نام پژوهشگر: پرویز پیران
احمدعلی مرسلی گنبری پرویز پیران
موضوع این پژوهش خوانش گفتمان ناسیونالیستی در آذربایجان ایران است. در این پژوهش ما با بهره گیری از ماتریالیسم تاریخی و روی کرد خوانش گفتمان آلتوسری به تحلیل گفتمان ناسیونالیستی رایج در آذربایجان ایران پرداخته ایم. کاریایه ی مفهومی و روش شناسی این تحقیق ایجاب می کرد که پژوهش ما در یک چارچوب تاریخی انجام شود؛ چرا که خوانش و تحلیل هر گفتمانی بدون فهم ریشه های تاریخی آن گفتمان امکان پذیر نیست. بنابراین، تحقیق ما با بررسی گفتمان هایی آغازید که گفتمان ناسیونالیستی امروز آذربایجان ایران خود را تداوم تاریخی آن ها قلمداد می کند. در این راستا ما کارمان را با خوانش گفتمان فرقه ی دموکرات آذربایجان، گفتمان چپ و گفتمان «جنبش خلق مسلمان» شروع کردیم. بررسی های ما نشان داد که هیچ یک از این گفتمان های تاریخی را نمی توان به سادگی به یک گفتمان ناسیونالیستی صِرف تقلیل داد. با این زمینه ی تاریخی، به موضوع اصلی این پژوهش، یعنی خوانش گفتمان ناسیونالیستی امروز آذربایجان ایران پرداختیم. ما این گفتمان را به سه خُرد گفتمان قانونی، فدرال خواه و استقلال طلب تقسیم کرده و به خوانش هر کدام از این خرد گفتمان ها مبادرت کردیم.
فاطمه وکیل پرویز پیران
پرسش اصلی این تحقیق آن است که مشارکت و عناصر و مولفه های آن از چه ابعادی و تا چه میزان در نظریه های توسعه حضور دارند. به منظور پاسخگویی به این مسأله، رسیدن به اهداف ضمنی زیر را مدنظر قرار داده ایم: - بررسی جایگاه نظریه در علم و به ویژه علوم اجتماعی و ضرورت بررسی و اصلاح در سطح نظریه - مطالعه پارادایم هریک از مکاتب و نظریه های اصلی توسعه و مشارکت - تعریف شاخص هایی برای سنجش سطح مشارکت پذیری، با کمک نظریه ها و مباحث مطرح در حوزه مشارکت - ارائه مفاهیم اصلی هر نظریه به نحوی که معرف عناصر و فضای کلی حاکم بر هر نظریه باشد - اعتبارسنجی شاخص های مشارکت - دریافت نظر تعداد معینی از محققین درباره سطح و نوع مشارکت پذیریِ نظریات توسعه و درنهایت پاسخگویی و تحلیل پرسش اصلی تحقیق از دو جهت می توان پرسش اصلی تحقیق را –با دستیابی به اهداف فوق و طی همین مراحل- شایسته مطالعه دانست. اول آنکه این موضوع حتی اگر، تا عرصه عمل نیز فاصله داشته باشد، در ساحت نظر می تواند به روشن ترشدنِ ابعاد ضرورت ویا عدم ضرورت ارتباط میان توسعه و مشارکت و حتی میزان توجه به مشارکت در سطح نظریه های توسعه بپردازد. و دیگر آنکه خواه و ناخواه عرصه نظر و عمل دریکدیگر ریشه دارند واگر بنا باشد تبیین و پیش بینی ای که مبنای هر برنامه ریزیِ کلانی قرار می گیرد، قابل اعتماد باشد و راهگشا، نیاز است که محققین و متخصصین نسبت به فضا و چارچوبی که برای تحلیل انتخاب می کنند، آگاه باشند. به عبارت دیگر اگر قرارگرفتن در مسیر توسعه هدف است، انتخاب این که توسعه چیست و در چه فضایی و با چه ابزاری حاصل می شود، ضروری می نماید.
پروانه جوانمردی پرویز پیران
دانش آموزان مقطع راهنمایی مدارس شهر تهران چه تصور و پنداشتی از مفهوم خوشبختی و رفاه دارند؟ و این تصور از چه عواملی متاثر است؟ این پرسش اساسی پژوهش حاضر است که به عنوان پایان نامه تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی رفاه اجتماعی انجام شده است. روش این پژوهش پیمایشی است وداده ها با نمونه گیری از 412 نفر از دانش آموزان چهار مدرسه راهنمایی دولتی دخترانه و پسرانه در مناطق سه و هیجده شهر تهران گردآوری شده است. گزارش این پژوهش سه بخش اصلی دارد. در بخش اول چارچوب مفهومی و نظری موضوع توضیح داده شده است. تقریبا همه مکاتب جامعه شناسی بر این باورند که ساختارهای اجتماعی و شرایط محیط انتخاب های افراد را محدود می کنند. بر این اساس، به بررسی نگرش کودکان راهنمایی نسبت به خوشبختی و رفاه و بررسی تاثیر برخی عوامل محیطی که عبارتند از پایگاه اقتصادی- اجتماعی کودکان، جنسیت کودکان و جهان ارتباطی آنها یا میزان رابطه با وسایل ارتباط جمعی پرداخته ایم. بخش دوم به توصیف یافته ها می پردازد. بر اساس این یافته ها دانش آموزان درک نسبتاً درستی از مفاهیم رفاه و خوشبختی، عناصر تشکیل دهنده آن ها و تفاوت بین این دو مفهوم دارند. سه گرایش عمده فردگرایی، آرمانخواهی و جامعه گرایی در تعریف دانش آموزان از مفهوم رفاه، انسان، خانواده و جامعه مرفه و نیزدر تعریف مفهوم خوشبختی، انسان،خانواده و جامعه خوشبخت دیده می شود. تفسیر و تحلیل یافته ها نیز در بخش سوم بررسی شده است. یافته های استنباطی نشان می دهد که بین نگرش کودکان نسبت به خوشبختی و رفاه اجتماعی و متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده رابطه معنی دار وجود دارد. این متغیرها 8% واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند.
