نام پژوهشگر: اسماعیل ضرغامی
کاظم قلیزاده اسماعیل ضرغامی
معماری پایدار در فرآیند انتقاد و بازنگری معماری قرن گذشته بطور کل و معماری دوران مدرنیته به شکل خاص پدید آمد.بشر در دوران مدرنیته در کنار دستاوردهای شگرف ،شاهد تضادهای مهلک در عرصه های اجتماعی و محیطی بود.که بتدریج به دغدغه های اصلی بشر برای بازنگری مبانی و راهکارهای مدرنیسم منجرگردید.در پاسخ به این تلاش ها توسعه پایدار بعنوان جدیدترین راهکار در زمینه رشد و توسعه ،در مسیر بررسی نقادانه و انسان مدارانه مدرنیسم شکل گرفت. معماری پایدار جدیدترین تفکر در زمینه برنامه ریزی و طراحی محیط مصنوع ، برخواسته ازتفکر توسعه پایدار می باشد.توسعه پایداردر حیطه معماری به سه موضوع پایه ای اقتصاد ، آلودگی محیط زیست وجنبه اجتماعی-فرهنگی می نگرد.هدف طراحی پایدار یافتن راه حل های معمارانه است که همزیستی هر سه جنبه را تامین کند. دو اصل اول تکنیکی بوده ، با مصالح و روش های ساخت و انرژی های تجدید پذیر ارتباط دارند.در حالیکه اصل سوم برگرفته از انسان و فرهنگ و روش های زندگی اوست وبعنوان "پایداری اجتماعی" مطرح بوده ومد نظر پایان نامه می باشد.پس از بررسی مفهوم پایداری مروری بر مبدا و منشاپایداری اجتماعی و نقش آن دربهبود کیفیت زندگی در مجتمع های زیستی پرداخته شده است.جهت استخراج عوامل موثر بر پایداری اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی از جامعه آماری شامل 130مهندس معمار دارای پروانه اشتغال در شهر اردبیل استفاده شد. برای بررسی تطبیقی دیدگاه ساکنان با جامعه آماری متخصصان و صاحبنظران از جامعه آماری 170نفری که به صورت خوشه ای ساده از مجتمع های مسکونی در شهر اردبیل استفاده شد. با تکیه بر روش تحقیق پیمایشی وبا استفاده از دانش روانشناسی محیط در فرآیند طراحی مجتمع های زیستی از دیدگاه جامعه متخصصان و صاحبنظران 8 عامل و از دیدگاه ساکنان 5 عامل موثر برپایداری اجتماعی در طراحی مجتمع مسکونی شناسائی گردید. مدل ارائه شده برای پایداری اجتماعی در طراحی مجتمع زیستی بر اساس نتایج حاصل جامعه آماری متخصصان می باشد. از نتایج تحقیق چنین استنتاج می شودکه مشارکت مستقیم ساکنان درطراحی و خلق فضا و در نظر گرفتن دیدگاهها ،انتظارات و فرهنگ ساکنین و... افزون بر ایجاد و تقویت تعاملات اجتماعی ساکنان ، حس تعلق به محیط در میان ساکنان افزایش یافته و به پایداری اجتماعی درمجتمع مسکونی منجر خواهد شد.
علی محمدی حمیدرضا عظمتی
چکیده در این پژوهش هدف آن بوده است که به بررسی مفهوم خلاقیت و علل و عوامل پرورش یک فرد خلاق و نیز بررسی کارکردها و اجزای فضای باز مدرسه با تأکید بر مدارس ابتدایی و خصوصیات و نیازهای کودکان این دوره، پرداخته و راهکارهایی برای معماری فضاهای باز آموزشی مبتنی بر تقویت خلاقیت فراگیران به عنوان ساکنین مدرسه ارائه شود. پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر ماهیت، کمی- کیفی می باشد. در این پژوهش دو روش مورد استفاده قرا گرفته اند:الف)روش تحقیق پیمایشی(زمینه یابی): ب)روش تحقیق همبستگی.جامعه آماری مورد بررسی دو گروه بوده اند.گروه اول: شامل تمامی معلمان،مربیان و مدارس ابتدایی شهر تهران که در سال 1389 مشغول به فعالیت بوده اند می باشد. گروه دوم: شامل کلیه متخصصان و اساتیدی است که در دانشگاه های شهید رجایی،علم و صنعت، شهید بهشتی و جامعه مهندسان سازمان نوسازی و مدارس فعالیت داشته اند.برای گروه اول از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شده است. در مجموع 10 مدرسه ابتدایی(5 مدرسه دخترانه و 5 مدرسه پسرانه) به طور تصادفی انتخاب گشتند که حجم نمونه آن 204 نفر بوده است. از قسمت دوم جامعه یعنی متخصصان و اساتید دانشگاه های شهید رجایی،علم و صنعت، شهید بهشتی و جامعه مهندسان سازمان نوسازی و مدارس، 36 نفر با محقق همکاری نموده اند.پژوهشگر به منظور سنجش دیدگاه افراد مورد بررسی از پرسشنامه های طراحی شده توسط شفایی(1388)، استفاده نموده است. بر اساس یافته ها عوامل پنج گان? تحریک کنندگی عناصر طبیعی ، انعطاف پذیری عملکردها، کنجکاوی و بازی- مشارکت و خیال پردازی مورد بررسی، توسط معلمان و مربیان ؛ و اساتید و متخصصان تأیید شده اند. سپس محقق با استفاده از نرم افزار amosبه بررسی مدل اولیه و مدل اصلاح شده پرداخته است.مدل اصلاح شده، دارای برازش به مراتب بهتری با داده هاست، زیرا دارای خی دوی نسبتا پایین تری است؛ و نسبت به مدل اولیه مقادیرrmsea ، aic ، bicپایین تر و cfi بالاتری داشته است.در مدل اصلاح شده تمام ضرایب مسیر(به استثنای ضریب مسیر انعطاف پذیری عملکردها و کنجکاوی؛و کنجکاوی و بازی- مشارکت)، دارای مقادیر بالا و معناداری بوده اند. در انتها پژوهشگر بر اساس یافته ها راهکارهایی را ارائه داده است.
مهدی امینیان اسماعیل ضرغامی
امروزه با توجه به پیشرفت های دنیای مدرن و افزایش جمعیت شهرنشینان و گسترش شهرها و همچنین شکل گیری شهرهای جدید و حومه ای، به مساله هویت و ایجاد حس تعلق به مکان و شهر در ساکنین کمتر توجه می گردد و یا کلا به فراموشی سپرده شده است. یکی از مسائلی که هویت را به شدت تهدید می کند فرآیند جهانی شدن و دهکده جهانی می باشد که تمام حد و مرزهای سنتی را از میان برداشته است و در نهایت به جایی انجامیده که فرد می تواند به هرجایی تعلق داشته باشد، ولی در واقع فرد به هیچ جایی تعلق نخواهد داشت و ویژگی و هویت مکانی از بین می رود. به این ترتیب جامعه به یک فضای فرهنگی بی هویت، بدون تشخص و پیچیده تبدیل می شود. فضای بی تعین که یک نامکان است به بستر زندگی اجتماعی تبدیل می شود. ارتباطی که میان مکان، فرهنگ و هویت وجود داشته به هم می خورد در صورتیکه با ایجاد ویژگی های مکانی و هویتی می توان در ایجاد و تقویت حس تعلق فرد به مکان خاص و یا جامعه موفق شد. این تحقیق به بررسی در این زمینه پرداخته و جنبه های منظر شهری آن را تاکید می کند. برای ملموس کردن پژوهش، این تحقیق مساله هویت شهری را از دیدگاه منظر شهری و عناصر منظر شهری مثل مبلمان شهری، فضای سبز، جداره ها، فضاهای شهری، مسیرهای پیاده، تابلوهای شهری، کفسازی، رنگ و نورپردازی مورد بررسی قرار داده و همچنین عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی نیز در این امر دخالت مستقیم داده شده اند. در این تحقیق از روش های تحقیق کیفی و همبستگی و روش تحقیق اسنادی برای استنتاج و اثبات عوامل موثر در هویت و منظر شهری استفاده گردیده است. از روش آلفای کرونباخ جهت سنجش میزان پایایی پرسشنامه استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که با کمک منظر شهری مطلوب می توان حس تعلق را در شهروندان ارتقا داد و نوعی هویت در شهر ایجاد کرد. از مباحث مطرح شده در پژوهش می توان نتیجه گرفت در بخش هایی از شهر که اغتشاش بصری کمتری وجود دارد و فضاهای شهری از یک تناسب مطلوب بصری بهره مند هستند، ساکنین نسبت به آن احساس تعلق نسبتا بیشتری دارند و این مکان نسبت به سایر فضاها احتمالا با اغتشاش رفتاری کمتری مواجه خواهند شد.
عمادالدین علیزاده اسماعیل ضرغامی
کمبود ها و کاستی ها ی بسیار در زمینه طراحی ، ساخت و اجرا ، تعمیر و نگه داری ساختمان منجر به باورها و فرهنگ و استفاده نامناسب از نور و روشنایی طبیعی در ایران شده است . ساختمانهای امروزین خود را با پیشرفت تکنولوژی وفق خواهند داد و با پیشرفت تکنیک های ساخت ، مصالح و تجهیزات جدید ، ساختمانها نیز ناگزیر به روی آوردن به انعطاف پذیری ، پایداری ، معماری سبز و تکنولوژیک خواهند بود . هدف از ارائه تحقیق حاضر تعریف مجدد سیستمهای سنتی و هوشمند روشنایی ( کاربردها و روشهای اندازه گیری آن ، روش شناسی طراحی بر مبنای نور خورشید و طراحی نمای ساختمان های هوشمند و متغییر های تاثیر گذار ، چگونگی و نحوه کارکرد سیستمهای هوشمند در ساختمانها ، دسته بندی سیستمهای هوشمند و . . . ) و بررسی تحلیلی سیستمهای هوشمند نورگیری از بالا و کناره ، محدود کننده ها و منتقل کننده های روشنایی و در یک دسته بندی کلی ، پرداختن به ویژگی ها ، مزایا و معایب هردو سیستم در کنار یکدیگر بوده است ( ارائه استراتژی ها و سیستم های مختلف معماری و تکنولوژیکی - هوشمند - روشنایی روز ) . لذا تطابق و قیاس ( بررسی معایب و مزایا ) سیستمهای سنتی و تکنولوژیکی میتواند بهترین دید را به طراح در زمینه فهم و یادگیری ، طراحی و اجرای سیستمهای ترکیبی بدهد .
