصوف گسترش یافت صوفیان همگام با فقهای اشعری مذهب در مقابل نیروی عقل گرا ایستادگی کردند که به طرد خردورزی و جمودفکری منجر گشت. در این تحقیق سعی شده به عوامل زمینه ساز افول خردورزی در دوره ی ساجوقیان پاسخ داده شود لازم به ذکر است اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده و به روش تحلیل و توصیفی و ارایه گردیده است.

بررسی سرنوشت اعضای فرقه دمکرات آذربایجان پس از فرار به شوروی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - پژوهشکده ادبیات 1392
  علی درازی   نعمت الله احمدی نسب

آذربایجان سرزمینی است که از دوره باستان ساکنانش پیوندی ناگسستنی با مردم سایر نقاط فلات ایران داشته و حوادث تلخ وشیرینی را به خود دیده اند.درموردایرانی بودن این سرزمین و ساکنانش منابع تاریخی و علمی به خوبی به این حقیقت گواهی دارند. در طول تاریخ ایران ، در این سرزمین قیام ها و مبارزات پردامنه ای جریان داشته که همه در جهت آزادی و استقلال ایران و بستگی و پیوستگی با سرزمین مادری بوده است.اما در این میان فقط یک بار، آن هم با فتنه انگیزی و دخالت آشکار بیگانه به ویژه شوروی ، در 21 آذر 1324 جریانی وابسته تحت عنوان فرقه دمکرات آذربایجان حکومتی جدا از ایران را تشکیل داد که البته به علت ماهیت ضدملی و ضدایرانی خود ، بیش از یکسال نتوانست دوام پیدا کند. ولی در همین زمان کوتاه تبعات بسیارزیادی را برای مردم ایران به خصوص ساکنان آذربایجان به بار آورد که سرنوشت غم انگیز فراریان و مهاجران فرقه دمکرات درشوروی که بین 25 تا 30 هزار نفر تخمین زده شده از جمله آنهاست. البته مهاجران ایرانی درشوروی منحصر به فراریان فرقه دمکرات آذربایجان نبوده و با محاسبه نسل اول مهاجران کمونیستی ایران که تقریبا دو دهه قبل از جریان فرقه دمکرات ، به شوروی گریخته بودند آنها نسل دوم مهاجران ایرانی محسوب می شدند.که سرگذشت غم انگیزی را در اردوگاه های کار اجباری سیبری و آسیای میانه داشته اند. این پژوهش سعی دارد تا ضمن بررسی اجمالی هویت تاریخی سرزمین آذربایجان و ساکنانش ، جریان فرقه دمکرات آذربایجان را از پیدایش تافروپاشی، به خصوص درموضوع فراریان به شوروی مورد کنکاش قرار دهد

تشکیلات ولایتی دولت سامانی در ماوراءالنهر
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مینا کرمانیان   صالح پرگاری

سامانیان برسرزمینی پهناور از حدود غربی خراسان تا آن سوی ماوراءالنهر فرمان می راندند. قلب دولت سامانی ماوراءالنهر بود. ماوراءالنهر منطقه ایست که در جغرافیای تاریخی ایران جایگاه بسیار مهمی دارد.موقعیت استراتژیکی ماوراءالنهر باعث شده، درطی سده های تاریخی مورد تاخت و تاز مهاجمان باشد و نظرآنان را به خود جلب کند.تاسیس و تشکیل حکومتهای محلی مستقل، ویژگی برجسته سیاسی و اجتماعی بعد از دوره سامانیان به خصوص در دوران سلجوقیان و بالاخص دوره مغولان محسوب می شود،که هرکدام از قسمتهای ایران در دست دودمانی از حکام محلی افتاد و ایشان فرمانروایان سرزمین خویش شدند.در واقع پیش زمینه آن در دوران سامانیان ایجاد شده و نخستین سنگ بنای این نوع حکومت، بعد از اسلام را سامانیان چیدند، سامانیان ولایات تحت تابعه خود را در اختیار خاندان هایی که از پیشینه تاریخی برخوردار بودند، قرارمی دادند برخلاف ایشان، سلجوقیان ولایات خود را به افراد خاندان خود یا شاهزادگانی که عنوان اتابک داشتند، می سپردند. حکومتهای ایالتی به میزان زیادی،کوچک شده حکومت مرکزی بودند.حکام ایالات در قلمرو خود حکم پادشاه کوچکی داشتند، بنابراین در زمینه های مالی و نظامی و دینی دارای اختیارات گسترده بودند. امیران سامانی در مواردی، تصدی فرماندهی قوای خراسان را که بالاترین سمت فرماندهی نظامی بود، را به اشخاص بانفوذ این ایالات چون ابوعلی محتاج از خاندان آل محتاج واگذار می کردند، این واگذاری باعث فزونی قدرت آنان و دخالت در امور حکومتی امیران سامانی می شد.در مقابل امیران سامانی از نفوذ ایشان علیه دشمنان خویش سود می جستند.این به دلیل روحیه تساهل و تسامحی بود که بطورکلی بر امیران سامانی حاکم بود. به عنوان مثال ، خوارزم که در زمان اسماعیل بن احمد سامانی به تصرف دولت سامانی درآمد،خاندان شاهیه خوارزم ،آل عراق، و سپس مأمونیان حاکمیت داشتند، اینان هر دو خراجگذار سامانیان بودند. آل محتاج هم که درناحیه چَغانیان دارای قدرت بودند، احتمالا از همان روزگار امارت اسماعیل بن احمد سامانی برتری سامانیان را پذیرفتند و به صورت یکی از خاندانهای با نفوذ قلمرو سامانی درآمدند که برای مدتی سپهسالاری خراسان را برعهده داشتند. بدین ترتیب خُتَّلان در دره وَخش امروزی،ناحیه جوزجان در جنوب رود جیحون در میمنه کنونی افغانستان و غَرچستان که ناحیه ای کوهستانی در قسمت علیای مرغاب در افغانستان امروزی قرار داشتند، سیادت سامانیان را قبول کرده بودند. این مناطق زیر نظر امرای نیمه مستقل محلی قرار داشتند و سامانیان تنها به گرفتن بیعت و هدایایی از جانب آنان قناعت می نمودند ودر عین حال بسیاری از متصرفات و امارتها به دولت سامانی خراج نمی پرداختند و تقریبا در امور داخلی خود مستقل بودند. بدین ترتیب دولت سامانی پیکره ای شد از خاندانهای مختلف که در یک قلمرو واحد و درون یک نظام سیاسی مرکزی قرار داشتند. در این پژوهش به معرفی ولایات مهم و شهرهای امیرنشین،که فرمانبردار سامانیان بودند، پرداخته شده است.