کلثوم خزانی پرویز پیران
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و نگرش زنان نسبت به طلاق به انجام رسیده است. برای این منظور با بهره گیری از دیدگاههای صاحب نظران کلاسیک و معاصر جامعه شناسی و منابع تجربی موجود در ارتباط با مفهوم طلاق چارچوب نظری مناسبی تنظیم و در قالب آن پرسش های اساسی و فرضیه های تحقیق مطرح شد.مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، اصلی ترین متغیرهای مستقل و نگرش به طلاق متغیر وابسته مورد مطالعه بوده است. بر این اساس 3 فرضیه مطرح گردید. جامعه آماری این تحقیق زنان متاهل ساکن در محدوده شهرداری منطقه 5 شهر تهران بوده که از میان آنان به روش نمونه گیری طبقه ای 364 نفر به عنوان جمعیت نمونه برگزیده شدند.نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل داده ها نشان دهنده آن است که سرمایه اجتماعی ارتباط معنادار و معکوسی با نگرش زنان به طلاق داشته است، به این معنی که با افزایش میزان سرمایه اجتماعی، نگرش منفی تری بر جمعیت مورد مطالعه نسبت به طلاق وجود دارد. از میان ابعاد سرمایه اجتماعی، ارتباط متغیراعتماد اجتماعی با نگرش زنان نسبت به طلاق تایید شد، ولی متغیرهای مشارکت اجتماعی و شبکه روابط اجتماعی ارتباط معنی داری با نگرش زنان به طلاق نداشتند. در تحلیل رگرسیون چند متغیره ، اعتماد اجتماعی به عنوان مهمترین متغیر تعیین کننده نگرش به طلاق نمود بارزتری پیدا کرد.
مژده اکبری پور پرویز پیران
چکیده این پژوهش با موضوع تأثیر فضای عمومی شهر تهران در کنترل اجتماعی زنان و مسئله تداوم تفکیک جنسیتی فضاها و محدودیت زنان در دسترسی به فضاهای عمومی، با هدف شناخت چگونگی تأثیر فضای عمومی در زندگی زنان کوشید تا با روش تحقیق کیفی، بر پایه نظریه مبنایی با بهکارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و یاری تجارب زنان در فضاهای عمومی با استفاده از عکس، از چگونگی تأثیر فضاهای عمومی شهر تهران در زندگی روزمره زنان، شناخت حاصل نماید. در این تحقیق با 29 زن در سنین متفاوت و طبقات مختلف مصاحبه شده است؛ با کدگذاری این مصاحبهها و تجزیه آنها مقولههایی یه دست آمده که با کنار هم چیدن آنها، پدیده در حال ظهور در زندگی زنان حاصل شد. این پدیده که قابلیت تعمیم ندارد؛ نشان میدهد که فضای عمومی شهر تهران زنان را به فضاهای محصور عمومی و اندرونیهای عمومی(فضاهای زنانه عمومی) و خصوصی(خانه، فضاهای زنانه خانگی) سوق میدهد. بدین ترتیب که نگاه محدود مسئولین در فضاهای عمومی با استراتژی محرومیت و تفکیک حوزه اختیارات زنان را کنترل نموده و استفاده محدود آنان را از فضاهای عمومی در پی دارد. و در فضای تعاملات اجتماعی نیز جنسیت با سلطه بر زنان موجب اعمال محدودیتهایی بر زنان میگردد که فضاها و فعالیتهای آنان را تحت کنترل قرار میدهد. این در حصار قرار گرفتن موجب محبوبیت فضاهای محصور در بین زنان میگردد. کلید واژه ها : فضاهای عمومی ، کنترل اجتماعی ، فضاهای اندرونی ، فضاهای محصور
شروین وکیلی پرویز پیران
از دیدگاه سیستمی قدرت، متغیری مرکزی است که رفتار نظامهای اجتماعی را تعیین می کند. اگر متغیر مرکزی در سطح زیست شناختی (در لایه ی بدنها) را تلاش برای بقا ، و در سطح روانی (در لایه ی نظامهای شخصیتی) را لذت بدانیم، در سطح اجتماعی و نهادهای برآمده در این لایه، قدرت است که پویایی سیستم ها و اندرکنش آنها را تعیین می کند. نگارنده در این پایان نامه مدلی نظری برساخته و با تکیه بر نظریه ی سیستم های پیچیده، مفهوم قدرت در پیوند با متغیرهای کلیدیِ همتای خود تحلیل کرده است. بر اساس این مدل، انسانِ اجتماعی شده در