نام پژوهشگر: مهرناز راد
مهرناز راد حسام الدین حلیمی
مطالعه ای برای تعیین سروتیپ ها و الگوی مقاومت ضد میکروبی در میان جدایه های سالمونلا در گاوها و گوساله های سالم، بیمار و کالبدگشایی شده انجام شد. در بررسی های قبلی نوزده جدایه ی سالمونلا از مدفوع و بافت های حیوانات مبتلا به سالمونلوز در دو گاوداری صنعتی در شمال شرق ایران حاصل گردیده بود. در قسمت دوم مطالعه، از هریک از دو گاوداری، 4 مرتبه نمونه گیری با فواصلِ 2 ماهه انجام شد. این نمونه ها شامل مدفوع گوساله ها، مدفوع گاوهای بالغ خشکِ نزدیکِ زایش و تازه زا، خوراک، آب، فیلتر شیردوشی و شیر مورد تغذیه ی گوساله ها بود. در میان 332 نمونه ی مدفوع، 5 نمونه (شیوع 5/1 درصد) به لحاظ حضور باکتری سالمونلا مثبت بود. هیچ باکتری سالمونلایی از آب، خوراک، فیلترهای شیر و شیر مورد تغذیه ی گوساله ها جدا نشد. جدایه های سالمونلا متعلق به گروه های b، d و c و به ترتیب به تعداد 19، 2 و 1 مورد بود. در میان سروتیپ ها، سالمونلا تیفی موریوم شایع ترین جدایه (شیوع 54 درصد) بود. سالمونلا دابلین تنها 8 درصد از جدایه ها را شامل می شد. سروتیپِ شش جدایه از سروگروهِ b نامعلوم باقی ماند. نتایجِ انگشت نگاری ژنتیکی با روش eric-pcr، جدایه های سالمونلا را به 3 دسته تقسیم بندی کرد، که نشان می داد ژنوتیپ های خاصی در هر سروگروهِ سالمونلا قرار می گیرند. نتایج هم چنین حاکی از وجود تنوع میان جدایه های سالمونلا در دسته ی iii (سروگروهِ b) بود. 18 مورد از نــوزده جدایه ی سالمونلا (شیوعِ جداسازی 95 درصد) به اکسی تتراسایکلین مقاوم بودند. در 5 مورد از نوزده جدایه (شیوعِ جداسازی 26 درصد) مقاومت به 2 مورد یا تعداد بیش تری از عوامل ضدمیکروبی دیده شد. در این مطالعه تمام سویه ها به انروفلوکساسین حساس بودند و پس از آن حساسیت به کلرامفنیکل با شیوعِ 95 درصد در رتبه ی بعدی بود.
شقایق رفعت پناه بایگی احمدرضا موثقی
بر اساس اطلاعات موجود عوارض پوستی از علل عمده ی مراجعه ی حیوانات خانگی به درمانگاه های تخصصی دامپزشکی است. در میان انواع جراحات جلدی در سگ ها، عفونت های باکتریایی که با عنوان کلی "پایودرم" خوانده می شوند، تعداد قابل توجهی از بیماران را تشکیل می دهند. مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی و تعیین میزان شیوع "پایودرم ها" در سگ های مبتلا به بیماری های پوستی، مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی و تعیین رابطه ی احتمالی سن، جنس و نژاد با رخداد پایودرم ها بر روی 289 سگ مبتلا به هر نوع عوارض پوستی انجام گرفت. در این تحقیق با ارزیابی سابقه، تظاهرات بالینی، نتایج نمونه گیری های میکروب شناسی و هیستوپاتولوژی،حساسیت آنتی بیوتیکی و آزمون eric-pcr تعداد 69 قلاده سگ مبتلا به جراحات جلدی باکتریایی مورد تشخیص قرار گرفتند که 74/23 درصد از مجموع عوارض جلدی را تشکیل می دادند. پایودرم ها به انواع خیلی سطحی (16/8درصد)، سطحی (24/12 درصد ) و عمقی(26/63درصد) تقسیم شدند. 32/16 از موارد را نیز اوتیت های باکتریایی تشکیل می دادند. در این مطالعه بیشترین تعداد جدایه های حاصل از کشت باکتریایی را باکتری staphylococcus epidermidis و staphylococcus aureus به خود اختصاص داد. این مطالعه نخستین مطالعه ی کلی (جامع) در زمینه ی شیوع بیماری های جلدی باکتریایی در سگ ها در ایران است.
اسما افشاری مهرناز راد
چکیده بررسی تنوع ژنتیکی در سویه های اشریشیا کلی انسان و دام (گوساله) در استان خراسان رضوی rapd pcr با استفاده از روش به کوشش اسماء افشاری در این مطالعه در مجموع 110 سویه اشریشیا کلی از منابع مختلف مورد استفاده قرار گرفت از جمله : تعداد 40 سویه اشریشیا کلی جدا شده از مدفوع گوساله های مبتلا به اسهال (موجود در کلکسیون باکتری های بخش میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی فردوسی مشهد)، جداسازی و تشخیص این سویه ها تحت عنوان اشریشیا کلی انجام گردیده بود و در محیط کشت مایع مغذی حاوی15% گلیسرول و در 20- درجه سانتی گراد حفظ گردید.40 سویه از ادرار افراد مبتلا به عفونت ادراری جداسازی گردید.40 سویه اشریشیا کلی جدا شده از ادرار افراد مبتلا به عفونت ادراری و 30 سویه اشریشیا کلی جدا شده از گوساله های تلف شده به علت سپتی سمی جداسازی گردید و بعد از تایید سویه ها به عنوان اشریشیا کلی با روشهای باکتریولوژیکی وبیوشیمیایی ، استخراج dna از سویه ها با استفاده از کیت تجاری شرکت bioneer کره جنوبی صورت گرفت. در این بررسی تایپینگ مولکولی سویه های اشریشیا کلی با روش rapd-pcr با هدف بررسی ساختار ژنتیکی سویه های اشریشیا کلی با منشا مختلف و بررسی درجه پلئومورفیسم در بین سویه های مختلف در عفونتهای دستگاه گوارش و عفونتهای خارج ازدستگاه گوارش، انجام گرفت. به این منظور از دوپرایمرمختلف با اندازه 10 جفت باز با سکانسهای نوکلئوتیدی اختیاری (gtggccgatg) و (cctgggtcag) بطورجداگانه برای هرسویه درروش rapd-pcr مورد استفاده قرارگرفت. نهایتا محصول pcr هرسویه با روش الکتروفورز روی ژل آگارز 5/1% حاوی اتیدیوم بروماید مورد بررسی قرارگرفت. آنالیز تصاویر ژل با استفاده از نرم افزار photocap انجام گردید. سپس برای رسم نمودار مربوط به هر منشا به صورت جداگانه اطلاعات مربوط به وجود و یا عدم وجود باندی مشخص با صفر و یک در بخش data entery در نرم افزار spss version 16 وارد گردید. واکنشهای تکثیری با کمک دو پرایمرصورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان دهنده وجود حدود 35 باند پلیومورف در سویه های اشریشیا کلی سه منشا بود که از bp3000-350 متغییر بودند. در تمامی سویه ها، الگوی باندهای حاصل از واکنش rapd قابلیت تکرار در واکنش های سری دوم را داشت. در مجموع 150 باند در نتیجه استفاده از 2پرایمر rapd ازسویه های اشریشیا کلی با منابع مختلف بدست آمد. همچنین باند های bp650 وbp1000 در اکثرسویه های جدا شده از گوساله های مبتلا به اسهال، باند bp900 در اکثر سویه های جدا شده از نمونه های انسانی و باند bp2300 در اکثر گوساله های تلف شده به موجب سپتی سمی وجود داشت. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان دهنده پتانسیل بالای انگشت نگاری به روشrapd جهت تمایز سویه های اشریشیا کلی از منابع مختلف می باشد و این اطلاعات در تشخیص اکولوژی، مطالعات اپیدمیولوژیکی و طبقه بندی سویه ها مفید خواهد بود.
زینب عبیری مهرناز راد
این مطالعه با هدف جستجوی ژنهای پلاسمیدی مقاومت به کینولون ها در بین سویه های اشریشیاکلی جداشده از گوساله های مبتلا به اسهال و گوساله های سالم با روش مولتی پلکسpcr انجام شد. در این مطالعه، 100 سویه ی اشریشیاکلی شامل50 سویه جدا شده از مدفوع گوساله های مبتلا به اسهال و 50 سویه جدا شده از مدفوع گوساله های سالم، موجود در کلکسیون باکتر یایی آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده دامپزشکی فردوسی مشهد، که در محیط کشت نوترینت براث شامل 15% گلیسرین و در20- درجه سانتیگراد نگه داری می شدند، انجام شد. پس از کشت مجدد باکتری ها در محیط نوترینت آگار و اطمینان از خالص بودن آنها با استفاده از آزمایشات استاندارد بیوشیمیایی، آزمایش حساسیت ضدمیکروبی با روش انتشار از دیسک و با استفاده از دیسک های آنتی بیوتیکی نالیدیکسیک اسید و سیپروفلوکساسین روی محیطکشت مولر هینتون آگار انجام شد. نتایج آزمایشات پس از 24 ساعت، بر اساس جداول موسسه ی استانداردهای آزمایشگاهی و بالینی (clsi) قرائت و ثبت شدند. در بین سویه های جدا شده از مدفوع گوساله های سالم، 25 سویه، (50 %)، به سیپروفلوکساسین و 36 سویه، (72 %)، به نالیدیکسیک اسید مقاومت نشان دادند و 37 سویه (74%) به هردو آنتی بیوتیک مقاوم بودند. در میان سویه هایی که از مدفوع گوساله های مبتلا به اسهال جدا شده بود، 18 سویه به سیپروفلوکساسین (36%) و 31 سویه به نالیدیکسیک اسید (62 %)، مقاومت نشان دادند و 24 سویه (48%) نیز به هردو آنتی بیوتیک مقاوم بودند. پس از استخراج dna از سویه های مورد مطالعه، با روش مولتی پلکسpcr جستجوی سه ژن پلاسمیدی با استفاده از سه جفت پرایمر انجام شد. نهایتا محصولات pcr با روش الکتروفورز روی ژل آگارز مورد بررسی قرارگرفتند.
