نام پژوهشگر: محسن طبسی
مجید امامی میبدی محسن وفایی سفتی
هدایت حرارتی سیالات انتقال حرارت معمول پایین است. اولین بار چوی در سال 1995 اصطلاح نانو سیال را برای گروه جدیدی از سوسپانسیونهای جامد/مایع که در آنها مقادیر بسیار کمی از نانوذرات به صورت یکنواخت و پایدار در مایع معلق شده اند، پیشنهاد کرد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی آزمایشگاهی عملکرد نانوسیالات و ارائه مدل مناسب به منظور پیش بینی ضرائب انتقال حرارت در آنها است. نتایج به دست آمده نشان می دهد ضرائب انتقال حرارت نانوسیالات نسبت به سیالات پایه (در همه کسرهای حجمی و دماها) عموماً بالاتر است. با این حال، هدایت حرارتی نانوسیالات در دماهای بالاتر، بهبود بیشتری نشان می دهد ولی ضریب انتقال حرارت جابه جایی در دماهای پایین تر افزایش بیشتری را نشان می دهد. با استفاده از طراحی آزمایشها، اثر عوامل متعددی روی هدایت حرارتی و پایداری نانوسیالات آب/نانولوله کربنی بررسی شده و شرایط بهینه تولید و استفاده از این نانوسیالات پیشنهاد شده است. نقش حرکت و ارتعاش نانوذرات در هدایت حرارتی با استفاده از یک مبنای تئوری قابل قبول برآورد شده و نشان داده شده که در مقایسه با هدایت حرارتی سیال پایه قابل صرف نظر هستند. یک مدل تئوری با استفاده از ایده مقاومتها برای برآورد هدایت حرارتی سوسپانسیونها (اعم از نانوسیالات یا سوسپانسیونهای حاوی میکروذرات) پیشنهاد شده که مقایسه نتایج مدل برای سوسپانسیونهای حاوی میکروذرات با نتایج مدل ماکسول که برای این نوع سوسپانسیونها پیش بینی قابل قبولی دارد، درستی مدل را تأیید می کند. پارامتر تعیین کننده در مدل پیشنهاد شده، فاصله بین ذرات است که در مورد سوسپانسیونهای حاوی میکرو ذرات با استفاده از قطر موثر و در مورد نانوسیالات با استفاده از تئوری حرکت براونی تخمین زده می شود. مقایسه با داده های آزمایشگاهی به دست آمده در این کار و نیز داده-های منتشر شده در مراجع دیگر نشان می دهد مدل پیشنهاد شده با استفاده از قطر موثر و مسیر پویش آزاد براونی، در اکثر موارد می تواند به ترتیب حدود پایین و بالای هدایت حرارتی نانوسیالات را به دست دهد. یک مدل ساده با ضرب کردن یک پارامتر قابل تنظیم در مقدار به دست آمده فاصله بین ذرات از تئوری حرکت براونی، پیشنهاد شده و مقایسه با داده های آزمایشگاهی درستی مدل را تأیید می کند. پروفایل سرعت و دمای نانوسیال، در جریان متلاطم توسعه یافته کامل، با سیال پایه مقایسه شده است. طبق نتایج به دست آمده، عامل تعیین کننده تغییر انتقال حرارت جابه جایی نانوسیالات در مقایسه با سیالات پایه، شکل پروفایل دما می باشد. در عین حال، شکل پروفایل سرعت نانوسیالات در شرایط متلاطم توسعه یافته مانند سیالات پایه است و به همین دلیل افزایش افت فشار آنها صرفاً به تغییر خواص نانوسیالات در مقایسه با سیالات پایه مربوط می شود.