چهار سطحِ زیستی، روانی، اجتماعی و فرهنگی نمود می یابد و در هر سطح از این سلسله مراتب پیچیدگی، یک سیستم بنیادین را پدید می آورد که به ترتیب عبارتند از بدن، نظام شخصیتی، نهاد اجتماعی و منش فرهنگی. متغیر مرکزی تعیین کننده ی پویایی هریک از این سیستمها به ترتیب عبارت است از بقا، لذت، قدرت و معنا. رساله ی یاد شده مدلی میان رشته ای از مفهوم قدرت را در سطح اجتماعی به دست می دهد، و چگونگی چفت و بست شدنِ آن با سه عامل مرکزی دیگر را نیز مورد پژوهش قرار می دهد. چگونگی اتحاد عاملیت (نظام شخصیتی در سطح روانی) و ساختار (نهاد در سطح اجتماعی) مورد وارسی قرار گرفته و برخی از پرسشهای نظریِ بنیادین که موضوع کشمکش تئوریک میان اندیشمندانی مانند لومان و هابرماس بوده اند، با روشی نو (با رویکرد سیستمی، اما بدون حذفِ سوژه ی خودبنیاد) پاسخی در خور یافته اند. ارتباط میان قدرت با گفتمان، و راهبردهای زایش و جریان یافتنِ قدرت در نظامهای شخصیتی و فرهنگی نیز بررسی شده اند. کاربست های مدل نظری یاد شده، به تحلیل های قدرت-معناشناسانه در قلمرو تاریخ، فرهنگ و اساطیر می انجامد. نگارنده چگونگی پیاده سازی مدل سیستمی مورد نظر در این حوزه های عینی را در مقاله هایی مستقل نشان داده است. در این مقاله ها پویایی قدرت در سپهر معنا و الگوهای عمومیِ اندرکنش نهاد-منش به صورت مطالعاتی موردی وارسی شده اند و کاربردی و عملیاتی بودنِ تعریف یاد شده از قدرت، در زمینه ی مفاهیم تمدنی، عناصر اسطوره شناختی، و واحدهای معناییِ خاص و مشخصی پژوهیده شده اند. به عنوان مثال، چگونگی گذار یک مفهومِ اسطوره شناختی (مانند نریوسنگ/ نرسه) از تمدن ایرانی به تمدنهای همسایه و الگوهای بازسازی معنای آن در فرهنگهای میزبان، بر شالوده ای از پیکربندی قدرت در این جوامع تکیه کرده است، که تنها با وارسی و تحلیل آن، فهم پذیر می گردد.
نادر طالبی پرویز پیران
با وجود آن که در ایران بنا به آمارهای رسمی بیش از 2.5 میلیون کودک کار وجود دارد و سازمان های بین المللی از وجود 220 تا 400 میلیون کودک کار در سراسر دنیا خبر می دهند، این پدیده اجتماعی از منظر بازتولید نیروهای تولیدی، یعنی فرایندی که در آن جایگاه های اجتماعی فرودست از نسلی به نسل دیگر بازتولید می شوند، تاکنون کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. ساختار ایدئولوژیک با سوژه سازی از انسانها، شرایط بازتولید اجتماعی را فراهم می آورد. این تلقی از ایدئولوژی به عنوان امری ناخودآگاه منجر به نتایج گسترده ای در تفسیر و شناخت گزاره های بنیادی و مبناییِ شناخت اندیشه اند. شناخت این گزاره های بنیادی در ذهن کودکان کار، فرایندی را که سوژه ی پذیرنده ی نابرابری اجتماعی را می سازد بازنمایی نموده و بخشی از مکانیزم بازتولید اجتماعی را آشکار می سازد. در این رساله سعی شده است با استفاده از نظریه مبنایی، نظریه ای در مورد بازتولید فرودستی در کودکان کارگر از طریق بررسی نقاشی ها، دست نوشته ها و مصاحبه های عمیق ارائه گردد. در نتیجه، این پژوهش با روشن ساختن ارتباطات ساختاری جامعه و ویژگیهای کار کودکان، فهم گوشه ای از کلیت برسازنده ی نابرابری های اجتماعی را ممکن می سازد. یعنی نشان می دهد که پدیده ی کار کودکان دارای درجه ای از پیچیدگی است که امکان حذف آن با دستورات و طرح های مقطعی ممکن نیست. برای فهم این پیچیدگی است که رابطه متقابل سوژه و ساختارها مورد بررسی قرار می گیرد. تا از طریق نشان دادن مکانیزم های برهمکنش ساختار ها و سوژه ها و محدودیت های سوژه ها در درون ساختارهای اجتماعی، توصیفی از فرایند بازتولید طبقات اجتماعی به دست داده شود.