فاطمه بی باک جمشید رزم یار
مواد و روش کار 1- در این مطالعه از محیط کشت مایع و جامد pplo، برای کشت نمونه ها استفاده شده است. 2- نمونه برداری جهت کشت 2-1- نمونه برداری ازپرندگان تلف شده نمونه ها از کلینیک تخصصی بخش طیور و کلینیکهای بخش خصوصی اخذ گردید، لاشه های جوجه های گوشتی که در آنها درگیری کیسه های هوایی وجود داشت به صورت تصادفی انتخاب و به طور میانگین از هر گله حدود 4 تا 6 نمونه گرفته و مشخصات مرغداری مربوطه به صورت کامل یادداشت می گردید. در مجموع 150 نمونه از 50 مرغداری اطراف مشهد گرفته شد. اطلاعات فرم هر مرغداری شامل موارد زیر بود: 1- تاریخ نمونه گیری 2- ظرفیت مرغداری 3- نوع پرورش: گوشتی تخم گذار 4- تعداد تلفات 5- سن درگیری گله 6- تعداد نمونه گرفته شده روش نمونه گیری به این صورت بود که ابتدا با دستکش، قسمت های خارجی لاشه را با الکل ضدعفونی و تمیز کرده سپس با قیچی تمیز قسمت های خارجی بخش های مورد نیاز را برش داده تا به کیسه های هوایی و نای و شکاف کامی دسترسی پیدا کرد. سپس با قیچی استریل شده نای را برش داده و یک سوآپ استریل را داخل ترشحات نای زده و نمونه گرفته می شد و بعد سوآپ حاوی نمونه داخل لوله حاوی سرم فیزیولوژی قرار می گرفت. سوآپ بعدی را داخل مجرای بینی فرو برده و از ترشحات داخل بینی هم نمونه گرفته می شد و سوآپ داخل لوله قرار می گرفت. سوآپ بعدی به داخل شکاف کامی زده می شد و نمونه گرفته می شد و سوآپ آخری هم برای کیسه های هوایی بود و از کیسه های هوایی نمونه گرفته می شد. بعد از جمع اوری نمونه ها داخل لوله ها، لوله های مربوطه در جا لوله ای قرار می گرفت و در کنار یخ داخل سبد به آزمایشگاه منتقل می شد. در آزمایشگاه در زیر هود انتقال این نمونه ها به داخل محیط کشت مایع pplo صورت می گرفت به این صورت که ابتدا یک لوله حاوی سوآپ های نمونه در روی شیکر قرار می گرفت تا کل محتوای نمونه ها در روی سوآپ ها پخش شود سپس 2تا سوآپ را برداشته و داخل محیط مایع pplo که به آن nadو cystein اضافه شده بود تلقیح شد و 2 سوآپ دیگر به داخل محیط مایع pplo که بدون nadوcystein بود تلقیح می شد و سپس 2 تا محیط مایع دوباره با فیلتر 0/45 میکرون به داخل لوله های استریل جدید منتقل می شد. در مورد بقیه لوله های حاوی نمونه هم همین روش به کار برده شد و در آخر تمام محیط های مایع با درج مشخصات و تاریخ در روی آنها داخل انکوباتور 37 درجه قرار می گرفت(4،1) 3- کشت وجداسازی پس از قرار دادن نمونه ها در انکوباتور، محیط های کشت روزانه مورد بررسی قرار می گرفت. تغییر رنگ درطی بیست و چهار ساعت اول ناشی از آلودگی باکتریایی یا رشد مایکوپلاسماهای ساپروفیت قلمداد شده و این نمونه ها از انکوباتور حذف می گردیدند. در روزهای بعد هر تغییر رنگی از قرمز به زرد سریعا پاساژ داده شده و مجدد به محیط کشت مایع انتقال داده می شد. نمونه هایی که تا 10روز هیچ تغییر رنگی نداشتند نیز در روز دهم پاساژ داده شده و به محیط مایع منتقل می شدند. محیط های مایع کشت مجدد، به مدت 17 روز در انکوباتور می ماند و روز هفدهم نمونه هایی که تغییر رنگ به سمت زردی داشت به محیط جامد منتقل می شد. بهرحال نمونه های اصلی تا یک ماه در انکوباتور حفظ شده و در صورتی که شواهدی از رشد در آنها یا ساب کالچر آنها مشاهده نمی شد بعنوان نمونه منفی حذف می گردیدند(5،4). 3-1- روش کشت درمحیط جامد روش کشت به این صورت بود که از محیط کشت مایع تغییر رنگ داده، با سرنگ استریل از داخل لوله محیط کشت، مقداری از محیط را برداشته و سپس به فیلتر استریل وصل کرده و انتقال به محیط کشت جامد به طوری که فقط سطح محیط جامد را به صورت یک لایه نازک بپوشاند، صورت می گرفت. محیط های کشت جامد بعد از درج مشخصات نمونه مربوطه و تاریخ در روی آنها در انکوباتور 37 درجه قرار می گرفت و بعد از مدت 7 تا 10 روز پرگنه های مایکوپلاسما مشاهده می شد. به دلیل نداشتن لوپ در آزمایشگاه، پلیت های محیط کشت جامد در شرایط استریل و بدون باز کردن درب آنها در زیر میکروسکوپ قرار گرفته و با بزرگنمایی 10، پرگنه های مایکوپلاسما مورد مشاهده قرار می گرفت (5،4). 4-دسته بندی نمونه ها 4-1- از حدود 50 گله ی طیور گوشتی واز تعداد 150 لاشه ی مرغ گوشتی از قسمت های نای، شکاف کامی، داخل مجرای بینی و کیسه های هوایی انها نمونه گیری صورت گرفت. تمام نمونه های گرفته شده در آنها درگیری کیسه های هوایی و وجود چرک در کیسه های هوایی و پرده اطراف قلب وجود داشت و از لاشه هایی نمونه برداری صورت می گرفت که ترشحات در مجاری هوایی ، نای و برونش ها دیده می شد 4-2-مراحل کشت نمونه ها درمحیط ها 1- کشت اول نمونه های گرفته شده با فیلتر 45/0 میکرون به داخل محیط کشت مایع pplo 2- در طی 24 ساعت بعد از کشت اول نمونه ها در محیط مایع، هر تغییر رنگی در محیط ها از قرمز به سمت زرد، ناشی از الودگی باکتریایی قلمداد شده و این نمونه ها از انکوباتور حذف می گردید. 3- محیط کشت های مایع بعد از قرار گیری در انکوباتور، هر 48 ساعت جهت مشاهده تغییر رنگ مورد بررسی قرار می گرفت. 4- تغییر رنگ ایجاد شده در محیط های کشت مایع، با عدم تغییر رنگ نمونه کنترل که به عنوان کنترل منفی در نظر گرفته شده بود، مقایسه می شد. 5- تغییر رنگ در محیط کشت های مایع حدود 2 تا 3 هفته طول می کشید 6- در صورت مشاهده تغییر رنگ در محیط های کشت مایع، بلافاصله کشت توسط فیلتر در محیط مایع یا جامد pplo صورت گرفت. 7- 7 تا 10 روز بعد از کشت در محیط جامد، پرگنه های مایکوپلاسما در زیر میکروسکوپ با درشت نمایی 10 مورد مشاهده قرار می گرفت(1،3). از کشت تعداد 150 نمونه اخذ شده از 50 گله ی گوشتی، تعداد 16 جدایه مایکوپلاسما، از نمونه ها حاصل شد (66/10%) و تعداد 4 گله از 50 گله ی مورد مطالعه، از نظر آلودگی به مایکوپلاسما مثبت شدند (8%). هر کدام از این 4 مورد مثبت به دست آمده، نتیجه ی کشت تمامی نمونه های گرفته شده از گله ی مربوطه است. تمام نمونه های مربوط به این 4 گله، که مثبت گزارش شدند در کشت اول در محیط مایع، تغییر رنگ از قرمز به سمت زرد را به وضوح نشان می دادند و 7 تا 10 روز بعد از کشت در محیط جامد، پرگنه های مایکوپلاسما در زیر میکروسکوپ با درشت نمایی 10 مورد مشاهده قرار می گرفت. دیدن این کلنی ها، که ظاهری شبیه تخم مرغ نیمرو دارد، تاییدی بر این نتایج است. با استفاده از روش pcr با پرایمر یونیورسال، نتایج مثبت به دست آمده تایید نهایی شد. فقدان رشد مایکوپلاسما در یک محیط رشد غنی، نتیجه فقدان یک ماده غذایی خاص نیست بلکه ناشی از حضور ترکیب یا ترکیباتی سمی برای مایکوپلاسما است. اعتقاد بر اینست که سویه های غیر قابل کشت مایکوپلاسما سویه های سخت گیر خاصی نیستند بلکه انها حساسیت بیشتری به مهارکننده های موجود در محیط کشت بویژه در ترکیباتی همانند پپتون و عصاره مخمر دارند. لذا دو واژه غیر قابل کشت و سخت گیر واژه های نسبی هستند که تنها در مورد یک سیستم کشت خاص که محرکها و احتمالا مهار کننده های رشد وجود دارند قابل تفسیر است(6). یکی از مسائل مهم در جداسازی مایکوپلاسمای پاتوژن پرندگان توجه به حضور مایکوپلاسماهای ساپروفیت به ویژه مایکوپلاسما گالیناسه اوم و مایکوپلاسما گالیناروم می باشد. رشد این مایکوپلاسماها خیلی سریعتر از مایکوپلاسماهای پاتوژن می باشد(7).
