نام پژوهشگر: اردوان قربانی
فرزانه موسوی اردوان قربانی
الگوی پراکنش و توزیع گونه های مختلف علف های هرز در مزرعه یکنواخت نمی باشد و بنابراین برای مدیریت مناسب آنها لازم است لکه های آلوده مشخص و عملیات کنترل در آن مناطق انجام شود. برای این منظور امروزه از مدیریت متناسب با مکان استفاده می شود. در این روش مدیریتی با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی (gps) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)، نقشه نقاط آلوده تهیه می شود. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. در این آزمایش مزرعه مورد نظر با توجه به عملیات زراعی که طی سالهای قبل انجام شده بود مزرعه به 7 ناحیه مختلف (واحدهای تحصیلات تکمیلی دانشجویان (b و a)، طرح های تحقیقاتی اساتید، عملیات کشاورزی، اراضی کشت یونجه، اراضی کشت جو، اراضی بایر و اراضی حاشیه مزرعه مشخص گردید) تقسیم شد. نمونه برداری علف های هرز هر ناحیه با الگوی w و به فاصله هر20 متر در واحدهای نمونه برداری به ابعاد 5/0 × 5/0 متر در 3 مرحله (10 تا 15 اردیبهشت ،10 تا 15 تیر و 10 تا 15 شهریور) انجام و نمونه های جمع آوری شده براساس گونه شمارش شدند. محل پلات ها در سه مرحله نمونه برداری با استفاده از gps ثبت گردید. براساس نتایج بدست آمده از 38 گونه علف هرز مشاهده شده، 9 گونه کشیده برگ و بقیه پهن برگ بودند. بیشترین گونه های علف هرز پهن برگ متعلق به تیره کاسنی با 11 گونه بود. بعد از آن تیره شب بو با 6 گونه قرار داشت. در بین گونه های مشاهده شده 5 گونه کنگروحشی، پیچک صحرایی، جووحشی، جوموشی و ازمک گونه های غالب را تشکیل می دادند. به منظور گروه بندی نواحی مورد بررسی از نظر تراکم علف های هرز مورد بررسی و نیز ساختار گروه بندی نواحی، از تجزیه به مولفه های اصلی (pca) استفاده شد.
ژیلا پاشایی اردی علی مهدوی
دراین تحقیق ارزش غذایی ( ترکیبات شیمیایی، انرژی قابل متابولیسم، قابلیت هضم، قابلیت تولید گاز) دو گونه مرتعی درمنه (artemisia siberi besser) و پوآ (poa travialis l.) بررسی شده است. نمونه برداری در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، گل دهی و بذر دهی ) و در دو ارتفاع متفاوت (سایت 1 با ارتفاع 1500-1300 متر و سایت 2 با ارتفاع 2000-1800 متر) صورت گرفت. نتایج نشان داد در مرحله رشد رویشی هر دو گیاه، پروتئین خام بیشتر و دیواره سلولی کمتر است. بنابراین تولید گاز در مرحله اول رشد بیشتر است. مقدار تولید گاز از بخش محلول و نامحلول درمنه برای سایت یک و دو به ترتیب 84/60، 24/63 میلی لیتر و برای پوآ در سایت یک و دو به ترتیب 63/75، 50/81 میلی لیتر بدست آمد. انرژی قابل متابولیسم پوآ در مرحله رشد رویشی برای سایت یک 43/2 و برای سایت دو 73/2 مگا کالری بر کیلو گرم ماده خشک و برای درمنه در سایت یک 38/2 و سایت دو 48/2 مگا کالری بر کیلو گرم ماده خشک برآورد شد. در بین دو سایت، گیاهان سایت دو انرژی قابل متابولیسم، قابلیت هضم، تجزیه پذیری و تولید گاز بیشتری نسبت به گیاهان سایت یک نشان دادند. در میان این دو گونه نیز با توجه به پروتئین خام و قابلیت هضم بیشتر، ارزش تغذیه ای درمنه برای دام بیشتر از پوآی رشد کرده در ارتفاعات نئور بود.
الهام رازقندی اردوان قربانی
این تحقیق با هدف شناسایی رویشگاه گونه های درختی ارس (juniperus spp.) و بنه (pistacia atlantica desf.) در سطح شهرستان خلخال، بررسی امکان تهیه نقشه پراکنش آنها با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) و سنجش از دور (rs) و همچنین تعیین عوامل اکولوژیکی موثر در پراکنش آن ها در منطقه مورد مطالعه می باشد. تعداد 130 نقطه به صورت سیستماتیک-تصادفی از سطح شهرستان خلخال توسط سامانه موقعیت یاب مکانی (gps) ثبت شد. با استفاده از نقشه های توپوگرافی در مقیاس 50000 :1، نقشه های dem، شیب، جهت جغرافیایی و نقشه های هم دما و هم باران سطح شهرستان خلخال و رویشگاه ارس و بنه تهیه شد و سپس درصد مساحت قرار گرفته رویشگاه در کلاس های مختلف نقشه های تهیه شده محاسبه گردید. در مرحله بعد، نقشه تراکم پوشش گیاهی کل منطقه مورد مطالعه و دو گونه ارس و بنه و نقشه تعداد حضور گونه ارس و بنه نیز با استفاده از روش زمین آماری idw تهیه شد. جهت تعیین رابطه همبستگی بین عوامل اکولوژیکی با شاخص های مختلف پوشش گیاهی از نرم افزار spss16 استفاده شد. جهت بررسی امکان سنجی تهیه نقشه پراکنش با استفاده از تصاویر ماهواره ای نیز از دو تصویر irs و etm+ استفاده شد. در ادامه داده-های ارزش پیکسل محل نمونه برداری ها در روی هر یک از باند های تصاویر استخراج و سپس داده ها به نرم افزار منتقل و شاخص های مورد استفاده در این تحقیق محاسبه گردید و در ادامه ارتباط همبستگی شاخص های محاسبه شده با اطلاعات زمینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین نسبت حضور این دو گونه در طبقه ارتفاعی 1200 تا 1800 متر از سطح دریا، در شیب 10 تا 20 درصد، در جهت جغرافیایی جنوب، در طبقه دمایی 6 تا 12 درجه سانتی گراد و در طبقات بارندگی 355 تا 400 میلی متر می باشد. از بین عوامل اکولوژیکی مورد بررسی تنها عوامل ارتفاع، دما و بارندگی دارای همبستگی معنی دار در سطح احتمال 99 درصد با تراکم پوشش و تعداد حضور این دو گونه بودند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که داده های طیفی سنجنده های مورد استفاده از قابلیت خوبی برای تهیه نقشه پراکنش گونه های ارس و بنه برخوردار نیستند.
وحیده خواجویی نژاد سید مهدی رضوی
گیاه ferula orientalis گیاهی است چند ساله، بدون کرک، با یقه ای پوشیده از تارهای رشته ای، ساقه به ارتفاع 100 تا 150 سانتی متر، متعلق به تیره چتریان که در ایران، در مناطق شمال غرب، غرب و مرکز، پراکندگی دارد. در تحقیق حاضر، میوه گیاه فوق از نظر ترکیبات اسانس و متابولیتهای ثانویه مورد بررسی قرار گرفت. ترکیبات فرار میوه گیاه کمای شرقی به روش تقطیر با بخار آب استخراج و سپس توسط روش gc/ms مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج نشان داد 46 ترکیب از اسانس میوه گیاه فوق قابل تفکیک است. همچنین به منظور بررسی متابولیت های ثانویه این گیاه، میوه آن با استفاده از دستگاه سوکسیله عصاره گیری شده و عصاره هگزانی آن، با روش کروماتوگرافی مایع در خلا و پره پاراتیو tlc مورد آنالیز واقع شد. در این بررسی ها، ترکیب آن دکانیل- ?2و?4- دی ان فتالات استخراج شد. ساختار این ترکیب با استفاده از روش های اسپکتروسکوپی مختلف نظیر h-nmr،c-nmr،ir و mass شناسایی گردید. با توجه به زنجیره هیدروکربنی این ترکیب، احتمال می رود که بتواند از غشاهای سلولی به راحتی عبور کند و اثرات ضدقارچی و ضدباکتریایی داشته باشد.
روح الله سالار قدرت الله حیدری
بیش از نیمی از مساحت ایران را مراتع تشکیل می دهد. بررسی ها نشان می دهند که بسیاری از مراتع کشور به علت تخریب بیش از حد با بحرانی عمیق مواجه شده اند. به نظر می رسد بدون اصلاح نظام بهره-برداری نمی توان مشکلات مربوط به تخریب مراتع را حل نمود. این تحقیق عوامل موثر بر میزان تخریب مراتع را بررسی و در چارچوب نظام بهره برداری مشاع در زمینه تخریب مراتع عوامل موثر را مسئله یابی کرده است. این تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی بوده و به روش پیمایشی انجام شده است. بدین منظور پرسشنامه ای تهیه و تدوین گردید و روایی آن در سطح 85 درصد تایید شد. جامعه آماری تحقیق حاضر، بهره برداران سامان های عرفی مراتع ییلاقی لوس و لوس کوه، موناسرا، یاخلی و گاوسراچال شهرستان نوشهر می باشند. با استفاده از فرمول کوکران 37 بهره بردار به روش تصادفی- طبقه بندی انتخاب شد. بعد از جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار های آماری نظیر spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین متغیرهای تعداد دام، تعداد بهره بردار با تخریب مراتع رابطه معنی داری وجود دارد. در مقابل نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سهم بهره برداران از محدوده های عرفی با تخریب مراتع رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن نشان می دهد که بین نوع حقوق عرفی در نحوه بهره برداری با تخریب مراتع رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون کروسکال- والیس نشان می دهد که از بین ویژگی فردی بهره برداران تنها میزان تحصیلات با تخریب مرتع اختلاف معنی داری داشته است. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین تقویم چرایی منطقه با میزان تخریب مراتع رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. به منظور آگاهی از اهمیت و اولویت میزان تخریب مراتع در سامان های عرفی مورد مطالعه از آزمون کروسکال- والیس استفاده گردید که مراتع یاخلی نسبت به سایر مراتع بیشترین تخریب را دارد.
مینا پاکروان اردوان قربانی
مهمترین و اولین قدم در انجام پروژه پخش سیلاب، مکان یابی مناطق مستعد برای پخش آب و نفوذ دادن آن به داخل سفره های آب زیرزمینی است. استفاده از سامانه های اطلاعات مکانی، برای تعیین مناطق مستعد پخش سیلاب و استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی و سیستم های تصمیم گیری پتانسیل بالایی در روند این کار ایجاد می کنند. در این مطالعه 6 پارامتر موثر شامل شیب، نفوذپذیری سطحی، ضخامت آبرفت، واحدهای کواترنر، شماره منحنی و کاربری اراضی در مکان یابی پخش سیلاب با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی به صورت زوجی مقایسه شده و وزن عوامل و پارامترها محاسبه گردید. سپس لایه های اطلاعاتی این 6 عامل در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از نرم افزار arcgis9.3 تهیه و کلاسه بندی گردید. با در نظر گرفتن وزن های به دست آمده برای هر عامل و امتیازاتی که به خود اختصاص دادند نقشه نهایی بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی به 5 کلاس کاملاً مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و کاملاً نامناسب در سطح حوزه تقسیم گردید. نتایج حاصل نشان می دهد که مکان های کاملاً مناسب با مساحت 20/3828 هکتار و مناسب با مساحت 13/2342 هکتار جهت پخش سیلاب در واحدهای کواترنری qt2 و qt1با شیب کمتر از 4 درصد که شامل مراتع و اراضی دیم، می باشد، قرار گرفته اند. طبقه متوسط با مساحت 23/856 هکتار، شامل کاربری های باغ و مسکونی می باشد. طبقه نامناسب با 96/5294 هکتار بیشترین سطح حوزه و در واحد qv قرار گرفته است. همچنین طبقه کاملاً نامناسب 48/2344 هکتار از حوزه با کاربری های باغ و بیرون زدگی های سنگی و شیب های بالای 4 درصد را شامل می شود.
