نام پژوهشگر: ذبیح الله هاشمی
ایمان بقایی جلال حقیقت منفرد
هر فردی که کار و یا وظیفه ی خاصی را در سازمانی برعهده می گیرد و قبول مسئولیت می نماید بدون شک به مهارت هایی جهت انجام موفق آن نیازمند می باشد، در غیر اینصورت با شکست مواجه می شود .می توان گفت در یک سازمان همه افراد از کارمند ساده تا یک مدیر ارشد همگی به این مهارت ها جهت نیل به اهداف والای سازمان نیازمند هستند ، اما نیاز هر کس متناسب با شغل و وظیفه ای که بر عهده دارد متفاوت می باشد. این امر حتی در حوزه مدیریت نیز صدق میکند و خارج از استثناء نیست. یک مدیر برای اینکه وظایف مدیریتی خود را(برنامه ریزی-سازماندهی-رهبری-کنترل)بطور شایسته و اثربخش انجام دهد؛نیازمند مهارت هایی تحت عنوان «مهارت های مدیریت» می باشد.بنابراین مدیران جدای از سطوح مختلف مدیران؛ نوع سازمان و اقتضای موقعیت،برای موفقیت در انجام وظایفشان و برای اینکه در راستای اهداف سازمان خویش حرکت کنند؛باید از مهارت های به خصوصی برخوردار گردند که در صورت عدم وجود چنین مهارت هایی و عدم آگاهی کافی از این مهارتها در عرصه چالشی مدیریت شکست خواهند خورد؛ و بی تردید شکست مدیر، شکست و مرگ سازمان را موجب خواهد شد.با این توضیح باید گفت که عوامل تعیین کننده «مدیریت موفق» و «مدیریت ناموفق» نحوه انجام دادن وظایف مدیریت در سایه میزان برخورداری و آگاهی از مهارت های مدیریتی می باشد. توانایی و دانش یک مدیر در رسیدن سازمان به موفقیت و اهداف غایی سازمان یک امر بدیهی و واضح می باشد و مدیرمهمترین نقش را در سازمان ایفا می کند.در این پژوهش به شناسایی معیارهای ارزیابی عملکرد مدیران و رتبه بندی آن ها با تکنیک تاپسیس فازی پرداخته می شود.معیارهای ارزیابی عملکرد به پنج مولفه ی کلی (مهارت ادراکی=مهارت فنی=مهارت انسانی-بعد دانش-بعد توانایی) تقسیم بندی شده اند و به طور کلی شامل 40 زیر شاخص می باشند که این پنج مولفه و زیرشاخص ها در قالب یک پرسشنامه از 65 نفر مورد نظرسنجی و آزمون قرار گرفتند که تمامی پاسخ دهندگان به این پرسشنامه اساتید، مدیران، معاونین دانشکده های آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی می باشند. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها ابتدا به آزمون روایی و پایایی پرسشنامه پرداخته شد که با ضریب 93 درصد این نتیجه حاصل شد که پرسشنامه از اعتبار بالایی برخوردار می باشد سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی اطلاعات جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و این نتیجه حاصل شد که از میان شاخص های مطرح شده ، شاخص های زیر بالاترین امتیاز را بدست آورند:تقسیم کار، رهبری، اندیشیدن، توانائی تحلیل مشکلات، عدالت در رفتار، سازماندهی، آگاهی از قوانین و مقررات، استقلال، ایجاد انگیزش و برخورد مناسب.و در تحلیل دیگری به رتبه بندی پنج بعد اصلی (مهارت ادراکی-مهارت فنی-مهارت انسانی-بعد دانش-بعد توانایی) پرداخته شد و مشخص شد که مهارت انسانی در رتبه اول،مهارت فنی در رتبه دوم، بعد توانائی در رتبه سوم،مهارت ادراکی در رتبه چهارم و در نهایت بعد دانش در رتبه پنجم قرار دارند
مجدالدین غضنفری عارفه فدوی