محمد رضا رضایی گلستانی امیر افخمی گلی
با توجه به اهمیت و گستردگی صنعت مرغداری و بیماری های تهدید کننده ی این صنعت و در کنار آن هزینه ها و عوارض مصرف آنتی بیوتیک ها، لزوم استفاده از داروهای ضد میکروبی قدرتمند با منشاء گیاهی روز به روز بیشتر احساس می شود. اسانس های گیاهی یکی از منابع بالقوه ی واجد ترکیبات ضد باکتریایی می باشند و برای این منظور بسیار مفید و موثر هستند. در مطالعه ی حاضر با استفاده از دو روش انتشار از دیسک و میکرودیلوشن، در ابتدا خواص ضد باکتریایی و میزان mic و mbc اسانس های چند گیاه دارویی از جمله آویشن شیرازی، اکالیپتوس، پیاز، سیر، مریم گلی، میخک، نعناع و نعناع فلفلی بررسی شد و پس از آن با توجه به نتایج بدست آمده در مرحله ی قبل و همچنین ساختار مولکولی و خصوصیات فیزیکو شیمیایی مواد موثره موجود در این گیاهان، 2 فرمولاسیون های جدید طراحی شد و خواص ضد میکروبی این ترکیبات با ترکیب تجاری مشابه مورد مقایسه قرار گرفت. نتیجه ی این مطالعه، خواص ضد باکتریایی قوی تر فرمولاسیون های طراحی شده در مقایسه با ترکیب تجاری مشابه و اسانسهای اولیه را نشان می داد. نقطه ی مشترک این مطالعه و همه ی مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، این است که ترکیب اسانسهای برخی از گیاهان با هم می تواند اثرات ضد باکتریایی آنها را ارتقا بدهد و در واقع این مسئله نشان دهنده ی وجود رابطه ی سینرژیستی بین آنها است.
مهدی ریوندی حسین کاظمی مهرجردی
گیاه آلوئه ورا از قرن ها قبل برای خصوصیات مربوط به سلامت، زیبایی، خصوصیات دارویی و مراقبت از پوست شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. آلوئه ورا هم چنین حاوی چندین ترکیبب داروئی فعال می باشد از جمله: کربوکسی پپتیدازها که در شرایط آزمایشگاهی برادیکینین را غیر فعال می کنند، سالیسیلات ها، و ماده ( ها) که در داخل بدن مانع از تشکیل ترومبوکسان می شوند. مطالعات علمی از اثر ضدباکتری و ضد قارچ برای ماده ( ها) موجود در آلوئه ورا حکایت می کند. باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، هر دوسویه ی مقاوم و حساس به متی سیلین، به علت توانایی شان در ایجاد عفونت شدید پوست و بافت زمینه ای، همواره سبب نگرانی هستند.هدف از این مطالعه بررسیباکتریولوژیکالتیامزخم پوستیآلوده شدهباباکتری استافیلوکوکوس اورئوس (s. aureus) درسگپس از مصرف موضعی ژلتازهگیاهصبرزرد (aloe vera l) می باشد. برای این منظور 4 جفت زخم تمام ضخامت پوستی در شرایط جراحی در ناحیهی پشت 5 قلاده سگ در روزهای مختلف ایجاد شد، به گونهای که هر سگ، در طی دورهی 4 هفتهای مطالعه، دارای زخمهایی با طول عمرهای 7، 15، 21 و 28 روزه بود. این زخمها به وسیلهی تلقیح باکتری استافیلوکوکوس اورئوس آلوده شدند. پس از اطمینان از ایجاد عفونت در زخمها، زخمهای گروه درمان در طی دورهی مطالعه، با یک میلیلیتر ژل تازهی آلوئهورا درمان شدند، در حالی که زخمهای گروه کنترل هیچ مادهی دارویی را در این مدت دریافت نکردند. پس از اتمام دورهی مطالعه، در روز 28 آزمایش،بعد از ایجاد مرگ با ترحم در حیوانات تحت آزمایش، نمونه های بافتیاز زخم های 7، 15، 21 و 28 روزه در حال التیام سمت های راست و چپ بوسیله پانچ برداشته شد و پس از انتقال به آزمایشگاه باکتری شناسی دانشکده دامپزشکی، ابتدا به خوبی ورتکس شد و سپس در محیط مولر هینتون اگار کشت داده شد. پس از 24 ساعت نگهداری پلیت ها در دمای 37 درجه داخل انکوباتور، پرگنه های سیاه رنگ استافیلوکوکوس اورئوس شمارش گردید. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که گروه کنترل و درمان از نظر تعداد باکتری های شمارش شده در طول دوره ی مطالعه تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند (p=0.575). هم چنین مطالعه آزمایشگاهی این گیاه تاثیر ضدباکتریایی آن را تایید کرد. با توجه به تنوع نتایج می توان اینگونه استنباط کرد که شرایط محیطی در حالت invivoمانند سن حیوان، میزان تحرک موجود، شرایط نگهداری، شرایط رشد و نگهداری گیاه و فصل مورد استفاده از آن، در نتیجه ی ایجاد شده بسیار تاثیر گذار است.
افسانه جعفری مهرناز راد
گونه های باکتری اشریشیاکلی قادرند آنزیم های بتالاکتاماز را با طیف وسیع (esbl) که عامل بروز مقاومت به آنتی بیوتیک های بتالاکتام می باشد تولید کنند. بنابراین تعیین الگوهای مقاومت آنتی بیوتیکی در ارگانیسم های مقاوم در جهت تجویز آنتی-بیوتیک مناسب در طی درمان ضروری می باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین زمینه ژنتیکی و ارتباط کلونال بین جدایه های اشریشیاکلی تولیدکننده آنزیم های بتالاکتاماز وسیع الطیف با منشأ انسان و دام بوده است. برای این مطالعه تعداد 120 جدایه اشریشیاکلی با منشأ انسان و دام مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد جدایه هایی که به نمونه های با منشأ گوساله سالم و گوساله اسهالی و عفونت ادراری تعلق داشتند برای هریک به تعداد 40 جدایه بود. جهت جداسازی جدایه های تولیدکننده esbls و تأیید وجود باکتری های اشریشیاکلی مولد esbls از دیسک های آنتی بیوتیکی سفتازیدیم، سفوتاکسیم و سفپودوکسیم به تنهایی و در ترکیب با اسیدکلاولانیک استفاده شد. از بین تعداد120 جدایه مورد بررسی وجود esbls در 10 مورد مثبت گزارش شد که از بین آن ها تعداد 7 جدایه با منشأ عفونت ادراری و 1 جدایه جدا شده از گوساله های اسهالی و 2 مورد به جدایه های با منشأ گوساله های سالم تعلق داشتند. 10 جدایه مولد آنزیم های بتالاکتاماز با طیف وسیع جهت تعیین خصوصیات ژنتیکی و ارتباط کلونال بین آن ها با روش eric-pcr مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از eric-pcr برای جدایه های مورد مطالعه 10 الگوی ژنتیکی مختلف را نشان داد که 12 الگوی باند dna با وزن های مولکولی متنوع نشان داد. بیشترین و کمترین وزن مولکولی مربوط به باندهای مشاهده شده برابر با 1150bp و 350bp گزارش شد. براساس نتایج حاصل از این مطالعه هیچ گونه ارتباط کلونالی بین جدایه ها وجود نداشته و هریک از جدایه های با منشأ انسان و گوساله به خاستگاه-های متفاوتی تعلق دارند.
