نام پژوهشگر: محمدحسین کریمی
محمدحسین کریمی علی شیرازی
بیمارستانها نیز مانند هر کسب و کار دیگری برای موفقیت نیاز به حفظ مشتریان و وفاداری آنها دارند. یکی از راههای بهبود وفاداری و رضایت بیماران تمرکز بیمارستان ها بر ابعاد کیفیت خدمات ارائه شده می باشد. لذا هدف این مطالعه تعیین میزان تأثیر کیفیت خدمات ادراک شده توسط بیماران بر وفاداری آنان به بیمارستان، با تأکید بر نقش واسط رضایتمندی در بیمارستان¬های خصوصی شهر مشهد می باشد. برای سنجش کیفیت خدمات ادراک شده از مدل سروکوال در بخش بهداشتی- در مانی بهره گرفته شد. روش تحقیق، ماهیتی پیمایشی- کاربردی دارد. داده های این تحقیق با نظرسنجی از بیمارانی که حداقل یک روز در یکی از بیمارستان¬های خصوصی شهر مشهد بستری شده اند و از طریق پرسش نامه جمع آوری شده است. روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت و ضریب آلفای کرونباخ بزرگ تر از 7/0 برای سازه های مختلف پرسش نامه، پایایی آن را مورد تأیید قرار داد. تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش آماری مدل های معادلات ساختاری و با نرم افزار آموس انجام شد. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات ادرک شده بر وفاداری و رضایت اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین تأثیر مثبت رضایت بر وفاداری نیز مورد پذیرش قرار گرفت. تأیید نقش میانجی گری جزئی رضایت در رابطه بین کیفیت خدمات درک شده و وفاداری از دیگر نتایج این مطالعه بود. از میان ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات ادراک شده نیز بعد تضمین بیشترین تأثیر را بر رضایت بیمار دارد.
عبدالحسین زارع رامین یعقوبی
پیوند کبد یکی از مهمترین درمانها برای مرحله نهایی بیماری کبد میباشد، ویروس هپاتیت b رایجترین علل سیروز و سرطان هپاتوسلولار و همچنین مهمترین شاخص برای پیوند کبد میباشد. ویروس هپاتیت b یک ویروس با dna کوچک دو رشتهای ناقص میباشد که باعث هپاتیت حاد و مزمن در انسان میشود. بیش از 400 میلیون نفر مبتلا به عفونت ویروس هپاتیت b در جهان میباشند و این شیوع بالا، آن را به عنوان یکی از خطرناکترین پاتوژنهای ویروسی برای سلامت عمومی جهان تبدیل کرده است. ابتلا به عفونت ویروسهای هپاتیت، به ویژه ویروس هپاتیت b در گیرندههای پیوند عضو رایج میباشد. از طرفی دیگر ابتلا به عفونت این ویروس یکی از دلایل مهم نیاز به دریافت پیوند کبد و همچنین علت مهم مرگومیر در گیرندگان پیوند عضو سخت و به خصوص کلیه و کبد میباشد. نتایج پیوند توسط پاسخهای ایمنی که نقش کلیدی در پاسخ به پیوند دارند مشخص میگردد. ایمنی وابسته به سلولی در تشخیص نتایج عفونت ویروس هپاتیت b و میکرو محیطهای گرافت نقش مهمی ایفا میکند. اینترلوکین 27 یک سایتوکاین هترودایمر میباشد که اخیراً به عنوان عضو جدیدی از خانواده il-6 و il-12 شناسایی شده است و شامل ebi3 و p28 و کمپلکس گیرنده آن شامل wsx-1 و gp130 میباشد. ژن اینترلوکین 27 انسان روی بازوی کوتاه کروموزوم 16 ناحیه 11 قرار دارد و شامل 5 اگزون میباشد. این سایتوکاین دارای ویژگیهای گسترده ضد التهابی و پیش التهابی در طول پاسخ ایمنی است، که نقش مهمی در پاسخهای ایمنی علیه پاتوژنهای مهاجم میزبان ایفا میکند. اینترلوکین 27 عمدتاً توسط سلولهای عرضهکننده آنتی ژن در پاسخ به عفونت ایجاد شده توسط پاتوژنهای داخل سلولی از قبیل ویروس هپاتیت b و تحریک سیستم ایمنی میزبان تولید میشود. سلولهای t تنظیمی در تقویت مقاومت ویروسی نقش دارند و اینترلوکین 27 بیان foxp3 که یک فاکتور رونویسی مهمی برای این سلولها میباشد را مهار میکند. به همین منظور، در این مطالعه ارتباط احتمالی بین بیان ژن اینترلوکین 27 با عفونت ویروس هپاتیت b در بیماران گیرنده پیوند کبد مورد بررسی قرار گرفت.در این مطالعه، 50 بیمار گیرنده پیوند کبد در بیمارستان نمازی شیراز انتخاب گردید و به گروه¬های 25 نفری مبتلا به عفونت ویروس هپاتیت b و 25 نفری بدون ابتلا به عفونت ویروس هپاتیت b تقسیم بندی شدند و 25 فرد سالم هم به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. حضور ویروس هپاتیت b با استفاده از pcr در بیماران گیرنده پیوند کبد مشخص شد. علاوه بر این، بیان ژن اینترلوکین 27 با روش real time pcr مورد بررسی قرار گرفت و میزان بیان ژن اینترلوکین 27 در گروه بیماران و کنترل مورد مطالعه با استفاده از روش livak محاسبه گردید که بیان ژن اینترلوکین 27 در بیماران گیرنده پیوند کبد مبتلا به عفونت ویروس هپاتیت b و بدون ابتلا به ویروس هپاتیت در مقایسه با گروه سالم به ترتیب 10/27 و 2/36 برابر افزایش یافت. بر اساس این یافتهها امید است که بتوان پیامد التهابی اینترلوکین 27 را با استفاده از درمانهای ضد ویروس هپاتیت b در بیماران پیوند کبد کنترل کرد.
