نام پژوهشگر: محمد علی بصیری

نقش ایالات متحده در انقلابهای رنگی گرجستان و قرقیزستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  طاهره اخوان   محمد علی بصیری

پژوهش حاضر با هدف تشریح نقش ایالات متحده در انقلابهای رز در گرجستان و لاله در قرقیزستان انجام گرفته است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی است. بعد از 11 سپتامبر2001 در ایالات متحده سیاست مداخله گرایانه فعال شد و نومحافظه کاران جمهوری خواه از دو روش همزمان برای تغییر در کشورهای هدف در راستای ددموکراسی سازی استفاده کردند. آنها در عراق و افغانستان از روش سخت و نظامی بهره بردند و در مناطقی مثل آسیای مرکزی و قفقاز از روش نرم استفاده کردند. در واقع سیاست استفاده از قدرت نرم ادامه سیاست واشنگتن پس از فروپاشی شوروی در منطقه اوراسیا بود که به طور سنتی منطقه تحت نفوذ روسیه محسوب می شد. دو کشور قرقیزستان و گرجستان که در این پژوهش انتخاب شدند با انواع مشکلات داخلی روبرو بودند. هر دو کشور از بحران هویت ، مشروعیت ، کارآمدی و بحران توزیع رنج می کشیدند. در شرایط گذار به دموکراسی از توسعه نامتوازن ضربه خوردند. حکومت اقتدارگرای آنها در عین حالیکه درصدد قبضه کردن قدرت و ثروت کشور بودند، عناصری از حکومت دموکراتیک مثل فضای باز رسانه ای ، فعالیت سازمانهای غیر دولتی ، تشکلهای دانشجویی و ... را نیز دارا بودند. این فضای دو گانه اجازه تشکیل اپوزیسیون شامل دانشجویان ، روشنفکران و بروکراتهای مخالف دولت را می داد. سازمانهای غیر دولتی عربی به خصوص بنیاد سوروس از طریق آموزش مستقیم و غیر مستقیم اپوزیسیون مستعد این دو کشور با صرف هزینه های هنگفت آنها را آماده اجرای تغییر دولت کرد. اپوزیسیون نیز از نارضایتی مردم بر اثر فقر ، فساد و تبعیض بهره برد و انقلاب رنگی کلید خورد. در واقع ایالات متحده بذر انقلاب رنگی را در بستر حاصلخیز کشورهای منطقه اوراسیا پاشید و با دقت با استفاده از روشهای نرم و مسالمت آمیز آن را هدایت کرد. انقلاب های رنگی زنجیروار و سریع در منطقه رخ دادندکه در سال 2003 به گرجستان و سال 2005 به قرقیزستان رسید. هرچند رویکرد دولتهای برکنار شده ضد امریکایی نبود ولی دولتهای حاصل از انقلاب رنگی تمایل بیشتری به غرب داشتند . ابزار ایالات متحده در انقلاب رنگی طیف متنوعی از ابزار سیاسی مثل سفارتخانه های امریکایی تا ابزارهای اقتصادی مثل کمکهای مالی و ابزارهای فرهنگی مثل سازمانهای غیر دولتی و موسسات پژوهشی را در بر می گیرد.

دیپلماسی عمومی ایران در غرب آفریقابا تاکید بر فعالیت های فرهنگی(مطالعه موردی: سنگال)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  فاطمه فهیمی   محمد علی بصیری

پژوهش حاضر با هدف تببین نقش دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران خصوصا فعالیت های فرهنگی در سیاست خارجی ایران در منطقه غرب آفریقا و به طور خاص جمهوری سنگال انجام گرفته است و تلاش می کند تا آثار آن را در پیشبرد سیاست خارجی ایران در این منطقه بررسی کند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است. فرضیه این پژوهش آن است که دیپلماسی عمومی ایران خصوصا فعالیت های فرهنگی آن در غرب آفریقا توانسته است عمق استراتژیک ایران را در این منطقه افزایش دهد. جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تشکیل اهداف و رویکرد مشخصی به مفهوم دیپلماسی عمومی در معنای عام آن داشته است. توجه به ملت های دیگر و مخاطب قرار دادن آنها در تعاملات بین المللی از شاخص های مهم در اصول سیاست خارجی ایران بوده است. دیپلماسی عمومی ایران را می توان در چارچوب رویکرد کلی ایران برای تشکیل جبهه جهانی مستضعفین و تعامل با ملت ها براساس سیاست تعاملی ضد نظام سلطه تببین کرد. بر این اساس ج.ا.ایران تلاش داشته در دیپلماسی عمومی خود با معرفی اسلام ناب، معرفی و تببین ماهیت و اصول نظام اسلامی خود ومعرفی صحیح آن به مردم جهان و تببین ماهیت نظام سلطه به ارتقا سطح فکری و فرهنگی ملت های دیگر و نزدیک کردن تفکر آنها با خود کند تا در بلند مدت بتواند به جبهه ای جهانی علیه نظام سلطه دست یابد. با وجود اهداف و رویکرد مشخص به دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران نتوانسته است در طول این سه دهه ساختار اجرایی مشخص و منسجمی برای دیپلماسی عمومی خود طراحی و اجرا کند. نهاد های متعددی درگیر فعالیت فرهنگی در خارج از کشور هستند که هریک به فراخور خود تلاش می کنند برخی از اهداف فرهنگی ایران را تامین کنند، که به دلیل نبود ساختار مذکور نتوانسته اند از تمام ظرفیت های خود استفاده کنند. دیپلماسی عمومی ایران در غرب آفریقا و به طور خاص سنگال نگاه های بالا را تائید می کنند. دیپلماسی عمومی ایران در این منطقه شامل یک رویکرد فرهنگی-حمایتی است، که با تاکید بیشتر بر فعالیت های آموزشی- تبلیغی در عرصه فرهنگی و بهداشتی- توسعه ای در زمینه حمایتی توانسته به دستاورد های نسبی برسد. ارتقا وجهه ی ج.ا.ایران به عنوان یک کشور اسلامی و توانمند در بین مردم و مسئولان منطقه، ارتقا سطح معارف دینی و تقریب نگاه ها در این حوزه، افزایش سطح تعاملات اقتصادی،سیاسی با کشور های منطقه از دستاورد های بارز دیپلماسی ایران می باشد.