مژده برزن مهرناز راد
ظهور و افزایش روزافزون مقاومت نسبت به شمار زیادی از عوامل ضد میکربی مانند فلوروکینولون ها درمان عفونت های ناشی از سویه های اشریشیا کلی را پیچیده نموده است. این مسئله به ویژه در برخی از کشورها جدی و نگران کننده است. یافته های اخیر نشان می دهد که میان خصوصیات فنوتیپی مختلف سویه های اشریشیا کلی مانند مقاومت به کینولون ها و خصوصیات ژنوتیپی مانند وجود گروه های فیلوژنتیکی مختلف و عوامل حدت ارتباط وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین مقاومت به کینولون و فلوروکینولون ها و گروه های فیلوژنتیکی جدایه های اشریشیا کلی با منشأ انسان و دام است. در این مطالعه تعداد 120 جدایه اشریشیا کلی با منشأ انسان(40جدایه مربوط به عفونت ادراری)و دام(40 جدایه با منشأ گوساله های سالم و40 جدایه با منشأ گوساله های اسهالی) مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا مقاومت فنوتیپی جدایه ها نسبت به کینولون (نالیدیکسیک اسید) و فلوروکینولون ها ها (سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین) تعیین و سپس گروه فیلوژنتیکی هر یک از جدایه ها با روش multiplex pcr مشخص گردید. نتایج حاصل مورد آنالیز آماری قرار گرفت. تفاوت معنی داری در مقاومت به نالیدیکسیک اسید در بین جدایه های با منشأ انسان و دام در گروه فیلوژنتیکی a وجود داشت. در گوساله های سالم درصد بالاتری از سویه های مربوط به این گروه فیلوژنتیکی به نالیدیکسیک اسید مقاوم بودند(034/0p=). تفاوت معنی داری در مقاومت به سیپروفلوکساسین در جدایه های با منشأ انسان و دام در گروه فیلوژنتیکی b1 وجود داشت. در جدایه های انسانی در مقایسه با جدایه های گوساله های سالم درصد بالاتری در گروه فیلوژنتیکیb1 به سیپروفلوکساسین مقاوم بودند(028/0p=). مقاومت دارویی در سویه های اشریشیا کلی می تواند با زمینه فیلوژنتیکی و پروفایل حدت مرتبط باشد. انجام مطالعات بیشتر در این زمینه جهت بررسی این ارتباط در جدایه های اشریشیا کلی با منشأ مختلف ضرورت دارد.
مهدی حیدرزاده سهیلا مرادی بید هندی
چکیده تعیین ژن های حدت در سروتیپ های مختلف سالمونلای جدا شده از طیور حدت سالمونلا مربوط به ترکیبی از فاکتورهای پلاسمیدی و کروموزومی می باشد. بنابراین به نظر نمی رسد که یک جایگاه ژنی منفرد مسئول تمام تظاهرات بیولوژیکی در سالمونلا باشد . عوامل ژنتیکی در باکتری سالمونلا همراه با فاکتورهای میزبانی و مدیریت سیستم پرورش، موجب تغییر در برقراری سروتیپ های مطرح در صنعت طیور می گردد. بنابراین مطالعه و بررسی این عوامل ژنتیکی می تواند زمینه را برای توسعه برنامه های کنترل سالمونلا فراهم نماید و نیز از ظهور سایر سرووارها که خطری برای سلامت انسان است، جلوگیری کند. با توجه به اینکه در سروتیپ های مختلف سالمونلا از نظر ژن های حدت تفاوت وجود دارد، بنابراین هدف از این مطالعه تعیین پراکندگی ژن های حدت در سروتیپ های مختلف سالمونلا با منشأ طیور می باشد. در این مطالعه جدایه های سالمونلای جدا سازی شده از طیور گوشتی در استان سیستان و بلوچستان مورد آزمایش سروتایپینگ و pcr قرار گرفت . نمونه های مختلف از لاشه طیور و بستر مرغداری به آزمایشگاه ارسال و بر اساس روش های استاندارد مورد آزمایش بیوشیمیایی، سروتایپینگ و سپس pcr قرار گرفت. با روش سروتایپینگ مشخص گردید که تعداد 13 مورد non typeable و تعداد 43 مورد سروتیپ انتریتیدیس و تعداد 2 مورد سروتیپ کولیندال و تعداد 3 مورد سروتیپ اینفانتیس و تعداد 3 مورد سروتیپ تیفی موریوم و تعداد 1 مورد سروتیپ دایتونا هستند. صرف نظر از سروتیپ تعداد 45 مورد از جدایه ها همه ژن های حدت spvb، lpfc، sifa، sopb، pefa را دارا بوده و تعداد 14 مورد از جدایه ها سه ژن حدت lpfc، sifa، sopb را دارا بوده و تعداد 6 مورد از جدایه ها نیز چهار ژن حدت spvb، lpfc، sifa، sopb را دارا بودند .
محسن زمانیان غلامرضا هاشمی تبار
روش pcrیک روش سریع، حساس، دارای ویژگی بالا و کم هزینه برای تشخیص پاتوژن ها می باشد و می تواند بر روش های معمول تشخیص غلبه کند. سرم به علت کاهش شدید در مهار کننده های pcr نمونه مناسب برای تشخیص بروسلوز می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی سه جفت پرایمر پر کاربرد b4-b5، f4-r2 و jpf-jpr، برای تشخیص بروسلوز از نمونه های سرم دام و انسان به روش pcr و هم چنین تعیین حساسیت آنالیتیک پرایمرها می باشد. تعداد 38 نمونه سرم انسان و 30 نمونه سرم گوسفند در مرحله حاد بروسلوز جمع آوری گردید. یک سوسپانسیون سلولی از بروسلا آبورتوس s19 معادل با لوله 3 مک فارلند تهیه شد. رقت های سریالی 10 برابر از سوسپانسیون سلولی و از رقت های سرمی ]رقت 1همراه با سرم منفی[ تهیه شد. رقت های سرمی به مدت 24 ساعت انکوبه شدند. dna به روش جوشاندن جداسازی شد. dna جدا شده از سرم به نسبت های 100/1، 200/1، 300/1 و 500/1 رقیق سازی شده و بهترین رقت برای pcr با استفاده از هر سه پرایمر تعیین شد. dna رقت های سرمی و dna نمونه های سرم به نسبت 200/1 رقیق سازی شد و pcr با استفاده از هر سه پرایمر بر روی همه رقت های باکتریایی، رقت های سرمی، رقت های 200/1 و نمونه های سرم انجام شد. مقایسه حساسیت سه پرایمر با آنالیز آماری انجام گرفت. a260/a280 حاصل از 9 نمونه توسط نانودراپ کمتر از 1 بود و بهترین رقت dna سرمی برای هر سه پرایمر 200/1 تعیین شد. از تعداد کل 68 نمونه به ترتیب 54 نمونه (41/79 درصد)، 44 نمونه (70/64 درصد) و 35 نمونه (47/51 درصد)، از نمونه های انسانی 33 نمونه ]84/86 درصد[، 27 نمونه ]05/71 درصد[ و 22 نمونه ]89/57 درصد[ و از نمونه های حیوانی 21 نمونه ]70 درصد[، 17 نمونه ]67/56 درصد[ و 13 نمونه ]33/43 درصد[ با سه جفت پرایمر b4-b5، f4-r2 و jpf-jpr مثبت بودند. b4-b5، f4-r2 و jpf-jpr به ترتیب قادر به شناسایی 9×102، 9 و 9×105 باکتری در 1ml از سوسپانسیون باکتریایی، 9×108، 9×108 و 9×108 باکتری در 1ml از سوسپانسیون سرمی و 9×104، 9×105 و 9×107 باکتری در 1ml از رقت 200/1 از رقت های سرمی بودند. تفاوت های بین نتایج برای پرایمرها در مورد نمونه های سرم انسانی و حیوانی به صورت جدا و با همدیگر معنی دار بود. نتایج نانودراپ و تشکیل اسمیر بر روی ژل از وجود مهار کننده ها حکایت داشت. در رقت 1 از dna سرمی هیچ باندی مشاهده نشد اما در رقت های 100/1 تا 500/1 قابل مشاهده بود، بنابراین بهترین کار برای حذف یا کاهش تأثیر مهار کننده ها رقت سازی dna می باشد. پرایمر b4-b5 توانست بیشترین موارد بروسلا در نمونه های سرم و تمام رقت های 200/1 از رقت های سرمی را شناسایی کند. هم چنین f4-r2 توانست تمام رقت های سریالی از باکتری خالص را شناسایی کند. بنابراین در مواقعی که روش جوشاندن برای بروسلا استفاده می شود پرایمر f4-r2 برای باکتری خالص و پرایمر b4-b5 برای سرم، دارای بیشترین حساسیت برای تشخیص بروسلا هستند. جداسازی dna توسط روش جوشاندن سبب کاهش هزینه های مربوط به pcr می شود.