آزاده کریمی اسکندر مختاری
جاده ابریشم از مهمترین شاهراه های بازرگانی و تجاری بوده است. دراین مسیرکاروانسرا ها و چاپارخانه هایی در روزگاران کهن وجود داشته که امروزه کاربری خود را از دست داده و متروک شده اند. چاپارخانه و کاروانسرای شریف آباد در35 کیلومتری مشهد، یکی از این مجموعه هاست. هنر فرش بافی یکی از هنرهای اصیل ایرانی است که زنان و مردان این دیار آن را نسل به نسل منتقل کرده اند. اما در وضعیت فعلی و بی توجهی به این هنر،آن را با خطر فراموشی روبه رو کرده است. هدف این تحقیق پیشنهاد رسیدن به دهکده ای میراثی است که در نوع خود در ایران بی همتاست. این دهکده اهداف متفاوتی دارد یکی زندگی دوباره بخشیدن به چاپارخانه شریف آباد که در مسیر جاده ابریشم قرار دارد و توانایی تبدیل شدن به قطب گردشگری در منطقه را دارد و دیگری پویا کردن هنر فرش بافی در این منطقه می باشد، هنر فرش بافی یکی از هنرهای بومی خاص این منطقه است که با ارائه این طرح علاوه بر پویایی این هنر بومی در منطقه، می توان از افراد هنرمند موجود در روستا در این امر کمک گرفت. با ایجاد این کارگاه علاوه بر جذب سرمایه و گردشگر حیات این مجموعه وابسته به صنعت گردشگری نمی باشد. در این طرح دیدگاه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به صورت جامع دیده شده اند
مهدی انتظام علی اکبر یوسفی
در این رساله، سامانه ی آلیاژهای پلی پروپیلن (pp)/پلی اتیلن ترفتالات (pet) از دو دیدگاه مطالعه می شوند. در دیدگاه اول، ناسازگاری این آلیاژ موضوع می شود و مطالعات روی مبحثی مهم در زمینه ی استفاده از سازگارکننده های معمول به عنوان روشی اساسی برای بهبود کارایی این آلیاژها، متمرکز می شود. در این باره، هدف اصلی بررسی اثر فعالیت بین سطحی و تشکیل مایسل سازگارکننده های واکنشی روی ریزساختار و رفتار رئولوژیکی آلیاژها می باشد. در این راستا، مطالعات روی ارتباط بین ریزساختار و رفتار رئولوژیکی آلیاژها متمرکز می شود. بدین منظور، آزمونهای رئولوژیکی تحت میدان جریان برشی گذار و دینامیک و روشهای رهایش از تنش به همراه آزمون میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) برای نمونه های آلیاژ pp/pet سازگار شده توسط دو سازگارکننده ی واکنشی با فعالیت بین سطحی و خواص رئولوژیکی متفاوت، انجام می شوند. در راستای انجام مطالعات در این بخش نشان داده می شود که چطور مطالعات رئولوژیکی قابلیت استفاده برای ارزیابی فعالیت بین سطحی و تعیین غلظت تشکیل مایسل سازگارکننده را دارند. همچنین نقش تشکیل مایسل سازگارکننده روی رفتار رئولوژیکی و ریزساختار آلیاژهای امتزاج ناپذیر pp/pet تبیین می شود. در دیدگاه دوم، آلیاژهای pp/pet حاوی لایه های سیلیکات موضوع می شوند. هدف اصلی مطالعات در زمینه ی سامانه ی نانوکامپوزیتهای pp/pet/clay، روی اثرات مکان استقرار ذرات خاک رس و میزان آنها در آلیاژ بر رفتار رئولوژیکی، ریزساختار و رفتار حرارتی سامانه بنا نهاده می شود. در این باره، سعی می شود تا روشی برای تعیین مکان استقرار ذرات نانو در آلیاژ با استفاده از تکنیکهای رولوژیکی مشخص شود. علاوه بر این، اثرات مکان استقرار متفاوت ذرات نانو در سامانه های آلیاژ غنی از pp و غنی از pet بر راندمان این افزودنیها برای بهبود خواص مکانیکی و مقاومت اشتعال پذیری بررسی می شوند. از آنجائیکه بخوبی شناخته شده است که ذرات نانو