محمد جواد عشقی فرزاد میرزایی آقجه قشلاق
تحقیق حاضر به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی، قابلیت هضم شکمبهای و بعد شکمبهای و فراسنجههای مختلف تجزیهپذیری ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همیسلولز و ماده آلی 4 گونه گیاه agropyron tauri، festoca ovina، stipa barbata و poa bulbosaاز گیاهان غالب مراتع نئور در استان اردبیل انجام شد. بدین منظور نمونههای گیاهی در طی 3 مرحله رشد رویشی، گلدهی و بذردهی و از هر مرحله فنولوژیکی حداقل 30 پایه و در دو ارتفاع متفاوت (سایت 1 با ارتفاع 1900-1600 متر و سایت 2 با ارتفاع 2550-2400 متر) جمعآوری و بررسی شد. برآورد تجزیهپذیری با روش کیسههای نایلونی و با استفاده از دو رأس قوچ اخته نژاد مغانی دارای فیستولای شکمبهای، انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که با پیشرفت مرحله رشد از ارزش غذایی گونههای مورد مطالعه کاسته شد. همچنین تفاوت معنی داری بین گونههای مورد مطالعه از نظر مقادیر غلظت ماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همیسلولز، خاکستر، ماده آلی و فراسنجههای تجزیهپذیری ماده خشک، ndf، adf و om شامل بخش محلول ماده خوراکی (a)، بخش نامحلول ماده خوراکی (b) نرخ تجزیهپذیری (c) و تجزیهپذیری موثر(ed) در نرخ عبورهای 02/0، 05/0 و 08/0 (درصد در ساعت) در مراحل مختلف فنولوژیکی مشاهده گردید (05/0>p). نتایج آزمایش حاضر نشان داد که با بلوغ گیاه میزان دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همیسلولز و ماده آلی افزایش و میزان قابلیت هضم شکمبهای و بعد شکمبهای کاهش یافت و نیز مشاهده شد که زمانهای مختلف فنولوژیک، بر میزان تجزیهپذیری شکمبهای و بعد شکمبهای اثر معنیداری دارد.
شهریار ییلاقی علی اصغری
این تحقیق با هدف بررسی اثرات چرای دام در تغییر تنوع گونه ای، تغییر کمی و کیفی ترکیب گیاهی و همچنین تغییر تراکم گونه ای گروه های مختلف گیاهی در داخل و خارج قرق گردنه قوشچی ارومیه صورت گرفته است. نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک در سطح 16 ترانسکت و160 پلات به روش سیستماتیک- تصادفی از سطح قرق و خارج قرق درچهار طبقه شیب و جهات جغرافیائی صورت گرفت. موقعیت هر پلات با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی ثبت گردید. نقشه های شیب و جهات جغرافیایی داخل و خارج قرق تهیه شد. نمونه برداری خاک در پروفیل هایی با عمق 0 تا 30 سانتی متر برداشت و در آزمایشگاه بررسی شد. با استفاده از پلات های یک متر مربعی پارامترها ی درصد تاج پوشش گونه ها، تراکم، درصد لاشبرگ، سنگ و سنگریزه و میزان خاک لخت اندازه-گیری شد. گونه های گیاهی در طی یک فصل رویشی نمونه برداری و با استفاده از منابع موجود شناسائی شدند. شاخص های تنوع شانون وینر، سیمپسون و بریلوئین، و یکنواختی سیمپسون، کامارگو، اسمیت و ویلسون و نی در سطح گونه با استفاده از نرم افزار ecological methodology.ve6.2 برآورد شد. مقایسه پارامتر های پوشش گیاهی داخل و خارج قرق مربوط به صفات تراکم، پوشش و ... با استفاده از نرم افزار spss16 در شیب ها و جهات مختلف داخل و خارج قرق با استفاده از روش های چند متغیره مانند تجزیه به مولفه های اصلی، خوشه بندی و تجزیه واریانس تجزیه و تحلیل، و نتایج آن استخراج گردید. بر اساس نتایج بدست آمده در رویشگاه های مورد مطالعه (داخل و خارج قرق) 26 تیره، 68 جنس و 96 گونه گسترش دارد. مقادیر شاخص های غنا، تنوع و یکنواختی داخل قرق بیشتر از خارج قرق می باشد. داخل قرق با 46 گونه نسبت به خارج قرق با 37 گونه دارای غنای گونه ای بیشتری است. در طبقه بندی سایت های داخل وخارج قرق در شیب ها و جهت های متفاوت نشان داد که بین سایت های قرق و چرا شده در جهات شرقی و جنوبی اختلاف معنی داری وجود ندارد. ولی در سایت های جهات غربی و شمالی داخل و خارج قرق اختلاف معنی دار مشاهده شد. همچنین در شیب های 2-8% و 12-20% از نظر عوامل مذکور اختلاف معنی دار بود ولی در شیب های 8-12% و 30-20% قرق و چرا شده تفاوت معنی داری وجود نداشت.
رحمان رحیم دخت علی اصغری
چکیده مطالعه عمل و رفتار فردی گونه های مرتعی و رابطه هر یک از آن ها با اجزاء زنده و غیر زنده اکوسیستم های مرتعی، به منظور بدست آوردن اطلاعات لازم در مورد گونه هایی که اساس و پایه مدیریت مراتع قرار گیرد، ضروری و مهم است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر برخی عوامل اکولوژیکی در پراکنش گونه ferula orientalis l. در دره شهدای ارومیه صورت گرفت. ابتدا نقشه رقومی ارتفاع (dem) تهیه و از آن نقشه ارتفاع در 3 طبقه ارتفاعی با استفاده از نقشه توپوگرافی 50000 :1 منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. سپس نقشه شیب با 6 کلاسه و جهات جغرافیایی با 3 کلاس تهیه شد. در کل سه طبقه ارتفاعی و در هر از طبقات ارتفاع سه طبقه جهات جغرافیایی به عنوان سایت نمونه برداری انتخاب و شیب هر یک از سایت ها مشخص گردید. در هر سایت 3 ترانسکت و در هر ترانسکت 5 پلات (2×2 متر مربعی) نمونه برداری در نظر گرفته شد. در نهایت از تعداد 24 ترانسکت و 120 پلات نمونه برداری به روش سیستماتیک-تصادفی برداشت شد. در سطح پلات ها پارامترهای تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید اندازه گیری شد. مراحل فنولوژی، سیستم ریشه دوانی و آفات گیاه بررسی شد. برای مطالعه خصوصیات خاک، به عمق متوسط ریشه دوانی گیاه در هر طبقه ارتفاعی و جهات داخل آن یک پروفیل حفر گردید. نتایج نشان داد، این گونه در ارتفاع 1400-2000 متر از سطح دریا در منطقه مورد مطالعه گسترش دارد. میانگین بارندگی در منطقه انتشار 250-400 میلی متر و میانگین دمای سالانه 89/11سانتی گراد می باشد. خاک رویشگاه این گیاه عمدتاً بسیار کم عمق و بافت آن سبک و سنگریزه دار است. اسیدتیه خاک 33/7- 22/8 و هدایت الکتریکی آن 35/0- 61/0 دسی زیمنس بر متر می باشد. مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی مربوط به صفات تراکم، پوشش و تولید، توسط نرم افزار spss20 جهت بررسی خصوصیات پارامترهای فوق در طبقات ارتفاعی، شیب ها و جهات جغرافیایی صورت گرفت. نتایج نشان داد که با حدود اطمینان 99 درصد بین صفات فوق و عوامل پستی و بلندی و خاک رابطه وجود دارد و همه عوامل در تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید کمای شرقی موثر هستند، به طوریکه بیشترین تراکم، درصد پوشش تاجی و تولید به ترتیب با 7500 پایه در هکتار، 75/16 درصد و 254 کیلوگرم در هکتار مربوط به طبقه ارتفاعی 1550-1700 متر، جهت شرقی با شیب بیش از 50 درصد می باشد. رشد رویشی از اواخر اسفند ماه تا نیمه اردیبهشت، مرحله گلدهی تا آخر خرداد ماه و شروع بذردهی تا رسیدن کامل بذر تا اواسط مرداد ماه بوده و ریزش بذر تا اواسط شهریور ادامه دارد. زادآوری از دو طریق بذر و جست از یقه می باشد. این گونه به عنوان علوفه زمستانی برای دامداران مناطق کوهستانی اهمیت داشته و مهمترین آفات آن در منطقه مورد مطالعه زنبور ساقه خوار از جنس cephus می باشد.
مستقیم عزیز پور فرزاد میرزایی آقجه قشلاق
دراین تحقیق ارزش غذایی ( ترکیبات شیمیایی، انرژی قابل متابولیسم، قابلیّت هضم، قابلیّت تولید گاز) دو گونه مرتعی (artemisia fragrans willd.) و (kochia prostrata (l.) schrad.) بررسی شده است. نمونه-برداری در سه مرحله فنولوژیکی (رشد رویشی، گل دهی و بذر دهی ) در دو منطقه متفاوت (نئور و مشگین شهر) و در دو ارتفاع متفاوت (سایت یک در نئور با ارتفاع 1600 متر و سایت دو با ارتفاع 1934 متر و در منطقه مشگین شهر سایت یک با ارتفاع 1070 متر و سایت دو با ارتفاع 1350 متر) صورت گرفت. نتایج نشان داد در مرحله رشد رویشی هر دو گیاه، پروتئین خام بیشتر و دیواره ی سلولی کمتر است. بنابراین تولید گاز در مرحله اول رشد بیشتر است. مقدار تولید گاز از بخش محلول و نامحلول درمنه در مرحله رویشی سایت اول منطقه مشگین شهر و نئور به ترتیب 17/59، 18/52 میلی لیتر و برای kochia به ترتیب 97/64، 69/63 میلی لیتر بدست آمد. انرژی قابل متابولیسم درمنه در مرحله رشد رویشی برای منطقه مشگین شهر و نئور به ترتیب 39/2، 12/2 و برای kochia به ترتیب 20/2، 18/2 مگاکالری بر کیلوگرم ماده خشک برآورد شد. در بین گونه های مورد مطالعه در هر دو منطقه از نظر انرژی قابل متابولیسم، قابلیت هضم، و تولید گاز تفاوت چندانی در بین دو منطقه دیده نشد. در میان این دو گونه نیز با توجه به پروتئین خام و قابلیت هضم بیشتر، ارزش تغذیه ای درمنه برای دام بیشتر از kochia در ارتفاعات نئور و مشگین شهر بود.
