نام پژوهشگر: نصرالله بصیرانی

بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر روی هیدروگراف سیلاب در خوزه آبخیز سد شیخ بشارت با استفاده از مدل hec-hms
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1389
  مهین خسروی   اخمد پهلوانروی

ثبات و یا عدم ثبات رژیم رواناب در حوزه های آبخیز می تواند نشانگر نوسانات اقلیمی، تغییرات کاربری اراضی و یا ناشی از روشهای مدیریت منابع آب باشد. بنابراین، ویژگیهای حوزه آبخیز به دلیل تاثیرات آن در سیکل هیدرولوژیکی، دارای نقش مهمی است و تغییرات کاربری اراضی می تواند باعث اثرات شدیدی بر و اکنش هیدرولوژیکی حوزه آبخیز گردد. در این تحقیق با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی (gis) و مدل هیدرولوژیکی hec-hms اثر تغییرات کاربری اراضی برروی دبی اوج سیلاب و حجم سیلاب حوزه آبخیز سد شیخ بشارت بررسی شده است. بدین منظور واکنش هیدرولوژیکی حوزه با استفاده از مدل hec-hms تحت سناریوهای مختلف کاربری اراضی بر اساس نقشه های کاربری اراضی برای سالهای 1360 و 1380 پیش بینی گردید. در این مطالعه روش scs cn مدل هیدرولوژیکی hec-hmsبرای شبیه سازی رواناب سطحی مستقیم ناشی از دو رویداد سیلاب برای واسنجی مدل و یک رویداد سبلاب برای اعتبارسنجی مدل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که به علت تغییرات کاربری اراضی و تخریب مراتع حوزه، دبی اوج سیلاب و حجم سیلاب روند افزایشی داشته است . همچنین مشخص شد که با افزایش دوره بازگشت سیلاب، اثرات پوشش گیاهی کاسته شده و نقش پوشش گیاهی در کاهش سیلابهای با دوره های بازگشت بالا، کمتر می گردد. نتایج حاصل از پیش بینی هیدروگراف سیلاب در سناریوهای کاربری اراضی بد بینانه (ادامه روند تخریب پوشش گیاهی) و خوش بینانه (احیا پوشش گیاهی) نشان می دهد که در ادامه تخریب بیشتر مراتع حوزه و توسعه اراضی کشاورزی دیم، دبی اوج سیلاب افزایش خواهد یافت .آنالیز حساسیت دبی اوج سیلاب به تغییرات مکانی شماره منحنی در زیرحوزه های آبخیز سد شیخ بشارت نیز نشان می دهد که زیرحوزه 4 دارای پتانسیل بالایی برای وقوع سیلاب است و از اولویت بالایی جهت انجام عملیات کنترل سیلاب برخوردار می باشد. این تحقیق آشکار می سازد که تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی و مدل های هید رولوژیکی می تواند برای شبیه سازی اثرات تغییر کاربری اراضی و پوشش گیاهی بر روی رژیم سیلابی حوزه های آبخیز به منظور مدیریت کارآمد سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.

منشأیابی رسوبات بادی و تعیین حساسیت رخساره های ژئومورفولوژیکی به فرسایش بادی در شمال شهرستان نیکشهر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1390
  مهدی سرزهی   نصرالله بصیرانی

استفاده از روش گام به گام دکتر احمدی در تعیین مناطق برداشت ماسه و تهیه نقشه شدت فرسایش منطقه با استفاده از مدل اریفر

بررسی اثر کیفیت آب آبیاری در تخریب خاک و بیابانی شدن اراضی کشاورزی حاشیه کال شور سبزوار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل 1390
  قاسم دستورانی   نصرالله بصیرانی