تبیین روابط ایران و انگلیس از سال 1368تا1388 با تاکید بر رویکرد سازه انگاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1390
  امین فرمهینی فراهانی   محمد علی بصیری

روابط و مناسبات ایران و انگلستان یکی از پیچیده ترین و در عین حال پرفراز و نشیب ترین آن در طول تاریخ روابط خارجی می باشد. در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این امر به وضوح دیده می شود. انگلیس اگرچه در اکثر موارد با آمریکا هماهنگ بوده است ولی با سیاست های افراطی نومحافظه کاران کاخ سفید راجع به ایران همراه نبوده است. انگلیس همواره با ایده تغییر رژیم در ایران ، قراردادن ایران در محور شرارت و مداخله نظامی در ایران به شدت مخالف بوده است. در تحقیق حاضر تلاش بر این است که روابط دو کشور طی سه دوره ریاست جمهوری گذشته، یعنی دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، آقای خاتمی و دوران اول آقای احمدی نژاد در فواصل سال های 1368 تا 1388 به بصورت جامع و کامل بررسی شود و ابعاد و جنبه های مختلف آن در قالب تئوری سازه انگاری و با رویکرد توصیفی تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.بدون شک تحولات داخلی دو کشور بر روابط میان آن ها تاثیر بسزایی داشته است، خصوصاً تغییر دولت در ایران به تبع خود تغییراتی را در روابط با انگلیس به وجود آورده است. به نظر می رسد عنصر«ذهنیت تاریخی» در روابط دو کشور نقش مهمی را ایفا نموده است. وضعیت روابط ایران و انگلیس در حال حاضر به گونه ای است که هیج دورنمای امیدوارکننده ای برای آن قابل پیش بینی نمی باشد. این امر از نزدیک شدن انگلیس به مواضع آمریکا در چند سال اخیر تاثیر پذیرفته است. بررسی روابط ایران و انگلیس نشان می دهد که مسائل دوجانبه از تاثیرگذاری بیشتری بر فراز و نشیب روابط برخوردار بوده اند ولی به هر حال مسائل بین المللی هم بعضاً سایه سنگینی بر روابط دوجانبه داشته اند. در حال حاضر سایه سنگین تحریم های شورای امنیت بر روابط ایران و انگلیس سایه افکنده است که هرگونه ارتقای روابط دوجانبه و چندجانبه را در محاق ابهام قرار داده است.

بررسی دیپلماسی عمومی هند در آسیای مرکزی از 1990-2010
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  مریم عمادی اندانی   محمد علی بصیری

چکیده پس از پایان جنگ سرد، بازیگران بین المللی تغییرات چشم گیری را در مدیریت سیاست خارجی خود به وجود آوردند. سیاستمداران به این نتیجه رسیدند که برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود در سایر کشورها باید به افکار عمومی به عنوان یک مولفه مهم توجه کنند.در این زمان بسیاری از کشورها ساز و کار جدیدی برای دستگاه دیپلماسی خود تعریف کردند که یکی از آنها دیپلماسی عمومی بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه آسیای مرکزی به عرصه ایی برای رقابت قدرت های بزرگ مانند آمریکا و روسیه تبدیل شد. اما تحولات اخیر به خصوص حادثه 11 سپتامبر2001 و حمله آمریکا به افغانستان موجب شد تا بازیگران مهم دیگری همچون هندوستان در این عرصه مطرح شوند. در این رابطه هندوستان به عنوان کشور خواهان ایفای نقش جهانی در تحولات بین المللی،مدت ها به دنبال جای پایی در آسیای مرکزی بود که حوادث 11 سپتامبر فرصت لازم را برای آن فراهم آورد.پرسش اصلی پژوهش این است که هند چگونه از ابزار دیپلماسی عمومی در منطقه آسیای مرکزی در جهت رسیدن به اهداف خویش استفاده می کند؟پرسش دیگر این است که مهم ترین دلیل ارتقای جایگاه کشورهای آسیای مرکزی در سیاست خارجی هند از سال1990 به بعد چیست؟ مهمترین هدف هند درمنطقه آسیای مرکزی دسترسی به منابع انرژی است.دهلی نوبرای پیشبرد اهداف خود ومقابله با چالش های موجود در منطقه از گونه های مختلف دیپلماسی عمومی به ویژه دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی اقتصادی در منطقه بهره می گیرد.دیپلماسی فرهنگی هند شامل تبادل دانشجو ،انتشارکتاب،تولید فیلم،جذب توریست ،برگزاری همایش ،همکاری های ورزشی و اشاعه ارزشهای دموکراسی هندی در منطقه می باشد.دیپلماسی اقتصادی این کشور نیز تبادل کالاهای مصرفی و سرمایه گذاری در بخشهای انرژی و صنایع می باشد. کلید واژه ها: دیپلماسی، دیپلماسی عمومی، قدرت نرم، دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی اقتصادی ،آسیای مرکزی.