در زمینه ی بهبود مقاومت اشتعال پذیری پلیمرها باعث خاموش شدن شعله نمی شوند، در راستای بررسی خواص مقاومت اشتعال پذیری، ماده ی ضد شعله ی عاری از هالوژن مناسبی در کنار ذرات نانو بکار گرفته می شود. نتایج حاصل از آزمون میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) به همراه بررسیهای تئوری بر اساس مدلی ترمودینامیکی نشان می دهند که ذرات نانو بیشتر در فاز pet آلیاژها مستقر می شوند، اگرچه مقداری از ذرات نانو در سطح مشترک بین دو فاز نیز مشاهده می شوند. مکان استقرار ذرات نانو بوسیله ی اندازه گیریهای رئولوژیکی و بررسی تغییرات گرانروی ترکیبی و مدول ذخیره، حاصل از آزمونها تحت میدان جریان برشی نوسانی، همچنین بررسی تغییرات در شاخص توانی، حاصل از آزمونها تحت میدان جریات برشی گذار و یکنواخت، مطالعه می شوند. نتایج حاکی از آن است که این روشهای رئولوژیکی، بویژه تحت میدانهای جریان برشی نوسانی، ابزاری قوی در راستای تعیین مکان استقرار ذرات نانو در سامانه ی آلیاژ، مخصوصاً برای میزانهای بالا ی ذرات نانو در سامانه، می باشند. خواص حرارتی (رفتار بلورینگی و ذوب) نانوکامپوزیتهای pp/pet/clay با استفاده از آزمون گرماسنجی روبشی دیفرانسیلی (dsc) مطالعه می شوند. بر اساس نتایج، مشخص می شود که با بررسی تغییرات دمای بلورینگی و میزان بلورینگی اجزاء پلیمری سامانه ی آلیاژ نیز امکان تعیین مکان استقرار ذران نانو در آلیاژ وجود دارد. بر اساس مشاهدات تصاویر حاصل از آزمون sem، مشخص می شود که استقرار ذرات نانو در فاز pet به عنوان فاز زمینه، منجر به بهبود مورفولوژی آلیاژ می شود. در حالیکه، استقرار ذرات نانو در فاز pet به عنوان فاز پراکنده، قادر به بهبود مورفولوژی آلیاژ نمی شود. آزمون کشش برای بررسی خواص مکانیکی نانوکامپوزیتهای pp/pet/clay بکار گرفته می شود. بدلیل استقرار ذرات نانو در فاز زمینه ی آلیاژ غنی از pet، راندمان این ذرات برای افزایش مدول این آلیاژ نسبت به آلیاژ غنی از pp بالاتر می باشد. اما این راندمان، هنوز به میزان قابل توجهی نسبت به آنچه توسط مدل مکانیکی hui-shia پیشبینی می شود پایین تر است. همچنین بر اساس نتایج آزمون خواص مکانیکی، ذرات نانوی مستقر در سطح مشترک میان دو فاز آلیاژ، اثر سازگارسازی در راستای بهبود خواص مکانیکی ندارند. پایداری حرارتی و مقاومت اشتعال پذیری نمونه های آلیاژ pp/pet حاوی ذرات نانو خاک رس و یک ترکیب نیتروکسیل اتر بوسیله ی آزموهای گرما وزن سنجی (tga)، رهایش حرارت و تعیین شاخص حدی اکسیژن (loi) مطالعه می شوند. همچنین رفتار رئولوژیکی این نمونه ها، تحت میدان جریان برشی نوسانی بررسی می شود. بر طبق نتایج حاصل از آزمونهای رئولوژیکی، ساختار شبه شبکه ای میان ذرات نانو در هر دو سامانه ی آلیاژهای غنی از pp و غنی از pet تشکیل می شود. بر اساس نتایج حاصل از آزمون tga که با استفاده از مدل kissinger تحلیل می شود، مشخص می شود که ذرات نانو با ساختاری شبه شبکه ای در آلیاژها، تنها قادر به بهبود پایداری حرارتی آلیاژ غنی از pet می باشند. به همین ترتیب، نتایج آزمون رهایش از حرات نشان می دهند که ذرات نانو دارای راندمان بالاتری برای بهبود مقاومت اشتعال پذیری آلیاژ غنی از pet نسبت به آلیاژ غنی از pp می باشند. همچنین اثر هم افزایی میان ذرات نانو و ماده ی ضد شعله در راستای بهبود مقاومت اشتعال پذیری نمونه ها یافت نشد.
