نام پژوهشگر: علی اسماعیل زاده مقری
علی افشاری علی اسماعیل زاده مقری
باتوجه به اینکه یکی از وظایف عمده و مهم شرکت ها تصمیمات تامین مالی است ، شرکت ها درصدد هستند با اتخاذ تصمیمات مناسب و مقتضی در این رابطه به مناسب ترین ترکیب مالی دست یابند، چرا که درحال حاضر دستیابی به ساختار مالی بهینه به جهت اثرات عمده آن بر روی ارزش شرکت و سایر جنبه ها از اهمیت خاصی برخوردار است . هدف از انجام این پژوهش این است که نشان دهیم چگونه از طریق تامین مالی خارج از ترازنامه می توان به مشکلات مربوط به تامین سرمایه و هزینه سرمایه و ریسک های موجود فائق آئیم .این شیوه از تامین مالی زمانی استفاده می شود که شرکت می خواهد ضمن تحصیل دارائی ، آن دارائی و شیوه تامین مالی را که معمولا از طریق بدهی هاست را در ترازنامه نشان ندهد. روش تحقیق از نوع تحقیق علی یا پس از وقوع خواهد بود.در این پژوهش از روش توصیفی –همبستگی استفاده شده است و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده می شود و بر اساس اطلاعات مشاهده شده و بااستدلال وتکنیک های آماری ارتباط بین تامین مالی خارج از ترازنامه و نسبت های سودآوری و اهرمی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دردوره پژوهش ،مورد بررسی و نتایج حاصل از نمونه به کل جامعه تعمیم داده می شود . یافته های تحقیق نشان می دهد که شرکت هایی که از تامین مالی خارج از ترازنامه ای برای تامین مالی خود استفاده می نمایند تغییر چندانی در معیارهای سود آوری و نقدینگی و رشد آن ها رخ نخواهد داد . این گونه تامین مالی هیچگونه تاثیر با اهمیت و به سزایی بر عملکرد مالی این شرکت ها نخواهد داشت.
سحر مرادی آزاد علی اسماعیل زاده مقری
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): امروزه اجزای مالی و غیر مالی درگزارش های سالانه شرکت ها ابزارهای مهم و اساسی برای شناخت اطلاعات مفید برای سرمایه گذاری های منطقی ،اعتباردهی و سایر تصمیمات قابل اتخاذ در طی سال هستند.اخیرا" به دلیل رسوایی های شرکت های بزرگ و فعالیت های حسابداری متقلبانه در برخی شرکت ها از قبیل انرون و وردکام اهمیت افشای هرچه بیشتر اطلاعات را در بخش غیر مالی این گزارش ها روز افزون کرده است و تأکید بر شفافیت بیشتر است . افشای گسترده اطلاعات این موضوع را در بین محققان روشن ساخت و باعث شد فرایند افشای اطلاعات در صدر موضوعات حسابداری از قبیل پاسخگویی اجتماعی ، پاسخگویی محیط زیست ،دارایی های فکری و مدیریت ریسک قرار گیرد. هدف از این مطالعه اجرای آزمون در بخش غیرمالی برای تعیین وجود و نوع ریسکی است که باید به صورت صحیح و متناسب با سایر موارد در گزارش ها افشا گردد.در مطالعه فوق از رگرسیون چند گانه و خطی برای ارزیابی قابلیت تغییر در میزان افشای اطلاعات ریسک مورد استفاده قرارگرفته است .داده های مورد نظر تحقیق از منابع کتابخانه ای ، اطلاعیه های منتشرشده توسط سازمان بورس اوراق بهادار تهران ،بانک جامع اطلاعاتی شرکت ها و نرم افزار تدبیر پرداز گردآوری می شود . در این پژوهش به دنبال بررسی این موضوع که آیا اصولا"افشای اطلاعات مدیریت ریسک شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارای محتوای اطلاعاتی برای استفاده کنندگان است یا خیر، هستیم یافته های تحقیق نشان می دهد که ارتباطی بین سطح افشای اطلاعات مدیریت ریسک و متغییرهایی که به نوعی دستخوش محتوای اطلاعاتی و مالی بوده نمی باشد . واژگان کلیدی: مدیریت ریسک – ریسک مالی- ریسک عملیاتی- حجم معاملات- قیمت سهام
محمدباقر تقیه زهرا پورزمانی
هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر سرمایه فکری بر ارزش افزوده اقتصادی بر اساس نوع سهام، رشدی یا ارزشی، و بررسی تفاوت این تاثیر در شرکتهای رشدی و ارزشی است. از این رو تعداد 103 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1383 تا 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از روش رگرسیون پانل دیتا و در نهایت برازش مدلها با توجه به مفروضات رگرسیون کلاسیک و با استفاده از تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزارهای eviews و spssنتایج بدست آمده از آزمون فرضیات حاکی از این است که در سطح شرکت های رشدی تنها جزء سرمایه انسانی از سرمایه فکری ارزش افزوده اقتصادی شرکت ها را تحت تأثیر خود قرار می دهد و در سطح شرکت های ارزشی تنها جزء سرمایه سازمانی ارزش افزوده اقتصادی را متأثر از خود می سازد. اما ضریب تعیین مدل ها گویای این است که 45 درصد از تغییرات ارزش افزوده اقتصادی در شرکتهای رشدی و تنها کمتر از 7 درصد از تغییرات ارزش افزوده اقتصادی در سطح شرکتهای ارزشی توسط سرمایه فکری تبیین می شود. همچنین نتایج بدست آمده گویای آن است که بین تأثیر سرمایه فکری بر ارزش افزوده اقتصادی شرکت های رشدی و ارزشی تفاوت معنادار وجود دارد.