لجستیک می تواند به عنوان فرایند جزئی از زنجیره تامین تعریف شود که با برنامه ریزی، اداره کردن و کنترل انبار کالاها بین نقطه تولید و نقطه مصرف سروکار دارد. کمبود کالا در انبار ممکن است موجب افزایش زمان تحویل شود، اما به طور قابل ملاحظه ای سرمایه بلوکه شده را کاهش و انعطاف پذیری زنجیره تامین را افزایش می دهد. موضوع اساسی تحویل کالا در زمان درست و با حداقل موجودی کالا است. به عبارت دیگر برای اطمینان از رضایت مشتری کالا باید در تاریخ مناسب تحویل داده شود (نه زودتر و نه دیرتر). در این تحقیق فرایند لجستیک شرکت شیما فیلم با استفاده از دو مدل فرا ابتکاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در ابتدا جهت زمانبندی فرایند لجستیک شرکت شیما فیلم از متدولوژی ابتکاری fdfs استفاده شده است که به عنوان وضعیت موجود شرکت قلمداد می شود. در ادامه با استفاده از دو الگوریتم فرا ابتکاری کلونی مورچگان و ژنتیک مسئله حل شده و نتایج حاصل از این دو الگوریتم مورد مقایسه قرار گرفته اند. نتایج محاسباتی نشانگر این موضوع است الگوریتم ژنتیک نسبت به الگوریتم کلونی مورچگان برای بهینه سازی فرایند لجستیک شرکت شیما فیلم از عملکرد بهتری برخوردار است. با توجه به نتایج این تحقیق و مزیت های مدل های فراابتکاری پیشنهاداتی ارائه شده است.
سید وحید حیدری جمشید عدالتیان
چکیده : مقدمه : مدیریت دانش به عنوان یک اصل خود ارزیابی و عامل ایجاد جریان اطلاعاتی در منابع سازمانی حائز اهمیت است از این رو محققین در این پژوهش سعی خواهند نمود به بررسی این موارد در دانشگاه آزاد اسلامی بپردازند. از انجا که دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یک سازمان ارائه دهنده خدمات آموزشی و به عنوان بزرگترین واحد دانشگاهی جهان اسلام سعی در بهبود برنامه های استراتژیکی خود دارد از این رو بنابر محدودیتهای محقق سعی شده به بررسی جنبه های مدیریت دانش و گزینه های استراتژیک در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران مرکز پرداخته شود. پس با استفاده از مدلی جامع با محوریت مدیریت دانش، گزینه های استراتژیک شناسایی شده و با ارائه راه کارهایی مناسب تا حد امکان سعی خواهد شد مدیران این واحد را در بهبود روند سیاست گذاری یاری نماییم. روش بررسی : ردیف نمونه آماری تعداد نفرات 1 دانشجویان تحصیلات تکمیلی 153 نفر 2 کارکنان ستادی دانشکده مدیریت 26 نفر 3 اساتید دانشکده مدیریت (تمام وقت) 37 نفر حجم کل نمونه آماری پژوهش بدون طبقه بندی: 216 نفر این تحقیق« ازنظر ماهیت و روش از نوع توصیفی – پیمایشی و از نظر هدف و ماهیت یک تحقیق کاربردی است ». جامعه آماری این تحقیق با توجه به مدل و موضوع پژوهش، کلیه دانشجویان دکتری و فوق لیسانس، کارکنان دانشکده و اساتید دانشکده مدیریت میباشند تعداد نمونه 216 نفر بدست آمد که از این تعداد بر اساس طبقه بندی (تناسب طبقات) میتوان تعداد نمونه هر طبقه به صورت زیر بدست آورد. روند اجرای تحقیق به صورت زیر می باشد: گام اول: برای شناسایی شاخص ها علاوه بر مطالعه منابع اولیه، ابعاد مدل و شاخص های هر بُعد، از 10 نفر از محققین و خبرگان دانشگاهی نیز مصاحبه انجام، و شاخص ها دسته بندی خواهند شد . گام دوم: پرسشنامه ای با مقیاس پنج درجه ای لیکرت در گام اول بین 30 نفر از نمونه توزیع خواهد شد که با ارائه 30 عدد از پرسشنامه ها در بین اعضای نمونه، محقق