نام پژوهشگر: فرخنده امین شکروی

بررسی تاثیر برنامه آموزشی مدون بر آگاهی، نگرش، عملکرد و میزان ابتلا به شپش سر در دانش آموزان دختر ابتدایی شهر چابهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  زینب غلام نیا شیروانی   فرخنده امین شکروی

این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع آزمون - کنترل است که با هدف بررسی تاثیر برنامه آموزشی مدون بر آگاهی ، نگرش ، عملکرد و میزان ابتلا به شپش سر در دانش آموزان دختر ابتدایی شهر چابهار در سال 88-87 انجام پذیرفته است. ابزار و روش گرد آوری داده ها در این بررسی شامل پرسشنامه ، برگ مشاهده مستقیم رفتار و معاینه سر بوده است و اطلاعات لازم در دو مرحله گرد آوری شده است . در این مطالعه دو دبستان دخترانه بطور تصادفی از دبستانهای دخترانه چابهار انتخاب شدند و سپس یک دبستان به گروه آزمون و دبستان دیگر بطور تصادفی به گروه کنترل اختصاص یافت. جمعا 153 دانش آموز مورد بررسی قرار گرفتند. میزان آلودگی در گروه آزمون و کنترل در مرحله قبل از آموزش 69/3% و 82/1% بود . بعد از تعیین میزان آلودگی و برگزاری پیش آزمون ، بر اساس اطلاعات بدست آمده در گروه آزمون مداخله آموزشی به عمل آمد و پس از دو ماه پس آزمون انجام شد. یافته های حاصل اختلاف معناداری را در آگاهی ، نگرش و عملکرد دانش آموزان در گروه آزمون نشان میدهند ( p<0/0001 ) در حالی که در گروه کنترل این تفاوت معنادار وجود نداشته است ( p>0/05 ). در گروه آزمون میزان آلودگی بعد از مداخله به7/26% کاهش یافت ( p<0/0001 ) اما در گروه کنترل هیچ تغییر معناداری نکرد(p =0/146). به عبارت دیگر یافته ها نشان دادند که برنامه آموزشی تدوین شده در کاهش آلودگی به شپش سر در موارد آزمودنی، تاثیر مثبت داشته است. آزمونهای من ویتنی و کای دو ارتباط معناداری بین آلودگی به شپش سر و متغیرهای زمینه ای و جمعیتی مثل تحصیلات پدر، تعداد اتاق خواب ، تعداد افرادی که در یک اتاق می خوابند ، وجود آب دائم در منزل ، نوع مو ، سابقه آلودگی دانش آموزان و موارد آلودگی در خانواده نشان دادند .

بررسی میزان تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر آگاهی، نگرش، عملکرد و کچلی سر در بین دانش آموزان پسر ابتدایی شهر چابهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  منا سادات اردستانی   فرخنده امین شکروی

این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع آزمون- کنترل است که با هدف ارزشیابی تاثیر برنامه آموزش بهداشت برمیزان آگاهی، نگرش، عملکرد وکچلی سر در دانش آموزان پسر ابتدایی شهر چابهار در سال 87-86 انجام پذیرفته است. ابزار و روش گردآوری داده ها در این تحقیق شامل پرسشنامه، برگه مشاهده مستقیم رفتار و نمونه برداری آزمایشگاهی از پوست وموی سر (آزمایش لام مستقیم و کشت ) می باشد. اطلاعات مربوط به واحدهای مورد مطالعه در دو مرحله گردآوری شده است. در این مطالعه با توجه به حجم نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی دو دبستان پسرانه چابهار انتخاب و براساس مطالعات انجام شده 115 دانش آموز کلاس سوم (55 نفر گروه آزمون- 60 نفر گروه کنترل) که از هر لحاظ همسان بودند جهت بررسی در نظر گرفته شدند. فراوانی ابتلا به کچلی سر در دو گروه همسان بود (گروه مورد 20% و گروه کنترل 3/18 % ) پس از انجام آزمون اولیه براساس داده های به دست آمده برنامه و محتوای آموزشی تهیه شد و سپس در گروه آزمون مداخله آموزشی به عمل آمد. بعد از دو ماه آزمون ثانویه انجام گرفت. برنامه آموزشی شامل یک جلسه برای معلمان گروه آزمون، هشت جلسه نیم ساعته برای دانش آموزان توسط معلم و محقق و یک جلسه برای مادران بود. یافته های به دست آمده اختلاف معنی داری را در مورد تاثیر برنامه آموزش بهداشت بر افزایش آگاهی، نگرش و عملکرد بهداشتی دانش آموزان گروه مورد نشان می دهد(0001/0>p).میزان آلودگی در گروه آزمون به 5/5 % رسید (008/0= p ) ولی در گروه کنترل هیچ تغییری نشان نداد. همچنین در این تحقیق بین آلودگی به کچلی سر و وزن(001/0= p)، نوع پوست(0001/0 >p ) تحصیلات پدر(0001/0 >p ) وتحصیلات مادر( 003/0= p ) ارتباط معنی داری به دست آمد. مطالعه انجام شده نشان می دهد که برنامه آموزش بهداشت در افزایش آگاهی، نگرش، عملکرد و کاهش آلودگی به کچلی سر در واحدهای تحت مطالعه تاثیر مثبت داشته است.

بررسی تاثیر برنامه آموزشی مدون بر رفتار های تغذیه ای دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر بجنورد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  آرزو رسولی   فرخنده امین شکروی

عنوان : بررسی تاثیر برنامه آموزشی مدون بر رفتار های تغذیه ای دانش آموزان دختر مدارس راهنمایی شهر بجنورد. مقدمه : دختران نوجوان مادران آینده هستند . آگاهی در مورد تغذیه مطلوب در طی دوران نوجوانی می تواند از بسیاری از بیماری های مرتبط با تغذیه دوران بزرگسالی پیشگیری کند . هدف از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش تغذیه بر رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان دختر در مدارس راهنمایی شهر بجنورد می باشد که طی سال های 1388-1387 در این شهرستان انجام شده است . روش کار : پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی ( quasi- experimental) است که میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان با استفاده از پرسشنامه چهار قسمتی ( مشخصات جمعیتی ، آگاهی ، نگرش و عملکرد ) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت . برای انجام این مطالعه دو مدرسه در شهرستان بجنورد که از لحاظ خصوصیات جمعیتی همگن تر بودند انتخاب شدند . یک مدرسه به صورت تصادفی در گروه مورد( مدرسه نیایش ، 55 نفر) و مدرسه دیگر در گروه شاهد( مدرسه آفرینش ، 60 نفر) قرار گرفتند .پس از اجرای برنامه آموزش بهداشت برای گروه مورد که با توجه به نیاز سنجی اولیه طراحی شده بود ، میزان تاثیر آموزش بر آگاهی ، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان مورد سنجش قرار گرفت . نتایج : یافته های تحقیق نشان می دهد میانگین میزان آگاهی دانش آموزان گروه مورد پس از آموزش از 112/1±192/6 به 091/1± 964/8 رسیده است ، میزان نگرش از 269/1± 647/5 به 273/1± 264/8 رسیده است و میزان عملکرد صحیح آن‏ها از 269/1± 034/5 به 261/1± 774/6 افزایش یافته است ( p<0.001 ). در حالی که تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبوده است. بحث و نتیجه گیری : نتایج این مطالعه نقش مثبت برنامه های آموزش بهداشت را در ارتقاء آگاهی ، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نشان داد . لذا لزوم توجه به این برنامه های آموزشی جهت ارتقای رفتارهای تغذیه ای ضروری به نظر می رسد . واژه های کلیدی : رفتار تغذیه ای ، دانش آموزان مقطع راهنمایی ، آموزش بهداشت .

