نام پژوهشگر: غلامرضا حبیبی

بررسی سری های زمانی مالی با استفاده از تحلیل داده های تابعی
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم 1392
  غلامرضا حبیبی   اسماعیل امیری

یکی از اهداف مهم در تحلیل داده های سری های زمانی فراهم نمودن پیش بینی قابل اعتماد برای آینده است. در رویکردهای متداول در سری های زمانی یک متغیره و چند متغیره این مهم با استفاده از حل معادلات بازگشتی پیش بین با استفاده از روش هایی چون دوربین لوینسون و الگوریتم نواوری امکان پذیر است. این پایان نامه پیش بینی سری های زمانی تابعی را بررسی می کند. به دلیل تکنیک ساده و روان مدل اتو رگرسیو تابعی مرتبه ی اول و کمبود مباحث نظری پیشرفته در این حیطه اکثر مباحث بر این مدل تمرکز دارند. هر چند دست یابی به معادلات پبش بین خطی برای سری های زمانی تابعی امکان پذیر است، اما در بسیاری از موارد حل این معادلات در عمل غیر ممکن است. در این پایان نامه نشان داده شده است که چگونه می توان با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی تابعی از روش های پیش بینی چند متغیره استاندارد به جای روش تابعی استفاده نمود. روش مذکور دارای سه مرحله است؛ در مرحله ی اول با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی تابعی‏، مشاهدات تابعی به بردار سری زمانی امتیازات مولفه های اصلی تابعی با بُعد pکه معمولاً بیشتر از ‎4‎ نیست، تبدیل می شوند؛ در مرحله ی دوم سری زمانی برداری به امتیازات مولفه های اصلی تابعی برازش و پیش بینی ها انجام می شود؛ در مرحله ی سوم از بسط کارهونن- لوی برای تبدیل پیش بینی ها به پیش بین برداری استفاده می شود. این روش بسیار ساده و کاربرد تجربی آن در یک مطالعه شبیه سازی و استفاده از دو مجموعه داده ی واقعی، یعنی بازده شاخص روزانه بورس تهران و بازده شاخص روزانه بین المللی داو جونز نشان داده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد وقتی که پیش بینی بر اساس الگوریتم نوآوری چند متغیره انجام شود‏، پیش بینی های حاصل دارای خطای کمتری نسبت به پیش بینی های حاصل از روش استاندارد تابعی است.

بررسی تطبیقی الگوی سیاسی، مواضع و عملکرد اسلامگرایان مصر و ترکیه با تاکید بر دو حزب آزادی و عدالت (اخوان المسلمین) و عدالت و توسعه
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - پژوهشکده علوم اجتماعی 1392
  غلامرضا حبیبی   یحیی فوزی

تحولات سالهای اخیر در دو کشور ترکیه و مصر بگونه ای رقم خورد تا شرایط لازم برای حضور اسلام گرایان دو کشور فراهم گردد. در ترکیه تغییرات و نوسازی های صورت گرفته در قالب توسعه گرایی لیبرال محور موجب شد تا فضای سیاسی و اقتصادی ترکیه متاثر از کمالیسم با گشایش های قابل توجهی روبرو گردد و جریان اسلام گرای ترکیه پس از سخت گیریهای شدید حکومت بتواند در حداقلی از فعالیتهای سیاسی مشارکت نماید. اسلام گرایان که به رهبری اربکان تا سال 1997 به مرور مراحل صعود و کسب قدرت را سیر نموده بودند با فشار حکومت و پاسداران کمالیست محکوم به انحلال و تشکیل حزبی جدید گردیدند اما در نهایت و پس از تغییراتی در روش و ایدئولوژی و نیز انحلال و تشکیل احزابی با نامهای جدید، اسلامگرایان دچار اختلاف و انشعاب در اقدام سیاسی گردیدند و منتقدان به روشهای اربکان اقدام به تاسیس حزب عدالت و توسعه نمودند. اسلامگرایان جدید ترکیه که علیرغم مواضع و پیشینه اسلامی خود بنا به دلایل مختلف دیگر علاقه ای به صفت اسلامی برای حزب خود نبودند توانستند با بدست گرفتن قدرت در ترکیه علاوه بر ایجاد تغییرات و تحولات متعدد در حوزه های مختلف کشور اقدام به پدید آوردن تعریفی جدید از اسلامگرایی در عرصه فعالیت سیاسی نمودند. در مصر نیز اگرچه اسلامگرایان و در راس آنها اخوان المسلمین در طول سالیان متمادی فعالیت سیاسی در قالب مبارزه مسلحانه و یا در چارچوب قوانین سعی نمودند تا در تصمیم گیریهای کشور به ایفای نقش بپردازند ولیکن بدلیل حکومتهای مستبد و نیز ترس حکومت از اندیشه های اسلامی آنها نتوانستند مجالی برای حضور موثر در صحنه سیاست های رسمی کشور خود ایفا نمایند. پس از تحولات بیداری اسلامی در منطقه شمال آفریقا و سقوط مبارک فضا بگونه ای گردید تا شرایط برای حضور اسلامگرایان در قدرت فراهم گردد. اخوان المسلمین که سابقه ای طولانی و از سازمانی منسجم در مبارزات سیاسی برخوردار بود پس از تحولات مصر با بهره گیری از این مزیت قابل توجه، تاسیس حزب آزادی و عدالت و شرکت در انتخابات، قدرت سیاسی را در دست گرفت. این حضور در قدرت هرچند بیش از دو سال ادامه نداشت ولیکن زمان نسبتا مناسبی جهت محک خوردن نوع نگاه اخوان به اسلام سیاسی در عرصه سیاست عملی بود. همزمانی دوره ای از حکمرانی دو حزب در ترکیه و مصر باعث نزدیکی سران دو کشور و همسویی آنها در سیاستهای منطقه ای گردید اگرچه سوابق و نوع اسلامگرایی فعالان دو حزب حاکی از تمایز دیدگاهها و تمایلات آنها بود ولیکن وجود اسلام بعنوان عنصر اساسی در هویت سیاسی و گذشته آنها، تمایل سران دو کشور به برقراری ارتباطات نزدیک میان دو کشور در این دوره و نیز تمایل حاکمان مصر به الگو برداری از مدل ترکی باعث گردید تا در این تحقیق با توجه به این موضوع به بررسی نقاط اشتراک و افتراق دو حزب پرداخته شود.