سمیرا استادی حمیدرضا محمددوست چمن آباد
چکیده: علف های هرز بدون شک یکی از مهم ترین عوامل کاهش محصولات زراعی به شمار می روند و شناسایی نوع علف هرز و آگاهی از تراکم، غالبیت و الگوی ظهور آنها گام اصلی و اساسی در مدیریت علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی می باشد. برای این منظور آزمایش در 4 مزرعه گندم هر یک به مساحت دو تا سه هکتار در چهار منطقه ونه-آباد واقع در شمال شهرستان باباجان در شمال شرق نقاره کوب در شرق و خونیق در جنوب شهرستان انجام شد. شناسایی و شمارش تراکم علف های هرز هر مزرعه درچهار سطح منطقه و شناسایی و شمارش تراکم علف های هرز هر مزرعه در چهار سطح مرحله رشد گندم (پنجه زنی، ساقه روی، خوشه دهی و رسیدگی) انجام شد. در هر مزرعه 8 واحد نمونه برداری به ابعاد 50×50 با الگوی w مشخص شد. در هر یک از مراحل رشد علف های هرز هر یک از این واحدهای نمونه برداری بر اساس گونه شمارش شدند. علاوه بر تعداد گونه علف هرز (غنای گونه ای) و تراکم علف های هرز در هر منطقه، فراوانی، یکنواختی، میانگین تراکم، وفور، شاخص تنوع گونه ای شانون –وینر، زمان سبز شدن و میانگین زمان سبز شدن علف های-هرز در هر منطقه مشخص شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم کل علف های هرز مزارع گندم شهرستان بین 5/131 تا 5/429 بوته در مترمربع بود که 50 تا 80 درصد آن در مرحله پنجه زنی گندم مشاهده شد.چهل و هفت گونه علف هرز متعلق به 16 تیره گیاهی در مزارع گندم مشاهده شد که تیره شب بو، کاسنی و گرامینه به ترتیب با 9، 6 و 3 گونه سهم بیشتری داشتند. بیشتر گونه های مشاهده شده گونه های یکساله بهاره بودند. در بین گونه های یکساله نیز علف های هرز پهن برگ گسترش بیشتری داشتند. گونه های بی تی راخ، علف شور، تلخه، ماشک گل خوشه ای، گل گندم و علف هفت بند در مزارع گندم غالب بودند. فراوانی هر یک از این گونه ها در مراحل مختلف رشد گندم و در مناطق مختلف متفاوت بود. آزمایش نشان داد که اوج ظهور علف های هرز در مناطق مختلف متفاوت بود.
خدیجه بهرام زاده آبریز احمد توبه
شناسایی و آگاهی از تراکم، ترکیب گونه ای و الگوی ظهور آنها گام اصلی و اساسی در مدیریت علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی است. برای این منظور آزمایشی در سال 1390 در 8 مزارع گندم دیم و آبی شهرستان بستان آباد، استان آذربایجان شرقی و در 4 منطقه مختلف (آق یار واقع در مرکز شهرستان، اشتلق در شمال، آلوار در شرق و تیکمه داش در جنوب شهرستان) انجام شد. علف های هرز هر مزرعه در چهار مرحله رشد گندم (پنجه زنی، ساقه دهی، خوشه دهی، شیری) در 8 واحد نمونه برداری به ابعاد 50×50 سانتیمتری با الگوی wشمارش شد. علاوه بر تراکم، تعداد گونه علف هرز (غنای گونه ای)، فراوانی، یکنواختی، شاخص تنوع گونه ای شانون –وینر، زمان سبز شدن و میانگین زمان سبز شدن علف های هرز نیز مشخص شد. نتایج نشان داد که میانگین تراکم کل علف های هرز مزارع گندم دیم شهرستان بین 25/206 تا 541 بوته در متر مربع و در مزارع آبی 5/46 تا 75/548 بوته در مترمربع بود. در زراعت گندم آبی50 تا 80 درصد تراکم علف های هرز در مرحله پنجه زنی گندم و در مزارع دیم در دو مرحله پنجه زنی و ساقه دهی مشاهده شد. هشتاد گونه علف هرز متعلق به 21 تیره گیاهی در مزارع گندم شهرستان مشاهده شد که تیره شب بو، کاسنی و گرامینه به ترتیب با 22، 21 و 13 گونه سهم بیشتری داشتند. بیشتر گونه های مشاهده شده گونه های پهن برگ یکساله بهاره زودهنگام بودند. گونه های آتریپلکس، سلمه تره، تلخه، پیچک صحرایی، قدومه، گوش فیلی، کنگر صحرایی و علف هفت بند، در مزارع گندم دیم و آبی غالب بودند. فراوانی هر یک از این گونه ها در مراحل مختلف رشد گندم و در مناطق مختلف متفاوت بود. آزمایش نشان داد که الگوی ظهور علف های هرز در مناطق مختلف بسته به سیستم کشت متفاوت بود. در زراعت دیم بیشتر گونه ها در مرحله ساقه دهی (60 روز بعد از فروردین) به پیک ظهور خود رسیدند. اما در مزارع آبی بیشترین پیک ظهور علف های هرز در 45 روز بعد از فروردین مشاهده شد.
عاطفه امیدی علی تیمورزاده
به منظور مدیریت اکوسیستم های مرتعی، شناخت اجزای آن و دستیابی به روابط بین این اجزا از جمله خاک و پوشش گیاهی ضروری است. از آمار کلاسیک و زمین آمار می توان برای رسیدن به اهداف چنین تحقیقی که تعیین موثرترین عوامل محیطی بر پراکنش گونه artemisia austriaca و بررسی روند تغییرات مکانی تولید، تراکم و درصد تاج پوشش گیاهی در اراضی مرتعی است استفاده نمود. تعداد 3 عامل پوشش گیاهی، 3 عامل توپوگرافیک، 2 عامل اقلیمی و 13 فاکتور خاک انتخاب و نمونه برداری به صورت سیستماتیک- تصادفی انجام گرفت. در بخش آمار کلاسیک از سه روش آنالیز خوشه ای، principal component analysis و discriminant analysis برای تعیین موثرترین عوامل محیطی استفاده شد. در بخش زمین آماری نقشه پارامترهای گونه مورد مطالعه تهیه شد. تجزیه و تحلیل داده ها از لحاظ آماری در محیط نرم افزاری spss، ترسیم واریوگرام داده ها و انتخاب بهترین مدل برازش و تهیه نقشه های پارامترهای گونه مورد مطالعه در محیط نرم افزاری arcgis10 و gs+5 انجام گرفت. ارزیابی صحت نتایج حاصل با استفاده از سه روش مجذور میانگین مربعات خطا، خطای اریب یا انحراف، میانگین خطای مطلق انجام شد. با توجه به گروه بندی حاصل از آنالیز خوشه ای، pca و da مشاهده شد که دو روش تجزیه خوشه ای و da گروه بندی سایت ها را در 6 گروه انجام دادند ولی روش pca در سه گروه اصلی گروه بندی را انجام داد در نتیجه چون روش pca نتایج متفاوتی نسبت به دو روش دیگر نشان داد، به منظور بررسی تأثیر عوامل محیطی در پراکنش گونه مورد مطالعه استفاده نشد. در نهایت به منظور تجزیه تحلیل عوامل محیطی از دو روش آنالیز خوشه ای و da بهره گیری شد. نتایج نشان داد که ماده آلی، فسفر، اسیدیته، رس و شن از بین ویژگی-های خاک و تمامی فاکتورهای اقلیمی و ارتفاع از بین عوامل محیطی مورد مطالعه در پراکنش گونه a.austriaca تأثیرگذار بودند. بهترین مدل واریوگرام متقابل نیز مدل نمایی بود و داده ها نیز از ساختار مکانی بالایی برخوردار بودند. از بین روش های زمین آماری بهترین روش برای تراکم و پوشش تاجی کوکریجینگ گسسته و برای داده های تولید روش کوکریجینگ ساده بود. با توجه به نقشه های ارائه شده گونه مورد نظر در در قسمت های شمال غرب، غرب و جنوب غربی حوزه مورد نظر دارای بیشترین مقدار تراکم، پوشش تاجی و تولید است که در این قسمت ها نیز بیشترین مقدار این سه پارامتر در قسمت شمال غربی و نزدیک به مرکز حوزه است. کمترین مقدار تراکم، پوشش-تاجی و تولید گونه مورد مطالعه در قسمت شمال شرق، جنوب و جنوب شرقی حوزه مورد مطالعه است.
بهارک زارع حصاری اردوان قربانی
تغییرات مکانی پارامتر های گونه artemisia fragrans و رابطه این تغییرات با عوامل اکولوژیکی در مراتع جنوب شرقی سبلان در سطح 151 سایت بررسی شد. در داخل سایت های تعیین شده به روش سیستماتیک- تصادفی، 5 پلات 1×1 متری در طول ترانسکت 40 متری از پایین به طرف بالای دامنه مستقر گردید. اطلاعات مربوط به پارامتر های گونه مذکور به همراه درصد لاشبرگ، سنگ و سنگریزه، خاک لخت و پوشش تاجی کل برای 5 پلات محاسبه و میانگین گیری شد. در سطح پلات وسط نمونه خاک در عمق 30 سانتی متری سطح خاک برداشت و پارامتر های خاک در آزمایشگاه تعیین گردید. از آزمون t-test، روش تجزیه خوشه ای و تجزیه به مولفه های اصلی (pca) و تجزیه و تحلیل متمایز کننده (da) برای آنالیز آماری کلاسیک در نرم افزار spss9 و pc ordination و از واریوگرام و روش های مختلف درون یابی برای آنالیز زمین آماری در نرم افزار های gs+5 و arcgis10 استفاده شد. ارزیابی صحت و دقت نقشه های حاصل از میان یابی با استفاده از شاخص های جذر میانگین مربعات خطا (rmse)، دقّت نتایج (mae)، انحراف نتایج (mde) و cross- validation انجام شد. نتایج نشان داد تمام متغیّر های مورد مطالعه در انتشار این گونه موثر هستند ولی اثرات آن ها یکسان نمی باشد، بدین صورت که به ترتیب ارتفاع و عوامل متأثر از آن مانند بارندگی و دما و همچنین پارامتر های مربوط به فیزیوگرافی و خاک مانند شیب، مواد آلی، درصد رس، سیلت، سنگ و سنگریزه، درصد شن، فسفر، پتاسیم، کربنات کلسیم معادل، اسیدیته، شن، هدایت الکتریکی، جهات جغرافیایی و درصد لاشبرگ از عوامل تأثیرگذار در انتشار این گونه هستند. با توجه به نتایج این تحقیق گونه مذکور به ارتفاعات و بارش پایین تر و در مقابل به دما های بالا تر سازگاری بیشتری دارد. خاک های شور و قلیا با بافت متوسط تا سبک را می پسندد. ماده آلی و فسفر پایین، پتاسیم و کربنات کلسیم بالا در خاک شرایط بهتری را برای رویش این گونه فراهم می کند. با توجه به نتایج آنالیز واریوگرام، تراکم، تاج پوشش و تولید این گونه در منطقه مورد مطالعه دارای ساختار مکانی قوی بوده و برای هر سه پارامتر فوق بهترین مدل واریوگرام، مدل کروی و بهترین روش میان یابی، کوکریجینگ معمولی و عام می باشد. با توجه به نقشه-های حاصل از میان یابی، بیشترین تراکم، تاج پوشش و تولید گونه مذکور در بخش مرکزی و شمال شرق و کمترین مقدار آن در بخش غربی حوزه بوده و هر چه از مرکز به طرف شمال یا جنوب حرکت کنیم از مقدار آن ها کاسته می-شود. ارزیابی صحت درون یابی به کمک روش cross- validation نشان داد نقشه های حاصل از درون یابی به ویژه روش کوکریجینگ معمولی و عام دارای دقّت مطلوبی بوده و با واقعیّت و مشاهدات صحرایی مطابقت دارد.