طراحی و ارزشیابی الگوی آموزشی به منظور پیشگیری رفتاری از ایدز در جوانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1389
  فاطمه رحمتی نجلرکلایی   شمس الدین نیکنامی

چکیده مقدمه و اهداف: ((hiv/aids تهدیدی برای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران محسوب می شود و عوارض بهداشتی اقتصادی، اجتماعی متعددی به دنبال دارد. تدوین یک الگوی پیشگیری، نیازمند درک صحیح از فرایند و نحوه شکل گیری رفتارهای مخاطره آمیز منجر به ایدز می باشد.این مطالعه با تلفیقی از رویکرد کمّی و کیفی به منظور طراحی و ارزشیابی الگوی آموزشی جهت پیشگیری از رفتارهای مخاطره آمیز منجر به ایدز انجام گرفته است. مواد و روش کار: در مرحله اوّل از نظریه زمینه ای به عنوان چهار چوب مطالعه استفاده گردید. داده ها از طریق 75 مصاحبه عمیق با بیماران مبتلا به (hiv/aids) و افراد خانواده آنها و 19 فرد در معرض خطر بیماری و 8 متخصّص و12گزارش پرونده بیماران به طور هم زمان جمع آوری و تجزیه، تحلیل شد .سپس با توجه به یافته ها، نظریه و الگوی نوینی تدوین گردید. سپس میزان پیش بینی سازه های الگو، با حضور 348 دانشجوی دختر دانشگاه تهران باروش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای تعیین گردید. سپس مداخله آموزشی براساس تلفیق نتایج تحقیق کیفی و مطالعه مقطعی طراحی شد.از بین دانشجویان قبلی 120 دانشجوی دخترگروه علوم انسانی به گروه مورد و شاهد تقسیم شدند و درگروه آزمون، مداخله آموزشی در 4 جلسه به اجرا در آمد. نتایج: نتایج این مطالعه به ارائه نظریه جدیدی به نام تئوری رفتار پرخطر ایدز ((thrbh انجامید. سپس بر اساس نظریه مذبور الگوی رویکرد چندگانه پیشگیری از ایدز (mamph) تدوین شد. در مطالعه مقطعی،آنالیز مسیر نشان دادکه میزان پیش بینی کلی بخش ادراکات الگو برای واریانس متغیّرقصد رفتاری 43 درصد و متغیّر خودکارامدی بیشترین میزان پیش بینی را در مقایسه با دیگر عوامل داشت ( 51/0 =?). یافته های مطالعه نیمه تجربی تاثیر آموزش را بر سازه های آگاهی، حساسیت درک شده و منافع درک شده نشان داد و نتایج در مورد متغیرهای قصد رفتاری، خودکارامدی و خطر درک شده افزایش معنی داری را نشان نداد. بحث و نتیجه گیری: بر طبق نتایج حاصل از این مطالعه، حمایت اجتماعی به عنوان متغیر مرکزی شناخته شد و به نظر می رسد که حمایت اجتماعی به عنوان متغیر مرکزی نقش عمده ای در پیشگیری از ایدز دارد.توصیه می گردد الگوی پیشنهادی این مطالعه،علاوه بر آن که در نمونه های گوناگونی از جوانان پیرامون ایدز تکرار شود در مورد رفتار های پرخطر دیگر مانند سیگار و.. به کار گرفته شود. کلمات کلیدی: نظریه زمینه ای، الگوی آموزشی، تحقیق کیفی، رفتارهای مخاطره آمیز، پیشگیری رفتاری،(hiv/aids) ، جوانان

بررسی تاثیر تلفیق مدل اعتقاد بهداشتی با تئوری خودکارآمدی در افزایش سطح کیفیت خدمات تنظیم خانواده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  محمد اسلامی   علیرضا حیدرنیا