محمدحسین کریمی لیلا شهباز
دراین پایان نامه ابتدا گراف های کیلی از نیمگروه برانت وساده متناهی دسته بندی می شوند ومحکی برای بررسی اینکه ایایک گراف جهتدارمتناهی گراف جهتدار کیلی متناهی از یک نیمگروه برانت یا ساده متناهی است ارائه داده می شود.کلارو وپراگر شرایط لازم وکافی برای اینکه گراف های کیلی نیمگروه ها راس- متعدی باشند ارائه دادند.سپس برخی نویسندگان توصیفی برای همه گراف های کیلی راس- متعدی برای کلاس های خاصی از نیمگروه ها ب دست اوردند.دراین پایان نامه توصیفی برای همه گراف های راس- متعدی از نیمگروه برانت و ساده متناهی ارائه دده میشود.
فرناز رزمخواه داود مهربانی
لوکمی میلوییدی حاد (aml) با تکثیر کلونال خارج از کنترل و توقف در تمایز سلول های میلوییدی نا بالغ و اشغال مغز استخوان، خود را نشان می دهد. میکرووزیکل ها که از غشاء سیتوپلاسمی تقریبا تمامی سلول ها جوانه می زنند با دارا بودن مولکول های تنظیمی مهمی از قبیل microrna و mrna سلول اولیه، قادرند بر سلول هدفی که وارد آن می شوند تاثیر بگذارند. در ریز محیط مغز استخوان لوکمیک، سلول های بنیادی خونساز که نقش مهمی در تشکیل جمعیت های خونی مغز استخوان و حفظ تعادل آنها دارا هستند، در مجاورت سلول های لوکمیک قرار دارند. در این مطالعه، توانایی میکرووزیکل های لوکمیک در القاء تغییر در سلول های بنیادی خونساز مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، میکرووزیکل های مغز استخوان بیماران aml و افراد سالم با استفاده از اولتراسانتریفیوژ جدا شد و به محیط کشت سلول های بنیادی خونسازی که از نمونه های بند ناف نوزادان با تکنیک جدا سازی مگنتیک (macs) جدا شده بودند افزوده شد. پس از 7 روز، تعداد و درصد سلول های زنده، میزان شاخص های سطحی خاص سلول بنیادی خونساز شامل cd34, 38, 90, 117 و شاخص های سطحی خاص سلول بنیادی لوکمیک شامل cd32, 25, 45ra توسط تکنیک فلوسیتومتری، میزان توانایی تشکیل کلنی های مختلف خونی سلول ها توسط تکنیک cfu assay و بررسی تغییرات بیان microrna-21, 29a, 181a/b با استفاده از تکنیک real time pcr انجام گردید تا مشخص شود که اولا، آیا سلول های بنیادی خونساز پس از کشت در حضور میکرووزیکل ها، همچنان خاصیت بنیادی بودن خود را حفظ کرده اند و ثانیا، آیا تغییراتی در این سلول ها که مشابه لوکمیک شدن باشد اتفاق افتاده است؟ نتایج این مطالعه نشان داد که تعداد سلول های بنیادی خونساز در مجاورت میکرووزیکل های مغز استخوان لوکمیک در مقایسه با گروه های کنترل، بیشتر است که بقاء بهتر این سلول ها را نشان داد. عدم تغییر معنی دار میزان شاخص های سطحی خاص سلول بنیادی خونساز و توانایی این سلول ها در تشکیل کلنی های مختلف خونساز، حاکی از آن بود که کشت این سلول ها در حضور میکرووزیکل های مختلف، تغییری در خاصیت بنیادی بودن سلول ها ایجاد نکرد. شاخص های سطحی خاص سلول بنیادی لوکمیک در میان گرو های مورد مطالعه تغییر معنی داری نشان نداد. بیان microrna-21 و microrna-29a در سلول های بنیادی خونسازی که 7 روز در حضور میکرووزیکل های مغز استخوان لوکمیک کشت داده شدند افزایش یافت در حالیکه بیان microrna-181a/b تغییر معنی داری نشان نداد. بطور خلاصه می توان نتیجه گرفت که میکرووزیکل های مغز استخوان لوکمیک، موجب بقاء بهتر و تغییرات مولکولی در سلول بنیادی خونساز می شود که می تواند مشابه لوکمیک شدن باشد.
محمدحسین کریمی زهرا سهیلاسهیلی
چکیده ندارد.