نام پژوهشگر: محمدرضا بختیاری

مقایسه قدرت قوانین ثبت اختراع ایران و هند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  مهدی ابراهیمی   جواد کاشانی

قوانین مالکیت فکری اگر چه برای مولفین هنرمندان و مخترعین در جامعه ایجاد آرامش و منفعت می کند که منطقی و معقول به نظر می رسد و هر اهل علمی بر ضرورت آن به مسلک خود سخن رانده است اما بعد دیگری نیز دارد که همانا صاحبان امتیاز خارجی می باشد.این بعد قضیه برای بسیاری از کشور های در حال توسعه مخفی نبوده و نظام قانونگذاری و حمایت خود در این حوزه را با آن هماهنگ کرده اند. این صاحبان امتیاز افرادی هستند که جزء جامعه به حساب نمی آیند ولی با اندک تلاشی برای ثبت اختراع خود از بهره مندان آن قرار می گیرند. بهره مندی از حقوقی که قوانین مالکیت فکری آن کشور برای آنها تعریف و تضمین کرده است. عمق مساله آن گاه هویدا می شود که این اشخاص در افشاء و انتقال علوم خود به جامعه کوتاهی کرده و سهم خود از قانون را به فراموشی می سپارند. مساله ای که دغدغه اصلی کشورهای غیر صنعتی یا حتی صنعتی در حمایت از مالکیتهای فکری به حساب می آید. در این میان هر چه قوانین قوی تر بوده و حمایت بیشتری اعطاء کند در واقع آحاد جامعه از دستیابی به صنعت جدید و ارزان محروم تر خواهند بود . پس ضروریست که قوانین مالکیت فکری هر کشوری به وسیله حقوقدانان آن کشور محک زده و سنجیده شود تا ابعاد و آثار آن بیشتر آشکار شود. فصل نخست این تحقیق در واقع بیان کلیات مرتبط با عنوان تحقیق است که موضوع مالکیت فکری و شاخه مهم آن یعنی ثبت اختراع را معرفی و شرح می کند. اما این فصل تنها زمینه ساز و مقدمه مساله اصلی یعنی قدرت قوانین می باشد. البته معرفی و وارد کردن این واژه به فهنگ حقوقی بومی تنها بخشی از مقصود نویسنده می باشد که در فصل دوم به شکل مفصل آمده است و هدف اساسی تر در واقع استفاده تخصصی- ابزاری از آن برای تجزیه و تحلیل سیر تحول قوانین مالکیت فکری ایران و مقایسه آن با قوانین هند می باشد، مساله ای که با وجود تلاشها و مطالعاتی که تا کنون توسط اساتید برجسته صورت گرفته همچنان بکر ، لازم و پر ثمر به نظر می رسد که به شکل فصلی مستقل (فصل سوم)ارائه می آید. خلاصه این که نویسنده بدنبال بررسی قوانین ثبت اختراع ایران و سنجش مولفه های ارائه شده توسط مبدعین مبحث قدرت قوانین برای ارزیابی میزان مدت حمایتها ، پوشش حمایتها ، نوع حمایتها و . . . در خصوص قوانین مالکیت فکری ایران می باشد. مساله ای که اگر چه برای نخستین بار در ایران طرح می شود و ممکن است جرح و تعدیل هایی لازم داشته باشد ، اما سنگ بنایی مناسب برای آغاز بحث ها و گفتگو ها در این زمینه نیز می تواند بحساب آید و هدف نویسنده در هر چه نکو تر ارائه کردن آن است. ان شاء الله

ارائه روشی برای تخمین اشباع هیدروکربور مخازن کربناته به کمک نشانگرهای لرزه ای و داده های چاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود 1390
  اندیشه علی مرادی   علی مرادزاده