مقدمه: تنظیم خانواده و کنترل باروری یکی از مهمترین ابزار موجود در اختیار خانواده ها است تا از آن طریق بتوانند بطور آزادانه، آگاهانه و مسوولانه برای تعداد فرزندان خود و فاصله گذاری بین آنها برنامه ریزی نموده و از نیاز برآورده نشده، بارداری های ناخواسته و پرخطر پرهیز نمایند. در این میان مشکلاتی مانند کمبود منابع و نیز برخی مشکلات کیفی در ارایه خدمت وجود دارد که دستیابی به اهداف را با تاخیر روبرو می سازد. مواد و روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه تجربی از نوع کارآزمایی تصادفی است که با هدف بررسی تاثیر استفاده از سازه های مختلف مدل اعتقاد بهداشتی در ارتقای کیفیت خدمات تنظیم خانواده در استفاده کنندگان از دو روش پیشگیری از بارداری قرص و کاندوم انجام شده است. از واحدهای ارایه خدمت شبکه بهداشت و درمان سمنان، دو سری از واحدهای ارایه خدمت (متناسب با حجم نمونه) به عنوان مداخله و شاهد انتخاب شدند. پانصد نفر (دو گروه 250 نفری) به عنوان گروه مداخله و پانصد نفر (دو گروه 250 نفری) به عنوان گروه شاهد (برای هر کدام از روش های قرص و کاندوم) در نظر گرفته شدند. ابزار های استفاده شده برای انجام این پژوهش شامل دو قسمت بود. یک قسمت یکسان برای بررسی شاخص های دموگرافیک استفاده کنندگان از هر کدام از روش ها و یک قسمت متفاوت که مبتنی بر سازه های مدل اعتقاد بهداشتی تدوین گشته و تعداد سوال ها در سازه ها از روشی به روش دیگر متفاوت بود. اعتبار ظاهری، اعتبار محتوایی، روایی و پایایی پرسشنامه ها مورد ارزیابی و اصلاحات لازم قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با بهره گیری از روش آزمون- آزمون مجدد و محاسبه معیارهای نمونه برداری برای تضمین کیفیت (lqas)، محاسبه آلفای کرونباخ و انجام item analysis نهایی شد.برنامه مداخله شامل استفاده از یک ابزار ارایه خدمت مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بود. ارزیابی مداخله از طریق پرسشنامه در قبل از مداخله، دو ماه، چهار ماه و شش ماه بعد از مداخله انجام شد. نتایج: میانگین سنی استفاده کنندگان از قرص 29 سال و میانگین سنی افراد استفاده کننده از کاندوم 27 سال بود. بین دو گروه در ابتدای مطالعه از لحاظ متغیرهای دموگرافیک تفاوت معنی داری دیده نشد. اطلاعات به دست آمده نشان داد که در هر گروه شاهد و مداخله برای هر دو روش قرص و کاندوم در طول مداخله، براساس سازه های مدل اعتقاد بهداشتی اختلاف معنی داری وجود داشته است. این امر نشان دهنده موثر بودن آموزش های قبلی بوده است که شاخص های موجود نیز بیانگر همین امر است. فراتر از این، یافته های مطالعه نشان داد که سازه های منافع درک شده (0.05 > (p، موانع درک شده (0.05 > (p و خودکارآمدی (0.05 > (p در استفاده کنندگان از قرص در دو گروه شاهد و مداخله تفاوت معنی داری داشته و در دو گروه شاهد و مداخله استفاده کننده از کاندوم در سازه های منافع درک شده (0.05 > (p و موانع درک شده (0.05 > (p اختلاف معنی داری مشاهده شد. بحث: این مطالعه نشان می دهد که ارایه خدمات تنظیم خانواده مبتنی بر سازه های اعتقاد بهداشتی سبب ارتقای کیفیت خدمات در مقایسه با روش کلاسیک است. براین اساس بهره گیری از این مدل سبب بهبود وضعیت سازه های منافع درک شده و خودکارآمدی در گیرندگان هر دو روش و موانع درک شده در گیرندگان قرص است. با بهبود ارتباط بین گیرنده و ارایه دهنده خدمت، قطع و تغییر زودرس استفاده از روش انتخاب شده کاهش می یابد. همچنین ضمن بهبود شاخص های پیشگفت سبب افزایش فاصله زمانی مراجعه به واحدهای ارایه خدمت با حفظ و ارتقای کیفیت قبلی شده و از این طریق قادر خواهد بود تا بار مراجعه را برای دریافت خدمت این دو روش به واحدهای ارایه خدمت کاهش داده و ضمن ایجاد صرفه جویی معتنابه، در استفاده بهینه از منابع انسانی تاثیری مثبت ایجاد نماید.

ارزشیابی برنامه آموزشی چند رسانه ای بر رفتار بهداشت دهان و دندان دانش آموزان و مقایسه آن با روش آموزشی سخنرانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1391
  فاطمه محمدخواه   فرخنده امین شکروی

چکیده زمینه و هدف: استفاده منظم از مسواک، دهان شویه و نخ دندان در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری های دهان و دندان موثر است. این مطالعه باهدف ارزشیابی برنامه آموزشی چند رسانه ای بر رفتار بهداشت دهان و دندان دانش آموزان و مقایسه آن با روش آموزشی سخنرانی در ارتقاء و نگهداری رفتار مرتبط با سلامت دهان و دندان انجام گردیده است. روش بررسی:مطالعه حاضر پژوهش مداخله ای نیمه تجربی می باشد که در سال 91-1390 در چابهار انجام شد. 300 دانش آموز کلاس چهارم و پنجم ابتدائی بطور تصادفی انتخاب و به 3 گروه 100 نفری (شاهد، سخنرانی و نمایش فیلم) تقسیم بندی شدند. نوع مداخله شامل نمایش فیلم و سخنرانی بود. ارزشیابی بعد از آموزش در 2 مرحله (بلافاصله و 3ماه بعد از مداخله) انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه با آلفاکرونباخ 8/0 بود. برای آنالیز داده ها از نرم افزار spssو آزمون های آماری من ویتنی و anova استفاده شد تحقیق در کمیته اخلاق پزشکی دانشگاه تربیت مدرس تایید شد. یافته ها: بیشترین درصد فراوانی مربوط به رتبه تولد (دوم)، بعد خانوار (پنج نفره)، تحصیلات پدر (ابتدایی)، تحصیلات مادر (بی سواد)، شغل پدر (آزاد)، شغل مادر (خانه دار)، محل سکونت (شخصی) بود. در گروه سخنرانی و فیلم میزان آگاهی و نگرش بلافاصله و 3 ماه بعد از مداخله افزایش یافت (05/0p<). در گروه سخنرانی میزان عملکرد بلافاصله بعد از مداخله افزایش یافت (001/0p<) همچنین در گروه فیلم میزان عملکرد بلافاصله بعد از مداخله افزایش یافت که از نظر آماری معنی دار نبود(07/0p<).به طور کلی در همه مراحل روش آموزشی فیلم از روش سخنرانی موثرتر بود. نتایج: نه تنها آموزش در ارتقای رفتار بهداشت دهان و دندان موثر می باشد ، بلکه نوع آموزش در ارتقای آن نقش بسزایی دارد به طوری که در همه مراحل روش آموزشی فیلم از روش سخنرانی موثرتر بود. واژگان کلیدی:آموزش، رفتار بهداشت دهان و دندان، سخنرانی، رسانه ی دیجیتال، کیفیت زندگی

طراحی ،تدوین و ارزشیابی بسته آموزشی پیشگیری از حیوان گزیدگی در دانش رابطین بهداشت شهری شهرستان فریمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  محمد رضا قهار   فرخنده امین شکروی

چکیده مقدمه و اهداف: حیوان گزیدگی انسان از شایعترین مشکلات بهداشت عمومی در دنیا است که اهمیت آن به دلایل شیوع بالا، عوارض آن و مهمتر از همه به دلیل خطر انتقال بیماری هاری می باشد. این مطالعه با هدف طراحی و تدوین بسته آموزشی پیشگیری و ارزشیابی تاثیر این بسته بر دانش رابطین بهداشت شهری فریمان انجام شد. روش کار: در مرحله اول، برای تدوین بسته آموزشی، مطالعه توصیفی مقطعی انجام شد. جامعه پژوهش این مرحله، مراجعین مرکز درمان حیوان گزیدگی فریمان بودند. اطلاعات از طریق مصاحبه با افراد حیوان گزیده، یا همراه آنها به روش سرشماری طی سه ماه جمع آوری و با نرم افزار spss بصورت توصیفی تحلیل شد. بر اساس یافته ها و بهره گیری از مطالعات مشابه، بسته آموزشی تدوین و در مرحله دوم پژوهش، جهت ارزشیابی بسته آموزشی فوق، یک مطالعه نیمه تجربی انجام و نتایج آن با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های independent sample test و paired- sample t test تحلیل شد. یافته ها: در مرحله اول پژوهش، از تعداد 102 نفر مراجعه کننده به مرکز درمان حیوان گزیدگی 4/81 درصد مرد، 6/18 درصد زن و بیشترین موارد گزش مربوط به گروه سنی 0 تا 19 سال (4/30درصد) بود. سایر یافته های مرحله اول در اصل پایان نامه ارائه شده است. در قسمت دوم آزمونهای انجام شده نشان داد که میانگین نمرات گروههای آزمون(18/3) و شاهد(53/3) قبل از مداخله تفاوت معنی داری با هم نداشتند. پس از انجام مداخله در گروه آزمون، با سطح معنی داری (0001/0p<) میانگین نمرات در گروه آزمون(30/8) و گروه شاهد(55/3) اختلاف معنی دار با هم داشتند، لذا آموزش داده شده به طور معنی داری بر افزایش دانش گروه آزمون تاثیر داشت. نتیجه گیری: انتظار می رود با اجرای مداخلات آموزشی، به کاهش بروز حیوان گزیدگی و نتایج حاصل از آن دست یافت. واژگان کلیدی: حیوان گزیدگی، فریمان، هاری، رابطین بهداشت، دانش، پیشگیری

