نام پژوهشگر: حامد عطایی سعیدی
زهرا افشاری محمد عباس زاده
هم اکنون جامعه ی ایران، در معرض تغییراتی قرار دارد که چشم انداز آن چندان که باید روشن نیست؛ هر کس که در این جامعه زندگی می کند، کم و بیش حسی از دگرگونی دارد واین تجربه را، خواه خوشایند بیابد یا نا خوشایند، به صور گوناگون بیان می کند؛ تغییر و تحولاتی که در غرب تحت عنوان مدرنیته و جهانی شدن اتفاق افتاده است، پیامد هایی را از طریق دنیای اطلاعات و ارتباطات بر سایر نقاط جهان ـ از جمله ایران ـ بر جای گذاشته که کانون خانواده و زندگی زناشویی نیز از جمله مواردی است که تحت تأثیر این تغییر و تحولات قرار گرفته است و در نتیجه ی آن، در کارکرد های خانواده اختلالاتی حادث شده است. وقتی کارکرد های خانواده، از قبیل کارکرد های زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی یکی پس از دیگری آسیب می بیند، اعضای آن به تدریج احساس رضایت مندی خود را از دست می دهند. این امر ابتدا موجب گسستگی روانی و اجتماعی و در نهایت باعث گسستگی حقوقی می شود که طلاق نام دارد؛ آسیبی که در سطح کلان بر جامعه تاثیر داشته و هم چون انگلی جامعه را در معرض فرو پاشی قرار می دهد. از سوی دیگر، در کنار آمار رسمی طلاق، زندگی های خاموشی وجود دارند که زوجین با وجود ادامه ی زندگی مشترک، روز به روز از هم فاصله می گیرند و ازدواجشان دچار نوعی بی ثباتی است اما بنا به دلایل فرهنگی، سنتی و حتی قانونی، تقاضای طلاق نمی کنند. لذا پژوهش حاضر در نظر داشته است که با استفاده از دیدگاه های نظری و با توجه ویژه بر جریان مدرنیته و مسأله ی جهانی شدن، از یک سو، تأثیرات این جریان بر شیوه ی تفکرات زنان متأهل شهر زنجان را بسنجد و از سوی دیگر، تأثیرات این جریان بر روابط زنان متأهل با همسرانشان را مورد بررسی قرار دهد. علاوه بر این، در این پژوهش به میزان تأثیری که عوامل اجتماعی مورد نظر در گرایش زنان به طلاق دارند پرداخته شده است. تحقیق انجام یافته از نوع مطالعات پهنا نگر و کاربردی است. روش تحقیق مورد استفاده از نوع پیمایشی است که به صورت مقطعی در شهر زنجان انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه ی جمعیت زنان مناطق سه گانه ی شهر زنجان است که با استفاده از شیوه ی نمونه گیری خوشه-ای چند مرحله ای، 400 نفر از میان آن ها انتخاب شده است. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss ، مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است. بررسی ها نشان داد؛ بین فرد گرایی زنان، رشد عقلانیت زنان، تغییر هنجار های جامعه، تجربه ی قبلی ازدواج یا طلاق زوجین، ازدواج مجدد همسر، سابقه ی طلاق اقوام زوجین، وضعیت مهاجرت زنان مورد مطالعه و مدت زمان اعتیاد همسر با گرایش زنان به طلاق و ابعاد آن ـ بالاخص بعد عاطفی و شناختی ـ رابطه ی معنا دار و مستقیم و بین رضایت از زندگی و رضایت زناشویی زنان، اعتماد زنان نسبت به همسرشان و عملکرد ازدواج زوجین با گرایش به طلاق و ابعاد آن رابطه ی معنا دار و غیر-مستقیم وجود دارد. هم چنین بین تناسب فرهنگی و اجتماعی زوجین، شیوه های انتخاب همسر، نسبت فامیلی با همسر، روابط عاطفی زوجین قبل از ازدواج با شخص دیگر، سابقه ی رفتار انحرافی همسر، علت حبس همسر، سن ازدواج زوجین و مدت اقامت زنان در شهر زنجان و نیز میان وضعیت مسکن زوجین، وضعیت شغلی همسر، وضعیت درآمد خانواده و سبک اداره ی زندگی زوجین به لحاظ اقتصادی با گرایش زنان متأهل شهر زنجان به طلاق و ابعاد آن ـ بالاخص بعد عاطفی و شناختی ـ رابطه ی معنا داری به لحاظ آماری وجود دارد. در تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام، متغیر های عملکرد ازدواج، بزهکاری همسر، ازدواج مجدد همسر، فرد گرایی زنان، اعتماد بین شخصی زنان نسبت به همسر شان، تجربه ی قبلی ازدواج یا طلاق زنان، رضایت زناشویی زنان، تحصیلات همسر، وضعیت شغلی همسر، رضایت از زندگی زنان، سابقه ی طلاق اقوام همسر و سبک اداره ی زندگی زوجین توانستند به میزان 47 درصد گرایش به طلاق زنان را تبیین کنند و 53 درصد از واریانس گرایش به طلاق زنان توسط متغیر هایی خارج از موضوع این پژوهش قابل تبیین است.