مهدیس قویدل حسام الدین سیفی
81 جدایه سالمونلا مختلف (41 جدایه با منشأ دامی و 40 جدایه با منشأ طیور) مورد سروتایپینگ و آنتی بیوتیک تایپینگ به روش انتشار از دیسک و مولکولار تایپینگ به روش eric pcr قرار گرفتند. جدایه های سالمونلای طیور دارای 4 سروتیپ مختلف بودند که این سروتیپ ها شامل: انتریتیدیس، کولیندال، اینفنتیس، دایتونا بودند. 3 جدایه هم غیرقابل تایپ بودند. جدایه های سالمونلا دامی دارای 13 سروتیپ مختلف بودند که این سروتیپ ها شامل: سندیگو، تسوای، تگزاس، انتریتیدیس، پاراتیفی b، گلوستر، ساینتپول، آبورتوس، چستر، استانبول، سنفتنبرگ، دابلین و تیفی موریوم بودند. 4 جدایه هم غیرقابل تایپ بودند. 8 الگوی آنتی بیوتیکی مختلف در بین جدایه های سالمونلا ی طیور مشاهده شد. 5/62% ازجدایه ها دربرابر آنتی بیوتیک های مختلف مقاوم بودند. بیشترین میزان مقاومت دربرابر فسفومایسین و کمترین میزان مقاومت دربرابر انروفلوکساسین بود. 13 الگوی آنتی بیوتیکی مختلف در بین جدایه های سالمونلا ی دامی مشاهده شد. 6/92% ازجدایه ها دربرابر آنتی بیوتیک های مختلف مقاوم بودند. بیشترین میزان مقاومت دربرابر تتراسایکلین و کمترین میزان مقاومت دربرابر سفریاکسون بود. در روش انگشت نگاری eric pcr11 الگوی ژنتیکی مختلف در بین جدایه های سالمونلا ی طیور مشاهده شد. در حالی که تنوع ژنتیکی در بین جدایه های سالمونلای دامی نسبت به جدایه های طیور بیشتر بود و 27 الگوی ژنتیکی مختلف مشاهده گردید. eric pcrجدایه های سالمونلای طیور دارای 7 باند مختلف با اندازه های مختلف bp270 تا bp 1500 وجدایه های سالمونلا ی دامی نیز دارای 20 باند مختلف با اندازه های مختلف bp200 تا bp 2900 بودند. ارتباط کلونال بین جدایه های مقاوم سالمونلای دامی به آنتی بیوتیک های مختلف مشاهده نشد ولی این ارتباط در جدایه های سالمونلای طیور در مورد سروتیپ انتریتیدیس ومقاومت به فسفومایسین بارز بود. علاوه بر اختلافات ژنتیکی در بین جدایه های یک سروتیپ بامنشأ مختلف در هر سروتیپ الگوهای مقاومت آنتی بیوتیکی متفاوتی مشاهده گردید.
زهره حیدری غلامرضا محمدی
تعداد 110جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال جهت ردیابی ژن های stx1، stx2، f41، sta،hly ،eae و f17 و نیز 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم به منظور بررسی وجود سه ژن f41، f17، sta با استفاده از روش duplex pcrوuniplex مورد آزمایش قرار گرفتند. در بین 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، ژن های stx1، stx2، eae، hlya، sta، f17 و f41 به ترتیب در 41 جدایه (27/37%)، در 76 جدایه (09/69%)، در 25 جدایه (72/22%)، در 22 جدایه (20%)، در 14جدایه (72/12%)، در 45 جدایه (9/40%) و در 3 جدایه (72/2%) ردیابی گردیدند. در میان 39 تا از 110 جدایه (45/35%) اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، که هر دو ژن stx1 و stx2را دارا بودند، در 14جدایه (72/12%) فقط دو ژن stx1و stx2با هم حضور داشتند و در بقیه ی جدایه ها ژن های دیگری هم وجود داشتند. در بین 110 جدایه اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، بیست و هفت الگوی متفاوت ژنی مشاهده گردید. در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم، ژن های f17، f41 و sta به ترتیب در 65 تا از 110جدایه (09/59%)، 7 جدایه از 110 جدایه (36/6%) و 8 تا از 110 جدایه (27/7%) وجود داشتند. در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم، چهار الگوی متفاوت ژنی مشاهده گردید، که الگوی ژنی f41/sta در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال نیز وجود داشت. ژن f17 به طور معنی داری در جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد سالم بیشتر از جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال بود ولی اختلاف معنی داری در مورد دو ژن f41 و sta در دو گروه مشاهده نشد. بر اساس نتایج ما اکثر جدایه های اشریشیا کلی از گوساله های نوزاد مبتلا به اسهال، تولیدکننده ی شیگاتوکسین بودند که اهمیت گوساله به عنوان مخزن stec را نشان می-دهد.
مهرداد آهوران غلامرضا هاشمی تبار
چکیده استفاده از روش الایزای غیر مستقیم و مقایسه با آزمایشات رزبنگال، رایت، 2 مرکاپتواتانول در تشخیص سرولوژیکی بروسلوز گاوی مقدمه و هدف: تب مالت یکی از بیماری های شایع مشترک انسان و دام در سطح جهان است. این بیماری مزمن و مسری به طور عمده از گاو، گوسفند، بز، خوک و شتر و از طریق تماس مستقیم با خون، جفت، جنین و یا ترشحات رحم و یا از طریق مصرف محصولات آلوده حیوانی خام منتقل می شود .بروسلوز در ایران آندمیک است .هدف از این مطالعه، مقایسه تست های سرولوژی برای تشخیص بروسلوز بود. مواد و روش ها: نمونه خون از 92 گاو (واکسینه شده و واکسینه نشده) جمع آوری شد. برای جداسازی سرم 10 میلی لیتر خون با استفاده از یک لوله استریل از رگ واگ از گاو به دست آمده و در دو لوله قرار گرفتند، اولین لوله حاوی ماده ضد انعقاد (edta)، و لوله دیگر بدون ماده ضد انعقاد بود. پس از سانتریفوژ نمونه ها( 6000 دور به مدت 5 دقیقه)، تا انجام تست ها نمونه های سرم در دمای °c 20- نگهداری شد. تشخیص بروسلوز توسط الایزا غیر مستقیم (i.elisa)، رزبنگال، 2 مرکاپتو اتانول و رایت انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss16 انجام شد. نتایج: فراوانی شیوع بروسلوز با استفاده از روش های رایت، 2 مرکاپتو اتانول، رز بنگال و الایزا غیر مستقیم به ترتیب50 درصد (46 مورد) ، 3/42 درصد (39 مورد) ،2/78%(72 مورد) و 6/82% (76 مورد) بوده است. ویژگی و حساسیت الایزا غیر مستقیم بالاتر از تست های دیگر بود. بحث: پیشگیری از بروسلوز عمدتا شامل آموزش و پرورش ،کنترل و بهداشت شخصی است. باید سعی شود مقامات مسئول در جریان این بیماری قرار گیرند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد ویژگی و حساسیت آزمون الایزا غیر مستقیم بیشتر از سایر روش ها است؛ بنابراین، تشخیص بروسلوز با استفاده از این تست توصیه می شود. واژه های کلیدی: گاو، تب مالت، الایزا غیر مستقیم، روش رزبنگال
سید حسین داعی نیاکی امیر افخمی گلی
کلستریدیوم پرفرنجنس یک باکتری گرم مثبت، بی هوازی و اسپوردار میباشد که در همه جا یافت گردیده و در پزشکی و دامپزشکی حائز اهمیت میباشد و به عنوان گسترده ترین پاتوژن در طبیعت شناخته شده است. این باکتری غالبا در روده مرغان سالم یافت می گردد اما می تواند در شرایطی خاص باعث ایجاد بیماری در بسیاری از گونه های پرندگان به خصوص درمرغان و بوقلمون و شترمرغ گردد. ورم روده نکروتیک شدیدترین بیماری روده ای باکتریایی در طیور میباشد که توسط کلستریدیوم پرفرنجنس ایجاد میشود وصنعت طیور سراسر جهان را متاثر کرده و یک مشکل جهانی محسوب میگردد. توانایی کلستریدیوم پرفرنجنس در ایجاد بیماری با تولید سموم و آنزیم های خارج سلولی همراه است.در نظام معمول طبقه بندی، کلستریدیوم پرفرنجنس بر اساس توانایی تولید 4 توکسین اصلی (آلفا، بتا، اپسیلون و بتا) به 5 تیپ (a-e) طبقه بندی میشود که هر تیپ ترکیب متفاوتی از ژن های توکسین را دارا میباشد. توجه و تمرکز اخیر بر نقش گسترده از استفاده ی آنتی بیوتیک ها در رشد ودرمان عفونت¬های غذایی تولید شده از حیوانات و پتانسیل¬های انتقال وتعیین مقاومت میکروب¬ها در زنجیره¬های غذای انسانی بوده است .به عنوان یک نتیجه¬ی منطقی بیشتر مقاومت¬ها معمولا در مکان¬هایی که استفاده¬ی زیاد از آنتی بیوتیک ها وارتباط محسوس میزبان به میزبان وجود دارد دیده شده است .انسان ها وحیوانات در یک ارتباط نزدیک با شمار زیادی از باکتری ها هستند و این باکتری ها در روده¬ی بزرگ یافت می شوند جایی که در معرض آنتی بیوتیک¬های زیادی قرار گرفته به گونه¬ای که مواد ژنتیکی آنها با سایر باکتری-ها مبادله شده و این باکتری ها از طریق مدفوع می توانند محیط یا حیوان دیگر را آلوده کنند. بنابراین برای جلوگیری از افزایش مقاومت باکتری¬ها نیاز به دانستن کمترین میزان جلوگیری کننده از رشد باکتری ضروری می¬باشد. در این تحقیق سعی شد که mic کلستریدیوم پرفرنجنس در برابر 8 عامل ضد میکروبی بررسی شود که میزان مقاومت به این عوامل از بیشترین به کمترین عبارتند از: سولفادیمیدین و نئومایسن 5/92% ، سولفادیازین 80%، پنی¬سیلین 5/52%، تتراسایکلین 5/37%، فلورفنیکل5/27%، سفازولین 5/22% و سفتری اکسون 20% می¬باشد.