تاثیر برنامه آموزشی پیشگیری از کمردرد در ارتقای کیفیت زندگی پرستاران شاغل در بیمارستان ولیعصر (عج)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  مریم باقری شادهی   صدیقه سادات طوافیان

چکیده مقدمه: کمردرد دومین دلیل مراجعه به پزشک عمومی و سومین دلیل جراحی می باشد که باعث کاهش کیفیت زندگی می گردد. پرستاران یکی از اقشار جامعه هستند که به دلیل ماهیت کاری با کمردرد مواجهه هستند. لذا نظر به اینکه تا کنون مداخله آموزشی پیشگیری از کمردرد در پرستاران صورت نگرفته، پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان تاثیر آموزش پیشگیری از کمردرد در ارتقاء کیفیت زندگی پرستاران انجام شد. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 90 پرستار به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس به دو گروه کنترل و مداخله تقسیم شدند. جلسه آموزشی دو ساعته با موضوع پیشگیری از کمردرد جهت گروه مداخله برگزار شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دموگرافیک وsf-36بود.درابتدا پرسشنامه پیش آزمون تکمیل و آموزش در گروه مداخله صورت گرفت و پس از 2 ماه، پرسشنامه مجدداً در هر دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزارspss نسخه16و آزمون های تی تست و تی زوج و (0/05>p) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:نتایج پژوهش بعدازگذشت2ماه نشان داد، میانگین نمرات در بعد عملکرد جسمانی(p=0/003)،سلامت روانی (p=0/02)، بعد سلامت عمومی(0/001>p)، بعد محدودیت نقش به علت مشکلات روانی (p=0/02)و بعدعملکرد اجتماعی (p=0/01) افراد گروه مداخله به طور چشمگیری بالاتر از گروه کنترل می باشد. که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد برنامه آموزشی پیشگیری از کمردرد می تواند در جهت ارتقای کیفیت زندگی پرستاران موثر باشد. واژگان کلیدی: آموزش، پیشگیری از کمردرد، پرستار، ارتقاء کیفیت زندگی

بررسی تاثیر آموزش بر رفتارهای پیشگیرانه از بیماری تب مالت درروستاهای شهرستان گیلانغرب در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  حمیدررضا خانیان   فرخنده امین شکروی

چکیده زمینه وهدف: تب مالت (برسلوز ) یکی از بیماریهای مشترک بین انسان و دام است که از حیوانات آلوده به انسان منتقل می شود با توجه به اهمیت تب مالت و عوارض مختلف ناشی از بیماری برای انسان و دام ومشاهده متعدد این بیماری ومیزان شیوع بالایی که در شهرستان گیلانغرب نسبت به کل کشور برخوردار است . تحقیقی با هدف بررسی تاثیریک برنامه آموزشی بر آگاهی ،نگرش و رفتارهای پیشگیرانه از ابتلاء به تب مالت دربین روستاییان این شهرستان انجام گردید تا بتوان با بالا بردن سطح آگاهی از بروز موارد جدید بیماری جلوگیری نمود و از ضررهای جانی ، اقتصادی و... ناشی از بیماری در این منطقه کاست . مواد و روش ها: این پژوهش از نوع پژوهشهای نیمه تجربی بوده و جامعه پژوهش ساکنین روستاهای شهرستان گیلانغرب می باشد . نمونه های این مطالعه به صورت تصادفی سیستماتیک از 6 روستا که در دوسال اخیر بیشترین شیوع بیماری را داشته انتخاب شده اند . از این 6 روستا 3 روستا بصورت تصادفی بعنوان گروه مورد و 3 روستا به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. ابتدا پیش آزمون در دو گروه مورد( 87نفر) و شاهد (87 نفر) انجام شد. سپس مداخله آموزشی در گروه مورد آنجام پذیرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد. یافته ها: میانگین نمره آگاهی ،نگرش و عملکرد قبل از مداخله آموزشی به ترتیب برابر با 03/9±54/26، 05/2±11/6، 55/1±48/4 بعد از مداخله آموزشی به ترتیب برابر با 24/6 ±37/34 ، 44/1 ± 58/7 ، 37/1 ± 86/6 آگاهی ،نگرش و عملکرد گروه مورد پس از مداخله آموزشی تفاوت معنی داری با گروه شاهد و پیش از آزمون دارد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی محقق ساخته بر، آگاهی، نگرش و رفتارهای پیشگیرانه از ابتلاء به تب مالت دربین روستاییان این شهرستان تاثیر مثبت داشته است . واژگان کلیدی : تب مالت، دامدار، آموزش بهداشت، برنامه آموزشی

طراحی، تدوین و ارزشیابی بسته آموزشی بر آگاهی مادران دارای کودک ناهنجار تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بیرجند ) مطالعه متولدین 1/1/86 تا29/12/90)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  زهرا امینی نسب   فرخنده امین شکروی