سید محمد رضا پرهیزگار اسماعیل ضرغامی
چکیده : در این پژوهش سعی شده است تا بدون پیش داوری همه کیفیتهایی را که می تواند در افزایش عمر ساختمان های عمومی موثر باشد، مورد مطالعه قرار گیرد . بوجود آمدن هویت اجتماعی، محصول بودن در محیطهایی در کالبد زندگی شهری است لذا کم بودن عمر بنا ها در کشور می تواند به عنوان یک علت سو در به وجود آمدن هویت مد نظر قرار گیرد . و باید به این مو ضوع توجه شود. که چگونه می توان از نظام کالبدی که هویت شهروندان و جامعه راتشکیل می دهد دفاع کرد. چگونه می توان به افزایش عمر این بناها اقدام کرد. چه مشکلات کالبدی و سازه ای در آن وجود دارد وبرای حفظ و نگهداری این محیطها چه اقداماتی می توان انجام داد. اصلاح کالبدی و سازه ای این ساختمان ها چه تاثیری بر صرفه جویی اقتصاد ملی دارد. آیا با تغییر شدید سبک زندگی می توان بدون اندیشیدن به توسعه فرهنگی و روشهای احیای ساختمان های عمومی به رشد روز افزون اقتصاد ی اجتماع امید وار بود. کالبد فیزیکی ساختمان می تواند تداعی گر پدیده حیات باشد. هرچند که پدیده حیات کیفیات غیر قابل انکاری درساختمان ایجاد می کند. اما آنچه در این پژو هش مورد مطالعه قرار گرفته است، حاصل در نظرگرفتن عواملی است که عمر ساختمان را به صورت فیزیکی افزایش می دهد و تحقیقات ارایه شده از سوی دانشمندان درستی آنرا تایید می کند در نظر گرفتن این عوامل در شکل گیری کالبد فیزیکی ساختمان موثراست.و در نظرگرفتن این روشها به احیای ساختمان عمومی می انجامد، دیگر تاثیر توجه به این عوامل در صرفه جویی اقتصاد ملی به صورت بی واسطه، محدود به کاهش هزینه های نگهداری و استفاده بازسازی ونوسازی ساختمان نخواهد بود. لذا در این تحقیق به صورت جامع تا ثیر استفاده از روشهای مطرح شده در صرفه جویی اقتصاد ملی مورد شناسایی قرار گرفته است. با در نظرگرفتن این تاثیر شایسته است تحولی در رابطه با افزایش عمر و بالا بردن کیفیت ساختمان ها ی عمومی صورت پذیرد تا در آینده بتوانیم شاهد احیای کالبد شهرها و بوجود آمدن زمینه لازم جهت رسیدن به جامعه ای شاد و دارای هویت و خود شکوفا باشیم .
بهمن حسینی حمیدرضا عظمتی
چکیده هدف این تحقیق تعیین عوامل پاسخ دهی فضاهای باز آپارتمان های مسکونی است. در این تحقیق از روش توصیفی (پیمایشی) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ساکنان آپارتمان های مسکونی دو طبقه و بالاتر شهر زواره می باشد و نمونه آماری شامل 210 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید راهنما و مشاور تایید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 93/0، تعیین شد. با روش تحلیل مسیر که نوعی مدل یابی اکتشافی است متغیرهای تحقیق با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته و میزان رابطه آن ها بدست آمده است. با بررسی تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرها مدل پیشنهادی اصلاح شد و انتخاب گردید سپس داده ها توسط نرم افزار spss به طور کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به صورت آمار توصیفی و استنباطی ارائه گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد: که افزایش امنیت، توجه به کیفیات فضایی و برقراری روابط اجتماعی بین ساکنین موجب استفاده بیشتر افراد از فضای باز آپارتمان های مسکونی می گردد. واژگان کلیدی: فضای باز، آپارتمان مسکونی، پاسخ دهی، امنیت، کیفیت فضایی، روابط اجتماعی
آرمان دهون جمال الدین مهدی نژاد
عنوان تحقیق حاضر شناسایی ویژگیهای معماری حوزه جلگه شرقی گیلان و طراحی یک نمونه موردی مسکونی در رودبنه میباشد. معماری سنتی ما مورد تحسین همگان است و روال فعلی معماری در جامعه، مورد انتقاد بسیاری از صاحب نظران؛ مسکن سنتی نیز به عنوان بخشی از معماری سنتی نقش مهمی در پاسخگویی به نیازهای زیستی و معیشتی روستائیان به عهده دارد .از بین رفتن و حذف این سازه ها از محیط و بافت منطقه و جایگزین شدن آنها با سازه های جدید با تقلیدی کورکورانه از معماری بی هویت و التقاطی کنونی شهر ها منجر به گسستی در اصالت های بومی و سنتی شده که از نتایج آن بی هویتی بافت منطقه می باشد . از اهداف اصلی این تحقیق شناسایی ویژگیهای سنتی ( اعم از مصالح و تکنیکهای ساخت ) گونه معماری حوزه جلگه شرقی گیلان و طراحی یک نمونه مسکن با ویژگیهای شناسایی شده با استفاده از تکنیک ها و مصالح جدید و توجه به نیازهای مدرن ساکنین امروز می باشد که با توجه به آن بتوان معماری سنتی را همچنان تداوم یافته دانست . نوع تحقیق حاضر کاربردی و روش تحقیق توصیفی - مطالعه موردی است .پس از مطالعات میدانی در منطقه و برداشت از نمونه های موجود با توجه به عوامل تاثیر گذار بر معماری منطقه شامل : عوامل جغرافیایی و اقلیمی ، عوامل اقتصادی ، عوامل فرهنگی و مصالح و امکانات ساخت ، با بررسی نمونه ها به پاسخ های معماری منتج از این عوامل دست یافتم . در نهایت با بررسی قابلیت استفاده از این ویژگی ها و بروز رسانی آنها با توجه به شرایط معاصر به ارائه لیستی از الزامات طراحی در فصل پنجم پرداختم .
افسون هادی نژاد اسماعیل ضرغامی
ایجادفضا های سالم و راحت برای کار و زندگی انسان یکی از اهداف مهم معماری است. شکی نیست که مسکن یکی از بیشترین ساخته های مصنوع بشر است لذا اعمال یک نگاه پایدار به ساخته های مسکونی می تواند تاثیر شگرفی در فرآیند پایداری داشته باشد. طراحی زیست محیطی رویکردی از طراحی پایدار است که تلاش می کند با استفاده و بهره گیری هر چه بیشتر از انرژی موجود در طبیعت تا حد امکان شرایط محیطی مناسبی در فضا های زیستی مور د استفاده انسان ایجاد نماید توجه به عدم تخریب عناصر طبیعی و جلو گیری از آثار زیست محیطی ناشی از آن و ارائه راه حل هایی که در بر گیرنده حداقل شرایط ضروری برای زیست و رشد ارزش های والای انسانی است، همچنین رسیدن به طراحی بافت های مسکونی با توجه به خصوصیات زیستی و معیشتی افراد هر منطقه به منظور همخوانی مسکن با عادات زیستی انسان ها و امکان بهره وری از مصالح سنتی و بومی از جمله نکات حائز اهمیت در این پژوهش می باشند. روش تحقیق پژوهش حاضر را می توان روش توصیفی _ تحلیلی دانست که از ابزار جمع آوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و اسنادی در بستر بهره گیری از مطالعات میدانی در زیست بوم شهری بهره برده است . تا امکان ارایه اصول و مفاهیم مرتبط با این رویکرد را در انطباق با وضع فعلی معماری فراهم کند تا راهکارهایی در راستای پایداری فرایند ساخت و ساز مجتمع های مسکونی پیشنهاد شود . نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از مولفه ها ی معماری بومی ،توجه به قشر بهره بردار هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ فرهنگی و همچنین توجه به ضوابط و تکنولوژی در روند رسیدن به پایداری زیست محیطی موثرند و در نتیجه استفاده از این مولفه ها در طراحی میتواند راهکاری باشد جهت حفظ محیط زیست. در طراحی مجتمع مسکونی تا حد امکان ، عناصر معماری بومی منطقه بکار گرفته شد. بناها به گونه ای طراحی شده که حداکثر استفاده را از منابع طبیعی داشته باشند .بنا در تعارض با محیط نبوده بلکه هماهنگ با طبیعت و جزئی از آن است.
سارا خرسندی جمال الدین مهدی نژاد
در طول چند دهه گذشته رشد آگاهی های جهانی نسبت به محیط تعلیم و تربیت خلاق و سازنده، موضوع طراحی مدرسه را در خور منزلتی جدید و در خور تعمق بسیار مطرح کرده است و به تجربیات آموزشی کودکان ابعاد جدیدی بخشیده است. اکنون این نکته عمیقاً قابل درک است که محیط بهتر، آموزش و پرورش مطلوب تر را در پی خواهد داشت، لذا به موازات توسعه سیستم و برنامه آموزشی مدارس الگوی محیطی مدارس نیز باید تکامل یابد. حال مسئله اصلی طراحی فضای آموزشی با استفاده از فرم های انعطاف پذیر، ارتباط تنگاتنگ این الگو با معیارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، این که در طراحی این الگوها برای رسیدن به تولید، کارایی و سلامت افراد باید چه معیارها و ضوابطی را در نظر گرفت و ... در این راستا تحقیق حاضر تحت عنوان انعطاف پذیری درساختمانهای آموزشی مبتنی برخلاقیت باطراحی یک نمونه موردی تلاشی است در جهت تحقق ارزش ها و اولویت های نظام آموزشی. از موضوعاتی که درادامه به آن پرداخته شده می توان به معرفی موضوع و شناخت نقش نظام آموزش و پرورش در تربیت و سابقه تاریخی فضاهای آموزشی ،تحولات مدارس،روش های آموزشی، نقد و بررسی نظام های آموزشی و تاثیر تحولات تکنولوژی در روند سیستم آموزشی اشاره نمود.در قالب مطالعات نظری به شناخت عناصر محیط، فرم و اثرات آن بر ادراکات حسی دانش اموزان، بررسی و تحلیل تجارب مختلف فضاهای آموزشی با فرم های انعطاف پذیر در ایران و جهان و همچنین عوامل مهم تاثیر گذار بر انعطاف پذیری فرم در فضاهای آموزشی پرداخته شده است. بررسی موضوعاتی از قبیل آنالیز فرم ها، تحلیل انعطاف پذیری در مدارس سنتی،سیستم های آموزشی ازنظرابعاد آموزشی، تجهیزاتی و فرهنگی، نقش سازماندهی مدولار در مدارس ،بهینه سازی انرژی گرمایشی و سرمایشی با ایجاد انعطاف پذیری در فرم مدارس وطراحی الگوهای انعطاف پذیر. نیازهای فضاهای آموزشی امروز و قابلیت های انعطاف پذیری،ضوابط پیشنهادی فضاهای آموزشی از دید انعطاف پذیری در مقیاس میانی،کلان،خرد واجزاء فضاهای آموزشی بر اساس گونه های انعطاف پذیری آموزشی موردبررسی قرارگرفته است. روش تحقیق مورداستفاده درپروژه حاضرازنوع پیمایشی مقطعی بوده است ودرپایان باتوجه به پیشنهادات،الگوهاونتایج بدست آمده یک مدرسه راهنمایی پسرانه با استفاده از الگوهای انعطاف پذیرباتوجه به یادگیری وخلاقیت دانش آموزان طراحی شده است.
