نام پژوهشگر: سلیمان حیدری

چگونگی انتقال میراث فرهنگی ایران باستان به عصر اسلامی تا سال 218 هجری قمری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سلیمان حیدری   شکرالله خاکرند

چکیده چگونگی انتقال میراثِ فرهنگی ایران باستان به عصر اسلامی تا سال 218 هجری قمری به کوشش سلیمان حیدری مطالعات تاریخی و جامعه شناسی نشان می دهد که دو مولفه ی مذهب زرتشت و محیط جغرافیایی نقش مهمی در تدوین فرهنگِ باستانیِ مردم ایران داشته است.پس از ورود اسلام به ایران توسط فاتحان عرب و پذیرش تدریجی دین جدید از سوی ایرانیان ،آداب و رسوم مرتبط با مذهب زرتشت روز به روز کمرنگ شد،ولی میراث فرهنگی برآمده از محیط با تغییرات کمی به حیات خود ادامه داد.البته در این میان نقش کنشگران سیاسی و اجتماعی مهم بوده است.آنان از روش های مختلفی برای استمرار و انتقال فرهنگ ایرانشهری به عصر اسلامی استفاده کردند:خاندان های حکومتگر ایرانی از یک سوی از مترجمان ،نویسندگان و شاعران آثار ایرانشهری حمایت می کردند و از سوی دیگر تلاش داشتند ساختار خلافت را به سلطنت ساسانی نزدیک کنند.کنشگران اجتماعی دیگری نظیر موبدان و دهقانان در اداره امور برای حفظ منافع با اشراف عرب ذی نفوذ همکاری کردند و از این طریق بخشی از میراث فرهنگی باستانی را به عصر اسلامی انتقال دادند.البته واکنش طبقات مختلف اجتماعی نسبت به پذیرش یا عدم پذیرش فرهنگ اسلامی و وفاداری یا عدم وفاداری آنان به میراث فرهنگی باستانی در استمرار و انتقال این میراث در عصر اسلامی مهم بوده است.

تحلیلی بر ژئوپلتیک قومی ناحیه شمالغرب ایران مطالعه موردی استان آذربایجان غربی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سلیمان حیدری   محمد اخباری

چکیده : جامعه ایرانی جامعه ای با خرده فرهنگهای متنوع است. این ویژگی خاص کشور ایران نیست و 90 در صد از کشور های دنیا را در بر می گیرد و تنها 14 کشور و از نظر جمعیتی 4در صد جمعیت دنیا در کشورهایی با یک گروه قومی زندگی می کنند.البته در ایران علی رغم قومیت ها،فرهنگ ها و گویش های متنوع،تنوع و تکثر درون زا و بومی است. به تعبیری دیگر،اقوام قبل از آنکه خودشان را متعلق به قومی خاص بدانند،متعلق به ایران می دانند.شاید یکی از دلایل آن این باشد که نام ایران از نام هیچ قومی گرفته نشده و ارتباط انحصاری با هیچ قومی ندارد. ایران از معدود کشورهایی است که در طول تاریخ به عنوان یک دولت ملی با مرز بندی های سیاسی محلی و از لحاظ تاریخی و فرهنگی عمدتاً یک ملیت جامع شامل همه قومیت ها می شود.نکته جالب این است که قومیت های مختلف ساکن در ایران همگی خودشان را منتسب به بستر فرهنگی منسجم و در هم تنیده ایرانی می دانند؛چنانکه حتی بعد از ورود اسلام به ایران تمام سلسله هایی که همزمان بر قسمت های مختلف ایران حکومت می کردند –گاهی با هم در تعارض بودند- خودشان را وابسته به فرهنگ یکپارچه ایرانی می دانستند و برای کسب مشروعیت بیشتر،تلاش می کردند این موضوع را به بقیه نشان دهند.از نظر دینی و مذهبی نیز اگر چه اسلام دین رسمی و آیین اکثریت ملت ایران است.جالب است بدانیم که اقلیت های دینی و قومی در ایران هم بعضاً خودشان را ایرانی تر از بقیه می دانند . به طور مثال زرتشتیان، آشوری ها و یهودیان تاریخ و ایرانی بودنشان را متعلق به قبل از اسلام می دانند.این ها نقاط بسیار برجسته ای هستند که ایران را از بسیاری از کشورهای مشابه خود جدا می کند. بنابراین تنوع قومی در ایران نه مصنوعی است. نه حاصل مهاجرت های سیاسی و اقتصادی و نه برون زا،به جرات می توانیم بگوییم که اقوام ایرانی به لحاظ واگرایی در نازلترین وضعیت بحرانی قرار دارند و به طور مشخص آنچه که باعث دغدغه خاطر است، تضعیف هویت ملی است؛ هر چند این مسئله می تواند نقطه شروع ماجرا باشد.