المیرا حجت نادیه ایمانی
خانه ی قریشی از بناهای دوره ی پهلوی دوم است که جزء اولین ساختمان های بتن آرمه در مشهد محسوب می شود. مهم ترین شاخصه ی آن نمای مدرن و زیبا و حیاط ورودی سرسبز آن است که این بنا را در مکان و محدوده ی خود شاخص کرده؛ اما امروزه بدون بذل توجه به ویژگی های زیبایی شناختی آن به عنوان ساختمانی اداری مورد استفاده قرار گرفته است. از طرف دیگر زنده نگهداشتن موسیقی خراسان نیازمند جایگاه ویژه ای است که بتواند معرف این هنر محلی باشد. با این وصف میتوان با بازسازی خانه ی قریشی و تغییر کاربری آن به عنوان موزه موسیقی مقامی خراسان آن را مورد استفاده ی مجدد قرار داد. هدف این پایان نامه تبدیل خانه به موزه ی موسیقی مقامی خراسان است که بتوان علاوه بر حفظ شأن دو هنر معماری و موسیقی، ارزش فزاینده ای را از آن استخراج کرد. با توجه به اینکه موضوع موزه، نگاه به نوع خاصی از هنر می باشد که اصلی ترین شاخصه ی آن بومی بودن است، در فصل اول که به دو بخش تقسیم شده است به بررسی زمینه های شکل گیری آن پرداخته می شود. در بخش اول جغرافیا، پراکندگی قومی و نحوه ی تأثیر اقوام بر موسیقی منطقه شرح داده شده و بخش دوم به سازها، مقام ها و موسیقی بخش های مختلف خراسان اختصاص دارد. در ادامه در فصل دوم به منظور شکل دهی فضای منطبق بر موسیقی به بررسی رابطه ی معماری و موسیقی و مشابهت ها و تفاوت های آنان پرداخته شده و همچنین روند و فرایند خلق اثر در این دو هنر بررسی شده است. نتیجه ی این مطالعات دستیابی به مفاهیم مشترکی است که بین این دو برقرار است. پس از مشخص شدن آن چه قابلیت نمایش در موزه را دارد به دنبال اصول و معیارها، فصل سوم به بررسی وظایف موزه، ساختار و عملکرد موزه و گردآوری استانداردهای لازم برای طراحی آن اختصاص داده شده است. همچنین در این فصل موزه های موسیقی ایران و جهان به طور کامل معرفی شده اند. این مطالعاتِ جامع زمینه ی مناسبی برای طراحی موزه فراهم می آورد. در فصل چهارم بافت پروژه و خصوصیات بنایی که در آن قرار دارد مورد توجه قرار می گیرد. با عنایت به بناهای متعدد فرهنگی خانه ی قریشی تکمیل کننده محور فرهنگی شهر مشهد خواهد بود. در بخش پایانی این فصل به طراحی لابی و بخش نمایشگاهی موزه موسیقی پرداخته می شود. برای حصول به طرح مناسب ابتدا مکان یابی و توزیع فعالیت ها در بنای اصلی و بخش الحاقی مدنظر قرار می گیرد. در ادامه ایده ها و معماری داخلی موزه و سپس جزییات فضا معرفی می گردد.