یکی از اهداف اصلی در توصیف مخازن نفت و گاز تعیین مقدار هیدروکربن موجود در سازند مخزن می باشد. پارامتری که می تواند مقدار این کمیت را مشخص کند، اشباع شدگی است. به منظور تعیین مقدار اشباع شدگی از هیدروکربن، روش های مختلفی شامل مطالعه مغزه ها و نگارهای چاه وجود دارند که همگی در عین دارا بودن دقت مناسب، بسیار پر هزینه و وقتگیر می باشند. به منظور رفع این مشکل، محققین به استفاده از داده های لرزه ای روی آورده اند. هدف از این رساله، بهبود روش های تخمین پارامتر اشباع شدگی از هیدروکربور در مخازن تیپ کربناته به کمک داده های لرزه نگاری سه بعدی می باشد. به این منظور از تئوری فیزیک سنگ گسمن استفاده شد و نتیجه گرفته شد که تئوری مذکور در سنگ های کربناته به علت در نظر نگرفتن تأثیر ابعاد حفرات (تأثیر کیفی حفرات) دارای دقت مناسبی نمی باشد. از این رو با استفاده از روش بهینه سازی الگوریتم ژنتیکی، معادله سرعت گسمن بهبود یافت. سپس با استفاده از معادله بهبود یافته گسمن و انجام مدل سازی مستقیم با نرم افزار seismic unix، میدان انتخاب شده به صورت مصنوعی مورد مدل سازی قرار گرفته و با در نظر گرفتن مقادیر مختلف تخلخل و بعد حفرات 81 مدل متفاوت ساخته شد. سپس با استفاده از یک الگوی برداشت لرزه نگاری مشخص، خروجی لرزه ای هر مدل ایجاد گردید. داده های لرزه ای حاصل پس از انتقال به نرم افزار لرزه ای opendtect مورد آنالیز نشانگرها قرار گرفتند و مشخص شد که از بین 43 نشانگر آنالیز شده، دو نشانگر فاز و فرکانس پوش وزنی دارای بیشترین ارتباط با تغییرات تخلخل و دو نشانگر دامنه لحظه ای و عدم تقارن دارای بیشترین ارتباط با تغییرات ابعاد حفرات می باشند. در مرحله بعد، از نشانگرهای حاصل به منظور مدل سازی معکوس دو پارامتر تخلخل و ابعاد حفرات استفاده شد. به این منظور دو روش هوشمند شبکه های عصبی مصنوعی و ماشین برداری پشتیبان مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج بیانگر عملکرد خوب هر دو روش و در عین حال عملکرد بهتر ماشین برداری پشتیبان در تخمین دو پارامتر مذکور می باشند. همچنین کاربرد مدل های حاصل بر روی داده های واقعی میدان مورد مطالعه، نشان از عملکرد خوب روش ماشین برداری پشتیبان در تخمین مقادیر تخلخل و ابعاد حفرات دارد؛ به گونه ای که میزان جذر میانگین مربعات خطا برای داده های آزمون در تخمین تخلخل و بعد حفرات به ترتیب 04/0 و 09/0 حاصل گردید. در نهایت از سه پارامتر تخلخل، بعد حفرات و سرعت موج به منظور پیش بینی مقادیر اشباع شدگی از آب سازند استفاده شد. کاربرد این مدل ها بر روی داده های واقعی میدان مورد مطالعه نیز بیانگر عملکرد مناسب هر دو مدل علی الخصوص مدل حاصل از روش ماشین برداری پشتیبان می باشد. این روش توانست با میزان همبستگی 8/0 و خطای 06/0 مقادیر پارامتر اشباع شدگی را برای داده های آزمون تخمین بزند. لغات کلیدی: اشباع شدگی، تئوری فیزیک سنگ گسمن، الگوریتم ژنتیکی، نشانگر لرزه ای، شبکه عصبی مصنوعی، ماشین برداری پشتیبان

تاثیر عوامل کلان اقتصادی بر چسبندگی هزینه های عملیاتی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده اقتصاد 1391
  محمدرضا بختیاری   زهرا پورزمانی

این پژوهش به بررسی تاثیر عوامل کلان اقتصادی(نرخ تورم،نرخ بهره کوتاه مدت،نرخ بهره بلند مدت) بر چسبندگی هزینه های عملیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. به این منظور ابتدا بر اساس روش حذف سیستماتیک تعداد 91 شرکت انتخاب و داده های مورد نیاز از انها و همینطور بانک مرکزی جهت انجام ازمون فرضیه ها استخراج گردید.درامد فروش، نرخ تورم، نرخ بهره کوتاه مدت، نرخ بهره بلند مدت و متغیر تصنعی فروش به عنوان متغیرهای مستقل و چسبندگی هزینه های عملیاتی به عنوان متغیر وابسته با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره مورد آزمون قرار گرفتند. این پژوهش بر اساس مشاهدات سالیانه از سال 1386 – 1390 انجام شده است.نتایج تحقیق نشان می‏دهد که رابطه منفی و معنی داری میان نرخ تورم و چسبندگی هزینه های عملیاتی وجود دارد و می‏توان گفت با افزایش نرخ تورم، از میزان چسبندگی هزینه های عملیاتی شرکت ها کاسته می شود وهمینطور وجود رابطه مثبت و معنی داری میان نرخ بهره کوتاه مدت و چسبندگی هزینه‏های عملیاتی مورد تأیید قرار می گیرد و می‏توان گفت با افزایش نرخ بهره کوتاه مدت، میزان چسبندگی هزینه های عملیاتی شرکت ها افزایش می یابد اما میان نرخ بهره بلندمدت و چسبندگی هزینه های عملیاتی رابطه معناداری وجود ندارد و می‏توان گفت نرخ بهره بلندمدت تأثیر معنی داری بر چسبندگی هزینه های عملیاتی شرکت های فعال در بازار سرمایه ایران ندارد.

