نام پژوهشگر: امیرهوشنگ فلاح راد
محمد محمدی امیرهوشنگ فلاح راد
هدف از این مطالعه میدانی ارزیابی اثرات درمانی دو پروتکل درمانی متشکل از سفاپیرین و pgf2? در گاوهای شیری مبتلا به اندومتریت تحت بالینی در بازه زمانی بین روزهای 21 تا 33 شیردهی بود. مطالعه سایتولوژیک اندومتریوم رحم با استفاده از نمونه گیری بروش سایتوبراش انجام شد. تمام گاوها پیش و پس از درمان مورد معاینه تولید مثلی شامل ملامسه رحمی ازطریق رکتوم و نمونه گیری سایتولوژیک از اندومتریوم با سایتوبراش قرار گرفتند و تغییرات درصد نوتروفیل ها(%pmn) و تغییر در اندازه قطر شاخ رحم، گردن رحم و سوراخ خارجی گردن رحم ارزیابی شدند. نمونه گیری از 75 رأس گاو هولشتاین در 3 گاوداری صنعتی شیری در مشهد انجام شد. گاوها در بازه زمانی مورد نظر پس از زایمان که فاقد علائم اندومتریت بالینی و همچنین تب و علائم بیماری عمومی بودند، انتخاب شده و پس از معاینه رکتال و ثبت اندازه معیارهای موردنظر، مورد نمونه گیری سایتولوژیک رحمی قرار گرفتند. گاوهایی که در نمونه سایتولوژیک رحمی دارای بیشتر از 8% نوتروفیل بودند بعنوان موارد مبتلا به اندومتریت تحت بالینی تشخیص داده شدند و بطور تصادفی در 3 گروه که در هر گروه 25 رأس گاو وجود داشت تقسیم شدند. گاوهای گروه اول مورد تزریق 2 دوز µgr 500 کلوپروستنول (استروپلن®) عضلانی بفاصله 14 روز قرار گرفتند. گروه دوم یک دوز 500 میلی گرمی سفاپیرین (متریکیور®) داخل رحمی و بدنبال آن یک هفته بعد یک دوز کلوپروستنول عضلانی دریافت کردند و گاوهای گروه سوم بعنوان گروه شاهد هیچ درمانی دریافت نکردند. گاوهای گروه اول کاهش معناداری در درصد نوتروفیل ها (p <0.05) نسبت به گروه شاهد نشان دادند. اما کاهش اندازه رحم و گردن رحم در گاوهای گروه اول نسبت به گروه شاهد تفاوت معناداری نشان ندادند (p <0.05). درمان با سفاپیرین باعث کاهش معنادار درصد نوتروفیل ها (p <0.05) و فاکتورهای مربوط به کاهش اندازه رحم نسبت به دو گروه دیگر شد(p <0.05). درنتیجه ممکن است سفاپیرین درمان موثری برای موارد اندومتریت تحت بالینی در گاوهای شیری پس از زایمان باشد.
سپیده حاتمی محمد عزیززاده
جهت ارزیابی کمی آثار بیماری های لوکوز گاوی، رینوتراکئیت عفونی گاوی، یون و نئواسپوروزیس بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و نرخ حذف در یک گله گاو شیری صنعتی مطالعه حاضر طراحی و اجرا شد. در زمان تست در گله 638 رأس گاو شیری حضور داشتند که نتیجه تست برای آن ها مشخص بود و وارد مطالعه شدند. برای هر گاو سن دام، شکم زایش، وضعیت زایمان (طبیعی، سخت زایی یا مرده زایی و سقط) و تاریخ زایش برای اولین زایمان پس از تست ثبت شد. هر رأس گاو برای مدت 21 ماه از زمان تست پیگیری شده، فاصله اولین زایمان پس از تست تا اولین تلقیح و تا تلقیح منجر به آبستنی (روز)، تعداد تلقیح به ازای آبستنی، وضعیت ابتلا به سقط، جذب جنین، جابجایی شیردان به چپ و راست، متریت، اندومتریت، ورم پستان، لنگش، اسیدوز، جفت ماندگی و کتوز پس از اولین زایمان پس از تست و میزان تولید شیر استاندارد 305 روزه در اولین دوره شیرواری پس از تست ثبت گردید. همچنین میانگین فاصله زایش هایی که دام از ابتدای زندگی داشته است بازیابی شد. مدل خطرات متناسب کاکس نشان داد که گاوهای مثبت سرولوژیک رینوتراکئیت دارای فاصله زایمان تا گیرایی زیادتر (hazard ratio: 0.65) و همچنین فاصله گوساله زایی (hazard ratio: 0.69) بیشتری نسبت به منفی ها بودند (p<0.01). همچنین گاوهای مثبت سرولوژیک لوکوز گاو فاصله گوساله زایی بیشتری (hazard ratio 0.75) نسبت به منفی ها داشتند (p<0.01). ارزیابی فاکتورهای موثر بر میزان تولید شیر در اولین دوره شیرواری پس از تست با استفاده از general linear model نشان داد که گاوهای مثبت سرولوژیک یون بطور معنی دار در اولین دوره شیرواری خود میزان شیر 305 روزه کمتری (2500 کیلوگرم) نسبت به منفی ها، تولید می کنند (p<0.05). ارزیابی فاکتورهای موثر بر نرخ حذف با استفاده از logistic regression test نشان داد که گاوهای مثبت در تست سرولوژیک بیماری های لوکوز گاو، رینوتراکئیت عفونی گاو، یون و نئواسپوروزیس به ترتیب 1.51، 1.61، 3.06و 1.65 برابر از شانس حذف بیشتری نسبت به منفی ها برخوردار بودند (p<0.05). مشخص شد که احتمال تست سرمی مثبت درهر یک از این چهار بیماری می تواند عملکرد تولیدمثلی پس ازآن، تولید شیر و نرخ حذف راتحت تأثیر قراردهد.
مهدی امیریانی امیرهوشنگ فلاح راد
چکیده ندارد.