زهرا جلیلی حمیدرضا عظمتی
چکیده امروزه به دلیل تغییرات روز افزون و پرشتاب جوامع بشری و نقش کلیدی تعلیم و تربیت در تربیت نسل خلاق به منظور توان رو به رو شدن با این تغییرات، اهمیت و ضرورت خلاقیت و عوامل موثر بر آن در تعلیم و تربیت بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. خلاقیت و نوآوری از مهم ترین اهداف آموزش و پرورش و جزء مهم ترین رسالت سازمان های آموزشی است، هدف از تحقیق حاضر، دستیابی به معیارهای طراحی فضاهای هنرستان دخترانه با تأکید بر بهره گیری از قابلیت های محیطی موثر بر ذهن و رفتار نوجوانان و رویکرد ارتقاء خلاقیت آنان است. در این تحقیق، بر پایه تلفیق نظریات مرتبط با موضوع تحقیق، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده و بر اساس نتایج تحقیق، معیارهای معمارانه برای طراحی فضاهای آموزشی در جهت ارتقاء انگیزش و خلاقیت هنرجویان استنتاج گردیده است. تا با بکارگیری این معیارها بتوان فضاها را به گونه ای طراحی کرد که قدرت کنجکاوی و ابتکار هنرجویان ارتقاء یابد. روش تحقیق این پژوهش، از نوع زمینه یابی و کاربردی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه هنرآموزان شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 می باشند. روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است و حجم نمونه در این تحقیق 124 هنرآموز می باشد. برای جمع آوری اطلاعات تحقیق، از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شده است. اطلاعات حاصله پس از طبقه بندی، با استفاده از نرم افزار آماری spss، به مقتضای نوع متغیرها و ارتباط آنها با یکدیگر توسط آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، نتایج زیر بدست آمده است . • ایجاد انعطاف پذیری عملکردی در فضاهای آموزشی • ایجاد تنوع در فضاهای آموزشی • ایجاد ارتباط درون و بیرون در فضاهای آموزشی • ایجاد تنوع فرم در فضاهای آموزشی
مهدی واعظی مسعود علیمردانی
مسئله ی هویت شهری یکی از مهمترین و پیچیده ترین مباحث نظری در شهرسازی است. در شهرهای ایرانی_اسلامی، فرم ظاهری هر شهر ناشی از محتوا و معنایی درونی است که ریشه در جهانبینی و فرهنگ و رسوم طبیعی و بومی آن منطقه دارد. همچون نسبت روح به کالبد در بنیادهای جهانبینی ایرانی و اسلامی، صورت هر پدیده ای تجسم معناست و نه مغایر با آن. امروزه هویت شهری، همچون حلقهی مفقوده است و شهرها برپایه تقلید از الگوهای غربیو بدون توجه به الگوهای مدنی- فرهنگی بومی در حال شکل گیری و توسعه هستند. تا جایی که شیفتگی به اصول و مظاهر غیر بومی به دورشدن از ارزشهای اصیل ملی منجر شده است. از سوی دیگر رواج روزافزون فرهنگ غربی به دلیل احاطه جامعه توسط ابزارهای فن آوری نوین ارتباط که باعث هجوم گسترده الگوها و فرهنگ نا آشنای غربی شده است، موجب شده تا هویت و ابعاد هویتی شهرها از بیرون جستجو شود. این موج جهانی شدن باعث برپایی ساختارهای نو، بدون توجه به فرهنگ گذشته و واقعیات موجود گشته است. گویا انگاره ها و الگوها به گونه ای ما تقدم شکل گرفته- اند و برآنند تا به اجبار خود را بر واقعیت تحمیل کنند.(بحران هویتی). این مسائل باعث تغییر ارزشهای ملی و اجتماعی جوامع در حال توسعه شده و تجلی این تفکر بین المللی در معماری و شهرسازی پدیدار گشته است. از سوی دیگر عدم توجه و جدیت در ساخت فضای کالبدی شهرها توسط مسئولان و دست اندرکاران ساخت و توسعه شهری، دو معضل اساسی در سیما و منظر شهری پدید آورده است: 1- شباهت بیش از حد شهرها به یکدیگر و عدم زمینه گرایی و بوم گرایی 2- آشفتگی(هرج و مرج) بصری و عدم زیبایی و خوانایی کالبد شهرها. این دو عامل اساسی دلایل اصلی بی هویتی(کالبدی)، اُفت کیفیت و ناکارآمدی محیط های شهری می باشند که عواقب سوئی نظیر افسردگی و ناراحتی روانی، عدم احساس تعلق و مشارکت عمومی، ناامنی، ناپایداری، بی نظمی و ... را در پی دارد. لذا برای جلوگیری از افزایش اینگونه معضلات همچنین ارتقای کیفیت محیط و پاسخ به منویات رهبری معظم انقلاب مبنی بر ارتقای هویت ایرانی-اسلامی شهرها، ضروری است تا راهکارهای ارتقای هویت محیط و منظر شهرهایمان را بررسی و تبیین نموده و اقدامات لازم از سوی دست اندرکاران بر اساس رویکردی برنامه محور به اجرا درآید. در طی انجام این پژوهش، سعی در پاسخ به سوالات زیر خواهیم داشت. 1- ادراک و تشخیص کیفیتو سازمان بصری شهرچگونه شکل می گیرد؟ 2- به منظور افزایش هویت کالبدی محیط، سازماندهی و کنترل نظم بصری بایدبر اساس چه فرآیندی صورت گیرد؟ 3- شهروندان کیفیت منظر شهر خود را چگونه و بر اساس چه ملاکهایی ارزیابی می کنند؟ 4- برنامه ریزی فضایی و سیاستهایی ساختاری قابل تصور برای توسعه های آتی شهر در کدام زمینه ها بیشتراهمیت دارند؟ 5- ابعاد و مولفه های هویت شهر (اسلامشهر) کدامند و چگونه می توان ادراک آنها را بهبود بخشید؟ 6- چه دستورالعمل های کالبدی، عملکردی و اجتماعی جهت بهبود وضع هویت و زیبایی شهر (اسلامشهر) قابل طرح است؟ شهرهایی(مانند اسلامشهر)که اغلب در روزگاری نه چندان دور،آبادیهایی بیش نبودندبا تغییر نوع زندگی و گسترش روزافزون آبادیهای همجوار، تبدیل به شهری شده اند که برنامه ریزی قبلی برای تشکیل آنها وجود نداشته است. مشکلات و نارسایی های شهرهای امروزی در قالب شهرهای حومه ای ، شهرهای جدید، شهرک ها و تعاونی های مسکونی حاشیه ای و مانند آنها، در دهه های قبل در شهرسازی ایران بوجود آمده است و فقدان سیاست های صحیح توسعه و نابسامانی توزیع فضایی شهر، موجب از هم پاشیدن و گسیختگی هویت قدیم شده که دارای وحدت و یکپارچگی و پیوند مناسب بوده اند. غیر از جنبه های فضایی و عملکردی، تغییرات نامناسب ایجاد شده در موقعیت مراکز و عناصر شهری و ساختار کالبدی آنها از جنبه های زیباشناختی، بصری و شالوده های نمادین شهر، نظام سنتی شهرها را فرو پاشیده است. نابسامانیها و ناهنجاریهای ایجاد شده که دستاورد عدم توجه به ساختار و سازمان فضایی شهرهای کهن و هویت اصلی آنهاست، لزوم بازنگری و کنکاش در روشهای مطلوب تر طراحی و ساماندهی شهری را الزامی ساخته است. اقدامات معماران? معاصر اغلب در شکل گیری هویت شهر تاثیر قابل توجهی نداشته و به علت توسعه ی سریع شهرها نیاز به برنامه ریزی و طراحی کالبدی اجتماعی و اقتصادی مراکز شهری و ساماندهی عناصر آن روز به روز بیشتر احساس می شود. فرآیند جهانی شدنِ بازارها و مبادله ی وسیع کالاهای فرهنگی تاثیر عمیقی بر ارزشها و معیارها گذاشته است. شهر ما برای گریز از چهره ناشناخته و گم گشته امروزی در نخستین قدم نیازمند مطالعات فنی در زمینه منظر، جنبه های نظری هویت و نمودهای فرهنگی-تاریخی آن است و در مرحله بعد باید ضوابط منظر شهر ایرانی را بشناسیم. زیباشناسی آنرا درک کنیم و با فهم اهمیت خاصی که سیمای شهر در هویت بخشی، مطبوع سازی و کارآمدی فضا دارد نسبت به طراحی کالبدی و ارائه ضوابط ساخت نواحی شهریمان اقدام کنیم . در این پژوهش دو هدف کلی مورد نظر است: الف- تبیین ضرورت تدوین و تدوین چشم انداز برای اجرای طرحهای توسعه ای و ساماندهی کیفیت محیط با نظارت و بازبینی مداوم متخصصان طراحی محیطی. ب- ضرورت اصلاح ساختاری و سازمان فضایی شهر بر اساس زمینه های اجتماعی شهر و نیازهای انسانی شهروندان در چهارچوب ضوابط و دستورالعملهای فنی شهرسازانه. سه هدف خرد و جزئی پژوهش نیز عبارتند از: الف- مشخص شدن چگونگی کیفیت کالبدی محیط از نظر شهروندان و راههای بهبود کیفیت از نظر مردم. ب- ارائه چهارچوب ساماندهی و انتظام ساختاری و بصری کالبد محیط و ضوابط اجرایی آن ج- طراحی فضاهای شهری با هویت محلی و ساماندهی سیمای جداره های خیابان در محور اصلی شهر.
