نام پژوهشگر: مهدی مهدوی نیا
الهام شهرآبادی علی اکبر خمیجانی فرهانی
فراگیران زبان خارجی اهداف گوناگونی را حین متون خارجی دنبال می کنند. در این تحقیق پژوهشگر به بررسی تاثیر انواع خواندن بر یادگیری تصادفی می پردازد. برای این منظور 90 زبان آموز سطح متوسط به عنوان شرکت کنندگان مطالعه انتخاب شدند. آنها به دو گروه آزمایش و یک گروه مقایسه تقسیم شدند. گروههای آزمایش به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در حالت اول از دانش آموزان خواسته شد که تا حد ممکن از موضوع متن آگاهی پیدا کنندو در حالت دوم از آنها خواسته شد که متن را به منظور دستیابی به اطلاعات دقیق تر بخوانند. گروه مقایسه آموزش خاصی از جانب معلم دریافت نکردند ولی متونی را که می خواندند با متون گروه اول و دوم یکسان بود.پس از اینکه دانش آموزان متون مشابه را در طی 4 جلسه خواندند، یک آزمون تعریف دادند که نمره های آن از طریق معادله one – way anova مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج نشان داد که گروه " آگاهی از موضوع خواندن"(77.20) و گروه "دستبابی به اطلاعات دقیق تر"(76.63) بیشترین میزان یادگیری تصادفی واژگان را کسب کردند. و گروه "خواندن آزاد" کمترین میزان یادگیری تصادفی واژگان را داشتند(63.96).
عاطفه حیدری مهدی مهدوی نیا
یادگیری و بخاطر سپردن لغات یک زبان جدید علیرغم آنکه یک امر کسل کننده و چالش انگیز است ، به عنوان یک فاکتور مهم در کسب مهارت آن زبان به شمار می آید.یاد گیرندگان زبان نسبت به حفظ کردن لغات جدید اشتیاقی ندارند و در بسیاری از موارد نیز موفق به انجام آن نمی شوند . هدف این تحقیق ارائه یک روش تدریس قابل قبول و خوشایند،از طریق بکارگیری موسیقی به عنوان یک متغیر در جهت تسهیل و بالا بردن فرآیند یادگیری لغت و همچنین ایجاد محیطی شاد در یادگیری زبان است. بدین منظور ، 36 دانش آموز به طور غیر تصادفی انتخاب شده و به تعداد مساوی در دو کلاس به عنوان گروههای کنترل و آزمایشی در سطح مقدماتی تقسیم شدند. هر دو گروه تست لغت را به عنوان پیش آزمون دریافت کردند. در بخش اول ، گروه آزمایشی در حالیکه لغات کلیدی متن موسیقی رامی خوانند ، موسیقی را به عنوان محرک دریافت کردند. از طرف دیگر ، گروه کنترل سعی در یادگیری آن لغات ، بدون گوش دادن به موسیقی و بر طبق برنامه درسی کلاس و در همان مقدار زمان برابر با گروه آزمایشی بودند. بدین ترتیب موسیقی به عنوان متغیر کنترل شده جهت اندازه گیری تأثیر مثبت یا منفی محرک ، از هر دو گروه گرفته شده است . به منظور پرداختن به اهداف تحقیق ، روش های آماری زیر اجرا شده است: به منظور پاسخ دادن به اولین فرضیه نال ، t- تست زوجی جهت مقایس? میانگین نمرات گروه آزمایشی در پیش آزمون و آزمون نهایی بکار برده شده است . این محاسبه آماری بیانگر آن است که آیا تفاوت معنا داری میان میانگین نمرات هر دو آزمون گروه آزمایشی ، که در آن موسیقی اجرا شده است ، وجود دارد یا نه . علاوه براین، t- تست مستقل ، به منظور مقایس? نمرات میانگین هر دو گروه کنترل و آزمایشی در آزمون نهایی بکار برده شده است . این محاسبه آماری در تلاش برای مشخص نمودن اینکه آیا تفاوت معنا داری میان نمرات آخر ترم گروه کنترل که موسیقی را دریافت نکرده اند و گروه آزمایشی که این محرک را دریافت کرده اند وجود دارد یا نه . به منظور اینکه وجود داشتن تفاوت به دلیل تأثیر محرک یا همان موسیقی است ، t- تست مستقل جهت مقایس? نمرات میانگین هر دو گروه کنترل و آزمایشی در آزمون نهایی ، بکار برده است که در این مرحله قبل از بکار گیری موسیقی مورد آزمون قرار گرفته اند. علاوه بر این ، t- تست زوجی جهت مقایس? نمرات میانگین گروه کنترل در هر دو آزمون پیش و نهایی بکار برده شد تا بررسی شود که آیا تغییر معنا داری در پایان ترم در این گروه که موسیقی را دریافت نکرده اند وجود دارد یا خیر. در نهایت, به منظور پاسخ دادن به دومین فرضیه نال پرسشنامه شناختی به گروه آزمایشی داده شد تا ارزیابی ذهنی و نظر آنها نسبت به کاربرد موسیقی در کلاس مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان داد که رابط? معنا دار مثبت و مستقیمی میان کاربرد موسیقی و فرآیند یادگیری لغت در دانش آموزان وجود داشته است.