طبقه بندی رخساره ها با استفاده از تکنیک هوش مصنوعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده معدن و ژئوفیزیک 1393
  کتانه سعیدی   محمدرضا بختیاری

یکی از اهداف برداشت¬های لرزه¬ای ارائه مدلی از روند تغییرات مخزن و به نقشه در آوردن ناهمسانگردی موجود در لایه¬های زیرسطحی است. این در حالی است که داده¬های مربوط به نگار-های مختلف چاه می¬توانند برآوردهای دقیق¬تری از تغییرات مخزن ارائه نمایند اما این داده¬ها یک بعدی بوده و برای اعماق مشخصی برداشت می¬شوند. بنابراین اگر بتوان مقادیر پارامترهای مخزنی که از داده¬های چاه به دست می¬آیند به داده¬های لرزه¬ای ارتباط داد، مدل¬های دو بعدی یا سه¬بعدی مناسبی برای محدوده وسیعی از میدان مورد مطالعه ارائه خواهد شد که می¬تواند راه¬گشای بسیاری از مطالعات دیگر باشد. آنالیز رخساره¬های لرزه¬ای به تفسیر پارامترهایی مانند هندسه، پیوستگی، دامنه، فرکانس و سرعت لایه¬های زیرسطحی می¬پردازد; که از داده های لرزه انعکاسی قابل استخراج هستند. از آنجا که انعکاس از سطوح لایه¬های زیرسطحی به خصوصیات سنگ ها وابسته است، آنالیز رخساره¬های لرزه-ای می¬تواند تحلیل مناسبی از روند تغییرات لایه¬های زیرسطحی ارائه نماید. در همین راستا هدف از مطالعه حاضر آنالیز رخساره¬های لرزه¬ای یکی از میادین نفتی دنیا با استفاده از شبکه عصبی و ماشین برداری پشتیبان می¬باشد. در این راستا، ابتدا سعی شد تا با استفاده از داده¬های چاه و لرزه¬ای یکی از میادین دریای شمال، مدلی از روند تغییرات رخساره¬ای تخلخل ساخته شود. این فرآیند با استفاده از داده¬های نگار تخلخل داده¬های 15 چاه و استخراج نشانگرهای لرزه¬ای مختلف از رده¬های لرزه¬ای کنار چاه انجام پذیرفت. نشانگرهای لرزه¬ای مرتبط با نگار تخلخل با استفاده از رگرسیون خطی انتخاب و نشانگرهای با همسبتگی بالا با یکدیگر از مدل سازی حذف شدند. در نهایت با استفاده از شبیه سازی تابع هموار ساز گوسین، مدلی از روند تغییرات پارامتر تخلخل به صورت سه¬بعدی ارائه شد که با تغییرات مشاهده شده در مخزن تطابق مناسبی داشت. در ادامه نیز با استفاده از داده¬های نگار تخلخل، تشعشعات گاما و نفوذپذیری، سعی شد تا مقادیر زون¬های رسوبی قابل مشاهده در داده¬های چاه مورد پیش بینی قرار گیرد. در این راستا از ماشین برداری پشتیبان غیرخطی با کرنل گوسین استفاده شد و نشان داده شد که این ماشین با توجه به قابلیت های منحصر به فرد خود قادر است تا به خوبی لایه¬های رسوبی مختلف را از یکدیگر تمیز دهد. نتایج حاصل از این پایان نامه می¬تواند در تفکیک مناطق با تخلخل بالا از محدوده کم تخلخل مفید واقع شود.