سمیه تقوی جمال الدین مهدی نژاد
توجه و بازگشت به زمان هایی که هنوز استفاده از انرژی های فسیلی و تجدیدناپذیر متداول نشده بود، می تواند راهگشای دستیابی به راه حل های بسیار ارزشمندی برای استفاده موثر از انرژی های پاک در اختیارمان قرار دهد. دقت در این امر که اولاً در آن زمان کلیه مراحل طراحی بنا همزمان بوده است، یکی از ظرایف و رمزهای موفقیت در یکپارچگی بناست، ثانیاً پروسه آموزش سازندگان و مهندسان متفاوت از امروز بوده است. ضمن اینکه زمان یادگیری بسیار طولانی تر بوده و شیوه یادگیری نیز به صورت عملی و تجربی در کارگاه ها انجام می پذیرفت. آموزش مستمر و مداوم بود و این استمرار و تداوم، باعث یکپارچگی در روند تجربیات معماری هر منطقه و بوم می شد . بدین لحاظ با مرور راهکارهای اندیشیده شده توسط پیشینیان می توان شیوه های استفاده بهینه و موثر از انرژی های پاک را آموخت که تنها راه حل حفظ محیط زیست درعصرحاضراست . این پژوهش بر آن است با رمز گشایی شگردهای به کار رفته در معماری بومی اقلیم گرم و خشک که مبتنی بر تجربیات مردم منطقه بوده و به مرور زمان و با حداقل امکانات ابداع گردیده ،به دستورالعمل های طراحی بنا ها با دیدگاه صرفه جویی در مصرف انرژی و حفاظت محیط زیست دست یافت.
حمیدرضا چمن آرا عبدالحمید قنبران
ورودی شهرها از مهم ترین فضاهای شهر بوده که با اتصال محیط بیرونی و ساختار اصلی شهر، موجب بازخوانی هویت و خاطره سازی آن شهر می گردد. متاسفانه این فضاها در بیشتر شهرهای ایران با نابسامانی های فراوانی همراه بوده که عملا آن را دچار انحطاط نموده است. همچنین این تشویش باعث عدم تعریف مناسب هویت و ویژگی های ورودی شهرها گردیده، به گونه ای که تکلیف این فضا در ابهام قرار گرفته است. در این شرایط فضای ورودی در مرز بین حوزه داخل و خارج دارای اغتشاش فراوان بصری، فضایی-عملکردی و همچنین فضای سبز و مبلمان می باشد. در حالی که در گذشته برج- بارو ها و دروازه ها حد مشخص و قابل تفکیک بین شهر و محیط خارج بوده اند، امروزه به دنبال افزایش سرعت وسایل نقلیه و نیز افزایش جمعیت، تنوع کاربری ها و احتیاجات مختلف ساکنین و وارد شوندگان به شهر، دیگر نمی توان ورودی شهرها را به مانند گذشته دید، بلکه باید آن را به صورت یک کریدور و فضای کامل با حوزه های مختلف و ویژگی های اجتماعی و انتقالی مورد بررسی قرار داد. هدف از این پژوهش ضمن شناسایی مولفه های کیفیت فضایی در طراحی شهری و نقشی که این دانش می تواند در ارتقاء کیفی، بصری و عملکردی فضاهای ورودی شهری داشته باشد، معرفی و ارائه معیارهای موثر بر پیوند فضای شهر با محیط و مبادی ورودی شهرهاست. روش انجام پژوهش کاربردی حاضر، برگرفته از نتایج بررسی های توصیفی- استنتاجی، کتابخانه ای و روش تحلیلی آن استنتاجی- مدل سازی بوده که به صورت موردی به مطالعه محور ورودی شرقی شهر درفول پرداخته است. نتایج مطالعات نشانگر آن است که زمینه های کالبدی، تاریخی و اجتماعی- فرهنگی بسترهای مهمی هستند که در طراحی فضاهای ورودی تاثیرگذارند. بر این اساس مبادی ورودی مطلوب شهر می باید توقعات عام یک ورودی شامل قابلیت تبدیل پذیری و نفوذ پذیری و به صورت خاص پذیرندگی، خوانایی و تشخص را تامین نماید.
رحمت اله امیرجانی اسماعیل ضرغامی
چکیده امروزه طراحی مجموعه های مسکونی که پاسخگوی تمامی نیاز های ساکنین آینده آن باشد همچنان موضوع بحث بسیاری از صاحب نظران در علم معماری و شهرسازی می باشد، زیرا حتی تا این زمان که بیش از نیم قرن از تبدیل شدن شیوه طراحی سنتی به شیوه آکادمیک و بوجود آمدن بستر تحقیق در زمینه های مختلف علم معماری می گذرد همچنان این موضوع بخش مهمی از مباحث روز معماری را تشکیل می دهد و حتی موفق ترین پروژه هایی که در دنیا که موفق به اخذ مهمترین جوایز معماری نیز می شوند بعد از چند سال با شکست رو برو می شود. در کشور ایران نیز همواره پس از دوران قاجار و با وارد شدن نوعی معماری وارداتی و ناشناخته به فرهنگ سنتی ایرانی- اسلامی نوعی گسیختگی در طرح های معماری بوجود آمد که باعث پدید آمدن طرح هایی ناپایدار و بی هویت شد و در ادامه سادگی و بی آلایشی معماری سنتی ما را با پیچیدگی ها و چالش های جدید جدیدی روبرو ساخت. با آغاز دوران پهلوی دوم و با آشکار شدن هر چه بیشتر گسست و جدایی بین معماری سنتی و معماری وارداتی در حال توسعه آن زمان، معماران و نظریه پردازان راه حل را در پر کردن خلاء بین این دو و بر قراری رابطه بین گذشته و معماری بین الملل وارداتی دانستند و همواره از آن زمان تا به امروز بحث " طراحی پاسخده " با توجه به چالش های حال حاظر بخصوص در طراحی مجموعه های مسکونی یکی از داغ ترین مبحث معماری معاصر ایران بوده است. طراحی مجموعه های مسکونی به عنوان یکی از مهمترین پایگاه ها در جهت شکل گیری رفتار افراد جامعه و همچنین هویت فردی و اجتماعی افراد همواره از حساسیت خاصی برخوردار بوده است و طراح این سوال که "فاکتور های و معیارهای طراحی یک مجموعه مسکونی پاسخده با توجه به شرایط حال حاظر در ایران چه می باشد؟" همواره موضوع بحث بسیاری از صاحب نظران معمار و شهرساز بوده است. در این میان مباحث و نظریه های فراوانی از سوی معماران و شهرسازان بیان شده و حتی نمونه طرح هایی نیز به عنوان موفق ترین طرح های مجموعه های مسکونی پاسخده معرفی شدند. اما اکثر این طرح ها و نظریه ها پس از گذشت سال ها با شکست روبرو شده و همواره سوال اصلی ذکر شده بی پاسخ و ناقص باقی مانده است. در این راستا در این تحقیق بر آن بودیم تا مولفه های طراحی یک مجموعه مسکونی پاسخده در کشور ایران را یافته و تا حدودی پاسخ سوال فوق را روشن سازیم. از آنجا که کشف این مولفه ها به صورت کلان به دلیل تنوع فرهنگی و اقلیمی در ایران نا ممکن بود، شهرستان اهواز در این تحقیق به عنوان جامعه آماری و شهرک مسکونی نفت اهواز متعلق به شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب نیز به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. علاوه بر این با حمایت مالی شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب نیز تصمیم گرفته شد که پس از کشف مولفه های یک مجموعه مسکونی پاسخده ای در شهرستان اهواز، شهرک مسکونی نفت بر اساس این مولفه ها بررسی، نقاط ضعف و قوت آن مشخص شود و در جهت پاسخده ای بیشتر این مجموعه پیشنهاداتی را ارائه دهیم. یافته های بدست آمده از این تحقیق که به وسیله مطالعات کتابخانه ای، مطالعات میدانی و همچنین پرسشنامه گرداوری شد، روشن ساخت که در جهت پاسخده ای یک مجموعه مسکونی در شهرستان اهواز، می بایست مولفه های طراحی این مجموعه ها به لحاظ کالبدی، معنایی، فعالیتی و اجتماعی پاسخده و مطلوب باشند. همچنین در ادامه مشخص شد که ابعاد کالبدی طرح بیشترین تاثیر را بر پاسخده ای یک مجموعه مسکونی داشته و مولفه های معنایی، فعالیتی و اجتماعی طرح نیز به ترتیب دارای بیشترین اهمیت می باشند. در انتها پس از کشف مولفه های پاسخده ای، شهرک مسکونی نفت اهواز بر اساس این مولفه ها بررسی، نقاط ضعف و قوت آن کشف و در جهت پاسخده ای بیشتر این مجموعه مسکونی پیشنهاداتی ارائه گشت. کلمات کلیدی : مجموعه مسکونی، طراحی پاسخده، معماری پاسخده، رویکرد پاسخده ای، شهرک نفت اهواز.
محمد حسینی اسماعیل ضرغامی
امروزه در سطح شهر تهران شاهد نوعی آشفتگی بصری هستیم. انواع بی نظمی در نمای ساختمانها موجب ایجاد منظر نا مناسب شهری در تهران است.با علم به اینکه شهرداری تهران مسئول نظارت بر ساخت و ساز ساختمان ها می باشد و از سویی اکنون حجم مورد توجهی از ساختمانها در حال احداث یا در آینده ای نزدیک احداث می شوند؛ احساس نیاز به ضوابطی می شود که توسط آنها بتوان بر عملکرد عاملین ساخت و ساز نظارت نمود و منظر شهری را غنی ساخت. با نگاهی به شهرهای دیگر کشورهای جهان می توان نمونه های مناسبی از منظر شهری را یافت و این نظم بصری در رفتار شهروندان اثر مثبتی را داراست. در طول تحقیق ابتدا با نگاهی به گذشته تاریخ معماری ایران وحدت نماهای ساختمانی به وضوح یافت می شود که استخراج قوانین حاکم بر آنها در حوزه تحقیق تاریخی و به صورت ریخت شناسانه و پدیدارشناسانه،گام اول این پژوهش به شمار می رود. سپس با مشاهده ضوابط دیگر شهر ها از طریق سامانه اینترنت الگوهایی از دیگر نقاط جهان و در زمان حال یافت شد. با مصاحبه از اساتید صاحب نام معماری و تحلیل محتوای متون تخصصی ، برخی از عمده علل ایجاد منظر کنونی شهری تهران مورد بررسی قرار گرفته است. سپس با بررسی هویت شهروندان تهرانی در زمان حاضر به صورتی که در حوصله تحقیق بگنجد از نقطه نظر ابعاد تاریخی، طبیعی و مصنوع، از طرفی و با مروری بر اصول زیبایی شناختی از طرف دیگر؛ سعی بر آن شده است که ضوابطی پیرامون طراحی نما ارائه گردد. این مهم در مدخلی از خیابان ولیعصر تهران توسط محقق باز خوانی شده و طراحی بر روی آن صورت پذیرفته است.