مریم قادری سیده سوسن مرندی
مطالعه حاضر کاربرد آموزش استراتژی محور و استفاده از وبلاگ در چارچوب کار پوشه الکترونیکی را در کلاس آموزش مهارت نوشتن زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی و تاثیر این دو بر مهارت نوشتاری زبان آموزان بالاتر از سطح متوسط را بررسی می کند. به این منظور، 45 زبان آموز مونث بالاتر از سطح متوسط به سه گروه تقسیم شدند: گروه کار پوشه الکترونیکی، گروه کار پوشه سنتی و گروهی که از کار پوشه استفاده نکردند. دو آزمون مقاله نویسی از کتاب interchange/passages evaluation and placement package (lesley and et al., 2005) اقتباس شد که این آزمون ها از تمامی سه گروه در مراحل پیش آزمون و سپس پس آزمون به عمل آمد تا تفاوت گروه ها از لحاظ توانایی نوشتاری قبل از کاربرد تریتمنت و سپس در پایان مطالعه مشخص شود. پیش و پس آزمون ها به همراه پرسشنامه استراتژی های مهارت نوشتن (petric and czarl, 2003)، به شرکت کنندگان مطالعه داده شد تا درکی از استفاده استراتژی ها قبل و پس از تریتمنت به عمل آید. در تمامی سه گروه، مراحل تدریس مهارت نوشتن یکسان بود از جمله نوشتن درفت اول، دوم و نهایی و تمرکز بر روی مراحل مختلف مهارت نوشتن. نقطه تمایز میان سه گروه آن بود که گروه های تجربی آموزش استراتژی محور دریافت کردند در حالیکه گروه مقایسه چنین آموزشی را دریافت نکرد. همچنین گروه کارپوشه الکترونیکی از وبلاگها به عنوان کارپوشه استفاده کردند، در حالیکه گروه کارپوشه سنتی از کارپوشه کاغذی استفاده کردند و گروه سنتی از هیچ گونه کارپوشه ای استفاده نکردند. چهار استراتژِی مهارت نوشتن در گروه های تجربی به کار گرفته شد شامل: خوشه بندی، شناسایی خواننده یک متن و هدف از نوشتن آن متن، نوشتن طزح کلی (اوتلاین) و خواندن متن با صدای بلند تا مشخص شود که مکث ها ( به منظور نقطه گذاری) به طور طبیعی کجا اتفاق می افتند. فرم یادداشت برداری کنفرانس دو نفره (2000, (online source ، مدل ارزیابی مهارت نوشتن به صورت تحلیلی با استفاده از 1 + 6 معیار راهنمای نمره گذاری (nwrel, 1980) و فرم خود ارزیابی در مهارت نوشتن(2000, online source) ، به عنوان فرم های کمک آموزشی در این مطالعه در گروه های تجربی مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها مدل independent samples t-tests مورد استفاده قرار گرفت نتایج آزمون های آنالیز واریانس نشان داد که شرکت کنندگان در گروه کارپوشه الکترونیکی که نه تنها از آموزش استراتژی محور بلکه از ارزیابی کارپوشه الکترونیکی در قالب وبلاگ نیز استفاده کردند عملکرد بسیار بهتری نسبت به سایر گروه ها داشتند. این سیستم از لحاظ بهبود یادگیری و کیفیت صورت گرفته در آن به شکل مفیدی عمل کرد. این یافته ها نشان می دهد که آموزش مستقیم و آشکار استراتژی در کلاس های آموزش مهارت نوشتن در زبان انگلیسی به همراه استفاده از وبلاگ هابه صورت کارپوشه الکترونیکی می تواند ارزیابی قابل اعتماد و موثری از عملکرد زبان آموزان به عمل آورد و بدین وسیله مسیر های جدیدی برای نزدیک شدن به تدریس زبان به صورت موثرتر در ایران به وجود خواهد