رضا رستمی علی اسماعیل زاده مقری
در سالهای اخیر در دنیای حسابداری تاکید بر توسعه استاندارد های بین المللی حسابدارزی در پاسخ به جهانی سازی فزآینده بازارها و اقتصاد ها بوده است.برخی استدالال می کردندکه استاندارد های بین المللی قابلیت مقایسه و قابلیت درک صورت های مالی را افزایش می دهد.متغیر های فرهنگی به عنوان یکی از فاکتور های اساسی در یکسان سازی استاندارد های حسابداری می باشند. اما این مسله کمتر به صورت عملی مورد تحقیق قرار گرفته است و مولفه های تاثیر گذار آن شناسایی نشده است. صاحب نظران و فرهنگ شناسان، برای انواع یا سطوح مختلفی را ذکر می کنند و مبنای متفاوتی را برای تقسیم بندی در نظر می گیرند. یکی از تقسیم بندیبر اساس ابعاد فرهنگی هافستد می باشد که چهار بعد فرهنگی اساسی که می تواند در کشور ها شناسایی شود را فردگرایی، فاصله قدرت، اجتناب از بی اطمینانی و مرد منشی می داند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر این متغیر های فرهنگی برروی استاندارد سازی اصول حسابداری است. اطلاعات مورد نیاز برای این تحقیق به روش پیمایشی و توسط پرسشنامه از بین مدیران فنی و ارشد سازمان حسابرسی و از بین اساتید دانشگاهای معتبر که حداقل دارای مدرک دکترای حسابداری باشند گرد آوری گردید و برای تحلیل داده ها از نرم افزاز آماری spssو فرمول کای اسکور استفاده شد. تحلیل آماری داده ها حاکی از این بود که بین فردگرایی، فاصله قدرت، اجتناب از بی اطمینانی، و مرد منشی و یکسان سازی استاندارد های حسابداری رابطه معناداری وجود دارد. به طور کلی، این تحقیق نشان می دهد که بین متغیر های فرهنگی و یکسان سازی استاندارد های حسابداری رابطه معناداری وجود دارد. واژه های کلیدی: متغیر های فرهنگی - ویژگیهای فردی - اجرای صحیح استاندارد های حسابداری
عباس سیدجلالی علی اسماعیل زاده مقری
یک واقعیت قطعی سازمانی آن است که امروزه سازمان ها بر خلاف گذشته در یک محیط پیچیده و پویا فعالیت می کنند. در چنین محیطی تغییرات سریع و شدیدی رخ می دهد و رقابت در این محیط پیچیده یک عنصر حیاتی برای هر سازمانی می باشد. در جهان پر از تحول و تغییر امروز، اطلاعات بعنوان یک منبع کلیدی برای افزایش میزان موفقیت سازمان ها از طریق ایجاد تغییر در ماهیت انجام کار و وظایف و فعالیت ها مطرح شده ا ند.. بر همین اساس، سازمان ها بمنظور حداکثر کردن اثربخشی استراتژیک خود، به دنبال ایجاد روش هایی جهت برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی می باشند. برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی استراتژیک به فرایند ایجاد یک پرتفوی برای استقرار و استفاده از سیستم های اطلاعاتی بمنظور حداکثر کردن کارایی و اثربخشی سازمان، اتلاق می شود، آنچنانکه، سازمان بتواند آسانتر به اهدافش دست پیدا کند. یکی از مشکلاتی که برنامه ریزان سیستم های اطلاعاتی در این حوزه همواره با آن درگیر می باشند تعیین میزان جامعیت برنامه ریزی سیستم های اطلاعات استراتژیک و رابطه آن با موفقیت این برنامه ریزی می باشد. این مشکل زمانی پررنگ تر می شود که برنامه ریزی در شرایطی انجام شود که محیط با سرعت در حال تغییر است و به اصطلاح شرایط عدم اطمینان بر محیط حاکم است. این مشکل پایه و اساس سوالات این تحقیق را تشکیل می دهند که پاسخگویی به آن ها نقش مهمی در موفقیت آتی برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی استراتژیک خواهد داشت. در این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین میزان جامعیت برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی استراتژیک با میزان موفقیت آن در وزارت نفت دو فرضیه عنوان شد.