مقایسه کاربرد مالچ های گیاهی با علف کش های شیمیایی در کنترل علف های هرز مزارع سیب زمینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده کشاورزی 1388
  غلامرضا حبیبی   حمیدرضا محمددوست چمن آباد

علف های هرز یکی از عوامل عمده کاهش تولید محصول سیب زمینی به شمار می رود. مصرف بی رویه علف کش ها برای کنترل علف های هرز نه تنها مشکل مبارزه با علف های هرز را حل نکرده است، بلکه باعث ایجاد گونه های مقاوم به علف کش ها و آلودگی محیط زیست گردیده است. به منظور یافتن شیوه ای برای کنترل علفهای هرز که کمتر به استفاده از علف کش های شیمیایی متکی باشد، این تحقیق در سال زراعی 1386 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل واقع در روستای آلاروق اجرا شد. کاربرد علف کش در چهار سطح، کاربرد علف کش پاراکوات (گراماکسون) قبل از کاشت، کاربرد علف کش متری بوزین (سنکور) به صورت پیش رویشی، کاربرد علف کش پاراکوات قبل از کاشت و علف کش متری بوزین به صورت پیش رویشی و یک تیمار شاهد (عدم کاربرد علف کش) به عنوان فاکتور اصلی و چهار تیمار بقایای گیاهی شامل کاربرد بقایای گندم، جو، کلزا و عدم استفاده از بقایا به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. تیمارهای آزمایشی بصورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه های آماری داده ها نشان داد که کاربرد علفکش ها تاثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز در مرحله گلدهی و اواخر فصل رشد سیب زمینی داشتند. کاربرد پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر در مقایسه با تیمار شاهد، تراکم علف های هرز را در دو مرحله گلدهی و اواخر رشد به ترتیب 7 و 2/5 برابر کاهش داد. استفاده از بقایای گیاهی در سطح خاک در مقایسه با عدم استفاده از بقایا تراکم علف های هرز را در مرحله گلدهی 2 برابر کاهش داد، ولی میانگین تراکم علف های هرز بین تیمارهای مختلف بقایای گیاهی در این مرحله تفاوت معنی داری نداشتند. کاربرد بقایا تأثیر معنی داری بر تراکم علف های هرز سیب زمینی در اواخر فصل رشد نداشت. اثرات متقابل کاربرد علفکش ها و بقایا در هر دو مرحله رشد بر تراکم علف های هرز سیب زمینی معنی دار بود. در کرت هایی که بقایای گیاهی استفاده شد کاربرد پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر تراکم علف های هرز سیب زمینی را در مرحله گلدهی به کمتر از 6 بوته در متر مربع کاهش داد. تأثیر کاربرد علفکش ها بر وزن خشک علف های هرز در سطح احتمال 1 درصد و اثرات متقابل علف کش و بقایا بر وزن خشک علف های هرز در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. کاربرد علفکش پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر وزن خشک علف های هرز را در مقایسه با تیمار شاهد بیش از 4 برابر کاهش داد. کاربرد علفکش پاراکوات و متری بوزین با یکدیگر به همراه بقایای گندم و کلزا در مقایسه با شاهد و عدم استفاده از بقایا وزن خشک علف های هرز را 6/5 برابر کاهش داد. تأثیر کاربرد علفکش ها و بقایا بر عملکرد غده سیب زمینی معنی دار نبود.