ویدا احمدآلی علی اصغری
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر شدت چرا و فاصله از کانون بحرانی (روستا) بر میزان درصد تاج پوشش گیاهی، تراکم گونه ای و تولید در سه کانون بحرانی آلوارس، ورگسران و لاطران صورت گرفت. پس از تعیین و بازدید عرصه مورد بررسی، در هر یک از کانون های بحران، در سه سایت اقدام به نمونه گیری گردید. به طوری که، سایت اول در حدود 200 متری از کانون بحران (روستا)، سایت دوم در یک کیلومتری از سایت اول و سایت سوم در دو کیلومتری از سایت اول واقع شد. در هر سایت به صورت سیستماتیک اقدام به استقرار ترانسکت هایی گردید که در طول هر ترانسکت با روش سیستماتیک- تصادفی از 10 پلات یک متر مربعی با فاصله 10 متر از یکدیگر، برای نمونه برداری استفاده شد. در هر پلات درصد تاج پوشش گونه های گیاهی، تراکم گونه ای و تولید مورد بررسی قرار گرفت. برای برآورد تولید از روش قطع و توزین استفاده شد. نمونه های جمع آوری شده پس از انتقال به آزمایشگاه برای خشک شدن، به مدت 24 ساعت در دستگاه آون با دمای 70 درجه سانتی گراد قرار داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره توسط نرم افزار آماری spss16 استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده، در کانون بحران آلوارس، تأثیر فاصله بر درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم گونه ای در سطح احتمال 5 درصد معنی دار و در کانون بحرانی ورگسران تأثیر فاصله بر درصد تاج پوشش گیاهی و تولید در سطح احتمال 5 درصد معنی دار شد و همچنین در کانون بحرانی لاطران، تأثیر فاصله بر پوشش تاجی، تراکم گونه ای و تولید در سطح احتمال 5 درصد معنی دار گردید. همچنین، به منظور دستیابی به این فرض که با افزایش فاصله از کانون های بحرانی (روستا) و کاهش فشار چرای دام و بهره برداری های مفرط، تنوع گونه ای افزایش می یابد، از شاخص های تنوع گونه ای توسط نرم افزار ecoligical methodology. ve 6.2 استفاده گردید. در بررسی تنوع گونه ای هیچ گونه روند معنی دار افزایشی با افزایش فاصله از کانون های بحران و کاهش شدت های چرا و بهره برداری مشاهده نگردید. بنابراین، می توان گفت که در این تحقیق، تنوع شاخص مناسبی جهت بررسی اثر شدت چرا بر پوشش گیاهی نمی باشد. در مرحله بعد به منظور گروه بندی سایت ها، از روش های تجزیه خوشه ای، تجزیه به عامل ها، تجزیه به مولفه های اصلی (pca) و آنالیز تطبیقی متعارفی (cca) استفاده گردید. در گروه بندی 9 سایت مورد مطالعه با روش های مذکور و با فرض اینکه در نتایج این گروه بندی ها، سایت های اول هر سه کانون بحرانی (فاصله اول) در یک گروه، سایت های دوم هر سه کانون بحرانی (فاصله دوم) در یک گروه و سایت های سوم هر سه کانون بحرانی (فاصله سوم) در یک گروه، طبقه بندی شدند، امّا مطابق گروه بندی حاصل از روش های خوشه بندی، تجزیه به عامل ها و pca، گروه بندی مطابق فرض صورت نگرفت. به گونه ای که سه سایت کانون بحران لاطران و دو سایت آخر از کانون بحران ورگسران در گروه 1، سه سایت نمونه-گیری شده در روستای آلوارس در گروه 2 و سایت اول نمونه گیری شده در کانون بحران ورگسران در گروه 3 قرار گرفت. بعد از انجام این روش ها و نرسیدن به نتیجه مورد نظر، در مرحله آخر از روش cca نیز به منظور گروه بندی سایت ها استفاده گردید. در این روش، تا حدودی گروه بندی مورد انتظار صورت پذیرفت. به گونه ای که سه سایت آخر نمونه برداری شده در هر کانون بحرانی به دلیل وجود ویژگی-های اکولوژیکی و خصوصیات پوشش گیاهی مشابه، در یک گروه قرار گرفتند، اما سایت دوم کانون بحرانی آلوارس به طور جداگانه در یک گروه و 5 سایت دیگر نمونه برداری شده در یک گروه، طبقه بندی شدند.
الهام مقری علیرضا قاسمیان
leucanthemum vulgare گیاهی چندساله از خانواده ی آفتابگردان است.این گیاه جز مهم ترین گونه های مهاجم جهان دسته بندی می شود که قادر به تغییر جوامع گیاهی است.گیاه مزبور در اکثر نقاط جهان یافت می شود اما در ایران در شمال غرب در استان های اردبیل و آذربایجان شرقی پراکندگی دارد. در تحقیق کنونی اسانس گل آذین گیاه به روش تقطیر با بخار آب به دست آمد که توسط روش gc/ms مورد آنالیز واقع شد. در مجموع 49 ترکیب معادل 83/90 درصد از اسانس حاصله شناسایی شد که مهمترین آنها کاریوفیلن اکساید بود. طی این پژوهش اثرات آللوپاتیک عصاره ها و اسانس گل آذین این گیاه بر میزان جوانه زنی،رشد ساقه چه و ریشه چه بذر تاج خروس و کاهو و رشد قارچ sclerotinia sclerotiorum مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی خواص آنتی اکسیدانی نیز به روش dpph انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد گیاه دارای قابلیت آللوپاتیک خوبی است که این قابلیت گیاه را می توان به حضور ترکیباتی مثل کاریوفیلن اکساید و آرومادندران که از مهمترین ترکیبات موجود در اسانس گیاه لئوکانتموم ولگار هستند و بر رشد گیاهان مجاور گیاه حاوی آن تاثیر می گذارند نسبت داد. گیاه همچنین دارای خواص آنتی اکسایدانی خوبی نیز می باشد.از دو ویژگی اشاره شده می توان نتیجه گرفت که گیاه میتواند کاندید مناسبی برای علف کشی باشدبه طوری که از این گیاه می توان به جای علق کش های شیمیایی که آسیب های زیان باری برای محیط زیست و هم چنین مقاومت علف های هرز را در پی دارنداستفاده نمود.با توجه به دارا بودن خاصیت آنتی اکسیدانی از این گیاه می توان در صنایع غذایی و دارویی به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی استفاده نمود.
سعید مهدیزاده اردبیلی فرزاد میرزایی آقجه قشلاق
در این تحقیق، ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه ای و فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری 4 گونه مرتعی یونجه (medicago sativa)، ماشک گل خوشه ای(vicia canescence)، اسپرس (onobrychis caput-galli) و گون علفی (astragalus crenatus) با استفاده از 2 رأس گوسفند نر مغانی دارای فیستولای شکمبه ای و روش آزمایشگاهی مطالعه شد. نمونه برداری از 2 سایت در ارتفاعات نئور شهرستان اردبیل (سایت یک در محدوده ارتفاعی 1500-1700 متری از سطح دریا و سایت دو در محدوده ارتفاعی 1900-2100 متری از سطح دریا) و در سه مرحله رشد فنولوژیکی (رویشی، گلدهی و بذردهی) انجام گرفت. بین دو سایت نمونه برداری، نمونه های سایت دو در مورد هر 4 گونه مورد مطالعه، به طور معنی داری قابلیت هضم و تجزیه پذیری ماده خشک، ماده آلی، دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز بیشتری نسبت به سایت یک داشتند. همچنین تجزیه تقریبی نمونه های جمع آوری شده نشان داد که میزان دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز به صورت درصد در ماده خشک در سایت یک به طور معنی داری نسبت به سایت دو بیشتر بود و بین مراحل رشد فنولوژیکی نیز تفاوت معنی دار وجود داشت. نتایج نشان داد که در هر 4 گونه و در هر 2 سایت، مرحله رویشی دارای قابلیت هضم شکمبه ای و بعد شکمبه-ای و خاکستر بیشتر و دیواره سلولی، دیواره سلولی منهای همی سلولز و ماده آلی کمتری نسبت به سایر مراحل رشد بودند. بنابراین پتانسیل تجزیه پذیری ماده خشک در مرحله اول رشد بیشتر بود. با توجه به نتایج حاصله در بین چهار گونه مرتعی مورد مطالعه، اسپرس (onobrychis caput-galli) به دلیل دارا بودن پتانسیل تجزیه پذیری بیشتر، از قابلیت هضم و ارزش غذایی بالاتری نسبت به سه گونه دیگر برخوردار بود.
ناصر جهانی جلودارلو عین الله روحی مقدم
شناخت دقیق مصادیق اقتصادی – اجتماعی و مدیریتی که باعث تخریب منابع طبیعی کشور می گردد، امری مهم و ضروری است و زمانی این کار ارزش دارد که به طور منطقه ای و محلی مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق جهت شناسایی عوامل اقتصادی و اجتماعی موثر بر میزان تخریب مراتع و تعیین نقش نظام¬های بهره برداری در زمینه تخریب مراتع دو نوع بهره¬برداری افرازی و مشاعی موجود در شهرستان پارس¬آباد استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری شامل 120 بهره¬بردار از دو نوع بهره¬برداری و 6 سامان عرفی به نام¬های ساری قشلاق، ساری¬قویی، امیرخانلو، احمدلو، طاهرآباد و بوزجا می¬باشد. روش جمع¬آوری داده¬ها از طریق پرسشنامه و با نمونه¬گیری طبقه¬بندی تصادفی بود. برای هر یک از نوع بهره¬برداری با 3 سامان عرفی به تعداد 60 پرسشنامه تکمیل گردید. اطلاعات با نرم افزار spss نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که نوع اشتغال، نوع بهره¬برداری، تأثیر واگذاری خصوصی بر کاهش تخریب، میزان رقابت در بین بهره¬برداران و میزان تمایل به ادامه دامداری بیشترین تأثیر را در تخریب مراتع دارند. در بهره برداری افرازی مهمترین عامل که باعث کاهش میزان تخریب مراتع می¬شود شامل افزایش مشارکت در طرح¬های اصلاح و احیاء و استفاده از خدمات آموزشی و ترویجی و آگاهی از طرح¬های مرتع داری می¬باشد. ولی در بهره¬برداری مشاعی افزایش میزان رعایت ورود دام به مراتع مشاعی و میزان تامین علوفه از بخش غیرمرتعی، خروج دیر هنگام دام از مرتع، عدم تحصیلات بالا و تعداد اعضای خانوار باعث تخریب مراتع شده و عواملی همچون تأثیر مشکلات موجود با سامان های عرفی همجوار در بازنگری طرح¬ها، میزان برخورد قانونی با متخلفین و افزایش اراضی کشاورزی از میزان تخریب مراتع مشاعی می¬کاهد.