ناهنجاریهای مادرزادی، در زمان لقاح یا طی دوران تکامل داخل رحمی رخ داده و هنگام تولد ظاهر می شود. ناهنجاریهای مادرزادی یک علت شایع ناتوانی بچه ها در درازمدت می باشند و در قرن حاضر بخش مهمی از مسایل پزشکی را به خود اختصاص داده اند. تقریبا 20 درصد مرگ و میر کودکان زیر یکسال مربوط به ناهنجاری های مادرزادی در بدو تولد است. این پژوهش یک مطالعه تجربی مورد شاهدی است که با توجه به عوامل خطر مرتبط با ناهنجاریهای مادرزادی در کودکان تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بیرجند طی سالهای 90-86 طراحی و ارزشیابی گردیده است. در مرحله اول این مطالعه نمونه مورد مطالعه و جامعه پژوهش یکسان بود، بنابراین نمونه گیری از نوع سرشماری انجام شد. براین اساس علل ناهنجاریهای مادرزادی متولدین سالهای 90-86 که تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بیرجند می باشند ،مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس عوامل خطر مرتبط در ناهنجاری مادرزادی بسته آموزشی طراحی گردید و میزان آگاهی مادران در دو گروه مورد وشاهد وتاثیر آموزش بسته آموزشی بر گروه مورد بررسی گردید.اطلاعات پس از جمع آوری در نرم افزار آماری spss18 وارد و سپس با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی کای اسکوئر ، فیشر ورگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که 11% مادران دارای کودک ناهنجار در جلسات آموزش گروهی پیشگیری از ناهنجاری مراکز بهداشتی درمانی شرکت کرده بودند. در بررسی میزان آگاهی در گروه مورد ، میانگین میزان آگاهی قبل از مداخله 17/8 بود که به 8/15 دربعد از مداخله افزایش یافت و در گروه شاهد ،میانگین میزان آگاهی قبل از مداخله بود 22/8 که تغییر چندانی نکرد وبه 15/9 رسید. این یافته بیانگر تاثیر مداخله آموزشی انجام شده بر میزان آگاهی مادران در زمینه پیشگیری از ناهنجاریهای مادرزادی می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده لزوم وضرورت آموزش پیشگیری از ناهنجاری مادرزادی ومعرفی مراکز مشاوره ژنتیک در سطح جامعه پیشنهاد می گردند.

بررسی میزان تاثیر برنامه آموزشی بر استرس زنان در معرض خطر سرطان پستان در مرکز حمایت و پیگیری سلامت زنان در سال 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  الهام بهنام طلب   فرخنده امین شکروی

چکیده: بررسی میزان تاثیر برنامه آموزشی بر استرس زنان با سابقه خانوادگی سرطان پستان در مرکز حمایت و پیگیری سلامت زنان مقدمه: سرطان پستان بارزترین سرطان وعامل عمده مرگ ومیر ناشی از سرطان ها در زنان می باشد و وجود فرد مبتلا به سرطان پستان در خانواده غیر از افزایش ریسک ابتلا به این بیماری ، باعث افزایش استرس نیز شده که خود می تواند به عنوان عامل آغاز گر سرطان پستان مطرح باشد. مطالعه حاضربا هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی بر استرس زنان با سابقه خانوادگی سرطان پستان در مرکز حمایت و پیگیری سلامت زنان انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است. بدین منظور97 نفر از زنان که مادر، خواهر یا دخترشان در 5 سال اخیر به سرطان پستان مبتلا شده بودند ، با توجه به واجد شرایط شرکت در مطالعه به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند و به طور تصادفی در دوگروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. مداخله طراحی شده مدیریت استرس برای گروه آزمون در6 جلسه 90 دقیقه ای در قالب مشاوره گروهی اجراشد. ابزارگردآوری اطلاعات دراین تحقیق شامل پرسشنامه دو قسمتی اطلاعات دموگرافیک وپرسشنامه استاندارد استرس هری بودکه قبل وپس از مداخله توسط دوگروه تکمیل ونتایج حاصل با نرم افزار spss 20 و با استفاده از آزمون های کای دو، آزمون تی زوج و تی مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که قبل از مداخله بین گروه آزمون و شاهد ،ا ز نظر میانگین نمرات میزان استرس اختلاف آماری معناداری ، مشاهده نگردید . درحالیکه بعد از مداخله ،آزمون تی مستقل نشان داد که بین دوگروه آزمون وشاهد ، از نظر میانگین نمرات مدیریت استرس اختلاف آماری معنادار وجود دارد. )001/ 0 p< ( نتیجه گیری : مشاوره گروهی برمدیریت استرس در زنان با سابقه خانوادگی سرطان پستان موثر میباشد و به عنوان یک برنامه مناسب در بهداشت روان این گروه از زنان توصیه می گردد. کلیدواژه ها: مشاوره گروهی ، مدیریت استرس ، زنان با سابقه خانوادگی سرطان پستان.

بررسی عوامل مرتبط با مصرف بی رویه دارو در مراجعین به درمانگاه ولیعصر شهرعباس آباد: مطالعه مقطعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  آتوسا معیری   فرخنده امین شکروی

چکیده: مقدمه: مصرف دارو از ارکان مهم درمان بیماری می باشد (75 درصد) درمان ها توسط دارو صورت می گیرد اما مصرف غیرمنطقی آن علاوه بر عدم درمان بیماری موجب ایجاد عوارض دارویی در طولانی مدت نیز می شود. در حال حاضر خوددرمانی از مشکلات عمده موجود در چرخه درمان در کشور ایران و خیلی از کشورهای دیگر می باشد مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی است که در طی آن عوامل زمینه ساز مرتبط با مصرف خودسرانه در مراجعین به درمانگاه ولیعصر شهرعباس آباد مورد بررسی قرار می گیرد. اطلاعات از طریق پرسشنامه دو قسمتی که روایی و پایایی آن تایید شده است و مصاحبه رو در رو با بیماران جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. یافته ها: با تجزیه و تحلیل توصیفی و تحلیلی آماری ارتباط های معنی دار بین متغیرهای سن، جنس، تحصیلات، شغل افراد مورد مطالعه با تک تک سوالات پرسشنامه ها در مورد علل احتمالی مصرف خودسرانه دارو و انتخاب شکل تزریقی دارو به دست آمد) 05/0>p). رابطه میزان مصرف خودسرانه دارو با وضعیت تاهل افراد مورد مطالعه، جنسیت، تاثیر تحصیلات و شغل افراد اندازه گیری شد. که مردان بیشتر از زنان، متاهلین بیشتر از مجردین، لیسانس و پیش دانشگاهی و قشر آزاد و کارمند بیشترخوددرمانی می کردند. نتیجه گیری: لازم است برای افزایش آگاهی و ارتقاء نگرش و عملکرد افراد برنامه های آموزشی خاصی تدوین شود و با استفاده از روش ها و وسایل آموزشی مختلف در اختیار مردم قرار گیرد. بسته آموزشی با توجه به یافته های مطالعه نیز پیشنهاد می شود. واژگان کلیدی: خوددرمانی، دارو، مصرف خودسرانه، مطالعه مقطعی، عوامل مرتبط

بررسی تاثیر آموزش بهداشت دوران بلوغ بر اساس نیازهای بهداشتی دختران نابینا مراکز استثنائی استان تهران 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  رزا بهاری شرق   فرخنده امین شکروی