مهران دبیری پژمان میرشکرایی
ورم پستان، التهاب بافت غده ای پستان بدون توجه به علت آن می باشد. بنابراین این بیماری با دامنه ای از تغییرات فیزیکی- شیمیایی شیر و تغییرات پاتولوژیک در بافت غده ای مشخص می شود. در اغلب موارد بالینی، تورم، گرما، درد و ادم بافت پستان وجود دارد، اما در بسیاری از موارد، پستان های درگیر، به وسیله ی ملامسه یا با آزمون چشمی شیر از طریق استریپ کاپ قابل تشخیص نیستند. این گونه کارتیه ها نمایان گر عفونت تحت بالینی می باشند (1). علی رغم تلاش های فراوانی که در جهت کنترل و پیشگیری بیماری ورم پستان و اجرای برنامه های سلامت پستان در سطح گله ها انجام گرفته است، هنوز این بیماری به عنوان پر هزینه ترین بیماری صنعت گاو شیری در نظر گرفته می شود. با این وجود، برنامه های کنترلی، تاثیر بسزایی در شمار سلول های سوماتیک شیر مخزن و شیوع پاتوژن های واگیر داشته است (2). پاتوژن های واگیر اصلی ورم پستان که پستان گاو مخزن اولیه ی آنها می باشد عبارتند از : استافیلوکوکوس اورئوس، استرپتوکوکوس آگالاکتیه و گونه های مایکو پلاسما (1). مایکوپلاسما بویس یکی از پاتوژن های با حدت بالا در گاو می باشد که می تواند عفونت های مختلفی از قبیل : پنومونی، پلی آرتریت، اوتیت و با فراوانی کمتر، آبسه های زیر پوستی، سقط و مننژیت را ایجاد کند (3). این باکتری یکی از علل ورم پستان بالینی می باشد که به درمان پاسخ نمی دهد و کنترل آن دشوار می باشد. اغلب موارد شیوع مایکوپلاسما بویس پس از ورود حیوان جدید به گله ایجاد می شود. مشخصات آن، وقوع ورم پستان بالینی در بیش از یک کارتیه، کاهش تولید شیر به صورت مشخص و ایجاد بیماری عمومی می باشد (1). درمان ضد میکروبی معمولا اثر بخش نیست، به علاوه در دهه ی اخیر، جدایه های مایکوپلاسما بویس، به تعداد زیادی از آنتی بیوتیک های رایج از قبیل ماکرولید ها و تتراسایکلین ها مقاوم شده اند، بنابراین حذف گاوهای آلوده روش غالب است (3). با توجه به اینکه واکسن موثری جهت کنترل این بیماری در دسترس نمی باشد، اقداماتی که در جهت شناسایی و جداسازی این میکروارگانیسم صورت می گیرد، می تواند شیوع عفونت و همچنین میزان حذف گاوهای مبتلا را کاهش دهد (4). گزارشاتی مبنی بر افزایش شیوع ورم پستان مایکوپلاسمایی در نقاط مختلف دنیا وجود دارد (5-7). با این وجود، اطلاعات محدودی از شیوع انفرادی مایکوپلاسما در گاوها یا وقوع آن در شیر مخزن به چشم می خورد. در پژوهشی که سال 2004 در ایالت پرینس ادوارد کانادا صورت گرفت، شیوع این میکروارگانیسم در شیر مخزن 9/1 درصد اعلام شد (8). ازآنجایی که گونه های مایکوپلاسما شدیدا به انجماد و ذخیره سازی حساس اند (9-11)، لذا تنها نمونه های تازه ی شیر مخزن می توانند برای کشت مورد استفاده قرار گیرند. بر این اساس، بررسی شیوع این میکرواورگانیسم در سطح ملی دشوار می باشد و olderiekerink و همکاران در سال 2010 (12) اندازه گیری شیوع گونه های مایکوپلاسما را در گله ها به صورت منطقه ای پیشنهاد کردند. همچنین با توجه به حدت بالای مایکوپلاسما بویس، تشخیص سریع آن در مراحل اولیه ایجاد عفونت می تواند زیان های آتی گله را کاهش دهد (13). علاوه بر این، رایج ترین روش تشخیص مایکوپلاسما بویس، کشت می باشد، که این روش علاوه بر وقت و هزینه ی بالا ممکن است با مشکلاتی از قبیل رشد بیش از حد باکتری های غیر مایکوپلاسمایی همراه باشد (4). یکی از آزمایش هایی که می تواند جایگزین بسیار مناسبی برای کشت مایکوپلاسما باشد، واکنش زنجیره ای پلی مراز است.baird و همکاران (1999) (14)، با مقایسه ی دو روش nested pcr و کشت، برای ردیابی و تشخیص گونه های مایکوپلاسما، دریافتند که حساسیت و ویژگی روش pcr که بر روی شیری که از گاوهای مشکوک به ورم پستان اخذ می شود، در مقابل کشت انفرادی شیر گاوهای مشکوک، به ترتیب، 2/96 و 1/99 درصد و همچنین انجام تست pcr بر روی شیر مخزن در مقایسه با کشت همان نمونه ها، به ترتیب، 100 و 8/99 درصد می باشد. همچنین مطالعه ای که pinnow و همکاران در سال 2001 (15) انجام دادند، بیانگر این بود که حساسیت آزمایش nested pcr در ردیابی مایکوپلاسما بویس موجود در شیری که 2 سال نگه داری شده 100 درصد می باشد، این در حالی است که حساسیت کشت آن 27 درصد است. با توجه به اینکه آخرین بررسی میدانی مایکوپلاسما در گاوداری های شهر مشهد مربوط به سال 2003 توسط رحیمی و همکاران، از طریق کشت می باشد (16)، در طی این مطالعه علاوه بر بررسی نمونه های شیر مخزن به طریق pcr، تعیین حضور باکتری مد نظر می باشد.
بهزاد خرمی سید علیرضا وکیلی
به منظور بررسی اثرات اسانس های گیاهی بر تخمیر میکروبی شکمبه و جمعیت باکتری بیماریزای اشرشیاکلی سویه o157:h7 در سیستم-های پرواری، آزمایش های برون تنی و درون تنی طراحی گردید. در آزمایش اول برون تنی، غلظت های مختلف (125، 250، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر) اسانس آویشن و دارچین و 10 میلی گرم در لیتر موننسین (به عنوان کنترل مثبت) به مدت 24 ساعت در یک محیط کشت بسته مورد انکوباسیون قرار گرفتند و اثرات آن ها بر خصوصیات تخمیری شکمبه مورد ارزیابی قرار گرفت. موننسین نسبت پروپیونات را افزایش داد و موجب کاهش نسبت بوتیرات، نسبت استات به پروپیونات و تولید متان شد (05/0p<). اسانس آویشن و دارچین در غلظت 1000 میلی گرم در لیتر تخمیر میکروبی شکمبه را با کاهش (05/0p<) کل گاز تولیدی، ناپدید شدن ماده خشک و غلظت اسیدهای چرب فرار کل پس از 24 ساعت مهار کردند. اسانس دارچین در غلظت 1000 میلی گرم در لیتر ph نهایی محیط کشت را افزایش داد (05/0p<). اما، غلظت های پایین تر اسانس آویشن و دارچین (125 و 250 میلی گرم در لیتر) با کاهش نسبت استات به پروپیونات و عدم تغییر غلظت اسیدهای چرب فرار کل مشابه موننسین عمل نمودند. در آزمایش دوم برون تنی، اثر ضد میکروبی اسانس آویشن و دارچین در مقابل باکتری e. coli o157:h7 مورد بررسی قرار گرفت و میزان حداقل غلظت بازدارندگی (mic) و حداقل غلظت کشندگی (mbc) هر یک از اسانس ها تعیین گردید. برای این منظور چهار غلظت از هر اسانس (125، 250، 500 و 1000 میلی گرم در لیتر) انتخاب شد. نتایج نشان داد که اسانس آویشن دارای mic و mbc برابر با 500 میلی گرم در لیتر و اسانس دارچین دارای mic معادل 500 میلی گرم در لیتر و mbc برابر با 1000 میلی گرم در لیتر در مقابل باکتری e. coli o157:h7 بودند. هدف از آزمایش اول درون تنی بررسی اثرات اسانس های گیاهی آویشن و دارچین بر صفات عملکردی و جمعیت باکتری e. coli o157:h7در شکمبه و مدفوع گوساله های پرواری تغذیه شده با جیره های حاوی مواد متراکم بالا بود. شانزده گوساله نر پرواری هلشتاین (وزن اولیه 17 ± 213 کیلوگرم) در قالب طرح کاملا تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند و به مدت 45 روز تیمارهای آزمایشی را دریافت نمودند. تیمارها شامل: 1- شاهد (جیره پایه بدون افزودنی)، 2- آویشن (5 گرم اسانس آویشن در روز برای هر راس گوساله)، 3- دارچین (5 گرم اسانس دارچین در روز برای هر راس گوساله) و 4- علوفه (تغییر ناگهانی جیره از مواد متراکم به جیره کاملا علوفه ای در هفته پایانی آزمایش؛ به عنوان کنترل مثبت برای فراوانی نسبی باکتری e. coli o157:h7 در شکمبه و مدفوع) بودند. گوساله ها با جیره های حاوی 