نادر مروتی پرویز پیران
این تحقیق در پی بررسی رویکردها و نظریات موجود درباره چگونگی شکل گیری سکونتگاههای غیررسمی، شناسایی عوامل موثر بر آن و نهایتاً تحلیل آنها با توجه به داده های مربوط به شرایط کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی و ارائه پیشنهادات و رویکردی مناسب برای ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی جامعه مورد مطالعه(حوزه شهری سنندج) است. چارچوب نظری این تحقیق به گونه ای ترکیبی انتخاب شده است و سعی بر در نظرگرفتن نظریاتی است که بر سطوح مختلف تحلیل ( کلان، میانه و خرد)، عدم تعادل های فضایی و نیز نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی تاکید داشته اند. تحقیق از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق نیز اسنادی و پیمایشی است. جامعه آماری مورد مطالعه سکونتگاههای غیررسمی حوزه شهری شهر سنندج می باشد. محله عباس آباد به عنوان محله هدف برای مطالعه بیشتر و جزئی تر و نهایتا برای ارائه راهکار انتخاب شده است. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه و فوکوس گروپ استفاده شده است. نتایج تحقیق به صورت زیر بوده است: الگوی شکل گیری سکونتگاه و محله مورد بررسی بر اساس الگوی مهاجرت روستا- شهر بوده است. که این مهاجرت نیز تا حدود زیادی مبتنی بر همپیوندیهای خویشاوندی و نیز همولایتی بوده است. همچنین نتایج نشان می دهد که بین ذهنیت ساکنین نسبت به محله خود و میزان تمایل آنها به همکاری و مشارکت در حل مسائل و مشکلات محله رابطه معناداری وجود دارد. در مجموع می توان بیان داشت که عدم تعادلهای منطقه ای و فقر روستایی، مهاجرت روستا- شهر، هم پیوندی های قومی، فرهنگی و خویشاوندی به عنوان عاملی در تسریع در روند مهاجرت روستا- شهر، رشد شتابان شهری و ناتوانی شهر از ارائه خدمات یکسان به همه اقشار اجتماعی از مجموعه عوامل شکل گیری و تسریع در روند رو به رشد سکونتگاه مورد بررسی بوده است.
حسین محمدزاده محمد رضا شادرو
درچند دهه اخیر قوم گرایی عامل بی ثباتی، درگیری و بحران در مناطق گوناگون جهان بوده است. در تاریخ معاصرایران نیز هر از گاهی شاهد بروز و ظهور قوم گرایی و مشکلات ناشی از آن در میان اقوام ایرانی و از جمله کردها بوده ایم. هدف از پژوهشی که برای نوشتن این گزارش به انجام رسیده تعیین عوامل مرتبط با قوم گرایی سیاسی در میان کرد های ایران بوده است. چارچوب نظری تحقیق تلفیقی بوده که سه مجموعه متغیرهای تفکیک،تبعیض و تفهیم مرتبط با قوم گرایی را در بر می گیرد. به عبارت روشن تر، کوشیده ایم معلوم کنیم که آیا نوع مذهب فرد(شیعه،سنی،یارسان) گویش فرد(کرمانجی،سورانی،اورامی،کلهر) نوع رسانه جمعی مورد استفاده فرد(قومی، غیر قومی) نوع احساس تبعیض فرد(سیاسی، فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی) و محل پرورش فرد(شهر،روستا) با نوع و میزان قوم گرایی او(سیاسی، فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی) رابطه دارد؟ تحقیق از نوع تحقیقات پهنانگر،مقطعی و کاربردی است و در آن از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه رویارو استفاده شده است. جمعیت آماری شامل کلیه مردان 18 تا 65 سال در استان های کردستان،آذربایجان غربی،کرمانشاه و ایلام بوده است. از این جمعیت با روش نمونه گیری احتمالی 800 نفر انتخاب شده و به سوالات پرسشنامه پاسخ داده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که میان نوع گویش،نوع مذهب،نوع احساس تبعیض و نیز نوع رسانه جمعی مورد استفاده فرد با نوع قوم گرایی او رابطه معناداری وجود دارد،اما بین محل پرورش فرد و نوع قوم گرایی او رابطه ای معناداری مشاهده نشد. در واقع این نتایج نشان داد که قوم گرایی پدیده ای چند عاملی است ، نقش فرهنگ و سیاست در آن بر جسته است و در عین حال این قوم گرایی دارای گسست است. اجرای عدالت و رفع نابرابری های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی - اجتماعی،بازبینی فرایند گردش نخبگان قومی ومشارکت دادن بیشتر آنان در مدیریت کشور، می تواند آسیب های ناشی از قوم گرایی سیاسی را کاهش دهد.