محمود محمدحسن پور اردوان قربانی
مراتع کشور در سه دهه اخیر در مقایسه با دیگر منابع تجدید شونده به شدت در معرض تخریب و انهدام قرار گرفته و بدین جهت پرداختن جدی تر به امر مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع کشور، بیش از هر زمان دیگری ضروری است. هدف از تحقیق حاضر مدل سازی مکان یابی کپه کاری در عرصه های با توان کاربری مرتع با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی در حوزه گردنه قوشچی ارومیه می باشد. جهت انجام تحقیق، بعد از تهیه نقشه های منطقه مورد مطالعه، ابتدا نقشه کاربری اراضی حوزه با استفاده از تصاویر google earth تهیه گردید. سپس منابع اکولوژیک شناسایی و نقشه سازی پارامتر های مذکور در محیط سامانه های اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت. بعد از تلفیق لایه ها و با استفاده از مدل اکولوژیکی مخدوم، توان اکولوژیکی حوزه استخراج گردید. ارزیابی میزان انطباق کاربری های فعلی و آتی و سیستم موقعیت یاب جهانی با استفاده از مدل تعدیل شده اونق و میرکریمی انجام شد. در ادامه کار، مدل سازی مکان یابی کپه کاری با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی در محیط سیستم اطلاعات جفرافیایی صورت گرفت. مدل تهیه شده نشان داد که حدود 9/3347 هکتار مناسب کپه کاری و 5/1605 هکتار نامناسب کپه کاری می باشد. کاربرد این روش سرعت تهیه و دقت طرح ها را افزایش داده و همچنین عاملی در تسریع انتقال از روش های سنتی (دستی) به راهکارهای نوین با بکارگیری تکنولوژی جدید سامانه های اطلاعات جغرافیایی است .
سمیرا کرامتی جبه دار فرزاد میرزائی آقجه قشلاق
هدف از پژوهش حاضر تعیین و مقایسه محتوای عناصر معدنی در شیر گوسفندان مغانی و بزهای خلخالی در حال چرا در سه رویشگاه مرتعی جنوب شرقی سبلان بود. بعبارتی در این مطالعه نحوه تأثیرپذیری دام¬ها و وضعیت مواد معدنی بدن آن¬ها (شیر به عنوان نماینده وضعیت مواد معدنی دام)داز وضعیت مواد معدنی مراتع واقع در سه سایت ارتفاعی جنوب شرقی سبلان (سایت اول، دوم و سوم بترتیب واقع در در ارتفاع 2100-1800، 2700-2300 و 3700-3200) که محل چرای دام¬هاست، مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونه¬های شیر از بیست رأس گوسفند مغانی و ده رأس بز خلخالی چراکننده در رویشگاه¬های ارتفاعی تعیین شده در طی دو فصل بهار و تابستان جمع¬آوری شد. سپس ترکیب این نمونه¬ها شامل چربی، پروتئین، لاکتوز و خاکستر با استفاده از دستگاه میلکواسکن و محتوای موادمعدنی آنها شامل کلسیم، فسفر، پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، روی، مس و منگنز نیز با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی و فلیم¬فتومتر اندازه¬گیری شد. داده¬های بدست آمده در قالب طرح کاملا? تصادفی بوسیله نرم¬افزارsas (1/9) رویه glm مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت در ارتفاع مراتع جنوب شرقی سبلان تأثیر معنی¬داری بر ترکیب خاک و گیاه و به تبع آن وضعیت عناصر معدنی دام¬های درحال چرا در این مراتع و شیر آن¬ها دارد. بعلاوه فصل نیز با تأثیر بر کیفیت گیاهان مرتعی که به عنوان منابع تغذیه¬ی دام¬ها مورد استفاده قرار می¬گیرند؛ می¬تواند بر وضعیت عناصر معدنی دام و به دنبال آن بر غلظت مواد معدنی شیر دام تأثیر¬گذار باشد. بطوری که غلظت اکثر عناصر معدنی در شیر گوسفندان و بزهای چراکننده در رویشگاه ارتفاعی اول و فصل بهار بطور معنی¬داری بیشتر بود (05/0p<). علاوه بر این نتایج نشان داد که شیر بزهای چراکننده در این مراتع دارای پتاسیم بیشتری نسبت به شیر گوسفندان بود (05/0 p<). گوسفندان و بزهای چراکننده در این مراتع از نظر عناصر کلسیم، فسفر و منیزیم دچار کمبود بوده و این کمبود را بصورت کمبود غلظت این عناصر در شیر نمایان می¬کنند. بنابراین برای جلوگیری از تبعات ناشی از کمبود این عناصر در دام بهتر است از بلوک¬های معدنی حاوی این عناصر در تغذیه¬ی دام¬های چراکننده در این مراتع استفاده شود.
رقیه ولی زاده فرزاد میرزائی آقجه قشلاق
هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر ارتفاع مرتع، فصل چرا و گونه دام بر ترکیب و غلظت برخی عناصر معدنی در شیر دو گونه دام های غالب چراکننده در مراتع شمال سبلان (گوسفند مغانی و بز خلخالی) بود. بدین منظور، نمونه های شیر از 20 راس گوسفند و بزدر حال چرا درسه رویشگاه ارتفاعی(بترتیب1800-1300، 2500-1800 و3200-2500 متر)، طی فصول بهار و تابستان جمع آوری شدند. ترکیب شیمیایی نمونه های شیر شامل چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و خاکستر با استفاده از دستگاه میلکواسکن و عناصر معدنی کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، منیزیم، آهن، مس، روی ومنگنز بوسیله اسپکتوفتومتری جذب اتمی و فلیم فتومتر اندازه گیری شد. داده های بدست آمده در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از رویه glm نرم افزار ) sas1/9) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان دهنده تأثیر معنی دار ارتفاع مرتع بر ترکیب شیر گوسفندان و محتوای عناصر معدنی هر دو گونه دام مورد مطالعه بود (05/0?p). در ارتباط با عناصرمعدنی، غلظت های بالای اغلب عناصر شیر گوسفندان در رویشگاه ارتفاعی سوم و در شیر بزها در ارتفاع دوم بود. فصل چرا و گونه ی دام نیز بطور معنی داری بر ترکیب و غلظت عناصر معدنی شیر گوسفندان و بزهای چراکننده در مراتع شمال سبلان اثر معنی دار داشتند (05/0?p). با مقایسه غلظت عناصر معدنی بدست آمده در مطالعه حاضر با مقادیر گزارش شده توسط دیگر محققین، تهیه بلوک های معدنی عناصر دارای کمبود توصیه شد.
محمد فرامرزی جلال کرمی
تبخیر- تعرق پس از بارندگی به عنوان یکی از مؤثرترین مؤلفه¬ها برای تعیین بیلان آبی یک منطقه می¬باشد. هدف از این پژوهش بررسی دقت برآورد تبخیر- تعرق واقعی گیاهان توسط الگوریتم توازن انرژی در سطح زمین (سبال) در مقایسه با مقادیر محاسبه شده توسط روش فائو- پنمن- مانتیث در دو سنجنده modis و landsat در شهرستان ملایر بود. و با توجه به اینکه تبخیر و تعرق را می¬توان به¬صورت دقیق با اندازه¬گیری میدانی تعیین نمود. با این حال این روش¬ها مقادیر تبخیر و تعرق را برای نواحی محدود از لحاظ وسعت مکانی بدست می¬آورد. این محدودیت دلیلی برای توسعه استفاده از داده¬های سنجش از دور در ارزیابی تبخیر و تعرق در نواحی با وسعت زیاد است. الگوریتم سبال یکی از مهم¬ترین الگوریتم¬های برآورد تبخیر- تعرق به وسیله تصاویر ماهواره¬ای می¬باشد. این مدل از طریق برآورد تمامی مؤلفه های انرژی در سطح زمین همچون شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شار گرمای محسوس اقدام به برآورد تبخیر- تعرق می¬نماید. در این پژوهش از یک تصویر سنجنده modis و از یک تصویر landsat در تاریخ 14/5/2013 که مصادف با 24/2/1392 بود، استفاده شد. نتایج نشان داد در برآورد تبخیر- تعرق ساعتی و روزانه، تفاوت زیادی میان روش سبال و روش فائو- پنمن- مانتیث وجود ندارد. همچنین می¬توان تبخیر- تعرق ساعتی و روزانه را برای منطقه مورد مطالعه با دقتی قابل قبول نسبت به مقدار مرجع برآورد نمود. باتوجه به هدف تحقیق مشخص شد که سنجنده modis علارغم داشتن دقت برآورد دقیقتر پارامتر دمای سطحی که تأثیر زیادی در برآورد مقدار شار¬های تابش خالص، گرمای خاک و گرمای محسوس دارد، مقدار تبخیر و تعرق را نیز با دقت بیشتری نسبت به روش شاهد برآورد می¬کند. ولی با وجود این با توجه به قدرت تفکیک مکانی پایین، برای پهنه¬بندی مقدار تبخیر و تعرق دارای ارزش کمتری نسبت به تصویر landsat می¬باشد و برای پهنه-بندی دقیقتر تبخیر و تعرق برای کاربری¬های مختلف بهتر است که از این تصاویر استفاده شود.
بهروز احمدی کدخدا بهروز سبحانی
از دهه¬های گذشته تاکنون، رشد جمعیت و توسعه اقتصاد محرک¬های اصلی تغیرات کاربری و پوشش زمین در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه بوده که سرعت این تغییر در محیط¬های شهری بیش از سایر مناطق بوده است. یکی از تأثیرات این تغییر کاربری¬ها در اقلیم شهری متبلور شده، به نحوی که شهرهای گرم¬تر، آسایش و زندگی انسان¬ها را با مشکل مواجه ساخته است. امروزه گرمایش شهری تحت عناوینی مانند جزایر حرارتی شهری در دنیا نمود یافته است. بنابراین، بررسی وضعیت پراکندگی تابش¬های حرارتی و ارتباط آن با نوع کاربری¬ها، در شناخت میکروکلیمای شهری دارای اهمیت است. شهر اردبیل با روند رو به رشدی خود از دو دهه¬ی قبل، تغییرات قابل توجهی را در شرایط طبیعی منطقه به وجود آورده است. در تحقیق حاضر با بهره گیری از سنجش از دور، به بررسی وضعیت توزیع حرارت در شهر اردبیل و اراضی حاشیه¬ی آن در ارتباط با کاربری و پوشش زمین و فاکتورهای مربوطه پرداخته شده است. بدین منظور از تصاویر لندست 5، 7 و 8 سنجنده¬های tm، etm+ و oli که به ترتیب متعلق به سال¬های 1987، 2002 و 2013 بودند، استفاده شد. ابتدا با استفاده از روابط موجود ،اعداد رقومی به دمای سطحی تبدیل شد. سپس نقشه¬های استخراج شده¬ی دمای سطحی در 8 کلاس طبقه بندی شدند. در مرحله¬ی بعد به منظور بررسی دمای سطحی با کاربری¬ها و پوشش¬های زمین، نقشه¬ی طبقه بندی به صورت نظارت شده در 6 کلاس کاربری¬ها صورت گرفت و برای پوشش¬های زمین، اقدام به جداسازی طیفی خطی برای تخمین سهم کلاس-های مختلف شد. بر این اساس چهار تصویر کسری (پوشش گیاهی، خاک، سطوح تاریک و روشن) جداسازی شد. سپس سطوح غیر قابل نفوذ از مجموع سطوح تاریک و روشن محاسبه شد. استخراج داده¬های آماری کاربری¬ها نشان داد که هر کاربری با توجه به برخورداری از مکانیزم¬های کنترل کنند¬ه¬ی گرما، دمای سطحی متفاوتی دارند. با توجه به نتایج، کاربری¬های مرتع و دیم زار نسبت به سایر کاربری¬ها از دمای سطحی بیش¬تری برخوردار بودند. هم¬چنین با استفاده از مدل رگرسیونی چندگانه به بررسی چگونگی رابطه¬ی میان پوشش¬های اراضی مختلف و دمای سطحی پرداخته شد. نتایج حاکی از رابطه¬ی غیر مستقیم پوشش گیاهی به دلیل تبخیر و تعرق با دمای سطحی و رابطه¬ی مستقیم سطوح خاکی و سطوح نفوذ ناپذیر با دمای سطحی بود که دلیل این امر نیز ظرفیت حرارتی بالای سطوح خاکی و ظرفیت حرارتی نسبتاٌ پایین سطوح نفوذناپذیر بود. نتیجه کلی تحقیق در ارتباط با جزایر حرارتی در سطح محدوده¬ی مورد مطالعه نشان داد که این پدیده در سطح شهر اردبیل تشکیل نشد و گرم¬ترین نواحی با توجه به زمان اخذ تصاویر و ساعت روز آن¬ها، در خارج از شهر و اغلب در کاربری¬های دیم زار و مراتع که پوشش گیاهی خشک و یا پوشش در آن¬ها بسیار اندک بود، اتفاق افتاد. در این ارتباط سه پارامتر باد، جهت شیب زمین و زاویه تابش خورشید که بر درجه حرارت تأثیر دارند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در زمان اخذ تصاویر مورد استفاده باد جریان نداشته بنابراین، تأثیری هم در دمای سطحی زمین نداشته است. عامل جهت شیب زمین در گرم¬تر شدن دامنه¬های رو به آفتاب موثر بود به طوری که دامنه¬های جنوبی گرم¬تر از دامنه¬های شمالی¬اند و دامنه¬های غربی گرم¬تر از دامنه¬های شرقی می¬باشند. هم¬جنین زاویه¬ی تابش خورشید که شدت انرژی تابشی رسیده به واحد سطح را مشخص می¬کند، یکی از عوامل موثر در گرم¬تر شدن نواحی بود.