15 درصد علوفه و 85 درصد مواد متراکم تا حد اشتها تغذیه شدند. مکمل نمودن اسانس آویشن یا دارچین تاثیری بر ماده خشک مصرفی و افزایش وزن روزانه نداشت. همچنین اسانس های گیاهی تاثیری بر ph شکمبه، غلظت نیتروژن آمونیاکی و اسیدهای چرب فرار کل شکمبه نداشتند، در حالی که اسانس آویشن و دارچین نسبت مولی استات و نسبت استات به پروپیونات را کاهش و نسبت مولی پروپیونات را افزایش دادند (05/0p<). نسبت مولی بوتیرات هم به طور معنی داری با افزودن اسانس دارچین افزایش یافت (05/0p<). فراسنجه های خونی تحت تاثیر تغذیه اسانس های گیاهی قرار نگرفتند. تیمارهای آزمایشی تعداد نسبی باکتری e. coli o157:h7 را در شکمبه و مدفوع گوساله های پرواری کاهش دادند (05/0p<). در آزمایش دوم درون تنی، چهار گاو نر هلشتاین (وزن اولیه 35 ± 540 کیلوگرم) با فیستولای شکمبه ای در یک طرح مربع لاتین 4×4 با دوره های 21 روزه مورد استفاده قرار گرفتند تا اثر مکمل سازی جیره پایه (شاهد) با آویشن (500 میلی گرم اسانس آویشن در کیلوگرم ماده خشک)؛ دارچین (500 میلی گرم اسانس دارچین در کیلوگرم ماده خشک) و موننسین (33 میلی گرم موننسین در کیلوگرم ماده خشک) را بر هضم، خصوصیات تخمیری و جمعیت میکروبی شکمبه مورد بررسی قرار دهند. گاوها با یک جیره پایه مخلوط حاوی 30 درصد علوفه و 70 درصد مواد متراکم تا حد اشتها تغذیه شدند. نتایج نشان داد که ماده خشک مصرفی و قابلیت هضم مواد مغذی تحت تاثیر افزودنی ها قرار نگرفت. مکملسازی جیره ph شکمبه و غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه را تحت تاثیر قرار نداد. غلظت کل اسیدهای چرب فرار شکمبه و نسبت های مولی استات و بوتیرات تحت تاثیر اسانس های گیاهی قرار نگرفت، اما تمایل به کاهش (1/0p<) غلظت اسیدهای چرب فرار کل و نسبت مولی بوتیرات برای تیمار موننسین در مقایسه با شاهد وجود داشت. نسبت مولی پروپیونات با افزودن موننسین و اسانس آویشن افزایش یافت و نسبت استات به پروپیونات برای تمامی تیمارها کاهش یافت (05/0p<). جمعیت پروتوزوآ و باکتری های متانوژنز در شکمبه گاو های دریافت کننده مواد افزودنی کاهش نشان داد (01/0p<). جمعیت باکتری رومینوکوکوس فلاوفسینس تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما جمعیت باکتری های فیبروباکتر سوکسینوژنز و رومینوکوکوس آلبوس به ترتیب به وسیله اسانس های گیاهی و موننسین کاهش یافت (05/0p<). نتایج این مطالعه نشان داد که اسانس آویشن و دارچین می توانند به عنوان جایگزین های بالقوه برای موننسین مطرح باشند و ممکن است به عنوان بهبود دهنده شرایط تخمیر در سیستم های پرواری سودمند باشند.
بتول رحیمی فرد مهرناز راد
انسان ها تنها میزبانان طبیعی برای نایسریا مننژیتیدیس و نایسریا لاکتامیکا است. نایسریا لاکتامیکا برای ایجاد ایمنی طبیعی وابسته به سن در برابر نایسریا مننژیتیدیس نقش دارد. بنابراین حمل گونه های نایسریا که در ایجاد ایمنی مننگوگوکی اهمیت دارد، در کودکان زیر 6 سال شایع می باشد. باید ذکر شود که میزان حمل گونه های نایسریا بستگی به فاکتورهای متفاوتی از جمله شرایط زندگی، عادات، وضعیت ایمنی، دوره های فصلی و غیره دارد. بنابراین تعیین میزان حمل گونه های نایسریا در نازوفارنکس مارا قادر می سازد اهمیت این مسئله را در منطقه برآورد کنیم و این طراحی واکسنهای موثر را در جمعیت های این منطقه ممکن می سازد. هدف این مطالعه بررسی مقدماتی تعیین میزان حمل گونه های نایسریا در نازوفارنکس و تنوع ژنتیکی بین جدایه های کودکان سالم زیر 6 سال در شهرستان مشهد می باشد. تعداد کل 260 سواپ نازوفارنکس از کودکان سالم به سن 1 ماه تا 6 سال ( چهار گروه سنی 1 تا 18 ماهه، 18 تا 36 ماهه، 36 تا 54 ماهه و 54 تا 72 ماهه) جدایه ها با استفاده از آزمایشات استاندارد بیوشیمیایی به عنوان باکتری نایسریا (نایسریا مننزیتیدیس، نایسریا گونوره و نایسریا لاکتامیکا) تأیید شدند. آزمایشات eric_pcr برای بررسی تنوع ژنتیکی بین سویه های یک گونه و همچنین شباهت ژنتیکی بین گونه های مختلف نایسریا استفاده شد. تعداد 46 جدایه به عنوان نایسریا تأیید شدند. سه گونه نایسریا جداسازی شدند که شامل تعداد 20 جدایه نایسریا لاکتامیکا، 13 جدایه نایسریا مننژیتیدیس و 2 جدایه نایسریا گونوره آ بودند. بسیاری از جدایه های نایسریا مننژیتیدیس در گروه های سنی 36 تا 54 ماه و 54 تا 72 ماه بودند (13/04%). که میزان نایسریا لاکتامیکا در همین گروه های سنی به ترتیب 10/86% و 23/91% بودند. 11 جدایه از کل 46 جدایه با استفاده از آزمایشات بیوشیمیایی قابل تشخیص نبودند. eric_pcr موجب تفکیک سه گونه نایسریا نشد ولی موجب تفکیک سویه ها در هر گونه گردید. نایسریا لاکتامیکا و نایسریا مننژیتیدیس غالب ترین گونه هایی هستند که در نازوفارنکس کودکان سالم زیر 6 سال کلونیزه می شوند. کلونیزاسیون نازوفارنکس با باکتری هایی مثل نایسریا لاکتامیکا ایمنی طبیعی را در برابر نایسریا مننژیتیدیس را به دلیل ایجاد آنتی بادی های با واکنش متقاطع افزایش می دهد. تنوع ژنتیکی که در نایسریا مننژیتیدیس نشان داده شد ممکن است به دلیل همراهی با سایر باکتری ها باشد که منجر به تغییر ژنتیکی و ظهور کلون های جدید می گردد.
برات علی شریفی مهرناز راد
در سالهای اخیر مقاومت استرپتوکوک پنومونیه در برابر ماکرولیدها در بسیاری از کشورهای جهان افزایش یافته است. و علت این مقاومت می تواند به دلیل بیان ژن های ermb و mefa باشد. هدف از این مطالعه بررسی مشخصات فنوتیپی و ژنوتیپی باکتری استرپتوکوک پنومونیه مقاوم در برابر اریترومایسین بود که از نازوفارنکس اطفال زیر 6 سال در شهر مشهد جمع آوری شده بود است. روش: تعداد 260 سواپ نازوفارنکس از اطفال سالم زیر 6 سال از مهدکودک های مشهد جمع آوری شد که استرپتوکوک پنومونیه توسط آزمایشات بیوشیمی و مولکولی تأیید گردید سروتیپ های استرپتوکوک پنومونیه به روش multiplex pcr شناسایی شدند.مقاومت آنتی بیوتیکی با روش انتشار در دیسک بر طبق استانداردهای موسسه clsi تعیین گردید. نتایج: 51 سویه به عنوان استرپتوکوک پنومونیه تأیید گردید که همه سویه ها مقاومت چندین دارویی را داشتند در بین این جدایه ها 35جدایه 68/53%) در برابر اریترومایسین مقاوم بودند و مقاومت در برابر پنی سیلینg، اوکساسلین، کوتریموکسازول، سیفوتاکسیم، تتراسایکلین، کلیندامایسین، سفتری اکسون، کلرام فنیکول، لو فلوکساسین به ترتیب 84/31%، 84/31%، 84/31%، 72/55%، 60/780%، 47/06%، 23/53%، 3/92% بود. ژن ermb در 21جدایه(60%) و ژن mefa در 14جدایه(40%) از 35 جدایه مقاوم به اریترومایسین وجود داشت که 9جدایه(71/25%) دارای هر دو ژن ermb+mefa بودند. بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که مقاومت دارویی و مقاومت چندین دارویی در برابر استرپتوکوک پنومونیه در این منطقه افزایش یافته است. مقاومت بالای استرپتوکوک پنومونیه در برابر اریترومایسین ممکن است به دلیل تغیر در جایگاه هدف در ریبوزوم یا بیرون راندن دارو باشد. بهر حال انتقال افقی ژن های مقاومت نقش مهمی در ژن ermb وmefa دارد، زیرا در بین جدایه های مقاوم سروتیپ های مختلفی وجود دارد. نظارت دائمی بر مقاومت آنتی بیوتیکی در جدایه های پنوموکوک در نواحی مختلف ، واکسیناسیون پنوموکوکی و استفاده صحیح از آنتی بیوتیک ها جهت کنترل اهمیت دارند.
