نام پژوهشگر: سعید زاهد
سپیده گیلاسیان سعید زاهد
هدف از این تحقیق بررسی میزان سهم زنان در اقتصاد خانواده، عوامل تاثیر گذار بر میزان آن و تلاش در جهت رسیدن به راهکارهایی برای بهبود این سهم می باشد. این میزان سهم بری را با دو متغیر سنجیده ایم: قدرت تصمیم گیری زن در اقتصاد خانواده و سهم زنان از دارایی های مشترک. جامعه آماری، زنان متاهل شهر شیراز می باشد که طبق فرمول کروکان حجم نمونه 400 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری ابتدا به شکل طبقه بندی و سپس تصادفی بود و پرسشنامه بصورت محقق ساخت تهیه شد و از نظریه قانون هنجارهای عام استفاده گردید. 42 فرضیه بررسی شد که 34 فرضیه تایید و هشت فرضیه رد شد. مهم ترین عوامل موثر بر قدرت تصمیم گیری زنان عبارتند از میزان هزینه کرد درآمد، طول زندگی مشترک، میزان چانه زنی، میزان درآمد و پایگاه اجتماعی اقتصادی والدین و مهم ترین عوامل در سهم بری زنان از دارایی های مشترک، نحوه ی تخصیص درآمد همسر، تحصیلات، شغل، درآمد، پایگاه اجتماعی اقتصادی والدین و میزان چانه زنی می باشد.
علیرضا اسلام سعید زاهد
چکیده ندارد.
مینا حاجی پور سعید زاهد
چکیده ندارد.
علی رضا اسلام حبیب احمدی
هدفِ اصلیِ تحقیقِ حاضر عبارت است از بررسیِ مقایسه ایِ کیفیّتِ زندگیِ مردمِ شهرِ بیرجند و روستاهای آن و همچنین مطالعه ی برخی از عواملِ اجتماعی و اقتصادی که بر کیفیّتِ زندگی تأثیر می گذارند. پیشفرضِ پژوهش این است که کیفیّتِ زندگی موضوعی عینی ـ ذهنی است و به نوبه ی خود تحتِ تأثیرِ عواملِ عینی ـ ذهنی قرار دارد. این تحقیق، با رویکرد کمّی، به روش پیمایشی و با ابزارِ پرسشنامه انجام شده است. چارچوب نظری، از دو رویکرد نیازها و بوم شناسی تشکیل یافته است. متغیّرهای مستقل و همچنین شاخص های کیفیّتِ زندگی، از مفاهیمِ عمده ی این نظریه ها و متناسب با جامعه ی آماریِ تحقیق، استخراج شده است. کیفیّتِ زندگی، در این تحقیق، متشکّل از پنج شاخص است: وضعیّتِ سلامتی ـ بهداشتی، وضعیّتِ اقتصادی، وضعیّتِ امنیّتی، وضعیّتِ اجتماعی، و بهزیستیِ ذهنی ـ روانی. متغیّرهای مستقلِ تحقیق، که رابطه ی آن ها با کیفیّتِ زندگی مورد بررسی قرار گرفته، عبارت از 23 متغیّر است: خاستگاهِ اجتماعی، جنس، بومی/مهاجر بودن، وضعیّتِ اشتغال، وضعیّتِ ازدواج، سن، بُعد خانوار، میزانِ درآمد، سطحِ تحصیلات، مرتبه ی شغلی،(سه متغیّرِ اخیر بر روی هم پایگاهِ اقتصادی ـ اجتماعیِ خانواده)، میزانِ عضویّت در گروه های رسمی، میزانِ استفاده از رسانه های همگانی، میزانِ ارتباط با کلان شهرها و یا خارجِ کشور، میزانِ بهره مندی از شبکه های حمایتِ اجتماعی، شیوه ی جامعه پذیری در خانواده، نگرش آموزشی، نگرش سنّتی/مدرن، نگرش دینی، نگرش به اقتدارِ سیاسی، نگرش به برخورداری از حقوقِ سیاسی، نگرش به توانمندیِ مسولان،(سه متغیّرِ اخیر بر روی هم نگرش های سیاسی)، تصوّر از خود، و تجربه های فردی،(دو متغیّرِ اخیر بر روی هم ویژگی های روان شناختی). بر اساس فرمولِ لین و به شیوه ی نمونه گیریِ خوشه ایِ چندمرحله ای، حجمِ نمونه 1060 نفر از ساکنانِ شهرِ بیرجند و روستاهای تابعه ی آن که در فاصله ی سنّیِ بینِ 15 تا 64 سال قرار دارند تعیین گردید. نتایجِ آزمونِ فرضیه ها نشان می دهد که بینِ همه ی متغیّرهای مستقل، به جز سه متغیّرِ نگرش دینی، اقتدارِ سیاسی، و سن، و کیفیّتِ زندگی رابطه ی معنی دار وجود دارد. یافته های آزمونِ مدل تفاوت هایی را برای شهریان و روستاییان نشان می دهد: در نمونه ی شهریان، به ترتیب شش متغیّرِ ویژگی های روان شناختی، پایگاهِ اقتصادی ـ اجتماعیِ خانواده، میزانِ استفاده از رسانه های همگانی، شیوه ی جامعه پذیری در خانواده، میزانِ ارتباط با کلان شهرها و یا خارجِ کشور، و نگرش آموزشی وارد مدلِ رگرسیونی شده و توانسته اند 54 درصد از واریانس متغیّرِ وابسته را تبیین کنند. در نمونه ی روستاییان، به ترتیب نُه متغیّرِ ویژگی های روان شناختی، میزانِ استفاده از رسانه های همگانی، نگرش های سیاسی، میزانِ ارتباط با کلان شهرها و یا خارجِ کشور، سن، جنس، شیوه ی جامعه پذیری در خانواده، نگرش آموزشی، و نگرش دینی وارد مدل شده و توانسته اند 48 درصد از واریانس متغیّرِ وابسته را تبیین کنند. به علاوه، در آزمونِ تحلیلِ مسیر، مدلِ تحقیق توانسته است 57 درصد از تغییراتِ متغیّرِ وابسته ی کلِّ نمونه را تبیین نماید.