بررسی سیاست خارجی ج.ا. ایران در زمینه مسائل هسته ای در چارچوب ساختار کارگزار1389-1384
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  مهناز صابردوست   محمد علی بصیری

امروزه فناوری هسته ای به عنوان فناوری برتر محسوب می شود و در حوزه های محتلف زندگی بشر مانند پزشکی،کشاورزی، و به ویژه در حوزه امنیت انرژی کاربرد فراوران دارد . هر روزه بر دامنه استفاده از فناوری هسته ای افزوده می شود.در کشورهای در حال توسعه نیز، علاقه رو به افزایشی برای دستیابی به انرژی هسته ای وجود دارد. در این میان ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای دیگر به دنبال دستیابی به فناوری هسته ای در جهت اهداف مسالمت آمیز و در مقیاس صنعتی می باشد. دستیابی به این فناوری مهم ترین دغدغه ج.ا.ایران طی سی سال اخیر بوده است. در دولت نهم و دهم این هدف به یکی از مهم ترین اصول سیاست خارجی تبدیل شده است. و دولت تلاش کرده است از تمام ظرفیت های داخلی و بین المللی حسن استفاده کرده و به این مهم دست یابد. این در حالی است که این هدف تحت الشعاع مسائلی هم چون تضاد ایران و امریکا پس از انقلاب قرار گرفته است و از این رو امریکا به همراه سایر اعضای 1+5 محدودیت ها و موانع بسیاری را در مسیر ج.ا.ایران قرار داده است. هدف این پایان نامه بررسی تعامل و تقابل ج.ا. ایران و گروه 1+5 در قالب رابطه ساختار و کارگزار می باشد. در رابطه با مسئله ساختار و کارگزار سه رویکرد وجود دارد. برخی تئوری ها بر کارگزار تاکید کرده، برخی دیگر تنها ساختار را مهم می دانند، رهیافت سومی نیز وجود دارد که که بر تعامل و قوام متقابل ساختار و کارگزار اشاره دارد. تحلیل مسئله هسته ای ج.ا. ایران تنها بر اساس رویکرد سوم کامل و همه جانبه می باشد. فرض بر این است که در زمینه برنامه هسته ای ایران، ساختار و کارگزار با یکدیگر در کنش متقابل بوده و هر کدام سعی دارد دیگری را تحت تاثیر خود قرار دهد. و در نتیجه این کنش متقابل بوده است که تا کنون هر کدام توانسته است به برخی از اهداف خود در این زمینه دست یابد. به عبارتی ج.ا. ایران توانسته است به برخی از اهداف خود در زمینه هسته ای دست یابد و در مقابل نیز ایالات متحده موانع و محدودیت های بسیاری برای ج.ا. ایران ایجاد کرده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد. پس از بررسی و توصیف ساختار فعلی نظام بین الملل در دو بعد مادی و اجتماعی به تحلیل تعامل دو جانبه ساختار نظام بین الملل و ج.ا. ایران پرداخته می شود.

بررسی پیامدهای سیاسی – امنیتی اشغال عراق برای اسرائیل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1390
  الهه سالدورگر   عنایت الله یزدانی