ب چکیده: یکی از فرایندهای موثر در کاهش توان بیولوژیکی خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی و در نهایت ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه بیابان، شور و قلیائی شدن خاک می باشد. بنابراین به این منظور آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با 3 تیمار در 3 تکرار به طور تصادفی در مدت یکسال زراعی در منطقه اطراف کال شور سبزوار انجام 50 سانتیمتری)، نوع آب آبیاری ( آب شیرین و آب شور) و زمان - 0 و 100 - گردید. تیمارها شامل عمق خاک ( 50 شوری، نسبت جذب سدیم، کاتیونهای ،ph نمونهبرداری (قبل از کشت و بعد از کشت) بودند و پارامترهایی چون محلول (سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم) و آنیونهای محلول (کلر، بی کربنات و سولفات) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده بیانگر این است که عمق خاک تنها تاثیر معنی داری بر اسیدیته خاک در دو عمق مورد 50 - 0 بیشتر از عمق 100 - 50 سانتیمتری) داشته است به طوری که مقدار آن در عمق 50 - 0 و 100 - بررسی ( 50 سانتیمتری گردیده است. تاثیر نوع آب آبیاری بر تمامی ویژگیهای مورد بررسی معنی دار گردید. به طوری که به جز اسیدیته، سایر پارامترها در آب شور به طور چشمگیری بیشتر از آب شیرین بودند. تاثیر زمان نمونه برداری (قبل و بعد از کشت) تنها بر دو آنیون سولفات و بی کربنات معنیدار شد. به طوری که آنیون بیکربنات قبل از کشت و سولفات بعد از کشت به طور معنی داری بیشتر بودند. از بررسی تاثیر متقابل تیمارهای مورد تحقیق (عمق خاک، نوع آب آبیاری و زمان نمونه برداری) مشخص گردید که تنها تاثیر متقابل نوع آب در زمان نمونه برداری بر دو آنیون سولفات و بیکربنات معنی دار شده است. بدیهی است با توجه به موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه و وضعیت کمی و کیفی آب آبیاری، در صورت عدم مدیریت صحیح عملیات کشاورزی، خطر شور شدن خاک روز به روز در حال افزایش است. از این رو مدیریت صحیح آب و خاک میتواند نقش بسزایی در کاهش تخریب خاک و روند بیابان زایی داشته باشد.

برآورد رسوبدهی حوزه آبخیز نمین با استفاده از مدل wepp
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1392
  مهدی خاطری   نصرالله بصیرانی

در این تحقیق میزان رسوبدهی حوزه آبخیز نمین با استفاده از مدل وپ مورد بررسی قرار گرفت. مدل وپ برای انجام فرآیند شبیه سازی نیاز به اطلاعات خاک، مدیریت اراضی، اقلیم، شیب و کانال دارد. فایل خاک با پروفیل برداری و مشخص کردن خصوصیاتی مانند درصد رس، سیلت و ماسه، آلبیدو، ضریب تبادل کاتیونی ساخته شد. اطلاعات مورد نیاز در فایل مدیریت شامل نوع پوشش گیاهی، مدیریت اعمال شده، خصوصیات فنولوژیکی و فیزیولوژیکی گونه های غالب تعیین شد. برای ساختن فایل مدیریت از نرم افزار cpids استفاده شد. فایل اقلیم با استفاده از برنامه cligen و داده های ماهانه دما و بارش ایجاد شد. فایل شیب توسط نقشه خطوط توپوگرافی و ساخت dem با قدرت تفکیک 20 متر و تبدیل آن به فرمت ascii ایجاد گردید. فایل کانال یا آبراهه نیز شامل اطلاعاتی مانند مدیریت، خاک آبراهه و شیب آبراهه و خصوصیات مرفولوژیکی آبراهه می باشد. پس از ساختن فایل-های مورد نیاز برای اجرای مدل وپ، در محیط نرم افزار geowepp به دو روش دامنه و روش حوزه آبخیز میزان فرسایش و رسوب حوزه آبخیز نمین برآورد گردید. خروجی مدل شامل مقادیر و نقشه توزیع مکانی فرسایش و رسوب می باشد. حوزه آبخیز نمین دارای ایستگاه رسوب سنجی در خروجی حوزه می باشد و مقادیر مشاهده ای رسوب برای سال های شبیه سازی شده وجود دارد. در مقایسه مقادیر مشاهده ای و مقادیر برآوردی توسط مدل که توسط دو فرمول درصد خطا و میانگین جذر مربعات صورت گرفت، میزان دقت مدل مورد بررسی قرار گرفت. عدد به دست آمده برای دو روش دامنه و روش حوزه آبخیز با استفاده از فرمول درصد خطا به ترتیب 2/10 و 8/59 می باشد. با استفاده از فرمول میانگین جذر مربعات نیز برای روش دامنه و روش حوزه آبخیز مقادیر محاسبه شده به ترتیب 15/0 و 7/0 می باشد. نتایج نشان دهنده آن است که مدل وپ با استفاده از روش دامنه قادر است تا میزان رسوب دهی حوزه آبخیز نمین را با دقت بالا برآورد کند. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که مدل وپ قابلیت استفاده در حوزه هایی که از لحاظ خصوصیات تاثیر گذار در فرسایش مانند توپوگرافی و خصوصیات محیطی با حوزه آبخیز نمین مشابه می باشد را دارد.