اوضاع سیاسی و اجتماعی کرمان در دوره های افشار و زند
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  فرزانه محمودزاده زرندی   محمدحسن رازنهان

این پژوهش، به بررسی اوضاع سیاسی – اجتماعی کرمان، در دوره های افشار و زند، بر اساس روش تاریخی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی پرداخته است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات در تحقیق مبتنی بر گردآوری داده ها از منابع دست اول است. هدف از این نوشتار، ارزیابی و بررسی وضعیت ایالت کرمان در این دوران تاریخی مورد بحث و شفاف نمودن ابعاد مبهم و تاریک این ادوار از تاریخ کرمان است. یافته های اساسی تحقیق حاضر این است که وضعیت سیاسی- اجتماعی ایالت کرمان از زوال حکومت صفویه تا سقوط زندیه تحت تأثیر نقش مواصلاتی این ایالت با منطقه سوق الجیشی قندهار در طول دوره ی افاغنه و افشاریه و موقعیت جغرافیایی این ایالت در همجواری با پایتخت زندیان بود. کرمان یکی از شهر های بسیار آباد دوره ی صفویه بوده، قرار گرفتن بر سر راه های تجاری منتهی به دریا، پشم و کورک بسیار مرغوب کرمان، وجود کارگاه های شال بافی، قالی بافی و ظروف چینی در این شهر با پشتیبانی حاکمان بزرگی مثل گنجعلی خان و یا جانی خان شاملو، کرمان را به یکی از شکوهمند ترین ادوار خود رسانده بود، اما بی توجهی امنای دولت صفوی در اصفهان به شرق ایران مخصوصاً بلوچستان، سیستان و قندهار سبب شورش افغان های غلزایی و متحدین بلوچشان شد. در طی حکومت هفت ساله ی افغان ها، کرمان مسیر عبور سپاهیان و خانواده های آنان از قندهار به اصفهان بود که مصیبت های بسیاری دامن گیر آن گردید که در نهایت موجب سقوط کرمان و سرانجام اصفهان شد. طبیعی است که عظمت دوره ی گنجعلی خان سیر نزولی خود را به سرعت شروع کرده و کرمان تبدیل به مرکز نبردهای سید احمد خان صفوی و افغان ها شد و هرچه کرمانیان داشتند، یکباره بر باد رفت. در دوره ی ظهور نادر این ایالت یکی از ناگوارترین دوره های خود را پشت سر گذاشت. طلوع نادر، نه تنها مرهمی برای وضعیت اجتماعی، اقتصادی رو به زوال کرمان نبود، بلکه شاید کرمانی ها در مقاطعی، افغان ها را به نادر بیشتر ترجیح می دادند. تحت تأثیر دو لشکرکشی نادرشاه، وضعیت اقتصادی کرمان سیر نزولی یافت و بحران های شدید اقتصادی گریبان گیر آنان گردید. در دوره ی حکومت کریم خان زند، به دلیل همجواری ایالت کرمان با فارس آباد و معمور و با توجه به تلاش کریم خان در ایجاد امنیت و آسایش، وضعیت سیاسی و اجتماعی این ایالت رو به بهبود رفت، لیکن در دوره ی جانشینان کریم خان، مجدداً این ایالت تحت تأثیر در گیری های داخلی رو به زوال رفت و در نهایت در دوره ی سلطنت لطفعلی خان زند، با فرار این آخرین بازمانده زند به کرمان، شهر مورد حمله آقا محمد خان قاجار در مسیر زوال و تخریب قرار گرفت. کلمات کلیدی: کرمان، افشار، زند، نادر شاه افشار، کریم خان زند، سیاسی، اجتماعی