چکیده این پایان نامه در صدد بررسی پیامدهای سیاسی و امنیتی کوتاه مدت و بلند مدت اشغال عراق برای اسراییل با این فرض که حمله آمریکا در کوتاه مدت برای اسراییل پیامد مثبت داشته ولی در بلند مدت با توجه به قدرت یابی شیعیان در این کشور منفی است، می باشد. اسراییل کشوری کوچک در میان همسایگانی با فرهنگ و نظام سیاسی نا متجانس و دشمن، محاصره شده است.بدلیل تهدید مکرر اسراییل توسط عراق و رویکرد آن به دست یابی به سلا ح هسته ای، اسراییل در سال 1982 با یک حمله پیش دستانه تاسیسات اتمی عراق را نابود کرد و برای مدت مدیدی خیالش از دست یابی عراق به این سلاح آسوده شد. اما عراق نه تنها برنامه دست یابی به سلاح هسته ای را ادامه داد بلکه به سلاح های شمیایی و میکروبی نیز مجهز بود و آن ها را در جنگ با ایران و حملاتش علیه کردها به کار گرفت. در سال 1991 صدام که داعیه دار پان عربیسم و حمایت از اعراب در برابر اسراییل بود برای بالا بردن محبوبیت خود در میان اعراب 39 موشک اسکاد به سوی اسراییل پرتاب کرد.علی رغم خسارات بسیار جزیی و ناچیز این حمله،ضربه ای سنگین به امنیت اسراییل وارد شد.اسراییل بدلیل حمله موشکی عراق در صدد انتقام گرفتن از عراق بود، بنابراین از آمریکا خواست تا جنگ را تا پایان کار صدام به پیش ببرد. بوش از ترس تجزیه عراق و قدرت یابی شیعیان عراق را فتح نکرد، اما برای آسوده شدن خیال اسراییل رژیم بازرسی تسلیحاتی عراق را بر اساس قطعنامه 678 ایجاد کرد. در طول سال های 1991 تا 2003 اسراییل و طرفدارانش همواره از روسای جمهور آمریکا می خواستند تا کار عراق را یکسره کند و تهدید حمله شیمیایی و اتمی عراق نسبت به اسراییل را برطرف سازند. در سال 2000 اسراییل توانست بسیاری از طرفداران خویش که شامل نئوکان ها و صهیونیست های مسیحی می شدند را در رده های بالای سیاسی و نظامی بر سر کار آورد. صهیونیست های مسیحیگروهی از مسیحیان تندرو طرفدار اسراییل می باشند که اسراییل را ید الله و اجرا کننده منویات خداوند می دانند.آنان معتقدند که از سوی خدا برای برپایی اسراییل بزرگ از نیل تا فرات برگزیده شده اند.پیش از حمله به عراق صهیونیست های مسیحی با تبلیغات وسیع مدعی شدند که حمله به عراق زمینه ساز جنگ آرماگدون، پایان جهان و ظهور عیسی است.آنان به همراه صهیونیست های سیاسی و نئوکان های حاکمبا دستاویز قرار دادن حادثه 11 سپتامبر و مخدوش و دستکاری کردن اطلاعات توانستند رییس جمهور را راغب به لشگر کشی به عراق کنند.سرانجام در سال 2003 با حمله آمریکا به عراق یکی از عمده ترین تهدید های امنیتی اسراییل برطرف شد. پس از اشغال عراق اسراییلی ها در قالب نیروهای چند ملیتی و بازرگان به عراق وارد شدند و به جاسوسی از اوضاع عراق و همسایگانش می پردازند. ورود اسراییلی ها به خاک عراق باعث شد تا این کشور در خاک عراق به رویارویی با ایران بپردازد و از نزدیک فعالیت های هسته ای ایران را تحت نظر بگیرد و به سوریه و ترکیه نزدیکتر شود. اسراییل سعی می کند با استفاده از اهرم کردها این کشورها را تحت فشار بگذارد و زمینه تجزیه آن ها را فراهم کند. بدین ترتیب موازنه قوای منطقه را به سود خود تغییر دهد و با مشغول داشتن این کشورها به جنگ های داخلی با خیال آسوده به سرکوب فلسطینی ها بپردازد. پس از آن محدوه نیل تا فرات را درحالی که اکثر کشوهای منطقه ضعیف شده اند با کمتر مقاومتی اشغال نماید. اسراییلی ها در عراق به دنبال ایجاد جای پا و زمینه سازی برای نفوذ در نظام سیاسی و اقتصادی عراق و روی کار آمدن دولتی ضعیف و هم سو هستند. بر خلاف این پیامدهای مثبت، قدرت یابی شیعیان،افزایش نفوذ ایران در عراق،بهبود روابط عراق و سوریه و مستحکم شدن محور مقاومت متشکل از ایران،سوریه، حزب الله و حماس، پیامدهای منفی حمله آمریکا به عراق برای اسراییل است. کلید واژه ها:قدرت، منافع ملی، صهیونیسم، هژمونی،11سپتامبر

تجزیه و تحلیل تطبیقی گفتمان امام خمینی و مهاتما گاندی در روابط بین الملل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1391
  مسلم بیگی   عنایت الله یزدانی

چکیده فهم ما از جهان و پدیده ها چگونه حاصل می شود؟ شاید بتوان این فهم را وابسته به گفتمان دانست. اگر بدین گونه باشد، پس این گفتمان و منطق درونی اوست که ما را قادر به فهم پدیده ها از کلان ترین تا خردترین آن ها می کند، بر این اساس بدان گاه که امر قدسی را طلب می کنیم و یا بدان هنگام که با دیدن چشم اندازی زیبا از سر شوق زبان به تحسین باز می گشاییم، هنگامی که دوست را می نوازیم و بر دشمن می تازیم غافل از آنیم که فهم و معنادار بودن تمامی این امور، وابسته به گفتمانی است که محاط بر ماست. به نظر می رسد این مهم به مدد گفتمان هایی تحقق می پذیرد که زمینه مند، تاریخی و با مرزهایی فراخ هستند، مرزهایی که گفتمان را توان پاسداشت همیشگی از آن ها در منازعه ی خصمانه ی گفتمان ها بر سر تعیین معنا و تثبیت هویت نیست، و این خود آرمان عصر ما را متبلور می سازد. آرمان مقدس نسبیت، و از سوی دیگر خبر از پایان تاریخی می دهد، پایان تاریخ امر مطلق، مرگ خدا و فراروایت های تمامت خواه کولاک ساز. در این پژوهش تلاش شده است تا اصلی ترین زمینه ها در تطور و تکوین گفتمان آیت الله خمینی و گاندی مورد تجریه و تحلیل قرار گیرد. بر همین اساس تلاش شده است تا به دو پرسش بنیادین پاسخی در خور ارائه گردد. پرسش نخست این است که آیا گفتمان آیت الله خمینی وگاندی در مواجهه با تبعات گفتمان مدرن صورتبندی شده اند؟ و پرسش دوم اینکه آیا غرب اصلی ترین غیر بیرونی گفتمان آیت الله خمینی و گاندی است؟ این گونه به نظر می رسد که گفتمان آیت الله خمینی و گاندی هر دو در واکنش به تبعات سیطره ی وجوه ذهنی و عینی گفتمان مدرن صورت بندی می شوند. مسأله ی عمده در صورت بندی این دو گفتمان واکنش به فرآیند بی تاریخ شدن ایران و هند در مسیر طوفان سهمگین گفتمان مدرن است. بر این اساس این دو گفتمان در تلاش برای خلق تاریخی نوین هستند، تاریخی که بنیان آن بر محور مواجهه ی ما با آنها – غرب – استوار است. به نظر می رسد این ریشه ی مشترک میان گفتمان آیت الله خمینی و گاندی منشأ شباهت های دیگر میان این دو گفتمان می گردد؛ برای نمونه در هر دو گفتمان غرب به مثابه اصلی ترین غیر بیرونی این دو گفتمان متجلی می گردد و نقشی اساسی در معنادار شدن نشانه ها و دال های این دو گفتمان دارد. کلید واژه ها: گفتمان، تحلیل گفتمان، روابط بین الملل، هژمونی، هویت.