سید ناصر نوربخش پرویز پیران
سازمان های غیر دولتی در شرایط فعلی جامعه ایران که با انبوه مسائل اجتماعی مواجه هستند، نقش و اهمیت ویژه ای دارند. این سازمان ها برای رشد و توسعه خود، با دو مانع اصلیِ بیرونی و درونی مواجه هستند. موانع بیرونی به شرایط جامعه و ساختارهای آن ارتباط دارد و موانع درونی به مشکلات ساختاری و سازماندهی درونی خود ngo ها مرتبط است. این پژوهش، توجه خود را به موانع درونی معطوف کرده است و قصد پاسخ به این سوال اصلی را دارد که چه مشکلات و موانعی در ساختار درونی سازمان های غیر دولتی وجود دارد که باعث ناکارآمدی آنها شده است؟ در بین سازمان های غیر دولتی ایران، موسساتی هستند که تجارب موفقی از خود به جای گذاشته اند و از طرفی هم تعداد زیادی از سازمان های غیر دولتی ناکارآمد بوده و موفقیتی نداشته اند. بر این مبنا محقق با توجه به تجربه زیست شده با سازمان های غیر دولتی، تعدادی از سازمان های غیر دولتی موفق را شناسایی نموده و سپس سه سازمان غیر دولتی موفق (موسسه محک، جمعیت خیریه تولد دوباره، جامعه یاوری فرهنگی)، جهت مطالعه و بررسی انتخاب می شوند. محقق جهت پاسخ به سوالات اصلی تحقیق از روش مطالعه موردی بهره برده و تکنیک های مصاحبه عمیق، مطالعه اسنادی و مشاهده را به کار برده است. از جمله نتایج تحقیق می توان به این اشاره داشت که ترکیبی از سازماندهی و تلاش غیرانتفاعی و خیرخواهانه موسسان و نیروهای داوطلب برای موفقیت سازمان های غیر دولتی ضروری است. به عبارت بهتر، در سازمان های غیر دولتی نمی توان از همان ابتدا سازماندهی صرف، به معنای آنچه که در سازمان های انتفاعی وجود دارد را به کار برد و وجود نیروهای موسس برای ایجاد اعتماد اجتماعی، نهادینه کردن موسسه و جذب نیروهای داوطلب ضروری است، ضمن آنکه هر سازمان غیر دولتی به موازات رشد و تعالی باید حدی از سازماندهی را به کار برد.
جواد جهانگیرزاده پرویز پیران
هدف این تحقیق بررسی زمینه های قوم گرایی در ایران و اتخاذ سیاست قومی مناسب مبتنی بر سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران و برنامه های توسعه اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی کشور در دو مقطع پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران می باشد. در این رابطه چهار سوال اساسی به عنوان پرسش های آغازین رساله تدوین گردیده است که نخست به تبیین وضعیت اقوام ایرانی از جهات گوناگون پرداخته و سپس ویژگی های سیاست قومی در دوره پهلوی دوم را واکاوی می نماید. براساس چنین واکاوی پرسش سوم یعنی سیاست قومی در جمهوری اسلامی ایران مطرح و نهایتاً در آخرین پرسش سیاست قومی مناسب مورد چند و چون قرار می گیرد. برای پرداختن به این سوالات انواع الگوهای سیاست قومی و تاریخچه آنها مورد بررسی قرار گرفته و نمونه هایی از سیاست قومی سایر ملل ارائه شده است. در عین حال چارچوب های نظری مطرح به بحث گذاشته شده و با دیدگاه های نظریه پردازان نام آشنا تکمیل گردیده است. روش این تحقیق از نوع اسنادی و تاریخی است که برای این منظور بخشی از مهمترین منابع، داده ها و اسناد مرور شده اند. پس آنگاه برای تکمیل یافته های اسنادی، مصاحبه عمیق با دست اندرکاران قومی انجام و مورد تحلیل قرار گرفته است. داده ها نشان می دهد که کشور چند قومی ایران در مقاطع مختلفی دچار تعارضات قومی بوده و بخشی از این اقوام ساکن کشور از نظر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دچار احساس محرومیت نسبی هستند. همین تفاوتها و محرومیتها زمینه قوم گرایی را در میان آنان فراهم نموده است. در طول تاریخ ایران سیاست های قومی مختلفی برای مدیریت تفاوت و تنازع قومی در کشور به کار گرفته شده است. اهم این سیاست ها را می توان سیاست تفرقه اندازی، سرکوب، یکسان سازی و در نهایت تکثرگرایی نابرابر نام برد. هیچکدام از این سیاست ها تاکنون به طور مطلوب موفقیت آمیز نبوده و با شرایط ایده آل تفاوت داشته و علی رغم تغییرات مثبت مشهود در جنبه های مختلف مسئله قومیت، تنازع و بحران قومی همچنان خود نمایی می کند. توجه به آموزه های دین اسلام، قانون اساسی و سند چشم انداز توسعه و توجه به راهبردهای ایجاد عدالت و توسعه برای تمام ایرانیان می تواند سیاست قومی مناسبی برای آینده کشور به بشمار رود.