بررسی تاسیس سفارتخانه های خارجی در ایران (انگلیس – روسیه – عثمانی - فرانسه)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حجت اله خلیلی   نعمت احمدی نسب

روابط ایران با کشورهای انگلیس، روسیه، عثمانی و فرانسه سابقه ای بسیار طولانی دارد. شروع این روابط بیشتر جنبه بازرگانی داشته که به خصوص در ایران زمان حکومت صفویه و دوره زمامداری شاه عباس اول توسعه یافته بوده است. در دوره شاه عباس اول راه برای ورود تجار و بازرگانان خارجی به ایران خیلی هموار گردید و دولت صفویه شرایطی مهیا نمود که بازرگانان خارجی امکان تردد به تمام شهرهای ایران جهت امر تجارت یافتند. با روی کار آمدن حکومت قاجار سه کشور قدرتمند آن روزگار (انگلیس، روسیه، عثمانی) هر یک به خاطر پیشبرد منافع و مقاصد خود در اندیشه نفوذ در ایران بودند و با دخالتهای خود در صدد ممانعت از ورود رقبای دیگر به ایران بر می آمدند. نفوذ پرتغال و انگلستان در جنوب و روسیه در شمال و دولت عثمانی در غرب ایران، مشکلات متعددی را برای این کشور به وجود آورده بود. ضعف و ناتوانی دولت مرکزی ایران باعث شده بود که پادشاهان قاجار هر روز به سوی یکی از این کشورها متمایل شوند و به خاطر جلوگیری از نفوذ یک کشور تن به ذلت و خواسته های کشور دیگری دهند. بریتانیا به خاطر حفظ مستعمرات خود در هندوستان، و روسیه به خاطر دستیابی به شمال ایران هر روز به فکر نفوذ بیشتر در این کشور بودند تا اینکه در زمان فتحعلی شاه قاجار موفق شدند با گسترش نفوذ سیاسی خود و تاسیس سفارتخانه در ایران به اهدافشان برسند. امپراطوری عثمانی نیز پس از سالها جنگ و ستیز با ایران، در دوره قاجار روابط سیاسی و دیپلماتیک را برگزید و بر همین اساس از قافله انگلیس و روسیه عقب نماند و به تاسیس سفارتخانه در ایران اقدام کرد در این میان فرانسه دیرتر از این کشورها به فکر برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با ایران افتاده بود که البته این کشور نیز با روی کار آمدن ناپلئون شتاب گرفت که در همین دوره منتج به تاسیس سفارتخانه این کشور در ایران گردید. تاریخ شکل گیری و عملکرد این سفارتخانه ها در ایران حاوی حقایق پشت پرده ی بسیاری از حوادث، اتفاقات، جنگ ها، عهدنامه ها و تسلیم ها در روابط سیاسی بین ایران با کشور های دیگر می باشد. پژوهش حاضر سعی بر این دارد تا با بررسی تاریخچه ، عوامل و دلایل اصلی شکل گیری سفارتخانه های چهار کشور مهم یعنی انگلیس، روسیه، عثمانی و فرانسه در ایران عملکرد آنها را نیز در تاریخ معاصر ایران مورد واکاوی قرار دهد.

بررسی تحولات سیاسی، اجتماعی و مذهبی مسیحیان در ایران (از شاه عباس اول تا زوال دولت صفوی)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  عباس جداری کریمیان   محمدحسن رازنهان

با روی کار آمدن سلسله صفوی هرچند وضعیت مسیحیان بومی ایران به لحاظ شرایط اجتماعی و سیاسی تغییر چندانی ننمود، لیکن به لحاظ مذهبی در این دوره تحول بسزایی در کلیسای نستوری ایران به وجود آمد. بخشی از نستوریان ایران به دلیل موروثی شدن مقام پاتریارکی و نیز به جهت متحدشدن با کلیسای کاتولیک رومی از این کلیسا جدا شده و شاخه جدیدی به وجود آوردند که به کلیسای کلدانی کاتولیک معروف گردیدند.در زمان سلطنت شاه عباس اول، ارامنه جلفای نخجوان و دیگر مناطق به همراه گرجیان به مناطق مختلف سرزمین ایران کوچانده شدند. مهم¬ترین محل سکونت ارامنه، جلفای اصفهان بود که به دستور شاه عباس اول و با حمایت¬های مالی و سیاسی وی شکل گرفت. ارامنه جلفای اصفهان از حمایت ویژه شاه عباس اول و تا حدودی جانشینان او در اجرای مراسم و آیین¬های مذهبی و نیز ساخت کلیساها برخوردار بودند. تجار ارمنی نقش ویژه¬ای در تجارت ایران در سده¬های هفدهم و هجدهم میلادی ایفا نمودند. گرجیان در امور لشکری و دیوانی به عنوان عنصر سوم (قزلباشان ترکمان، ایرانیان تازیک، گرجیان) وارد گردیده و سپس بر مصادر امور حاکم گردیدند.هیأت¬های تبشیری کاتولیک به منظور متحدساختن ارامنه و گرجیان با کلیسای کاتولیک رومی و نیز تبلیغ در میان غیرمسیحیان به ایران وارد گردیدند. با توجه به شرایط سیاسی مابین دول اروپایی و امپراتوری عثمانی و سخت¬گیری سلاطین عثمانی بر سفیران دول اروپایی، این کشورها ناگزیر به استفاده از مبلغین مذهبی برای انجام امور سیاسی بودند. لذا برخی از مبلغین کاتولیک علاوه بر امور مذهبی به عنوان سفیر کشورهای اروپایی در ایران فعالیت می-نمودند.

