نام پژوهشگر: امیر حسین خوشگفتار منش

تأثیر تغذیه سیلسیم بر پاسخ آنتی اکسیداتیو دو ژنوتیپ خیار به تنش شوری و سمیت کادمیم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1390
  سمیه خدارحمی   امیر حسین خوشگفتار منش

در شرایط تنشهای محیطی نظیر شوری و سمیت فلزات سنگین، گونه های اکسیژن فعال افزایش می یابد. این گونه ها منجر به تخریب و آسیب به لیپیدها، پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک سلول شده، سوخت و ساز سلولی را دچار اختلال می کنند. این فرضیه وجود دارد که سیلسیم باعث کاهش خسارت های ناشی از تنش های محیطی نظیر شوری و فلزات سنگین نظیر کادمیم می شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تغذیه سیلسیم بر رشد، عملکرد وکاهش خسارت اکسیداتیو ناشی از تنش شوری و سمیت کادمیم در دو ژنوتیپ خیار (cucumis sativus l.) شامل نگین و سوپردامینوس اجرا شد. این آزمایش هیدروپونیک در گلخانه مرکز کشت بدون خاک دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملأ تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها عبارت بودند از دو سطح شوری (صفر و 50 میلی مولار نمک کلرید سدیم)، دو سطح سیلسیم (صفر و 1 میلی-مولار)، دو سطح کادمیم (صفر و 5 میکرومولار کلرید کادمیم) و دو رقم خیار (یک رقم گلخانه ای، نگین و یک رقم مزرعه-ای، سوپردامینوس). در هر دو آزمایش تنش شوری و کادمیم باعث کاهش معنی دار وزن خشک و مرطوب شاخساره خیار شد اگر چه این کاهش در رقم سوپردامینوس بیشتر از رقم نگین بود. شوری و کادمیم همچنین سبب ایجاد خسارت اکسیداتیو بر روی غشاء سلولی شد، که نشانه آن افزایش غلظت مالون د آلدهید بود. شوری و کادمیم با تخریب غشاء سلولی منجر به افزایش جذب و انتقال یونهای سمی سدیم به شاخساره و کاهش پتاسیم، کلسیم و منیزیم شاخساره خیار شده و از این طریق منجر به خسارت شد. شوری باعث کاهش معنی دار فعالیت آنزیم های پالاینده کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و افزایش آنزیم گوآکول پراکسیداز برگ خیار شد در حالی که کادمیم دو آنزیم آسکوربات پراکسیداز و گوآکول پراکسیداز را کاهش داد. تغذیه سیلسیم منجر به افزایش فعالیت آنزیم های پالاینده گونه های فعال اکسیژنی شامل کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گوآکول پراکسیداز شد. در همین ارتباط، پراکسیداسیون چربی و غلظت مالن د آلدهید در بوته های خیار تغذیه شده با سیلسیم کمتر از بوته های تغذیه نشده با سیلسیم بود. فعالیت بالاتر آنزیم های کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گوآکول پراکسیداز در رقم نگین در مقایسه با رقم سوپردامینوس و در نتیجه خسارت اکسیداتیو کمتر وارد شده به غشاء سلولی، ممکن است علت بیشتر بودن تحمل این رقم در مقابل تنش شوری و سمیت کادمیم باشد. نتایج دو آزمایش نشان داد که افزایش تیمار شوری و کادمیم بعد از مرحله گلدهی به گلدان ها (آزمایش دوم)، آسیب بیشتری نسبت به اعمال تیمارها 20 روز بعد از کشت (آزمایش اول) به گیاه وارد کرد.

اثر تغذیه سیلیسیم بر کاهش خسارت گل جالیز(phelipanche spp.) در گوجه فرنگی(solanum lycopersicum l.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  سیما جوادی مقدم   محمد حسین اهتمام