زینب وحیدی اسماعیل ضرغامی
پژوهش مورد نظر در شهرک شهید بروجردی واقع در منطقه 14 تهران انجام گرفته است. 155 نفر از اهالی این مجتمع مسکونی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند تا به پرسشنامه 30 سوالی پژوهش پاسخ دهند. در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده گردیده است؛ که برای انجام آن پرسشنامه ای تنظیم گردید. روایی ابزار اندازه گیری پژوهش از روش محتوایی و سازه مورد مطالعه نشان دادکه ابزار دارای روایی مناسبی است. همچنین میزان پایایی این ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.868= ? بدست آمده است. بعد از تحلیل پرسشنامه ها و تحلیل عاملی، هفت عامل پنهان موثر در تعاملات اجتماعی در فضای باز مجتمع های مسکونی کشف گردید. که عبارتند از: کاربری های اجتماع پذیر، امنیت ،حریم ،مبلمان ، مشارکت پذیری، دسترسی بصری و کالبدی، چشم انداز در عین عدم اشراف. در نهایت داده ها در نرم افزار آماری spss و بوسیله ضرائب اسپیرمن و کندال، تحلیل همبستگی شدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردید.
مهدی پهلوانی اسماعیل ضرغامی
در ادبیات معماری فضای آموزشی به عنوان معلم دوم شناخته می شود. بحث آموزش از طریق محیط و فضای آموزشی چندین سال است که جای خود را در تحقیقات بین المللی در زمینه طراحی فضاهای آموزشی باز نموده است . با وجود این معماری مدارس در ایران از نظر مفهوم و ماهیت ، در معیارها چندان تفاوتی با معیارهای شکل گیری مدارس اولیه همچون دارالفنون ندارد . و آنچه که در نظر سنجی ها در باره معیارهای معماری مدارس آینده انجام شد، با نظر دست اندرکاران امر آموزش امری عبث و بیهوده بود. ساختمانهای آموزشی در ایران را نمی توان به عنوان دستیار امر آموزش قلمداد نمود. رفع این نقیصه با شناخت معیارهای معماری و تاثیر آن در امر آموزش میسر خواهد بود.با در نظر گرفتن مباحث و شیوه های تدریس درآینده ، نقش فضای آموزشی بسیار جدی تر از تصورات فعلی خواهد بود.. فضای آموزشی از طریق پشتیبانی و مهیا نمودن بستر ، زمینه های اجرای مطلوب برنامه های آموزشی را فراهم می آورد، بلکه خود این کالبد باید آموزنده ، تفکر انگیز .خلاقیت زا ، متضمن سلامتی ورشد آموزش گیرنده ها باشد. دراین پایان نامه ، آخرین نظریات امر آموزش و نیازها و الزامات معماری در اجرایی ساختن این نظریات و افق آموزش آینده و ساختمانهای آموزشی ارائه گردیده است ،سپس برنامه های آموزشی آینده و تاثیرات محیط فیزیکی در برنامه های آموزشی و تحقیقات انجام شده در این زمینه مرور گردیده است . معیارهای ارائه شده در این پایان نامه چنانچه از ریز مطالعات برمی آید برکیفیت و ماندگاری آموزش تاثیرگذار بوده و موجب ارتقاء کیفیت ، ایجاد انگیزه یادگیری ، سلامت دانش آموزان و دانشجویان و انطباق با نیازهای آینده قابل پیش بینی در امر آموزش را ارائه خواهد نمود.
علی ارشدی حمیدرضا عظمتی
مکان یابی مدارس در شهر بزرگی چون تهران همواره با مشکلات عدیدهای روبهرو بوده است.تعدد عوامل موثر در مکانیابی مدارس و افزایش روز افزون مشکلات زندگی شهری لزوم استفاده از روشهای موثر و سیستمهای رایانهای را در مکانیابی مدارس بیش از پیش آشکار ساخته است. از طرفی با در نظر گرفتن تهدیدات فزاینده پیش روی کشور، اهمیت توجه به پدافند غیر عامل جهت کاستن از آسیب پذیری نیروی انسانی و مستحدثات و تجهیزات کشور و استمرار فعالیتها و خدمات زیر بنایی و تداوم اداره کشور در شرایط بحرانی ناشی از تهدید دوچندان می گردد. کارآمد بودن پدافند غیرعامل مشروط به جامع بودن، هوشمند بودن، سریع بودن، درصد خطای پا یین و به روز بودن آن می باشد که این مهم تنها با استفاده از نرم افزارها و سیستم هایی ممکن است که بستری مناسب برای تحقق یافتن آنها را فراهم می کنند. هدف این پژوهش مکان یابی و طراحی مدرسه ای در تهران با رعایت ضوابط پدافند غیرعامل می باشد. در این تحقیق دادههای مکانی از روی نقشههای رقومی تهیه و دادههای توصیفی نیز با استفاده از مدارک، اسناد، آمار و پژوهشهای میدانی، جمع آوری و به پایگاه اطلاعاتی نرم افزار arcgis متصل شد.سپس برای هر یک از اصول موثر پدافند غیر عامل در مکانیابی مدارس، لایهای تهیه گردید. سپس وزن هریک از عوامل و شاخص ها با به کار بستن روش دلفی و متد تاپ سیس و در نهایت ترکیب نقشه ها با تکنیک روی هم گذاری لایه ها ، مناسبترین مکانها برای تأسیس مدارس جدید پیشنهاد گردید. در نهایت یکی از سایتها به عنوان گزینه طراحی انتخاب و یک دبستان ده کلاسه با توجه به اصول پدافند غیر عامل در سایت مذکور طراحی گردید.
سپیده سفیداری اسماعیل ضرغامی
در ایران همانند سایر نقاط دنیا ، رشد و گسترش صنعت ساختمان و گاها ساخت و ساز بی رویه و نظارت نشده آن، در حالی رو به گسترش است که شناخت درستی از ابعاد و تبعات این امر وجود ندارد و مسائل متعددی را از جمله اتلاف زیاد منابع انرژی به همراه داشته است ؛ لذا نگرشی عمیق تر به مقوله معماری و گام برداشتن در جهت رفع این مشکلات در جامعه امروز بسیار ضروری می نماید. دغدغه اصلی رساله حاضر، با محوریت دستیابی به چارچوب های طراحی معماری بناهای مسکونی با مصرف بهینه انرژی در ایران و کلان شهر تهران با توجه به اقلیم آن، شکل گرفت.در این میان با توجه به گستردگی حیطه های مرتبط با موضوع به طور خاص چگونگی تاثیر گذاری جهت گیری بنا ، فرم ساختمان( تناسب پلان) و نسبت سطح بازشو به جداره بر مجموع انرژی سالانه بنا ارزیابی گردید. در راستای تحقق اهداف مورد نظر ، روشها و ابزارهای مختلف تحقیق ، همچون مطالعات کتابخانه ای ، شبیه سازی رایانه ایِ مصرف انرژی به کار گرفته شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استدلال منطقی صورت گرفت. بر مبنای تحلیل و تفسیر داده های پژوهش می توان این گونه اظهار داشت که بکارگیری صحیح چارچوبها و الگوهای پیشنهادی در گام های آغازین طراحی ، برخلاف ذهنیت رایج ، نه تنها معمار را با محدودیتی جدی مواجه نخواهد کرد ، بلکه می تواند با صرف هزینه ای ناچیز ، مصرف انرژی های تجدید ناپذیر را در یک بنا به میزان قابل ملاحظه ای کاهش دهد. برای مثال با تیپ بندی شهرک مورد مطالعه به سه تیپ پلان با تناسبات 1 به 1.5 – 1 به 2.5 و 1 به 3 و در نظر گرفتن جهات اصلی شمالی-جنوبی ، شرقی- غربی ، شمال غربی – جنوب شرقی و شمال شرقی – جنوب غربی و با تغییر نسبت سطح بازشو به جداره از 10 % تا 100% به این نتیجه رسیدیم که پلان بهینه از نظر مصرف انرژی سالانه (سرمایش، گرمایش و روشنایی) به پلانی با تناسبات 1 به 1.5 ، در جهت شرقی- غربی و درصد بازشو 20% تا 40% اختصاص دارد. به عبارتی می توان ادعا نمود، با درنظر گرفتن نکاتی ساده و در عین حال بسیار مهم در گام های آغازین طراحی ، می توانیم به میزان قابل توجهی در مصرف انرژی صرفه جویی کنیم.