نقش شهرهای زیارتی عراق در روابط ایران و عثمانی در دوره صفویه
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  حسین محبی نژاد   محمدحسن رازنهان

با تأسیس دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری و رسمیت یافتن مذهب تشیع از سوی آنها در مقابل دولت عثمانی که حنفی مذهب بود، دورانی از رقابت و منازعات سیاسی و مذهبی میان این دو دولت مسلمان به وجود آمد. به ویژه که این دو دولت مسلمان بر سر تصرف عراق عرب و نواحی مرزی اختلاف ارضی داشتند و با یکدیگر در ستیز بوده و در جهت مشروعیت بخشیدن به این منازعات به آن رنگ و بوی مذهبی بخشیدند. با توجه به اینکه توسل و تمسک به مذهب در نزد هر دو دولت شدید بود، اماکن مقدس عراق در این منازعات اهمیت ویژه ای پیدا کرد. شاه اسماعیل پس از استیلا بر بغداد که به زیارت عتبات مشرف شد. اما ده سال پس از مرگ او، شاه سلیمان امپراتور عثمانی با اهداف سیاسی و به بهانه های مذهبی موفق به تصرف بغداد گردید و خاک عراق را ضمیمه عثمانی نمود. ولی بار دیگر شاه عباس اول صفوی موفق شد برخاک عراق تسلط یابد و از منافع سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی آن برخوردار گردد. پس از مرگ شاه عباس اول زمینه پیشروی دولت عثمانی و باز پس گیری عراق عرب فراهم شد. مهم ترین مسئله این پایان نامه این است که چه عواملی موجب اهمیت یافتن شهرهای زیارتی عراق در روابط ایران و عثمانی در دوره صفویه گردید. یافته ها نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی و استراتژیک شهرهای زیارتی و واقع شدن آنها به عنوان کانونهای شیعی در مرز دو دولت و نقش اقتصادی این شهرها، درکنار تصمیمات دولت عثمانی در رابطه با این شهرها ، سبب اهمیت یافتن آنها در روابط دو دولت گردید.

نقش امرای آذربایجان در روابط ایران و عثمانی (اواخر صفویه تا اوایل قاجاریه)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  بهنام بیگ محمدی   محمدحسن رازنهان

امرای آذربایجان به عنوان بیگلربیگان ولایات خود که از طرف دولت مرکزی انتخاب می شدند در حوزه ی حاکمیت شان استقلال داخلی داشتند ،ولی بطور کلی در دوره ی صفویه در اطاعت فرامین پادشاهان ایران بودند. هرگونه ارتباطی هم که با عثمانیها داشتند، در جهت موازی و موافق سیاست ایران بود. اواخر صفویه هم این روال جاری بود به جز شیروان و داغستان که بصورت ظاهری تابع ایران بودند، ولی پنهانی با عثمانیهای هم کیش خود ارتباط داشتند. این بیگلر بیگان در مناطق خود یک نوع حکومت موروثی محلی ایجاد کرده بودند، مانند: خاندان دنبلی(خوی)، جوانشیروزیاد اوغلی ها(قراباغ)و سلسله ی باگراتی در گرجستان و ... . هنگام هجوم عثمانیان به ایران که با سقوط اصفهان توسط افغانها مصادف بود اهالی، خوانین و امرای منطقه سعی در دفاع از مناطق و سرزمین خود داشتند ولی با بی کفایتی قدرت مرکزی ایران این تلاشها فایده ای نبخشید. در دوره افشاریه نیز سعی داشتند با کمک نادر عثمانیها را از مناطق و ولایات خود بیرون کنند. اما در اواخر عمر افشاریه اهالی و امرا دست به شورش زدند، در این بین عثمانیها نیز سعی داشتند اوضاع را متشنج کرده به نفع خود بهره برداری کنند. در دوره زندیه هم که با وجود آشوب و تفرقه، خان نشینی در سراسر آذربایجان بوجود آمد ایشان در حفظ استقلال خود و قدرت گیری تلاش نموده بدین خاطر به قدرتهای خارجی مانند روس و عثمانی تکیه می کردند این قدرتها نیز به خاطر منافع سیاسی از ایشان بهره برداری های لازم را می نمودند.