اهمیت آفریقا در سیاست خارجی دولت های خاتمی و احمدی نژاد فرصت هاو چالش های پیش رو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1391
  محسن منصوری حسن آبادی   محمد علی بصیری

آفریقا بویژه پس از جنگ سرد از نظر اقتصادی، سیاسی و ... به تدریج دارای اهمیت شد، بطوریکه به سرعت مورد توجه کشورهای مختلف جهان قرار گرفت. این قسمت از جهان نیز در سیاست خارجی ایران بویژه پس از انقلاب اسلامی ایران جایگاه ویژه ای یافت چرا که با توجه به آرمان ها، ارزش ها و اهداف سیاست خارجی ایران در داخل و در عرصه بین المللی، این قاره می توانست بسیار تاثیر گذار و مهم باشد. به لحاظ اهمیت موضوع ، این پژوهش تلاش می کند تا به بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت های آقایان خاتمی و احمدی نژاد در قبال آفریقا با روش توصیفی، تحلیلی بپردازد. ضمن این که چارچوب نظری آن سازه انگارانه می باشد. تحقیق به گونه ای سازمان یافته است که در ابتدا مفاهیم، مبانی و اهداف تئوری آن( سازه انگاری) بیان می شود و سپس اهمیت آفریقا از منظر این تئوری مورد توجه قرار می گیرد. مهم ترین مباحث مورد نظر سازه نگاری؛ هویت، رابطه متقابل ساختار -کار گزار و توجه به عناصر غیر مادی در کنار عناصر مادی است. در سازه انگاری« هنجارها» ،«هویت» را و هویت ، «منافع» را شکل می دهند، درک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز از این منظر پی بردن به هنجارهای تکوین دهنده آن است؛ هنجارهایی که در داخل (قانون اساسی، فرهنگ سیاسی و عمومی ، سند چشم انداز ) و در عرصه بین المللی ،حقوق بین المللی، رویه های جاری در کنفرانس ها می باشد. این هنجارها نقشی تعیین کننده در جهت گیری سیاست خارجی ایران دارند. در بررسی سیاست خارجی دو دولت( اصلاحات و اصول گرا ) ابتدا باید هنجارهای تکوین دهنده آن ها و اولویت هریک را مورد توجه قرار داد و سپس جایگاه و اهمیت آفریقا را در آن بیان نمود. به همین منظور این رساله با چنین سوالی روبروست: در دولت های خاتمی و احمدی نژاد اهمیت آفریقا در سیاست خارجی ایران چگونه قابل تبیین است؟ به نظر می رسد آفریقا از منظر سازه انگاری، در سیاست خارجی دولت خاتمی به عنوان بخشی از تمدن بزرگ و در دولت احمدی نژاد بخشی از هویت مشترک اسلامی تلقی شده است. در دولت خاتمی، آفریقا به عنوان یک تمدن بزرگ نگریسته می شد که انگاره گفتگوی بین تمدنی بدون آن امکان نداشت. دایره این حوزه تمدنی هم حوزه تمدنی اسلامی را در بر می گرفت و هم تمدن عربی را ، ضمن این که خاتمی روی مقولات مشترک فرهنگی و تمدنی برای رسیدن به یک هویت مشترک تاکید داشت. در دولت احمدی نژاد؛ اولویت هنجار اسلام گرایی ، نگاه به کشورهای اسلامی، سیاست نگاه به شرق و جنوب، حمایت از مستضفان و.... حاکم است، به علاوه این که حضور مجموعه ی کشورهای آفریقایی برای تغییر و تحول نظام ناعادلانه بین المللی در مجامع بین المللی در کنار ایران ، مهم ارزیابی گردید، از همین رو بر اهمیت این قاره افزوده شد.

تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر انقلابهای عربی(1391- 1389)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1391
  مهدی اندرزیان   احمد جالینوسی

انقلاب اسلامی ایران ، نقطه آغازی برای خیزش واحیای بیداری اسلامی است . بی تردید آنچه در جهان امروز می توان عبارت بیدار اسلامی را بر آن اطلاق نمود ، قطعاً ناشی از نهضت احیاگرانه امام خمینی ( قدس سره ) است. .انقلاب اسلامی ایران را می توان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینه محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامی ایران از رهگذر تبیین اندیشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهای غیرمستقیم به نتیجه دلخواه و مطلوب یعنی بیداری اسلامی دست یابد. در واقع نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر قدرت نرم افزاری بویژه ارزش هایی چون ایثار، شهادت طلبی، معنویت گرایی، عدالت باوری، استقلال طلبی، مبارزه با صهیونیسم و ضدیت با سیاست های امپریالیستی غرب به ویژه آمریکا ، توانست ضمن ایجاد تحول فرهنگی در سطح داخلی، به احیای خودباوری دینی و بیداری اسلامی در عرصه منطقه ای و تأثیرگذاری بر مناسبات جهانی بپردازد و اقتدار نرم افزاری خود را در عرصه بین المللی به منصه ظهور رساند. سوال اصلی تحقیق: انقلاب اسلامی ایران ، چه تأثیری بر انقلاب های عربی(1391-1389) داشته است ؟ فرضیه تحقیق: انقلاب اسلامی ایران بر گفتمان اسلام سیاسی وبیداری اسلامی در انقلاب های کشورهای عربی تا حدودی تأثیرگذاشته است که میزان تأثیر گذاری آن بر هریک از این کشورها مختلف می باشد. هدف اصلی در این پژوهش، تبیین تأثیر انقلاب اسلامی ایران برانقلاب های عربی(1391-1389)می باشد. اهداف دیگر این تحقیق، تبیین اسلام سیاسی وبیداری اسلامی و همچنین، تبیین تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر گفتمان اسلام سیاسی وبیداری اسلامی می باشد.

تبیین روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با آفریقای جنوبی پس از آپارتاید(1994-2012)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  حامد قورجیلی   محمد علی بصیری

روابط خارجی هر کشوری، یکی از عناصر بسیار مهم برای رشد و توسعه ی آن کشور به حساب می آید. جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی دو کشوری هستند که در پی انقلاب و تحول در نظام سیاسی و تغییر هویت در دولت و ملت شان در پی گسترش روابط خود با سایر ملل بر اساس هویت جدیدشان بوده اند. سیاست خارجی دو کشور که بر گرفته از اندیشه، عملکرد و گفتمان رهبران دو کشور بوده، توانسته دیدگاه های همسویی را ایجاد کند و همین امر موجب توسعه ی روابط دو کشور شده است. پس از وقوع انقلاب اسلامی، ج.ا.ایران تمامی روابط با آفریقای جنوبی را، به دلیل تضاد در هویت جمهوری اسلامی به عنوان یکی از حمایت کنندگان از مظلومین و محرومین جهان و همچنین مخالفت با هرگونه نژاد پرستی در سراسر جهان، قطع گردید. پس از انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران با حمایت های بی دریغ از مبارزان آفریقای جنوبی این پیش زمینه ی هویتی ِ مشترک را ایجاد کرد تا روابط سیاسی و فرهنگی دو کشور پس از لغو آپارتاید و به قدرت رسیدن مبارزان آفریقای جنوبی، تحت تأثیر این حمایت ها، به خوبی توسعه و گسترش یابد. پس از سقوط نظام آپارتاید منافع مشترک دو کشور و مکمل بودن آنها در تأمین و مصرف انرژی توانست بر افزودن بر این روابط کمک شایانی کند. پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش هنجارها و هویت در گسترش روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با آفریقای جنوبی پس از آپارتاید و همچنین تبیین نقش سازنده هویت سیاسی و هنجاری رهبران دو کشور در پیش برد روابط سیاسی و فرهنگی، تهیه گردیده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که با توجه به نظریه سازه انگاری روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی پس از لغو آپارتاید چگونه بوده است؟ همچنین اندیشه و عملکرد رهبران دو کشور چه تأثیری در این روابط سیاسی و فرهنگی داشته است؟ در پایان این رساله به این فرضیه رسیده است که، تغییر هویت دو کشور و همسویی دیدگاه ها و گفتمان های رهبران دو کشور جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی توانسته بر گسترش روز به روز روابط سیاسی و فرهنگی دو کشور بیافزاید. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و ابزار کتابخانه ای و بر اساس چارچوب تئوریک سازه انگاری به بررسی روابط دو کشور پرداخته است. این رساله توانسته است به راهکارهایی جهت گسترش روابط دو کشور برای همکاری بیشتر دست یابد.