با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ پایایی پژوهش را آزمون و با استفاده از نرم افزار spss داده ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد داد. گام سوم: در این مرحله بر اساس نتایج حاصل از تجزیه تحلیل داده های پرسشنامه ای، پیشنهاد هایی ارائه خواهد شد که اهداف پژوهش را پوشش و اوضاع را درجهت حل مسئله پژوهش هدایت نمایند. یافته ها : بر اساس مدل گزینه های استراتژیک داکر پنج عامل اصلی در این پژوهش با محوریت دانش بر اثر بخشی سازمانی مورد آزمون قرار گرفت و تمام عوامل با میانگین بین ( 70/3 – 96/3 ) موثر بودنشان تایید شد و الویت بندی تاثیر این عوامل نشان داده که مسائل و مشکلات استراتژیک بالاترین تاثیر و استراتژی های سازمان کمترین تاثیر را دارند .ابعاد کلیدی موثر بر اثر بخشی سازمان با محوریت مدیریت دانش بر اساس اولویت در 18 بُعد اولویت بندی شده است. "سیستم ناکارامد پرداخت تشویق" بالاترین اولویت و "ایجاد رشته های مجازی" کمترین اهمیت را از نظر پاسخ گویان در گزینه های استراتژیک در دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز در اثر بخشی سازمانی با محوریت دانش را داشته اند. نتیجه گیری : آزمون های انجام شده نشان می دهد اکثریت شاخص های گزینه های استراتژیک بر اثربخشی سازمانی از منظر دانشی تاثیر گذار است . پیشنهاد محقق این است که قبل از اجرای سیستم مدیریت دانش در سازمان زیرساخت های استراتژیک سازمان ار منظر دانش محور بودن سنجیده و این زیر ساخت ها بر اساس دانش محور بودن بازسازی شود. کلید واژه : گزینه های استراتژیک – مدیریت دانش – اثر بخشی سازمانی - داشکده مدیریت – اساتید – دانشجویان – کارکنان
خدایار دفتری ذبیح الله هاشمی
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده ): امروزه توسعه علم و فن آوری، و استفاده از فن آوری اطلاعات و کامپیوتر برای سازمانها امری اجتناب ناپذیر شده است، وجود شبکه های ارتباطی بسیار گسترده مانند اینترنت، ابزار و امکانات فن آوری های جدید باعث گردیده تا کسب مهارتهای لازم در زمینه کاربرد فن آوری اطلاعات و اطلاع رسانی به کارکنان و مدیران برای توامند کردن آنها در کارهایشان تسهیل گردد دیوان محاسبات کشور به عنوان بازوی نظارتی مجلس شورای اسلامی برای پاسداشت بیت المال و توامند نمودن کارکنان خود نیازمند استفاده از روش ها و شیوه های نوین است که پیاده سازری سیستم نظارتی هماهنگ برای انجام حسابرسی مالی و رعایت و عملکرد یکی از این روشها می باشد هدف این پایان نامه توانمندسازی کارکنان بخش حسابرسی دیوان محاسبات کشور با استفاده از سیستم های فن آوری اطلاعات و استفاده از دانش کامپیوتر و سیستم یکپارچه الکترونیکی در کل کشور می باشد و با توجه به روشهای آ«اری نمونه گیری از جامعه حسابرسان مشخص گردید استفاده از دانش فن آوری اطلاعات و سیستم های یکپارچه الکتریکی برای امر حسابرسی باعث افزایش کیفیت عملکرد کارکنان، - افزایش استقلال و اختیارات کاری کارکنان بخش حسابرسی، - افزایش مسئولیت و اختیارات افزایش خودکنترلی ـ افزایش دانش و مهارت کارکنان ـ افزایش آمادگی و در نهایت موجب توانمندسازی کارکنان بخش حسابرسی خواهد شد که در نتیجه بهبود عملکرد امر حسابرسی در سازمان های دولتی کشور باعث توسعه و پیشرفت و انجام هزینه در محل خود خواهد شد.