نقش سفیران در روابط بین صفویان و عثمانیان(907 - 1038 ه.ق)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  هستی سلیمانی   محمدحسن رازنهان

در بیان دولت های ایرانی حکومت صفویان نقطه عطفی در برقراری روابط با دول خارجی محسوب می شود. حجم روابط این دولت ایرانی با اروپائیان و سایر قلمروهای مجاور در منابع تاریخی به فراوانی گزارش شده است. یکی از دولت هایی که با صفویان ارتباط گسترده ای فراهم آورده بود، دولت عثمانی به عنوان مهم ترین دولت مذهب اهل تسنن بود. مسئله ی اصلی این پژوهش بررسی چگونگی نقش سفیران در پیوند و برقراری مناسبات با دولت عثمانی، مسائل میان دولت های عثمانی و صفوی، چگونگی انتخاب سفیران، نقش سفیران در تحکیم و یا گسترش اختلافات میان دو دولت از موضوعاتی است که موردبررسی قرار می گیرد. در این زمان گاهی تنش های سیاسی و درگیری های نظامی تند و خونین میان دو کشور جریان داشت و گاهی روابط، بسیار حسنه و در فضای سیاسی آرام صورت می گرفت و لذا اعزام سفرا با نامه های محبت آمیز و تحف و هدایای نفیس همراه بود. در این دوره سفرای اعزامی صفوی به درگاه عثمانی درواقع نماینده ی پادشاهان خود محسوب می شدند که باید در طی مأموریت خود مقاصد آنان را برآورده می ساختند و طبق نظر پادشاه خود، سفارتشان را انجام می دادند. سفرا به دلایلی همچون اختلافات مذهبی، چندان مورد استقبال قرار نمی گرفتند و در بسیاری موارد مصونیت های مخصوص سفرا که موردقبول دولت ها قرار داشت نادیده گرفته می شد و آنان را به حبس یا قتل محکوم می کردند که همین عوامل موجب می شد جز تعداد معدودی از سفرا بقیه نقشی موثر و درخور توجه نداشته باشند. به طوری که وظیفه ی سفرا در سفارتشان در آن دوران بیشتر بردن نامه ی پادشاه خود، تبریک جلوس و تسلیت مرگ پادشاهان کشور مقصد، تشیید دوستی و رفع اختلافات بود.

نهاد ارتش در دوره اسلامی (از صدر اسلام تا پایان عصر عباسی)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  نرگس حیدری   فواد پورآرین

قبل از طلوع اسلام و در دوره جاهلیت، عرب¬ها هیچ¬گونه آگاهی از تمدن و علوم رایج در جهان نداشتند. در زمینه فنون و شیوه¬های جنگی نیز اوضاع به همان شکل بود. آن¬ها با با شیوه-های ابتدایی یعنی شیوه کر و فر (جنگ و گریز) می¬جنگیدند و با ساده ترین و ابتدایی ترین ابزارها و تسلیحات به جنگ یکدیگر می¬رفتد. جنگ¬های عرب¬ها در این زمان بیشتر جنگ¬های قومی و قبیله¬ای بود و هرگاه دو نفر از دو قبیله با هم خصومت داشتند، دو قبیله به جان یکدیگر می¬افتادند و با هم به جنگ می¬پرداختند و آنقدر می¬جنگیدند تا در نهایت یک قبیله پیروز میدان شود. اما با طلوع اسلام همه چیز دگرگون شد و پیامبر (ص) همه زندگی عرب¬ها را متحول کرد، ارتش و فنون جنگی آنها نیز از این امر مستثنی نبود، بعد از این عرب¬ها با شیوه "کر و فر" نمی¬جنگیدند بلکه جنگ آنها به صورت منظم و سازماندهی شده بود و از سلاح¬های پیشرفته تری استفاده می-کردند. پیامبر اسلام (ص) شیوه¬های جنگی نوینی را در جنگ¬های خود به کار گرفت. در دوره خلفای بعد از پیامبر (ص) نیز این شیوه¬ها به کار گرفته شد و این پیشرفت¬ها همچنان ادامه داشت و این پیشرفت¬ها تا جایی رسید که خلفا توانستند دو نیروی قدرتمند آن زمان یعنی "امپراتوری ایران" و "روم" را به زانو درآورند و اسلام را در ایران و قسطنطنیه گسترش دادند و فتوحات زیادی را انجام دادند. این پیروزی¬ها در همین¬جا متوقف نشد و آنقدر سلاح¬های مسلمانان پیشرفته و نیروی نظامی آنان قدرتمند شد که در زمان¬های بعدی، اسلام در تا اروپا و آفریقا گسترش یافت. این پیروزی¬ها به دلیل تقویت نیروی نظامی و پیشرفت سلاح¬ها و ارتباط با ملل قدرتمند آن زمان بود. این امور باعث شد تا عرب¬ها در هر عصر نسبت به عصر گذشته به موفقیت¬های بیشتری دست یابند. علاوه بر این خلفای عباسی در دستگاه حکومت و ارتش خود تنها به نیروی عرب اکتفا نکردند بلکه از نیروهای ترک و ایرانی نیز کمک گرفتند. در پایان باید منشاء این پیروزی¬ها و موفقیت¬ها را ظهور اسلام و شخص پیامبر (ص) دانست که آن¬حضرت توانست آن عرب¬های بدوی را به چنین پیروزی¬هایی نایل گرداند