مریم عارفی مجد جمال الدین مهدی نژاد
یکی از پیامد های ماشینی شدن زندگی و پیشرفت تکنولوژی در قرن حاضر ، فقر حرکتی و کاهش فعالیت فیزیکی مناسب در بین افراد بوده است که این از دیدگاه سلامتی یکی از مهمترین مشکلات جامعه امروزی می باشد. با وجود لزوم انجام فعالیت فیزیکی از زمان کودکی تا سالمندی ، آموزش و پرورش ابتدایی نقطه ورود یک حرکت طولانی و مهم در زندگی کودکان است که سنگ بنای شخصیت آنان و نهایتا سازندگی اجتماعی ، در همین سالهای اولیه گذاشته می شود. این دوره از نظر کمی و کیفی از اهمیت خاصی برخوردار است . براساس نظریات انجمن ملی تعلیم وتربیت نیز مهمترین فعالیت فیزیکی دوران کودکی بازی است.بازی فعالیتی است که درآن کودک رشدصحیح خویش را درتمام زمینه هابدست می آورد. فضاهای بازی می توانندنیاز های رشد کودکان را در تمامی زمینه ها فراهم سازند: رشد جسمی ، رشد ادراکی ، رشد اجتماعی و رشد احساسی. لذا در این پژوهش با بررسی مطالعات انجام شده و استخراج مولفه های تاثیر گذار در فضای بازی کودکان در مدارس ابتدایی وبا هدف بهره گیری از امکانات این مراکز در سطح محله به طراحی یک مدرسه محله به منظور ارتقاء سطح فعالیت فیزیکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی پرداخته شده است. این تحقیق از نوع پژوهش های تحلیل عاملی اکتشافی است که از لحاظ میزان و درجه کنترل متغیرها ، غیر آزمایشی و توصیفی ، از نظر نحوه گردآوری داده ها ، میدانی و در نهایت به لحاظ قابلیت تعمیم یافته ها از نوع پیمایشی محسوب می شود. بدین منظورپس ازبررسی مطالعات انجام شده و استخراج مولفه های اثر گذار بر فعالیت فیزیکی کودکان در فضای باز مدرسه باتهیه پرسشنامه ای محقق ساخت جهت قضاوت متخصصان،بااستفاده ازتکنیک دلفی وشانون مولفه های کم اهمیت حذف شده ، در مرحله بعد نتیجه آنالیز داده های پرسشنامه کاربران باروش تحلیل عاملی در نرم افزار spss مجددا در اختیار اساتید قرار گرفته و مولفه های ارتقاء دهنده فعالیت فیزیکی شناسایی شدند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهدکه 1- فضاهای اجتماع پذیر2- انعطاف پذیری و جذابیت محیط طبیعی3- دسترسی 4- ایمنی و مشارکت 5- الگوهای رفتاری6- سیالیت فضا،از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر افزایش فعالیت فیزیکی کودکان در فضای باز مدارس هستند. کلید واژه ها:فعالیت فیزیکی،مدرسه محله ، کودک،مولفه های محیطی
نسیم اسماعیلی اسماعیل ضرغامی
موفقیت و پیشرفت های انسان در گرو اندیشه های بارور و موثر اوست. در عصر گسترش روز افزون اطلاعات و ارتباطات، مسئله ای که بیش از هر چیز توجه پژوهشگران را به خود معطوف کرده است، چگونگی رشد و ارتقا این اندیشه های بارور و خلاق است. علم روان شناسی ثابت کرده است که بهترین زمان برای تربیت و شکوفایی استعدادهای انسان، دوره ی کودکی اوست زیرا تمام صفات اکتسابی و الگوهای رفتاری و عادات لازم در این زمان اخذ می شود و شخصیت واقعی کودک بر اساس همین عامل شکل می گیرد(نساجی زاده، 1384، ص. 46). در سال های اخیر تحقیقات بسیاری انجام شده است که از میان عوامل متعدد تاثیرگذار در رشد خلاقیت کودک؛ شیوه های آموزشی، جنبه های عاطفی-شناختی و نیز مسائل تربیتی مورد بررسی قرار گرفته اند؛ اما به تاثیر کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت، کمتر توجه شده است(شفایی و مدنی، 1389، ص.215). این در حالی است که مطالعات نشان داده است شرایط فیزیکی محیط، رفتار ساکنین در آن محیط را تحت تاثیر قرار داده و در بروز رفتارهای هنجار و ناهنجار و پرورش و ارتقای خلاقیت موثر می باشد. طبق نظریه ی جان لنگ تغییر در محیط مصنوع مستقیما منجر به تغییر در رفتارها خواهد گردید(مرتضوی، 1376، ص. 15). بنابراین تمامی محیط هایی که کودکان در آن حضور می یابند، در شکل گیری شخصیت کودک و رفتار او موثر اند. در این بین فضاهای آموزشی به عنوان یکی از مهم ترین محیط های اثر گذار در شخصیت کودک از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهند بود. کانون پرورش فکری کودکان یک نهاد فرهنگی و کمک آموزشی است که با تولید و انتشار کتاب، فیلم، نمایش و ایجاد پایگاه هایی برای عرضه ی این محصولات و برگزاری کلاس های متعدد پرورشی و کمک آموزشی به منظور غنی کردن اوقات فراغت و ارتقاء توانمندی و استعدادهای کودکان در سال 1344 تاسیس شد و تا به امروز به فعالیت خود ادامه داده است. با توجه به این اهداف والا، انتظار می رود کانون پرورش فکری کودکان حضور و نقشی پررنگ تر و موثرتر در راستای شکوفایی و ارتقا خلاقیت و توانمندی های کودکان ایفا نماید این در حالی است که تجربه ی سال های گذشته، گویای این مطلب است که کارکرد کنونی این نهاد از ماهیت وجودی آن فاصله گرفته است به بیانی دیگر کانون پرورش فکری کودکان به نهادی تک بعدی بدل شده است که به جای شناسایی و پرورش استعداد و خلاقیت کودکان، به نگهداری و پر کردن اوقات فراغت آنان اکتفا نموده است. با توجه به تاثیر کیفیت فضای معماری در پرورش خلاقیت می توان یکی از دلایل مهم ناکارآمدی کانون پرورش فکری کودکان را معماری ناکارآمد آن دانست. این نهاد همچون اغلب فضاهای آموزشی کودکان در ایران، فاقد طراحی مناسب کودکان و یا در فضاهای غیر آموزشی است به گونه ای که اکثر آن ها تنها ساختمان های اداری هستند که نیازهای اولیه ی کاربران خود را تامین می کنند و با نقاشی و رنگ آمیزی، ظاهرا به محیطی کودکانه تبدیل شده اند و به جای برخورداری از فضاهای متنوع؛ حیاط هایی که طبیعت را به کودکان عرضه می کنند و کارگاه و کلاس های پویا که برای کودکان و براساس نیازهایشان طراحی شده باشند، مکانی کلیشه ای برای استقرار کودکان را فراهم آورده اند. از این رو هدایت کودکانی که حضور در چنین فضایی را تجربه می کنند، به سوی نگاه و تفکر خلاقانه، سخت به نظر می رسد. چرا که بارور کردن روح کاوش و تقویت فرآیند تفکر و خلاقیت در کودک، زمانی ممکن و موثر است که این امکان برای او فراهم شود. اما با شناخت و تکیه بر قابلیت های کانون پرورش فکری و به کارگیری اصول ارتقا دهنده ی خلاقیت در طراحی فضاهای مختص کودکان، می توان نهادی را بنا نمود که علاوه بر تحقق اهداف ابتدایی خود، بستری باشد در جهت ارتقا انگیزش کودک برای بازی، کنجکاوی، خیال پردازی و مشارکت اجتماعی او تا بدین ترتیب زمینه ی شکوفایی و رشد خلاقیت کودک فراهم شود.
زهرا احمدی افوسی جمال الدین مهدی نژاد
حیاط مدرسه اولین محلی است که دانش آموزان به محض ورود به مدرسه احتمالاً با آن برخورد می کنند؛ مکانی است که غالباً اولین دوستی های مدرسه و حضور در جمع افراد زیاد، حضور در بازی ها، ورزش ها و رقابت ها در آن اتفاق می افتد. فضای باز مدرسه فرصت بسیاری از تجارب را برای رشد کاربرین آن فراهم می سازد که آموزش کلاسی از فراهم آوردن آن عاجز است. تصور غالب موجود از مدرسه در فضای طراحی مدارس ایران تنها کلاس درس است که در کامل ترین صورت با سالن های اجتماعات، آزمایشگاه و ورزشگاه تلفیق شده است. در این تصور فضای باز اطراف شامل حیاط و باغچه عمومأ نادیده انگاشته شده و تمام توجهات معطوف به طراحی ساختمان و فضای درونی آن است. (شاطریان, 1389) نتیجه این نگرش به طراحی مدارس ایران، ایجاد حیاط به عنوان فضایی منفی و باقیمانده زمین مدرسه در طراحی است. در شرایط فعلی، حیاط مدارس مکانی جدای بنای مدرسه محسوب شده و ادامه ی طبیعی کلاس های درس نمی باشد. این بستر فاقد انسجام و هویت لازم بوده و به ارضای کامل نیازهای آموزشی، بازی و استراحت دانش آموزان نمی پردازد. این در حالی است که در اکثر کشورهای دنیا، حیاط باز مدارس عرصه ی تعاملات و روابط قوی احساسی و ادراکی دانش آموزان تلقی شده است و در علم روانشناسی به آن بعنوان بستر تخلیه ی انرژی و کسب مهارت ها نگریسته می شود. با توجه به این موضوع که عملکرد حیاط مدارس تأمین فضایی برای فعالیت بدنی و گذراندن اوقات فراغت و انبساط خاطر دانش آموزان می باشد. طراحی مناسب حیاط مدارس می تواند در ایجاد نشاط و شادی دانش آموزان نقش بسزایی داشته باشد. این درحالی است که در حال حاضر اکثر دانش آموزان حیاط مدارس ایران را یک فضای فیزیکی ملال آور، کسالت بار و فاقد تحرک و پویایی، شادی و نشاط و در برخی موارد خفقان آور می دانند. (آل یاسین, 1380) علاوه بر این طراحی مناسب حیاط می تواند به عنوان ابزار کمک آموزشی در ارتقاع کیفیت آموزش و پرورش دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن آنکه باعث تشویق دانش آموزان در فعالیت های گروهی و تجربه اندوزی شود، حس خلاقیت و اعتماد به نفس را در آنان تقویت نماید و فضایی طبیعی برای افزایش سطح علمی آنان پدید آورد. (شاطریان, 1389) مدارس فاقد حیاط شاداب یکی از مسائل معماری مدارس ایران است که اگرچه قدمت دیرینه دارد اما تا به امروز کمتر به صورت جدی به آن پرداخته شده است. مطالعات باس نشان می دهد که چگونگی معماری فضای محوطه مدارس به عنوان یک عامل پویا و موثر در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان ایفای نقش می کند. (باس, 2000) طراحی حیاط با کالبدی نشاط آور، یادگیری را آسانتر کرده و نشاط و شادابی را برای دانش آموزان به ارمغان می آورد. (خالصی, 1376) ارتقای بهداشت جسمی و ساختار قامتی دختران، رشد هنجارها و عادات درست، تخلیه روانی از هیجانات دوران بلوغ و جوانی، ارائه پاسخ مثبت به حس زیبایی طلبی و خودنمایی و مقبولیت در نظر دیگران، ارتقای خودباوری و خود کارآمدی و افزایش سطح حرمت، تمرین عملی رعایت ارزش های اخلاقی و دینی با توسعه فرهنگ عفاف و نشاط در مدارس دخترانه از مهمترین نتایج و اهداف کیفی احداث مدارسی با رویکرد ارتقاء شادابی می باشد. (سویزی, 1389) آمارهای متعدد حاکی از افزایش مشکلات قامتی، چاقی و عدم تحرک در بین دانش آموزان است. در شرایطی که زندگی شهرنشینی نیز به این مسأله بیش از پیش دامن می زند و جای خالی مدارسی که دختران بتوانند در آن با آزادی عمل بیشتری ساعات آموزشی، پرورشی و تربیت بدنی خود را بگذرانند خالی است. بنابراین برنامه ریزی برای بهبود وضعیت فیزیکی حیاط مدارس ایران به نحوی که دانش آموزان را با نشاط و سرزنده نگه دارد، تقریبأ به اندازه ی برنامه ریزی برای معماری فضاهای آموزشی موثر بر فرآیند یاددهی ـ یادگیری دانش آموزان حائز اهمیت است. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود که طراحی مناسب حیاط، کسالت حاصل از ساعات آموزشی دانش آموزان را از بین برده و بر میزان حضور شاداب و پر آنرژی آنان در ساعات آموزشی بعدی می افزاید. ضمن آنکه به صورت پنهان میزان یادگیری آنها را افزایش داده و مدت ماندگاری دانش آموزان را در مدرسه افزایش می دهد. (خالصی, 1376) (سیمپلکه, 2001)