آرزو کاظمی صفت محمد شیخی
در رساله حاضر هدف اصلی شناسایی گونه های متفاوت سکونتگاههای غیر رسمی در سطح شهرستان تهران ، با تاکید بر راهکارهای ساماندهی مبتنی بر توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی می باشد . بدین منظور چارچوب نظری مدلی ترکیبی از نظریات مکتب اقتصاد سیاسی فضا و نظریات ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی بوده است. بدین منظور مطالعه میدانی در 2 بخش صورت گرفته است بخش اول مطالعه میدانی از سکونتگاههای غیر رسمی خجیر و کرشت از بخشداری مرکزی ، و سکونتگاههای مرتضی گرد ، رشید آباد ، دانگه ، باغ رضوان ، میان آبادو خورائین از بخشداری آفتاب و سکونتگاههای غیر رسمی تپه اکبری ، اسلام آباد شمالی و فرحزاد از شهر تهران ،از این رو فرمی با عنوان شناسنامه محلات تدوین گردید و پس از تکمیل آنها در محلات ،با استخراج اطلاعات و شناخت مشخصه های اصلی و بررسی شباهت ها و تفاوت ها ، سکونتگاههای مورد مطالعه در 4 گونه اصلی دسته بندی شده اند. 1) روستا – شهرها 2) روستای خارج از محدوده شهر 3)بافت حاشیه ای و کاملا خودرو 4) سکونتگاههای غیر رسمی درون شهری . در بخش دوم ، پس از انجام گونه شناسی ،بخشی از سکونتگاههای غیر رسمی واقع در بافت محله فرحزاد به عنوان نمونه موردی از گونه روستاهای غیر رسمی درون شهری مورد مطالعه قرار گرفته است . روش به کار رفته ،پیمایش از طریق تکمیل پرسشنامه می باشد . جامعه آماری 590 خانوار و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 147 خانوار محاسبه گردیده است.در انتها برای تحلیل و استخراج داده های پرسشنامه نرم افزار spss مورد استفاده قرار گرفته است .در فصل آخر بعد از معرفی گونه ها و مشخصه های اصلی هرکدام که سوالات اصلی تحقیق بوده اند،راه حل های کلی ساماندهی در سه بخش ساماندهی اجتماعی ، ساماندهی اقتصادی و ساماندهی کالبدی (بر روی نقشه پیشنهادی ) ارائه گردیده است . کلمات کلیدی : سکونتگاههای غیررسمی ، گونه شناسی ، ساماندهی و توانمندسازی
سید مصطفی فیض اردکانی پرویز پیران
در نظریه های نوین توسعه با اتخاذ رویکردهای مشارکتی، برنقش مشارکت در پیشبرد اهداف توسعه که یکی از مهم ترین آنها رفاه اجتماعی می باشد، تاکید شده است. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی مشارکت اجتماعی مردم و بررسی نقش آن در رفاه اجتماعی ساکنان منطقه مورد مطالعه می باشد.سوال اصلی در این مطالعه بر اساس رابطه بین مشارکت اجتماعی و رفاه اجتماعی قراردارد .فرضیه اصلی به نظر می رسد بین میزان مشارکت اجتماعی و میزان رفاه اجتماعی رابطه وجود دارد.دیدگاه ها و نظریات مختلف بر نقش و اهمیت توسعه و خصوصاً توسعه مشارکتی در گسترش رفاه عمومی و رهایی مردم از چنگال فقر تاکید دارند. دیدگاه توسعه ای بسیاری از جنبه های اقتصادی – اجتماعی را در نظر می گیرد که ارتباط تنگاتنگی با مسائل رفاهی دارا می باشد. ? هر چند نظریه مشخص که بتواند به طور مستقیم رابطه بین مشارکت اجتماعی و رفاه را تبیین کند؛ وجود ندارد. لیکن با توجه به نظریات موجود درباره ی رفاه اجتماعی و همچنین مشارکت اجتماعی و نظریات ارائه شده در ارتباط با حقوق شهروندی و مشارکت می بایست از نظریه هایی استفاده نمود که بتوان رابطه ی بین مشارکت اجتماعی و رفاه اجتماعی را استنتاج نمود.جامعه آماری این پژوهش را تمامی شهروندان 18 سال به بالای منطقه یک شهرداری کرج به تعداد تقریبی 65 هزار نفر (از مجموع تقریبی 130000 نفر جمعیت کل این منطقه) تشکیل می دهند (طبق برآورد تقریبی مرکز gis شهرداری کرج). میزان مشارکت اجتماعی (در مجموع) با میزان رفاه اجتماعی (در کل) رابطه دارد و با افزایش اولی، دومی نیز افزایش نسبی نشان می دهد (تأیید فرضیه اصلی پژوهش). میزان مشارکت غیرنهادی (از مولفه های مشارکت اجتماعی) با میزان رفاه اجتماعی (در کل) و مولفه های آن یعنی میزان امکانات رفاهی، میزان دسترسی به خدمات عمومی، تغییر امکانات محله در سالهای اخیر، میزان اوقات فراغت فرد رابطه دارد، به طوری که با افزایش آن، برخورداری از امکانات رفاهی، دسترسی به خدمات عمومی، امکان تغییر و بهبود امکانات محله، میزان اوقات فراغت نیز فزونی می یابد (تأیید فرضیه فرعی پژوهش).چنانکه از یافته های پژوهش حاضر برمی آید، به رغم فقدان بسترهای لازم برای شکل گیری مشارکت نهادی و به عبارت دیگر نهادینه نشدن مشارکت اجتماعی در ایران، حتی صرف نگرش مثبت بدین مفهوم و پدیده اجتماعی و نیز تمایل ذهنی بدان در قالبهای غیرنهادی و نهادی اثری غیرقابل انکار را بر ارتقای سطح رفاه اجتماعی نشان می دهد.