بررسی موقعیت یپرم خان در مشروطه ایران
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  حمزه سوری نژاد   کاظم میقانی

واقعه مشروطه از مهم¬ترین حوادث تاریخ ایران است که تحت تاثیر عوامل داخلی و خارجی مختلفی به وقوع پیوسته است. مردم ایران در آن مقطع نه به صورت یک ملت بلکه رعیت حساب می¬شدند که قانون مشروطه تعریفی تازه از آنها به دست داد و شاخص بین مردم و حکومت محسوب ¬شد. با روی کار آمدن محمد علی شاه و به توپ بستن مجلس، نهال مشروطه ایران با خطر جدی مواجه گشت. ارمنیان که از ابتدای تاریخ ایران همواره همراه نژادی ایرانیان بوده و در صفحه ها و عرصه ها تاریخ ایران به صورت¬های متنوع حضور داشتند ، این بار هم در مشروطه، البته به شکل سازمان¬یافته¬تر و فعال¬تری حضور پیدا کردند. ارمنیان که تحت ظلم و ستم روس¬ها و عثمانی¬ها قرار داشتند و مدام از جانب این دو حکومت مورد تعرض قرار می-گرفتند، دست به تشکیل احزاب انقلابی زدند و احزب داشناک و هونچاک را تشکیل دادند. وقوع مشروطه ایران انگیزه احزاب ارمنی را در حمایت از مشروطه ایران بالا برد و آنان در مقاومت تبریز به کمک انقلابیون آمدند. از میان ارمنیان، یپرم¬خان که وابسته به حزب داشناک بود و علیه تزاریسم و فئودالیسم جنگیده بود، جایگاه ویژه¬ای در مشروطیت ایران را عهده دار شد. او به مشروطه خوهان گیلانی پیوست و با دیگر فداییان ارمنی در فتح تهران و قزوین نقش تعیین کننده¬ای را ایفا کردند. ریاست نظمیه تهران، سرکوب شورش¬های مخالفین مشروطه از دیگر اقدامات این مرد انقلابی است.

بررسی و نقد اندیشه روشنفکری ایرانی در امپراتوری عثمانی (دوره ناصری)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  لطف الله لطفی   سهراب یزدانی

حوزه فرهنگی و تمدنی ایران که مرزهای آن بسی از مرزهای واحد سیاسی کنونی فراتر است، در ابتدای قرن نوزدهم میلادی به صورت جدی تر با فرهنگ و تمدن نوین غربی (تجدد) رویارو شد. در اثر این رویارویی بخش های مختلف تمدن و فرهنگ ایرانی به درجات و در ابعاد مختلف از تجدد غربی تأثیر پذیرفت. بخشی از تاریخ جریان روشنفکری ایران همراه و همزاد سرگذشت جریان تجدد در عثمانی بوده است. لذا سخن گفتن درباره چگونگی آغاز و سیر اندیشه تجدد در ایران، بدون توجه به سرآغاز و سیر و تطور و تکامل جریان روشنفکری در عثمانی امری دشوار است. برای فهم و شناخت ماهیت و حقیقت جریان روشنفکری در ایران، پیش از هر چیز باید به فهم و درک حقیقت روشنگری و روشنفکری در عثمانی نائل آمد. زیرا جریان روشنفکری در ایران چه به لحاظ تاریخی و چه از لحاظ تئوریک و نظری محصول و نتیجه بسط فرهنگ و تفکر جدید در عثمانی است. جریان روشنفکری در ایران را می توان مهم ترین عرصه تلاش فکری اندیشمندان معاصر ایران برای حل مسائل ناشی از برخورد با پدیده غرب دانست. به طوری که برخورد ایران با تمدن غرب، بعد از برخورد ایران با اسلام، مهم ترین پدیده فرهنگی تاریخ ایران بوده است. خاستگاه فکری روشنفکران ایرانی در عصر ناصری، غرب و دنیای جدید بود که فرا روی آن ها گشوده شده بود. پذیرش و انتقال این فکر هم بدون شک نمی توانست بدون آشنایی آنها با تمدن غرب تحقق یابد. بر همین اساس مسافرت و مهاجرت روشنفکران ایرانی به کشورهای غربی یا مناطقی که تحت تأثیر افکار غربی قرار داشتند خمیرمایه فکری روشنفکران ایرانی را شکل داد. روشنفکران ایرانی گروه اجتماعی نسبتاً جدیدی بودند که در واکنش به رویارویی ایران با تجدد، پا به عرصه وجود گذاشتند. از همان آغاز مجذوب ایده های جدیدی هم چون علم گرایی، عقل گرایی، طبیعت گرایی، پیشرفت، سکولاریسم، پارلمانتاریسم و مفاهیمی از این دست شدند. ورود پاره ای از عناصر و آموزه های مدرنیته به جامعه ایران، برای نخستین بار در تاریخ ایران، اقتدار نظام سیاسی حاکم را نه از سوی شاهزادگان، سرداران و رقیبان بالقوه و بالفعل، بلکه از سوی گروهی به نام روشنفکران به چالش جدی گرفت و این تحولی است که در مطالعه تاریخ معاصر ایران، باید به مثابه یک نقطه عطف، مورد شناخت و کاوش دقیق قرار گیرد. اما درک و فهم این دگرگونی های ژرف و گسترده، جز با مطالعه کانون های روشنفکران ایرانی خارج از کشور میسر نخواهد بود. در این ارتباط این تحقیق به بررسی یکی از این کانون ها که کانون حوزه عثمانی است، خواهد پرداخت.