منشاء یابی رسوبات بادی و تعیین حساسیت رخساره های ژئومرفولوژیکی به فرسایش بادی در منطقه مک سوخته سراوان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1390
  محمد رفیع دهقان بخشان   اکبر فخیره

فرسایش بادی از جمله مشکلات جدی نواحی بیابانی و نیمه بیابانی در جهان می باشد که زندگی شهرنشینی و بخش وسیعی از مناطق توسعه یافته مجاور این مناطق را تهدید می کند.جلوگیری از حرکت رسوبات بادی یک کار بنیادی است و عملیات اجرایی بایستی بیشتر در منطقه برداشت متمرکز شوند.به منظور منشا یابی رسوبات منطقه مک سوخته از روش گام به گام ارائه شده توسط اختصاصی و همکاران استفاده شد،در این مطالعه با بررسی مهمترین عوامل موثر در تعیین نقاط برداشت، شامل بررسی تصاویر ماهواره ای، بررسی مورفولوژی عمومی تپه های ماسه ای، بررسی و مطالعه بادهای منطقه به منظور شناسایی شدت و تداوم شدیدترین بادها، نمونه برداری عناصر تپه های ماسه ای و خاک سطحی هر کدام از رخساره های منطقه برداشت، بررسی مرفوسکوپی عناصر تشکیل دهنده نمونه ها و تجزیه تحلیل فرایندهای رسوبگذاری، کانی شناسی نمونه ها و بررسی ارتباط ژنتیکی عناصر تپه های ماسه ای با سایر رخساره های مورد بررسی، سعی شده است منشأ ماسه های روان منطقه مک سوخته تعیین گردد. به طور کلی نتایج حاصل از انجام دو مرحله جهت یابی و مکان یابی مناطق برداشت نشان می دهد، که منشا رسوبات در قطاع شمال غربی تا شمال واقع بوده که عمدتا بستر رودخانه تلخاب و خشکه رود های واقع در شمال غرب منطقه و منتهی به آن را شامل می گردد، این در حالیست که منشارسوبات وارده از خاک کشور پاکستان را اراضی مرتعی مخروبه و مسیل های واقع در دشت سر اپانداز منتهی به هامون ماشکل تشکیل می دهند. همچنین حساسیت رخساره ها به فرسایش بادی با استفاده از روش اریفر زیاد تا خیلی زیاد می باشد.