طیبه زینلی عبداله جمشیدی
باکتری لیستریا باسیل گرم مثبت بیماریزا برای انسان و حیوان می باشد. گونه لیستریا مونوسیتوژنز از پاتوژن های نوظهور بوده که موارد فوت بالایی در انسان دارد. در میان سیزده سروتیپ مختلف باکتری لیستریا مونوسیتوژنز، چهار سروتیپ 1.2a، 1.2b، 1.2c و 4b به عنوان عوامل اصلی اپیدمی های لیستریوز قلمداد شده اند. گوشت مرغ از منابع اصلی پروتئینی در سر تا سر جهان می باشد. در دهه های اخیر بروز ارگانیسم های مقاوم به آنتی بیوتیک قابل انتقال به انسان از طریق مواد غذایی آلوده، خطری جدی برای بهداشت عمومی می باشد. در میان روش های مختلف ساب تایپینگ، آزمون rapd روشی سریع، آسان و ارزشمند است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی میزان آلودگی لاشه مرغ به باکتری های جنس لیستریا و تعیین انواع گونه های آن بود. در مرحله بعد، وضعیت مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری لیستریا مونوسیتوژنز و سروتیپ های آلوده کننده لاشه مرغ مشخص گردید. در ادامه با پایش ژن های حدت، پتانسیل بیماریزایی باکتری های لیستریا مونوسیتوژنز جداشده ارزیابی و در نهایت با استفاده از آزمون rapd قرابت ژنتیکی بین باکتری های لیستریا مونوسیتوژنز جدا شده از لاشه مرغ و بیماران انسانی بررسی گردید. نمونه ها از فروشگاه های عرضه کننده مواد پروتئینی در سطح شهر مشهد جمع آوری شد. در این بررسی از میان 200 نمونه لاشه طیور، %40 آلوده به باکتری های جنس لیستریا بودند. لیستریا مونوسیتوژنز (18%)، لیستریا اینوکوا (%11/5) و لیستریا گرایی تحت گونه مورایی (%8) بترتیب غالبترین گونه ها بودند. فراوانی لیستریا گرایی تحت گونه گرایی و لیستریا ولشیمری بترتیب %1/5 و 1% بود. بیست و پنج درصد جدایه های لیستریا مونوسیتوژنز به بیش از چهار عامل آنتی بیوتیکی مقاومت نشان دادند. بیش از نیمی از جدایه ها (%52/77) مقاوم به اریترومایسین بودند. در مقام بعدی مقاومت به تتراسایکلین (%44/44)، کلیندامایسین (%41/66) و تری متوپریم (%25) قرار داشت. برخی از جدایه ها (%16/66) به کلرامفنیکل مقاوم بودند. 50% جدایه های لیستریا مونوسیتوژنز متعلق به گروه سروتیپی iib (سروتیپ های 1.2b و 3b) بودند. فراوانی گروه های سروتیپی iva و iia (سروتیپ های 4a، 4c و 1.2a، 1.2c) بترتیب برابر 27/77% و 19/44% بود. فراوانی سروتیپ 4b %77/2 بود. دو ژن inlc و inlj در 26 جدایه و hly در 32 جدایه لیستریا مونوسیتوژنز شناسایی گردید. در آزمون rapd، از سه پرایمر مختلف d8635، hlwl74 و opm01 استفاده گردید. تصاویر ژل الکتروفورز حاصل از rapd-pcr با نرم افزار photocap ارزیابی شدند. داده ها با نرم افزار spss، با استفاده از روش jaccard distance matrix دسته بندی شده و دندروگرام رسم گردید. هر سه پرایمر قادر به تولید باند بودند. پرایمر opm01 با توجه به تولید بیشترین باند پلی مورف دارای بالاترین قدرت تمایز بود. در کل، 75 باند مختلف از سایز bp 150 تا bp 3300 تولید گردید. دندروگرام حاصل از جدایه های گوشت مرغ و بیماران انسانی دارای پنج کلاستر مختلف (a تا e) بود. جدایه های گوشت طیور و بیماران انسانی در گروه های مجزا قرار گرفتند که معرف قرابت ژنتیکی بسیار پایین بین جدایه های مرغی و انسانی بود. نتابج این مطالعه نشان داد که جدایه های لیستریا مونوسیتوژنز گوشت مرغ تنوع ژنتیکی پایینی داشتند. قدرت تمایز rapd بالاتر از سروتایپینگ بود. گوشت مرغ آلودگی قابل توجهی به باکتری لیستریا مونوسیتوژنز داشته که اکثریت آنها پتانسیل بیماریزایی در انسان را داشتند. اما باکتریهای جدا شده از انسان قرابت ژنتیکی پایینی با جدایه های مرغی داشتند که میتواند بدلیل تعداد پایین جدایه های انسانی باشد.
اسما افشاری عبدله جمشیدی
مسمومیت غذایی ایجاد شده توسط کلستریدیوم پرفرینجنس در بین یکی از سه عامل مهم ایجاد کننده مسمومیت غذایی درجهان طبقه بندی می شود. این میکروارگانیسم یک باکتری گرم مثبت، بی هوازی و اسپور دار است که در همه جا یافت شده و عامل ایجاد کننده ی تعداد بسیار زیادی بیماری در انسان و حیوانات مختلف شناخته شده است که از جمله آنها مسمومیت غذایی در انسان می باشد.کلستریدیوم پرفرینجنس براساس توانایی تولید 4توکسین اصلی کشنده که شامل توکسین های alpha ?beta ?iota و epsilon می باشد، به 5 تیپ مختلف(a,b,c,d,e) تقسیم می شود. در این مطالعه تعداد 200 نمونه گوشت مرغ، 200 نمونه گوشت چرخ کرده و 25 نمونه مدفوع انسانی به لحاظ حضور این باکتری و نیز شناسایی انواع تیپ های آن مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از آن تایپینگ مولکولی سویه های کلستریدیوم پرفرینجنس با دو روش rep-pcrوrapd-pcr با هدف بررسی میزان شباهت ساختار ژنتیکی سویه ها از منشا های مختلف انجام گرفت. در نهایت تعداد 31 ایزوله گوشت مرغ( 9 تیپ a و 22 نمونه تیپc )، 25 ایزوله گوشت چرخ کرده( 22 تیپ a، 1 تیپ b، 1 تیپ dو یک تیپ e) و 20 ایزوله انسانی(18 تیپ a و 2 تیپ d ( مثبت شناخته شدند. بررسی مقاومت حرارتی 8 سویه ی کلستریدیوم پرفرینجنس تولید کننده انتروتوکسین به منظور تعیین مکان حضور ژن cpe ( پلاسمید یا کروموزوم ) نشان داد که تمامی نمونه ها دارایcpe پلاسمیدی می باشند. مقایسه نتایج rapd pcr و rep-pcr نشان می دهد که rapd pcr قدرت بیشتری در تفکیک سویه ها به لحاظ منشا آلودگی دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل، جدایه های به دست آمده از منابع مختلف می توانند از یک کلون منشا گرفته باشند و از طریق مصرف گوشت از حیوان به انسان انتقال یابند.
علی اکبر جنت آبادی غلامرضا محمدی
این پژوهش جهت بررسی واکنش میزبان – انگل در مراحل ایجاد تجربی بیماری استرانگل درتک سمی کوچک (الاغ) انجام گرفت . پیش از انجام این مطالعه ، بیشتر اطلاعات مربوط به پاتوژنزبیماری بر اساس نشانه های بالینی و تغییرات ماکروسکوپی بافت ها در هنگام کالبدگشایی بود . ایجاد عفونت تجربی بوسیله باکتری استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی دشوار می باشدوبررسی متون نشان میدهدتنها عده محدودی از پژوهشگران موفق به انجام این تجربه شده اند . در پژوهش حاضر بعد از ایجاد موفقیت آمیز بیماری در دامهای تحت مطالعه نشانه های بالینی و پارا کلینیکی ابتلا به عفونت استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی درمراحل مختلف عفونت مطالعه و ثبت گردید.همچنین در پیش از این پژوهش ، در هیچ مطالعه گزارش شده دیگری تاکنون به صورت هم زمان نشانه های بالینی وآسیب شناختی جراحات ایجاد شده حاصل از عفونت تجربی قسمت فوقانی دستگاه تنفس و عقده های لنفاوی ان ناحیه ویافته های خون شناسی در یک گروه از حیوانات از آغاز عفونت تا بهبودی از علائم بالینی مورد بررسی قرار نگرفته است. علاوه بر این مطالعه حاضر اولین پژوهش جهت شناسایی مولکولی استرپتوکوکوس اکوئی تحت گونه اکوئی براساس تکنیک pcr در ایران می باشد.