بررسی تطبیقی اوضاع زرتشتیان در دوره صفویه و قاجاریه
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  مژگان حاجی اکبری   محمدحسن رازنهان

زرتشتیان در طول تاریخ به گبران، مجوسان و بهدینان معروفند. این پژوهش ضمن بررسی حیات اجتماعی و اقتصادی زرتشتیان ایران در دو دوره صفویه و قاجاریه، به بررسی تطبیقی شرایط عمومی آنها در این دو دوره می پردازد تا از خلال این مطالعه تطبیقی به پاسخ این پرسش برسد که آیا، شرایط اجتماعی و اقتصادی زرتشتیان ایران در دوره قاجاریه در قیاس با دوره صفویه آیا تفاوتی کرده است یا خیر؟ اگر تفاوتی وجود دارد چرا و چگونه بوجود آمده و نتایج این تغییرات برای جامعه زرتشتی ایران چه بوده است.

جغرافیای تاریخی تشیع در قزوین تا حمله مغول
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  اصعر حدادی   حسین مفتخری

قزوین به عنوان یک شهر در تاریخ ایران اسلامی مطرح می باشد که در ابتدا به صورت یک پایگاه نظامی و به عنوان مکانی که وظیفه دفاع در برابر مهاجمان شمالی را بر عهده داشت ، ایفای نقش می کرده است ، اما موقعیت این شهر و قرار گرفتن در مسیر راه های مواصلاتی و مهم و همچنین قرار گرفتن در یک دشت حاصلخیز از نظر کشاورزی این شهر را در طول تاریخ به یک شهر مهمی تبدیل کرد . اهمیت این شهر در دوره اسلامی به سبب واقع شدن در ثغر اسلام و هم مرز بودن با مهاجمان دیلم ، توجه ویژه خلفای اسلامی و حاکمان مرکزی را به خود جلب می کرده است . تشیع در قزوین در ابتدا به سبب حضور بعضی از صحابه و تابعین که به ائمه و اهل بیت عصمت و طهارت علاقه وافری داشتند وارد شهر قزوین گردید و مردم قزوین از این طریق با تشیع آشنا شدند . همچنین نوع حکومت امویان و طرز برخورد آنان با مردم ایران رفته رفته باعث گسترش تشیع در ایران و قزوین گردید . حضور سادات و امامزادگان در این شهر و توابع آن باعث گردید تا زمینه نفوذ شیعه در این شهر بیش از پیش فراهم آید . وجود خاندان های شیعی و و علما و دانشمندان و مدارس شیعی در این شهر حاکی از این امر است که تشیع در قرون اولیه اسلامی توانسته بود برای خود جای پایی پیدا کند . حضور اسماعیلیان به رهبری حسن صباح در مناطق شمالی قزوین منجر به تشکیل حکومت نزاریان در این شهر می گردد و این حکومت به مدت نزدیک به دو قرن ادامه پیدا می کند و منشا حوادث گوناگونی در این منطقه می گردد . قزوین نیز در این بین به عنوان مقر فرماندهی درگیری حکومت های مرکزی و نزاریان ، همیشه به عنوان شهری بود که متحمل خسارات عدیده ای می گردیده است . در طی این هفت قرن ، از قزوین می توان به عنوان شهری نام برد که در عین این که به دارالسنه مشهور بوده اما مرکز فعالیت های فرق مختلف شیعی از جمله تشیع دوازده امامی ، اسماعیلی و زیدی بوده است و هر کدام یک از این فرق به نوبه خود موجبات تاثیر گذاری در سرنوشت این شهر را فراهم می آورده است .

