نام پژوهشگر: مریم رحیمیان
مریم رحیمیان نجمه شبیری
مقامه، نوع ادبی مشترک در ادبیات عربی و فارسی است که در قرن چهارم برای اولین بار توسط «بدیع الزمان همدانی» در زبان عربی به وجود آمد و در قرن پنجم به تقلید وی «ابوالقاسم حریری» نیز به زبان عربی پنجاه مقامه نوشت و به دنبال این جریان مقامه نویسی در قرن ششم به ادب پارسی راه یافت و قاضی «حمیدالدین بلخی» به زبان فارسی مقاماتی در بیست و چهار فصل نگاشت. «مقامات» داستان هایی هستند به نثر مصنوع که در طی آن ها قهرمان داستان در سفرهای مختلف خویش از راه تکدی و حیله گری روزگار می گذراند و فضای فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه ی خویش را با زبانی طنزآمیز و انتقادی به چالش می کشاند. این نوع ادبی شباهت هایی با نوع داستانی «پیکارسک» اسپانیایی، زندگی «عصاکش تُرمسی» که در قرن شانزدهم و «پابلوس اِل بوسکون» که در قرن هفدهم نوشته شده اند دارد. که در آن شخصی شیاد و حیلهگر برای ادامه بقای خویش به سفرهای گوناگونی می پردازد و به خدمت اربابان مختلفی درمی آید و از راه گدایی و چاپلوسی روزگار می گذارند و با زبانی طنزآمیز و طعن آلود، اربابان و گفتمان حاکم جامعه ی خویش را مورد نقد قرار می دهد. در بررسی ساختار ادبی داستان های مقامات همدانی، حریری و حمیدی با پیکارسک عصاکش تُرمسی و پابلوس اِل بوسکون می توان شباهت ها و تفاوت هایی را مشاهده کرد. از جمله ساختار داستان های پیکارسک است که ماجراهایش به شیوه ی زندگی نامه ای و در قالب فصل های مختلف اتفاق میافتد که در آن راوی معین و ثابتی حلقه ی وصل بخش های مختلف داستان به یکدیگر می شود. این شیوه همانندی بسیاری با ساختار اپیزودیک (فصل بندی شده) داستان های مقامات دارد که مانند داستان های پیکارسک راوی ثابت و مشخصی به تعریف داستان ها می پردازد و از سوی دیگر در حوزه ی پیرنگ، زاویه دید، شخصیت، لحن، سبک و ... نیز میان داستان های مقامات و پیکارسک شباهت هایی وجود دارد. در عرصه ی محتوایی نیز داستان های مقامات و پیکارسک دارای مضامین مشترکی چون فقر و حیله گری، گدایی، سفر، فریب، دزدی و انتقاد از افراد برجسته جامعه و ... هستند که فرضیه ی مشابهت میان دو نوع ادبی پیکارسک و مقامات را تقویت می کند. کلیدواژه: ادبیات تطبیقی، مقامه، پیکارسک، مقامات همدانی، مقامات حریری، مقامات حمیدی، لاثاریو عصاکش تُرمسی، پابلوس اِل بوسکون.
مریم رحیمیان اصغر کرایه چیان
در این پایان نامه از تجزیه مقدار تکین در پردازش تصویر استفاده می شود. دو روش مشهور یکی به نام فشرده سازی تصویر و دیگری الگوگذاری تصویر مورد بررسی قرار می گیرد. در روش تجزیه مقدار تکین ماتریس a به صورت usvt تجزیه می شود. استفاده از مقادیر تکین این امکان را به ما می دهد که تصویر را با یک مجموعه کوچکتر از مقادیر تکین نمایش دهیم به طوری که با تصویر اصلی تفاوت زیادی نداشته و فضای کمتری برای ذخیره سازی استفاده می شود. مثال هایی با مقادیر تکین متفاوت ارائه می شود و نتایج فشرده سازی با استفاده از نسبت فشرده سازی و نرخ سیگنال راسی به نویز ارزیابی می شود. الگوگذاری تصویر برای حل مسائل حفاظت از حق مالکیت تصویر به کار می رود. در این پایان نامه یک روش الگوگذاری جدید ارائه می شود و برتری این روش جدید بر سایر روش ها نشان داده می شود.