روندیابی سیلاب ورودی به مخزن سد جیرفت و بازه ای از رودخانه هلیل رود در پایین دست سد جیرفت با استفاده از مدل پالس و ماسکینگام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده منابع طبیعی 1394
  نسرین امیری   نصرالله بصیرانی

رودخانه هلیل رود بزرگترین رودخانه استان کرمان است، که از کوه های لاله زار در حوالی شهرستان بافت سرچشمه می گیرد. این رودخانه مهم ترین منبع آب دشت های جیرفت و کهنوج محسوب می شود و دارای رژیم سیلابی است. سدجیرفت که به صورت چند منظوره بر روی رودخانه هلیل رود احداث شده، نقش به سزایی در کنترل سیلاب دارد.در این تحقیق از آمار دو ایستگاه هیدرومتری موجود در بازه مورد نظر که آمار کامل تری داشتند، انتخاب شد و روندیابی سیلاب ورودی به سد جیرفت و 40 کیلومتر رودخانه هلیل رود انجام گرفت. برای این منظور از روش پالس جهت روندیابی سیلاب در مخزن سد جیرفت و از روش ماسکینگام جهت روندیابی هیدرولوژیکی سیلاب در بازه پایین دست رودخانه هلیل رود استفاده گردید.

استخراج قواعد بهره برداری بهینه از سیستم منابع آب حوضه آبخیز مهاباد با ارزیابی زیست محیطی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1394
  حبیبه رحیمی   نصرالله بصیرانی

تخصیص و مدیریت منابع آب سطحی که سهم عمده ای در تامین نیاز بخش های شرب، کشاورزی، صنعت و زیست محیطی دارند، از مسائل چالش برانگیز در حیطه ی منابع آب کشور است. خشکسالی های اخیر و مدیریت نامناسب منابع آب سبب خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها شده است. بنابراین اهمیت برنامه¬ریزی و مدیریت منابع آب و نیز توجه به نیاز زیست محیطی پهنه های آبی بیش از پیش احساس می¬شود. استفاده از مدل های حل اختلاف راهکاری مناسب برای تخصیص آب در راستای کاهش تنش و درگیری بین ذینفعان واقع در محدوده ی یک حوزه ی آبریز می باشد. در تحقیق حاضر به منظور تخصیص بهینه ی منابع آب سطحی حوزه ی آبریز مهاباد بین بخش های مختلف از مدل شبیه ساز weap و الگوریتم های بهینه سازی ژنتیک و جامعه مورچگان پیوسته استفاده شد. مسئله حل اختلاف در تخصیص آب بین بخش های ذینفع در قالب یک مدل مبتنی بر نظریه بازی ارائه شده و تابع نش نامتقارن به عنوان تابع هدف در نظر گرفته شده است. نیاز زیست محیطی رودخانه براساس روش تنانت و در نظرگرفتن حالت عادلانه با توجه به آمار 30 ساله ی آبدهی رودخانه محاسبه گردید. بهره برداری از مخزن سد مهاباد در یک دوره ی هشت ساله از سال 1384 الی 1391 تحت سه سناریوی حالت موجود، الگوی کشت بهینه محصولات زراعی و تغییر شیوه ی آبیاری برای بخش کشاورزی انجام شد. نتایج حاصل از اجرای مدل حل اختلاف نش توسط الگوریتم های بهینه ساز، بیشترین مطلوبیت همزمان برای تمامی بخش های ذینفع در هر سه سناریو را در بر داشت. به طوری که مقدار آن در الگوریتم ژنتیک به عنوان مدل برتر در این تحقیق در سناریوهای اول و دوم برای همه ی ذینفعان در حدود 0/99 و برای سناریوی سوم تقریباً برابر با 0/999 بود. بررسی معیارهای کارایی سیستم نشان داد معیار آسیب پذیری برای تمامی بخش ها در مدل weap در هر سه سناریو برابر با حداکثر مقدار خود بوده و شکست های سنگینی به سیستم منابع آبی وارد شده است. همچنین با وجود اینکه معیار اطمینان پذیری سیستم در الگوریتم های بهینه ساز برای سناریوی اول کمتر از مدل weap بود، ولی در سناریوی دوم و سوم در وضعیتی برابر یا برتر از مدل weap قرار داشت.

بررسی اجزای عملکرد، عملکرد و میزان پروتئین ژنوتیپ های نخود (cicer arietinum) در کشت پاییزه در منطقه سیستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1386
  سینا سیاه کوهیان   نصرالله بصیرانی

چکیده ندارد.