زهرا احمدی افوسی رضاسیروس صبری
حیاط مدرسه اولین محلی است که دانش آموزان به محض ورود به مدرسه احتمالاً با آن برخورد می کنند؛ مکانی است که غالباً اولین دوستی های مدرسه و حضور در جمع افراد زیاد، حضور در بازی ها، ورزش ها و رقابت ها در آن اتفاق می افتد. فضای باز مدرسه فرصت بسیاری از تجارب را برای رشد کاربرین آن فراهم می سازد که آموزش کلاسی از فراهم آوردن آن عاجز است. تصور غالب موجود از مدرسه در فضای طراحی مدارس ایران تنها کلاس درس است که در کامل ترین صورت با سالن های اجتماعات، آزمایشگاه و ورزشگاه تلفیق شده است. در این تصور فضای باز اطراف شامل حیاط و باغچه عمومأ نادیده انگاشته شده و تمام توجهات معطوف به طراحی ساختمان و فضای درونی آن است. (شاطریان, 1389) نتیجه این نگرش به طراحی مدارس ایران، ایجاد حیاط به عنوان فضایی منفی و باقیمانده زمین مدرسه در طراحی است.در شرایط فعلی، حیاط مدارس مکانی جدای بنای مدرسه محسوب شده و ادامه ی طبیعی کلاس های درس نمی باشد. این بستر فاقد انسجام و هویت لازم بوده و به ارضای کامل نیازهای آموزشی، بازی و استراحت دانش آموزان نمی پردازد. این در حالی است که در اکثر کشورهای دنیا، حیاط باز مدارس عرصه ی تعاملات و روابط قوی احساسی و ادراکی دانش آموزان تلقی شده است و در علم روانشناسی به آن بعنوان بستر تخلیه ی انرژی و کسب مهارت ها نگریسته می شود. با توجه به این موضوع که عملکرد حیاط مدارس تأمین فضایی برای فعالیت بدنی و گذراندن اوقات فراغت و انبساط خاطر دانش آموزان می باشد. طراحی مناسب حیاط مدارس می تواند در ایجاد نشاط و شادی دانش آموزان نقش بسزایی داشته باشد. این درحالی است که در حال حاضر اکثر دانش آموزان حیاط مدارس ایران را یک فضای فیزیکی ملال آور، کسالت بار و فاقد تحرک و پویایی، شادی و نشاط و در برخی موارد خفقان آور می دانند. (آل یاسین, 1380) علاوه بر این طراحی مناسب حیاط می تواند به عنوان ابزار کمک آموزشی در ارتقاع کیفیت آموزش و پرورش دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن آنکه باعث تشویق دانش آموزان در فعالیت های گروهی و تجربه اندوزی شود، حس خلاقیت و اعتماد به نفس را در آنان تقویت نماید و فضایی طبیعی برای افزایش سطح علمی آنان پدید آورد. (شاطریان, 1389) مدارس فاقد حیاط شاداب یکی از مسائل معماری مدارس ایران است که اگرچه قدمت دیرینه دارد اما تا به امروز کمتر به صورت جدی به آن پرداخته شده است. مطالعات باس نشان می دهد که چگونگی معماری فضای محوطه مدارس به عنوان یک عامل پویا و موثر در کیفیت فعالیت های آموزشی و تربیتی دانش آموزان ایفای نقش می کند.(باس, 2000) طراحی حیاط با کالبدی نشاط آور، یادگیری را آسانتر کرده و نشاط و شادابی را برای دانش آموزان به ارمغان می آورد. (خالصی, 1376) ارتقای بهداشت جسمی و ساختار قامتی دختران، رشد هنجارها و عادات درست، تخلیه روانی از هیجانات دوران بلوغ و جوانی، ارائه پاسخ مثبت به حس زیبایی طلبی و خودنمایی و مقبولیت در نظر دیگران، ارتقای خودباوری و خود کارآمدی و افزایش سطح حرمت، تمرین عملی رعایت ارزش های اخلاقی و دینی با توسعه فرهنگ عفاف و نشاط در مدارس دخترانه از مهمترین نتایج و اهداف کیفی احداث مدارسی با رویکرد ارتقاء شادابی می باشد. (سویزی, 1389)آمارهای متعدد حاکی از افزایش مشکلات قامتی، چاقی و عدم تحرک در بین دانش آموزان است. در شرایطی که زندگی شهرنشینی نیز به این مسأله بیش از پیش دامن می زند و جای خالی مدارسی که دختران بتوانند در آن با آزادی عمل بیشتری ساعات آموزشی، پرورشی و تربیت بدنی خود را بگذرانند خالی است.بنابراین برنامه ریزی برای بهبود وضعیت فیزیکی حیاط مدارس ایران به نحوی که دانش آموزان را با نشاط و سرزنده نگه دارد، تقریبأ به اندازه ی برنامه ریزی برای معماری فضاهای آموزشی موثر بر فرآیند یاددهیـ یادگیری دانش آموزان حائز اهمیت است. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی می شود که طراحی مناسب حیاط، کسالت حاصل از ساعات آموزشی دانش آموزان را از بین برده و بر میزان حضور شاداب و پر آنرژی آنان در ساعات آموزشی بعدی می افزاید. ضمن آنکه به صورت پنهان میزان یادگیری آنها را افزایش داده و مدت ماندگاری دانش آموزان را در مدرسه افزایش می دهد.(خالصی, 1376)(سیمپلکه, 2001)
حمیده افتخاری حمیدرضا عظمتی
سعی این پژوهش تعریف تامین محرمیت و ایجاد حریمی متناسب با حوزه های مختلف مدرسه با هدف دست یابی به آسایش و آرامش محیطی برای دختران می باشد.کیفیت این حریم به لحاظ کالبدی محصول کنش عوامل زیادی است. تحقیق پیش رو از نوع پژوهش های تحلیل عاملی اکتشافی و از لحاظ میزان و درجه کنترل متغیرها، غیر آزمایشی و توصیفی است. گردآوری داده ها به شکل میدانی صورت پذیرفته و به دلیل قابلیت تعمیم یافته ها از نوع پیمایشی محسوب می شود. پس از مرور ادبیات موضوع، مولفه های اثر گذار بر محرمیت و آسایش اقلیمی فضاهای آموزشی استخراج گردید. به منظور تعدیل مولفه ها، باتهیه پرسشنامه محقق ساخت و با استفاده ازتکنیک دلفی وشانون مولفه های دارای اهمیت بیشتر از نظر متخصصان استخراج و در مرحله دوم به کار گرفته شد. با آنالیز داده های پرسشنامه کاربران باروش تحلیل عاملی در نرم افزار spss، عوامل به دست آمده در اختیار اساتید قرار گرفته و به این ترتیب مولفه های ارتقاء دهنده حریم وآسایش اقلیمی در فضاهای آموزشی شناسایی شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهدکه آسایش محیطی، مکان یابی و دسترسی، امنیت و کنترل، درونگرایی وسلسله مراتب، انعطاف پذیری و مرزبندی، حریم و اقلیم،تعاملات اجتماعی و فضای واسط، وترجیحات فردی، از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر افزایش سطح محرمیت فضاهای آموزشی می باشند.
محمد رفیعی راد عبدالحمید قنبران
سیستم و شکل مدارس در هزاره سوم دیگر از قالب های قدیمی پیروی نمی کند. محیط مدرسه در تربیت آموزشی و حمایت اجتماعی دانش آموزان بسیار تاثیر گذار می باشد. با اینکه مدارس برای بچه ها ساخته می شوند و تنها کاربران این مکان ها هستند، هیچ گاه نقطه نظرات آنها و علایق شان در طراحی و چیدمان مدارس لحاظ نمی شوند. در این پژوهش تلاش بر این بوده است شکل فضا های آموزشی جدید معرفی نماید. معماری جدید برای نسل حال و آینده محیط های دلپذیری فراهم و خلاقیت آنها را ترغیب نماید. در معماری فضاهای آموزشی سعی شده است تا پارامترهای موثر بر سلامت روان و متناسب با نیازهای دانش آموزان اعمال شوند. چنان که ارزش قایل شدن به نیازهای بچه ها اثری ماندگار بر روی آنها باقی می گذارد. همچنین نشان داده می شود چگونه محدود کردن مکان های آموزشی فقط به محیط های خانه و مدرسه، فرصت های یادگیری را نیز محدود می کند.
میلاد الفت اسماعیل ضرغامی
در کشور ایران همواره سبک زندگی سنتی در جریان بوده است و به سالمند به عنوان ریش سفید نگریسته می شده است، اما با تغییر سبک زندگی در دوره مدرن، این نقش در حال نابود شدن و از بین رفتن است و به دوره سالمندی دیگر به عنوان فصلی جدید از زندگی نگریسته نمی شود. این امر موجب کاهش تعداد سال های امید به زندگی در بین سالمندان و بخصوص ساکنان سرا های سالمندان و عدم توجه به نیاز های عاطفی آنان گشته است به نحوی که میزان مرگ و میر ناشی از مریضی در بین آنان افزایش یافته و موجب افزایش هزینه و بحران برای نظام اجتماعی می گردد از این رو جا دارد تا با تحقیقات بیشتر و با طراحی سکونت گاه های مناسبی که هم پاسخگوی نیاز های فیزیکی و هم نیاز های مربوط به حس کارامد بودن سالمندان بوده، امکان باز زنده سازی جایگاه سالمند در کشور را به نحو دیگری مورد توجه قرار داده و مفهوم سکونتگاه مناسب برای سالمند را یافت. هدف از این پژوهش یافتن عوامل موثر در افزایش میزان امید به زندگی سالمندان و طراحی نوع مسکن مناسب برای سالمندان می باشد. در این تحقیق و در ادامه عوامل امید به زندگی در سالمندان ساکن خانه های سالمندان بخش های خصوصی شمیرانات در شهر تهران با کمک گرفتن از ابزار پرسشنامه و مصاحبه و مشاهدات میدانی شناسایی و دسته بندی خواهند شد و عوامل مورد نیاز در طراحی مسکن مناسب زندگی سالمندان شناسایی خواهند شد. سپس به تجزیه و تحلیل اطلاعات دریافتی مبادرت شده و برنامه ریزی های نوینی برای طراحی مسکن سالمندان با رویکرد افزایش امید به زندگی در ساکنان ارائه خواهد شد. روش تحقیق بکار گزفته شده در این تحقیق تحلیل عاملی اکتشافی می باشد که با وارد کردن اطلاعات در نرم افزار spss21 به تجزیه اطلاعات مبادرت شده است. میزان آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه عدد 833/0 می باشد که پایایی پرسشنامه را تایید می نماید.