سمانه قالیباف خوشخوی سیروس مجیدزاده
امروزه موضوع فراغت و فضاهای فراغتی یکی از مسائل عمده ی شهرنشینان است.برهم خوردن تعادل میان فعالیت های مربوط به گذران اوقات فراغت علی الخصوص در زمینه ی کتابخوانی در جامعه شهری ایران ،یکی از نشانه های از توسعه ماندگی پایدار این جامعه می باشدو از آنجایی که ترکیب پارک با مجموعه های فرهنگی و هنری در جذب و خدمت رسانی به مردم موثرتر است ،میتوان پروژه باغ کتاب را راه حلی نوین در تلفیق اوقات فراغت با آموزش و اطلاع رسانی دانست. این پژوهش شامل چهار گام می باشد .در گام اول به کلیات پژوهش و بیان مسئله و توضیحاتی مربوط به سوالات و اهداف و فرضیه ها و اهمیت وضرورت آن می پردازد. گام دوم شامل چهار فصل می باشد که در فصل اول به تعاریف اصول و مفاهیم فراغت و چارچوب نظری و بررسی دیدگاههای آن وتوسعه پایدار شهری و مبحث باغ پرداخته . فصل دوم فضاهای فراغتی و ضرورت توسعه ی آن ها واهمیت فضای سبز در توسعه پایدار شهری و انواع کتابخانه و استانداردهای مربوطه را بیان می کند.بررسی نمونه های موجود اعم از نمونه های داخلی و خارجی در فصل سوم انجام گردیده است. در فصل چهارم معرفی سایت و مطالعات و ارزیابی وضع موجود آن بررسی شده است. گام سوم به تجزیه و تحلیل مطالعات طرح و نقاط ضعف و قوت آن ،اهداف و راهبردها و برنامه ریزی فیزیکی طرح می پردازد .در گام چهارم به ارائه آلترناتیو و انتخاب گزینه بهینه و بیان طرح نهایی و طراحی اصولی پرداخته است. امید است این طرح بتواند در مسیر ایجاد فضایی با کاربری فراغتی در پناه کتاب و منطبق با معیارهای شهر پایدار و با هدف ارتقا کیفیت فضایی و ارضا و جذب هر چه بیشتر مخاطبان گام موثری بردارد.
فهیمه فاضل نسب مهدی حمزه نژاد
پیشرفت روزافزون بشر در به کارگیری فناوری سازه ای باعث شد تا در طول زمان بنای معماری به شفافیت بیشتر دست یابد. این امر با وجود اینکه که قابلیت های بیشتری برای خلق فضا به دست می داد؛ باعث شد تا ساختارهای فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی جامعه مورد غفلت واقع شود. شفافیت بی حصر فضا در قرون اخیر در معماری غرب به از بین رفتن حریم های فضایی انجامید و به تبع در ایران به خاطر عدم وجود نظام فکری منسجم در ورود فناوری سازه ای ، فرهنگ غرب به همراه معماری آن وارد شد و به تغییر فرهنگ استفاده از فضا انجامید. این تحقیق تلاشی است جهت شناخت و بازیابی مفاهیم بنیادینی که در تعامل با فناوری سازه ای زمان، در دوره های گذشته معماری ایران، باعث حفظ و حراست از ساختار فضایی و در نتیجه ساختارهای فرهنگی جامعه شده است. برای مطالعه نحوه مواجه معماری گذشته ایران با پیشرفت سازه و راهکارهای کنترل فضا؛ دوره صفوی به عنوان نقطه اوج امتزاج تفکرات زمان و معماری، انتخاب شد. زمینه های فکری شکل گیری سلسله مراتب در بنا به عنوان راهکاری برای حفظ حرمت فضا و تعدیل شفافیت حاصل از پیشرفت فناوری معماری شناسایی شد و راهکارهای فضایی در نمونه های مختلف ابنیه این دوره-در قالب چهار گونه مسجد، مزار، کوشک، خانه- با توجه به عوامل تأثیرگذار در هر مورد بررسی گردید. این تحقیق علاوه بر ارائه الگوهای فضایی برای رسیدن به حد مطلوبی از شفافیت؛ باعث توجه به عوامل دیگری جز سازه در طراحی معماری و حریم های فضایی می گردد و با بررسی میزان تأثیر عوامل در هر گونه، میزان نیاز به سلسله مراتب را مشخص می نماید. نتیجه این تحقیق خواهد توانست هم از جنبه استفاده از الگوهای فضایی-معماری و هم از جنبه شناخت میزان نیاز به مراتب فضایی و در نتیجه حفظ حریم فضا متناسب با شرایط بنا، مورد استفاده قرار گیرد.
ربابه جهان آبادی محسن طبسی
چکیده ندارد.