نرگس داورپناه سعید ذکایی
جامعه ی ایران در دوره ی معاصر تغییرات متعددی در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به خود دیده است، به طوری که وضعیت آن را نسبت به قبل از آن به کلی دگرگون ساخته است. یکی از مواردی که در این اثنا رخ داده است، ظهور اندیشه ی نقد اجتماعی در عصر مشروطه در ایران است؛ موضوع و مساله ی اصلی و مورد تمرکز و بررسی این رساله، دست یابی به ریشه ها و عوامل پیدایش این اندیشه ی نقادانه در ایرانِ دوره ی مشروطه بوده است.این تحقیق به شیوه ی کیفی و مبتنی بر روش تحلیلی- تاریخی صورت گرفت؛ و در آن به بازخوانی متون تاریخی مرتبط و گردآوری، دسته بندی و تحلیل و تفسیر داده ها به روش تحلیل محتوا و تکنیک های مقتضی در این شیوه پرداخته شد. جامعه ی آماری آن نیز کتاب-های نوشته شده در رابطه با دوره ی مشروطه و شکل گیری مشروطه خواهی در ایران و نیز کتاب ها، روزنامه ها، مقاله های نوشته شده توسط نویسندگان و منتقدین آن دوره را در بر می گیرد.نتایج تحقیق نشان می دهد، ریشه های ظهور اندیشه ی نقد اجتماعی به پیش از آغاز جنبش مشروطه خواهی در ایران باز می گردد. برای ردگیری و ریشه یابی زمینه های ظهور این اندیشه در ایران، به عقب و به زمان روبه رویی ایران با دنیای در حال تحول بازگشت شد. عواملی چند که مقدمات نقادی اجتماعی را فراهم کردند را می توان در قالب چند دسته ی کلی تقسیم نمود: 1. بحران در آگاهی از زمان جنگ های ایران و روس، 2. شرایط کلی حاکم بر ایران، شامل فقر، ایجاد زمینه های روبه رویی و آشنایی با دنیای در حال توسعه، وابستگی به بیگانه و ناآگاهی های برخی از مردم از تحولات در حال وقوع در ایران، 3. بافت های نهادی (کانون هایی در ایران دوره ی قاجار به وجود آمد که مرکز ارتباط افرادی خردمند در کنار یک دیگر و نیز انجام اصلاحاتی با ارزش از سوی آن ها شد.از قبیل: دارالسلطنه ی تبریز، مجلس مشورت وزرا، مجمع مصلحت خانه، فراموش خانه، مجمع آدمیت)، 4. زنجیره های تعامل میان افراد و شخصیت های مختلف، 5. منابع (برخی از منابع و فراهم شدن آن ها در ایران مانند ایجاد مراکز آموزشی، روزنامه ها، صنعت چاپ)، و 6. قلمرو گفتمانی (مسایل مختلفی در حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که همه ی این مسائل، از واقعیت های جامعه ی ایران برمی خواست و در واقع مسائلی بودند که جامعه و مردم را به نوعی تحت تأثیر مخرب خود قرار می دادند)؛ مبحثی که در نوشتار پیش رو به تفصیل بدان پرداخته شده است.