تبیین شیوه های اعتماد سازی در روابط بین الملل: مطالعه موردی مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  عطا محمدی   محمد علی بصیری

فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران بحران های مختلفی را در عرصه های داخلی و بین المللی برای این کشور به وجود آورده است، مسئله ی تلاش ایران برای «دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی» همواره از ادعاهایی بوده که از جانب طرف غربی در کنار مواردی همچون «نقض حقوق بشر» و «کمک به گروه های تروریستی» تکرار شده است. از سال 2003 به بعد حجم فشارهای وارده از جانب غرب به ایران تشدید شده است؛ افزایش حجم تحریم های شورای امنیت علیه ایران و تهدیدهای مختلفی که علیه برنامه ی هسته ای ایران شده، شرایط بغرنجی را برای ایران به وجود آورده است. غرب ادامه ی برنامه های هسته ای ایران و ادامه ی غنی سازی را در چارچوب دستیابی ایران به سلاح هسته ای می داند و سعی دارد که جامعه ی بین المللی را نیز در جهت این خواست خود تجهیز کند. از سوی دیگر ایران بر سر حقوق مسلم هسته ای خود (ادامه ی غنی سازی) برای تامین نیازهای روز افزون انرژی و دیگر موارد، پافشاری می کند و این برنامه را صلح آمیز قلمداد می کند و تلاش های غرب را، کوششی سازماندهی شده برای عقب نگه داشتن ایران از حقوق بین المللی خود می داند. جمهوری اسلامی ایران طی مذاکرات متعددی که با اروپا و بعدا کشورهای عضو 1+5 داشته است به واسطه ی سیاسی بودن فضای مذاکرات دو جانبه، هنوز به توافق روشنی بر سر فعالیت های هسته ای خود دست نیافته است. شاید یکی از عوامل این سوء تفاهم بین طرفین نبود اراده سیاسی و دیپلماسی مشخص و روشن و اعتماد سازی در این زمینه باشد. در پژوهش حاضر تلاش گردیده است تا با روش توصیفی - تحلیلی اهداف کشورهای عضو 1+5 در پیگیری مذاکرات هسته ای با ایران مشخص شود و به تحلیل مواضع و چگونگی برخورد هر کدام از اعضا با فعالیت های هسته ای ایران پرداخته شود و بر این اساس سعی کرده ایم مناقشه ی اتمی ایران با غرب را در چارچوب تئوری بازی ها و با محوریت نظریه ی چانه زنی توماس شلینگ تحلیل کنیم و بر این مبنا روش های مذاکره و دیپلماسی اعتماد ساز بین طرفین را ارائه دهیم و نیز واکنش ها و مواضع هر کدام از طرفین را در چارچوب بازی های خاص این نظریات تبیین کنیم و بر اساس این بازی ها روش هایی برای خروج ایران از بحران هسته ای که هم اکنون دامنگیر آن شده است، ارائه دهیم.

تبیین نقش ترکیه در بحران سوریه با تاکید بر تئوری تصمیم گیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  عطیه خادمی   سهروز ابراهیمی

چکیده قبل از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، ترکیه و سوریه بر سر سه موضوع، آب رودخانه فرات، ادعای ارضی سوریه نسبت به استان هاتای ترکیه و اقامت عبدالله اوجالان در سوریه روابط بحرانی با همدیگر داشتند و حتی تا آستانه جنگ نیز پیش رفتند اما، دو کشور، بعد از به قدرت رسیدن حزب حاکم عدالت و توسعه در راستای تئوری معروف داوود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه روابط بسیار خوبی با هم برقرار کردند و حتی تا مرز شراکت راهبردی نیز پیشرفت کردند. اما با آغاز بحران در سوریه، فصل جدیدی در روابط دو کشور همسایه گشوده شد. ترکیه از همان آغاز نا آرامی ها در سوریه خود را نسبت به مداخله در نا آرامی های کشور همسایه متعهد دید و ابتدا به ساکن در صدد ایفای نقشی میانجی گرایانه برآمد اما دیری نپایید که سیاست میانجی گری در سوریه جای خود را به مداخله در امور داخلی این کشور و حمایت از گروه های اپوزیسیون از جمله شورای ملی سوریه و ارتش آزاد و پشتیبانی های لجستیکی، مالی و حمایت های گسترده معنوی، دیپلماتیکی و رسانه ای از گروه های مخالف در سوریه داد. این پژوهش ضمن بررسی مواضع و اقدامات ترکیه در قبال بحران سوریه، به دنبال پاسخگویی به این سوالات است: علل نقش آفرینی ترکیه در بحران سوریه چیست ؟ و هدف ترکیه ازمداخله در بحران سوریه چیست؟ جهت پاسخگویی به این سوالات فرضیه پژوهش این است که: اگرچه علل موثر بر نقش آفرینی ترکیه در بحران سوریه و اهداف این کشور متعدند، اما علت اصلی، مجاورت جغرافیایی و هدف اصلی، مهار تسری بحران به داخل مرز هایش و تامین امنیت در این مناطق می باشد. نوآوری پژوهش در این است که برای نخستین بار، به تجزیه تحلیل راهبردی سیاست خارجی ترکیه نسبت به بحران سوریه طبق مولفه ها و مدل های تئوری تصمیم گیری، به روش توصیفی-تحلیلی می پردازد. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل می شود: سیاست جدید ترکیه نسبت به بحران سوریه، در تعارض کامل با سیاستی قرار دارد که قرار بود نقشه راه سیاست خارجی ترکیه، در مواجهه با موضوعات خارجی در ابعاد منطقه ای و عرصه های بین المللی باشد؛ سیاستی که «تنش صفر با همسایگان» نام داشت، پس از مدت زمانی بدنبال مداخله ترکیه در سوریه به «تنش با همسایگان» بویژه با روسیه، ایران، عراق و برخی از کشورها تبدیل شده است، کما اینکه در عرصه های داخلی نیز مشکلات متعددی را در پیش پای دولت آنکارا قرار داده است.