چکیده مقدمه و هدف: دوران بلوغ در نوجوانان همواره با تغییرات جسمی و روحی زیادی همراه است و نوجوان در این دوران از زندگی نیازمند آموزش میباشد، فقدان بینایی در دختران نوجوان نیاز به آموزش را در آنها حساس تر میکند لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش بهداشت برمیزان آگاهی دختران نابینا نوجوان در رابطه با بهداشت جسمی و روانی دوران بلوغ مراکز استثنائی استان تهران 1391 صورت گرفته است. روش و مواد: مطالعه حاضر به صورت شبه تجربی و با جمعیت آماری 100 نفرو به روش نمونه گیری تصادفی از دختران نابینا 19-9 سال در مجتمع آموزشی نرجس نابینایان مورد بررسی قرار گرفت، روش جمع آوری داده ها به صورت پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 70 سوال در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با هدف بررسی نیازهای آموزشی در ابعاد بهداشت جسمانی، روانی و با هدف ارتقاء آگاهی بهداشت جسمانی و روانی دوران بلوغ انجام شد و نوجوانان دختر نابینا تحت آموزش توسط نیروی آموزش دیده قرار گرفتند، نوع آموزش به صورت چهره به چهره و با وسایل کمک آموزشی بوده، سپس یک ماه بعد از آموزش واحدهای مورد پژوهش مورد آزمون مجدد قرار گرفتند. مداخله بسته آموزشی مدون انجام شده آموزش بهداشت است که مشتمل بر محتوای آموزشیمنتج بر اساس نتایج پیش آزمون و هم چنین با در نظر گرفتن منابع موجود در این زمینه در ارتباط با نوجوانی، تغییرات جسمی بلوغ، تغییرات روحی و بهداشت دوران قاعدگی و بهداشت دستگاه ادراری- تناسلی میباشد. نتایج: 88% از دختران نابینا در ارتباط با تغییرات جسمی دوران بلوغ قبل از مداخله آموزشی آگاهی مطلوب نداشتند و بعد از مداخله میزان آگاهی مطلوب به 94% افزایش یافت(0.002p=)، تنها 16% از واحدهای مورد پژوهش از زمان شروع بلوغ اطلاع داشتند و بعد از مداخله این میزان به 90% افزایش یافت (0.001p=). یافته ها نشان میدهد که بین آگاهی گروه مورد مطالعه و عملکرد آنها قبل و بعد از مداخله آموزشی در ارتباط با بهداشت بلوغ تفاوت معنی داری از نظر آماری وجود دارد(005/0p<). در ارتباط با بهداشت روان نوجوانان دختر نابینا 28% از تغییرات در این دوران آگاهی مطلوب داشتند و بعد از مداخله به 98% افزایش یافت که موارد: اضطراب، تمایل به تنهایی، کاهش اعتماد به نفس و خجالت در آنها مورد سنجش قرار گرفت، و رابطه آماری معنا داری با افزایش آگاهی در واحدهای مورد پژوهش مشاهده شد(0.001p=). که اهمیت ارائه آموزش جهت ارتقاء سطح آگاهی را در واحد های پژوهش دو چندان می نماید. کلمات کلیدی: آموزش بهداشت، بررسی نیازهای بهداشتی، دختران نابینا، بلوغ

نیازیابی و ارائه بسته آموزشی جهت ارتقای سلامت بیماران قلبی عروقی در مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان کنگان در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  ابراهیم خالدی   فرخنده امین شکروی

زمینه و هدف: ازآنجا که امروزه بیماری های قلبی و عروقی عامل چشمگیری از موارد مرگ و میر و ناتوانی هستند و هزینه زیادی را به خانواده ها و نظام سلامت کشورها تحمیل می کنند. ازطرفی آموزش و آگاه سازی بیماران وخانواده ها می تواند عوامل خطرزا به حداقل برساند و از عوارض وپیامدهای آن پیشگیری نماید این موضوع اهمیت آموزش صحیح و ارتقاء سطح دانش بیماران وخانواده های آنان در حیطه درمان بیماریشان را امری ضروری و اجتناب ناپذیر نموده؛ که رویکرد آموزش بیمار باید مبتنی بر نیازهای آنان طراحی شود و براساس این نیازها متون آموزشی تهیه گردد. لذا این مطالعه با هدف نیازیابی و تهیه بسته آموزشی بر مبنای آن جهت ارتقای سلامت بیماران قلبی عروقی انجام شده است. روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی بر روی 320 نفر از بیماران غیرواگیر که در مراکز بهداشتی درمانی شهرستان کنگان دارای پرونده مراقبت بوده اند انجام گرفت. ازطریق نمونه گیری سیستماتیک از لیست پرونده های مراقبت بیماران حایز شرایط؛ انتخاب شدند. اطلاعات بوسیله پرسشنامه واز طریق مصاحبه حضوری اطلاعات جمع آوری و با کمک آزمون های آماری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: این مطالعه نشادن داد که میانگین سنی افراد 58 سال و دامنه سنی بیماران بین30 تا87 سال بود و میانگین شاخص توده بدنی (bmi) افراد177/26 بوده و اضافه وزن و چاقی در زنان به ترتیب 4/18 و 8/11درصد بوده که نسبت به مردان بیشتر است. میانگین مصرف مواد غذایی در هفته گذشته به روز به شرح زیر بود: میانگین مصرف میوه 41/4؛ سبزیجات 81/4؛ ماهی 04/2؛ مرغ 33/2؛ مصرف تخم مرغ 5/2؛ مصرف لبنیات 6/4؛ مصرف گوشت قرمز44/1؛ مصرف غذای آماده 51/0 و مصرف غذاهای سرخ کرده 05/1 روز بوده همچنین 1/74 درصد افراد هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند و 4/18 درصد افراد مورد مطالعه در حال حاضر دخانیات استعمال می کردند و 8/2 درصد افراد فشارخون بالا و9/5 درصد قندخون بالا و45 درصد چربی خون بالا داشتند. اختلاف معنی داری جنس و تغذیه افراد وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل بیانگر لزوم توجه به آموزش افراد بیمار و خانواده های آنها در جهت مراقبت از خود و کاهش مصرف غذای سرخ کرده، گوشت قرمز، افزایش متعادل مصرف ماهی، تخم مرغ، میوه جات و سبزیجات، در رژیم غذایشان، افزایش فعالیت بدنی و کاهش استعمال دخانیات نشان میدهد. واژگان کلیدی: نیازیابی، قلبی عروقی، عوامل خطر، بسته آموزشی، ارتقای سلامت

کاربرد الگوی پرسید-پروسید در حفظ و ارتقای سلامت زنان در معرض خطر سرطان پستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  معصومه هاشمیان   علیرضا حیدرنیا