لیلا مشکوری معصومه امیرخانی
استفاده از گونه¬های خوشخوراک، پر تولید و مقاوم به چرای دام و همچنین گیاهانی که با تخصیص منابع به اندام¬های تولید¬مثلی در مقابل چرا قادر به بازآوری و حفظ و بقا خود در عرصه¬های مرتعی باشند، در مرتعداری از الویت خاصی برخوردارند. در این تحقیق اثر شدّت¬های مختلف چرای دام بر روی تغییرات بیوماس اندام¬های زیرزمینی و هوایی و تلاش بازآوری و همچنین اثر جهات جغرافیایی بر مولفه¬های کمی رویش در گونه¬های festuca ovina l. وalopecurus textilis boiss. در مراتع سبلان بررسی شد. بدین منظور پس از انتخاب سایت¬های چرایی با روش شش فاکتوری، در شدت¬های چرایی سبک، متوسط و سنگین، سه ترانسکت50 متری به طور تصادفی مستقر و روی هر یک ده پایه از هرگونه به روش نزدیکترین همسایه انتخاب و نمونه¬گیری اندام¬های هوایی در زمان گلدهی انجام شد. بعد از تفکیک اندام¬های زایشی و رویشی و توزین ماده¬ی خشک آن¬ها در هر دو گونه، داده¬ها به منظور بررسی عکس¬العمل گیاه در مقابل چرا و مقایس? سایت¬ها نسبت به اختصاص منابع به اندام¬های مختلف در گونه¬های مورد مطالعه، و همچنین مقایس? طول و وزن اندام¬ها تحت شدت¬های مختلف چرا از آنالیز واریانس و آزمون توکی استفاده شد. با استفاده از آزمون t مستقل نیز مقایسه میانگین بین وزن ریشه و بیوماس هوایی بررسی شد. نتایج نشان داد که شدت¬های مختلف چرای دام بر بیوماس هوایی، زیرزمینی تأثیر معنی¬دار داشته است (01/0p<). تلاش بازآوری گیاه نیز با افزایش چرا افزایش یافته است. نتایج حاصل از تجزیه رگرسیونی رابطه معنی¬داری را بین پارامتر-های طول گل¬آذین و ارتفاع گیاه و همچنین وزن گیاه و وزن گل¬آذین نشان داد. در مجموع هر دو گونه¬ در دامنه شمالی و جنوب¬شرقی بیشترین بیوماس و طول اندام¬ها را در چرای سبک و کمترین مقدار را در چرای سنگین داشتند. بالعکس شدت چرای سنگین، بیشترین میزان تلاش برای بازآوری را نشان داد و سهم بیشتری از منابع خود را به تولید مثل از طریق جنسی اختصاص می¬دهد. در بررسی جهات جغرافیایی بر مولفه¬های رویش با استفاده از آزمون t تحت شدت¬های چرایی یکسان نتایج نشان داد میانگین صفات کمی مورد مطالعه در دامنه جنوب شرقی در هر دو گونه مقدار بیشتری را نسبت به دامنه شمالی به خود اختصاص می¬دهد و در سایت چرای سنگین این تفاوت معنی¬دار می¬باشد.
امین پورعلی کوتیانی معصومه امیرخانی
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب و وضعیت مرتع در چارچوب فاصله از روستا با استفاده از روش های زمینی و سنجش از دوری، در دامنه شمالی سبلان در سه روستای حیدرآباد، قلی بیگلو و ارباب کندی انجام شد. پس از بررسی¬های میدانی و با توجه به جاده¬های در دسترس نمونه برداری در هر روستا در سه فاصله 200 متری (چرای شدید)، 1000 متری (چرای متوسط) و 2000 متری (فاصله سبک)، در طول ترانسکت های 100 متری، که در طول هر ترانسک 10 پلات بصورت سیستماتیک تصادفی نمونه برداری شد انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره در نرم¬افزار آماری spss16 استفاده شد. از نرم¬افزار ecological methodology ve 6.2 برای محاسبه شاخص¬های تنوع و یکنواختی استفاده شد. مطابق نتایج حاصل از ارزیابی شاخص های عددی تنوع گونه ای حداکثر شاخص¬های تنوع شانون-واینر، و بریلئون و سیمپسون در دو کانون بحرانی ارباب کندی و قلی بیگلو در فاصله سوم از روستا¬ها می¬باشد همچنین شاخص¬های یکنواختی سیمپسون، کومارگو و اسمیت-ویلسون در هر کانون بحران با توجه به افزایش فاصله از آن نشان داد که در دو روستای ارباب کندی و قلی بیگلو با افزایش فاصله از کانون بحران در هر سه سایت روند افزایشی وجود دارد ولی در روستای حیدرآباد برخی از شاخص های یکنواختی با افزایش فاصله روند افزایشی نشان می دهند. نتیجه بررسی بر روی پوشش گیاهی سه کانون بحرانی در منطقه دامنه های شمالی سبلان، نشان داد که 45 گونه گیاهی، متعلق به 35 جنس و 13تیره از سه کانون بحرانی گسترش دارد. همچنین نتایج حاصل از مطالعات در کانون بحرانی قلی بیگلو نشان داد که میانگین تاج پوشش، تولید و درصد لاشبرگ در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی دار وجود دارد. در مقایسه میانگین¬ پارامترها درکانون بحرانی ارباب کندی، بین پارامترهای پوشش تاجی، تراکم و درصد سنگ وسنگریزه در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی دار مشاهده شد. در روستای حیدرآباد نیز به غیر از پارامترهای تولید و سنگ و سنگ¬ریزه، سایر پارامترها در فواصل مختلف و شدت¬های مختلف چرایی اختلاف معنی¬داری نشان ندادند. در گروهبندی 9 سایت مورد مطالعه با روش های آنالیز تجزیه خوشه ای به روش حداقل واریانسward))، pca و cca با فرض اینکه با نتایج این گروهبندی ها، سایت های اول هر سه کانون بحرانی (فاصله اول) در یک گروه، سایت های دوم هر سه کانون بحرانی (فاصله دوم) در یک گروه و سایت های سوم هر سه کانون بحرانی ( فاصله سوم) در یک گروه، طبقه بندی می گردند، اما مطابق گروه بندی حاصل از روش های خوشه بندی و pca مطابق فرض صورت نگرفت در مرحله آخر از روش cca نیز به منظور گروه بندی سایت ها استفاده گردید. در این روش، تا حدودی گروه بندی مورد نظر صورت پذیرفت، به گونه ای که سه سایت دوم و آخر نمونه برداری شده در هر کانون بحرانی به دلیل وجود ویژگی های اکولوژیکی و خصوصیات پوشش گیاهی مشابه، در یک گروه قرار گرفتند. اما، سایت های اول کانون های بحرانی در گروه های جدا گانه قرار گرفتند. برای ارزیابی پوشش سطحی با استفاده از سنجش از دور از 12 شاخص پرکاربرد استفاده گردید که نتایج حاصله حاکی بر عدم امکان ارزیابی پوشش سطحی کانون های بحران با استفاده از سنجش از دور دارد.
فرنوش اسلمی بهروز سبحانی
با ارزیابی تغییرات کاربری ها، امکان برنامه ریزی و مدیریت اراضی جهت کاهش اثر تخریبی بهره برداری ها امکان پذیر می گردد. در این راستا تصاویر ماهواره ای و تکنیک های سنجش از دور، به دلیل فرآهم آوردن داده های به هنگام و قابلیت بالای آنالیز تصویر، کاربرد گسترده ای در تمامی بخش ها از جمله کشاورزی و منابع طبیعی دارند. هدف از این پژوهش، انتخاب روشی دقیق جهت تهیه ی نقشه ی کاربری و پوشش اراضی در شهرستان های نمین، اردبیل و نیر با استفاده از تصاویر tm سال 1987، etm+ سال 2002 و oli سال 2013 سری لندست می باشد. در این پژوهش، ابتدا کارایی شاخص های پوشش گیاهی، و روش های حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی (mlp)، ماشین بردار پشتیبان و شیءگرا مورد مقایسه قرار گرفت و پس از ارزیابی صحت هریک از نقشه های حاصل با استفاده از نقاط کنترل زمینی، صحت هریک به ترتیب برابر با 60%، 7/89%، 9/89%، 7/85% و 4/94 برآورد شد از این رو نقشه های حاصل از طبقه بندی شیءگرا به دلیل برخورداری از بالاترین صحت مبنای آشکارسازی تغییرات به روش مقایسه پس از طبقه بندی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در بین سال های 1987 تا 2013 مراتع، چمنزارها و جنگل ها به میزان 3/86191، 8/7493 و 9/913 هکتار کاهش و زراعت دیم و مناطق انسان ساخت 8/66446 و 7/7896 هکتار افزایش یافته اند. عمده ترین تغییراتی که در بازه های زمانی 1987 تا 2002 و 2002 تا 2013 در منطقه رخ داده است تبدیل مراتع به دیمزار به ترتیب برابر با 59525 و 62873 هکتار می باشد که بیانگر ضرورتی جدی در بازنگری در سیاست های مدیریتی می باشد.