مریم امیریان پریسا حجازی دینان
هدف از تحقیق حاضر، تاثیر جنسیت و نوع رشته ورزشی بر انگیزش پیشرفت و ترس از شکست در ورزشکاران نخبه رشته های تیمی و انفرادی بود. بدین منظور 200 نفر از ورزشکاران تیم های ملی یا باشگاهی که سابقه 7-5 سال فعالیت در رشته های تیمی(فوتبال، والیبال و بسکتبال) و رشته-های انفرادی(تکواندو، کاراته و دومیدانی) داشتند، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری تحقیق، پرسشنامه ورزش گرایی(گیل،1988) و پرسشنامه ارزیابی شکست در عملکرد(کونروی،2002) بود که توسط ورزشکاران تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t گروه های مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره درسطح p?0/05 انجام شد. نتایج نشان داد که ورزشکاران مرد نسبت به ورزشکاران زن رقابت طلب تر و تمایل به پیروزی بیشتری دارند، در حالیکه ورزشکاران زن نسبت به ورزشکاران مرد هدف گراترند؛ زنان و همچنین ورزشکاران رشته های گروهی نسبت به مردان و ورزشکاران رشته های انفرادی ترس از شکست بیشتری دارند. به علاوه رشته های تیمی پیروزی گراتر و رشته های انفرادی رقابت طلب تر و هدف گراتر هستند. در نهایت نتایج نشان داد که بین انگیزش پیشرفت و ترس از شکست ارتباط معنادار از نوع منفی وجود دارد.
منصوره حدادی پریسا حجازی
مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر تمرینات منتخب یوگا و حرکات ریتمیک بر تبحرحرکتی و رفتارسازشی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر، انجام گرفته است. به همین منظور 45 کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر که در سال تحصیلی 92-91 در یکی از مدارس استثنایی استان قزوین (شهرمحمدیه) مشغول به تحصیل بودند بصورت نمونه گیری در دسترس بعنوان نمونه انتخاب و وارد تحقیق شدند. روش تقسیم بندی گروه ها بصورت تصادفی بود و آزمودنی ها در 3 گروه مساوی (حرکات ریتمیک- یوگا- کنترل) تقسیم بندی شدند. پس از آن بوسیله آزمون های تبحرحرکتی برونینکزازرتسکی (فرم کوتاه) و پرسشنامه رفتار شازشی لمبرت، بعنوان پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه های تجربی به مدت 18 جلسه به تمرین برنامه های منتخب یوگا و حرکات ریتمیک پرداختند و گروه کنترل به فعالیت های روزمره خود ادامه می دادند. پس از 18 جلسه پروتکل تمرینی، در یک جلسه پس آزمون با استفاده از آزمون های تبحرحرکتی برونینکزازرتسکی (فرم کوتاه) و پرسشنامه رفتار شازشی لمبرت، انجام شد. نتایج بدست آمده از آزمون توسط آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندار) و آمار استنباطی( تحلیل واریانس یکطرفه و همبستگی پیرسون) در سطح آلفای 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که برنامه منتخب یوگا و حرکات ریتمیک بررفتارسازشی و تبحرحرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر تاثیر دارند ولی از لحاظ میزان تاثیرگذاری تفاوت معناداری بین این دو برنامه حرکتی وجود نداشت. همچنین نتایج نشان دهنده عدم ارتباط معنادار بین رفتارسازشی و تبحرحرکتی بود.از پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که با توجه به مهم بودن تأثیرات فعالیت های بدنی در ابعاد گسترده رشد کودک به ویژه رشداجتماعی و تبحرحرکتی و تأثیر آن بر شکل گیری شخصیت کودک در بزرگسالی، توجه و دقت در مورد این مرحله بسیار ضروری به نظر می رسد وباید به فعالیت بدنی در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر جدا از تفاوت در نوع آن توجه ویژه ای داشت.
مریم علی محمدزاده مریم رحیمیان
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین تاثیر حضورتماشاگر بر مهارت های حرکتی درشت دانش آموزان دختر کم توان ذهنی 11-7 ساله بود. به همین منظور تعداد 30دانش آموز دختر کم توان ذهنی از مدرسه استثنایی مرجانی پاکدشت انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش پس از پیش آزمون به 3 گروه مساوی(10 نفردرگروه برنامه حرکتی اسپارک با حضور تماشاگر،10 نفردرگروه برنامه حرکتی اسپارک بدون حضور تماشاگر و 10 نفر در گروه کنترل) تقسیم شدند.سپس به مدت 8 هفته(15 جلسه) گروه های تجربی به انجام برنامه حرکتی اسپارکدر دو شرایط با حضور تماشاگر و بدون حضور تماشاگرپرداختند و گروه کنترل به انجام فعالیت روزمره مشغول شدند.بعد از طی کردن دوره تمرینی مجددا بهره رشد حرکتی کودکان سنجیده شد. ابزار مورد استفاده در پیش آزمون و پس آزمون،آزمون رشد حرکتی درشت الریخ 2000 بود. نتایج بدست آمده از پژوهش توسط آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی توسط نرم افزارspss نسخه 21 و در سطح معناداری 0.05= ?تجزیه و تحلیل آماری شدند.نتایج آزمون هایآماری نشان دادند که گروه های تجربی در هر دو شرایط حضور و عدم حضور تماشاگر نمرات بهتری را نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کسب کردند.ضمن آن تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی در شرایط حضور وعدم حضورتماشاگر مشاهده نشد.از نتایج بدست آمده چنین برداشت می شود که برنامه تمرینی به کار رفته در این پژوهش برای بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی مناسب بوده ولی حضور تماشاگر نتوانسته در بهبود مهارت های مذکور مثمر ثمر باشد.