هدف از این مطالعه که دردوبخش مقطعی ومداخله ای صورت گرفت، استفاده از الگوی پرسید- پروسید جهت طراحی مدل آموزشی مناسب در راستای پیشگیری از سرطان پستان در زنان در معرض خطر این بیماری بود. با استفاده از فاز ارزیابی اجتماعی این الگو مناسب ترین مدل پیشگیری از سرطان پستان در این گروه از زنان، مدل اعتقاد بهداشتی و تئوری جایگاه چندگانه کنترل سلامت شناخته شد. از پرسشنامه باور بهداشتی و خودکارآمدی چمپیون و پرسشنامه جایگاه کنترل سلامت وخدا به عنوان محورکنترل سلامت والستون بعد از طی مراحل ترجمه وروایی محتوی، صوری و سازه استفاده شد. با تحلیل عاملی تاییدی و با شرکت 323 زن واجد شرایط در مطالعه روایی سازه پرسشنامه های مرتبط تایید شد. همچنین پس از تحلیل مسیر با نرم افزار لیزرل مشخص گردید دو سازه حساسیت و شدت درک شده در مدل باور بهداشتی نمی توانند رفتار ماموگرافی را پیش بینی کنند با این حال مدل توسعه یافته باور بهداشتی به همراه باور درونی در مقایسه با نسخه اول آن از برازش بهتری برخورداربود. rmse=9/437 pvalue= 0/001 0/04 df= / ?2 df= 0/02 pvalue= 0/001 rmse=2/417 / ?2 و 79% رفتار ماموگرافی را در مقایسه با نسخه اولیه (58 %) پیش بینی می¬کرد. بعد از طراحی مدل نهایی، با شرکت 75 زن با سابقه خانوادگی درجه یک سرطان پستان که به طور تصادفی انتخاب و هفته ای یک روز به مدت 3 ماه در مقایسه با همین تعداد به عنوان گروه شاهد که قبل از مداخله از نظر متغیرهای اصلی و زمینه ای باهم تطبیق داده شده بودند، مداخله آموزشی انجام شد. مکان آموزش مرکز حمایت و پیگیری سلامت زنان بود که در راستای مطالعه به عنوان فاکتور تقویت کننده الگوی پرسید- پروسید، راه اندازی گردید. از بحث گروهی،بارش افکار، سخنرانی همرا با نمایش فیلم، عکس و اسلاید پاورپوینت در خلال آموزش استفاده شد و نتایج بلافاصله بعد از اتمام آموزش و سه ماه بعد جهت تعیین تأثیر مداخله بررسی شد. یافته ها افزایش معناداری را در تمامی متغیرهای اصلی مطالعه که سازه های مدل باور بهداشتی و سازه باور درونی تئوری جایگاه کنترل سلامت بود را نشان داد. همچنین گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد 65 % بیشتر ماموگرافی انجام داده بودند. نتایج نهایی نشان داد که مداخله آموزشی با مدل توسعه یافته در اتخاذ رفتار ماموگرافی در زنان در معرض خطر سرطان پستان تاثیر بسزایی دارد.

تأثیر مداخله آموزشی نظریه محور بر ارتقاء فعالیت جسمانی کارکنان صنایع شیر خراسان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده پزشکی 1392
  محمد واحدیان شاهرودی   فرخنده امین شکروی

مقدمه: اکثر مردم جهان در سن کار و تولید هستند و معمولاً نیمی از بهترین ساعات بیداری خود را در محل کارشان صرف می کنند و به دلایل متعددی در طول روز فعالیت جسمانی مناسب ندارند که این امر، هم بر سلامت آنان و هم بر سلامت جامعه تاثیر تعیین کننده ای می گذارد. مداخله آموزشی برای تغییر رفتار بعنوان یکی از بهترین راهبردهای موثر در کاهش کم تحرکی و آسیب های ناشی از آن پیشنهاد می شود. بر این اساس، با انجام این مطالعه به ارزیابی تاثیر مداخله آموزشی بر بهبود فعالیت جسمانی کارکنان صنایع بر اساس الگوی ارتقاء سلامت پندر اقدام گردید. روش کار: این مطالعه شامل دو بخش است. بخش اول این مطالعه با مشارکت 359 نفر از پرسنل و به صورت مقطعی انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای مشتمل بر سازه های الگوی ارتقاء سلامت پندر و پرسشنامه استاندارد فعالیت جسمانی بود که به شکل خود ایفا و مصاحبه تکمیل گردید در این بخش تعیین وضعیت موجود از نظر رفتار فعالیت جسمانی و همچنین قوی ترین سازه های پیشگویی کننده الگوی ارتقاء سلامت مشخص شد و مناسب ترین برنامه آموزشی برای گروه هدف در مطالعه مداخله ای در نظر گرفته شد. در بخش دوم مطالعه، 63 نفر از افراد واجد شرایط به صورت تصادفی به گروه مداخله تخصیص یافتند و162 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. برای افراد گروه مداخله دو جلسه آموزش گروهی و خانوادگی و سه جلسه آموزش فردی (مشاوره 5 گام) بر اساس برنامه آموزشی طراحی شده اجرا شد. نتایج برنامه آموزشی طی دو و شش ماه بعد از مداخله در هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: دامنه سنی پرسنل مورد مطالعه 22 تا 60 سال و میانگین سن 4/34سال( انحراف معیار 19/7 )بوده است. بیشتر نمونه های پژوهش متاهل(2/85%) بودند. فقط یک چهارم شاغلین در گروه افراد فعال قرار گرفتند. 5/7 درصد از پرسنل در مرحله پیش تفکر،6/32 درصد در مرحله تفکر، 4/38 درصد در مرحله آمادگی،1/11درصد در مرحله رفتار و 34/10درصد در مرحله نگهداری رفتار بودند که هیچ کدام از خانم ها در مرحله نگهداری نبوده اند. با بهبود مراحل تغییر، میانگین نمره سازه های الگوی ارتقاء سلامت در پرسنل افزایش یافت اما افزایش آن در همه سازه ها یکنواخت نبود. بطور کلی رفتار فعالیت جسمانی و اکثر سازه های الگوی ارتقاء سلامت همبستگی معنی داری با هم دارند. سازه خودکارآمدی درک شده تنها سازه ای بود که با همه سازه های دیگر الگوی ارتقاء سلامت و رفتار فعالیت جسمانی همبستگی معنی داری نشان داد. آنالیز رگرسیون، قدرت پیشگویی کنندگی رفتار مرتبط قبلی و خودکارآمدی درک شده و عوامل شخصی و تاثیر گذارنده های بین فردی را معنی دار نشان داد. در ماه ششم بعد از مداخله آموزشی، افراد در مرحله پیش تفکر و تفکر به یک سوم تقلیل یافته بودند و افراد مرحله عمل و نگهداری به دو برابر رسیده بودند. 8/41% افراد در ماه ششم بعد از مداخله آموزشی، در مرحله عمل و نگهداری بودند. نتیجه گیری: افرادی که در تحقیق حاضر شرکت کردند، افراد سالم و بهنجار جامعه بودند که در برخی از عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی وضعیت قابل قبولی داشتند. در این مطالعه با استفاده از الگوی ارتقاء سلامت که یکی از الگوهای جامع در تغییر رفتار می باشد اقدام به شناسایی فاکتورهایی گردید که بر فعالیت جسمانی تاثیر دارند. آموزش توانست مرحله تغییر افراد گروه مداخله را بطور چشمگیری بهبود بخشد، همزمان با تغییر مراحل، مداخله آموزشی میزان فعالیت جسمانی را در حدود 5/21 دقیقه در هفته در ماه ششم پیگیری افزایش داد. این روش آموزشی علاوه بر افزایش میزان فعالیت جسمانی در تداوم رفتار نیز موثر بود. لذا با توجه به نتایج، بنظر می رسد که می توان با استفاده از آموزش بر مبنای سازه های تاثیر گذار الگوی ارتقاء سلامت در افراد شاغل به کمک مراحل تغییر، به بهبود و حفظ فعالیت جسمانی مناسب دست یافت.