ریحانه چراغعلی اسماعیل ضرغامی
از مهمترین پیامدهای شهرنشینی که به دلیل تسلط پدیده شهر نشینی بر معیار های شهر سازی و روند رو به رشد جذب شتابان شهرنشینی بو جود آمده ،ایجاد زیر ساخت های نا مناسب شهری برای ساکنین و مهاجرین در محله های مسکونی ، بو جود آمدن بافت های نا منظم و فرسودگی آنها و از بین رفتن پویایی و سرزندگی در محله ها ، ایجاد نا امنی در بافت های مسکونی و به طور کلی پایین آمدن شاخصهای کیفیت زندگی در کوچکترین جز یک واحد شهری ،محله ها را منجر شده است. شکل گیری بافتهای شهری امروز به عنوان عاملی برای جلوگیری از تحقق پایداری در شهر سازی و عدم پیشرفت و توسعه شهر به حساب می آید. روند شهر نشینی امروزی و ورود وسایل نقلیه به داخل بافت های مسکونی سبب بر هم خوردن نظام ساختاری محله ها شده است چنان که اکثر شهرها ی قدیم در مقیاس حرکت عابر پیاده بوده اند ولی اخیراً محورهای پیاده به علت تسخیر شهر توسط وسایل نقلیه و چیرگی آن بر انسان، مورد کم توجهی جدی قرار گرفته اند. بنابراین تا زمانی که شهرها بدلیل ارتقاء کیفیت زیست محیطی ، بهبود سلامت جسمی و روانی انسان، بهبود کیفیات اجتماعی و ... سرزندگی و پویایی به حرکت عابر پیاده وابسته است، بازگشت و رویکرد مجدد به سرزندگی فضاهای شهری از دیدگاه عابر پیاده ضرورتی اجتناب ناپذیرخواهد بود. در این پژوهش سعی خواهد شد عوامل موثر بر افزایش پیاده مداری در محیط های مسکونی را بررسی و با ارایه راهکارهای مناسب در جهت افزایش پیاده روی به منظور ارتقا سرزندگی و پویایی در محلات تلاش خواهد شد و از طریق پرسشنامه و بررسی محدوده منطقه بیست و دو شهرداری تهران سعی در ارایه الگو های مناسب شهری جهت ایجاد بافت مسکونی محله ، با توجه به رویکرد پیاده مداری توسعه پایدار جهت ایجاد یک محله ،سرزنده، و پویا شده است.
حامد چاخرلو اسماعیل ضرغامی
چکیده در سال های اخیر پایداری اجتماعی به عنوان یکی از اجزای اصلی توسعه پایدار به شکل فزآینده ای به رسمیت شناخته شده است. بدون در نظر گرفتن بعد اجتماعی پایداری ،نمی توان به طراحی مناسب مجتمع های مسکونی پایدار دست یافت. این بعد شامل اصولی است که تحقق آنها و دستیابی به اهداف پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی می تواند به واسطه برخی تدابیر برآورده شود. هدف اصلی این پژوهش بهبود ساختار فضایی و تقویت روابط مکانی چه در داخل خانه وچه در ارتباط بیرونی آن می باشد و از طرفی هدف از موضوع شناخت نیازهای ساکنین ونظام اجتماعی و فرهنگی حاکم بر مردم ساکن دریک بافت مسکونی و شناسایی مولفه های تاثیر گذاری براین نظام است. جهت استخراج عوامل موثر بر پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی، با مطالعه مقالات، کتاب ها و پایان نامه هایی که در این زمینه مطالعه داشتند عواملی استخراج شد که در پایداری اجتماعی مجتمع های مسکونی تأثیرگذار نشان می دادند. برای بررسی عوامل استخراج شده، پرسشنامه ای توسط اساتید و متخصصان این موضوع تهیه گردید که در جامعه آماری 120 نفری به صورت تصادفی ساده بین ساکنین مجتمع کوثر شهرستان نقده توزیع گردید. نتایج تحقیق با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ضریب همبستگی pearson استخراج شد که بیانگر آن است که آسایش 25% ، سرزندگی 37% و امنیت اجتماعی و محیطی44 %، در ارتقاء پایداری اجتماعی در میان ساکنان مجتمع تأثیرگزار است.
سید مجتبی موسوی قیداری اسماعیل ضرغامی
چکیده بی شک ساختمان های بلند مسکونی می تواند راهکاری برای زندگی مردم در کلان شهر هایی باشد که با مسائلی نظیرگرانی زمین ، تخریب محیط زیست ، کمبود زمان ، ترافیک سنگین و... دست به گریبان می باشند. در این راستا توجهات بیشتر به فضاهای خصوصی بناهای بلند بوده و توجه به فضاهای عمومی و اصول طراحی این فضاها کمتر مورد توجه بوده است. این تحقیق در نظر دارد با بررسی مشکلات موجود در زمینه فضاهای عمومی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی با روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی به ارائه راهکارهایی در زمینه اصول طراحی این فضاها با رویکرد سرمایه اجتماعی بپردازد. عدم توجه به این مسایل از نظر کیفی وکمی نظیر کمبود فضاهای عمومی مناسب بالاخص فضاهای باز و سبز در ساختمانهای بلند ، ابعاد نامناسب فضاهای عمومی و طراحی نادرست فضاهای عمومی ساختمانهای بلند مسکونی مطالعات را به سمت و سوی تحقیق پیرامون اصول طراحی فضاهای عمومی مورد نیاز ساختمان های بلند مرتبه مسکونی با رویکردی منطبق بر توجه به مولفه های سرمایه اجتماعی سوق داده است. در نهایت این تحقیق با مطالعه در زمینه ی نحوه ی تاثیر طراحی فضاهای عمومی بر افزایش سرمایه اجتماعی به نتایج زیر می رسد: 1- فعالیت های عمومیبه سه دسته 1. عملکردی 2. گزینشی 3. نهایی تقسیم می شوند که با افزایش تعاملات و ایجاد محیط های جمعی بر ایجاد سرمایه اجتماعی موثرند . 2- سرانه فضاهای باز واحدهای مسکونی در اکثر ساختمان های بلند تر از 6 طبقه تهران رعایت نشده است، لذا رعایت این سرانه ها در افزایش سرمایه اجتماعی موثر خواهد بود . 3-با در نظر گرفتن شاخص های وفاداری، اعتماد، اتصالات شبکه ای، اقتدار فردی، هویت سازمانی ، عمل متقابل ، هنجار های اجتماعی، اعتبار، مدت اقامت و ... در طراحی فضاهای عمومی می توان تجلی مفهوم سرمایه اجتماعی را در فضاهای عمومی بناهای بلند مرتبه مسکونی انتظار داشت. به همین صورت هنجارهای همیاری، همکاری، ظرفیت پذیرش تفاوت ها،احساس اثرگذاری و اثر بخشی، ارزش زندگی، وساطت اجتماعی، حمایت اقتصادی- اجتماعی مولد سرمایه اجتماعی در فضاهای عمومی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی هستند. 4- کارکرد های اجتماعی فضاهای عمومی نظیر: همبستگی ملی، تقویت انجمن های محلی، افزایش تعاملات در فضاهای اجتماعی، یکپارچگی اجتماعی، نمایش ارزش های فرهنگی در ایجاد سرمایه اجتماعی در فضاهای عمومی ساختمان های بلند مرتبه مسکونی موثر هستند. مراودات اجتماعی کارکردی است که با تاثیر در هنجارهای وساطت اجتماعی و احساس اثربخشی و با تاکید بر شاخص های عمل متقابل و اتصال شبکه ای باعث ایجاد و افزایش سرمایه اجتماعی در فضاهای عمومی می باشد.
سپیده سفیداری اسماعیل ضرغامی
چکیده در ایران همانند سایر نقاط دنیا ، رشد و گسترش صنعت ساختمان و گاها ساخت و ساز بی رویه و نظارت نشده آن، در حالی رو به گسترش است که شناخت درستی از ابعاد و تبعات این امر وجود ندارد و مسائل متعددی را از جمله اتلاف زیاد منابع انرژی به همراه داشته است ؛ لذا نگرشی عمیق تر به مقوله معماری و گام برداشتن در جهت رفع این مشکلات در جامعه امروز بسیار ضروری می نماید. دغدغه اصلی رساله حاضر، با محوریت دستیابی به چارچوب های طراحی معماری بناهای مسکونی با مصرف بهینه انرژی در ایران و کلان شهر تهران با توجه به اقلیم آن، شکل گرفت.در این میان با توجه به گستردگی حیطه های مرتبط با موضوع به طور خاص چگونگی تاثیر گذاری جهت گیری بنا ، فرم ساختمان( تناسب پلان) و نسبت سطح بازشو به جداره بر مجموع انرژی سالانه بنا ارزیابی گردید. در راستای تحقق اهداف مورد نظر ، روشها و ابزارهای مختلف تحقیق ، همچون مطالعات کتابخانه ای ، شبیه سازی رایانه ایِ مصرف انرژی به کار گرفته شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استدلال منطقی صورت گرفت. بر مبنای تحلیل و تفسیر داده های پژوهش می توان این گونه اظهار داشت که بکارگیری صحیح چارچوبها و الگوهای پیشنهادی در گام های آغازین طراحی ، برخلاف ذهنیت رایج ، نه تنها معمار را با محدودیتی جدی مواجه نخواهد کرد ، بلکه می تواند با صرف هزینه ای ناچیز ، مصرف انرژی های تجدید ناپذیر را در یک بنا به میزان قابل ملاحظه ای کاهش دهد. برای مثال با تیپ بندی شهرک مورد مطالعه به سه تیپ پلان با تناسبات 1 به 1.5 – 1 به 2.5 و 1 به 3 و در نظر گرفتن جهات اصلی شمالی-جنوبی ، شرقی- غربی ، شمال غربی – جنوب شرقی و شمال شرقی – جنوب غربی و با تغییر نسبت سطح بازشو به جداره از 10 % تا 100% به این نتیجه رسیدیم که پلان بهینه از نظر مصرف انرژی سالانه (سرمایش، گرمایش و روشنایی) به پلانی با تناسبات 1 به 1.5 ، در جهت شرقی- غربی و درصد بازشو 20% تا 40% اختصاص دارد. به عبارتی می توان ادعا نمود، با درنظر گرفتن نکاتی ساده و در عین حال بسیار مهم در گام های آغازین طراحی ، می توانیم به میزان قابل توجهی در مصرف انرژی صرفه جویی کنیم.