مهناز علیزاده مهدی رضوی
جنس artemisia از تیره¬ی compositae بیش از 400 گونه در جهان دارد. artemisia melanolepis (درمنه کوهسری، درمنه سیاه¬برگه) یکی از گونه¬های این جنس می¬باشدکه بومی ایران است. تاکنون ترکیب اسانس گونه¬های زیادی از این جنس شناسایی شده است. فعالیت آللوپاتی، ضدقارچی و ضد میکروبی ازاسانس¬های این جنس گزارش شده است. اکثر گونه¬های این جنس دارای خواص دارویی هستند بر همین اساس در این تحقیق، ترکیبات اسانس این¬گونه بررسی و شناسایی شده وخاصیت آللوپاتی آن روی بذر کاهو مطالعه شد. اسانس اندام هوایی گیاه توسط دستگاه کلونجر مورد تقطیر قرار گرفت و با دستگاه gc.ms مورد آنالیز قرار گرفت. در اسانس این گونه 24 ترکیب شناسایی شد، که ترکیبات عمده آن: اکتان (30/27%)، الفا- پاینن (65/8%)، دکان (04/6%)، 1و8- سینئول (72/6%) بودند. همچنین خواص آللوپاتی این گیاه با تست کاهو مورد بررسی قرارگرفت و آنالیز آماری مشخص نمود که اسانس گیاه مذکور در غلظت¬های بالاتر از 1/0 دارای قابلیت آللوپاتیک بوده و باعث کاهش رشد ساقه¬چه و ریشه¬چه و مهار رشد میسلیوم قارچ sclerotiorum sclerotinia می¬گردد.
مهسا حبیب زاده اباذر اسمعلی عوری
منابع طبیعی هر کشور یکی از ثروت های عمومی آن کشور تلقی می شود، لذا ارزیابی پروژه های آبخیزداری، امروزه یکی از مسائلی است که در کشورها باید به منظور برنامه ریزی های آتی در خصوص طرح های اجرایی و مدیریت منابع طبیعی انجام گیرد. در این تحقیق برای ارزیابی اثرات فعالیت های آبخیزداری انجام شده یکی از زیرحوزه های آبخیز سیاهپوش استان اردبیل انتخاب شده است. در این زیر حوزه فعالیت های آبخیزداری مانند:133 بند اصلاحی (خشکه چین، سنگی-ملاتی و گابیونی) و 257 هکتار عملیات بیولوژیکی (بذر پاشی، بذرکاری، کپه کاری و...) حوزه انجام شده است. جهت انجام این تحقیق، نقشه های پایه از منطقه در نرم افزارgis تهیه و اطلاعات مورد نیاز استخراج شده است. طی پروفیل برداری طولی از آبراهه ی اصلی این منطقه و ترسیم آن در نرم افزار excel، شیب خالص آبراهه2/6 درصد بدست آمد که در مقایسه با حالت قبل از اجرای عملیات 4/0 درصد کاهش یافته است. دبی پیک ویژه و همچنین رواناب سالانه به ترتیب 16 و 3/10 درصد کاهش یافته است. بررسی زمان تمرکز در این منطقه نیز نشانگر افزایش 84/2درصد بوده است. همچنین میزان غلظت متوسط رسوب خروجی اندازه گیری شده در ایستگاه رسوب سنجی کوزه تپراقی واقع در خروجی حوزه ، 58 درصد کاهش این پارامتر را بعد از عملیات آبخیزداری نشان داد. با توجه به مطالب فوق و نتایج به دست آمده اثرات عملیات آبخیزداری در این منطقه مثبت ارزیابی شد.
نازیلا بی باک معصومه امیرخانی
چکیده: شناخت کارکرد یک اکوسیستم طبیعی نیاز به آگاهی از مشخصه های خاکی و گیاهی آن دارد تا بتوان به عملکرد و پتانسیل آن اکوسیستم پی برد. شاخص های سطح خاک و ویژگیهای عملکردی مرتع به محققان کمک می کنند که در مورد اثرهای فعالیت های مدیریتی اعمال شده در اکوسیستم های طبیعی، قضاوت کنند. هدف از این تحقیق ارزیابی تغییرات عملکرد مدیریت های مختلف با استفاده از روش آنالیز عملکرد چشم انداز (lfa) در مراتع شمال سبلان در استان اردبیل می باشد. در این روش برای تعیین سه ویژگی عملکردی مرتع شامل پایداری، نفوذ پذیری و چرخه عناصر غذایی از 11 شاخص سطح خاک استفاده می شود. این شاخص ها عبارتند از: پوشش سطح زمین، لاشبرگ، پوشش قابل تبدیل به هوموس، پوشش کریپتوفام، شکنندگی لایه سطحی خاک، مواد فرسایش یافته، شکل های فرسایش، میکروتوپوگرافی، طبیعت سطح خاک، آزمایش پایداری در مقابل رطوبت و بافت خاک. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشم انداز (lfa) در محیط نرم افزار excel با استفاده از دستورالعمل تانگوی و هیندلی انجام شد. با استفاده از روش نقطه مرکز یک چهارم (pcq) سطح و حجم پوشش گیاهی فرم های رویشی در مناطق مورد مطالعه اندازه گیری شد. مقایسه شاخص پایداری خاک در سه منطقه نشان می دهد که مقدار آن در منطقه 3 برای همه فرم های رویشی بیشتر از منطقه 1و2 است و از نظر آماری دارای اختلاف معنی دار هستند ولی بین فرم های رویشی منطقه 1و2 اختلاف معنی داری وجود ندارد (05/0<p). مقایسه شاخص های نفوذپذیری و چرخه عناصر غذایی هر سه منطقه در همه فرم های رویشی تفاوت معنی داری نشان داد. همچنین مقدار پایداری، نفوذپذیری و چرخه عناصر خاک لخت در منطقه 3 از وضعیت بهتری برخوردار بوده و تفاوت معنی دار را نشان می دهد. بدین ترتیب بین سه شاخص عملکردی مرتع در سه منطقه مذکور نیز اختلاف معنی داری وجود دارد. با افزایش شدت چرا خصوصیات ساختاری گیاهان مانند ترکیب گیاهی و نیز خصوصیات خاک بین گیاهان تخریب می-گردند و در منطقه دارای چرای شدید خصوصیات خاک در زیر گیاهان و بین گیاهان تخریب و گیاهان چندساله منطقه3حذف شدند. نتایج نشان می دهد تغییر ترکیب گیاهی، چیرگی گیاهان مهاجم، افزایش خاک لخت و کاهش مقاومت سطح خاک از مهمترین عوامل کاهش عملکرد مرتع در این منطقه هستند.
سعیده شجاعی مهدی رضوی
جنس saliva بیش از 900 گونه در جهان دارد. این جنس متعلق به خانواده lamiaceae می باشد. اسانس گونه های زیادی از این جنس شناسایی شده است. فعالیت های ضد قارچی، ضد میکروبی و . . . از اسانس این جنس گزارش شده است. اکثر گونه های این جنس دارای خواص دارویی هستند و بر همین اساس در این تحقیق 3 گونه ی saliva، از جمله، s. sclarea. s. syriaca، s. virgataa بررسی و ترکیبات اسانس آن ها شناسایی شد. اسانس گل آذین این 3 گونه به طور مجزا توسط دستگاه کلونجر مورد تقطیر قرار گرفت و ترکیبات شیمیایی بدست آمده از اسانس توسط gc- ms مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که در اسانس گونه s. sclarea30 ترکیب شناسایی شد که ترکیب عمده ی آن لینالول، اکتان، لیمونن، بتامیرسن، بتا ـ سیس ـ اُسیمن بودند. و در اسانس گونه های s. virgata و s. syriaca به ترتیب 8و1 سینئول و تیمول شناسایی شد.
اردشیر پورنعمتی معصومه امیرخانی
هدف از این تحقیق برآورد تولید اولیه با داده¬های سنجش از دور در مراتع سبلان است. نمونه برداری در بهار 1392 در سطح شش تیپ گیاهی در قالب 24 واحد نمونه¬برداری به¬صورت تصادفی مشخص گردید و در هر واحد در 9 پلات به¬صورت تصادفی- سیستماتیک تولید گروه¬های گیاهی در قالب تولید گراس¬ها، فورب¬ها، بوته¬ای¬ها و تولید کل برداشت گردید. ابتدا تجزیه و تحلیل لازم جهت اگاهی از اثرات پارامترهای اقلیمی و پستی و بلندی در مقدار تولید اولیه گیاهان مرتعی سبلان در قالب فرم¬های رویشی (گراس، فورب و بوته) و تولید کل انجام شد. همبستگی بین فرم های رویشی با پارامترهای بارندگی و دما با استفاده از روش رگرسیون چندگانه در نرم¬افزار spss16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (01/0p<) رابطه معنی داری با پارامترهای اقلیمی دارند، اما بین تولید کل با عوامل اقلیمی انتخاب شده رابطه معنی داری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد تولید گراس ها بیشتر از دو فرم رویشی دیگر تحت تأثیر عوامل اقلیمی قرار دارند و در طبقات مختلف دارای اختلاف معنی دار می باشند. بعلاوه تولید فورب ها نیز بیشتر از بوته ای ها تحت تأثیر عوامل اقلیمی انتخاب شده قرار دارند. همبستگی بین فرم های رویشی و تولید کل با پارامترهای پستی و بلندی با رگرسیون چندگانه نیز تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد تولید فرم های رویشی گراس ها (01/0p<)، فورب ها (01/0p<) و بوته ای ها (05/0p<) با پارامترهای پستی و بلندی رابطه معنی داری دارند، اما بین تولید کل با این عوامل رابطه معنی داری (05/0p>) مشاهده نشد. تولید گراس ها، فورب ها و تولید کل با شیب رابطه مستقیم دارند، اما تولید بوته ای ها با افزایش شیب کاهش پیدا می کند. تولید گراس ها با افزایش ارتفاع افزایش پیدا می کند و مقدار آن در جهت شرقی نیز بیشتر از سایر جهات می باشند. تولید فورب ها با افزایش ارتفاع کاهش پیدا می کند و در جهت شرقی بیشتر از سایر جهات است. تولید بوته ها و تولید کل در طبقه ارتفاعی میانی بیشتر از سایر طبقات بوده و در جهت شمالی بیشتر از سایر جهات با توجه به مناسب بودن شرایط اکولوژیکی و تخریب کمتر می باشند. همچنین برای تعیین مهمترین عامل یا عوامل محیطی موثر در تغییر تولید، از روش تجزیه به مولفه¬های اصلی با استفاده از نرم¬افزار pc-ord4 استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل محیطی انتخاب شده بر اساس دو مولفه اول، ارتفاع، بارندگی، میانگین درجه حرارت و شیب بیشترین تأثیر را بر تولید مراتع سبلان دارند و این مولفه ها 09/83 درصد تغییرات تولید گیاهان مرتعی را در بر می¬گیرند. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل¬ همبستگی نشان داد میانگین درجه¬حرارت اثر منفی و سایر عوامل تأثیر مثبت بر تغییرات تولید دارد. برای برآورد تولید از داده¬های ماهواره لندست 8 در مراتع سبلان استفاده شد. داده¬های ماهواره¬ای مربوط به تاریخ 28 تیر 1392 و نمونه¬برداری زمینی در نزدیک¬ترین تاریخ به زمان تصویربرداری انجام گرفت. اقدامات لازم جهت پیش پردازش تصاویر ماهواره¬ای صورت گرفت و سپس 24 شاخص گیاهی با استفاده از ترکیب باندها محاسبه شدند. با استفاده از رگرسیون خطی همبستگی میان تولید فرم¬های رویشی و تولید کل مشخص گردید. نتایج نشان داد که شاخص¬های rvi، tndvi و gndvi بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گراس¬ها، شاخص¬های pd312، io و pd311 با تولید فورب¬ها، شاخص¬های rdvi، dvi و rvi با تولید بوته¬ای¬ها و pd311، pd321 و pd312 با تولید کل را داشته و دارای رابطه معنی¬دار (01/0p<) می¬باشند. سپس با توجه به سطح معنی¬داری و رنج دینامیکی شاخص¬های انتخاب شده با نمونه¬برداری زمینی شاخص مناسب برای تهیه نقشه پهنه¬بندی تولید انتخاب شد.