در بین علف های هرز انگل گل جالیز از مهم ترین انگل های خسارت زای ریشه در اراضی زراعی می باشد. جنس phelipanche عمدتا در مناطق مدیترانه، جنوب شرقی اروپا، خاورمیانه، غرب آسیا و شمال آفریقا یافت می شود. این علف هرز انگلی ارزش کمی و کیفی محصول را کاهش می دهد. روش های مختلفی جهت مدیریت گل جالیز اتخاذ شده است ولی هیچکدام از این روش ها نتوانستند بطور قابل قبولی این علف هرز را کنترل کنند. مدیریت کود و حاصلخیزی خاک می تواند در تخفیف خسارت گل جالیز به میزبان موثر باشد.گوجه فرنگی یکی از مهم ترین سبزیجات میوه ای تیره بادمجانیان است که به دلیل ارزش غذایی و مصرف بالا جایگاه دوم جهانی را بعد از سیب زمینی از نظر تولید به خود اختصاص داده است. سیلیسیم(si) دومین ترکیب عنصر معدنی در خاک پس از اکسیژن بوده و تقریبا 31% پوسته زمین را اشغال کرده است. اگرچه سیلیسیم بعنوان یک عنصر ضروری در گیاه مورد توجه قرار نگرفته است اما گزارشات حاکی از اثرهای سودمند آن در رشدونمو گیاهان و تخفیف تنش های زیستی و غیر زیستی است. بدین منظور تحقیقی جهت بررسی اثر سیلیسیم در مقاومت گوجه فرنگی در مقابل انگل گل جالیز انجام گرفت. بذرهای دو رقم حساس و مقاوم به گل جالیز، گوجه فرنگی در گلدان و در بستری از پرلیت و ماسه کشت شد. تیمار سیلیسیم در سه سطح صفر، 1 و 7/1 میلی مولار اعمال شد. نتایج نشان دادند که در شرایط آلودگی گوجه فرنگی به گل جالیز مصرف سیلیسیم در سطح 7/1 میلی مولار سبب افزایش تعداد روز تا ظهور اولین گل جالیز شد. کمترین تعداد کل گره، ارتفاع و تعداد ساقه گل جالیز نیز مربوط به تیمار سطح 7/1 میلی مولار سیلیسیم بود. همچنین کمترین وزن خشک اندام هوایی و زیرزمینی گل جالیز نیز در سطح 7/1 میلی مولار سیلیسیم دیده شد. سیلیسیم در افزایش ارتفاع بوته گوجه فرنگی تاثیر معنی داری نداشت اما بین دو رقم حساس و مقاوم به گل جالیز بیشترین ارتفاع مربوط به رقم مقاوم با سطح سیلیسیم 1میلی مولار بود. مصرف سیلیسیم تاثیری بر روی میزان کلروفیل و وزن خشک بخش هوایی گوجه فرنگی نداشت. مصرف سیلیسیم در سطح 7/1 میلی مولار باعث افزایش سطح برگ نسبت به سطوح دیگر سیلیسیم شد. اما افزایش میزان مصرف سیلیسیم تاثیر مثبتی بر وزن خشک ریشه گوجه فرنگی نداشت. همچنین مصرف سیلیسیم اثری بر روی محتوی آنزیم های آنتی اکسیدانی گوجه فرنگی نداشت. گوجه فرنگی متعلق به آن دسته از گیاهانی است از لحاظ جذب سیلیسیم پس زدنی(rejective) دارد. بنابراین قادر به جذب مقدار بالای سیلیسیم نیست و قسمت اعظم سیلیسیم در سطح ریشه باقی می ماند. و احتمالا افزایش سیلیسیم در ریشه منجر به القاء مقاومت به انگل گل جالیز می شود بطور مثال سیلیسیم می تواند از طریق ایجاد موانع فیزیکی در ریشه نفوذ گرهک های گل جالیز به داخل بافت میزبان محدود می شود. به طور کلی با توجه به اثر سیلیسیم بر روی صفات مورفولوژیکی گوجه فرنگی و انگل گل جالیز می توان گفت که نقش مثبت سیلیسیم در این تحقیق بیشتر بر روی صفات مربوط به انگل است.

بررسی پاسخ به شوری (nacl) ژنوتیپ های مختلف برنج متحمل و حساس به کمبود آهن در محلول غذایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1394
  علیرضا اسماعیلی راد   محمدحسین اهتمام

برنج به عنوان یکی از مهم ترین غلات دنیا، غذای اصلی بیش از دو میلیارد نفر از مردم جهان از جمله ایران را تشکیل می دهد.یکی از راه های مناسب جهت مقابله با مشکل کمبود آهن در خاک انتخاب ژنوتیپ های متحمل به کمبودآهن (ژنوتیپ های آهن کارا) یاانتخاب و اصلاح ارقامی با قدرت جذب بیشتر عناصر کم مصرف می باشد. یکی از راهکارهای مناسب برای زراعت در شرایط شور انتخاب ارقام مقاوم به شوری می باشد. لذا در این راستا پژوهش حاضر به منظور ارزیابی ژنوتیپ های برنج ایرانی در رابطه با تغذیه کود کلات آهن در دو غلظت 5 و50 میکرومولار محلول غذایی و بررسی پاسخ ژنوتیپ های متحمل و حساس به کمبود آهن نسبت به افزایش شوری در قالب دو آزمایش جداگانه تحت شرایط گلخانه در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان طی سال های 1392 و 1393 به اجرا درآمد. در آزمایش اول، 12 ژنوتیپ برنج ایرانی (در سه گروه ارقام محلی شمال، اصلاح شده شمال و مرکزی ایران) در دو سطح کودی کلات آهن (5 و 50 میکرومولار در محلول غذایی یوشیدا) ارزیابی شدند. در آزمایش دوم، چهار ژنوتیپ با حساسیت متفاوت به کمبود آهن (زاینده رود، کوهرنگ، سازندگی و جوزدان) در چهار سطح شوری (صفر، 30، 60، 90 میلی مولار کلریدسدیم) مورد مطالعه قرار گرفتند. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. نتایج این آزمایش نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای در صفات اندازه گیری شده 12 رقم محلی و اصلاح شده برنج ایرانی در سطوح 5 و 50 میکرومولار کلات آهن و همین طور در چهار ژنوتیپ تحت تنش شوری کلرید سدیم محلول غذایی مشاهده شد. بر اساس میزان کاهش وزن خشک گیاه در شرایط کمبود آهن ژنوتیپ های زاینده رود و کوهرنگ متحمل و سازندگی و جوزدان حساس به کمبود آهن محلول غذایی بودند. بر اساس نسبت سدیم به پتاسیم، ژنوتیپ های کوهرنگ و جوزدان نسبت به شوری حساس تر از ژنوتیپ های زاینده رود و سازندگی بودند.