محمد علی فرهادی پرویز پیران
پرسش از فهم و مقوِّمات آن نزد فلاسفه ی متقدم، دایره ی بحث را تا پرسش از عامل فهم گستراند و انسان در مرکز تأملات فلسفی قرار گرفت. پرسش از انسان، توجه به مناسبات محاط بر او را ناگزیر می کرد لذا اندیشه از ارتفاع انتزاعی خود به زمین فرود آمد و زندگی و مناسبات آن در مرکز تأملات فلسفی قرار گرفت. بر این اساس جامعه شناسی و فلسفه دوباره همنشین هم شدند و چون دو همدوش درد نیوش در مسائل هم شریک شدند. هایدگر از یک سو بر درهم تنیدگی انسان و جهان تأکید نهاد و «دیگران» طبیعی و اجتماعی را از عناصر اساسی وجود انسانی معرفی نمود که هستی آن ها در زبان خانه دارد. ویتگنشتاین از سویی دیگر انسان را بر اساس موقعیت زندگی و زبانی که به کار می گرفت، درگیر «بازی زبانی» می دید که مرزهای زبان او، مرزهای جهان او و معرف شکل زندگی وی هستند. این دو اندیشمند جریانی پدید آوردند که به «چرخش زبانی» مشهور شد و ساحت اندیشه ی بشری و به طریق اولی اندیشه ی اجتماعی را درنوردید. جامعه شناسی پس از چرخش زبانی، به اهمیت این مقوله در مطالعه ی هستی اجتماعی تفتن یافت و انمانات شگرف آن را برای فهم مناسبات پیچیده ی اجتماعی به خدمت گرفت. این جریان تا جایی پیش رفت که انسان و جهان او برساخته ای زبانی تلقی شد و مفهوم «سوژه» تولد یافت. بخش مهمی از تلاش اندیشمندان معاصر اجتماعی مصروف فهم این مفهوم نوظهور بوده است. مسأله ی این مکتوب ذیل این جریان تعریف می شود و پرسش اصلی آن فهم مناسبات پیچیده ی عینی و ذهنی میان زبان و سوژگی است. بر این اساس سرچشمه های جوشش این بحث را از مسیرهای مختلف کاویده تا اثر آن بر متأخران جامعه شناسی را به تصویر درآورد. ذیل این مبنای مفهومی، گفتمان به عنوان مهمترین منظومه ی زبانی در مرکز توجه این نوشته قرار دارد. گفتمان هم در مقام نظریه و هم روش مدنظر این پژوهش و راهنمای عمل آن بوده است. بر این اساس بر مبنای چارچوب مفهومی لاکلا و موف از گفتمان، تلاش کرده است مناسبات مفهومی را در وضعیت جامعه ی امروز ایران به آزمایش بگذارد. از این منظر به عنوان نمونه دو قشر پزشک و بازاری را برای مطالعه انتخاب نموده است. بر قیاس رویکرد نظری که جامعه را به مثابه واقعیتی زبانی فهم می کند، برای فراهم آوردن متن تحلیل، اقدام به مصاحبه های نیمه ساختاریافته از تعدادی از پزشکان و فعالان بازار کرده است. طی این مرحله 14 متن فراهم شده و بر اساس تکنیک تحلیل گفتمانی لاکلا و موف مورد تحلیل قرار گرفته اند. اساس این تکنیک بر تحلیل گزاره به عنوان واحد بنیانی گفتمان استوار است. پس از تحلیل گزاره ها، بازی های زبانی و اعمال گفتمانی هر متن استخراج شده و بر اساس آن شکل زندگی عاملان هر گفتمان به تفکیک توصیف شده است. به منظور تکمیل صورت بندی گفتمانی هر شکل زندگی، مصاحبه ها به صورت انباشتی مورد مقایسه قرار می گرفت تا آخرین نمونه که به ترسیم تصوری روشن از آن منجر گردید. بر اساس تحلیل های متون، سه گفتمان شناسایی شده و عناصر آن معرفی شدند؛ گفتمان شرعی بازار که بازی زبانی آن حول دین شکل گرفته است، گفتمان عرفی بازار که بازی زبانی آن بر اساس اصالت زندگی تعریف شده و گفتمان پزشکی (علمی) که بازی زبانی آن مبتنی بر محوریت فرد و توسعه ی شخصی است. هر یک از این گفتمان ها اعمال گفتمانی مقتضی خود را الزام می کنند که مورد احصا قرار گرفته اند. بر اساس متکای نظری، هر یک از این صورت بندی های گفتمانی منظومه های معرفتی هستند که هستی اجتماعی فرد را شکل داده و سوژگی وی را تعریف می کنند. این صورت بندی ها دنیاهای متفاوتی هستند که افراد در آن به سر می برند و مناسبات اجتماعی را بر قیاس مفصل بندی مطلوب خود فهم می کنند. نسبت میان زبان و سوژگی در این تحلیل ها به وضوح دیده می شود و سرچشمه های تحلیل اصیلی برای فکر جامعه شناختی در ایران پیش می نهند. برخی از این ظرایف نظری و تجربی مورد اشاره قرار گرفته است و هنوز آبستن نکات بیشتری است که این نوشته را به نقطه ای آغازین برای تحقیقات جدید بدل می کند.
عباس شیعه زهره عبدی دانشپور
چکیده ندارد.
پژمان شقاقی پرویز پیران
چکیده ندارد.
لادن قباد فرهاد احمدی
چکیده ندارد.
علیرضا آذرپور زهره عبدی دانشپور
چکیده ندارد.
حسین حاتمی نژاد مصطفی مومنی
چکیده ندارد.
جبار مهربخش محمدحسین شریف زادگان
چکیده ندارد.
فاطمه ستوده علمباز کوروش گلکار
چکیده ندارد.
مرجان شاهرخیان پرویز پیران
چکیده ندارد.
فردین علیخواه پرویز پیران
چکیده ندارد.
امیر جعفری آزاد پرویز پیران
چکیده ندارد.
مصطفی حسینی کومله کوروش گلکار
چکیده ندارد.
بابک منوچهری فر سیاوش انصاری نیا
چکیده ندارد.
سارا دادپور کورش گلکار
چکیده ندارد.
مجتبی قاضی میرسعید سیاوش انصاری نیا
چکیده ندارد.
عبدالعلی رضایی پرویز پیران
چکیده ندارد.