لیلا کرمی کاظم هاشمی مجد
برای شناسایی، برنامه¬ریزی، مدیریت مناسب و بهره¬برداری از منابع خاک لازم است دیدگاه صحیحی از پراکنش مکانی ویژگی¬های خاک وجود داشته باشد. نقشه¬های حاصلخیزی خاک یک منطقه کشاورزی امکان توصیه مقدار کود¬های شیمیایی مورد نیاز را بر پایه تغییرات ساختار مکانی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه برای آن منطقه فراهم می¬آورد. هدف از این پژوهش مقایسه روش های مختلف میانیابی در مناطق مورد مطالعه در دامنه شمالی سبلان در سطوح ارتفاعی مختلف بود. نمونه برداری خاک به صورت منظم و شبکه ای صورت گرفت. موقعیت نقاط از طریق سیستم موقعیت¬یاب جهانی (gps) ثبت شد. نمونههای دستخورده در آزمایشگاه هوا خشک گردیده و به منظور اندازهگیری خصوصیات خاک شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، بافت خاک، آهک، مواد آلی ذره ای، کربنآلی، پتاسیم، فسفر و میانگین وزنی قطر خاکدانهها انجام گرفت. پارامترهای اندازه¬گیری شده به محیط نرم¬افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) منتقل شده و نقشه¬های مربوطه در کلاسه¬بندی مناسب تهیه شد. نتایج آمار کلاسیک نشان داد توزیع اغلب پارامترهای خاک از توزیع نرمال تبعیت می کنند به جز آهک و هدایت الکتریکی که داده های مربوط به این پارامترها به داده های نرمال تبدیل شدند. با استفاده از آزمون t مشاهده شد که به جز پارامترهای فسفر و پتاسیم بقیه پارامترها در دو سایت مورد مطالعه اختلاف معنی داری با هم دارند و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون مشاهده شد که بین پارامترهای مورد مطالعه به جز فسفر و پتاسیم با ارتفاع همبستگی مثبت و منفی معنی داری وجود دارد. نتایج آنالیز زمین¬آماری که برای نشان دادن وابستگی مکانی خصوصیات خاک مورد بررسی قرار گرفت نشان داد که نسبت اثر قطعه¬ای به آستانه در سایت شابیل برای هدایت الکتریکی و آهک دارای ساختار مکانی قوی و برای سایر خصوصیات ساختار مکانی متوسط و در سایت فخرآباد برای مواد آلی ذره ای، شن و سیلت دارای ساختار مکانی قوی و سایر خصوصیات دارای ساختار مکانی متوسط می¬باشد. نتایج درون یابی نشان داد که برای کربن آلی روش کریجینگ، برای آهک idw و برای سایر خصوصیات خاک در سایت شابیل از تخمینگر کوکریجینگ و در سایت فخرآباد برای رس idw و برای سایر خصوصیات روش کریجینگ و کوکریجینگ از دقت بالاتری برخوردار است. با بررسی جداول استخراجی از نقشه¬های تغییرات مکانی خصوصیات مورد مطالعه مشاهده شد درصدهای کربن¬آلی، مواد آلی ذره ای، رس، شن، میانگین وزنی قطر خاکدانه در سایت شابیل و اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک و سیلت در سایت فخرآباد بیشتر است.
فریبا نظری عنبران علی اصغری
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر ارتفاع از سطح دریا بر ساختار ترکیب و تنوع گونه ای در دامنه های شمالی سبلان صورت گرفت. پس از بررسی های میدانی و با توجه به جاده های دسترسی نمونه برداری در طول 7 ترانسکت و 70 پلات یک متر مربعی انجام گرفت. در هر ارتفاع به صورت سیستماتیک ترانسکت ها مشخص و در طول هر یک از آن ها از 10 پلات یک متر مربعی استفاده گردید. در هر پلات درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم گونه ای بررسی شد. نمونه های گیاهی جمع آوری و سپس شناسایی گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تجزیه واریانس چند متغیّره در نرم افزار آماری spss16 استفاده شد. در ادامه از روش تجزیه خوشه ای، تجزیه به مولفه های اصلی (pca) و آنالیز تطبیقی متعارفی (cca) برای گروه بندی سایت ها استفاده شد. نتایج نشان داد در طول 7 ترانسکت، تأثیر ارتفاع بر درصد تاج پوشش گیاهی و تراکم گونه ای در سطح 3 طبقه ارتفاعی (کمتر از 2000، 2500-2000 و بیشتر از 2500 متر) در سطح 1 درصد و تأثیر آن بر تراکم گونه ای در سطح 5 درصد معنی دار بود. از نرم افزار ecological methodology ve 6.2 طی دو مرحله هم در سطح 7 ترانسکت و هم در سطح 3 طبقه ارتفاعی ذکر شده برای محاسبه شاخص های تنوع و یکنواختی استفاده شد. در مرحله اول در سطح 7 ترانسکت روند معنی داری بین ارتفاع و تنوع و یکنواختی مشاهده نگردید. اما در سطح 3 طبقه ارتفاعی ذکر شده بین شاخص های تنوع با ارتفاع روند افزایشی معنی داری وجود داشت در حالی که سطح معنی داری بین شاخص های یکنواختی و ارتفاع مشاهده نگردید. بنابراین، تنوع شاخص مناسبی جهت بررسی تأثیر ارتفاع بر روی پوشش گیاهی می باشد. تجزیه خوشه ای گروه بندی مناسبی نشان نداد. به طوری که طی دو مرحله آنالیز صورت گرفته در این روش 4 گروه تشکیل گردید و فرض تحقیق با توجه به نتایج و عدم تشکیل 7 گروه رد شد. اما نتایج به دست آمده در روشpca و cca تقریباً مطابق با فرض تحقیق بود. اگر چه نتایج هر دو روش مشابه هم بود ولی نتیجه به دست آمده در روش pca بهتر بود و با فرض تحقیق که قرار گرفتن هر کدام از ترانسکت ها در یک گروه جداگانه بود بیشتر تطابق داشت.
محسن نجفی آذرهریس کاظم هاشمی مجد
خاک زراعی منبع ارزشمندی در سبد غذائی موجودات کره زمین می باشدو با افزایش روز افزون جمعیت کره زمین و نیاز به غذا نیز بیشتر می شود. لذا برای توسعه پایدار در کشاورزی دو راهکار اساسی وجود دارد که یکی افزایش سطح کشت محصولات کشاورزی و دیگری بالا بردن راندمان محصول در همان واحد سطح می باشدکه در این راستا برای افزایش راندمان در واحد سطح حفظ و مدیریت حاصلخیزی خاکها در توسعه پایدار هر کشوری نقش مهم و اساسی را ایفا می کند.چه بسا تشکیل یک سانتیمتر خاک زراعی در شرایط مطلوب 100-300 سال بطول می انجامد که از بین رفتن این سرمایه عظیم ملی و به همراه آن از بین رفتن عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان ، در نهایت زوال موجودات زنده و انسانها را بدنبال خواهد داشت لذا مطالعه و تحقیق در زمینه ی حفظ و مدیریت حاصلخیزی خاکها و بدنبال آن جلوگیری از مصرف بی رویه انواع کودهای شیمیایی و در نهایت جلوگیری ازهدر رفتن سرمایه مملکت را در پی خواهد داشت. لذا از ابزارهای مناسب که می تواند امکانات لازم را در زمینه مدیریت حاصلخیزی خاکها فراهم آورد نقشه های پهنه بندی عناصر غذایی می باشند. هدف تحقیق حاضر بررسی ساختار فضایی و تهیه نقشه های پهنه بندی برخی از عناصر غذایی بر اساس استفاده از تکنیک های زمین آمار در محیط gis می باشد. در این تحقیق تعداد 183 نمونه مرکب از عمق 0-30 سانتیمتری خاکهای زراعی زیر کشت محصولات کشاورزی بخصوص گندم شهرستان هریس واقع در شرق استان آذر بایجان شرقی و غرب استان اردبیل جمع آوری شده وموقعیت نمونه ها با استفاده از دستگاه gps ثبت گردید و پس از آنالیز های آزمایشگاهی ph ، میزان شوری ، کربن آلی، فسفر ، پتاسیم، روی، منگنز ، آهن و مس نتایج آنها در جدولی در محیط اکسل جهت استفاده تهیه خواهد شد سپس جهت بررسی های زمین آماری ابتدا نیم پراش نگار تمامی عناصر آنالیز شده ترسیم خواهد شد و بعد مناسبترین مدل تئوری به داده های تجربی برازش داده خواهد شد.با تعیین شدن پارامترهای نیم پراش نگار مدل کریجینگ معمولی جهت تخمین مقادیر عناصر در نقاط مجهول بکار گرفته خواهد شد و نقشه پهنه بندی عناصر اندازه گیری شده در محیط gis برای هرکدام از عوامل طبق استانداردهای موسسه تحقیقات خاک و آب کشور انجام خواهد شد.
اکبر اکبرزاده موسی اکبرلو
چکیده این تحقیق با هدف بررسی اثرات چرای دام در تغییر گونه ای ، تغییر کمی و کیفی ترکیب گیاهی و همچنین تغییر تراکم گونه ای گروه های مختلف گیاهی در داخل و خارج قرق منطقه بورالان صورت گرفته است .نمونه برداری پوشش گیاهی و خاک در سطح 18 ترانسکت و 360پلات به روشت سیستماتیک – تصادفی از سطح قرق و خارج قرق درقرق های سنواتی سه گانه صورت گرفت. موقعیت هر پلات با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی ثبت گردید. نقشه های شیب و جهات جغرافیایی داخل و خارج قرق تهیه شد . نمونه برداری خاک در پروفیل هایی با عمق 0 تا 30 سانتی متر برداشت ودر آزمایشگاه بررسی شد.با استفاده از پلات های دو در دو متر پارامترهای درصد تاج پوشش گونه ها ، تراکم ، درصد لاشبرگ ، سنگ و سنگریزه و میزان خاک لخت اندازه گیری شد. گونه های گیاهی در طی یک فصل رویشی نمونه برداری و با استفاده از منابع موجود شناسایی شدند. شاخص های تنوع شانون وینز ، سیمپسون و بریلوئین و یکنواختی سیمپسون ، کامارگو ، اسمیت و ویلسون و نی در سطح گونه با استفاده از نرم افزار ecological methodology . ve 6.2 برآورد شد. مقایسه پارامترهای پوشش گیاهی داخل و خارج قرق مربوط به صفات تراکم ، پوشش و ... با استفاده از نرم افزار spss 16 در داخل و خارج قرق و بین قرق ها با استفاده از روش های چند متغیره مانند تجزیه و مولفه های اصلی خوشه بندی و تجزیه واریانس تجزیه و تحلیل و نتایج آن استخراج گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در رویشگاه های مورد مطالعه ( داخل و خارج قرق ) 11 تیره ، 24 جنس و 24 گونه گسترش دارد . داخل قرق با 24 گونه نسبت به خارج قرق با 17 گونه غنای گونه ای بیشتری دارد . مقادیر شاخص های غنا ، تنوع و یکنواختی داخل قرق بیشتر از خارج قرق می باشد.