نقش ترکیه در بحران قره باغ از سال 1990 به بعد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده اقتصاد و علوم اداری 1392
  عسگر صفری آقبلاغی   عنایت الله یزدانی

قره باغ در منطقه قفقاز جنوبی قرار دارد و بحران قره باغ که از 1988 شروع شده نتیجه جنگ بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان است . علیرغم تلاش های صورت گرفته این بحران تا به امروز تداوم یافته است . از زمان شروع بحران بازیگران متعددی در این بحران نقش آفرینی کرده اند که ترکیه یکی از آنها است . با توجه به اهمیت نقش ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی هدف از این پژوهش ارزیابی تعاملات ترکیه با هرکدام از طرفین درگیر در بحران از سال 1990 به بعد است . در راستای رسیدن به اهداف پژوهش اصلی ترین سوالات پژوهش از این قرارند : مهمترین دلایل شکل گیری بحران قره باغ چه بود ؟ ترکیه از سال 1990 به بعد چه نقشی را در بحران قره باغ ایفا کرده است . یافته های پژوهش نشان می دهد که در کنار عواملی چون مذهب ، حس ناسیونالیستی ، سیاست های رهبران شوروی از جمله استالین از مهمترین دلایل شکل گیری بحران قره باغ بود و با توجه به اینکه در سال 1991 سیستم دوقطبی از بین رفت و اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شد ترکیه ترجیح داد سیاست میانجیگری را در بحران قره باغ ایفا کند . در اتخاذ این سیاست از سوی سیاستمدارن ترکیه عوامل متعددی دخیل بودند که از میان آنها می توان به ، اصل حاکم بر سیاست خارجی ترکیه ، نقش روسیه در بحران قره باغ ، عضویت ترکیه در ناتو ، عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا ، اختلاف ترکیه با جدایی طلبان کرد ؛ تبلیغات پناهندگان ارمنی ، و ترس از واکنش های بین المللی اشاره کرد . تئوری های موجود در زمینه بحران ، از جمله تئوری مایکل برچر، برای تحلیل بحران قره باغ استفاده شده است . روش پژوهش حاضر توصیفی ، تحلیلی بوده و تلاش دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای و یافته های پژوهشی ، موضوع پایان نامه را مورد بررسی و آزمایش قرار دهد .

فرصت ها و چالش های استفاده از منابع مشترک نفت و گاز در روابط ایران و همسایگانش در خلیج فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1393
  رضا بانژاد   محمد علی بصیری

جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به نفت و گاز احتیاج دارد. بر این اساس کشورهای بهره مند از این منابع در ساختارهای آینده ی جهان از جایگاه ویژه ای برخوردار خواهند بود و نقش تعیین کننده ای در معادلات جهانی بازی خواهند کرد. در این راستا خلیج فارس به عنوان محور معادلات ژئوپلیتیک و ژئو استراتژیک در ساختارهای اقتصادی جهان واصلی ترین منبع نفت و گاز، جایگاه ویژه ای دارد. فلات ایران سرشار از منابع نفتی و گازی است و حدود 35 حوزه از این منابع فقط در خلیج فارس وجود دارد که در 14 حوزه از آن با کشورهای عرب منطقه مشترک هست. اهمیت بهره برداری از این میادین مشترک هنگامی مشخص می شود که کشورهای عربی منطقه مانند قطر روزانه در حال برداشت بیش از 450 هزار بشکه ، از میدان مشترک پارس جنوبی است و ایران از برنامه خود در این حوزه عقب افتاده است. بهره برداری از میادین مشترک در خلیج فارس فرصت ها و چالش هایی را برای ایران در راستای همگرایی منطقه ای، ایجاد کرده است که ضرورت پرداختن به آن ها احساس می شود. سوالی در اینجا مطرح می شود این است که چه فرصت ها و چالش هایی در استفاده از میادین مشترک نفت و گاز در روابط ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد؟ این پژوهش به کمک تئوری همگرایی و نظریه نوکارکردگرایی ارنست هاس در پی پاسخ به این سوال است و این فرضیه مطرح می شود که مهم ترین فرصت ها می توانند همکاری بیشتر درزمینه ی بهره برداری از این میادین، پالایش و انتقال این منابع به بازارهای جهانی باشد و از مهم ترین چالش ها عدم منطقه گرایی و همگرایی اقتصادی بین کشورهاست که دلایل مختلفی دارد ازجمله : به بازی نگرفتن ایران در ترتیبات امنیتی منطقه ، وابستگی کشورهای عربی به آمریکا و غرب ، اختلافات مذهبی ،قومی و نژادی بین آنان، عدم همکاری در بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز و... . روش پژوهش توصیفی -تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد که به دلیل وجود چالش های بسیار در روند همگرایی بین این کشورها، این همگرایی در آینده ای نزدیک امکان پذیر نیست. این کشورها باید در آینده موانع همگرایی بین خود را از میان برداشته و یک گام مهم را درزمینه رشد و شکوفایی اقتصادی در منطقه خود بردارند.

مطالعه مقایسه ای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه ی اروپا در خلیج فارس (2005-1990)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1386
  محمد علی باقری   محمد علی بصیری

چکیده ندارد.