بررسی ورود اسلام به خراسان بزرگ با تاکید بر ورود اسلام به نیشابور
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  ایمان تدین   کاظم میقانی

خراسان بزرگ، شرقی ترین قلمرو ایران و یکی از ایالات اصلی از قبل از اسلام تا بعد از اسلام بوده است. نیشابور نیز به عنوان یکی از شهرهای مهم و بزرگ این ایالت، نقش مهم و واسطه ای در تحولات آئینی، سیاسی و اقتصادی این قلمرو ایفا کرده است. هم زمان با سقوط دولت ساسانیان و ورود اسلام به ایران، خراسان بزرگ نیز دچار تحولات عمیقی شد. اعراب تازه مسلمان پس از خلیفه ی اول، به گسترش و پیشروی به سوی مرزهای ایران روی آوردند. در پی رویارویی ها و درگیری های متعددی که میان ایرانیان و اعراب به وقوع پیوست درنتیجه ی آن که گاهی ایرانیان و گاهی اعراب به پیروزی می رسیدند، سرانجام درنبردی به نام نهاوند که از آن با عنوان فتح الفتوح یاد می کنند، دست اعراب برای فتح سایر مناطق ایران باز شد. از این زمان تا هنگام خلافت خلیفه ی سوم، اعراب به فتوحاتی در نقاط مختلف ایران نائل شدند. در زمان عثمان، عبدالله بن عامر از سوی وی روانه ی خراسان بزرگ شد و ابن عامر با فتح طبسین دروازه ی خراسان یا به جنگ یا به صلح، اولین شخصی بود که موفق به ورود به خراسان بزرگ شد. نیشابور نیز، با غارت به دست همین شخص فتح شد و امر حکومت برقرار کرد. در دوره ی امویان خراسان به ویژه مناطق جنوبی آن محل سکنای مخالفان و معارضان خلافت قرار گرفت به ویژه کسانی که حدفاصل با سند و هند مستقر شدند. در دوران عباسیان پس از ربایش خلافت از نقیبان و نظامیان چون ابومسلم، مأمون به دلایل سیاسی امام رضا (ع) را با ظاهر دین خواهی و ایران دوستی، به اجبار ولایتعهدی را بر عهده ی امام گذاشت ولی امام برخلاف میل باطنی و عدم همراهی، با فرستادگان خلیفه، از مدینه عازم مرو می شوند و در مسیر حرکت، احتمالاً از شهرهای بغداد، بصره، اهواز، فارس، قزوین و نیشابور عبور می کنند و در هر منطقه با استقبال عاشقان امامت روبرو شده که باعث استحکام و پیشرفت اسلام شده است. این پژوهش بر آن است که علل، عوامل و مسیرهای گوناگون ورود اسلام به خراسان بزرگ را از طریق شهرشناسی نیشابور بررسی نماید.

گیلان در دوره ایلخانان
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  زرین دخت صالحی لشکاجانی   صالح پرگاری

چکیده ندارد.

آذربایجان در دوره سلجوقیان
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  امیر سمیعیان   صالح پرگاری

چکیده ندارد.

بررسی غنائم دوره پیامبر (ص) و تاثیر آن بر وضعیت سیاسی، نظامی و اقتصادی مسلمانان
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  فاطمه دانشمندی   محمدحسن رازنهان

چکیده ندارد.

بررسی وضعیت مسیحیان در دوره شاه عباس اول (996-1038 ه.ق/ 1588-1629م.)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  عفت نریمانی راد   محمدحسن رازنهان

چکیده ندارد.

فرقه نوربخشیه از دیدگاه تاریخی
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  هادی یوسفی   صالح پرگاری

چکیده ندارد.

بررسی اندیشه وحدت اسلام در ایران و عثمانی در سده ی 13 ه ق/19 م
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  معصومه اسدی   محمدحسن رازنهان

چکیده ندارد.

تحولات سیاسی و مذهبی هند در دوران جلال الدین محمداکبر
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات 1388
  محمدرضا خوب شهمیری   محمدحسن رازنهان

چکیده ندارد.

اوضاع سیاسی و اجتماعی مازندران در دوره صفوی(1007 -907ه .ق)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1382
  رقیه بابازاده طلوتی   محمدحسن رازنهان

تاسیس دولت صفوی از مهمترین رویدادهای تاریخی دهه اول قرن دهم ه. ق محسوب می شود که دستاورد مهم آن ایجاد دولتی مقتدر و متمرکز با مرزهای مشخص جغرافیایی بود. سیاست گزاران دولت جدید در راستای تحقق اهداف سلطه طلبانه شان در صدد حذف استقلال سیاسی حکومت های محلی برآمدند. اوضاع سیاسی و اجتماعی مازندران نیز در همین جهت، تحت الشعاع سیاستهای دولت مردان صفوی قرار گرفت و در طی این دوره فراز و نشیب های فراوانی پیمود. پژوهش حاضر سعی دارد تا به تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه مذکور از زمان پیدایش دولت صفوی (907ه.ق) تا هنگام تصرف مازندران (1007ه.ق) بپردازد و زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار دهد.