ناهید یعقوبی مریم رحیمیان
هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر مشاهده ی الگوی خود، ماهر و ترکیبی بر خودکارآمدی، اکتساب، یادداری و انتقال مهارت فورهند تنیس روی میز در دختران جوان بود. برای دستیابی به اهداف این تحقیق، 40 شرکت کننده از دانشجویان دختر دانشگاه الزهرا (س) با دامنه سنی 19 تا 25 سال که هیچ آشنایی با رشته تنیس روی میز نداشتند، بعد از انجام پیش آزمون (شامل 10 کوشش) بطور تصادفی به 4 گروه آزمایشی 10 نفره تقسیم شدند: 1-گروه مشاهده الگوی ماهر- تمرین بدنی 2-گروه خود مشاهده گری- تمرین بدنی 3-گروه ترکیبی (مشاهده الگوی ماهر و خود مشاهده گری)- تمرین بدنی 4-گروه تمرین بدنی هریک از 4 گروه، 120 کوشش را طی 3 روز اکتساب (هر روز 4دسته 10 کوششی) انجام دادند. هر شرکت کننده بطور جداگانه به محل تمرین می آمد و بعد از گرم کردن، فیلم مخصوص به گروه خود را در ابتدای جلسه قبل از شروع کوشش ها می دید. سپس شرکت کننده به تمرین مهارت مورد نظر می پرداخت. همچنین در وسط دسته کوششهای هرجلسه فیلم مربوطه را نیز مشاهده می کردند. میانگین نمرات آخرین جلسه اکتساب به عنوان نمره اکتساب دقت و الگو در نظر گرفته شد. یک روز بعد، آزمون یادداری و بعد از آن آزمون انتقال گرفته شد. همچنین خودکارآمدی بوسیله پرسشنامه خودکارآمدی بدنی سنجیده شد. این پرسشنامه در انتهای روز پیش آزمون، انتهای جلسات اکتساب و قبل از آزمون انتقال توسط شرکت کنندگان کامل شد. جهت تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها و آزمون فرضیه های صفر در متغیر دقت و الگوی پرتاب از تحلیل واریانس 4 (گروه) در 4 (آزمون) با تکرار سنجش عامل آزمون و برای تجزیه و تحلیل داده های خودکارآمدی از تحلیل واریانس چندمتغیری 4( گروه) در 3( آزمون)استفاده شده است. همچنین طبیعی بودن توزیع داده ها با آزمون کلموگروف-اسمیرنف و همگنی واریانس ها با آزمون لوین بررسی شد. (سطح معنی داری 05/0) بطور کلی نتایج نشان دهنده ی عدم تفاوت معنادار بین گروه خودالگودهی با گروه کنترل و گروه الگودهی ماهر با گروه کنترل در هر سه مرحله ی آزمون ( اکتساب، یادداری و انتقال) بود؛ یعنی الگودهی خود و ماهر بر اکتساب، یادداری و انتقال دقت مهارت فورهند تنیس اثر معنادار ندارد. الگودهی ترکیبی در مرحله یادداری بر دقت مهارت فورهند تنیس روی میز اثر معنی دار داشت. تفاوت بین سه مرحله آزمون (اکتساب، یادداری و انتقال) در هر یک از گروه های خودالگودهی، الگودهی ماهر و گروه کنترل معنادار نشد و تنها تفاوت معنادار در گروه الگودهی ترکیبی بین پیش آزمون و یادداری (005/0=p) مشاهده شد. بطور کلی الگودهی ترکیبی تاثیر معنادار بر یادگیری مهارت ضربه فورهند تنیس روی میز دارد
ریحانه نجاریان نوش آبادی مریم رحیمیان
هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر نوع، صحت و زمان ارائه ی پیش نشانه بر زمان واکنش انتخابی کل بدن بر مبنای نظریه ی بازداری بازگشت بود. به این منظور در این تحقیق،16 نفر از دانشجویان دختر تربیت بدنی دانشگاه الزهرا(س)، برای شرکت در پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، دستگاه زمان واکنش هشت جهته با قابلیت ارائه ی پیش نشانه مورد استفاده قرار گرفت و از پیش نشانه ی دیداری و شنیداری معتبر و نامعتبر با پیش دوره های 1000 و 500 ،100،200میلی ثانیه بین پیش نشانه و محرک با ترتیب تصادفی استفاده شد. شرکت کنندگان یک دسته ی 5 کوششی آشنایی با تکلیف و 18 دسته ی 5 کوششی آزمون را با ترتیب تصادفی انجام دادند. دسته کوشش ها عبارت بود از: پیش نشانه ی بینایی معتبر، پیش نشانه ی بینایی نامعتبر، پیش نشانه ی شنیداری معتبر، پیش نشانه ی شنیداری نامعتبر در 4 فاصله زمانی بین پیش نشانه و محرک(soa) مختلف و کنترل(بدون پیش نشانه) در حالت بینایی و شنیداری. روش اجرا اینگونه بود که در ابتدا، شرکت کننده ها روی مربع صفر مرکز صفحه قرار گرفته و به صفر مرکز مانیتوری که در مقابل آن ها قرار گرفته بود، خیره می شدند. در دسته کوشش های بینایی، یکی از اعداد (3،5،7،1) به عنوان پیش نشانه در مانیتور ظاهر می شد و در دسته کوشش های شنیداری، فرد به صدای پخش شده از اسپیکر (اعداد3،5،7،1) گوش می کرد. پس از ارائه ی پیش نشانه، محرک که شامل یکی از همین اعداد است، در یکی از فواصل soa به صورت تصادفی ارائه می شد. شرکت کننده ها می بایست بلافاصله پس از مشاهده ی محرک، در کوتاه ترین زمان ممکن، به همان سمت، به صورت جفت پا پرش کرده، تا زمان واکنش آن ها ثبت شود. جهت تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه ها از آمار استنباطی تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری با سطح معناداری کمتر از 0/05 استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که زمان واکنش در شرایط پیش نشانه ی معتبر بهتر از شرایط نامعتبر و بدون پیش نشانه بود. زمان واکنش بین soa 100 و 200 میلی ثانیه: در شرایط پیش نشانه ی دیداری معتبر، شرایط پیش نشانه ی دیداری نامعتبر، شرایط پیش نشانه ی شنیداری معتبر، و پیش نشانه ی شنیداری نامعتبر تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما بین سایر سطوح soa تفاوت معنادار مشاهده شد. بین زمان واکنش در شرایط پیش نشانه ی دیداری و شنیداری تفاوت معناداری وجود دارد و زمان واکنش در شرایط پیش نشانه ی دیداری بهتر از شرایط شنیداری بود. و هم چنین زمان واکنش در شرایط دیداری نامعتبر بهتر از شنیداری نامعتبر و زمان واکنش در شرایط دیداری معتبر بهتر از شرایط شنیداری معتبر است.
محبوبه خالقی مقدم مریم رحیمیان
هدف از این تحقیق بررسی اثر سطوح مختلف تداخل زمینه ای بر عملکرد فاکتورهای سرعت، چابکی و قدرت دانش آموزان دختر 14-18 سال بود.بدین منظور 48 دانش آموز دختر (2+ـ 16) به صورت تصادفی به 4 گروه تمرینی، تصادفی، قالب های تصادفی، قالبی وگروه کنترل،تقسیم شدندکه به مدت 3 هفته به تمرین پرداختند. این تحقیق از یک جلسه پیش آزمون، 6 جلسه تمرین و یک جلسه پس آزمون تشکیل شد. تکلیف مورد استفاده در این تحقیق در پیش آزمون و پس آزمون، فاکتور سرعت،15 متر و در فاکتور چابکی، آزمون ایلینویز و فاکتور قدرت 10 تکرار بیشینه بودنتایج نشان داد میانگین نمره عملکرد سرعت ، چابکی و قدرت پس آزمون در روش های تمرینی،اختلاف معنی داری دارند(001/0 >p). پس از اعمال دوره تمرینی سرعت،چابکی و قدرت آزمودنی ها بهبودیافت لیکن این بهبود درگروه تمرین تصادفی بیشتر بود