محمد مشایخ پور علیرضا سلوکدار
هدف از ارائه این پروژه اولویت بندی عوامل موثردربهبود کیفیت قطعه تزریق پلاستیک به روش تاپسیس فازی جهت افزایش بازدهی ویافتن بهترین راه حل بهینه باتوجه به منابع محدودسازمان است. روش تحقیق ، برمبنای هدف تحقیق ، کاربردی است به گونه ای که معیارها براساس نظامنامه های کیفیت خودروسازان داخلی ونظرات خبرگان ازطریق مصاحبه انتخاب شده اند. گزینه های مدل تصمیم گیری چندشاخصه ازطریق پرسشنامه ازهمکاران صاحب نظردرعرصه تولید قطعات تزریقی استخراج شده است. دراین تحقیق کلیه پرسنل مرتبط بافرآیند تزریق پلاستیک به عنوان جامعه آماری ونمونه گیری ازنوع احتمالی طبق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای ساده استفاده شده است چراکه کلیه نمونه های انتخابی شانس یکسان برای انتخاب دارند. بعدازتشکیل ماتریس تصمیم واستفاده ازضریب آلفای کرونباخ جهت سازگاری وثبات مقیاس ها استفاده می شود. سپس اولویت بندی عوامل بهبود کیفیت قطعه پلاستیکی ازطریق تاپسیس فازی صورت می گیرد که منجربه یافتن بهترین راه حل برای بهبودکیفیت قطعه می شود که پس ازحل مدل ، شاخص های فرآیندی دستگاه به عنوان مهمترین عامل بهبودکیفیت تزریق انتخاب شدند.
علیرضا رضایی پور ذبیح الله هاشمی
هدف اصلی از انجام این تحقیق تبیین تاثیر اجرای طرح جامع مالیاتی بر کاهش فرار مالیاتی و افزایش درآمدهای مالیاتی از دیدگاه کارشناسان امور مالیاتی شرق تهران است. که به روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شده است. جامعهآماری شامل تمام مدیران و کارشناسان امور مالیاتی شرق تهران می باشد؛ که تعداد آنها 800 نفر است و 265 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شده است. همچنین روش نمونه گیری تحقیق به صورت تصادفی ساده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق استفاده شد که دارای 27 سوال بود. روایی آن توسط اساتید راهنما و مشاور و چند تا کارشناسان امر و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ برای 30 نفر پیش آزمون 0.884 تایید شده است. داده های جمع آوری شده از راه آزمونهای مربع کای (خی دو)، آزمون دوجمله ای و آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار spssمورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اجرای طرح جامع مالیاتی مبتنی بر فرهنگ مالیاتی و اصلاح نظام مالیاتی بر کاهش فرار مالیاتی و افزایش درآمدهای مالیاتی تاثیرگذار می باشد. همچنین فرهنگ مالیاتی به عنوان مهمترین عامل شناخته شد.
