نام پژوهشگر: داوود شجاعی زاده
وجیهه رضایی عباسعلی گایینی
تاثیر کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی زا بر توان بی هوازی دانشجویان دختر ورزشکار هدف از این مطالعه تعیین آثارمصرف کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی زای شارک و جینس بر شاخص های توان بی هوازی (اوج، حداقل، میانگین و شاخص خستگی) بود. بدین منظور 12 دانشجوی دختر ورزشکار دانشگاه تهران با میانگین سنی 5/1±21 سال، میانگین وزن 97/5 ± 91/56 کیلوگرم، قد 59/4 ± 67/1 سانتی متر و شاخص توده بدنی 34/1 ± 28/20 کیلوگرم بر متر مربع به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. پژوهش از نوع دوسوکور بود و آزمودنی ها طی 4 جلسه پس از صرف صبحانه استاندارد و استفاده از نوشیدنی های شارک، جینس و دارونما به مقدار 6 میلی لیتر به ازای هر کیلو گرم از وزن بدنشان در آزمون ویژه سنجش توان بی هوازی ( آزمون رست) شرکت کردند. با توجه به تک گروهی و چهار مرحله ای بودن پژوهش حاضر از روش تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش هیچ تفاوت معنی داری بین شاخص های توان بی هوازی، توان اوج (577/. = p )، توان حداقل(132/. = p )، توان میانگین(853/. = p )، و شاخص خستگی(132/. = p ) در چهار مرحله آزمون ( پیش آزمون، مرحله دارونما، مرحله نوشیدنی شارک و مرحله نوشیدنی جینس) در دختران ورزشکار نشان نداد.(05/. > p) بنابراین، نتیجه گرفته می شود که هدف کوتاه مدت دو نوشیدنی انرژی زای شارک و جینس نمی تواند بر شاخص های توان بی هوازی و شاخص خستگی دانشجویان دختر ورزشکار تاثیر داشته باشد. واژه های کلیدی : نوشیدنی انرژی زا، شاخص های توان بی هوازی، دختران ورزشکار
مهرزاد الاسوند داوود شجاعی زاده
این تحقیق، یک مطالعه نیمه تجربی کاربردی است که در آن 159 معلم (5ˆ72 زن، 5ˆ27 مرد)، از سه ناحیه آموزش و پرورش شهرستان اهواز به تناسب فراوانی کلاسهای سوم و چهارم ابتدایی، به صورت تصادفی انتخاب گردیدند . حجم نمونه شاگردان گروه آزمون به 1557نفر (2ˆ53 پسر، 8ˆ46 دختر) و در گروه کنترل، 388 نفر (1ˆ38 پسر، 9ˆ61 دختر) بالغ گردید. در این پژوهش ، معلمین با استفاده از جزوه ای که بوسیله پژوهشگر تهیه شده بود، در 3-5 دقیقه شروع اولین کلاس و صرف زمان در انتهای آخرین کلاس به آموزش بهداشت فردی مبادرت ورزیدند . جزوه آموزشی، همچون یک سناریوی کامل، تمامی جملاتی راکه معلم بایستی بکارببرد، زمان شروع اختتام کلام، نحوه سوال کردن و زمان طرح آن، تعداد سوال شونده ها، چگونه پاسخ دادن، طرز تشویق و ترغیب شاگردان در جهت اجرای بهتر این برنامه رابصورت کاملا ساده و روانی در خود جای داده بود. آزمون در دو مرحله قبل و بعد از آموزش به فاصله یک ماه صورت گرفته بود. نتایج بدست آمده موید این مطلب بود که، گروه آزمون در تمام زمینه های بهداشت فردی، افزایش میزان آگاهی بالایی را بدست آورده است .(p=000) گروه کنترل در تمام این موارد کاهش میزان آگاهی را نشان میدهد. آزمون نشان داد که : بین افزایش میزان آگاهی محصلین در گروه آزمون با افزایش شماره نواحی آموزش و پرورش و نیز وجود مراقب بهداشت در مدرسه ارتباط مستقیم وجود دارد . در مورد معلمین، معلمین زن در صد افزایش آگاهی بیشتری را برای شاگردانشان به همراه آورده بودند.
محمدحسین کاوه داوود شجاعی زاده
این یک مطالعه مورد - شاهدی نیمه تجربی می باشد که درنمونه ای از دانش آموزان پسر مقاطع سوم و چهارم ابتدایی در مدارس شهری ناحیه یک آموزش و پرورش شیراز در طی سال تحصیلی 1371-72 انجام گردیده است . هدف پژوهش بررسی تاثیر آموزش بهداشت فردی بر آگاهی ورفتار دانش آموزان (طبق گزارش خودشان) با استفاده از دو رویگرد آموزشی بوده است : الگوی الف : تدریس بهداشت فردی توسط معلمین بدون اطلاع و آموزش مادران در باره برنامه ; و الگوی ب : تدریس بهداشت فردی توسط معلمین همراه با آگاه ساختن و آموزش مادران قبل از شروع برنامه توسط پژوهشگر . نمونه سومی از دانش آموزان . گروه شاهد (ج) را دراین بررسی تشکیل دادند. تاثیرات برنامه درون شرایط آموزشی (یعنی آنالیز اطلاعات آزمونهای قبل و بعد در هرگروه) و بین الگوهای آموزشی (مقایسه گروههای الف . ب و ج با یکدیگر)مورد بررسی قرار گرفتند . اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی برنامه بااستفاده از سه پرسشنامه از دانش آموزان مادران و معلمین در آزمونهای قبل و بعد جمع آوری گردید. دانش آموزان درالگوی آموزشی الف (تعداد = 186) افزایش قابل توجهی p=(0.000) را درآگاهی،همچنین بهبود رفتارهای بهداشتی (براساس گزارش خودشان در زمینه بهداشت فردی نشان (p=0.000) و الگوی ب نیز اثرات مثبت قابل توجهی را بر آگاهی p=(0.000) و رفتارهای بهداشتی (p=0.000) دانش آموزان گروه ب ایجاد کرده مقایسه اثرات برنامه در الف و ب باگروه شاهد، اثرات قابل توجهی را در آگاهی و رفتار گروههای الف و ب نسبت به گروه ج تائید کرد. مقایسه الگوی الف با الگوی ب نشان داد که رویکرد آموزشی دوم به طور قابل توجهی اثرات بیشتری را بر آگاهی (p=0.000) و رفتار (p=0.000) دانش آموزان گروه ب نسبت به الگوی الف در گروه الف ایجاد کرده است .