که فرضیه اول به بررسی وجود این رابطه می پردازد، و فرضیه دوم رابطه میزان حداکثری موفقیت با میزان جامعیت را در شرایط عدم اطمینان مورد بررسی قرار می دهد. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است جامعیت در برنامه ریزی منجر به موفیت آن خواهد شد.اما در شرایط عدم اطمینان، حداکثر موفقیت با جامعیت کمتر حاصل خواهد شد.لذا باتوجه به این نتایج پیشنهاداتی جهت اثربخشی برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی ارائه شده است. کلید واژه: برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی استراتژیک، موفقیت برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی استراتژیک، جامعیت برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی استراتژیک، عدم اطمینان محیطی
میرفلاح دهقان نژاد علی اسماعیل زاده مقری
امروزه سازمان های کشور به مانند سایر سازمان های جهان ناگزیرند تا با دیگر سازمان ها چه در داخل و چه در خارج کشور به رقابت بپردازند تا بتوانند در محیط کسب و کار باقی بمانند از این رو آنها باید بتوانند دست کم در یک زمینه برتر از رقبای خود بوده ،به عبارت دیگر آنها چاره ای ندارند جر اینکه نوآور باشند. پژوهش حاضر به با هدف تعیین تاثیر مولفه های مدیریت دانش بر نوآوری کارکنان در شرکت سرمایه گذاری صنایع فلزات و صندوق بیمه سرمایه گذاری فعالیتهای معدنی اجرا شد .مطالعه حاضر از نوع علی پس رویدادی و از نوع تحقیقات کاربردی به شمار می رود. جامعه آماری شامل97 نفر از کارکنان شرکت سرمایه گذاری صنایع فلزات و صندوق بیمه سرمایه گذاری فعالیتهای معدنی است . دراین پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه های استاندارد مدیریت دانش پروبست(1998) و نوآوری استفاده گردیده است که از روایی و پایایی لازم برخوردار بوده است.پرسشنامه ها به صورت تصادفی ساده بین تمامی کارکنان توزیع شد. تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون رگرسیون انجام گرفت . نتایج پژوهش این موضوع را تایید نمود که مدیریت دانش و مولفه های آن بر نوآوری کارکنان تاثیر مستقیم دارد.
حمیدرضا قربانیان قهرودی علی اسماعیل زاده مقری
چکیده سیاست های تقسیم سود یکی از بخش های ابتدایی تامین مالی شرکت هاست که به وسیله مدل های مالی پیچیده تحلیل می شود و یکی از مشکلاتی است که اکثر کارشناسان مالی با آن مواجه هستند. به همین دلیل همچنان مطالب بسیاری درباره تاثیری که سود تقسیمی بر ثروت سهامداران و سایر مواردی که مربوط به عملکرد شرکت می شود، بیان نشده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر اهرم مالی و شاخصهای عملکرد مالی بر سیاست تقسیم سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه آماری شامل 91 شرکت و دوره زمانی تحقیق 1388 تا 1392 می باشد. متغیر وابسته سیاست تقسیم سود، متغیرهای مستقل اهرم مالی، ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار، نرخ بازده داراییها و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری) و متغیرهای کنترلی شامل، اندازه شرکت و ریسک سیستماتیک است. روش گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و روش گردآوری داده ها در بخش آزمون فرضیات از صورتهای مالی و سایت بورس اوراق بهادار تهران استخراج شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز آزمون همبستگی و رگرسیون چندگانه می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد اهرم مالی بر سیاست تقسیم سود تأثیر معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین شاخصهای عملکرد مالی بر سیاست تقسیم سود تأثیر مستقیم و معناداری دارد.