ناصر احمد خان بیگی ذبیح الله هاشمی
ارزیابی عملکرد سازمان های مختلف از جمله مسائل بسیار مهمی است که امروزه در ادبیات اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در میان سازمان های مختلف، شرکت های تولید کننده فولاد به عنوان یک بخش خصوصی، نقشی جبران کننده و محافظتی در اقتصاد هر کشور دارد. به طوری که عملیات موفقیت آمیز این صنعت، انگیزه و محرکی برای دیگر صنایع و توسعه آنها ایجاد می کنند. بنابراین برای نایل آمدن به این امر در هر اقتصادی ، شرکت های تولید کننده فولاد نیز مانند هر شرکت دیگری باید عملکردی قوی و موفقیت آمیز ، در تحقق اهداف و استراتژی خود داشته باشند. هدف از این تحقیق ارایه یک مدل جامع با رویکرد ترکیبی fahp، fvikor وbsc برای ارزیابی عملکرد در بخش شرکت های تولید کننده فولاد می باشد. بر این اساس، شاخص های ارزیابی بر مبنای الگوی کارت امتیازی متوازن(bsc) در چهار منظر: مشتری ، رشد و یادگیری، فرایند های داخلی و مالی بعد از مطالعه اسناد و مدارک و همچنین مصاحبه با خبرگان زیر شاخه های مربوط به هر منظر استخراج شدند، وسپس با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(fahp) وزندار گردیدند.در مرحله بعد اوزان بدست آمده از شاخص ها، در داده های مربوط به آن ها مشخص گردید . واز تکنیک ویکور(fvikor) به منظور رتبه بندی شرکت های تولید کننده فولاد استفاده شد .براساس نتایج تکنیک (fahp) ، منظر مالی به عنوان مهمترین منظر، در میان منظر های دیگر و بر اساس نتایج (fvikor) شرکت a2 ، بهترین عملکرد را در بین شرکت های تولید کننده فولاد بدست آورد.
محدثه فتاح نژاد زادالله فتحی
این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر تقسیم بندی از نوع توصیفی مقایسه¬ای می باشد که در آن 50 شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته¬اند و با فیلترهای اعمال شده در تحقیق 39 شرکت نمونه آماری مورد نظر را ایجاد کرده و فرضیات تحقیق در مورد این تعداد از شرکت¬ها بررسی شده¬اند. پس از آشنایی با مفاهیم مختلف، فرضیات فرعی تحقیق که شامل میانگین متحرک ساده، موزون، نمایی، شاخص قدرت نسبی و شاخص جریان نقدی پول مورد بررسی قرار گرفته است و با استفاده از آزمون¬های کالموگروف و اسمیرنوف، t دو نمونه وابسته و آزمون دو متغیره وابسته به گروه ویل کاکسون به چگونگی نرمال شدن توزیع متغیرها پرداخته شده است. در این تحقیق نشان داده شده که شاخص¬های تحلیل تکنیکی برای پیش¬بینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران بازدهی بیشتری نسبت به روش خرید و نگهداری دارد.
نوراله سیاوشی زنگیانی ذبیح الله هاشمی
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت مدیریت دانش و مولفه های مدیریت دانش در بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ می باشد. به این منظور برای سنجش مولفه های مدیریت دانش(در چهار بُعد: خلق دانش، تسهیم دانش، بکارگیری دانش و ذخیره دانش) که بر اساس مدل عمومی دانش نیومن و همچنین پرسشنامه های مشابه ابزار پژوهش ساخته شد. این ابزار بعد از تعیین روایی و پایایی آن در بین 261 نفر از کارشناسان رسمی و پیمانی بنیاد به اجرا در آمد. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون تی تک متغیره و آزمون تی وابسته برای ارزیابی وضعیت و تفاوت بین وضع موجود و مطلوب مدیریت دانش مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که بنیاد شهید از لحاظ تسهیم دانش و حفظ و نگهداری دانش در وضعیت مطلوبی قرار دارد و از لحاظ خلق دانش، بکارگیری دانش و مدیریت دانش در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. علاوه بر این شکاف معناداری بین وضعیت موجود و مطلوب خلق دانش، تسهیم دانش، بکارگیری دانش، ذخیره دانش و مدیریت دانش مشاهده می شود و در بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله معناداری وجود دارد. در نهایت راهکارهای ارائه شده از سوی کارشناسان به سه دسته عوامل فردی، عوامل سازمانی و عوامل مدیریتی تقسیم بندی شده و مورد تحلیل قرار گرفت و پیشنهادهای کاربردی کلی برای تحقق مدیریت دانش وتقویت مولفه های مدیریت دانش در بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ ارائه شد.