تدوین و ارزشیابی بسته آموزشی تغذیه¬ای متناسب با نیازهای آموزشی در رابطه سرطان معده در زنان شاغل شهر اصفهان در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1392
  کیانا کثیری   فرخنده امین شکروی

تدوین برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی به مردم درباره پیشگیری از بیماری های شایع، مثل سرطان ها از ضرورت های بهداشتی می باشد. باتوجه به اینکه میزان بروز و مرگ زایی سرطان معده در ایران رو به افزایش است و اینکه در حال حاضرغربالگری سرطان معده مشکل و پر هزینه می باشدو اینکه زنان شاغل به دلیل اینکه فرصت کمی برای پخت غذا های خانگی دارند، خود وخانواده آنها بیشترمجبور به استفاده از غذاهای آماده میشوند که این مسئله خانواده هارا بیشتر درمعرض سرطان معده قرار می دهد، افزایش آگاهی و نگرش مثبت در مورد رفتارهای تغذیه ای یک ضرورت محسوب می گردد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تدوین وارزشیابی بسته آموزشی تغذیه ای متناسب با نیازهای آموزشی در رابطه سرطان معده در زنان شاغل شهر اصفهان در سال 1391انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 72زن شاغل در دو گروه مورد و شاهد طبقه بندی شدند. پرسشنامه رفتارهای تغذیه ای مرتبط با سرطان معده توسط هر دو گروه تکمیل شد. بر اساس نتایج بدست آمده از پیش آزمون و مرور منابع موجود بسته آموزشی تغذیه ای متناسب با نیازهای آموزشی طراحی شد. گروه مورد، مداخله مورد نظر را دریافت کردند(6جلسه آموزشی در 6هفته)و خانم های شاغل هر دو گروه بلافاصله و 3ماه بعد از مداخله مجددا پرسشنامه مربوطه را تکمیل کردند. داده ها جمع آوری شدو با استفاده از نرم افزار spss18 و آزمون های آماری تی مستقل، کای اسکوئرو من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

بررسی رابطه بین سلامت معنوی با شادکامی دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در سال 1392 و ارائه بسته آموزشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  فائزه مظفری نیا   فرخنده امین شکروی

زمینه و هدف: سلامت معنوی به عنوان یکی از سرمایه های با ارزش انسان هاست، که علی رغم پشتوانه دینی تا کنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و ارتباط آن با شادکامی به عنوان احساس رضایت که افراد نسبت به زندگی دارند نیز موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. لذا هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه سلامت معنوی دانشجویان با شادکامی آنها است. مواد و روش ها: سلامت معنوی در این پژوهش بر اساس پرسشنامه الیسون سه بعد: شناختی، عواطف و بعد کنش و نیز پرسشنامه شادکامی آکسفورد با 5 حیطه: رضایت زندگی، حرمت خود، بهزیستی فاعلی، رضایت خاطر و خلق مثبت مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در سال 1392 بود. طبق فرمول کوکران و با استفاده از نمونه گیری تصادفی تعداد 90 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند که به وسیله پرسشنامه مورد سوال قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از پرسشنامه ها به وسیله نرم افزار spss ، آزمون من ویتنی ، آزمون پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته که در نهایت رابطه ابعاد سلامت معنوی به عنوان متغیر مستقل با شادکامی به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی و پژوهش قرار گرفت که ثابت شد در دانشجویان سلامت معنوی با شادکامی رابطه مثبت و معنی داری دارد و ضمن ارتباط تمامی ابعاد سلامت معنوی با شادکامی بیشترین ارتباط را در میان آنها بعد عواطف و کمترین ارتباط را بعد کنش با شادکامی به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که با برنامه ریزی بر روی بعد عواطف و شناخت معنوی دانشجویان، می توان به شادکامی بیشتری دست یافت و این شادکامی دوام و پایداری بیشتری دارد.

تلفیق الگوی توسعه یافته اعتقاد بهداشتی و سازه تعهد به برنامه ریزی برای عمل به منظور ارتقا و تداوم رفتارهای بهداشتی دهان و دندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1393
  پریسا کسمایی   فرخنده امین شکروی

پیش زمینه و هدف: ارتقای بهداشت دهان درمدارس، از اولویتهای سازمان جهانی بهداشت است. هدف این بررسی تلفیق الگوی توسعه یافته اعتقاد بهداشتی و سازه تعهد به برنامه ریزی برای (طرح) عمل به منظور ارتقا و تداوم رفتارهای بهداشتی دهان و دندان دردانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی (9- 10 ساله)، بوده است. مواد و روش ها: مطالعه فوق دردو مرحله مقطعی جهت تعیین سازه های دارای قدرت پیشگویی کنندگی رفتار روی 265 نفر ونیمه تجربی روی دوگروه آزمون وکنترل هر یک شامل50 نفر صورت گرفت. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا مبتنی برالگوی اعتقاد بهداشتی و سازه تعهد به برنامه ریزی برای عمل بود. برنامه آموزشی درچهار جلسه درطول چهار هفته براساس نتایج به دست آمده ازمرحله اول و تقسیم بندی برگرفته از تحلیل عاملی اکتشافی اجرا گردید. تاثیر برنامه درچهار مرحله: صفر، سه، شش و نه ماه پس ازمداخله ارزشیابی شد. یافته ها: پیشگویی کننده های قوی رفتار، سازه های شدت عینی درک شده، موانع روانی درک شده و سطح سواد مادر بودند. تحلیل پیگیری ها در چهار نوبت نشان دهنده ارتقا و پایداری رفتارهای مسواک زدن وکشیدن نخ دندان و نیز شاخص ساده بهداشت دهان درگروه آزمون نسبت به پیش از مداخله و درمقایسه باگروه کنترل بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به موفقیت آمیزبودن قابل توجه مداخله آموزشی با محوریت سازه های ایجاد شده، شدت عینی درک شده وموانع روانی درک شده، برای اولین بار درجهان وانطباق تقسیم بندی شدت درک شده با نظریه رشد شناختی پیاژه درکودکان مرحله عملیات عینی، به همراه بهره گیری از سازه تعهد به طرح عمل درارتقا و پایداری رفتارها، انجام تحقیقات بیشتر دراین گروه سنی توصیه میگردد، تا درصورت تایید، نظریه فوق واردالگوهای مطالعه رفتار درآموزش وارتقای سلامت گردد، به علاوه تاثیرسازه تعهد به طرح عمل درکاربرد الگوجهت ارتقا و به خصوص پایداری رفتارمورد بررسی قرار گیرد.